[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران - 1392/09/25 عنوان فیش :شهیدباقری و باکری ؛ نمونه بروز استعدادها در دفاع مقدس کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, شهید حسن باقری, شهید مهدی باکری, دستاوردهای انقلاب اسلامی, حضور جوانان در صحنه دفاع مقدس, عملیات فتحالمبین, عملیات بیتالمقدّس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : مسئله ی دفاع مقدّس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملّت ایران، آزمونی هم بود برای بُروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور؛ حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکتهی مهم و قابل توجّهی است که به آن توجّه نمیشود؛ یعنی از بس واضح است مورد غفلت قرار میگیرد، از کثرت وضوح مخفی میماند؛ و آن این است که این دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند. مثلاً در سپاه، شما ملاحظه میکنید یک جوانی وارد میدان جنگ میشود و در حالی که از مسائل نظامی هیچ اطّلاعی ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل میشود به یک استراتژیست نظامی؛ این خیلی مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه میکنید، مثلاً فرض کنید شهید حسن باقری منباب مثال، بلاشک یک طرّاح جنگی است. هرکس منکر این معنا باشد، اطّلاع ندارد؛ والّا کسی اطّلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعاً این جوان بیست و چند ساله یک طرّاح جنگ است. کِی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! این خیلی نکتهی مهمّی است. یا فرض بفرمایید فلان سردار جنگی - حالا از شهدا و رفتگان اسم بیاوریم؛ زندهها هم زیادند، همین آقا مرتضای خودمان[سردارسرتیپ پاسدار مرتضی قربانی] که اینجا نشسته و دیگران، همه از همین قبیلند - مثلاً شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتّحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدّتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [ گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلاً مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیّات بیت المقدّس، در عملیّات خیبر، قبل آن در عملیّات فتح المبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزه ی انقلاب است.این در مورد بروز شخصیتها؛ حالا در این زمینه حرف زیاد است، منتها عرض کردم این مطالبی است که از بس روشن است مورد غفلت قرار گرفته؛ یعنی کسی توجه به این [مطلب] نمیکند که اینها که بودند؟ چه بودند؟ یک جوان بیستوهفت بیستوهشت ساله و حداکثر سی ساله در وقت شهادت، و در اوج تواناییهای نظامی یک انسان، یک جوان؛ او از کجا شروع کرد که به اینجا رسید؟ در چه مدتی به اینجا رسید؟ این خیلی مهم است. دلیل مهارت اینها و عظمت کار اینها این است که پختگان نظامی ما، برادرانی که در ارتش بودند و سالها کار کرده بودند - که در طراحی عملیات با همدیگر مینشستند، در فتحالمبین، در بیتالمقدس، در خیبر، جاهای دیگر، تبادل نظر میکردند - همه، کار اینها را و فکر اینها را تصدیق و تأیید میکردند. و دلیل روشنتر اینکه اینها توانستند یک ارتش مجهز پشتیبانیشدهی از سوی قدرتهای بزرگ را، با آن همه سازوبرگ در عملیاتهای فوقالعاده عجیبی، آنچنان در محاصره بیندازند که آنها خودشان حیرت کنند. فرض کنید در عملیات فتحالمبین طراحیهای همین نیروهای جوان ما، همین بچههای ما موجب شد که - دشمنی که آن صحرای عظیم را [پر کرده بود] که بنده آن صحرا را همان زمان جنگ رفتم کاملا از بالا دیدم؛ استقرار نیروهای دشمن را از آن دیدگاهها بنده نگاه کرده بودم که چطور تمام این صحرا را، دشتعباس و این طرف و آن طرف را اینها [فرا] گرفتهاند - دشمن ناگهان احساس کند که این نیرویی که در مقابل او است و دارد با او میجنگد، از پشت سر دارد به او حمله میکند. این مهم نیست؟ این کوچک است؟ این قابل این نیست که روی این حرکت عظیم کار بشود، فکر بشود، تحقیق بشود، کار هنری بشود، کار تحقیقی انجام بگیرد؟ اینها شوخی است؟ یا در عملیات بیتالمقدس دو سه لشکر مجهز دشمن ناگهان احساس میکنند در محاصره قرار گرفتند؛ در این صحرای منطقهی خوزستان از شمال دارد به آنها حمله میشود، از شرق دارد به آنها حمله میشود، از این طرف دارد به آنها حمله میشود. پس اهمیت و صحت طراحیهای جوانهای ما، این استعدادهای برجسته، از جمله اینجا معلوم شد که یک لشکر مجهز، یک نیروی مسلح از همه جهت مجهز که هم ژنرالهای کارکشته و قدیمی و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهانی به اینها کمک میشد، به اینها دستور داده میشد، روش یاد داده میشد، حتی تاکتیک به اینها تعلیم داده میشد؛ این ارتش آنچنانی در مقابل طراحیهای جوانهای ما دست و پایشان بسته میشد، کم میآوردند و مغلوب میشدند؛ این دلیل چیست؟ این دلیل این است که کار در اینجا دارای یکچنین عظمت و اهمیتی است. [بنابراین] این استعدادها بروز کرد. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت - 1388/06/16 عنوان فیش :جلوگیری امام(ره) از مغرورشدن مردم و مسئولین بعد از فتح خرمشهر کلیدواژه(ها) : غرور, روز آزاد سازی خرمشهر, تواضع مسئولان, عملیات بیتالمقدّس, سنتهای الهی, سنتهای الهی در تاریخ, تاریخ دفاع مقدس, شکست و انهزام در جبههی حق, رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [شما اعضای هیئت دولت] تواضعتان را [نسبت یه مردم] بیشتر كنید. مفتخر باشید به رأی مردم، مستظهر باشید به رأی مردم؛ اما مغرور نشوید، كه اگر خدای نكرده غرور به سراغ ماها آمد، آن وقت انحرافها و انحطاطهای گوناگونی را در پیش پای خودمان خواهیم دید. مراقب باشید؛ این از آن دامهای بزرگ شیطان است. معمولًا بعد از پیروزیهای بزرگ، خطرهای بزرگ وجود دارد. ببینید، خرمشهر وقتی آزاد شد، خوب، خیلی پیروزی بزرگی بود- آنهائی كه درست یادشان هست، سال 61- خیلی كار عظیمی بود؛ هم از لحاظ سیاسی مهم بود، هم از لحاظ نظامی بسیار پیچیده و مهم بود، هم از لحاظ اجتماعی و نگاه عمومی و دل مردم، چقدر مهم بود و تأثیر داشت. از همه جهت كار عظیمی بود. همه، از جاهای مختلف آمدند. من آن وقت رئیسجمهور بودم. آقایان رؤسای جمهور چندین كشور- پنج شش تا، هفت تا كشور- آمدند اینجا با ما ملاقات كردند و صریحاً به ما گفتند كه الآن دیگر وضع شما با گذشته فرق میكند؛ بعد از این فتح بزرگی كه انجام گرفت. یعنی اینقدر ابعاد داخلی و خارجی این حادثه عظیم بود. امام واقعاً یك معلم بود. امام یك معلم اخلاق بود. تا این حادثهی عظیم، با این عظمت، با این حجم پیدا شد، از همان ساعت اول تو خیابان اثرش در روحیهی مردم فهمیده شد، امام فوراً درد را احساس كرد، درمانش را بلافاصله داد: «خرمشهر را خدا آزاد كرد». این معنایش این بود كه فرماندهان مسلحی كه این همه سختی كشیده بودند، این همه رنج برده بودند، آن خون دلها را خورده بودند، چقدر شهیدهای خوب و بزرگ ما در همین فتح بیتالمقدس دادیم، بر اثر این همه مجاهدت، حالا این كار بزرگ انجام گرفته، اینها مغرور نشوند. سیاسیونی كه در مساند قدرت نشستهاند، از این پیروزی بزرگی كه در عرصهی سیاسی برایشان پیدا شد، بر اثر این حادثه مغرور نشوند: «و ما رمیت اذ رمیت و لكنّ اللَّه رمی»؛ من و شما كارهای