1389/07/28
نگاهی به تحولات حوزه علمیه قم
براساس مقاله حوزه علمیه در دانشنامه جهان اسلام / 2
تشکیلات اداری و نظام آموزشی
در زمان حائری و بروجردی یکی از منابع عمده مالی حوزه علمیه قم، وجوه شرعی بود. پهلوی اول با هدف محدود کردن روحانیت، مجموع اوقاف مدارس را که یکی از منابع دیگر حوزهها بود در اختیار دولت قرار داد و بدینگونه بسیاری از مدارس را هم متصرف شد. این امر چنان اهمیتی داشت که سیدابوالقاسم کاشانی پس از شهریور 1320 در اولین اطلاعیه خود بهآن اشاره کرد...
به نوشته سید ریحاناللّه یزدی، هزینه زندگی طلاب از چند طریق حاصل میشد: درآمد شخصی، کمکهای بازرگانان و اعیان شهرها، کمک خرج از طرف حائری و جمعی از طلاب بودند که همه مخارجشان را حائری تأمین میکرد... در زمان بروجردی به طلاب پس از آنکه مشغول درس شرح لمعه میشدند، شهریه پرداخت میشد ولی به افراد خوشاستعداد زودتر شهریه میدادند... تمایز قائل شدن بین طلاب مجرد و متأهل و نیز تفاوت رتبه درسی رسمی است که اکنون نیز در حوزههای علمیه و از جمله حوزه علمیه قم برقرار است.
شیوه مصرف شهریه در بین طلاب ساکن در حجرات مدارس گاه چنین بود که مجموعه دریافتیهای خود را مثلاً در کیسهای میریختند و هرکس به مقدار نیاز خود از آن برداشت میکرد. گاهی هم هر هفته یک نفر مسئول خرید میشد و فهرست هزینهها را مینوشت و در پایان سهم هرکس را مشخص میکرد.
در دهه چهل رسم بر این بود که هریک از مراجع که از رؤسای حوزهعلمیه بودند یک دفتر شهریه یا مُقسِّم داشتند، در دفتر شهریه اسامی طلابی که باید به آنان شهریه داده شود، غالباً به تفکیک شهر زادگاه یا شهرتشان ثبت شده بود. مُقسِّم در هر ماه در روزی که باید شهریه پرداخت میشد، به مدارس محل اقامت طلاب میرفت و در همان مدرسه از روی دفتر شهریه، مقرری ماهیانه را به آنان میپرداخت. پرداخت شهریه معمولاً چند روز طول میکشید و به هر مدرسه روز خاصی تعلق گرفته بود. به مقسّم شهریه معمولاً چند تن کمک میکردند و این افراد روحانی و از افراد مورد اعتماد مراجع بودند...
در زمینه تحول تشکیلات اداری حوزه هم در زمان بروجردی ترتیبی برقرار شد که براساس آن نامههای وارده و صادره طی شمارهای خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنین مقرر شد وکالتنامههایی که به افراد داده میشود با مشخصات شخص وکیل و مورد وکالت ثبت گردد و این امر در نوع خود در این عصر کار نویی محسوب میشد. در هر عصر مسئولیت حوزه برعهده یک یا چند تن از مراجع بوده و مسئولان مدارس نیز از سوی آنان انتخاب میشدند...
پس از انقلاب اسلامی، امور اداری حوزه سامان بهتری یافت. اعضای اولین شورای مدیریت حوزه در 8 اسفند 1359 به فرمان امام خمینی و با هماهنگی دیگر مراجع انتخاب شدند و شروع به کار کردند. امور این تشکیلات از طریق شورای اجرایی دبیرخانهای دنبال میشد که دارای هفت بخش بود: بخش علمی (مرکز تحقیقات علمی، تنظیم برنامههای درسی، اصلاح کتابهای درسی، امتحانات، دروس مربوط به بانوان طلبه و برنامههای مربوط به طلاب خارجی)، بخش اخلاق و تزکیه (دروس اخلاق، نظارت و مراقبت ویژه و رسیدگی به تخلفات)، بخش مدیریت داخلی (پروندههای تحصیلی، گزینش طلاب و جذب نیرو، نظارت بر وضع طلاب خارجی، شناسایی و جذب نیرو، مشمولین نظام وظیفه و مدیران مدارس)، بخش تبلیغات و مبلغین (تربیت مبلّغ، تأمین نیازمندیهای تبلیغی مناطق مختلف و انتشارات) و سرانجام بخش آمار و اطلاعات، بخش تدارکات و بخش حوزههای شهرستان.
