![]() |
[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش :تأکید قرآن بر مسئله تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : شما در قرآن میبینید روی مسئلهی تبلیغ تکیه شده... کلمهی «بلاغ» یا «بلاغ مبین» در قرآن حدود دوازده سیزده جا آمده. «بلاغ مبین» یعنی آن رساندنی که جای شبههای باقی نگذارد: وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛(1) باید جای شبهه باقی نگذارد. بلاغ، [یعنی] رساندن، رساندن پیام به گوشها و به دلها، این در قرآن بارها تکرار شده؛ دوازده سیزده مورد تکرار شده؛ از قول پیغمبران تکرار شده: ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛ از قول خدای متعال خطاب به پیغمبر تکرار شده: فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛ (2) از همین مادّهی بلاغ، «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا اللَّه»(3) [هم هست] ــ آیهای که [قاری محترم] تلاوت کرد ــ و آیات متعدّد دیگری هم در این زمینه هست: اُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبِّی، (4) بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک.(5) تعبیرات موازی و هممعنای با «بلاغ»... در قرآن الیٰماشاءاللّه [هست]: تبلیغِ «دعوت» چقدر در قرآن تکرار [شده]: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة؛ (6) اِستَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم، (7) و همینطور آیات متعدّد دیگری با تعبیرِ عنوان «دعوت». آیات متعدّد فراوان با عنوان «انذار و تبشیر»؛ ترساندن و بشارت دادن. همهی اینها دعوت است دیگر، همهی اینها تبلیغ است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 17 وَما عَلَينا إِلَّا البَلاغُ المُبينُ ترجمه : و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 20 فَإِن حاجّوكَ فَقُل أَسلَمتُ وَجهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِلَّذينَ أوتُوا الكِتابَ وَالأُمِّيّينَ أَأَسلَمتُم ۚ فَإِن أَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا ۖ وَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيكَ البَلاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِالعِبادِ ترجمه : اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= یهود و نصاری] و بیسوادان [= مشرکان] بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند؛ و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. 3 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39 الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! 4 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 62 أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ ترجمه : رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. 5 ) سوره مبارکه المائدة آیه 67 يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ ترجمه : ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. 6 ) سوره مبارکه النحل آیه 125 ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ ترجمه : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است. 7 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید! مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان - 1401/10/14 عنوان فیش :قانون زوجیت، منشأ تشکیل خانواده کلیدواژه(ها) : خانواده در اسلام, زن در اسلام نوع(ها) : قرآن متن فیش : تشکیل خانواده ناشی از یک قانون عامّ عالم وجود است، قانون عامّ آفرینش است؛ آن قانون عبارت است از قانون زوجیّت: سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ وَ مِن اَنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمون؛(1) خدای متعال در همه چیز، در همه چیز ــ خَلَقَ الاَشیاءَ کُلَّها ــ در همه چیز زوجیّت قرار داده؛ در انسان زوجیّت هست، در حیوانات زوجیّت هست، در گیاهان زوجیّت هست؛ وَ مِمّا لا یَعلَمون؛ یک چیزهایی هم هست که زوجیّت هست، [ولی] ما نمیدانیم. حالا مثلاً در بین سنگها زوجیّت چه جوری است، ما نمیدانیم؛ در آینده ممکن است کشف بشود. در بین اجرام فلکی زوجیّت هست، چه جوری است، ما نمیدانیم؛ در آینده کشف خواهد شد... آیهی دیگر، سورهی «والذّاریات» است: وَ مِن کُلِّ شَیءٍ خَلَقنا زَوجَینِ لَعَلَّکُم تَذَکَّرون؛(2) زوجیّت یک قانون عام است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 36 سُبحانَ الَّذي خَلَقَ الأَزواجَ كُلَّها مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ وَمِن أَنفُسِهِم وَمِمّا لا يَعلَمونَ ترجمه : منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمیدانند! 2 ) سوره مبارکه الذاريات آیه 49 وَمِن كُلِّ شَيءٍ خَلَقنا زَوجَينِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ ترجمه : و از هر چیز دو جفت آفریدیم، شاید متذکّر شوید! مربوط به :بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت - 1401/06/08 عنوان فیش :خارج کردن مردم از غفلت از مهمترین مسائلی که ادیان دنبال آن هستند کلیدواژه(ها) : هفته دولت, غفلت نوع(ها) : قرآن متن فیش : [کارکرد اول] هفتهی دولت، مسئلهی «یاد» است؛ همین یاد شهید رجائی، یاد شهید باهنر، یاد حوادث انقلاب. یاد، در مقابل غفلت است؛ در مقابل فراموشی است که آفت بزرگی است؛ غفلت و فراموشی، آفت بزرگی است. اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکر؛(1) «ذکر» یعنی یاد؛ یا [در آیهی دیگر]: اَنزَلنا اِلَیکُم کِتابًا فِیهِ ذِکرُکُم؛(2) یاد. یکی از مهمترین مسائلی که ادیان دنبالش هستند، این است که مردم را متوجّه کنند؛ از غفلت خارج کنند، فراموشی را، فراموشی فطرت را از اینها بگیرند. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 2 ) سوره مبارکه يس آیه 10 وَسَواءٌ عَلَيهِم أَأَنذَرتَهُم أَم لَم تُنذِرهُم لا يُؤمِنونَ ترجمه : برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمیآورند! مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1401/04/07 عنوان فیش :عدم فهم دشمن از سنّتهای الهی در مواجه با جمهوری اسلامی کلیدواژه(ها) : دشمن, اشتباه دشمن, سنتهای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : دشمن... نمیتواند بفهمد که چرا، علّت چیست که جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار میتواند بلند بشود بِایستد، سینه سپر کند، راه خودش را ادامه بدهد؛ این را نمیفهمد. اینها نتوانستند بفهمند که در عالمِ بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی، یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند؛ آنها سنّتهای الهی است، که من حالا اندکی شرح خواهم داد. سنّت یعنی قانون، قاعده؛ خدای متعال در عالم طبیعت، در عالم انسان قواعدی دارد، قوانینی دارد. وَ الشَّمسُ تَجری لِمُستَقَرٍّ لَها ذَلِکَ تَقدیرُ العَزیزِ العَلیم * وَ القَمَرَ قَدَّرناهُ مَنازِل؛(1) اینها همه قانون است دیگر. لَا الشَّمسُ یَنبَغی لَها اَن تُدرِکَ القَمَر؛(2) اینها قانون است، قوانینِ جاری است منتها قوانینِ جلوی چشم است. قانون جاذبه یک قانون جلوی چشم است و همه میفهمند، [امّا] قوانینی هم دارد که همه قادر به فهم آنها نیستند؛ واقعاً سرتاسر قرآن پُر است از بیان این قوانین؛ [مثلاً] اَنَّ اللَهَ مَعَ المُتَّقین،(3) مَن جاهَدَ فَاِنَّما یُجاهِدُ لِنَفسِه،(4) و امثال اینها که حالا تعدادیاش را عرض خواهم کرد. اینها هم قانون است. وَ مَن اَصدَقُ مِنَ اللَهِ قیلًا،(5) چه کسی راستگوتر از خدا است؟ خدا میگوید این قانون است. یکی از این قوانین این است: لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه؛(6) هر کسی که خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت میکند؛ لَیَنصُرَنَّ الله ــ با چند علامت تأکید ــ یا «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم»؛(7) این سنّت الهی است. اگر طریقی که شما دارید میروید، کاری که شما دارید میکنید، جهتگیری شما، نصرت خدا [باشد] ــ نصرت خدا یعنی نصرت دین خدا، یعنی نصرت ارزشهای الهی؛ یعنی این ــ اگر در این جهت حرکت بکنید، پیروز خواهید شد، خدا شما را کمک خواهد کرد. البتّه به شرطی که حرکت کنید، عمل کنید، نه اینکه [فقط] بگویید؛ عمل کنید. این یک سنّت الهی است. لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم؛(8) اگر نعمت الهی را در جایش مصرف کردید، خدا آن نعمت را بر شما زیاد خواهد کرد؛ این سنّت الهی است. اَلَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّهُم سُبُلَنا و اِنَّ اللَهَ لَمَعَ المُحسِنین؛(9) این سنّت الهی است؛ همهی اینها سنّت الهی است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 38 وَالشَّمسُ تَجري لِمُستَقَرٍّ لَها ۚ ذٰلِكَ تَقديرُ العَزيزِ العَليمِ ترجمه : و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته بسوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 39 وَالقَمَرَ قَدَّرناهُ مَنازِلَ حَتّىٰ عادَ كَالعُرجونِ القَديمِ ترجمه : و برای ماه منزلگاههایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسی شکل و زرد رنگ خرما» در میآید. 2 ) سوره مبارکه يس آیه 40 لَا الشَّمسُ يَنبَغي لَها أَن تُدرِكَ القَمَرَ وَلَا اللَّيلُ سابِقُ النَّهارِ ۚ وَكُلٌّ في فَلَكٍ يَسبَحونَ ترجمه : نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی میگیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند. 