نیستیم؛ دست قدرت الهی است. من و شما وسائلی هستیم كه اگر عقل به خرج بدهیم، اختیار خودمان را به كار بیندازیم، وارد میدان بشویم، از ما برای حصول این هدف استفاده خواهد شد و افتخار و شرفش برای ما میماند. اما اگر ما هم نباشیم: «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه». اینجور نیست كه، بار خدا بر زمین نمیماند، پیش خواهد رفت؛ یك حركت طبیعی، ناموس طبیعت است، ناموس تاریخ است. «سنّة اللَّه الّتی قد خلت من قبل». با تعبیرات مختلف در جاهای مختلف قرآن آمده: «و لن تجد لسنّة اللَّه تبدیلا». این سنت الهی است. «و لو قاتلكم الّذین كفروا لولّوا الادبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا سنّة اللَّه الّتی قد خلت من قبل». این، یك جایش است. «و لن تجد لسنّة اللَّه تبدیلا»؛ یعنی اگر شما بیائید توی میدان، بر دشمنتان پیروز خواهید شد؛ یعنی این سنت الهی است؛ حالا این پیروزی ممكن است یك روزه و یك ساله نباشد، اما در نهایت پیروزی است. این پیروزی قطعاً حاصل خواهد شد. شكست و انهزام در جبههی حق معنی ندارد؛ مگر آن وقتی كه اهل حق توی میدان نیایند؛ كار لازم را نكنند؛ این است دیگر. بنابراین، كار، كار خداست: «و ما رمیت اذ رمیت». اینجا هم همین جور است. روزبهروز شما مسئولین، شما رئیس جمهور محترم، همهی كسانی كه دلبستهی به این حركت هستند، روزبهروز قدرشناسیتان از لطف الهی، از دست قدرتی كه دلهای مردم را به این جهت هدایت میكند، باید بیشتر بشود. مربوط به :بیانات در دیدار گردانهای نمونه عاشورا و الزهرای بسیج - 1386/09/05 عنوان فیش :طراحی پيچيدهترين تاكتيكهای جنگی در عملیات بيتالمقدس توسط جوانان مؤمن ايرانی کلیدواژه(ها) : عملیات بیتالمقدّس, بسیج مستضعفین, دستاوردهای بسیج, حضور جوانان در صحنه انقلاب, تاریخ دفاع مقدس, حضور جوانان در صحنه دفاع مقدس, جوان, جوان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : بسیج مستضعفین كه امام آن را بنیاد كرد، سرتاپا روح بود، معنویت بود و جان بود. اتفاق افتاد كه آغاز ولادت بسیج نزدیك شد به شروع جنگ تحمیلی كه هشت سال این ملت را به دفاع مشغول كرد. بنابراین بسیج از اوائل ولادت خود، وارد میدان نبرد شد؛ آن هم نبردی سخت؛ نبردی كه یك طرف آن همهی قدرتهای بزرگ جهانی پشت سر رژیم متجاوز صدام بودند، یك طرف ملت ایران بود و نیروهای مسلح ایران. در چنین جنگی بسیج وارد شد. ورود بسیج در این جنگ موجب شد كه صحنهی جنگ در مقابل چشم حیرتزدهی همهی مردم دنیا به سود معنویت- كه با دست خالی همراه بود، اما سرشار از ایمان بود- رقم بخورد و همهی دنیا در برابر چشم خود ببینند كه چطور جوان ایرانی با سرمایهی ایمان، با تكیهی بر خدا، با اعتمادبهنفس وارد میدان نبرد میشود، پیچیدهترین تاكتیكهای جنگی را طراحی میكند و معجزهای مثل فتح المبین و بیتالمقدس در مقابل چشم دنیا میگذارد. تاكتیكهائی كه جوانهای مؤمن در عملیات بیتالمقدس- كه منتهی شد به آزادی خرمشهر- به كار بستند و طراحیای كه آنها كردند، تا امروز هم برای آن كسانی كه در مقولههای نظامی صاحبفكر و نظرند، درسآموز است؛ تاكتیكهای پیچیده، پرتحرك، دشوار، به حسب ظاهر نشدنی، اما به دست معجزهگر جوان مؤمن ایرانی، جوان مبتكرِ متكی به خدا، عملی و شدنی و واقع شده، بیسابقه بود. این معنویت، این تكیهی به نیروهای معنوی و ایمانی، این اعتماد به نفس، این شجاعت، این حقیر شدن همهی جلوههای ظاهر زندگی مادی، حركت در راه رضای خدا، در هیچ جا سابقه نداشت؛ همچنانیكه كه خودِ انقلاب اسلامی هم نظیری و سابقهای در تاریخ نداشت. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان - 1382/06/26 عنوان فیش :نقش برجسته جوانان در دفاع مقدس کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, عملیات بیتالمقدّس, عملیات والفجر8, فرماندهان دفاع مقدس, پیشرفت علمی ایران, پژوهشگاه رویان, تاریخ پیشرفت علمی جمهوری اسلامی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تاریخ ما پُرشکوه و پُربار و پُرافتخار است. جغرافیای ما یک جغرافیای بسیار حسّاس است. ما در منطقهای از لحاظ جغرافیایی قرار گرفتهایم که در عصر ارتباطات و در عصر اتّصال کشورها، خبرها، سرمایهها و فناوریها به یکدیگر، یکی از حسّاسترین جایگاهها در سراسر روی زمین محسوب میشود. من در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، آمارِ ریز دادم که کشور ما از لحاظ منابع طبیعی یکی از پُرذخیرهترین کشورهاست. از لحاظ نفت و گاز و فلزّات حسّاس و مواد معدنی و دیگر منابع طبیعی که معلوم است. از لحاظ انسانی هم کشور ما یکی از با استعدادترینهاست. این را گذشته نشان داده، زمان حالِ ما هم نشان میدهد. هر وقت میدانی باز شده، این حقیقت - یعنی استعدادهای درخشان - خود را آشکار کرده است. متوسّط استعداد کشور ما از متوسّط جهانی بالاتر است. به عنوان نمونه، شما به صحنه هشت سال دفاع مقدّس - یعنی سالهای 59 تا 67 - که میدان برای بروز استعدادها باز شد، نگاه کنید. نیاز فراوان بود، اما درهای دنیا به روی ما بسته بود. هر چیزی که به جنگ ما کمک میکرد، دنیا حاضر نبود آن را در اختیار ما بگذارد - نه سلاح، نه مهمّات، نه پشتیبانی و نه اطّلاعات - از طرفی هم کشور درگیر دفاع از هویّت خود، از خاک خود، از مرزها و از خانه خود بود؛ بنابراین به آن امکانات نیاز داشت. این نیاز موجب شد استعدادها در همه زمینهها - هم در زمینه علمی و هم در زمینه جنگی و نظامی - به جریان افتد. پایه پیشرفتهای علمی کشور - که امروز شما برخی از نمونههای آن را میشنوید - در دوران دفاع مقدّس گذاشته شد. امروز بسیاری از جوانانی که در بخشهای بسیار حسّاسِ علمی کشور مشغول کار هستند، همان عناصر دفاع مقدّسند که با همان روحیه و انگیزه مشغول کار شدهاند و امروز یک نمونه از کارهای شگفتآمیز آنها همین غنیسازیِ مواد هستهای است که جزو محرمانهترین فناوریهای جهانی است که قدرتها آن را دربست در اختیار خود نگاه داشتهاند؛ اما جوانان ما توانستند با تکیه به استعداد و هوش و دستانِ ماهر خود این کار بزرگ را انجام دهند، که شما عکسالعملهای مستکبران عالم را میبینید. جنجالهایی که امروز در دنیا وجود دارد، عکسالعمل در مقابل استعداد و توانایی و افتخارات شماست. یک نمونه دیگر، تولید و تکثیر سلّولهای بنیادی است که من ماه گذشته گفتم؛ اخیراً هم خودشان آمدند و توضیح دادند. متخصّصان و دانشمندان جهانی مجبور شدهاند اعتراف کنند که جوانان ما با پشتوانه ایمان و همّت و غیرت توانستهاند استعداد جوشانِ پنهان خود را آشکار کنند و این راه بزرگ را بروند. از این قبیل، ما نمونههای متعدّدی در صحنه تحقیقات داریم. در زمینههای نظامی هم همینطور است. شاید برای شما جوانان و نوجوانان عزیز، جالب باشد که بدانید در دوران هشت سال دفاع مقدّس، بزرگترین ضرباتی که از طرف رزمندگان دلاور ما به ارتش مجهّز عراق وارد شد- درحالیکه آن ارتش از سوی آمریکا، شورویِ آنروز، اروپا و بسیاری از کشورهای منطقه حمایت مالی و تسلیحاتی و اطّلاعاتی میشد- غالباً کار طرّاحان و فرماندهان جوان و استراتژیستهای جنگیِ بیست و پنج ششساله بود که توانستند ژنرالهای پیرِ سالها دورههای مختلف دیدهی ارتش عراق را به زانو درآورند! وقتی جوانان ما خرّمشهر را بازپس گرفته