[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور - 1394/10/14 عنوان فیش :یکی از ابعاد حق الناس در انتخابات، رای مردم به مجموعههای قابل اعتماد است کلیدواژه(ها) : حق الناس, انتخابات, وظیفه مردم در انتخابات نوع(ها) : قرآن متن فیش : عرض کردیم انتخابات حقّالنّاس است؛این حقّالنّاس امر مهمّی است. خب در زبانها هم زیاد تکرار میشود که فلانی گفته انتخابات حقّالنّاس است و حقّالنّاس است و مدام تکرار میشود؛ منتها خب [باید] به عمق این حقّالنّاس برسیم. معنای حقّالنّاس بودن این نیست که فقط آن کسی که پای صندوق نشسته است باید این حقّالنّاس را رعایت کند که مثلاً فرض کنید آراء را عوضی نخواند یا کم و زیاد نکند؛ این یکی از مصادیق رعایت حقّالنّاس است... یک بُعد دیگر[حقّالنّاس] این است که مردمی که میخواهند رأی بدهند، اعتماد کنند به آن مجموعههایی که واقعاً قابل اعتمادند؛ بعضیها هستند که قابل اعتماد نیستند؛ کَالَّذِی استَهوَتهُ الشَّیطین؛(۱) گاهی اینجور نیست که از روی صفا و واقعیّت و علاقهمندی به انقلاب [باشد] -اساس کار، انقلاب است- و از روی علاقهمندی به انقلاب بیایند یک فهرست پیشنهادی را بدهند؛ نه، روی مقاصد دیگر -گاهی اوقات مقاصد فاسد- پیشنهادهایی میدهند. مردم توجّه کنند و ببینند که آن فهرستهایی را که پیشنهاد شده است از کجا پیشنهاد شده؛ از طرف چه کسی پیشنهاد شده؛ آن کسانی را که مورد اعتمادند، قابل اطمینانند، قابل اعتمادند انتخاب بکنند. این هم یکی از چیزها است. 1 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 71 قُل أَنَدعو مِن دونِ اللَّهِ ما لا يَنفَعُنا وَلا يَضُرُّنا وَنُرَدُّ عَلىٰ أَعقابِنا بَعدَ إِذ هَدانَا اللَّهُ كَالَّذِي استَهوَتهُ الشَّياطينُ فِي الأَرضِ حَيرانَ لَهُ أَصحابٌ يَدعونَهُ إِلَى الهُدَى ائتِنا ۗ قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ ۖ وَأُمِرنا لِنُسلِمَ لِرَبِّ العالَمينَ ترجمه : بگو: «آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودی به حال ما دارد، نه زیانی؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر وسوسههای شیطان، در روی زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت میکنند (و میگویند:) به سوی ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است؛ و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1384/01/01 عنوان فیش : انتخابات, حق الناس, حضور مردم در صحنه, حقوق ملت ایران کلیدواژه(ها) : انتخابات, حق الناس, حضور مردم در صحنه, حقوق ملت ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اين حق آحاد ملت است كه بتوانند انتخاب كنند و در تعيين مدير كشور داراى نقش باشند. مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/01/22 عنوان فیش : حق الناس کلیدواژه(ها) : حق الناس نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بالاترین حقوق مردم، حقّ حیات و زندگی کردن است مربوط به :بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران - 1380/02/28 عنوان فیش :قصاص از پیامبر صلی الله علیه واله کلیدواژه(ها) : توجه پیامبر (صلی الله علیه و اله) به حقوق مردم, حق الناس نوع(ها) : حدیث متن فیش : روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ بهویژه با آن خصوصیاتی که اندکی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسولاللَّه! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سختتر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد. ببینید چه اخلاقی! کیست که دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی که جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میکند؛ اما درعینحال با مردم شوخی نمیکند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیله او، ندانسته حقّی از کسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تکرار کرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آوردهاند که من خیلی نمیدانم کدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی که غالباً نقل کردهاند، این است که یک نفر بلند شد و عرض کرد: یا رسولاللَّه! من به گردن تو حقّی دارم. تو یک وقت با ناقه از پهلوی من عبور میکردی؛ من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقه من نزدیک تو آمد و تو با عصا، هی کردی؛ ولی عصا به شکم من خورد و من این را از تو طلبکارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص کن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرتزده نگاه میکردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص کند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر کسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شکم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از اینکه نکند این مرد بخواهد این کار را بکند؛ اما یک وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا کرد شکم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسولاللَّه! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم!(1) 1 ) امالی شیخ صدوق، 506 ترجمه : |