• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/07/05
نقش آیت‌الله خامنه‌ای در خودکفایی نیروهای مسلح

اگر تحریم‌ها نبود...

|نقش آیت‌الله خامنه‌ای در خودکفایی نیروهای مسلح|

«هر روز ما در جنگ برکتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم.» این جمله از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که جنگ تحمیلی علی‌رغم همه‌ی سختی‌ها، محنت‌ها و غم‌ها بشارت‌هایی فراوانی نیز داشته است. در میان این برکات، خودکفایی در نیروهای مسلح از درخشندگی خاصی برخوردار است. با توجه به نظام وابسته‌ی ارتش در اوایل انقلاب، عدم خودباوری برخی مدیران و فرماندهان ارشد، جوان بودن سپاه و عدم تجربه کافی در این زمینه و با توجه به تحریم‌های صورت‌گرفته از سوی نظام استکباری، پیشرفت‌های نظامی ما در زمینه‌ی خودکفایی برای خیلی از ناظران داخلی و خارجی غیر قابل باور است. در ادامه، صحبت‌های سرهنگ نوروزی را می‌خوانید از همافران بازنشسته که در اوایل انقلاب، در دفتر مشاوره‌ی نظامی امام(ره) مشغول به خدمت بوده است. او از جرقه‌های خودکفایی در ارتش و نقش آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه می‌گوید.

جرقه‌های خودکفایی

هم‌زمان با تأسیس انجمن‌های اسلامی ارتش که در همان اوایل انقلاب و با دستور آیت‌الله خامنه‌ای شکل گرفت، رهبر معظم انقلاب بر خوداتکایی و خودکفایی تأکید بسیاری نمودند و بر ایجاد بستر مناسب برای انجام کارهای مطلوب در تولید و تعمیر تجهیزات ارتش سفارش نمودند. برادر عزیزمان جناب آقای عطاءالله بازرگان که عضو انجمن پایگاه سوم (پایگاه شهید نوژه) بود، یک روز به انجمن اسلامی مرکزی آمد و با هم صحبت کردیم.

آقای بازرگان مطرح کرد که با رفتن آمریکایی‌ها خیلی از قطعات نمی‌رسد. آن زمان و بعد از قضیه‌ی تسخیر لانه‌ی جاسوسی کاملاً در تحریم بودیم. ایشان مطرح کرد که ما می‌توانیم بر اساس سفارش آیت‌الله خامنه‌ای و با کمک متخصصان خودمان، بعضی از این قطعات را تعمیر کنیم. بنابراین اجازه ندهیم که هواپیماها زمین‌گیر شوند. ایشان برای این کار طرحی داشت. با توجه به ارادت و سابقه‌ی آشنایی که بنده خدمت حضرت آقا داشتم؛ من و آقای بازرگان خدمت ایشان در ستاد مشترک رفتیم. ایشان در آن زمان مسئول دفتر مشاورت نظامی حضرت امام(ره) بودند.

البته ایشان آقای بازرگان را به عنوان عضو انجمن اسلامی پایگاه سوم می‌شناختند. وقتی آقای بازرگان این طرح را مطرح کرد، حضرت آقا خیلی پسندیدند. آقای بازرگان کاغذ بسیار بزرگی را که سازماندهی این طرح به اسم تحقیقات فنی بود، پهن کرد و توضیح داد. مقام معظم رهبری طرح را پسندیدند و نامه‌ای به تیمسار باقری، فرمانده وقت نیروی هوایی نوشتند و آقای بازرگان را معرفی کردند و این‌که از این طرح حمایت کنند و این طرح را اجرا کنند و گزارش پیشرفت کار را ارائه دهند.
حتی برای گرفتن اتاق و خط تلفن داخلی هم دچار مشکل بودیم. البته با وجود این‌گونه ضعف‌ها، پشتیبانی قوی آیت‌الله خامنه‌ای را داشتیم و این پشتیبانی قوی به ما جرأت می‌داد که با وجود مخالفت‌ها بایستیم.