در 1370 به پیشنهاد آیتاللّه خامنهای و موافقت دیگر مراجع قم، شورای عالی حوزه علمیه قم تشکیل شد. این شورا، برنامهریزی و تصمیمات اصلی در باب مسائل حوزه علمیه قم را برعهده گرفت و کارهای اجرایی به مدیریت واگذار گردید و تعیین مدیر حوزه برعهد این شورا قرار گرفت. این تحول در بخش مدارس علمیه خواهران نیز رخ داد و وظایف مدیریت این مدارس در نامه امام خمینی به هیئت مؤسس جامعةالزهراء در 29 شهریور 1363 مشخص شد.
اکنون بیشتر مدارس قم و دیگر شهرستانها براساس برنامههای شورای مدیریت حوزه، مستقر در قم عمل میکنند و تنها مدیریتهای حوزههای مشهد و اصفهان استقلال دارند. اینک در مجموع بیش از 270 مدرسه در سراسر کشور تحت نظارت شورای مدیریت حوزه علمیه قم است.
شورای سرپرستی طلاب غیرایرانی هم در 29 شهریور 1358ش به مرکز جهانی علوم اسلامی تغییر نام یافت و آغاز به کار کرد و در 1372ش به فرمان آیتاللّه خامنهای به صورت متمرکز کار خود را ادامه داد که تاکنون فارغالتحصیلان زیادی داشته است. این مرکز نیز بر پایه برخی تجربهها و ضرورتها به «جامعةالمصطفی العالمیة» تغییر نام داده است.
دغدغه اصلاح در حوزه
اصلاح و بازسازی نظام آموزشی حوزه از زمره موضوعات مهمی است که از دیرباز، خاصه از زمان تأسیس نظام آموزشی جدید در ایران، مورد توجه اولیای حوزههای علمیه بوده است. مثلاً در زمان آیتاللّه بروجردی تشکلی تحتعنوان «هیئت حاکمه» در حوزه علمیه قم به وجود آمد که شخصیتهایی چون امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، سیداحمد زنجانی، سیدباقر سلطانیطباطبائی و جمعی دیگر عضو آن بودند و در پنجشنبه 13 ذیحجه 1368/14 مهر 1328 تشکیل جلسه دادند و پیشنهادهایی مطرح کردند که در آن مقطع مقبول زعیم حوزه قرار نگرفت و متوقف ماند. آنچه پذیرفته شد و به مرحله عمل درآمد، برگزاری امتحانات برای طلاب بود، اما پس از مخالفت برخی مراجع نجف با امر امتحان، آیتاللّه بروجردی آن را نیز لغو نمود.
پس از بروجردی مسائل امتحانات در حوزه قم دوباره مطرح و بهتدریج به طور جدّی معمول گردید. درواقع، امتحان از آن رو ضرورت یافت که مایه کسب اطمینان از گذراندن دروس مرحله قبلی و گذار به مرحله بعدی بود. برحسب دستور آیتاللّه گلپایگانی در این زمینه شروطی وضع شد که براساس آنها، شرط شرکت در امتحانات مراحل عالی تحصیلی، قبولی در امتحانات مراحل قبلی دانسته شد. به این ترتیب، مورد توجه قراردادن امتحانات به امر مهمتری منجر شد که عبارت بود از رتبهبندی دروس و طلاب و نیز رتبهبندی شهریه براساس آن؛ امری که هماکنون نیز در حوزهها معمول است.