بودند، اوایل ریاست جمهوری بنده بود. یک هیئت جهانی به ایران آمد و رئیس آن- قریب به این مضمون- به من گفت: امروز در دنیا وضع شما با یک سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. او راست میگفت. دنیا باور نمیکرد جوانان ما، بسیجیان ما، سپاه نورسِ ما و ارتش ضربت دیدهی ما بتوانند خرّمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند، پس بگیرند. وقتی جوانان ما خرّمشهر را پس گرفتند، مرزها را پس گرفتند و توانستند خطّ آبی مشترک را هم پس بگیرند و با رفتن به فاو، دشمن را تحقیر کنند. ما که قصد نداشتیم فاو را نگه داریم؛ این تحقیر رژیمِ صدّام بود؛ این به ذلّت کشاندن ارتش بعثِ عفلقی بود. این کار را جوانان ما کردند؛ آنهم نه با تجهیزات پیشرفتهی آنچنانی که نداشتند و نه با پشتیبانیهای اطّلاعاتی یا نظامی که در اختیارشان نبود؛ بلکه با قدرت اراده و فکر و هوشمندی و با جوانیِ کارساز. آن روز فرماندهان ما بیستوسهساله، بیستوپنجساله، بیستوششساله و بیستوهفتساله بودند؛ یعنی در همین سنین نزدیک به شما این کارهای بزرگ را انجام دادند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا - 1381/03/01 عنوان فیش :مقابله امام (ره)باتلاش عده ای بر اتمام جنگ بعد از فتح خرمشهر کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, عملیات بیتالمقدّس, روز آزاد سازی خرمشهر نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیتالمقدّس با تدبیر، روشنبینی، ارادهی برخاسته از ایمان، توكّل به خدا، استفادهی از همهی امكانات - یعنی نگذاشتند جزئی از امكانات هدر برود - و با تكیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حركتشان را شروع كردند، هیچ كس در دنیا باور نمیكرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد كنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام كردیم خرمشهر را پس گرفتهایم، تا یكی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش كنند - با چشم تردید به آن نگاه میكردند - اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان كنند. در این عملیات، رزمندگان ما بیش از پانزدههزار اسیر عراقی گرفتند و به اردوگاههای اسرا به عقب جبهه فرستادند. البته خرمشهر آزاد شد؛ اما بسیاری از سرزمینهای ما همچنان در زیر پای دشمن بود. مهران و نفتشهر و صدها شهر و روستای ما در طول مرز مغصوب بود. در همین خلال، كسانی كه حاضر نبودند برای انقلاب و منافع این كشور یك قدم بردارند، بلكه فقط بلد بودند نق بزنند و علیه انقلاب بهانهگیری كنند، باز فشار میآوردند كه جنگ را تمام كنید. اگر ارادهی قوی و مصمّم و ایستادگی امام نبود، مطمئنّاً جنگ جز با پیروزی دشمن تمام نمیشد. همین نفسهای خبیثی كه آن روز این وسوسهها را در كشور میدمیدند، امروز هم بعضیشان سر بلند كردهاند و همان حرفها را تكرار میكنند و میگویند چرا بعد از فتح خرمشهر آتشبس را قبول نكردید؟! بعد از فتح خرمشهر، هنوز بخش عظیمی از سرزمینهای ما - مرزها و شهرهای ما - و نیز گروه كثیری از مردم ما در اختیار رژیم متجاوز بودند. تهدید بالای سرِ مرزهای ما بود و دشمن از همه طرف تجهیز میشد. باید شرّ دشمن از سر مرزها كم میشد؛ این یك بینش خردمندانه بود. آن روز همهی دلسوزان كشور، از مسؤولان نظامی و غیره، این منطق را برای همه اثبات میكردند. امام یك انسان منطقی بود و تصمیم گرفت و عمل كرد و به فضل پروردگار توانست ملت ایران را سرافراز كند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا - 1378/03/03 عنوان فیش :دانش نظامي و نیروی ایمان؛ عوامل پيروزي در عمليات بيتالمقدس