ماجرای خرید نظامی از انگلیس
من در دفتر مشاورت حضرت امام(ره) بودم و آنجا کار می‌کردم. یک روز یکی از مسئولان با من تماس گرفت و گفت کار واجبی دارم. من به دفتر او رفتم و گفت که می‌دانی چه اتفاقی در حال وقوع است؟ گروهی تصمیم دارند که در اوج جنگ، از انگلیسی‌ها رادارهای «مارتلو» بخرند. اولاً انگلیس، پشت سر صدام است. بنابراین هرچه هم از آن‌ها بخریم، تمام اطلاعات را به عراق می‌دهند. ضمناً با پولی که به انگلیس می‌دهند، می‌توان روی تهران سقف زد! چنین مصیبتی دارد در مقابل رادارهای «ای‌دی‌اس4» (ADS4) که نیروهای داخلی مشغول تعمیر و راه‌اندازی آن‌ها بودند، اتفاق می‌افتاد.
آلبوم تصاویر
با حمایت آیت‌الله خامنه‌ای در آن زمان نیروها داشتند رادارهای ADS4 را تعمیر می‌کردند. ایشان حتی در نماز جمعه فرمودند که رزمندگان ما دارند رادارهای (ADS4) را راه می‌اندازند. آن‌ها برای این‌که این رادارها راه نیفتد، داشتند رادارهای «مارتلو» را می‌خریدند. نیروهای جهاد خودکفایی می‌گفتند که صبر کنید تا ما این‌ها را راه بیندازیم. آن مسئول وقتی خدمت آیت‌الله خامنه‌ای رسید و موضوع را برای ایشان بازگو کرد، ایشان ضمن مخالفت شدید با این خرید، دستور دادند تا تمام اعضای آن گروه بازنشسته شوند.

مشکلات نظام وابسته
با توجه به آن نظام اداری و سازماندهی نیروی هوایی که کاملاً وابسته به خارج بود و توسط مستشاران خارجی اداره می‌شد، برای نیرو خیلی سنگین بود که یک مرکز تحقیق را در ستاد نیروها راه بیندازد. یعنی اصلاً ساختار اجازه نمی‌داد، چون همه‌ی مقرارت و قوانین سازمان و همه‌ی ارتباطات سازمان‌ها با هم تعریف شده بود. بنابراین هیچ جایگاهی برای شروع چنین کاری تصور نمی‌شد. از همان ابتدا این طرح تحریم شد. حتی برای گرفتن اتاق و خط تلفن داخلی هم دچار مشکل بودیم. البته با وجود این‌گونه ضعف‌ها، پشتیبانی قوی آیت‌الله خامنه‌ای را داشتیم و این پشتیبانی قوی به ما جرأت می‌داد که با وجود مخالفت‌ها بایستیم.

پس از این‌که آیت‌الله خامنه‌ای رئیس‌جمهور شدند، ما خیلی قدرت گرفتیم. جریان خودکفایی هنوز متمرکز نبود، اما در بخش‌های مختلف نیروی هوایی، دوستان متعهد ما، خلبانان و فنی‌ها، دست به این کار زده بودند. در پدافند به‌خاطر آن مشکلاتی که با رادارها داشتیم، بحث رادار (ADS4) مطرح بود. دستگاه‌هایی که آمریکایی‌ها آورده بودند، که احتمالاً هشت دستگاه بود، فقط یک دستگاه و آن هم نه به صورت کامل، در سایت کرج راه افتاده بود و بقیه در انبارها مانده بود. نیروهای آن‌جا شروع به راه‌اندازی آن‌ها کرده بودند. در پایگاه سوم نیز آقای بازرگان شروع به تعمیر قطعات کرده بود، اما این‌ها هیچ تمرکزی نداشتند. هیچ مرکزیتی که از آن‌جا هدایت و حمایت شوند و بودجه تعریف شود، وجود نداشت. واقعاً مبارزه‌ی شدیدی بود. من نمی‌تواتم تصویر آن ایام را برای شما توضیح بدهم. بعضی از فرماندهان و حتی فرماندهان حزب‌اللهی نیروها را طوری بار آورده بودند که آن‌ها باور نداشتند که می‌توانیم رادار تعمیر کنیم، می‌توانیم هواپیما تعمیر کنیم و قطعه تعمیر کنیم. چنین فرهنگی وجود داشت.

