[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : آقا جمال خوانساری کلیدواژه(ها) : آقا جمال خوانساری نوع(ها) : كتاب متن فیش : مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - که حاشیههای او را در حواشی شرح لمعههای قدیم دیدهاید. نمیدانم حالا هم چاپ میشود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (که پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعهاند) - سیصد سال پیش برای اینکه خرافات را برملا کند، کتابی به نام «کلثوم ننه» را نوشت، که الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، که چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و میگوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یکیاش، کلثوم ننه است! یکی، دده بزمآراست! یکی، بیبیشاه زینب است! یکی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل میکند. یعنی عالم دینی به این چیزها میپردازد. ما خیال میکنیم اگر با یک مطلبی که مورد عقیدهی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت کردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل کردهایم؛ نه، شأن روحانی این است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش :نوشته شدن کتاب کلثوم ننه توسط عالم معروف مرحوم اقاجمال خوانساری برای مبارزه با خرافات کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, آقا جمال خوانساری, تاریخ قاجاریه نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [یك چیز كه در باب روحانیت شرط و لازم است مسئله] مبارزهی با خرافات است. در كنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه كرد. كسانی دارند روزبهروز خرافات جدیدی را وارد جامعهی ما میكنند. مبارزهی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - كه حاشیههای او را در حواشی شرح لمعههای قدیم دیدهاید. نمیدانم حالا هم چاپ میشود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعهاند) - سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و میگوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكیاش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزمآراست! یكی، بیبیشاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل میكند. یعنی عالم دینی به این چیزها میپردازد. ما خیال میكنیم اگر با یك مطلبی كه مورد عقیدهی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كردهایم؛ نه، شأن روحانی این است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش :ازدواج پیامبر(ص) با زینب ؛ حرکتی در جهت مبارزه با خرافات کلیدواژه(ها) : آقا جمال خوانساری, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, تاریخ صفویه, رفتار پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), وظایف روحانیت نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [یك چیز كه در باب روحانیت شرط و لازم مسئله] مبارزهی با خرافات است. در كنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه كرد. كسانی دارند روزبهروز خرافات جدیدی را وارد جامعهی ما میكنند. مبارزهی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - كه حاشیههای او را در حواشی شرح لمعههای قدیم دیدهاید. نمیدانم حالا هم چاپ میشود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعهاند) - سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و میگوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكیاش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزمآراست! یكی، بیبیشاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل میكند. یعنی عالم دینی به این چیزها میپردازد. ما خیال میكنیم اگر با یك مطلبی كه مورد عقیدهی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كردهایم؛ نه، شأن روحانی این است. همین آیهای كه الان این آقای عزیزمان با صدای خوبی خواندند: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولا یخشون احدا الّا اللَّه و كفی باللَّه حسیباً» در مورد چیست؟ این آیه در مبارزهی با یك خرافه است. «و اذ تقول للّذی انعم اللَّه علیه و انعمت علیه امسك علیك زوجك واتّق اللَّه و تخفی فی نفسك مااللَّه مبدیه و تخشی النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه فلمّا قضی زید منها وطرا زوّجناكها لكن لا یكون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهنّ وطرا»؛ این آیه مربوط به قضیهی «زید» است. آیهی بعدی: «سنّة اللَّه فی الذّین خلوا من قبل و كان امراللَّه قدراً مقدورا. الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولایخشون احدا الّا اللَّه» راجع به یك خرافه است. پیغمبر اكرم از طریق جبرئیل مطلع شد كه زینب (دختر عمهاش) كه یك روزی برای مبارزهی با اشرافیگری، او را به عقد پسرخواندهی آزاد شدهی خودش (یعنی زیدبن حارثه) درآورده بود، همسرش خواهد شد. پیغمبر زیدبن حارثه را كه غلامش بود، خرید، آزاد كرد و به