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 194 الشَّهرُ الحَرامُ بِالشَّهرِ الحَرامِ وَالحُرُماتُ قِصاصٌ ۚ فَمَنِ اعتَدىٰ عَلَيكُم فَاعتَدوا عَلَيهِ بِمِثلِ مَا اعتَدىٰ عَلَيكُم ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ مَعَ المُتَّقينَ ترجمه : ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و (به طور کلّی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! 4 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 6 وَمَن جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ العالَمينَ ترجمه : کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد میکند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است. 5 ) سوره مبارکه النساء آیه 122 وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدخِلُهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ۖ وَعدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلًا ترجمه : و کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، بزودی آن را در باغهایی از بهشت وارد میکنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعدههایش، از خدا صادقتر باشد؟! 6 ) سوره مبارکه الحج آیه 40 الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است. 7 ) سوره مبارکه محمد آیه 7 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد. 8 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 7 وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكُم لَئِن شَكَرتُم لَأَزيدَنَّكُم ۖ وَلَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ ترجمه : و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!» 9 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 69 وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ ترجمه : و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1400/01/25 عنوان فیش :تقوا و خشیت عوامل بهرهمندی از هدایت الهی کلیدواژه(ها) : تقوا, خشیت الهی, قرآن, هدایت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن در معرض استفادهی ما است، امّا اینکه آیا ما استفاده میکنیم یا نه، آیا ما میتوانیم استفاده کنیم یا نه، خودش مسئلهی مهمّی است. بله، قرآن درس را در اختیار ما گذاشته، هدایت را به ما عرضه کرده، امّا ما کِی میتوانیم از این هدایت قرآنی استفاده کنیم؟ هُدًی لِلمُتَّقین؛(1) وقتی تقوا وجود داشته باشد. وقتی تقوا وجود داشت، این هدایت به معنای واقعی کلمه و به تمام معنیالکلمه در اختیار ما خواهد بود. البتّه تعبیرات در قرآن مختلف است لکن مرجع همهی آنها یکی است؛ اینجا در اوّل قرآن «هُدًی لِلمُتَّقین» است، در یک جا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُؤمِنینَ»(2) است، در یک جا «هُدًی وَ رَحمَةً لِقَومٍ یُؤمِنون»(3) است، در یک جا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُسلِمین»(4) است، در یک جا «هُدًی لِلنّاس» است؛ این مراتبِ مختلفِ هدایت است: «هُدًی لِلنّاس» یعنی در اختیار آنها است، میتوانند استفاده کنند، «هُدًی لِلمُتَّقین» یا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُؤمِنین» [هم] مراتببهرهمندی از این هدایت را برای انسانها مشخّص میکند. خب این در مورد تقوا که مراتب هدایت نشان داده میشود. در آیات دیگری، «خشیت» ملاک قرار گرفته است که حالا عرض میکنم مرجع آن هم باز به تقوا است: «اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیبِ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَ اَجرٍ کَریم»(5) -در سورهی مبارکهی یاسین- آن کسی میتواند از اِنذار قرآنی استفاده بکند و در جان او اثر بگذارد و دست او را بگیرد و پیش ببرد که دارای خشیت باشد. یا در سورهی مبارکه طٰه: طٰه، ماٰ اَنزَلنا عَلَیکَ القُرءانَ لِتَشقیٰ، اِلّا تَذکِرَةً لِمَن یَخشیٰ.(6) در قرآن چندین آیهی دیگر هم هست که مربوط به همین خشیت است. خشیت هم صفت اهل تقوا است؛ یعنی وقتی ما تقوا داشته باشیم، خشیت هم به سراغ ما میآید که حالا اینجا این آیهی شریفه را من بخوانم: وَ لَقَد ءاتَینا موسیٰ وَ هٰرونَ الفُرقانَ وَ ضِیاٰءً وَ ذِکرًا لِلمُتَّقین؛(7) آنچه به هارون و موسیٰ (علیهما السّلام) داده شد، هدایت و ذکر بود برای متّقین؛ متّقین چه کسانی هستند؟ متّقین را قرآن معنا میکند: الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیب.(8) پس بنابراین، تقوا و خشیت هم یا همراهند یا اساساً جدا از هم نیستند و تحت یک مفهوم قرار میگیرند. البتّه خشیت با خوف فرق دارد. خشیت عبارت است از آن حالتی که ناشی از فهم عظمت طرف مقابل است که به انسان دست میدهد؛ به این حالت میگویند خشیت. خشیت در مقابل پروردگار عالم ناشی از درک عظمت حضرت حق (جلّ و علا) است که «اِنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَمَاءُ»؛(9) آن کسانی که معرفتشان بیشتر است، داناییشان بیشتر است، خشیت از پروردگار مال آنها است. البتّه خطا نشود در فهم معانیِ خوف و خشیت و این چیزها که به معنای ترساننده بودن ذات مقدّس پروردگار فهمیده بشود؛ نه، اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیب؛ خشیت هست، امّا رحمانیّت محفوظ است؛ همان رحمان، آن که مظهر لطف و عنایت به بشر است، خشیت در مقابل او است به خاطر عظمت او. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2 ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ ترجمه : آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 97 قُل مَن كانَ عَدُوًّا لِجِبريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىٰ قَلبِكَ بِإِذنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ وَهُدًى وَبُشرىٰ لِلمُؤمِنينَ ترجمه : (آنها میگویند: «چون فرشتهای که وحی را بر تو نازل میکند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمیآوریم!») بگو: «کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند؛ و هدایت و بشارت است برای مؤمنان.» 3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 52 وَلَقَد جِئناهُم بِكِتابٍ فَصَّلناهُ عَلىٰ عِلمٍ هُدًى وَرَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنونَ ترجمه : ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم؛ (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیّتی است که ایمان میآورند. 4 ) سوره مبارکه النحل آیه 102 قُل نَزَّلَهُ روحُ القُدُسِ مِن رَبِّكَ بِالحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنوا وَهُدًى وَبُشرىٰ لِلمُسلِمينَ ترجمه : بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابتقدم گرداند؛ و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان! 5 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 6 ) سوره مبارکه طه آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ طه ترجمه : طه 6 ) سوره مبارکه طه آیه 2 ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقىٰ ترجمه : ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی! 6 ) سوره مبارکه طه آیه 3 إِلّا تَذكِرَةً لِمَن يَخشىٰ ترجمه : آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) میترسند نازل ساختیم. 7 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 48 وَلَقَد آتَينا موسىٰ وَهارونَ الفُرقانَ وَضِياءً وَذِكرًا لِلمُتَّقينَ ترجمه : ما به موسی و هارون، «فرقان» [= وسیله جدا کردن حق از باطل] و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. 8 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 49 الَّذينَ يَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَيبِ وَهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقونَ ترجمه : همانان که از پروردگارشان در نهان میترسند، و از قیامت بیم دارند! 9 ) سوره مبارکه فاطر آیه 28 وَمِنَ النّاسِ وَالدَّوابِّ وَالأَنعامِ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ كَذٰلِكَ ۗ إِنَّما يَخشَى اللَّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفورٌ ترجمه : و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند؛ خداوند عزیز و غفور است! مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1396/06/19 عنوان فیش :قطع امید از غیرخدا، راه استجابت دعاها کلیدواژه(ها) : اجابت دعا, دعا نوع(ها) : قرآن متن فیش : قالَ اَبو عَبدِ اللهِ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّد (عَلَیهِمَا السَّلام): اِذا اَرادَ اَحَدُکُم اَن لا یَسأَلَ اللهَ شَیئاً اِلّا اَعطاهُ فَلیَیأَس مِنَ النّاسِ کُلِّهِم.(۱) اِذا اَرادَ اَحَدُکُم اَن لا یَسأَلَ اللهَ شَیئاً اِلّا اَعطاهُ فَلیَیأَس مِنَ النّاسِ کُلِّهِم حفصبنغیاث [یک] قاضیِ عامّی است، ولی از اصحاب حضرت صادق است و روایتهایی دارد و ثقه هم هست. چیز خیلی خوبی است دیگر که انسان وضعی داشته باشد که هر چه از خدای متعال طلب کرد، خدا به او بدهد؛ یعنی دعاهایش همه مستجاب بشود. [حضرت میفرماید:] اگر میخواهید به یک چنین موقعیّتی، فرصتی، نعمت بزرگی دست پیدا کنید راه دارد؛ راهش این است: امیدت را از غیر خدا قطع کن! اگر این طور شد، آن وقت هر چه از خدا خواستید، خدا به شما خواهد داد. بله، ممکن است انسان یک چیزهایی را از خدای متعال طلب میکند که دست یافتن به آن چیزها به ضرر او است؛ اتّفاق میافتد. گاهی ماها دنبال یک چیزی میرویم که اگر دستمان به آن چیز برسد، به ضرر ما است؛ خودمان نمیدانیم. خدای متعال در این طور مواقع -در مواردی البتّه، نه همیشه- اگر لطف کند، تفضّل کند، نمیگذارد، عایقی درست میکند بین ما و دست یافتنِ به آن چیز که دست پیدا نکنیم. گاهی انسان از این قبیل چیزهایی را که دوست دارد امّا برایش نافع نیست، مضرّ است از خدای متعال میخواهد، خدای متعال هم نمیدهد، عدمِ استجابت حاجت و استجابت دعا، گاهی اوقات به خاطر این است؛ وَالّا اگر این نباشد، هر چه از خدای متعال بخواهید، خدا به شما خواهد داد؛ شرطش این است که چشمِ طمع به دست مردم نداشته باشید! نه فقط در مورد پول و پَله؛ بعضیها چشمشان به دست مردم است راجع به پول؛ بعضیها نه، مسئلهشان مسئلهی پول نیست، مسئلهی مقام است، مسئلهی خواستههای گوناگون زندگیِ انسان است، میگویند: «فلانی باید کار من را درست کند»! این جور است دیگر. بنده سال ۴۲ زندان بودم، داشتیم با خیال راحت زندان میگذراندیم، یعنی مشکلی نداشتیم، عادت کرده بودیم؛ یکی آمد گفت که بنا است شما روز شنبه آزاد بشوید! یک هیجانی در ما به وجود آمد که عجب! شنبه بنا است آزاد بشویم و گفتیم آیا آزاد میشویم؟ نمیشویم؟ با خودم قبلاً این جور فکر کردم، گفتم اگر من شنبه آزاد بشوم این به خاطر این است که فلانی -یک کسی در نظرم بود- رفته پیش فلان آقا و وساطت کرده، او هم به دستگاه گفته و مثلاً وسیلهی آزادیِ ما را فراهم کردند؛ پیشِ خودم یک چنین توصیهای به نظرم رسید که کسی رفته توصیه کرده و این جور چیزها. گفتم حالا تفألی بزنم به قرآن؛ تفأل زدم، این آیه آمد: فَلا یَستَطیعونَ تَوصیَةً وَ لا اِلی اَهلِهِم یَرجعون.(2) امید به غیر خدا که انسان میبندد، این جوری است دیگر: لا یَستَطیعونَ تَوصیَةً وَ لا اِلی اَهلِهِم یَرجعون. و همین جور هم شد؛ روز شنبه آزاد نشدیم و بعد هم معلوم شد که اصلاً آنچه من در ذهنم بوده که فلانی به فلانی سفارش میکند، توصیه میکند، اصلاً اتّفاق نیفتاد! 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 148 الأمالي (للمفيد)، ص: 274؛ الأمالي (للطوسي)، ص: 36؛ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ): إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ لَا يَسْأَلَ اللَّهَ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَلْيَيْأَسْ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ، وَ لَا يَكُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ ذَلِكَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ، أَلَا فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا، فَإِنَّ لِلْقِيَامَةِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً، كُلُّ مَوْقِفٍ مِثْلُ أَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ، ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» ترجمه : امام صادق عليه السّلام فرمود:هر گاه يكى از شما بخواهد هر چه از خدا مسألت مىكند خداوند به او بدهد بايد از همه مردم نااميد شده و اميدى جز به خداوند عزيز نداشته باشد،زمانى كه خداوند به اين حالت از قلب او اطلاع پيدا كرد چيزى از خدا سؤال نمى- كند مگر كه خدا به او بدهد.پس محاسبه و حسابرسى كنيد نفس خودتان را پيش از آنكه از آن حسابجوئى شويد،همانا در قيامت پنجاه محل بازرسى است كه معطلى در هر كدام به هزار سال مىرسد،سپس امام اين آيه را قرائت فرمود:«در روزى كه اندازهاش پنجاه هزار سال است از آنچه مىشماريد» 1 ) سوره مبارکه يس آیه 50 فَلا يَستَطيعونَ تَوصِيَةً وَلا إِلىٰ أَهلِهِم يَرجِعونَ ترجمه : (چنان غافلگیر میشوند که حتّی) نمیتوانند وصیّتی کنند یا به سوی خانواده خود بازگردند! مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1393/09/17 عنوان فیش :گواهی دادن روزهای عمر انسان بر اعمال او کلیدواژه(ها) : عمل به تکلیف, عمل, عمل صالح, پرونده اعمال, سزای عمل نوع(ها) : قرآن متن فیش : عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِبنِمُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِما عَن اَبِیهِ عَن آبائِهِ عَلَیهِمُالسَّلام قال: قالَ عَلِىٌّ عَلَیهِالسَّلام: مَا مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلَى ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَم اَنا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهیدٌ فَقُل فِىَّ خَیراً وَ اعمَل فِىَّ خَیراً اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ القِیامَةِ فَاِنَّکَ لَن تَرانِى بَعدَهُ اَبَداً. روزى به فرزند آدم نگذرد مگر به او بگوید: اى فرزند آدم! من روز تازهای هستم و بر تو گواهم؛ در من خوب بگو و خوب عمل کن تا روز قیامت براى تو گواهى دهم؛ پس از من دیگر هرگز مرا نخواهى دید. مَا مِن یَومٍ یَمُرُّ عَلَى ابنِ آدَمَ اِلاّ قالَ لَهُ ذلِکَ الیَومُ یَابنَ آدَمُ! اَنَا یَومٌ جَدیدٌ وَ اَنا عَلَیکَ شَهید [برمبنای این روایت] امروز که مثلاً روز دوشنبهى چندم این ماه است، همین روز با من و شما مخاطبه میکند، حرف میزند. حالا این حرف زدن به چه معنا است؟ آیا واقعاً در عالم معنا یک نوع مکالمهاى وجود دارد که از ظرفیّت گوشهاى ما و فهمهاى ما خارج است -که خب، بعید هم نیست؛ اینها را خیلى هم نمیشود انکار کرد؛ ممکن است همین باشد- یا نه، مراد مکالمهى عقل ما است، وجدان ما است، فهم ما است، که در واقع دل ما با ما حرف میزند و این مطالب را میگوید -عقل ما با ما حرف میزند- به هرحال این مکالمهاى است و یکى از معانى بین این روزى که ما در آن صبح کردیم و ما. «امروز» به ما چه میگوید؟ میگوید من یک روز تازهای هستم؛ گذشتهها گذشت، امروز حکم خودش را دارد. تو میتوانى در این روز بهنحوى عمل کنى که منقطع باشد از عمل سوئى و زشتى که در روزهاى قبل انجام دادى. امروز روز تازهاى است و فرصت تازهاى است؛ میتوان در این فرصت کارهایى را انجام داد که ما دیروز آن کارها را نتوانستیم انجام بدهیم، [ امّا] امروز میتوانیم انجام بدهیم. من روز جدیدى هستم و شاهد بر تو خواهم بود، گواه بر تو خواهم بود. یعنى در آن روزى که همهى موجودات عالمِ وجود جان دارند و حرف میزنند -وَ تُکَلِّمُنآ اَیدیهِم وَ تَشهَدُ اَرجُلُهُم بِما کانوا یَکسِبونَ-(۱) آن روزى که زمین شهادت میدهد، سنگ شهادت میدهد، حیوان شهادت میدهد، در آن روز، این «روز» هم شهادت خواهد داد. از همه نزدیکتر به ما همین روزى است که ما را احاطه کرده. فَقُل فِىَّ خَیراً وَ اعمَل فِىَّ خَیراً از این فرصت استفاده کن؛ در این روزى که من هستم سخن نیک بگو؛ در این روز کار نیک انجام بده؛ این فرصت را مغتنم بشمر. میتوانست این روز در اختیار ما نباشد. اگر ما دیروز یا دیشب از دنیا رفته بودیم -مثل هزاران نفرى که دیروز از دنیا رفتند و دیشب از دنیا رفتند؛ من و شما هم میشد جزو همانها باشیم- در آن صورت این روز در اختیار ما نبود؛ این فرصت را نداشتیم. حالا خداى متعال فرصت داده است، دیشب ما نمردیم، دیروز نمردیم، امروز را درک کردیم؛ این فرصت در اختیار ما است. در این فرصت، سخن نیک بگو، کار نیک بکن. اَشهَدُ لَکَ بِهِ یَومَ القِیامَةِ تا من شهادت بدهم براى تو در روز قیامت که «در روزى که من بودم» این حرف خوب را زد، این کار نیک را انجام داد، این خدمت را به مردم کرد، این بلا را از مؤمنى دفع کرد، مثلاً فرض بفرمایید جلوى این غیبتى را که علیه کسى میشد گرفت؛ شهادت بدهم به کار خیر تو. فَاِنَّکَ لَن تَرانى بَعدَهُ اَبَداً تو دیگر بعد از امروز، من را -که دوشنبهى چندم این ماه هستم- نخواهى دید؛ ما رفتیم دیگر؛ دیدار ما و تو روز قیامت است که آنجا میتوانم به نفع تو شهادت بدهم؛ [پس] از این فرصت استفاده کن. کاش دلهاى ما این سخنان را بنیوشد، بفهمد، درک کند و بر طبق آن عمل کند. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 523؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 397؛ الأمالي( للصدوق)، ص: 108؛ ترجمه : 1 ) سوره مبارکه يس آیه 65 اليَومَ نَختِمُ عَلىٰ أَفواهِهِم وَتُكَلِّمُنا أَيديهِم وَتَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانوا يَكسِبونَ ترجمه : امروز بر دهانشان مُهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان کارهایی را که انجام میدادند شهادت میدهند! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1383/08/06 عنوان فیش :قیامت ، روز آشکار شدن حقایق از زبان، اعضا و جوارح کلیدواژه(ها) : معاد, پرونده اعمال نوع(ها) : قرآن متن فیش : قیامت، روز محاسبهی بیاغماض است؛ همهی ما محاسبه میشویم. قیامت، روز بسته شدن زبان است. زبانبازیهایی که اینجا میتوان کرد، آنجا دیگر نیست؛ «هذا یوم لا ینطقون و لا یؤذن لهم فیعتذرون»(1). زبان، بسته میشود؛ آنگاه باطن و ملکات و اعضا و جوارح انسان حرف میزنند. اگر در دلمان حقد، حسد، بدبینی، بدخواهی، امراض گوناگون قلبی، کینورزی نسبت به صالحان و شوق و عشق نسبت به گناهان پنهان کرده باشیم، آنجا همه آشکار میشود. قیامت، واقعهی عجیبی است؛ «الیوم نختم علی افواههم و تکلّمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون».(2) 1 ) سوره مبارکه المرسلات آیه 35 هٰذا يَومُ لا يَنطِقونَ ترجمه : امروز روزی است که سخن نمیگویند (و قادر بر دفاع از خویشتن نیستند)، 2 ) سوره مبارکه يس آیه 65 اليَومَ نَختِمُ عَلىٰ أَفواهِهِم وَتُكَلِّمُنا أَيديهِم وَتَشهَدُ أَرجُلُهُم بِما كانوا يَكسِبونَ ترجمه : امروز بر دهانشان مُهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان کارهایی را که انجام میدادند شهادت میدهند! 2 ) سوره مبارکه المرسلات آیه 36 وَلا يُؤذَنُ لَهُم فَيَعتَذِرونَ ترجمه : و به آنها اجازه داده نمیشود که عذرخواهی کنند! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1383/08/06 عنوان فیش :عبور کردن بی لغزش از پل عبودیت و تقوا در دنیا، عامل گذر آسان از پل صراط کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, معاد, صراط مستقیم نوع(ها) : قرآن متن فیش : امام سجاد (سلاماللَّهعلیه) در دعای ابوحمزه - که دعای خیلی با حال و خوبی است - ترس از قیامت را تشریح میکنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریانا ذلیلا حاملا ثقلی علی ظهری»؛ امروز میگریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون میآیم. «انظر مرّة عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ (1)یک عده چهرههاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطناش در آنجاست و مثال آن در اینجاست، توانستهاند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛(2) صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انّک علی صراط مستقیم(3)»ی که به پیغمبر میفرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر اینجا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسانترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور میکنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛(6) اصلاً اینها همهمهی جهنم را هم نمیشنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر»(7). فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آنجاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمیکند؛ اینها از این صراط عبور کردهاند. برادران و خواهران عزیز! این صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسؤولیم. ما با آدمهای معمولیِ کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نمایندهی مجلس باشیم، چه عضو دولت باشیم، چه مدیر فلان بخش نظامی باشیم، چه بخش قضایی باشیم، همین که شما آقایان و خانمها مسؤولان بخشهای مختلف هستید، کار من و شما سخت است. ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمیرسد؛ ضررش به جمع وسیعی میرسد. ما اگر کمکاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر میکند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیمگیریها پیروی کنیم، از رفیقبازی و خطبازی و عدم ملاحظهی ارزشهای حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه میبیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم. این چند سال مسؤولیت، ابدی نیست. نمایندهی مجلس هستید، عضو دولت هستید، وزیرید، مدیرید؛ این سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال میگذرد. اگر این چند سال را دندان روی جگر بگذارید و دنبال کسب پول، دنبال درآمدهای نامشروع، دنبال رانتخواری، دنبال استفادهی از امکانات دولتی و دنبال تعرض به بیتالمال نباشید - اینکه خیلی دشوار نیست - آن وقت «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون»(8). «هذا یومکم الّذی کنتم توعدون»؛(9) فرشتگان الهی پیش متقین و مؤمنین میآیند و میگویند این همان روز شماست؛ همان روزی است که وعده و مژدهی آن را انبیا در طول تاریخ به مؤمنین دادهاند. لذت ببرید؛ «ادخلوا الجنّة»(10). ما بیشتر از دیگران باید مراقب باشیم و بیشتر از دیگران از جهنم بترسیم. آتش دوزخ کسانی را که مسؤولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید میکند تا آدمهای معمولی که خودشان هستند و بار مسؤولیت خودشان در دایرهی خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سختتر است. 1 ) مصباح المتهجد ، شیخ طوسی : ص 590 اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 72 ؛ بلد الامین ، ابراهیم بن علی عاملی كفعمی : ص 210 ؛ بحارالانوار ، علامه مجلسی : ج 95 ص 89 ؛ ... أَبْكِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْكِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْكِی لِضِيقِ لَحْدِی أَبْكِی لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ أَبْكِی لِخُرُوجِی عَنْ قَبْرِی عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی إِذِ الْخَلَائِقُ فِی شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِی لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرةٌَ» ترجمه : « برای جان دادنم گريه می كنم، برای تاريكی قبرم می گریم، برای تنگی لحدم گريه كنم، برای سوال نكيرو منكر از من گريه می كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است. 2 ) سوره مبارکه يس آیه 61 وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ ترجمه : و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! 3 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 43 فَاستَمسِك بِالَّذي أوحِيَ إِلَيكَ ۖ إِنَّكَ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ ترجمه : آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی. 4 ) سوره مبارکه يس آیه 61 وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ ترجمه : و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! 5 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 101 إِنَّ الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنىٰ أُولٰئِكَ عَنها مُبعَدونَ ترجمه : (امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح] از آن دور نگاهداشته میشوند. 5 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 102 لا يَسمَعونَ حَسيسَها ۖ وَهُم في مَا اشتَهَت أَنفُسُهُم خالِدونَ ترجمه : آنها صدای آتش دوزخ را نمیشوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند. 6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 103 لا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَكبَرُ وَتَتَلَقّاهُمُ المَلائِكَةُ هٰذا يَومُكُمُ الَّذي كُنتُم توعَدونَ ترجمه : وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمیکند؛ و فرشتگان به استقبالشان میآیند، (و میگویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده میشد! 6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 102 لا يَسمَعونَ حَسيسَها ۖ وَهُم في مَا اشتَهَت أَنفُسُهُم خالِدونَ ترجمه : آنها صدای آتش دوزخ را نمیشوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند. 7 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 101 إِنَّ الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنىٰ أُولٰئِكَ عَنها مُبعَدونَ ترجمه : (امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح] از آن دور نگاهداشته میشوند. 8 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 103 لا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَكبَرُ وَتَتَلَقّاهُمُ المَلائِكَةُ هٰذا يَومُكُمُ الَّذي كُنتُم توعَدونَ ترجمه : وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمیکند؛ و فرشتگان به استقبالشان میآیند، (و میگویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده میشد! 9 ) سوره مبارکه النحل آیه 41 وَالَّذينَ هاجَروا فِي اللَّهِ مِن بَعدِ ما ظُلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِي الدُّنيا حَسَنَةً ۖ وَلَأَجرُ الآخِرَةِ أَكبَرُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ ترجمه : آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها میدهیم؛ و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر میدانستند! 10 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 49 أَهٰؤُلاءِ الَّذينَ أَقسَمتُم لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحمَةٍ ۚ ادخُلُوا الجَنَّةَ لا خَوفٌ عَلَيكُم وَلا أَنتُم تَحزَنونَ ترجمه : آیا اینها [= این واماندگان بر اعراف] همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید؛ هم اکنون به آنها گفته میشود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک میشوید! 10 ) سوره مبارکه النحل آیه 32 الَّذينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلائِكَةُ طَيِّبينَ ۙ يَقولونَ سَلامٌ عَلَيكُمُ ادخُلُوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلونَ ترجمه : همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را میگیرند در حالی که پاک و پاکیزهاند؛ به آنها میگویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام میدادید!» 10 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 70 ادخُلُوا الجَنَّةَ أَنتُم وَأَزواجُكُم تُحبَرونَ ترجمه : (به آنها خطاب میشود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید! مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - 1382/02/22 عنوان فیش :اهل ذکر بودن لازمه مفید بودن انذار پیامبر(ص) کلیدواژه(ها) : جوان, غفلت نوع(ها) : قرآن متن فیش : گاهی که گفته میشود جوانی را قدر بدانید، ذهن به راههای دیگر میرود. مهمترین مظهر قدردانی از جوانی همین است که از این صفا و نورانیّت و از این ناآلودگی و پیراستگیِ طبیعیِ انسان جوان استفاده کنید و خود را در زمینههای تزکیه و اخلاق پیش ببرید. این انشاءاللَّه ذخیرهی همهی زندگی شما خواهد شد. راهش هم رعایت دو نکته است: ذکر و توبه. ذکر یعنی یاد. یاد در مقابل غفلت است؛ غفلت از خدا، غفلت از وظیفه و مسؤولیت، غفلت از هنگام حسّاسِ مواجهه با مأموران الهی در عالم ملکوت - عالم بعد از عبور از جسمانیّت - و محاسبهی بزرگ انسان در مقابل خدا در قیامت. این یادها تعیینکننده است. اینطور نبوده که فقط به ما بگویند به قیامت معتقد باشید، برای اینکه اعتقادی مثل اعتقاد علمی داشته باشید؛ نه. برای اینکه این اعتقاد در زندگی و حرکت و تصمیمگیری ما تأثیر بگذارد، این یاد را در خودتان حفظ کنید. «انّما تنذر من اتّبع الذّکر(1)»؛ انذار پیغمبر و انذار الهی هم مفید به حال کسانی است که به دنبال یاد هستند و خود را از غفلت دور نگه میدارند. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1380/11/30 عنوان فیش :حج ، جایگاه تجدید عهدِ پرستش نکردن شیطان و برائت از مشرکان کلیدواژه(ها) : حج, برائت از مشرکین نوع(ها) : قرآن متن فیش : اینجا [حج] اردوگاه بزرگ امت اسلامی، است؛ جایگاه تمرین خدائی و مردمی شدن، از «خود»های دروغین و شرک آلود بیرون جستن، و به «خود» حقیقی و الهی پیوستن. اینجا جایگاه برائت از دیو و دَد و شیطان و پیوستن به جنود رحمان است. جایگاه تجدید عهدِ: ان لاتعبدوا الشیطان(1) و پاسخ به: ان اللَّه بریٌ من المشرکین و رسولُه(2) است. اینجا محلّ تجلی امت واحدهی اسلامی و مظهر عزّت معنوی و قدرت بشری مسلمانان است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 60 أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ ترجمه : آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! 2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 3 وَأَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ إِلَى النّاسِ يَومَ الحَجِّ الأَكبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَريءٌ مِنَ المُشرِكينَ ۙ وَرَسولُهُ ۚ فَإِن تُبتُم فَهُوَ خَيرٌ لَكُم ۖ وَإِن تَوَلَّيتُم فَاعلَموا أَنَّكُم غَيرُ مُعجِزِي اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الَّذينَ كَفَروا بِعَذابٍ أَليمٍ ترجمه : و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر [= روز عید قربان] که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است! و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمیتوانید خدا را ناتوان سازید (و از قلمرو قدرتش خارج شوید)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده! مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1379/08/23 عنوان فیش :مبغوضترین مردم، کسی است که خدا را متّهم کند کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, الله (جل جلاله) نوع(ها) : قرآن متن فیش : وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم ذِکراً للهِ وَ اَعمَلُهُم بِطاعَةِ اللهِ؛ قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ )عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ اللهَ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو اللهَ؛ قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوهُ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَهُ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر؛ قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر.(۱) وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم ذِکراً لله بنا بر این روایت، نفْس یاد خدا یک ارزش است، با قطع نظر از اطاعت که آن هم یک ارزش دیگری است؛ وجه آن هم معلوم است، چون خود ذکر و یاد، مقدّمهی همهی خیرات است؛ «اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکر»(۲) که اصلاً [اگر] یاد و توجّه و ذکر نباشد، اِنذار انبیا هم امکانپذیر نخواهد بود؛ یعنی توجّه و یاد. نقطهی مقابل ذکر، غفلت است که اگر غفلت شد، باب همهی خیرات بر روی انسان بسته خواهد شد. لذاست که خود ذکر در اینجا یک ارزشی محسوب شده. قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ الله آن [فِقرهی قبلی] «اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله» بود، [یعنی] عزیزترین مردم؛ در این [فِقره] سؤال میکند که مبغوضترین مردم کیست؟ [حضرت میفرمایند:] آن کسی که خدا را متّهم کند. قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم، مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ الله راوی میگوید: عرض کردم مگر کسی خدا را متّهم میکند؟ فرمود: [بله]، کسی که در یک مسئلهای از خدای متعال طلب خیر میکند -در اینجا معلوم نیست که مراد از استخاره، این استخارهای که ما با تسبیح و قرآن میکنیم باشد؛ استخاره یعنی طلب خیر کردن؛ همچنانی که در صحیفهی شریفهی سجّادیّه هم عنوان دعایی است، فی الاستخارة مِن الله،(۳) در [مورد] استخاره و طلب خیر کردن- تضرّع میکند، دعا میکند که آنچه خیر من است در این امر اتّفاق بیفتد، بعد، اختیار پروردگار، آن چیزی است که او آن را کراهت دارد، آن را نمیپسندد، آنچه در پاسخ دعای او واقع میشود، آن چیزی نیست که او پیشداوری کرده، و قبلاً آن را در دل خود خواسته و آن را ترجیح داده است، [پس] خشمگین میشود؛ این، [آن] کسی است که خدای متعال را متّهم میکند. خدای متعال عالِم است به همهی جهات و همهی مصالح و مفاسد، و دعای این شخص هم مستجاب شده است لکن چون او عالم نیست، چون نمیداند و خیر خود را تشخیص نمیدهد، خدای متعال را متّهم میکند که خیر مرا به من نداد. این یکی. قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو الله این راوی سؤال میکند که دیگر چه کسی متّهم میکند خدای متعال را؟ [فرمود:] آن کسی هم که از خدا شکایت میکند، [در واقع] خدا را متّهم میکند. قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوه؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَه راوی میپرسد: آیا کسی هست که از خدای متعال شِکوه کند؟ شکایت کند از خدای متعال؟ بله، هستند؛ لازم نیست حتماً بنشیند پای کسی درد دل کند که العیاذ بالله خدا به ما این کار را کرد، این بدی را کرد؛ لازم نیست این جوری باشد، این هم نوعی شکایت از خدا است که وقتی که مبتلای به یک گرفتاری شد، شکایت میکند از آن ابتلاء خود بیش از آنچه شایستهی شکایت کردن است. فرض کنید یک بیماریای دارد، میپرسند: آقا حال شما چطور است؟ بنا میکند که «بله، چقدر چنینیم، چنانیم»، شِکوه میکند از حال خود، در حالی که واقع قضیّه این جور نیست و این همه شکایت ندارد؛ امّا او بیش از اندازه از درد خود، از حال خود، از روز خود، از فقر خود شکایت میکند. آن کسی که وقتی مبتلا میشود، به بیش از آنچه به او بدی رسیده است شِکوه میکند [نزد خدا مبغوض است]. قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر سؤال میشود: دیگر چه کسی؟ این هم یک کس [دیگری] که وقتی نعمت خدا به او میرسد شکر نمیکند، امّا وقتی بلای الهی به او میرسد صبر نمیکند و شکایت میکند، شِکوه میکند. قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر اینها تأدیب الهی و تربیت خدا است که ما نفوس خودمان را تقویت کنیم. 1 ) تحفالعقول، ص ۳۶۴ وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم ذِکراً للهِ وَ اَعمَلُهُم بِطاعَةِ اللهِ؛ قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ )عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ اللهَ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو اللهَ؛ قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوهُ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَهُ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر؛ قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر ترجمه : از امام صادق (علیه السّلام) سؤال شد که ارجمندترین مردم نزد خدا چه کسى است؟ امام (علیه السّلام) فرمود: هر کس که بیشتر خدا را یاد کند و بیشتر فرمانش بَرَد. [راوى گوید] عرض کردم: مبغوضترین مردم نزد خدا چه کسى باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که خدا را متّهم نماید. عرض کردم: آیا کسى باشد که خدا را متّهم کند؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آرى! آن کس که خواهان خیر از خداوند شده و خیرى که به او رسیده ناپسندش آمده و خشمگین گردیده و خدا را متّهم نموده است. عرض کردم: دیگر چه کسى [نزد خدا مبغوض] باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: کسى که از خداوند شِکوه کند. عرض کردم: آیا کسى باشد که از خداوند شِکوه نماید؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آرى! آن کس که چون به مصیبتى دچار گردد، به بیشتر از آنچه به آن دچار شده شِکوه نماید. عرض کردم: و دیگر چه کسى [نزد خدا مبغوض] باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که چون به او بخششى رسد سپاس نگزارد و آنگاه که به بلایى دچار گردد شکیبایى نکند. عرض کردم: پس چه کسى ارجمندترین مردم نزد خدا است؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که چون بخششى به او رسد سپاس گزارد و چون به بلایى دچار شود شکیبایى ورزد 2 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 3 ) صحیفه سجادیه؛ دعای 33 دعای 33 صحیفه سجادیه: (وَ كَانَ، مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الِاسْتِخَارَةِ:) (1) اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ (2) وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ. (3) وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمَّا تَخَيَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الَّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدِّ الْعَافِيَةِ (4) حَبِّبْ إِلَيْنَا مَا نَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ (5) وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيَّتِكَ حَتَّى لَا نُحِبَّ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيَّرَ مَا كَرِهْتَ. (6) وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيراً، إِنَّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. ترجمه : بار خدايا، از تو راه خير را مىطلبم، كه تو به آن آگاهى. پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و هر چه خير است براى من مقدر فرماى. و به ما الهام كن شناخت راهى را كه بايد اختيار كنيم. و آن را وسيلهاى ساز كه به آنچه براى ما مقرر كردهاى راضى باشيم و در برابر حكم تو تسليم شويم. پس غبار ترديد از دل ما بزداى و ما را به يقينى چون يقين مخلصان يارى فرماى. بار خدايا، براى ما مخواه كه در شناخت آنچه براى ما گزيدهاى عاجز آييم، آنگاه تقدير تو را حقير شماريم و آنچه را خشنودى تو در آن است مكروه داريم و به راهى رويم كه ما را از سرانجام نيك دور دارد و به غير عافيت نزديك گرداند. خداوندا، ناخشنودى ما را از قضاى خود به خشنودى بدل فرماى و هر حكم تو را كه دشوار مىشماريم بر ما آسان گردان. در دل ما انداز كه مطيع اراده و منقاد مشيت تو باشيم، تا در گزاردن هر كار كه فرمان دادهاى در آن شتاب ورزيم درنگ نكنيم و در هر كار كه خواستهاى درنگ كنيم شتاب نورزيم و آنچه را كه تو دوست مىدارى ناخوش نينگاريم و آنچه را تو ناخوش مىدارى اختيار نكنيم. بار خدايا، كار ما به راهى انداز كه فرجامش پسنديدهتر بود و سرانجامش بهتر، كه هر فايدت كه از تو رسد گرانبهاست و هر بخشش كه كنى عظيم است و هر چه خواهى كنى، و أنت على كلّ شيء قدير. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش :ذکر الهی مایهی نجات بشر کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, ذکر خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : همیشه فرصت [برای عروج معنوی و تهذیب نفس] هست. ماه شعبان و ماه رجب نیز همینطور است. ایام دیگر سال هم برای انسانهایی که اهل ذکر و توجّهند، همینطور است؛ «انّما تنذر من اتّبع الذّکر»(1). پیروی از ذکر - یعنی به یاد آوردن و توجّه کردن - مایهی نجات جان بشر است. در همهی ایام سال، در همهی شبها، در نیمهشبها، با تلاوت قرآن، با تدبّر در قرآن، با خواندن این دعاهای پُرمغز و عمیق و این لحن عاشقانهای که در این دعاها هست - بخصوص ادعیّهی صحیفهی مبارکهی سجّادیه - میشود این تسویهی باطن را به وجود آورد؛ ولی ماه رمضان یک فرصت استثنایی است. لیالی و ایام این ماه، هر ساعت و هر دقیقهاش برای انسان - بخصوص برای جوانان - یک فرصت است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش :هدف تبلیغ، دعوت به عبودیت فردی و اجتماعی کلیدواژه(ها) : مبلغان, عبودیت نوع(ها) : قرآن متن فیش : [این تبلیغ دارای سه رکن اصلی است که من مختصراً عرض میکنم: یک رکن، منشأ این تبلیغ است؛ یک رکن، هدف این تبلیغ است؛ یک رکن، ابزار و وسایل و شیوههای این تبلیغ است.] هدف باید «صراط اللَّه» باشد؛ «صراط اللَّه العزیز الحمید»(1)، «انّک علی صراط مستقیم»(2)، «ادع الی سبیل ربّک»(3). هدف تمام پیامبران، کشاندن مردم به صراط مستقیم است و صراط مستقیم هم یعنی عبودیت؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»(4). باید مردم را به عبودیّت الهی که همان صراط مستقیم است، سوق دهید. البته این عبودیّت، در زمینهی اخلاق، در زمینهی عمل فردی و در زمینهی عمل اجتماعی کاربرد دارد، که وقتی بحث عمل اجتماعی پیش آمد، آنوقت بحثهای سیاسی، تحلیلهای سیاسی - تبیین سیاسی - هم در حوزهی کار شما قرار میگیرد. اشتباه کسانی که در گذشته مسائل سیاسی را از تبلیغ کنار میگذاشتند، در این بود که عبودیّت را به منطقهی فردی منحصر میکردند. آنها اینجا را غلط میفهمیدند و غلط عمل میکردند. بله؛ هدف، کشاندن مردم به عبودیّت است؛ منتها عبودیّت منطقهی وسیعی در زندگی انسان دارد و آن منطقه به عمل شخصی منحصر نیست. وقتی که عمل جامعه، عمل یک مجموعهی عظیم انسانی و مردم یک کشور، عمل اقتصادی، عمل سیاسی و موضعگیریهای سیاسی مشمول بحث عبودیّت شد، آن وقت دعوت شما هم میتواند شامل این مسائل باشد و باید هم باشد؛ چارهای ندارید. 1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الر ۚ كِتابٌ أَنزَلناهُ إِلَيكَ لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِ رَبِّهِم إِلىٰ صِراطِ العَزيزِ الحَميدِ ترجمه : الر، (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها (ی شرک و ظلم و جهل،) به سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی،) بفرمان پروردگارشان در آوری، بسوی راه خداوند عزیز و حمید. 1 ) سوره مبارکه سبإ آیه 6 وَيَرَى الَّذينَ أوتُوا العِلمَ الَّذي أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ هُوَ الحَقَّ وَيَهدي إِلىٰ صِراطِ العَزيزِ الحَميدِ ترجمه : کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق می دانند و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکند. 2 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 43 فَاستَمسِك بِالَّذي أوحِيَ إِلَيكَ ۖ إِنَّكَ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ ترجمه : آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی. 3 ) سوره مبارکه النحل آیه 125 ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ ترجمه : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است. 4 ) سوره مبارکه يس آیه 61 وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ ترجمه : و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1375/10/19 عنوان فیش :زیاد بودن برکات الهی در شب قدر کلیدواژه(ها) : لیلة القدر, امامت و ولایت نوع(ها) : قرآن متن فیش : لیلةالقدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحاً میفرماید:«لیلةالقدر خیرٌ مِن الف شهر»(1)، یک شب بهتر است از هزار سی روز - هزار ماه - بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ «سلام هی حتّی مطلعالفجر»(2)؛ از اوّل تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است. «سلام قولا مِن ربّ رحیم».(3) رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل میشود. لیلةالقدر، شب ولایت است.(4) هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است، هم شب قرآن و شب اهل بیت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سورهی مبارکهی قدر هم، سورهی ولایت است. شب قدر خیلی ارزش دارد. همهی ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. البته لیلةالقدر نسبت به روزها و شبهای ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ اما شبها و روزهای ماه رمضان، نسبت به روزها و شبهای بقیهی سال، خیلی فاخرتر است. باید قدر بدانید. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفرهی انعام الهی حاضرید. استفاده کنید. 1 ) سوره مبارکه القدر آیه 3 لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ ترجمه : شب قدر بهتر از هزار ماه است! 2 ) سوره مبارکه القدر آیه 5 سَلامٌ هِيَ حَتّىٰ مَطلَعِ الفَجرِ ترجمه : شبی است سرشار از سلامت (و برکت و رحمت) تا طلوع سپیده! 3 ) سوره مبارکه يس آیه 58 سَلامٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحيمٍ ترجمه : بر آنها سلام (و درود الهی) است؛ این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان! 4 ) معانيالأخبار،شیخ صدوق ص 315 ؛ بحار الانوار،مجلسی،ج94ص18ح38 ؛ ذكر عند أبی عبد الله ع إنا أنزلناه فی ليلة القدر قال ما أبين فضلها على السور قال قلت و أی شيء فضلها قال نزلت ولاية أمير المؤمنين ع فيها قلت فی ليلة القدر التی نرتجيها فی شهر رمضان قال نعم هی ليلة قدرت فيها السماوات و الأرض و قدرت ولاية أمير المؤمنين ع فيها ترجمه : مفضّل بن عمر گويد: در محضر امام صادق عليه السّلام از آيه مباركه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَيْلَةِ الْقَدْرِ سخن به ميان آمد، فرمود: چقدر برترى آن بر سورههاى ديگر آشكار است! عرضه داشتم: چه چیزی به آن برترى داده است؟ فرمود: در آن شب ولايت امير المؤمنين عليه السّلام نازل شد، گفتم: در شب قدرى كه ما آن را در ماه رمضان اميد داريم؟ فرمود: آرى شبى كه در آن شب آسمانها و زمين اندازهگيرى شد، و ولايت امير المؤمنين عليه السّلام در آن تقدير و معيّن شده است مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1374/09/29 عنوان فیش :ایمان به غیب و ذکر اولین هدیه بعثتها کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, بعثت پیامبر اسلام, ایمان به غیب نوع(ها) : قرآن متن فیش : از همان ابتدا که این حادثه[بعثت] به وقوع پیوست، دو چیز بهصورت هدفی روشن، در آن وجود داشت: یکی ایجاد آن تحرّک درونی، روحانی و نفسانی در توجّه دادن باطن انسان به خدای متعال. این، آن نکتهی اوّل است. یعنی مسألهی ایمان، توجّه به پروردگار عالم، یا به تعبیر بسیاری از آیات قرآن، «ذکر». آنچه خدای متعال به وسیلهی بعثت، در درجهی اوّل به انسانها میدهد، ذکر و تذکّر و به خود آمدن انسان است. این، قدم اوّل است. تا این نشود، هیچیک از اهدافِ بعثتها و نبوّتها، تحقّق نمییابد. «انّما تنذر مَن اتّبع الذّکر.(1)» کسی که این تذکّر را در خود بهوجود آورد و از آن پیروی کند، بعد از آن زمان، قابل انذار، اصلاح، ارشاد، تکامل و مبارزه در راه هدفهای اجتماعی است. این، قدم اوّل است. بشر، وقتی از معنویّت غافل شد، همهی درهای اصلاح و صلاح به روی او بسته میشود. امروز به دنیای مادّی نگاه کنید! امروز آنچه که در دنیای مادّی، میتواند کلید همهی اصلاحات و سعادتها محسوب شود، همین است که انسانها به خود آیند، متذکّر شوند، هدف خلقت را از ورای این ظواهر مادّی جستجو کنند و در ورای این ظواهر مادّی زندگی، که همین خور و خواب، شهوات، قدرت، مالپرستی و این چیزهاست، دنبال حقیقتی بگردند. ریشهی فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقیِ عالم است. سرّ، معنا و باطن زندگی و حیات انسان، این است: متوجه یک مبدأ و تکلیف بودن. منتظر یک الهام بودن. گوش به فرمان یک مبدأ حاکم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن. این، اصل قضیه است؛ که باز تعبیر دیگر قرآنی، همان «ایمان به غیب» است: «الّذین یؤمنون بالغیب.