ما اغلب در پایگاه‌های استعمارگران انگلیسی و آمریکایی و اسرائیلی تربیت شده بودیم و آن‌ها به ما خط داده بودند. به گونه‌ای ما را شست‌وشوی مغزی داده بودند که حتی حزب‌اللهی‌ترین فرماندهان که خیلی معتقد و نمازخوان هم بودند، باور نمی‌کردند که ما بتوانیم قدمی برداریم. از یک طرف، نیروهای فنی که خودشان دست‌اندرکار بودند و آمریکایی‌ها به آن‌ها اجازه نداده بودند که کاری انجام بدهند، عقده‌ای داشتند که بتوانند کاری انجام دهند. وقتی این محدودیت برداشته شد، نیرو و فکرشان آزاد شده بود و به‌ خاطر انقلاب، جرأت پیدا کردند که خیلی از آن طرح‌هایی را که اجازه‌ی اجرا نداشتند، اجرا کنند.

بنابراین تضاد عجیبی بین طبقات پایین بود. اگر عنایت خدا نبود، اگر بینش حضرت امام(ره) نبود که به خودکفایی، اتکای به نفس و خودباوری توصیه می‌کردند و اگر حضور حضرت آقا به عنوان رئیس‌جمهور نبود، یقین بدانید که ما نمی‌توانستیم کاری بکنیم. با وجود اشتیاق و دل‌سوزی نیروها،‌ اگر حمایت از بالا نبود‌، ما اصلاً نمی‌توانستیم پیش برویم.
بعد از تیمسار باقری، شهید فکوری، فرمانده‌ نیرو شدند. جنگ شروع شد. جنگ هم فشار آورد. یعنی اصلاً برکت جنگ این است، زیرا همه‌ی دستگاه‌ها برای رفع نیاز جبهه به قطعات، هواپیماها، رادارها و ... شروع به کار کردند. از این طرف،‌ تحریم هم بود.

و سرانجام «جهاد خودکفایی»
به هر حال، جهاد خودکفایی رشد کرد و زمینه‌ی فعالیت نیروها در آن بیشتر شد. در این زمان، مقداری دست نیروها برای کار کردن باز شد. مخصوصاً که با ریاست‌جمهوری حضرت آقا اوضاع بهتر شد. ایشان رئیس‌جمهور شدند و زمینه‌ی کار بچه‌های حزب‌اللهی بیشتر شد. اما باز هم آن فرهنگ در نیروی هوایی حاکم بود. فرماندهان نیروی هوایی باور نداشتند که بتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم.
در یکی از رزمایش‌های ما‌ که هواپیماهای شکاری سوخت‌گیری می‌کردند، وابسته‌ی نظامی یونان عکس ‌گرفت و طبق وظیفه‌اش گزارش داد که در این رزمایش هوایی، هواپیماهای شکاری هم سوخت‌گیری می‌کردند. او را توبیخ کرده بودند که از مسائل نظامی چیزی نمی‌فهمی! آنها نمی‌توانند چنین کاری را انجام دهند.

این قضیه ادامه داشت تا این‌که معاونت خودکفایی به شکل رسمی آغاز به کار کرد و آقای بازرگان، معاون جهاد خودکفایی شد. البته اسم طرح آقای بازرگان تحقیقات فنی بود، اما نظر آیت‌الله خامنه‌ای این بود که کلمه‌ی جهاد باشد؛ مثلاً جهاد خودکفایی. یعنی اصرار بود که معاونت جهاد خودکفایی تشکیل شود.

تمرکز نیروها و ظرفیت‌ها
با تشکیل معاونت جهاد خودکفایی، کارهای پراکنده‌ی نیروها در تمام پایگاه‌ها و ایستگاه‌ها انسجام پیدا کرد. برای آن‌ها بودجه تعیین شد و تجهیزات و امکانات در اختیار آن‌ها گذاشتند. البته با این‌که به عنوان معاونت جهاد خودکفایی سازماندهی شد، اما هنوز رابطه‌ی آن با بقیه‌ی سازمان‌ها تعریف نشده بود. یعنی مثلاً ما برای ارتباط معاونت جهاد خودکفایی با معاونت عملیات تعریف نداشتیم. از نظر سازماندهی با معاونت طرح و برنامه، معاونت اداری و حتی با معاونت لجستیک ارتباط نداشتیم. مثلاً باید روش‌هایی تدوین می‌شد که این روش‌ها، معاونت لجستیکی را مجبور کند که قبل از خرید، از جهاد درخواست کند و اگر جهاد نمی‌توانست این قطعه را تولید یا تعمیر کند، درخواست خرید انجام شود. چنین تعریفی نبود.

