• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/06/29
پاکستان به روایت فرستاده رهبر انقلاب

شبیخون فرهنگی در میان امواج سیل

پاکستان به روایت فرستاده رهبر انقلاب

حادثه‌ی سیل پاکستان همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اشاره کردند، به عنوان بلای عظیم و مصیبت بزرگ، فوری‌ترین مسئله‌ی جهان اسلام است. از همین رو معظم‌له به حجت‌‌الاسلام و المسلمین رحیمیان مأموریت دادند تا به عنوان نماینده‌ی ایشان به پاکستان رفته و گزارشی از مناطق سیل‌زده تهیه و ارائه کند. نماینده‌ی رهبر انقلاب در بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز پس از بازگشت از پاکستان و قبل از خطبه‌های نماز عید فطر گزارش خود را خدمت رهبری ارائه کرد.
قبل از «روز ملی همدردی با سیل‌زدگان پاکستان» به ساختمان بنیاد شهید و امور ایثارگران رفتیم تا او درباره نحوه‌ی تهیه‌ی گزارش برای رهبر انقلاب برای‌مان بگوید. متن زیر سفرنامه‌ای کوتاه است از سفر نماینده‌ی رهبر انقلاب به پاکستان.

در ماه رمضان از دفتر مقام معظم رهبری با من تماس گرفتند و دستور رهبر انقلاب مبنی بر سفر بنده و دیگر همراهان به پاکستان را ابلاغ کردند. باید می‌رفتیم و ابعاد سیل پاکستان را بررسی می‌کردیم و خدمت ایشان گزارش می‌دادیم.

ورود به کشور سیل‌زده
برنامه‌ی ما این بود که چند ملاقات رسمی با مقامات پاکستانی داشته باشیم. میزبان هیأت همراه ما وزارت کشور پاکستان بود. تقریباً در طول سفرمان وزیر کشور پاکستان ما را همراهی می‌کرد. در بدو ورودمان جلسه‌ی مختصری برگزار شد، ولی چون شب بود، مراسم احیاء را در سفارت برگزار کردیم و فردا صبح اول وقت، اولین جلسه‌ی مفصل با مسئولان ذی‌ربط پاکستانی را تشکیل دادیم. بعد از آن جلسه هم با بالگرد بازدید هوایی داشتیم از مناطق شمالی پاکستان.

پس از برگشت به اسلام‌آباد، جلسه‌‌ای با نخست‌وزیر صورت دادیم. شب هم مجموعه‌ی علمای بزرگ پاکستان و شخصیت‌های معتبر منطقه‌ی مرکزی و شمالی پاکستان به سفارت جمهوری اسلامی ایران دعوت شده بودند. بعد از نماز جماعت و صرف افطار، بنده آنجا صحبت مفصلی کردم و سلام رهبر معظم انقلاب و ابراز محبت‌های ایشان را نسبت به پاکستان و عنایت ایشان به حادثه‌ی سیل را به آن‌ها ابلاغ کردم. بعد هم تا آخر شب و حدود چندین ساعت، یکایک علما که هرکدام از منطقه‌ای بودند، گزارشی از وضعیت آسیب‌دیدگان سیل ارائه کردند. خوب این اطلاعات دقیق و خوبی برای ما بود و علاوه بر اطلاعاتی بود که دولت پاکستان داده بود.

فردا صبح در سفارت و با حضور مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی در پاکستان و نیز هیأت اعزامی، جلسه‌ی جمع‌بندی گذاشتیم. بعد از این جلسه عازم کراچی شدیم. در آنجا باز ما جلسه‌ی مفصلی با تعدادی از کارگزاران جمهوری اسلامی در آن منطقه و علمای آن منطقه و نماینده‌ی مقام معظم رهبری در کراچی داشتیم. ایشان هم اطلاعات جدیدی را مخصوصاً درباره‌ی مناطق جنوب پاکستان و بخش‌های مجاور ایالت سِند ارائه کرد.
قبل از سفر ما چیزی از ایران مطرح نشده بود. تا اینکه یک نفر از طرف ولی امر مسلمین و چند نفر از طرف دولت ما رفتند و ملاقات ما با ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیر پاکستان صورت گرفت که قابل سانسور هم نبود و خودبه‌خود انعکاس خبری پیدا کرد.