این رتبهها اینک به قرار ذیل است: رتبه اول: ادبیات عرب و شرح لمعه؛ رتبه دوم: اصول فقه، قوانین، مکاسب محرمه و رسائل؛ رتبه سوم: مکاسب (بیع و خیارات) و کفایه. در طرح آیتاللّه گلپایگانی امتحانات هریک از این رتبهها در سه مرحله برگزار میشد و همین اساس ایجاد دَه پایه درسی، با تفاوتهایی، در نظام آموزشی حوزه شده است. در این نظام، طلاب با گذراندن پایه دهم، علاوه بر درسهای جنبی مورد لزوم، کتابهای مکاسب و کفایه را به اتمام رسانده، امتحان میدهند. برای شرکتکنندگان در دروس خارج نیز که پس از پایه دهم صورت میگیرد، نظامنامههایی تدوین شده است.
براساس گزارشی در سال 1381ش، تعداد کل درسهای پایه هفتم تا دهم و هم برخی از درسهای خارج به 392 مورد رسیده که در مواردی یک استاد چندین درس را تدریس میکند. تعداد درسهای سطح عالی حوزه علمیه قم (پایههای هفتم تا دهم)، در سال تحصیلی 87- 88 براساس فهرست دروس ضمیمه هفتهنامه افق حوزه، مجموعاً 587 درس بوده است.
از آنجا که شماری از طلاب و مدرّسان حوزه به اشتغال و تدریس در مراکز اداری غیرحوزوی میپردازند، بنابر ضرورت، مدارک تحصیلی حوزوی با مدارک تحصیلی آموزش و پرورش و آموزش عالی به قرار ذیل در چهار سطح معادلسازی شده است: سطح اول اتمام شرح لمعه معادل با دیپلم، سطح دوم (اتمام رسائل و بخشی از مکاسب و تدوین پایاننامه) معادل با کارشناسی، سطح سوم (اتمام کفایه و مکاسب) معادل با کارشناسیارشد، سطح چهارم (گذراندن چهار سال درس خارج فقه و اصول به همراه دادن چهار امتحان و نگارش رساله تحقیقی) معادل با دکتری. به کسانی هم که امتحانات رشتههای تخصصی مثل تبلیغ و اصول فقه و کلام و امثال آنها را با موفقیت بگذرانند و پایاننامهای در آن زمینه بنویسند، به حسب رتبه، مدرک سطح سوم یا سطح چهارم اعطا میشود.
از دهه اخیر به این سو، مدیریت حوزه قم با اخذ امتحان از درسآموختگان این حوزه در زمینه فقه و اصول و کلام، کسانی را که در این آزمون موفق میشوند به شهر زادگاه خود اعزام میکند تا در آنجا به تدریس علوم حوزوی بپردازند و در صورت امکان به رونق یا ایجاد حوزههای محلی کمک کنند. در واقع فایده و هدف این طرح تمرکززدایی جمعیتی طلاب و علما از قم و پراکنش متناسب و به اندازه آنان در مناطق مختلف ایران است.
سبکهای درسی
در حوزه علمیه قم، مباحث عالی فقه و اصول و نیز فلسفه و عرفان به سبکهای متفاوت و ویژهای عرضه شده است. در این میان، دو سبک حائری و بروجردی که پیش از آن در حوزههای علمیه ایران مرسوم نبوده درخور توجه است. حائری که از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود در تدریس خود از شیوه وی که مبتنی بر شاگردمحوری بود پیروی میکرد. در این شیوه استاد یک مسئله را با ادلّه مؤید و مخالف آن مطرح میکرد و شاگردان اجازه داشتند درباره آن به اظهارنظر بپردازند. این شیوه به مکتب سامرا معروف شده است.
در زمان ریاست و مرجعیت بروجردی سبک دیگری در تدریس خارج فقه و هم علم رجال عرضه شد که تأثیر زیادی بر حوزه علمیه قم و حتی نجف گذاشت و این تأثیر تاکنون استمرار داشته است. روش فقهی وی از یکسو مبتنی بر آگاهی از فتاوی فقهای اولیه مذاهب اسلامی و علمای اهل سنّت بود، چرا که بسیاری از مطالبی که ائمه شیعه علیهمالسلام مطرح میکردهاند، به اقتضای وضع تاریخی عمدتاً ناظر بر فتاوی و نظریات فقهی اهل سنّت بوده است؛ و از سوی دیگر بروجردی به سیر تاریخی هر مسئله توجه نشان میداد؛ بهعلاوه از طرح مباحث کمثمر و صرفاً ذهنی پرهیز مینمود. در علم رجال و اِسناد هم او صاحب روش جدیدی بود که براساس آن مسائلی از قبیل فاصله زمانی راویان یک سلسله، تعداد روایات هر راوی، جایگاه حدیثی او، میزان وثاقت و استادان و شاگردانش که کاشف از مرسل یا مسند بودن حدیث بود، مورد بررسی قرار میگیرد.
