• ب
  • ب
  • ب
مرورگر شما توانایی چاپ متن با فونت درخواستی را ندارد!
1389/06/13
پنج ویژگی تاریخ‌شناسی رهبر انقلاب

شرح حال ما در صحنه‌ای دیگر

* دکتر فهیمه فرهمندپور
پیشینه توجه بشر به تاریخ و تاریخ‌نگاری خود نقل تاریخی دلکشی است. این توجه از یک‌سو ریشه در کنجکاوی طبیعی انسان برای دانستن از گذشته داشته و از سوی دیگر تکاپویی برای آموختن از آن گذشته بوده است. اما نکته قابل تأمل آن است که این واکاوی بشر در گذشته و تمایل وی به بهره‌برداری از تاریخ در حال و آینده، در عمل چه مقدار نتیجه‌بخش بوده و چه محصول قابل ملاحظه‌ای به بار آورده است؟ تکرار مکرر حوادث تلخ تاریخی و ارتکاب مجدد خطاهایی توسط انسان‌های مؤثر بر زندگی بشر - که هر کدام می‌‌توانسته یک‌بار به تنهایی موجب عبرت بشریت باشد- نشان می‌دهد که انسان آنچنان که باید، پندپذیر و عبرت‌آموز نبوده است.

تأکید مکرر قران کریم بر ضرورت توجه به سرنوشت اقوام گذشته و اتعاظ از آنان، تأییدی بر اهمیت و روایی همین فرایند تاریخ‌نگری و تاریخ‌فهمی است. گرایش نویسندگان مسلمان به ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی از همان قرون نخست، در همین راستا قابل فهم است؛ اگرچه رویکرد مسلمین به تاریخ و تاریخ‌نگاری دلایل دیگری نیز داشته است که در جای خود باید مورد توجه قرار گیرد. به علاوه اطلاق عنوان سیره بر نقل‌های مرتبط با رفتار و عملکردهای پیامبر(ص) و شخصیت‌های مطرح دیگر در تاریخ اسلام، تأکیدی دیگر بر ضرورت توجه به عرصه عمل گذشتگان برای عمل در ظروف مختلف زمانی و مکانی است. جالب است که مسلمانان به هنگام ترجمه متون کهن گاه‌نامه‌ها و خدای‌نامه‌های پارسی مربوط به ملک‌داری و حکم‌رانی پادشاهان ایران قبل از اسلام هم- که البته مجموعه‌ای از افسانه و اسطوره و خیال‌بافی و گزاف‌گویی و اندکی رویدادهای تاریخی واقعی بود- نام سیرالملوک بر آن گذاشتند و بر خاصیت درس‌‌آموزی همین نقل‌های آمیخته نیز تأکید ورزیدند.
معرفت تاریخی علاوه بر افزودن اطلاعات انسان با ملاحظه اصل تکرارپذیری تاریخ در بسترهای متنوع زمانی و حاکمیت انسان بر سرنوشت خود، باید در جهت افزایش قدرت پیش‌بینی انسان و امکان پیش‌گیری او از رویدادهای ناخوشایند مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

با آنکه مورخان مسلمان قرن‌ها به نوشتن مجموعه‌های تاریخی با قالب‌هایی متنوع اقدام نمودند و هر کدام به شکلی- از جمله با انتخاب نام‌های مناسبی چون تجارب الامم، العبر و...- بر ضرورت تاملات تاریخی تاکید نمودند، تاریخ در عمل از جمله دانش‌های فرعی، حاشیه‌ای و تفننی تلقی شد و مورد توجه جدی بسیاری از اندیشمندان قرار نگرفت. نگاهی به سابقه و محدودیت مطالعات تاریخی در برنامه‌ریزی‌های سنتی حوزه‌های علمیه- از دیرباز تا کنون- این کم‌توجهی را به‌خوبی نشان می‌دهد.