کلیدواژه(ها) : عملیات بیتالمقدّس, عشق به آرمانهای الهی, ایمان رزمندگان, مسئله هستهای ایران, تاریخ دفاع مقدس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : عملیات بیتالمقدّس و عملیات عظیمی كه در آن روزها اتّفاق افتاد، كار پیچیدهی عظیمی بود كه از دو عامل تركیب شده بود: عامل اوّل، دانش نظامی و قوّت فرماندهی و هوشیاری و استعداد جوانان مؤمن ما بود. در آن روز كسانی وانمود میكردند و شاید امروز هم بعضی خیال كنند كه عملیاتی مثل عملیات بیتالمقدّس، فقط یك هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهیِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمیتواند هیچ عملی را انجام دهد. در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاكتیك و دقّت نظر و موقعشناسی و دهها عامل در كنار هم، دانش نظامی را به وجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتّفاق، در عملیات فتح خرّمشهر یعنی همان عملیات بیتالمقدّس روی داد، كه همین شهید عزیزِ اخیرِ ما شهید صیّاد شیرازی یكی از كارگردانان اصلی این عملیات بود و خودِ او مثل ظهر چنین روزی، از آنجا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژدهی پیروزی را داد و گفت سربازان عراقی صف طولانی كشیدهاند تا بیایند اسیر شوند! ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه و قوی و همهجانبه بود كه نیروهای دشمن احساس اضطرار میكردند كه برای حفظ جان خودشان بیایند خود را تسلیم اسارت كنند! كه در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز كه آن همه با غرور و تكبّر، فریاد سر داده بودند آمدند دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام كردند! بنابراین، یك عامل از دو عامل مهمِّ چنین پیروزیهای مهمّی، قدرت فرماندهی، دانش، مسلّط بودن بر عملیات پیچیدهی جنگ و توان بكارگیری نیروها بود، كه آن روز هم دشمنان ما در تبلیغات خودشان اینها را مخفی میكردند و میگفتند ایران امواج انسانی را به جنگ فرستاد! مگر امواج انسانی میتواند پیروز شود؟! چند قبضه مسلسل از چند طرف كار بگذارند، همهی امواج انسانی را درو خواهد كرد. نخیر، فقط امواج انسانی نبود؛ فقط انبوه جمعیت نبود؛ قوّت سازماندهی بود، قوّت اراده بود، نیروی نظامی بود. عامل دوم كه از عامل اوّل مهمتر است، نیروی ایمان و شجاعت ناشی از قوّت ایمان رزمندگان و مردم و جوانان بود؛ یعنی عشق ایمانی نه عشق حیوانی، نه عشق مادّی، نه عشق به چیزهای خُرد و حقیر عشق به ارزشها؛ عشق به آرمانهای الهی و اسلامی؛ همان چیزی كه كشته شدن در راه خدا را برای كسی كه چنین عشقی را دارد، شیرین میكند؛ نه اینكه آسان میكند، شیرین میكند. پیامبر اكرم به امیر المؤمنین فرمود: «یا علی! آن روزی كه به تو ضربتی میزنند و این ضربت، به شهادتت منتهی خواهد شد، صبر تو چگونه خواهد بود؟» امیر المؤمنین عرض كرد: «یا رسول اللّه! این موضعِ صبر نیست؛ این موضعِ شُكر است.» كسی كه در راه خدا به شهادت میرسد، بزرگترین شاكر خدا برای این حادثه، خود اوست؛ زیرا كه چنین نعمت بزرگی را خدای متعال به او داده است. چه چیزی یك رزمنده، یك جوان و یك انسان را در میدانهای گوناگون، اینگونه به روشنبینی میرساند؟ ایمان آگاهانه. عزیزان من! این ایمان آگاهانه در رزمندگان، موجب این میشد كه خطر را به هیچ بگیرند. در فرماندهان موجب این میشد كه لحظهای به راحتی خود و یا به خطر برای خود فكر نكنند. شب و روز تلاش و كار كردند؛ حیثیت حقیر خودی را نادیده گرفتند؛ برای خدا و برای اهداف اسلام و برای آزادی و سربلندی ملت مسلمان، حاضر شدند جان خودشان را بدهند. |