1389/06/15
سخنان اساتید در دیدار با رهبری /3
مهمتر از نیروگاه هستهای!
دکتر زاهدیوفا از جمله اساتیدی بود که در محضر رهبر انقلاب به ایراد نظرات خود در باب تولید علم اقتصاد اسلامی پرداخت. پس از صرف افطار، از او خواهش کردیم تا متن یادداشت خود را در اختیار ما قرار دهد.
علم اقتصاد در رهگذر تمدن و تکمیل تمدن بشری از یک جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و به بررسی رفتارهای اقتصادی در سطوح فردی و رفتارهای اجتماعی میپردازد. اما نکتهای که در شناخت علم اقتصاد وجود دارد در پیچیدگیهای رفتار انسان و شخصیت وی و بعد مادی و معنوی و ترکیب مؤلفههای مادی و معنوی شخصیت انسان است. بنا بر همین علم اقتصاد اگر چه در زمرهی علوم انسانی قرار میگیرد اما یک گستره ای رو از کمیترین و کیفیترین مباحث دانش بشری پوشش میدهد. و بر اساس تحصیلات و تحلیلهایی که وجود دارد تأثیر جهانبینی و مبانی فکری در علم اقتصاد و تحلیل متفکر و عالم اقتصاد امری مسلم و قطعی است.
مهمتر از نیروگاه هستهای!
در جهان امروز تأکید افراطی بر «عقل تجربی» و تلاش برای حذف ارزشها در داوری موجب شده است که «تجربه حس و مشاهده» تنها منبع شناخت تلقی گردد که لباسی کوتاه بر قامت رفتار اقتصادی انسان است. تأکید بر اومانیسم در رفتار فردی و لبرالیزم در تفسیر رفتار اجتماعی نتوانسته است تبیین روشنی از رفتار اقتصادی ارئه کند. رفتار اقتصادی انسان که در دیدگاه اسلامی برآمده از رابطهی انسان با خدا، رابطهی انسان با خود، خانواده و جامعه و رابطه با طبیعت را شامل میگردد اما مبانی ضعیف انسانشناسی در علم اقتصاد متعارف موجب گردیده است که بسیاری از این حقایق مغفول ماند و به اشتباه تفسیر گردید.
اما برای ساخت یک نظام اجتماعی نوین در کشور و احیای تمدن خویش براساس آموزههای اسلامی نیازمند ساخت ابعاد مختلف این نظام از جمله نظام اقتصادی اسلام هستیم. نظام اقتصادی براساس دانشی که برگرفته از جهانبینی و انسانشناسی ما باشد و الگوی سعادت موعود در اندیشه اسلامی را دنبال کند. انتظار میرفت که با انقلاب اسلامی ایران و تأسیس نظام مبارک جمهوری اسلامی ایران ما بتوانیم دستاوردهای عظیمی در حوزهی اقتصاد و اقتصاد اسلامی داشته باشیم.
به نظر میرسد که ساخت یک نظام اقتصادی درخور انقلاب و کشور بسیار مهمتر از ساخت چند سد و نیروگاه هستهای و پرتاب ماهواره باشد. با تمام احترام و سپاسی که برای عزیزانی که در این عرصهها تلاش مبذول داشتهاند، باید عرض کنم که ممیزه یک کشو در نظام اجتماعی آن است وگرنه بسیاری از کشورهای شرق آسیا، آمریکای لاتین و بلوک شرق بسیار پیشتر و بیشتر از ما از این دستاوردها داشتند اما مالاً به عمله و اکله نظام سرمایهداری تبدیل شدهاند.
