1389/06/14
ماهیت علوم انسانی در گفتوگو با دکتر اعوانی
«حدود دو میلیونِ اینها دانشجویان علوم انسانیاند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینهی علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ ... استاد مبرزی که معتقد به جهانبینی اسلامی باشد و بخواهد جامعهشناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشتهها میگیریم؟» این جملات، انتقاد صریح رهبر انقلاب نسبت به وضعیت علوم انسانی کشور است که در دیدار با اساتید دانشگاه بیان شد. گرچه یکسالی از بیان این مسأله گذشته است و نیز هیاهوی رسانهای غربیها و غربگراها تلاش کرد هدف اصلی از طرح این بحث را منحرف سازد، اما هنوز وضعیت علوم انسانی علامت سؤالی در «تولید علم و جنبش نرمافزاری» ایران است. متن زیر، چکیدهی گفتوگوی دکتر غلامرضا اعوانی دربارهی وضعیت و ماهیت علوم انسانی در ایران است.
بخشی از این گفتگو را نیز میتوانید از اینجا بشنوید.
معتقدم تا زمانی که وضعیت علوم انسانی در یک کشور تصحیح نشود، امکان ندارد علوم دیگر هم تصحیح شود.
در حال حاضر بسیاری از علوم، ترکیب و مرزهایشان مخدوش شده است. باید حد هر علمی را مشخص کنیم و تعریف و موضوع و مسائل و نسبت بین موضوع و مسائل را به دست بیاوریم.
علوم انسانیای که ما امروز مطالعه میکنیم، علوم جزئی است. قدما علم کلی داشتند. آنها علوم را به ادنی، اوسط و اعلی تقسیم میکردند. علم ادنی همین علومی است که مطالعه میکنیم. علم اوسط علم ریاضی و علم اعلی، علم الهی است. این علوم پیوستگی دارند. نمیتوان این خط پیوستگی را برید.
در مراتب علم، خدشه وارد شده است. در غرب علم ادنی را گرفتند و بقیه را انکار کردند. فلسفههای جدید هم به این مسئله کمک کردند.
نمیتوانیم 1400 سال تاریخمان را رها کنیم و یکباره از نو شروع کنیم. این تفکری که در بعضیها وجود دارد، کاملاً غلط است.
پیدایش علوم جدید با نفی حکمت الهی و نفی ادیان بوده است. در عالم اسلام هم، همین علوم رشد یافته و فربه شده را گرفتیم و به کار میبریم. حکمای الهیمان هم نتوانستند یا کمتر توانستند با این علوم ربطی پیدا کنند. بنابراین سر در گم هستیم. باید دوباره وحدت طولی علوم در سطوح مختلف پدید بیاید. اسلام دین توحید است. ما باید به توحید علمی برسیم.
دین ما را هدایت میکند. هدایت یعنی چه؟ دین حقایق را نمیآفریند. حقایق هست، دین دید ما به حقیقت را درست میکند.
علم و دین از جایگاه خود خارج شدهاند. امروزه حتی فلسفه هم از علم بودن خارج شده و دیگر به علم الهی ربط ندارد. در حالی که در دین شرط است که باید با علم پیوند بخورد. خود دین، علم اعلی است.
متن کامل گفتوگو را از اینجـــا بخوانید.
بخشی از این گفتگو را نیز میتوانید از اینجا بشنوید.
معتقدم تا زمانی که وضعیت علوم انسانی در یک کشور تصحیح نشود، امکان ندارد علوم دیگر هم تصحیح شود.
در حال حاضر بسیاری از علوم، ترکیب و مرزهایشان مخدوش شده است. باید حد هر علمی را مشخص کنیم و تعریف و موضوع و مسائل و نسبت بین موضوع و مسائل را به دست بیاوریم.
علوم انسانیای که ما امروز مطالعه میکنیم، علوم جزئی است. قدما علم کلی داشتند. آنها علوم را به ادنی، اوسط و اعلی تقسیم میکردند. علم ادنی همین علومی است که مطالعه میکنیم. علم اوسط علم ریاضی و علم اعلی، علم الهی است. این علوم پیوستگی دارند. نمیتوان این خط پیوستگی را برید.
در مراتب علم، خدشه وارد شده است. در غرب علم ادنی را گرفتند و بقیه را انکار کردند. فلسفههای جدید هم به این مسئله کمک کردند.
نمیتوانیم 1400 سال تاریخمان را رها کنیم و یکباره از نو شروع کنیم. این تفکری که در بعضیها وجود دارد، کاملاً غلط است.
پیدایش علوم جدید با نفی حکمت الهی و نفی ادیان بوده است. در عالم اسلام هم، همین علوم رشد یافته و فربه شده را گرفتیم و به کار میبریم. حکمای الهیمان هم نتوانستند یا کمتر توانستند با این علوم ربطی پیدا کنند. بنابراین سر در گم هستیم. باید دوباره وحدت طولی علوم در سطوح مختلف پدید بیاید. اسلام دین توحید است. ما باید به توحید علمی برسیم.
دین ما را هدایت میکند. هدایت یعنی چه؟ دین حقایق را نمیآفریند. حقایق هست، دین دید ما به حقیقت را درست میکند.
علم و دین از جایگاه خود خارج شدهاند. امروزه حتی فلسفه هم از علم بودن خارج شده و دیگر به علم الهی ربط ندارد. در حالی که در دین شرط است که باید با علم پیوند بخورد. خود دین، علم اعلی است.
متن کامل گفتوگو را از اینجـــا بخوانید.