(2)» در این ظواهرِ مادّیِ زندگی غرق نمیشوند. زندگی را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانی، قدرت، ریاست و امثال اینها، خلاصه نمیکنند. این، اوّلین هدیهی بعثتها به انسانها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ که آنها را متذکّر کند و به آنها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 3 الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ ترجمه : (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مداحان - 1373/09/03 عنوان فیش :راه حضرت زهرا(سلام الله علیها)، راه خدا و عبودیت کلیدواژه(ها) : حضرت زهرا(سلام الله علیها), عبودیت, راه رسیدن به خدا نوع(ها) : قرآن متن فیش : کافی نیست که مرتّب بگوییم این ستاره درخشنده است. گرچه این درخشندگیای که ما میبینیم، پرتوی از آن درخشندگی وصفناپذیر است. از همین پرتوِ آن ستارهی درخشان باید اهتدا پیدا کنیم. من عرض میکنم که بحمداللَّه دلهای جوانان ما با یاد فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها روشن و منوّر است. من این را احساس میکنم. انسان احساس میکند که در این ده پانزده سال اخیر، جوشش عشق به فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها در دل این امّت مؤمن و انقلابی و مخلص و حزباللَّه، بسیار زیاد شده است. نام آن بزرگوار و توسّل به آن، در جبههها بود، در دوران جنگ بود، در دوران صلح و سازندگی هم هست، در آمادگیِ در مقابله با دشمنان هم بحمداللَّه هست. این توسّل، توسّل خوب و باارزشی است و این روح جهاد فیسبیلاللَّه، به هر شکلی که ممکن شود، همانی است که فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها آن را دوست میدارد. این، مژدهای به جوانان بسیجی کشور است که هم فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها را دوست میدارند، و هم برطبق خواست و میل او حرکت میکنند و هم راه او را میروند که راه خدا و راه عبودیّت است. «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم(1)». 1 ) سوره مبارکه يس آیه 61 وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ ترجمه : و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! مربوط به :پیام تسلیت در پی رحلت حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی - 1372/09/18 عنوان فیش :مسئلت سلام و لقای الهی برای آیت الله گلپایگانی کلیدواژه(ها) : سید محمدرضا گلپایگانی, مرگ نوع(ها) : قرآن متن فیش : انا للَّه و انا الیه راجعون(1) با تأسف و اندوه فراوان خبر مصیبتبار فقدانی بزرگ و جبرانناپذیر را دریافت کردم. عالم بزرگ، فقیه نامآور، مرجع تقلید عظیمالشأن، عبد صالح و تقیِّ نقیِّ زکیّ، آیةاللَّه العظمی آقای حاج سید محمّدرضا گلپایگانی (قدّساللَّهنفسه و اعلیاللَّهمقامه) دار فانی را وداع کردند و پس از عمری مشحون از حسنات، با نامهی عملی سرشار از خیرات و مبرّات، دعوت معبود را لبیک گفته به پیشگاه محاسبهی الهی شتافتند. اینجانب با قلبی متألم و با تضرع و ابتهال از حضرت حق جلّت عظمته مسألت میکنم که این میهمان نیکوکار و مطیع را با سلامٌ قولاً من ربّ رحیم(2) استقبال و ضیافت فرموده، به مرتبهی والای لقاءاللَّه نائل فرماید و بهترین پاداش صالحان را به وی ارزانی دارد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 156 الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ ترجمه : آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!» 2 ) سوره مبارکه يس آیه 58 سَلامٌ قَولًا مِن رَبٍّ رَحيمٍ ترجمه : بر آنها سلام (و درود الهی) است؛ این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان! مربوط به :بیانات در حرم مطهر رضوی - 1372/01/05 عنوان فیش :توجه زیاد قرآن به موضوع شیطان بخاطر اهمیت دشمن شناسی کلیدواژه(ها) : شیطان, دشمنشناسی نوع(ها) : قرآن متن فیش : از شروع تا ختمِ قرآن، دهها مرتبه نام شیطان یا مشتقّات کلمهى شیطان تکرار شده است. همه جا هم با این تذکّر و تأکید که مخاطب قرآن بفهمد باید از شیطان اجتناب کند. و این، غیر از آن است که دربارهى کلمهى ابلیس آمده است؛ چون معناى «شیطان» در قرآن با معناى «ابلیس» متفاوت است. شیطان یک معناى عمومىتر است. ابلیس، یک شیطان از شیطانهاست و انواع شیطانها و شیطنتها، براى بشر و در سر راه او وجود دارد. یکى از آن شیطانها ابلیس است که ماجراى او جداگانه، بارها و بارها در سورهى «بقره» و دیگر سورههاى قرآن تکرار شده است. همین آیهاى که تلاوت کردم، در سورهى مبارکهى یاسین است. آیه مىگوید: «ا لم اعهد الیکم یا بنى آدم ان لا تعبدوا الشیطان» (1)؛ اى فرزندان آدم! مگر من به شما دستور نداده بودم و ندادم که شیطان را بندگى نکنید و از او تبعیّت و پیروى ننمایید؛ و مگر به شما نگفتم که شیطان دشمن شماست و دشمنى آشکار است؟ این آیه مربوط به قیامت است؛ یعنى مسألهى شیطان و آنچه که خداى متعال دربارهى شیطان به ما مىگوید، فقط در دنیا نیست. در قیامت هم، باز مسألهى شیطان، بین ما و خدا تکرار مىشود و خداى متعال، آنجا به رخ ما مىکشد که «چرا شیطان را تبعیّت کردید!؟ چرا پیروى کردید؟ مگر با شما اتمام حجّت نشده بود!؟ مگر نمىدانستید!؟» من به «المعجم المفهرس» که نگاه کردم، دیدم تعداد دفعاتى که کلمه شیطان و مشتّقات آن در قرآن بهکار رفته، دقیقا برابرِ تعداد دفعاتى است که کلمهى ملائکه یا مشتّقات آن در قرآن بهکار رفته است! یعنى از یکطرف همان شیطان است که شر آفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین است و از یکطرف ملائکه؛ یعنى قواى هدایتگر، کمک کننده، تدبیر کننده و حفظ کنندهى نظام وجود در عالم و آدم است؛ و هر دو، به یک اندازه بهکار رفته است. هشتاد و هشت مرتبه کلمهى شیطان و مشتّقات شیطان و هشتاد و هشت مرتبه کلمهى ملائکه و مشتّقات این ریشه و این کلمه بهکار رفته است. این، یکى از لطافتهاى قرآنى است. درست توجّه کنید تا مقصود سخن را از این مقدّمهاى که عرض مىکنم بهدست آورید. در قرآن، دفعات بهکار رفتن کلمهى شیطان از تعداد کلمه «نبى» که در قرآن بهکار رفته است بیشتر است. سؤال این است که علّت اصرار بر تکرار کلمهى شیطان در قرآن چیست!؟ چرا اینقدر خداى متعال راجع به مخالفت با شیطان و تبعیّت نکردن از او در قرآن سخن مىگوید و آن را تکرار مىکند!؟ این آن نکتهاى است که باید هر خوانندهى قرآن در آن تدبّر کند. اینکه به ما گفتهاند در قرآن تدبّر کنید، براى پیدا کردن همین نکات ظریف و دقیق است؛ چون قرآن براى ما کتاب زندگى است؛ کتاب حکومت است؛ کتاب سیاست است؛ کتاب عرفان است. همه چیز در قرآن هست. علّت اینکه ماجراى شیطان در قرآن تکرار شده، یک مسألهى دقیقِ روانى براى بشر است و آن مسأله این است که انسان در مسیر زندگىِ خود با دشمن مواجه است. مگر اینکه راه نروید و حرکت و زندگى نکنید؛ والّا کسى که زنده است در راه حرکت و تلاش خود دشمنانى دارد. انسان هرگز بدون دشمن نیست. قرآن مىخواهد جامعهى اسلامى را همواره در یاد اصلىترین دشمنِ او که شیطان است نگه بدارد. یعنى زن و مرد و هر فرد مسلمان، باید از یاد شیطان غفلت نکند و از یادش نرود که در راه تکامل، دشمن در کمین اوست. اگر این را به یاد داشتید و متوجّه بودید که دشمن در کمین است و در صدد توطئه و ضربه زدن است، حواس خود را جمع خواهید کرد؛ راه را درست خواهید رفت و از اشتباه خود جلوگیرى خواهید کرد. امّا اگر دشمن را فراموش کردید و یادتان رفت که در کمین شماست، احتمال اشتباه، زیاد است. قرآن با این کار، دو درس به ما مىدهد: یک درس همین است که در مسیر کمال، دشمنان شما همان قواى شرآفرینند و این را فراموش نکنید. بدانید که دشمن در کمین شما نشسته است. باید هوشیار باشید؛ باید صحیح راه بروید؛ باید از ضعف و سستى خوددارى کنید تا ضربه نخورید. اگر بىتوجّه و غافل شدید، در دام دشمن خواهید افتاد. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 60 أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ ترجمه : آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! مربوط به :بیانات در حرم مطهر رضوی - 1372/01/05 عنوان فیش :ضعیف بودن مکر شیطان در صورت هوشیاری و عمل به وظیفه ما کلیدواژه(ها) : دشمنشناسی, شیطان, عمل به تکلیف, آمادگی برابر دشمن, بیداری نوع(ها) : قرآن متن فیش : مىگویند شما مخالفت نکنید؛ بگذارید یک ظلم بزرگ انجام گیرد و شما حرف نزنید. ما که به فلسطین لشکرکشى نکردهایم. ما که نیرو نبردهایم. ما مثل هر ملت آزاد و مستقل، موضع خودمان را اعلام مىکنیم. اینطور مىشود که یک نظام اسلامى، یک نظام مستقل، یک نظام آزاد، یک ملت مبارز، یک ملت که از قدرتى نمىترسد، دشمن پیدا مىکند! قرآن مىگوید: «اى افرادِ مسلمانِ بیداردل؛ این دشمن را هرگز فراموش نکنید. یادتان نرود که دشمن دارید؛ یادتان نرود که دشمن در کمین است؛ یادتان نرود که اگر کوتاه بیایید، اگر سستى کنید، دشمن ضربه خواهد زد.» دشمن مىخواهد از همهى راهها براى ضربه زدن وارد شود: از راه اقتصاد، از راه فرهنگ، از راه سیاست و از راههاى امنیتى. ملت مسلمان باید بیدار باشد: «ا لم اعهد الیکم یا بنىآدم ان لا تعبدوا الشیطان!»