 تعریغی بین معاونت عملیات و جهاد نبود که معاونت عملیات خودش را موظف بداند که با جهاد، برای عملیات برنامه‌‌ریزی کند. مثلاً بگوید که ما داریم چنین عملیاتی انجام می‌دهیم و نیاز به چنین بمب یا موشک یا راداری داریم. این چیزها نبود و آنچه اتفاق می‌افتاد، به صورت مجزا از ساختار بود. حضرت آقا این قضیه را درک کرده بودند. ایشان همان موقع فرماندهان را تشویق می‌کردند که روش‌ها را عوض کنید. یکی از عبارات بسیار زیبای حضرت آقا در آن زمان این بود که: «جنگِ با این روش‌ها، جنگ با خودِ آمریکا است.» یعنی به اندازه‌ی جنگ با آمریکا اهمیت دارد.

سجیل
ما پیشرفت‌هایی در قسمت‌های تجهیزات فنی داشتیم. مثلاً وقتی فلان قطعه تمام شد، جلساتی تشکیل دادند که آن را از جاهای مختلف بخرند و بیاورند. همان موقع آیت‌الله خامنه‌ای دستور دادند و کمیته‌ای زیر نظر آقای بازرگان برای چاره‌اندیشی درباره‌ی عملیاتی نگه‌داشتن هواپیمای اف14 تشکیل شد. البته آن‌هایی هم که خارج رفتند، نتوانستند کاری بکنند، اما در داخل، این کمیته زیر نظر جهاد خودکفایی تشکیل شد. آن‌ها توانستند موشک‌های هاگ را طراحی کنند و جای فونیکس، زیر هواپیمای اف14 ببندند.
آلبوم تصاویر
پروژه‌ی سجیل، همان استفاده از هاگ به جای فونیکس بود. با دشواری، آن را آزمایش کردند و آزمایش هم موفقیت‌آمیز بود، اما مشکل این بود که ساختار وابسته، اجازه‌ی آزمایش چنین چیزی را نمی‌داد. قانع کردن عملیات که آن را آزمایش کنند، مشکل بود. ایراد ساختار وابسته این است. یعنی اگر هماهنگی‌هایی بین عملیات و جهاد وجود داشت، کار خیلی آسان انجام می‌شد. اگر همه‌چیز تعریف شده بود که وقتی پروژه‌ای از لحاظ فنی به پایان می‌رسد، طبق این روش‌ها و با آن پشتیبانی و با این بودجه می‌توانند آن را آزمایش کنند، اما متأسفانه چنین چیزی نبود، باید التماس می‌کردند تا به آن‌ها کمک کنند. دغدغه‌ی حضرت آقا نیز در آن زمان همین بود.

اگر تحریم‌ها نبود...
اگر تحریم‌ها نبود، جهاد خودکفایی راه نمی‌افتاد. اگر هم راه می‌افتاد، این‌قدر سرعت در پیشرفت نداشت و به این اندازه نوآوری نداشتیم. برکت این تحریم‌ها این بود که نیروها با خودباوری خیلی کارها کردند. ما هواپیمای شرقی را سوخت‌گیری کردیم. وقتی کشورهایی مثل لیبی و حتی چین متوجه شده بودند،‌ نامه‌ی درخواست نوشته بودند. مسئولان نظام احتمالاً آقای بازرگان را خواسته بودند و گفته بودند که چین، چنین نامه‌ای را برای سوخت‌گیری نوشته است. واقعاً شما چنین توانی دارید که چین ندارد؟!

ما مستشار به لیبی فرستادیم که هواپیماهای لیبی را سوخت‌گیری می‌کردند. بعداً به چین هم رفتند. البته مسائلی پیش آمد که متأسفانه جلوی این کار گرفته شد. جریان‌های خلافی که آن زمان بود، اجازه‌ی توسعه‌کار را نداد. یعنی ما تا این‌جا پیشرفت کردیم که از نظر فناوری از قدرت بزرگی مثل چین جلو زدیم. چندین سال بعد از آن که ما پروژه‌ی سجیل را انجام دادیم، آمریکا هم این پروژه را اجرا کرد. ‌بنابراین اگر دست جهاد خودکفایی باز بود و ساختار وابسته اجازه می‌داد که افراد با این عقیده که «جنگ با روش‌ها عین جنگ با آمریکا است» ما یقیناً جای دیگری بودیم.