مصائب تولید علم اقتصاد اسلامی
در این سه دهه اخیر برخی از شخصیتها و دلسوزان نظام در تهران و قم تلاشهایی را مبذول داشتهاند. اما برای یک حرکت عظیم در اقتصاد اسلامی نیازمند لوازمی هستیم که عبارتند از:
1. نیروی انسانی: برای تولید علم اقتصاد اسلامی ما نیازمند متفکرانی مسلط به علم اقتصاد و آشنای به عمق علوم اسلامی هستیم. تولید هر دانش نیروی علمی متناسب با آن دانش را میطلبد. در یک تخمین ساده تعداد نیروهای علمی متفکر ممتاز در علم اقتصاد متعارف که مستمراً به کار آموزش و پژوهش در علم اقتصاد میپردازند بیش دههزار نفر در دانشگاههای جهان میباشد که هنوز از مدیریتهای اقتصادی خود عاجزند بهطوری که در سده اخیر بیش از دویست بحران اقتصادی و مالی داشتهاند. تعداد محققینی که ما در سیسال گذشته تربیت کردهایم به سختی به یکپانصدم این تعداد میرسد.
2. بودجه: تمام امکانات مالی که ما برای اقتصاد اسلامی در این سیودو سال تخصیص دادهایم بسیار ناچیز و با همت نیروهای دلسوز و خیّر بعد از انقلاب بوده است، اما سهم مراکز دانشگاهی و دستگاههای دولتی بسیار اندک و نزدیک به صفر است. به نظر میرسد که تولید علم اقتصاد اسلامی و ساخت نظام اقتصاد اسلامی به اندازه یک راه روستایی و یک سد و یا یک جاده و یا یک نیروگاه و یا در مقایسه با رشتههای علمی دیگر در اولویت تخصیص بودجه کشور نبوده است. اگرچه با انقلاب اسلامی و تأسیس مراکز دانشگاهی شروع علم اقتصاد اسلامی به عنوان یک رشته دانشگاهی بهنام جمهوری اسلامی و مکتب اهل بیت(ع) است اما ظهور برخی از مراکز در سایر کشورها با تخصیص بودجههای قابل ملاحظه موجب شده است که بعضاً برداشتهای سطحی از اسلام، تفکر غالب در مطالعات اقتصاد اسلامی را شکل دهد و امروز باید نگران آن باشیم که معارف اهل بیت(ع) در دانش اقتصاد اسلامی بسیار کمرنگ بهروز شده است. بودجه تأسیس یکی از این مراکز، جدید چند برابر کل بودجههای ما در سیودو سال پس از انقلاب بوده است.
3. نظام آموزش و پژوهش عالی: در سطح ملی هیچگونه نظام علمی و برنامهریزی برای تولید علوم اسلامی و انسانی و از جمله اقتصاد اسلامی وجود ندارد و به نظر هم میرسد که شوراها و دستگاههای سیاستگذار و برنامهریز و دستگاههای اجرایی مربوطه مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری توان انجام چنین کاری را در سالهای آتی نیز به دست نخواهند آورد.
4. علوم انسانی در بستر اجرایی و جامعه تکامل مییابد و ارتیاط وثیق دانشگاه و جامعه از لوازم پیشرفت کار است و هر دو سوی این رابطه باید تلاشهای مضاعفی را برای ایجاد رابطه نظاممند و محکم انجام دهند. فضای تصمیمگیری در دستگاههای اجرایی و اقتصادی بیگانه از اندیشههای اقتصاد اسلامی و معمولاً متکی به حلقههای ضعیف کارشناسی بوده که از قدرت مفاهمه با عالمان دانشگاه و حوزه ناتوان هستند.
5. اما کلام آخر: ما با امام و رهبری پیمانی داریم که علیرغم عدم همراهی دستگاههای دولتی کار را پیش ببریم و برای انجام تکلیف خود به علت کمی همراهان از راه باز نمانیم. در دانشگاه علاوهبر تلاشهایی که در تولید دانش اقتصاد اسلامی و فراهمآوردن بسترهای لازم و آموزشهای راهبردی کشور صورت گرفته، در حل مسائل اقتصادی کشور از قبیل موضوع هدفمندکردن یارانهها، سیاستهای کلی اصل 44، امنیت اقتصادی و راهکارهای مقابله با تحریم، اولین، عمیقترین و دقیقترین کارهای علمی صورت گرفته است. و در این مقطع به نظر میرسد که موضوع الگوی پیشرفت و توسعه اسلامی- ایرانی یک راه میانبر و نیاز دهه چهارم انقلاب میباشد، که در اولویت تحقیقاتی دانشگاه میباشد و البته کاری در این سطح و حجم نیازمند پشتیبانی مالی و تجهیز منابع دستگاههای مربوطه میباشد.