این در حالی است که در همین قالب‌های سنتی آموزشی، فرزانگانی بوده و هستند که اهمیت و ضرورت تاریخ و تاریخ‌پژوهی را درک کرده، نقش مؤثر تاریخ‌خوانی را بر تاریخ‌سازی مورد تأکید قرار داده‌اند. آنان که از دیرباز در مشهد و سپس در تهران، توفیق اُنس با درس‌ها و بحث‌های رهبر معظم انقلاب را داشته‌ یا محتوای این دروس را پی گرفته‌اند، می‌دانند که قدرت علمی و البته زاویه خاص نگاه معظم‌له در تاریخ و سیره، از ابعاد علمی ناشناخته و یا مورد غفلت قرار گرفته ایشان است. شناخت و شناساندن این جنبه از توانایی علمی این متفکر بزرگ می‌تواند اسباب توجه مؤثر به نگاه و فهم تاریخی ایجاد نموده، مانع استمرار غفلت دیرپا و پرهزینه مسلمانان از تاریخ، مطالعات تاریخی و درس‌ها و عبرت‌های آن باشد.

توجه مکرر رهبر انقلاب به رویدادهای تاریخی صدر اسلام برای فهم و تبیین حوادث روزگار معاصر، در نگاشته‌ها یا سخنرانی‌های ایشان در سال‌های اخیر و به‌ویژه در پی رویدادها و تنش‌های سیاسی پس از انتخابات دهم، ابعاد گسترده‌تری یافته است. این توجه یقیناً تابع و متأثر از منطق استواری است که در نگاه رهبری می‌تواند به عنوان یک راهبرد اصولی در جهت تحقق بصیرتی فراگیر برای عموم از یک‌سو و خواص و نخبگان از سوی دیگر، به شمار آید و توسعه و کاربردی کردن آن باید در دستور کار دستگاه‌های علمی، پژوهشی و فرهنگی قرار گیرد. این نگاشته تلاشی محدود در این عرصه است که با هدف استخراج شاخصه‌های اساسی تاریخ‌نگری و تاریخ‌فهمی مؤثر و کارآمد- آنچنان که مورد نظر رهبر معظم انقلاب است- به واکاوی اشارات تاریخی در آثار قلمی و بیانات شفاهی ایشان می‌پردازد.

* ضرورت توجه به تاریخ و پندآموز بودن آن
اشاره شد که تاریخ به عنوان منبعی الهام‌بخش و معرفت‌افزا مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قدیم و جدید قرار داشته است. رهبر معظم انقلاب در این زمینه می‌فرماید: «قرآن به ما میگوید: نگاه کنید و از گذشته‌ی تاریخ، درس بگیرید. حال ممکن است بعضی بنشینند و فلسفه‌بافی کنند که «گذشته، برای امروز نمیتواند سرمشق باشد» ... کاری به کار آن‌ها نداریم. قرآن‌که صادق مصدِّق است، ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.» (سخنرانی در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص)؛ ۲۰ خرداد ۷۵)

ایشان همچنین در ضرورت توجه به پیام‌های عاشورا می‌فرماید: «عاشورا پیام‌ها و درس‌هایی دارد. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین، باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت... که جبهه‌ی دشمن با همه‌ی توانایی‌های ظاهری، بسیار آسیب‌پذیر است... که در ماجرای دفاع از دین، از همه‌چیز بیشتر برای انسان، بصیرت لازم است.» (دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورای نیروی مقاومت بسیج؛ ۲۲ تیر ۷۱)

اما مسأله آن است که تاریخ و تاریخ‌خوانی برای آن‌که بتواند آموزنده و معرفت‌زا باشد نه اغواکننده و فتنه‌افزا، باید از شرایطی برخوردار باشد که هم متوجه متن تاریخ است و هم ناظر به نگرش و بینش پژوهشگر تاریخ. برخی از اهم این موارد که می‌توان آن را از مجموعه بیانات یا دروس تاریخی رهبری استخراج نمود، در ادامه خواهد آمد.
ضرورت اهتمام به کشف حقیقت از دل رویدادهای مبهم و کسب بصیرت در فهم و تحلیل شرایط تاریخی و اجتماعی پر فراز و نشیب و روشنگری در این خصوص تا آن‌جاست که رهبر انقلاب آن را نوعی جهاد تلقی کرده‌اند.