عنوان پسرخواندهی خودش انتخاب كرد و بعد هم دختر عمهی خودش زینب را - كه جزو اشراف و خانوادهی قریش و بنیهاشم بود - به تزویج او در آورد. با هم زندگی میكردند. جبرئیل خبر داد كه این زینب، زن تو خواهد شد. پیغمبر سكوت كرد، «و تخشی النّاس واللَّه احبّ ان تخشاه». بعد خود زید آمد و به پیغمبر شكایت كرد كه من نمیتوانم با این خانم زندگی كنم؛ خانم و اشراف زاده و اعیانزاده، و من، غلام و سابقهی بردگی؛ اصرار داشت كه او را طلاق بدهد. پیغمبر اكرم سفارش كرد كه: «امسك علیك زوجك»؛ او را نگهدار. «و تحفی فی نفسك ما اللَّه مبدیه». بعد بالاخره آنچه كه تقدیر و امر الهی بود، انجام گرفت. پیغمبر هم كه مطیع امر پروردگار است. زید، زینب را طلاق داد و پیغمبر زنِ پسر خواندهی خودش را خواستگاری كرد و گرفت؛ و این در حالی بود كه زنِ پسر خوانده را مثل زنِ فرزند میدانستند؛ خرافه یعنی این. بر حسب سنتهای قدیم جاهلی، مسلمانها هم هنوز در همان فكرها بودند كه كسی زنِ پسرخواندهی خودش را نمیتواند بگیرد؛ اما پیغمبر زن پسرخواندهی خودش را گرفت. این است كه میگوید: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه»؛ یعنی ناظر بر این قضیه است. البته كلی است؛ اما در این قضیه وارد شده؛ مبارزهی با خرافات اینقدر مهم است. در مبارزهی با خرافات شجاع باشید. البته خرافه چیست؟ خود این مهم است. بعضیها هستند كه حقایق دینی را هم به عنوان خرافه انكار میكنند. ما كاری با آنها نداریم. آنچه كه با كتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این حمایت و دفاع كنید. آنچه كه با دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، دربارهی آن ساكت بمانید. آنچه كه با یكی از اصول دینی معارضه دارد و مدرك معتبری ندارد، ردش كنید. این میشود خرافه، و معیار خرافه این است.امروز شما ببینید مدعیان ارتباط با امام زمان و ارتباط با غیب، با شكلهای مختلف در جامعه دارند كار میكنند. البته این همه نشانهی این است كه گرایش به دین، یك عنصر اصلی در زندگی مردم است. مردم به مسائل دینی علاقه دارند كه آدم خرافه ساز میرود خرافه درست میكند؛ چون آن كالای اصلی در اختیارش نیست، كالای تقلبی را به میدان میآورد تا اینكه مردم را جذب كند. این نشانهی گرایش مردم به دین است. اما خوب، این خطرناك است. در مقابلهی با خرافات و آن چیزهایی كه از دین نیست، شجاع باشید و بگویید. ملاحظهی اینكه حالا ممكن است كسی بدش بیاید یا ممكن است چه بكند، نكنید؛ كه غالباً در مواردی انسان متأسفانه میبیند كه این مراعاتها هست. مربوط به :پیام به کنگره بزرگداشت محققان،آقا حسین، آقا جمال و آقا رضی خوانساری - 1378/06/29 عنوان فیش : آقا جمال خوانساری کلیدواژه(ها) : آقا جمال خوانساری نوع(ها) : كتاب متن فیش : سنت حسنهی تجلیل از چهرههای علمی برجستهی تاریخ شیعه باید یکی از با برکتترین و مفیدترین سنتها در این مقوله به شمار آید. حقیقت آنست که در بخشهائی از تاریخ پُربار فرهنگ و علوم اسلامی، شخصیتهای بزرگ و مؤثری بودهاند که نسل کنونی علمی و فرهنگی کشور با نام و یاد آنان آشنا نیست و از آثار علمی و ثمرات اندیشهی بلند آنان بهرهی شایسته را نمیبرد. حوزههای علمی شیعه چه در دوران رونق حوزهی علمیه نجف و کربلا و چه پیش از آن در روزگار شکوفائی علمی و فرهنگیِ اصفهان و برخی شهرهای دیگر در دوران صفویه، مجموعهی بزرگی از فقهای نامدار و فیلسوفان و متکلمین بزرگ را در خود پرورش داده است که هر یک از آنان میتوانند برای جامعهی علمی امروز و بخصوص فرزانگان و علم جویان حوزههای علمیه، الگو و راهگشا و آموزنده باشند. ویژگی پرجاذبهی این دانشمندان گمنام، غالباً جامعیّت آنان و برجستگی شگفتآورشان در علوم گوناگون مانند فقه و فلسفه و تفسیر و علوم ریاضی و حتی شعر و ادب است. این تفنّن و تنوع در معلومات همچنانکه از آفاق ذهنیِ گستردهی حوزههای علمیه خبر میدهد، نمایشگر ذهن خلاّق و فکر بلند و استعداد وافر این بزرگان نیز هست. بی شک در فهرست این ستارگان غالباً ناشناختهی آسمان علم و فرهنگ، خانوادهی جلیل خوانساریها بویژه محقق برجسته و کم نظیر مرحوم آقا حسین خوانساری و فرزند فقیه و حکیم و بزرگوارش مرحوم آقا جمال خوانساری میباشند. در عظمت و شأن مرحوم آقاحسین خوانساری همین بس که نام آوران بزرگی همچون وحید بهبهانی و شیخ انصاری از او با عناوین «محقّق» و «استادالکل فیالکل» و امثال آن یاد کردهاند. او و فرزندش حکیم و فقیه و اصولی و متکلم و ریاضیدان و محدّث و ادیب بوده و سهم وافری در شکوفائی و درخشش حوزهی فرهنگی و علمیِ اصفهان در دوران میانی و پایانیِ صفویه داشتهاند. اگر چه برخی از مؤلفاتِ فقهی آنان در معرض استفاده اهل فنّ بوده است، ولی مجموعهی آثار آنان هرگز بصورت قابل قبول در دسترس دانش پژوهانِ علوم اسلامی قرار نگرفته است. برپائی مراسم تجلیل از این بزرگان میتواند، نام نیک و یاد مبارک آنان را زنده کند و سهم آنان را در پیشرفت دانش و فرهنگ و معرفت افزایش بخشد. رحمت خداوند بر آنان و بر احیاکنندگان نام بلند آنان. |