بازدید هوایی از جنوب - که وضعیتی بدتر از شمال داشت- هم انجام شد. بعدازظهر هم ملاقاتی با رئیس‌جمهور پاکستان داشتیم. مجموعه‌ی مسئولان پاکستانی، هم نخست‌وزیر و هم رئیس‌جمهور نسبت به رهبر معظم انقلاب و دولت جمهوری اسلامی ایران قدردانی و تشکر داشتند و بسیار استقبال خوبی کردند.
باز یک جلسه‌ی مجددی در کنسولگری جمهوری اسلامی در کراچی انجام شد. اطلاعات را جمع‌بندی کردیم و راه‌کارهای کمک‌رسانی و شیوه‌های آن را بررسی نمودیم. نتیجه‌ی آن را هم بنده بلافاصله پس از بازگشت و طی گزارشی خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم کردم. پیشنهادهایی را هم مطرح کردم‌ مبنی بر اینکه ابعاد این فاجعه به‌صورت گسترده‌تری در سطح جامعه مطرح شود و مردم نسبت به این حادثه‌ توجه‌ بیشتری بکنند که فاجعه‌ای دلخراش برای یک ملت و جمعیت انبوهی از مسلمانان است که بخش عظیمی از آنها هم شیعیان هستند.

ابعاد فاجعه
اما در باب ابعاد این فاجعه‌ی عظیم باید تصریح کنم که وقتی گفته می‌شود حدود یک‌پنجم زمین‌های تحت کشت پاکستان بر اثر این سیل آسیب‌ دیده است، در یک کشوری که 150 میلیون نفر جمعیت دارد، معنیش این است که یک‌پنجم جمعیت آسیب دیده‌اند. درواقع یعنی یک‌پنجم تأسیسات، خانه‌ها و مساجد،‌ درمانگاه‌ها، ده‌ها هزار مدرسه و مسجد و حسینیه و مراکز عام‌المنفعه نابود شده است. حداکثر توانایی که مردم داشته‌اند، این بوده که خودشان را از این سیل نجات بدهند.

زمین‌های پاکستان عمدتاً مسطح است و سیل هم آن‌چنان تند نبوده که جریان آب انسان را با خودش ببرد و چون جریان آب از شمال به جنوب بوده، اکثر افراد از معرض سیل خارج شده‌اند. لذا تلفات انسانی نسبتاً کم بوده، اما خانه و کاشانه‌شان را گذاشته‌اند و فرار کرده‌اند و آب خانه‌ و همه‌ی وسایلشان را برده است. سرمایه‌ی آنها هم عموماً در مناطق روستایی و شهرهای کوچک مجاور رودخانه‌ها که عمدتاً کشاورز بوده‌اند، همین زمین‌ها بوده است. درآمد اصلی‌شان از کشاورزی بوده و این یعنی کل منبع درآمدشان را آب برده است. ضمن اینکه عموماً هم مردم فقیری هستند.

نکته‌ی جالب توجه این است که مردم پاکستان، اعم از شیعه و سنی، همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند، مردمی مذهبی هستند. چه شیعیان و چه اهل سنت، ملتزم به اسلام و ‌اهل نماز و روزه هستند. حتی وجه غالب اهل سنت علاقمند به اهل بیت(ع) هستند. نباید ذهن را مشغول به جریان محدود سپاه صحابه، طالبان و وهابی‌ها کرد. جنایت‌ها و فعالیت‌های این گروه‌ها را نباید به حساب مردم گذاشت. مردم پاکستان طرفدار جمهوری اسلامی هستد و شاید در میان اهل سنت در کشورهای اسلامی کمتر داشته باشیم که تا این اندازه علاقه‌مند به جمهوری اسلامی و اهل بیت باشند. علاوه بر این، تقریباً 20 الی 30 درصد هم شیعیان هستند.