تاریخ مصرف یا مصرف‌گرایی
حضرت امام(ره) فرموده بودند که این تحریم، برکت است. این برکت برای ما در نیروی هوایی کاملاً مشهود بود. مثلاً طبق روش‌های رایج، وقتی تاریخ مصرف برخی از قطعات می‌گذشت، با وجود این‌که قطعه خراب نشده بود، اما چون موعد تعویض آن می‌رسید، باید این قطعه را عوض می‌کردیم. لامپ‌هایی روی رادار نصب بود که خیلی هم گران بود؛ کلاهسترون و مگنتون و ... این لامپ‌ها تششعات رادیواکتیو داشت. نیروها این لامپ‌ها را عوض می‌کردند و در هر سایت چاهی کنده بودند که این لامپ‌ها را داخل آن چاه می‌انداختند. باید این قطعات را دفن می‌کردند و مجدداً تقاضای قطعات جدید می‌کردند، اما پس از تحریم، نیروها عمر این قطعات را اضافه کردند. این نیروها رفتند از آن چاه‌ها، همان قطعاتی را که سال‌ها دور انداخته بودند، درآوردند و دوباره استفاده کردند. بنابراین همان وابستگی تداوم داشت.

به این ترتیب در قسمت هواپیمایی، عمر این قطعات را اضافه کردند. در قسمت فنی،‌ اداری، عملیات و لجستیک هم مشکل داشتیم. لجستیک طوری طراحی شده بود که به محض این‌که قطعه تمام می‌شد، به جهاد و داخل کشور مراجعه نمی‌کرد. خودبه‌خود به خارج می‌رفت. وقتی تحریم شدیم، دفاتر خریدی در لندن، سنگاپور و جاهای دیگر باز کردیم که بتوانیم خرید کنیم.
شما یقین بدانید که اگر روحیه‌ی جهاد خودکفایی در کارکنان، فرماندهان و نیروهای فنی نبود، اصلاً دفاع ما در جنگ داوم پیدا نمی‌کرد و از همان اول، هواپیماها زمین‌گیر شده بودند. اصلاً انبارها خوابیده بودند و قطعه‌ای نداشتیم.

می‌گفتند دروغ است!
امروز هم که این تحریم‌ها افزایش پیدا کرده، انسان‌های خبره، نیروهای قوی، باتجربه، جنگ‌دیده و آشنا به تمام تجهیزات، اعلام آمادگی کردند که هر کاری را که زمین مانده می‌توانند انجام دهند. مثلاً پروژه‌ی شهید دوران و پروژه‌ی شهید بابایی. پروژه‌ی شهید دوران ارتقای هواپیمای اف‌4 است و پروژه‌ی شهید بابایی، ارتقای توان رزمی اف‌4 است. پروژه‌ی شهید ستاری، ارتقای سی‌130 است. پروژه‌ی شهید اردستانی، در رابطه با اف‌5 است و پروژه‌ی شهید حبیبی، در رابطه با میراژ است. ما الان این مجموعه را جمع کرده‌ایم و چنین توانی داریم. این‌ها همان نیروهای جهاد خودکفایی هستند که خود حضرت آقا راه‌انداخته بودند.

در یکی از رزمایش‌های ما‌ که هواپیماهای شکاری سوخت‌گیری می‌کردند، وابسته‌ی نظامی یونان عکس ‌گرفت و طبق وظیفه‌اش گزارش داد که در این رزمایش هوایی، هواپیماهای شکاری هم سوخت‌گیری می‌کردند. او را توبیخ کرده بودند که از مسائل نظامی چیزی نمی‌فهمی! آنها نمی‌توانند چنین کاری را انجام دهند. بعداً این وابسته‌ی یونانی به خاطر اثبات حق خود، به نیروهای ما متوسل شده بود که به من اسنادی بدهید که از خودم دفاع کنم، زیرا ممکن است من را عوض کنند. یعنی پروژه‌ی سجیل باورکردنی نبود.