۱. فهم دقیق و صحیح رویدادهای تاریخی
روشن است که اصلی‌ترین مقدمه برای بهره‌برداری از تاریخ، دستیابی به یک گزارش قابل اعتماد از هر رویداد در متن واقعیت است. اثر ارزشمند رهبری باعنوان چهار کتاب اصلی علم رجال (۱۳۶۹، دفتر نشر فرهنگ اسلامی) علاوه بر اشراف مؤلف بر موضوع اصلی کتاب - یعنی معرفی و نقد منابع رجالی- به‌خوبی تسلط ایشان را بر روش‌شناسی مطالعات تاریخی نشان می‌دهد.

اگر به یاد داشته باشیم که جعل و تحریف تاریخ از یک‌سو و سطحی‌نگری مخاطبان تاریخ از سوی دیگر می‌تواند چه آسیبی متوجه معرفت انسان نسبت به حقایقی کند که قرار است پندآموز و دانش‌افزا باشد، درمی‌یابیم تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر ضرورت تحصیل بصیرت در تحلیل وقایع و رویدادها، همچنان که در مورد رویدادهای معاصر صدق می‌کند، شامل درک و تبیین عالمانه حوادث و جریانات تاریخی نیز می‌گردد. معظم‌له از جمله در این زمینه می‌فرماید:

«بصیرت خودتان را بالا ببرید... یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی... جناح و این‌ها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود... بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند... این بیبصیرتی را به‌خصوص شما جوان‌ها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسان‌های مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوی تقلیدی... از بین ببرید.» (دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر؛ ۵ مرداد ۸۸)

ضرورت اهتمام به کشف حقیقت از دل رویدادهای مبهم و کسب بصیرت در فهم و تحلیل شرایط تاریخی و اجتماعی پر فراز و نشیب و روشنگری در این خصوص تا آن‌جاست که ایشان آن را نوعی جهاد تلقی کرده، می‌فرماید: «یکی از جهادها هم «جهاد فکری» است... هر کس که در راه روشنگرىِ فکر مردم، تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آن‌جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش «جهاد» نامیده میشود.» (۷۵/۳/۲۰)

با همین نگاه و بصیرت عمیق است که معظم له در سخنرانی با موضوع امام صادق (ع) و مبارزات ایشان- که بعدها با عنوان «پیشوای صادق» منتشر گردید- به طرح دو دیدگاه ظاهراً مختلف درباره آن حضرت پرداخته و پس از نقد مستندات مخدوش آن‌ها، سیمای واقعی امام صادق(ع) را ترسیم می‌کند. (۱۳۸۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱-۱۰)

۲. برداشت جامع و چندبعدی از رویدادهای تاریخی
هر رویداد را می‌توان در متن تاریخ به منزله یک واحد مستقل تلقی نمود و بر اساس این نگاه محدود و بریده از اتصالات زمانی- مکانی دیگرش، مورد فهم و ارزیابی قرار داد. طبیعی است این شیوه نگرش تاریخی، منافعی محدود و البته محدودیت‌های مخاطره‌آمیزی به دنبال دارد. هر رویداد تاریخی باید به عنوان جزئی از یک کل مورد توجه قرار گیرد و به ربط اساسی و کلانش با مجموعه‌ای از زمینه‌ها، رویدادها و پیامدهای تاریخی دیگر، توجه و برای فهم و کشف روح حاکم بر این جریان - و نه تک رویداد تاریخی- تلاش شود.
نگرش جامع رهبر انقلاب را نسبت به جریان‌های درهم تنیده تاریخی - روشن‌تر از هر جای دیگر در آثار ایشان- شاید بتوان در کتاب کم‌حجم اما پر محتوای «پیشوای صادق» یافت.

رهبر معظم انقلاب در فهم ابعاد مختلف شخصیت و سیره سیاسی حضرت امام حسین(ع) می‌فرماید: «امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است.» (۸۸/۵/۵)

نگرش جامع رهبر انقلاب را نسبت به جریان‌های درهم تنیده تاریخی - روشن‌تر از هر جای دیگر در آثار ایشان- شاید بتوان در کتاب کم‌حجم اما پر محتوای «پیشوای صادق» یافت. گرچه موضوع اصلی این اثر، زندگی و مبارزات امام صادق(ع) است، اما بخش قابل توجهی از ابتدای بحث به شناسایی جریان تحول ساختار تشکیلات سیاسی- اجتماعی شیعه در قرون اولیه اختصاص یافته و بخش عمده فعالیت‌های فکری، سیاسی و اجتماعی امامان شیعه را تا دوران امام ششم پوشش می‌دهد. گرچه برخی از این مباحث در واقع رویکردی کلامی دارند، در نهایت خواننده را به فهم و استنتاجی جامع درباره تحولات تاریخی سوق می‌دهند.