حضور تأمل‌برانگیز آمریکایی‌ها
این در حالی است که آمریکایی‌ها صرفاً در راستای اهداف پلیدشان و در پی ترمیم آن چهره‌ی کریهی که نزد ملت پاکستان دارند به سبب کشتارهای جمعی و تجاوزهاشان انبوه کمک‌ها را به آنجا گسیل داشته‌اند. طبق نظرسنجی‌ها حدود 80 درصد از مردم پاکستان از آمریکا منزجر هستند، اما آن‌طور که گفته شده، سربازان‌ آمریکایی به‌عنوان کمک‌رسانی، حدود 30 هلی‌کلوپتر و چند هواپیمای غول‌پیکر را به کار گرفته‌اند؛ خصوصاً در مناطق شیعه‌نشین و در جاهایی که مردمش به‌شدت علاقه‌مند به جمهوری اسلامی و انقلاب و امام هستند و مقلد رهبر معظم انقلاب هستند.

آمریکایی‌ها این کارها را انجام می‌دهند که جای پایی برای خود باز کنند. حتی گفته شده که یکی از هنرپیشه‌های سینمای غرب به پاکستان آمده و حدود 25 میلیون دلار (راست و دروغش را نمی‌دانیم) کمک کرده است. یعنی علاوه بر اهداف نظامی و سیاسی پلیدشان در آنجا و حتی در این موقعیت، از شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی هم غفلت نکرده‌اند. عربستان سعودی هم به صورت گسترده‌ای در این صحنه فعال است. از این طرف هم تبلیغات و تریبون‌ها و دوربین‌ها دست خودشان است. راست و دروغ را با هم یکی کرده‌اند و با بزرگ‌نمایی و بزرگ جلوه دادن کارهاشان، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

ارائه‌ی گزارش
پس از پایان سفر، بنده گزارشی را در چهار صفحه خدمت رهبر معظم انقلاب تقدیم کردم. پس از ارائه‌ی گزارش عرض کردم که لُبّ مطلب را من مکتوب نوشته‌ام و زیاد مُصدِع نمی‌شوم و خداحافظی کردم. بعد هم که صحبت‌های رهبر انقلاب در خطبه‌ها را دقت کردم؛ بسیاری از فرازهایش ناظر بر  همین محورها بود که بنده نوشته بودم. البته گزارش‌های دیگری هم رسیده بود که البته مجموع این گزارش‌ها هم‌سو بود و مؤید نکاتی بود که بنده خدمتشان عرض کرده بودم.
آمریکایی‌ها این کارها را انجام می‌دهند که جای پایی برای خود باز کنند... یعنی علاوه بر اهداف نظامی و سیاسی پلیدشان در آنجا و حتی در این موقعیت، از شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی هم غفلت نکرده‌اند. عربستان سعودی هم به صورت گسترده‌ای در این صحنه فعال است. از این طرف هم تبلیغات و تریبون‌ها و دوربین‌ها دست خودشان است. راست و دروغ را با هم یکی کرده‌اند و با بزرگ‌نمایی و بزرگ جلوه دادن کارهاشان، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

از نگاه من این سفر دو نتیجه داشت؛ یکی اینکه آنجا تا قبل از سفر ما چیزی از ایران مطرح نشده بود. تا اینکه یک نفر از طرف ولی امر مسلمین و چند نفر از طرف دولت ما رفتند و ملاقات ما با ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیر پاکستان صورت گرفت که قابل سانسور هم نبود و خودبه‌خود انعکاس خبری پیدا کرد. علاوه بر اینکه ملاقات‌هایی هم که در طول سفر با طیف‌های مختلف مسئولان عالی‌رتبه و علما داشتیم و ابلاغ سلام و پیام رهبر معظم به آنها، بازتاب ویژه‌ای به این سفر ‌داد و موجبات دلگرمی آنها را فراهم ‌کرد.
نتیجه‌ی دیگر آن هم این بود که بالأخره عمق و ابعاد این فاجعه از طریق نماینده‌ی اعزامی از سوی رهبر معظم انقلاب دقیقاً برای ایشان گزارش می‌شد.