حتی نیروهای ما موشک‌های لیزری اختراع کردند. موشک‌های مختلف را به هواپیماهای مختلف نصب کردند، به‌گونه‌ای که مثلاً هواپیماهای غربی، به سلاح‌های شرقی مجهز بودند یا بالعکس. مثلاً تغییراتی که روی فانتوم انجام شد، به اندازه‌ای بود که اگر همین فانتوم در آمریکا بود، اسم دیگری روی آن می‌گذاشتند، چون از نظر توان، خیلی بالاتر از همان مدل بود.

در قسمت رادار، بمب، موشک و حتی بدنه تغییراتی داده شده که بتواند مقاومت کند. در همان اوایل جنگ، وقتی ارتفاع هواپیماها پایین می‌آمد، آن‌ها را از پایین با سلاح‌های سبک می‌زدند. اولین دستاورد جهاد خودکفایی که برای هواپیماها اختراع کرد، محافظی بود که سلاح‌های سبک نتوانند به آن‌ها صدمه بزنند. این قضیه همین‌طور ادامه داشت و خیلی مؤثر بود. آن شب‌هایی که هواپیماهای عراقی می‌آمدند و تهران را می‌زدند، نه هاگ می‌رسید و نه هواپیماها می‌توانستند کاری کنند، ولی جهاد، موشک استاندارد سطح به سطح را بدون هماهنگی از انبارهای نیروی دریایی آوردند و روی هاگ سوار کردند. نام این کار پروژه‌ی «شباهنگ» بود. آن موشک را در بلندی قرار دادند و اولین هواپیما را با همین پروژه زدند.
آلبوم تصاویر
پروژه‌ی شباهنگ اصلاً باورکردنی نبود، اما اتفاق افتاده بود. کلی طول می‌کشید که جهاد، سایت موشکی هاگ را مستقر کند. نیروهای جهاد خودکفایی، سایت با عظمت هاگ را موبایل کردند، یعنی یک تریلی درست کردند. زمانی که این تریلی در این دره‌ها بالا و پایین می‌رفت، طوری تعبیه کردند که این سطح تکان نمی‌خورد. چندین ده ساعت طول می‌کشید که یک سایت هاگ مستقر شود و شروع کند. زمانی هم که مستقر می‌شد، دشمن می‌آمد و می‌زدش. این سایت را موبایل کردند. این اتفاق در دنیا نیفتاده بود، ولی ما این کار را کردیم. در جزیره‌ی مجنون با این سایت چه‌ها که کردند. چقدر هواپیما آنجا ریختند.
نمی‌دانم کدام عملیات بود. آن‌ها فکر نمی‌کردند که چنین توانی داشته باشیم. یعنی امروز این سایت هاگ، اینجا کار کند و  یک ساعت دیگر در جای دیگر. اصلاً گیج شده بودند. به همین علت تعداد زیادی هواپیما را از دست دادند.

فرود اضطراری
شما یقین بدانید که اگر روحیه‌ی جهاد خودکفایی در کارکنان، فرماندهان و نیروهای فنی نبود، اصلاً دفاع ما در جنگ داوم پیدا نمی‌کرد و از همان اول، هواپیماها زمین‌گیر شده بودند. اصلاً انبارها خوابیده بودند و قطعه‌ای نداشتیم. مخصوصاً در طول جنگ که انبارها کاملاً خالی شد. بعد هم با تحریم تمام آن دفاتر خرید ما را در خارج بستند. خیلی‌ها را که چیزهایی به ما می‌فروختند، زندانی کردند.

اگر اتکاء به داخل نبود، اصلاً چیزی نمانده بود. با کمبود ترمز هواپیما، هواپیمای اف‌14 در همان ابتدا خوابیده بود. احتمالاً حضرت آقا به ‌خاطر دارند که یک‌بار با سی‌130 در دزفول پرواز کرده بودند و بعد سی‌130 بر‌گشته بود و با حالت اضطراری ‌نشسته بود. هواپیما اشکال پیدا کرده بود و همین ترمز هواپیما آتش گرفته بود. نیروها بعد از آن ساختاری را تعبیه کردند که ترمز سی‌130 را خنک نگه‌می‌دارد تا آتش نگیرد.