نمونه دیگری از نگاه جامع و فراگیر معظم له را نسبت به جریانات تاریخی، می‌توان در پیام مفصل ایشان به نخستین کنگره امام رضا(ع) یافت. ایشان در این پیام با تحلیل و تبیین جامع و همه‌جانبه برنامه کلان و درازمدت ائمه برای رهبری و هدایت امت، سیمایی روشن از ابعاد تحولات تاریخی قرون نخست اسلامی ارائه می‌دهند و ضرورت اهتمام به این شیوه را در فهم و تبیین حقایق تاریخی، گوشزد می‌کنند.

۳. توجه به زمینه‌های پشت‌پرده جریان‌های تاریخی
دستیابی به متنی قابل اعتماد و نیز نگاهی جامع به رویدادهای تاریخی، مقدماتی ضروری در بهره‌برداری از مطالعات تاریخی‌اند، اما کافی نیستند. گاه در فهم و تحلیل تاریخ، باید سؤالاتی مهم را دست‌مایه کشف عناصر پشت‌پرده جریان‌های تاریخی نمود که به صورت آشکار و صریح مورد توجه قرار نمی‌گیرند و در متون تاریخی خودنمایی نمی‌کنند. شیوه‌ای که تحت عنوان «تاریخ‌نگاری تحلیلی» مورد اشاره اهل فن است، معمولاً ناظر به همین مقصود در مواجهه با تاریخ و رویدادهای تاریخی است.

علاوه بر کتاب پیشوای صادق، متن چاپ شده سخنرانی دیگر ایشان با عنوان «پژوهشی در زندگی امام سجاد(ع)» (۱۳۶۱، دفتر مرکزی حزب جمهوری) نیز در این عرصه- یعنی تلاش برای آشکار ساختن وجوه پنهان حقایق تاریخی با واکاوی لایه‌های مختلف اسناد و مدارک موجود- مثال‌زدنی است.

۴. تکرارپذیری وقایع تاریخی
امکان بهره‌برداری عمده از تاریخ و مطالعات تاریخی، اساساً در گرو پذیرش تکرارپذیری حوادث البته در وجه کلی و فارغ از جزئیات است. به هر میزان که این اصل مبنایی، جدی‌تر و قطعی‌تر تلقی شود، اهتمام به فهم و تحلیل و تبیین رویدادهای تاریخی، وجهی منطقی‌تر خواهد داشت.

رهبری در بخشی از بیانات خود در تبیین واقعه عاشورا می‌فرماید: «عاشورا یک صحنه‌ی عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد... یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید میکند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را میگویند «عبرت»... چه شد که [مسلمانان معاصر امام حسین] به چنین مرحله‌ای رسیدند؟ ...ما باید این را امروز مورد توجه دقیق قرار دهیم... این بیماری [شرایطی که آنان گرفتارش شدند و موجب بروز فاجعه کربلا گردید] بیماری خطرناکی است... ما هم ممکن است به این درد دچار شویم.» (۷۱/۴/۲۲)
گاه در فهم و تحلیل تاریخ، باید سؤالاتی مهم را دست‌مایه کشف عناصر پشت‌پرده جریان‌های تاریخی نمود که به صورت آشکار و صریح مورد توجه قرار نمی‌گیرند و در متون تاریخی خودنمایی نمی‌کنند.

۵. مسؤولیت بشر در ساخت تاریخ، نه مدارای با آن
پذیرش اصل قبلی، در واقع به معنای پذیرش این مبنای مهم است که انسان، حاکم بر سرنوشت خود و مسلط بر تحولات تاریخی است. به بیان دیگر این جبر تاریخ یا قدرت جریان‌های تاریخی نیست که انسان و اراده او را مقهور و تابع خود می‌سازد. انسان هوشمند و صاحب بصیرت می‌تواند جهت حرکت تاریخ را به سمت اراده و تدبیر خود تغییر داده، بر آن تاثیر بگذارد. بصیرت نسبت به رویدادهای تاریخی و فهم چگونگی و چرایی وقوع آن‌ها، کارآمد‌ترین ابزار برای توفیق در این عرصه پرمخاطره است.