در کنار دو سبک حائری و بروجردی باید از سبک فقهی امام خمینی یاد کرد که به گونهای آمیزهای از آن دو بود، به علاوه ویژگیهای دیگر. وی که شاگرد حائری بود و در درس بروجردی هم شرکت کرده بود، درواقع ابعاد مثبت مکتب سامرا را گرفته و برخی از ابعاد آن را رها ساخته بود. در شیوه وی، موضوع مورد بحث و ابعاد مختلف آن بهطور کامل مطرح میشد، آرای دانشمندان دیگر درباره آن موضوع طرح و احیاناً نقد میشد و سعی میشد مسائل اصولی از مسائل فلسفی به طور واضح متمایز گردد.
حوزه علمیه قم در دروس عالی دیگر غیر از فقه و اصول، مثل کلام و فلسفه و تفسیر هم در دهههای سی تا پنجاه شمسی، که در دیگر حوزهها کمتر مورد توجه بود، شهرت یافت. مدرس عالی دو رشته فلسفه و تفسیر علامه سیدمحمدحسین طباطبائی بود. درواقع، تا پیش از فعالیت علامه طباطبائی در قم، درس فلسفه در این شهر مهجور بود؛ چنانکه امام خمینی هم مجبور به ترک درس فلسفه شده بود. درس فلسفه طباطبائی که در آن استادان مبرِّزی پرورده شدند، درواقع به احیای علوم عقلی در حوزه و در نتیجه آماده شدن طالبان علم برای بررسی پرسشهای کلامی و فلسفی جدید انجامید. اقدام طباطبائی در حدود 1330ش، در تربیت شماری از فضلای حوزه برای نقد فلسفههای مادیگرایانه منشأ تحولات جدّی در حوزه علمیه قم شد؛ بهگونهای که این حوزه پیشگام اینگونه مباحثات گردید و حتی حوزه نجف از آن بهرهمند شد. به علاوه، با این اقدام طباطبائی، زمینه برای ورود مباحث جدید فلسفه غرب به حوزه قم فراهم آمد. تألیف کتابهای بدایةالحکمة و نهایةالحکمة توسط طباطبائی را هم باید در زمره اصلاحات نظام درسی حوزوی تفسیر کرد. نقش طباطبائی در حوزه علمیه قم، خاصه در پرورش متفکر اسلامی را با نقش بروجردی در زمینه فقه مقایسه کردهاند. جلسات تفسیری طباطبائی و سبک ویژه وی در تفسیر قرآن را که به پرورش چندین مفسر و نیز احیای مباحث قرآنی در حوزه قم انجامید، باید از ویژگیهای شاخص حوزه علمیه محسوب کرد.
در کنار درسهای فقه، اصول، کلام و فلسفه و تفسیر قرآن، تدریس اخلاق، رجال و برخی دیگر از علوم کاربردی مانند ریاضیات و نجوم نیز با دامنهای محدودتر در حوزه قم معمول بوده است. از نوآوریهای دیگری که در واپسین سالهای حیات آیتاللّه بروجردی صورت گرفت، آشناسازی طلاب بااستعداد و فاضل با زبان انگلیسی و دانشهای جدید بود...
تشکیلات اداری و نظام آموزشی
در زمان حائری و بروجردی یکی از منابع عمده مالی حوزه علمیه قم، وجوه شرعی بود. پهلوی اول با هدف محدود کردن روحانیت، مجموع اوقاف مدارس را که یکی از منابع دیگر حوزهها بود در اختیار دولت قرار داد و بدینگونه بسیاری از مدارس را هم متصرف شد. این امر چنان اهمیتی داشت که سیدابوالقاسم کاشانی پس از شهریور 1320 در اولین اطلاعیه خود بهآن اشاره کرد...