علم اقتصاد در رهگذر تمدن و تکمیل تمدن بشری از یک جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و به بررسی رفتارهای اقتصادی در سطوح فردی و رفتارهای اجتماعی میپردازد. اما نکتهای که در شناخت علم اقتصاد وجود دارد در پیچیدگیهای رفتار انسان و شخصیت وی و بعد مادی و معنوی و ترکیب مؤلفههای مادی و معنوی شخصیت انسان است. بنا بر همین علم اقتصاد اگر چه در زمرهی علوم انسانی قرار میگیرد اما یک گستره ای رو از کمیترین و کیفیترین مباحث دانش بشری پوشش میدهد. و بر اساس تحصیلات و تحلیلهایی که وجود دارد تأثیر جهانبینی و مبانی فکری در علم اقتصاد و تحلیل متفکر و عالم اقتصاد امری مسلم و قطعی است.
مهمتر از نیروگاه هستهای!
در جهان امروز تأکید افراطی بر «عقل تجربی» و تلاش برای حذف ارزشها در داوری موجب شده است که «تجربه حس و مشاهده» تنها منبع شناخت تلقی گردد که لباسی کوتاه بر قامت رفتار اقتصادی انسان است. تأکید بر اومانیسم در رفتار فردی و لبرالیزم در تفسیر رفتار اجتماعی نتوانسته است تبیین روشنی از رفتار اقتصادی ارئه کند. رفتار اقتصادی انسان که در دیدگاه اسلامی برآمده از رابطهی انسان با خدا، رابطهی انسان با خود، خانواده و جامعه و رابطه با طبیعت را شامل میگردد اما مبانی ضعیف انسانشناسی در علم اقتصاد متعارف موجب گردیده است که بسیاری از این حقایق مغفول ماند و به اشتباه تفسیر گردید.
اما برای ساخت یک نظام اجتماعی نوین در کشور و احیای تمدن خویش براساس آموزههای اسلامی نیازمند ساخت ابعاد مختلف این نظام از جمله نظام اقتصادی اسلام هستیم. نظام اقتصادی براساس دانشی که برگرفته از جهانبینی و انسانشناسی ما باشد و الگوی سعادت موعود در اندیشه اسلامی را دنبال کند. انتظار میرفت که با انقلاب اسلامی ایران و تأسیس نظام مبارک جمهوری اسلامی ایران ما بتوانیم دستاوردهای عظیمی در حوزهی اقتصاد و اقتصاد اسلامی داشته باشیم.
به نظر میرسد که ساخت یک نظام اقتصادی درخور انقلاب و کشور بسیار مهمتر از ساخت چند سد و نیروگاه هستهای و پرتاب ماهواره باشد. با تمام احترام و سپاسی که برای عزیزانی که در این عرصهها تلاش مبذول داشتهاند، باید عرض کنم که ممیزه یک کشو در نظام اجتماعی آن است وگرنه بسیاری از کشورهای شرق آسیا، آمریکای لاتین و بلوک شرق بسیار پیشتر و بیشتر از ما از این دستاوردها داشتند اما مالاً به عمله و اکله نظام سرمایهداری تبدیل شدهاند.
مصائب تولید علم اقتصاد اسلامی
در این سه دهه اخیر برخی از شخصیتها و دلسوزان نظام در تهران و قم تلاشهایی را مبذول داشتهاند. اما برای یک حرکت عظیم در اقتصاد اسلامی نیازمند لوازمی هستیم که عبارتند از:
1. نیروی انسانی: برای تولید علم اقتصاد اسلامی ما نیازمند متفکرانی مسلط به علم اقتصاد و آشنای به عمق علوم اسلامی هستیم. تولید هر دانش نیروی علمی متناسب با آن دانش را میطلبد. در یک تخمین ساده تعداد نیروهای علمی متفکر ممتاز در علم اقتصاد متعارف که مستمراً به کار آموزش و پژوهش در علم اقتصاد میپردازند بیش دههزار نفر در دانشگاههای جهان میباشد که هنوز از مدیریتهای اقتصادی خود عاجزند بهطوری که در سده اخیر بیش از دویست بحران اقتصادی و مالی داشتهاند. تعداد محققینی که ما در سیسال گذشته تربیت کردهایم به سختی به یکپانصدم این تعداد میرسد.