رهبری در یکی از سخنرانی‌های خود، پس از اشاره به حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) تا وقوع فاجعه کربلا، می‌فرماید: «رخدادهایی چنین، انسان را نگران میکند. مگر ما از جامعه‌ی زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهم‌االسّلام قرص‌تر و محکم‌تریم؟! چه کنیم که آن‌گونه نشود؟... ببینید کجایید؟... تاریخ را با قصّه اشتباه نکنیم. تاریخ یعنی شرح حال ما، در صحنه‌ای دیگر... تاریخ یعنی من و شما... ببینیم در کدام قسمتِ داستان قرار گرفته‌ایم. بعد ببینیم کسی که مثل ما در این قسمت قرار گرفته بود، آن روز چگونه عمل کرد که ضربه خورد؟ مواظب باشیم آن‌طور عمل نکنیم... یک وقت یک حرکت به‌جا، تاریخ را نجات میدهد و گاهی یک حرکت نابه‌جا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاریخ را در ورطه‌ی گمراهی میغلتاند... [اگر غفلت کنیم] کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد.» (۷۵/۳/۲۰)

نمونه‌های متعدد استفاده معظم‌له از رویدادهای تاریخی و تطبیق آن بر حوادث امروزین در موقعیت‌های مختلف، قابل توجه است. این رویکرد به تاریخ و تلاش برای تطبیق آن با زمان و زندگی حاضر، به‌ویژه درپی التهابات پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، گستردگی بیشتری یافت. از جمله نمونه‌های تاریخی مورد اشاره ایشان در سال‌ها و البته ماه‌های اخیر می‌توان از اشاره مکرر به اهمیت نقش نخبگان در تاریخ اسلام، توجه به تحولات تاریخی پس از رحلت رسول خدا(ص)، غربت خط ولایت در جامعه اسلامی و وقوع فاجعه کربلا (۷۱/۴/۲۲، ۷۵/۳/۲۰، ۷۸/۹/۲۶، ۸۸/۵/۵ و ...)، صلح حدیبیه (نماز جمعه تهران؛ ۲۹ خرداد ۸۸)، بنای مسجد ضرار (مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری دهم)، عملکرد و سیره امام علی(ع) در دوره خلافت (نماز جمعه تهران؛ رمضان ۱۴۳۰)، موضع‌گیری قاعدین و کوتاهی آنان در حمایت از حق به بهانه شرایط فتنه (دیدار با خبرگان رهبری؛ مهر ۸۸) و... یاد کرد.

بنابراین، معرفت تاریخی علاوه بر افزودن اطلاعات انسان - که البته در جای خود ارزشمند نیز هست- با ملاحظه اصل تکرارپذیری تاریخ در بسترهای متنوع زمانی و حاکمیت انسان بر سرنوشت خود، باید در جهت افزایش قدرت پیش‌بینی انسان و امکان پیش‌گیری او از رویدادهای ناخوشایند مورد بهره‌برداری قرار گیرد؛ امری که تنها در سایه بصیرت تاریخی ممکن و میسر خواهد بود.

* جمع‌بندی
گرچه اهمیت و ضرورت توجه به تاریخ و مطالعات تاریخی بر اندیشمندان منصف پوشیده نیست، اما تلاش نویسنده در این مقاله به‌ویژه آن بود تا - هرچند به اختصار- نشان دهد که این دانش در نظام فکری رهبر فرزانه انقلاب چه جایگاهی داشته، بهره‌برداری از آن بر چه اصولی مبتنی و در قالب پیمودن چه گام‌هایی دست‌یافتنی است.

روشن است که این مختصر تنها می‌تواند فتح بابی برای جلب توجه اصحاب اندیشه و به‌ویژه تاریخ‌پژوهان باشد تا با نگاهی گسترده‌تر به این بخش از نظریات ایشان پرداخته، زمینه‌ بهره‌برداری کاربردی از این زاویه هندسه فکری ایشان را فراهم آورند.