خطبه‌های نماز عید
رهبر معظم انقلاب واقعاً در خطبه‌های نماز عید فطر حق مطلب را ادا کردند و این برای من خیلی تازه و جالب بود. من صحنه‌های زیادی را دیده بودم که همه از شدت تأثر به گریه می‌افتادند و نمی‌توانستند خودشان را کنترل کنند. ولی رهبر معظم انقلاب که مثل کوه استوارند، غیر از مواقعی که مصیبت اهل بیت علیهم‌السلام خوانده می‌شود، در برابر حوادث بسیار باصلابت هستند  و به این سادگی کنترل خودشان را از دست نمی‌دهند و آشکارا تأثر خود را نشان نمی‌دهند. امام(ره) هم همین‌طور بودند. اینجا ولی عجیب بود که برای اولین بار بابت یک قضیه‌ای غیر از ذکر مصیبت ائمه و حالات معنوی، این‌طور منقلب و متأثر شدند. واقعاً عجیب بود.

من معتقدم رهبر انقلاب نگاه اصلی‌شان و ملاک اصلی حرکت‌شان و اشکی که در خطبه‌های نماز ریختند، برای آن بُعد انسانی و اسلامی و اخلاقی ملت پاکستان بود. اصل قضیه به نظر من این بود. بُعد انسانی و اخلاقی و اسلامی آن از همه پررنگ‌تر است.

آیا کمک‌ها به دست مردم می‌رسد؟
پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «من سَمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلَم یجَبه فلیس بِمسلم1» یعنی هر مسلمانی که صدای شخصی را که فریاد می‌زند مسلمانان به فریاد من برسید بشنود و او را کمک نکند، مسلمان نیست. شرط مسلمانی ما این است که اگر مسلمانی در هر گوشه‌ی دنیا فریاد کمک‌خواهی و امدادرسانی‌اش بلند شود، ما وظیفه‌ی انسانی و اخلاقی کمک به او را ادا کنیم.

من در مصاحبه‌ای که پس از بازگشتم با شبکه‌ی خبر داشتم، یک نکته‌ای را به مردم ابلاغ کردم که جزو نتایح این سفر است. نکته‌ی مهمی هم هست و آن اینکه معمولاً کمک‌هایی که برای حوادث می‌شود، گاهی در آنها شبهه به‌وجود می‌آید که به دست مردم می‌رسد یا نمی‌رسد؟ آیا حفظ امانت می‌شود یا یک‌باره ‌مسیرش عوض می‌شود؟ البته احتمال این مسائل هم مطرح می‌شود و هم وجود دارد، چون ممکن است در شلوغی‌های زیاد یک چیزی به مقصد اصلی نرسد.

از دستاوردهای مهم این سفر این بود که ما در جمع‌بندی نهایی سازوکاری را پیش‌بینی کردیم و تصویب کردیم که آنچه را از ایران ارسال می‌شود، به دست هیچ واسطه‌ای ندهیم، بلکه همه‌ی آن از طُرق صددرصد مورد اعتماد یا با مباشرت واسطه‌های مورد اعتماد جمهوری اسلامی و در حقیقت دل‌بسته و عاشق جمهوری اسلامی، از طریق آنها کمک‌ها را به مردم برسانیم.

پی‌نوشت:
1. وسائل الشیعه ج15 ص141