به نوشته سید ریحاناللّه یزدی، هزینه زندگی طلاب از چند طریق حاصل میشد: درآمد شخصی، کمکهای بازرگانان و اعیان شهرها، کمک خرج از طرف حائری و جمعی از طلاب بودند که همه مخارجشان را حائری تأمین میکرد... در زمان بروجردی به طلاب پس از آنکه مشغول درس شرح لمعه میشدند، شهریه پرداخت میشد ولی به افراد خوشاستعداد زودتر شهریه میدادند... تمایز قائل شدن بین طلاب مجرد و متأهل و نیز تفاوت رتبه درسی رسمی است که اکنون نیز در حوزههای علمیه و از جمله حوزه علمیه قم برقرار است.
شیوه مصرف شهریه در بین طلاب ساکن در حجرات مدارس گاه چنین بود که مجموعه دریافتیهای خود را مثلاً در کیسهای میریختند و هرکس به مقدار نیاز خود از آن برداشت میکرد. گاهی هم هر هفته یک نفر مسئول خرید میشد و فهرست هزینهها را مینوشت و در پایان سهم هرکس را مشخص میکرد.
در دهه چهل رسم بر این بود که هریک از مراجع که از رؤسای حوزهعلمیه بودند یک دفتر شهریه یا مُقسِّم داشتند، در دفتر شهریه اسامی طلابی که باید به آنان شهریه داده شود، غالباً به تفکیک شهر زادگاه یا شهرتشان ثبت شده بود. مُقسِّم در هر ماه در روزی که باید شهریه پرداخت میشد، به مدارس محل اقامت طلاب میرفت و در همان مدرسه از روی دفتر شهریه، مقرری ماهیانه را به آنان میپرداخت. پرداخت شهریه معمولاً چند روز طول میکشید و به هر مدرسه روز خاصی تعلق گرفته بود. به مقسّم شهریه معمولاً چند تن کمک میکردند و این افراد روحانی و از افراد مورد اعتماد مراجع بودند...
در زمینه تحول تشکیلات اداری حوزه هم در زمان بروجردی ترتیبی برقرار شد که براساس آن نامههای وارده و صادره طی شمارهای خاص در دفتر ثبت و ضبط شود. همچنین مقرر شد وکالتنامههایی که به افراد داده میشود با مشخصات شخص وکیل و مورد وکالت ثبت گردد و این امر در نوع خود در این عصر کار نویی محسوب میشد. در هر عصر مسئولیت حوزه برعهده یک یا چند تن از مراجع بوده و مسئولان مدارس نیز از سوی آنان انتخاب میشدند...
پس از انقلاب اسلامی، امور اداری حوزه سامان بهتری یافت. اعضای اولین شورای مدیریت حوزه در 8 اسفند 1359 به فرمان امام خمینی و با هماهنگی دیگر مراجع انتخاب شدند و شروع به کار کردند. امور این تشکیلات از طریق شورای اجرایی دبیرخانهای دنبال میشد که دارای هفت بخش بود: بخش علمی (مرکز تحقیقات علمی، تنظیم برنامههای درسی، اصلاح کتابهای درسی، امتحانات، دروس مربوط به بانوان طلبه و برنامههای مربوط به طلاب خارجی)، بخش اخلاق و تزکیه (دروس اخلاق، نظارت و مراقبت ویژه و رسیدگی به تخلفات)، بخش مدیریت داخلی (پروندههای تحصیلی، گزینش طلاب و جذب نیرو، نظارت بر وضع طلاب خارجی، شناسایی و جذب نیرو، مشمولین نظام وظیفه و مدیران مدارس)، بخش تبلیغات و مبلغین (تربیت مبلّغ، تأمین نیازمندیهای تبلیغی مناطق مختلف و انتشارات) و سرانجام بخش آمار و اطلاعات، بخش تدارکات و بخش حوزههای شهرستان.
