[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب - 1396/03/20 عنوان فیش :توجه به مفاهیم آگاهی و بیداری در شعر اخوان ثالث کلیدواژه(ها) : اخوان ثالث، مهدی, شاعر, وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, شعر نو, شعر نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : شعر، یک ثروت ملّی است؛ همهی انواع شعر -غزل، قصیده، رباعی، قطعه، مثنوی یا انواع شعرهای بهاصطلاح نوع قدیمی یا حتّی شعرهای نیمایی- اینها همه ثروت است، ثروت ملّی است؛ اینکه این ثروت در چه راهی بنا است مصرف بشود، مهم است؛ سعیای در کشور وجود داشت و الان هم وجود دارد که این ثروت در خدمت مفاهیم و عناوینی غیر از آنچه انقلاب به ما داد و ارائه کرد و تثبیت کرد، به راه بیفتد؛ این سعی وجود دارد؛ از اوّل انقلاب هم البتّه وجود داشت. علّت هم این است که قبل از انقلاب شعرای خوبی داشتیم؛ شعرای بزرگی داشتیم که در انواع مختلف شعر، در کیفیّتهای گوناگون و در درجات مختلف شعر میگفتند؛ لکن آنچه در میان آن شعرها به درد این ملّت میخورد، زیاد نبود، کم بود؛ چه شعر قدیمی -و به قول آقایان، کلاسیک- و چه شعرهای نو. خب ما در محیط ادبیِ آن روز بودیم، میدیدیم؛ کسانی بودند، شعر میگفتند، شعر نو میگفتند، داعیهی نوگرایی و نواندیشی هم داشتند، امّا در واقع هیچ خدمتی به پیشرفت کشور و تجدّد واقعی و صحیح کشور نمیکردند. خیلی از همانهایی که شعر نو میگفتند و افتخار میکردند و پُز این را میدادند که در خدمت مفاهیم نو هستند، در دستگاههای دربار و وابستگان دربار و مانند اینها نوکری میکردند؛ [یعنی] نمیشود گفت آنجا همکاری میکردند؛ بهمعنای واقعی کلمه نوکری میکردند؛ خب ما بعضیهایشان را از نزدیک میشناختیم، بعضیها را هم دورادور؛ هم کارهایشان را میدیدیم، هم میشناختیم. شعر در خدمت مفاهیم انقلاب نبود؛ شعر در خدمت مفاهیم آگاهی و بیداری کشور نبود؛ نه اینکه هیچ نبود، کم بود، خیلی کم بود؛ نسبت به آنچه باید میبود، کم بود؛ آن چیزهایی هم که بود، جوری نبود که عامّهی مردم و طبقهی محتاجِ راهنمایی و راهبری از آن استفاده کنند. شما ملاحظه کنید در بین شعرای نوپردازِ آن روز -آن تراز اوّلهایشان و بالاهایشان- آن که شعرش مثلاً در خدمت اینجور مفاهیم بود، بیشتر از همه اخوان بود؛ منتها شعر اخوان شعری است که خیلیها از آن اصلاً چیزی درست نمیفهمیدند؛ آنچنان رمزی و نمادین حرف میزد که خیلیها نمیفهمیدند؛ بله، بعضیها که وارد بودند و با این زبان آشنا بودند میفهمیدند؛ بعضیهای دیگر [از شعرا] هم که اصلاً در این وادیها نبودند و وارد نبودند، در خدمت مفاهیم دیگری بودند. شعرای کلاسیک هم همینجور. البتّه گوشه و کنار شعرائی که برای مسائل مذهبی شعر بگویند یا برای مسائل انقلابی شعر بگویند بودند، امّا خیلی کم؛ شعر در خدمت مفاهیم پیشبرندهی کشور و بصیرتافزایی کشور نبود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جوانان - 1377/02/07 عنوان فیش :نقل مرحوم امیری درباره تدین نیما یوشیج کلیدواژه(ها) : نیما یوشیج, نیما یوشیج, اخوان ثالث، مهدی, شعر نو, شعرای معاصر, شعر نو, فعالیتهای فرهنگی آیتالله العظمی خامنهای (مدظله ا, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : من شعرای معاصر را تقسیم میکنم به شعرایی که غزلسرا بودند، شعرایی که قصیدهسرا بودند و شعرایی که نوسرا بودند. هر کدام چند نفری هستند که من به ایشان علاقه داشتم. در غزل، مرحوم «امیری فیروزکوهی» است که من با ایشان دوست هم بودم و ایشان به من هم خیلی علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با یکدیگر رفت و آمد داشتیم. در زمان ریاست جمهوری من، ایشان از دنیا رفتند. البته غیر از «امیری» هم یکی، دو نفر شاعر غزلسرا بودند که شعرهایشان را دوست میداشتم؛ یکی مرحوم «رهی معیّری» بود که او را از نزدیک ندیده بودم، یکی مرحوم «شهریار» بود که از شعرش خیلی خوشم میآمد. با ایشان هم آشنا بودم. البته من بعد از انقلاب با ایشان آشنا شدم؛ قبل از انقلاب، هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتیم. در درجه اوّل، قصیدهسرا «ملکالشّعرای بهار» بود که قصیدههایش مرا خیلی به خودش جلب میکرد. مرحوم «امیری فیروزکوهی» هم یک نوع قصیده سبک خاقانی میگفت که آن هم در نوع خودش قصیده بسیار فخیم و برجستهای بود؛ از آن هم من خیلی خوشم میآمد. در شعر نو، دو، سه نفر بودند که شعرهایشان را خیلی میپسندیدم. یکی از آنها «اخوان» بود. ما با «اخوان» آشنا بودیم و شعرش، شعر بسیار برجستهای بود. یکی دو نفر دیگر هم هستند که دوست ندارم از آنها اسم بیاورم. کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجستههای شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود «نیما یوشیج» بهتر شعر نو میگفتند. اگر چه او شروع کنندهی این راه بود؛ اما به نظر من اینها از او بهتر و پختهتر و برجستهتر شعر میگفتند. البته صفای «نیما یوشیج» را هیچکدامشان نداشتند؛ نه اخوان داشت، و نه آن یکی، دو نفر دیگری که من از ایشان اسم نیاوردم. نیما یوشیج - برخلاف آن چیزی که میگفتند - مردی متدیّن بود. مرحوم «امیری» با «نیما یوشیج» از نزدیک دوست بود. او برای من نقل میکرد و میگفت «نیما یوشیج» آدم متدیّنی است. او به شعر سنّتی هم علاقهمند بود؛ منتها این سبک را هم میپسندید. البته میدانید که ایشان این سبک را هم از اروپاییها گرفته بود. اصلاً سبک شعر نوِ ما، سبک ابتکاری به معنای حقیقی نیست؛ سبک شعر اروپایی است، با خیلی از خصوصیاتی که آن شعرها دارد. حتّی سبک جملهبندی انگلیسی، در شعر نوِ فارسی ما گرتهبرداری شده است. |