2. بودجه: تمام امکانات مالی که ما برای اقتصاد اسلامی در این سیودو سال تخصیص دادهایم بسیار ناچیز و با همت نیروهای دلسوز و خیّر بعد از انقلاب بوده است، اما سهم مراکز دانشگاهی و دستگاههای دولتی بسیار اندک و نزدیک به صفر است. به نظر میرسد که تولید علم اقتصاد اسلامی و ساخت نظام اقتصاد اسلامی به اندازه یک راه روستایی و یک سد و یا یک جاده و یا یک نیروگاه و یا در مقایسه با رشتههای علمی دیگر در اولویت تخصیص بودجه کشور نبوده است. اگرچه با انقلاب اسلامی و تأسیس مراکز دانشگاهی شروع علم اقتصاد اسلامی به عنوان یک رشته دانشگاهی بهنام جمهوری اسلامی و مکتب اهل بیت(ع) است اما ظهور برخی از مراکز در سایر کشورها با تخصیص بودجههای قابل ملاحظه موجب شده است که بعضاً برداشتهای سطحی از اسلام، تفکر غالب در مطالعات اقتصاد اسلامی را شکل دهد و امروز باید نگران آن باشیم که معارف اهل بیت(ع) در دانش اقتصاد اسلامی بسیار کمرنگ بهروز شده است. بودجه تأسیس یکی از این مراکز، جدید چند برابر کل بودجههای ما در سیودو سال پس از انقلاب بوده است.
3. نظام آموزش و پژوهش عالی: در سطح ملی هیچگونه نظام علمی و برنامهریزی برای تولید علوم اسلامی و انسانی و از جمله اقتصاد اسلامی وجود ندارد و به نظر هم میرسد که شوراها و دستگاههای سیاستگذار و برنامهریز و دستگاههای اجرایی مربوطه مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری توان انجام چنین کاری را در سالهای آتی نیز به دست نخواهند آورد.
4. علوم انسانی در بستر اجرایی و جامعه تکامل مییابد و ارتیاط وثیق دانشگاه و جامعه از لوازم پیشرفت کار است و هر دو سوی این رابطه باید تلاشهای مضاعفی را برای ایجاد رابطه نظاممند و محکم انجام دهند. فضای تصمیمگیری در دستگاههای اجرایی و اقتصادی بیگانه از اندیشههای اقتصاد اسلامی و معمولاً متکی به حلقههای ضعیف کارشناسی بوده که از قدرت مفاهمه با عالمان دانشگاه و حوزه ناتوان هستند.
5. اما کلام آخر: ما با امام و رهبری پیمانی داریم که علیرغم عدم همراهی دستگاههای دولتی کار را پیش ببریم و برای انجام تکلیف خود به علت کمی همراهان از راه باز نمانیم. در دانشگاه علاوهبر تلاشهایی که در تولید دانش اقتصاد اسلامی و فراهمآوردن بسترهای لازم و آموزشهای راهبردی کشور صورت گرفته، در حل مسائل اقتصادی کشور از قبیل موضوع هدفمندکردن یارانهها، سیاستهای کلی اصل 44، امنیت اقتصادی و راهکارهای مقابله با تحریم، اولین، عمیقترین و دقیقترین کارهای علمی صورت گرفته است. و در این مقطع به نظر میرسد که موضوع الگوی پیشرفت و توسعه اسلامی- ایرانی یک راه میانبر و نیاز دهه چهارم انقلاب میباشد، که در اولویت تحقیقاتی دانشگاه میباشد و البته کاری در این سطح و حجم نیازمند پشتیبانی مالی و تجهیز منابع دستگاههای مربوطه میباشد.