در 1370 به پیشنهاد آیتاللّه خامنهای و موافقت دیگر مراجع قم، شورای عالی حوزه علمیه قم تشکیل شد. این شورا، برنامهریزی و تصمیمات اصلی در باب مسائل حوزه علمیه قم را برعهده گرفت و کارهای اجرایی به مدیریت واگذار گردید و تعیین مدیر حوزه برعهد این شورا قرار گرفت. این تحول در بخش مدارس علمیه خواهران نیز رخ داد و وظایف مدیریت این مدارس در نامه امام خمینی به هیئت مؤسس جامعةالزهراء در 29 شهریور 1363 مشخص شد.
اکنون بیشتر مدارس قم و دیگر شهرستانها براساس برنامههای شورای مدیریت حوزه، مستقر در قم عمل میکنند و تنها مدیریتهای حوزههای مشهد و اصفهان استقلال دارند. اینک در مجموع بیش از 270 مدرسه در سراسر کشور تحت نظارت شورای مدیریت حوزه علمیه قم است.
حوزه علمیه قم در دروس عالی دیگر غیر از فقه و اصول، مثل کلام و فلسفه و تفسیر هم در دهههای سی تا پنجاه شمسی، که در دیگر حوزهها کمتر مورد توجه بود، شهرت یافت. مدرس عالی دو رشته فلسفه و تفسیر علامه سیدمحمدحسین طباطبائی بود.
شورای سرپرستی طلاب غیرایرانی هم در 29 شهریور 1358ش به مرکز جهانی علوم اسلامی تغییر نام یافت و آغاز به کار کرد و در 1372ش به فرمان آیتاللّه خامنهای به صورت متمرکز کار خود را ادامه داد که تاکنون فارغالتحصیلان زیادی داشته است. این مرکز نیز بر پایه برخی تجربهها و ضرورتها به «جامعةالمصطفی العالمیة» تغییر نام داده است.
دغدغه اصلاح در حوزه
اصلاح و بازسازی نظام آموزشی حوزه از زمره موضوعات مهمی است که از دیرباز، خاصه از زمان تأسیس نظام آموزشی جدید در ایران، مورد توجه اولیای حوزههای علمیه بوده است. مثلاً در زمان آیتاللّه بروجردی تشکلی تحتعنوان «هیئت حاکمه» در حوزه علمیه قم به وجود آمد که شخصیتهایی چون امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، سیداحمد زنجانی، سیدباقر سلطانیطباطبائی و جمعی دیگر عضو آن بودند و در پنجشنبه 13 ذیحجه 1368/14 مهر 1328 تشکیل جلسه دادند و پیشنهادهایی مطرح کردند که در آن مقطع مقبول زعیم حوزه قرار نگرفت و متوقف ماند. آنچه پذیرفته شد و به مرحله عمل درآمد، برگزاری امتحانات برای طلاب بود، اما پس از مخالفت برخی مراجع نجف با امر امتحان، آیتاللّه بروجردی آن را نیز لغو نمود.
پس از بروجردی مسائل امتحانات در حوزه قم دوباره مطرح و بهتدریج به طور جدّی معمول گردید. درواقع، امتحان از آن رو ضرورت یافت که مایه کسب اطمینان از گذراندن دروس مرحله قبلی و گذار به مرحله بعدی بود. برحسب دستور آیتاللّه گلپایگانی در این زمینه شروطی وضع شد که براساس آنها، شرط شرکت در امتحانات مراحل عالی تحصیلی، قبولی در امتحانات مراحل قبلی دانسته شد. به این ترتیب، مورد توجه قراردادن امتحانات به امر مهمتری منجر شد که عبارت بود از رتبهبندی دروس و طلاب و نیز رتبهبندی شهریه براساس آن؛ امری که هماکنون نیز در حوزهها معمول است.
این رتبهها اینک به قرار ذیل است: رتبه اول: ادبیات عرب و شرح لمعه؛ رتبه دوم: اصول فقه، قوانین، مکاسب محرمه و رسائل؛ رتبه سوم: مکاسب (بیع و خیارات) و کفایه. در طرح آیتاللّه گلپایگانی امتحانات هریک از این رتبهها در سه مرحله برگزار میشد و همین اساس ایجاد دَه پایه درسی، با تفاوتهایی، در نظام آموزشی حوزه شده است. در این نظام، طلاب با گذراندن پایه دهم، علاوه بر درسهای جنبی مورد لزوم، کتابهای مکاسب و کفایه را به اتمام رسانده، امتحان میدهند. برای شرکتکنندگان در دروس خارج نیز که پس از پایه دهم صورت میگیرد، نظامنامههایی تدوین شده است.
براساس گزارشی در سال 1381ش، تعداد کل درسهای پایه هفتم تا دهم و هم برخی از درسهای خارج به 392 مورد رسیده که در مواردی یک استاد چندین درس را تدریس میکند. تعداد درسهای سطح عالی حوزه علمیه قم (پایههای هفتم تا دهم)، در سال تحصیلی 87- 88 براساس فهرست دروس ضمیمه هفتهنامه افق حوزه، مجموعاً 587 درس بوده است.
از آنجا که شماری از طلاب و مدرّسان حوزه به اشتغال و تدریس در مراکز اداری غیرحوزوی میپردازند، بنابر ضرورت، مدارک تحصیلی حوزوی با مدارک تحصیلی آموزش و پرورش و آموزش عالی به قرار ذیل در چهار سطح معادلسازی شده است: سطح اول اتمام شرح لمعه معادل با دیپلم، سطح دوم (اتمام رسائل و بخشی از مکاسب و تدوین پایاننامه) معادل با کارشناسی، سطح سوم (اتمام کفایه و مکاسب) معادل با کارشناسیارشد، سطح چهارم (گذراندن چهار سال درس خارج فقه و اصول به همراه دادن چهار امتحان و نگارش رساله تحقیقی) معادل با دکتری. به کسانی هم که امتحانات رشتههای تخصصی مثل تبلیغ و اصول فقه و کلام و امثال آنها را با موفقیت بگذرانند و پایاننامهای در آن زمینه بنویسند، به حسب رتبه، مدرک سطح سوم یا سطح چهارم اعطا میشود.
از دهه اخیر به این سو، مدیریت حوزه قم با اخذ امتحان از درسآموختگان این حوزه در زمینه فقه و اصول و کلام، کسانی را که در این آزمون موفق میشوند به شهر زادگاه خود اعزام میکند تا در آنجا به تدریس علوم حوزوی بپردازند و در صورت امکان به رونق یا ایجاد حوزههای محلی کمک کنند. در واقع فایده و هدف این طرح تمرکززدایی جمعیتی طلاب و علما از قم و پراکنش متناسب و به اندازه آنان در مناطق مختلف ایران است.
سبکهای درسی
در حوزه علمیه قم، مباحث عالی فقه و اصول و نیز فلسفه و عرفان به سبکهای متفاوت و ویژهای عرضه شده است. در این میان، دو سبک حائری و بروجردی که پیش از آن در حوزههای علمیه ایران مرسوم نبوده درخور توجه است. حائری که از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بود در تدریس خود از شیوه وی که مبتنی بر شاگردمحوری بود پیروی میکرد. در این شیوه استاد یک مسئله را با ادلّه مؤید و مخالف آن مطرح میکرد و شاگردان اجازه داشتند درباره آن به اظهارنظر بپردازند. این شیوه به مکتب سامرا معروف شده است.
در کنار دو سبک حائری و بروجردی باید از سبک فقهی امام خمینی یاد کرد که به گونهای آمیزهای از آن دو بود، به علاوه ویژگیهای دیگر. وی که شاگرد حائری بود و در درس بروجردی هم شرکت کرده بود، درواقع ابعاد مثبت مکتب سامرا را گرفته و برخی از ابعاد آن را رها ساخته بود.
در زمان ریاست و مرجعیت بروجردی سبک دیگری در تدریس خارج فقه و هم علم رجال عرضه شد که تأثیر زیادی بر حوزه علمیه قم و حتی نجف گذاشت و این تأثیر تاکنون استمرار داشته است. روش فقهی وی از یکسو مبتنی بر آگاهی از فتاوی فقهای اولیه مذاهب اسلامی و علمای اهل سنّت بود، چرا که بسیاری از مطالبی که ائمه شیعه علیهمالسلام مطرح میکردهاند، به اقتضای وضع تاریخی عمدتاً ناظر بر فتاوی و نظریات فقهی اهل سنّت بوده است؛ و از سوی دیگر بروجردی به سیر تاریخی هر مسئله توجه نشان میداد؛ بهعلاوه از طرح مباحث کمثمر و صرفاً ذهنی پرهیز مینمود. در علم رجال و اِسناد هم او صاحب روش جدیدی بود که براساس آن مسائلی از قبیل فاصله زمانی راویان یک سلسله، تعداد روایات هر راوی، جایگاه حدیثی او، میزان وثاقت و استادان و شاگردانش که کاشف از مرسل یا مسند بودن حدیث بود، مورد بررسی قرار میگیرد.
در کنار دو سبک حائری و بروجردی باید از سبک فقهی امام خمینی یاد کرد که به گونهای آمیزهای از آن دو بود، به علاوه ویژگیهای دیگر. وی که شاگرد حائری بود و در درس بروجردی هم شرکت کرده بود، درواقع ابعاد مثبت مکتب سامرا را گرفته و برخی از ابعاد آن را رها ساخته بود. در شیوه وی، موضوع مورد بحث و ابعاد مختلف آن بهطور کامل مطرح میشد، آرای دانشمندان دیگر درباره آن موضوع طرح و احیاناً نقد میشد و سعی میشد مسائل اصولی از مسائل فلسفی به طور واضح متمایز گردد.
حوزه علمیه قم در دروس عالی دیگر غیر از فقه و اصول، مثل کلام و فلسفه و تفسیر هم در دهههای سی تا پنجاه شمسی، که در دیگر حوزهها کمتر مورد توجه بود، شهرت یافت. مدرس عالی دو رشته فلسفه و تفسیر علامه سیدمحمدحسین طباطبائی بود. درواقع، تا پیش از فعالیت علامه طباطبائی در قم، درس فلسفه در این شهر مهجور بود؛ چنانکه امام خمینی هم مجبور به ترک درس فلسفه شده بود. درس فلسفه طباطبائی که در آن استادان مبرِّزی پرورده شدند، درواقع به احیای علوم عقلی در حوزه و در نتیجه آماده شدن طالبان علم برای بررسی پرسشهای کلامی و فلسفی جدید انجامید. اقدام طباطبائی در حدود 1330ش، در تربیت شماری از فضلای حوزه برای نقد فلسفههای مادیگرایانه منشأ تحولات جدّی در حوزه علمیه قم شد؛ بهگونهای که این حوزه پیشگام اینگونه مباحثات گردید و حتی حوزه نجف از آن بهرهمند شد. به علاوه، با این اقدام طباطبائی، زمینه برای ورود مباحث جدید فلسفه غرب به حوزه قم فراهم آمد. تألیف کتابهای بدایةالحکمة و نهایةالحکمة توسط طباطبائی را هم باید در زمره اصلاحات نظام درسی حوزوی تفسیر کرد. نقش طباطبائی در حوزه علمیه قم، خاصه در پرورش متفکر اسلامی را با نقش بروجردی در زمینه فقه مقایسه کردهاند. جلسات تفسیری طباطبائی و سبک ویژه وی در تفسیر قرآن را که به پرورش چندین مفسر و نیز احیای مباحث قرآنی در حوزه قم انجامید، باید از ویژگیهای شاخص حوزه علمیه محسوب کرد.
در کنار درسهای فقه، اصول، کلام و فلسفه و تفسیر قرآن، تدریس اخلاق، رجال و برخی دیگر از علوم کاربردی مانند ریاضیات و نجوم نیز با دامنهای محدودتر در حوزه قم معمول بوده است. از نوآوریهای دیگری که در واپسین سالهای حیات آیتاللّه بروجردی صورت گرفت، آشناسازی طلاب بااستعداد و فاضل با زبان انگلیسی و دانشهای جدید بود...