(1) تسلیم دشمن نشوید؛ دشمن را فراموش نکنید؛ به یاد داشته باشید که دشمن هست. اما راجع به همین شیطان، با اینهمه تأکید، خداى متعال مىفرماید: «ان کید الشیطان کان ضعیفاً(2)»؛ همین شیطانى که باید مواظبش باشید و اگر مواظب نباشید، از او ضربه خواهید خورد اگر شما بیدار باشید، هوشیار باشید، متّحد باشید، متوجّه باشید و به وظیفهتان عمل کنید، کید و مکرش بسیار ضعیف است و نمىتواند کارى انجام دهد. «انما سلطانه على الذین یتوّلونه(3)»؛ قدرت شیطان در مورد کسانى است که از او مىترسند، از او حساب مىبرند و براى او حساب باز مىکنند. کسى که به خدا متّکى و بندهى خداست، شیطان باید از او بترسد. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 60 أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ ترجمه : آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! 2 ) سوره مبارکه النساء آیه 76 الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِياءَ الشَّيطانِ ۖ إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا ترجمه : کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است. 3 ) سوره مبارکه النحل آیه 100 إِنَّما سُلطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّونَهُ وَالَّذينَ هُم بِهِ مُشرِكونَ ترجمه : تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک میورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن مینهند) مربوط به :بیانات در دیدار با اعضاى حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى - 1371/11/04 عنوان فیش :کمک گرفتن از خدای متعال برای شناختن صراط مستقیم کلیدواژه(ها) : صراط مستقیم, حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : آن هدفی که بشریت به خاطر آن انسان است، این است که اشرف خلایق به سمت یک هدف بسیار والا، که حتی تصورش هم برای عقل و مزاج عقلانی و مادی ما کاملاً ممکن نیست، باید حرکت کند. این جاده هم، منحصراً صراط مستقیم است. اینکه شما میبینید در قرآن کریم اینقدر روی «صراط مستقیم» تکیه شده و پیغمبر را رهرو صراط مستقیم میداند - «یس والقرآن الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم(1)» -، یا «اهدنا الصراط المستقیم(2)» در سورهی حمد هر روز بارها تکرار میشود، و آیات متعدد دیگر صراط مستقیم - برای این است که اهمیت صراط مستقیم را به ما نشان دهد. صراط مستقیم، همین صراطی است که از بین حرمات الله عبور میکند، که انسان دائم در حوزهی وسوسه و جاذبهی آنهاست. هدایت صراط مستقیم امر لازمی است. اما این هر روز گفتن و هر دقیقه گفتن و آن هم اصرار بر اینکه باید با حضور قلب بگویید - که اگر با حضور قلب نگفتید، فایده ندارد - برای چیست؟ در هر قدم از راه ما، حقیقتاً یک انشعاب وجود دارد؛ یک سهراهی، یک چهار راهی، یک چند راهی. این صراط مستقیم، گاهی اوقات ممکن است حقیقتاً گم شود. در جادهها گاهی برای انسان پیش میآید: انسان همینطور که میرود، راهی که علیالظاهر مستقیم است، راه یک کوره ده است و به یک کوره ده میرسد. راه اصلی واقعی، انحنایی دارد و آدمی ملتفت نیست که این، راه اصلی است؛ بلکه خیال میکند راه اصلی و مستقیم، همان راهی است که به کوره ده ختم میشود! شناختن راه مستقیم، کار بسیار مشکلی است و برای تشخیص آن، انسان از خدای متعال باید کمک بخواهد. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ يس ترجمه : یس. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 2 وَالقُرآنِ الحَكيمِ ترجمه : سوگند به قرآن حکیم. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 3 إِنَّكَ لَمِنَ المُرسَلينَ ترجمه : که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستی، 1 ) سوره مبارکه يس آیه 4 عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ ترجمه : بر راهی راست (قرار داری)؛ 2 ) سوره مبارکه الفاتحة آیه 6 اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ ترجمه : ما را به راه راست هدایت کن... مربوط به :بیانات در جلسه بیست و هشتم تفسیر سوره بقره - 1371/03/06 عنوان فیش :احتمال هدایت انسان با وجود محیط فاسدبه وسیله ایجاد مقتضیات مناسب/ کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : اما اینکه مقتضی چیست؟مقتضی این است که یک چیزی اقتضای یک چیزی را دارد مثلاً فرض کنید: آبوهوای مخصوص، اقتضای روئیدن چنین گیاهی را دارد اما اینطور نیست که چون این آبوهوا هست حتماً این گیاه روئیده خواهد شد. البته این گیاه را اگر بکارند و همه شرایطش را در این آبوهوا فراهم بکنند به طور قهری و طبیعی رشد میکند (این را میگویند مقتضی) یا در همین جایی که اقتضاء هست فرض کنید در هوای مثل هواهای شمال ایران و بقول معروف هوای مدیترانهای مثلاً در فلان جور گیاهانی بوجود میآیند معنایش این نیست که اگر در آنجا یک سالی فرضاً هیچ کار کشاورزی نشود و بلکه بمبهای شیمیایی هم آنجا منفجر کنند باز هم حتماً در ساحل مدیترانه اینها رشد خواهند کرد، ولذا اگر مانعی نبود و اگر عامل ضدی وجود نداشت اقتضای این آبوهوا است که چنین گیاهی رشد کند، والا اگر یک عامل ضدی را ایجاد کردیم این گیاه رشد نخواهد کرد. فرضاً در فلان سرزمین عقربزا مثل بعضی از شهرهای خودمان که عقرب یا فلان حیوان موذی گزنده بوجدو میآید مثل اطراف مشهد ما که یک نوع مار بعمل میآید و به آن مارشتری میگویند چون رنگ شتر است، اقتضای طبیعت اینجا چنین حیوانی را بعمل میآورد، و این در صورتی است که مانعی وجود نداشته باشد. اما اگر ما آنجا را سمپاشی کردیم یا عوامل خلاف زیستی این حیوان را در آنجا بوجود آوردیم، دیگر آن حیوان مضر بعمل نمیآید. اقتضاء این است، ولذا من میگویم عوامل محیط و وراثت در وجود انسان نقش مقتضی دارد. نه نقش علت. بله اگر کسی در خانوادهی فاسد یا در محیط فاسدی متولد شد و یا در محیط گمراهی متولد شد که هدایت دینی ندارد اقتضای آن محیط همین است که این آدم گمراه و فاسد بشود اما وقتی که یک عامل ضد این وجود نداشته باشد و اگر یک روشنبینی و تذکر در اینجا بوجود آمد، یعنی همین کسی که در خانوداهی فاسد زندگی کرده اگر آدم اهل ذکری بود که قرآن هم میفرماید: انما تنذر من اتبع الذکر (یس - 11) تو کسی را میتوانی انذار کنی که او پیرو ذکر باشد. همین جوانی که در چنین خانوادهی رشد کرده، اگر اندکی تأمل کند بروشنی احساس میکند که این وضعیت خوبی نیست، ولذا اگر از بیرون این محیط یک بارقهی هدایت که مخالف این وضعیت باشد به چشم او بخورد به دنبال او میرود. پس اگر اینجا یک عامل هدایت و راه رشد و صلاح برای آن کسی که در این محیط فاسد دارد زندگی میکند مطرح شد و او عزم کرد و تصمیم گرفت به دنبال او برود، همانطور که مکرر اتفاق افتاده و شما خودتان هم شاید در مواردی دیده باشید کسی از یک خانوادهای را که همه ضدانقلابند و این انقلابی محض است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مهمانان خارجی - 1370/11/14 عنوان فیش :اسلام و پاسخ به نیاز امروز در چارچوب عبودیت خداوند کلیدواژه(ها) : اسلام, عبودیت نوع(ها) : قرآن متن فیش : امت اسلامی در طول قرنها - یعنی در دوران انزوای اسلام - کمتر با مسائل واقعی مواجه شد؛ اما امروز ما با مسائل بسیاری - که وضع زمان و پیشرفتهای علمی بر ما تحمیل میکند - مواجهیم؛ ما باید برای اینها از متن اسلام جواب پیدا کنیم. اسلام مطمئناً برای همهی نیازهای بشر پاسخ دارد؛ این ما هستیم که بایستی با ابتکار و استعداد، این جوابها را پیدا کنیم و در مقابل بشرِ سؤال کننده بگذاریم؛ این کارِ علما و متفکران است. البته در این کار بایستی بشدت مراقب بود که تحت تأثیر فشارهای تحمیلشدهی از طرف فرهنگ رایج جهانی قرار نگیریم. آنچه که ما به دست میآوریم، باید در چارچوب عبودیت خدا باشد؛ چون صراط مستقیم، صراط عبودیت است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛(1) در این هیچ تردیدی نیست. اگر کسانی هستند که به مفاهیم اسلامی ایراد میگیرند - چون اصل عبودیت انسان در مقابل خدا را قبول ندارند - ما طبعاً با آنها بحثی نداریم؛ اما وقتی ما قبول داریم که آنچه را که میگوییم و آنچه را که میکنیم و آنچه که به نام اسلام انجام میگیرد، بایستی در چارچوب عبودیت الهی باشد، طبعاً باید بگردیم و حکم خدا را پیدا کنیم. ما میبینیم که بعضیها از سُمعهی بعضی از احکام الهی فرار میکنند! همین مسألهی حجابی که شما اشاره کردید، بعضیها هستند که دم از مسلمانی هم میزنند، اما از حجاب اسلامی پرهیز میکنند! کسانی هستند که قرآن را هم دوست میدارند، اسلام را هم دوست میدارند، اما وقتی که بحث «و السّارق و السّارقه فاقطعوا ایدیهما»(2) میشود، پایشان میلرزد! ما میگوییم که اگر اسلام را قبول داریم، بایستی حقیقتاً حل مشکلات را در خود اسلام پیدا کنیم و در مقابل تهاجم اخلاقییی که غرب نسبت به چنین موضعی به خود میگیرد، دست و پایمان نلرزد. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 61 وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ ترجمه : و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! 2 ) سوره مبارکه المائدة آیه 38 وَالسّارِقُ وَالسّارِقَةُ فَاقطَعوا أَيدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ ترجمه : دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام دادهاند، بعنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای گروه تاریخ صدای جمهوری اسلامی ایران - 1370/11/08 عنوان فیش :توجه قرآن به تاریخ و جزئیات آن کلیدواژه(ها) : قرآن, تاریخ نوع(ها) : قرآن متن فیش : اگر تاریخ یک چیز اصلی نبود، قرآن با این عظمت - که اصلاً برنامهی انسانسازی و برنامهی بشریت است - تاریخ را وارد خودش نمیکرد؛ اما شما میبینید که در قرآن تاریخ هست؛ البته بخشهایی که برای بیان اهداف قرآن کارساز است. بالاخره آدم عاقل، آن چیزی که برایش کارساز است، از یک مجموعه انتخاب میکند. قرآن آنچه را که برای خودش کارساز است، انتخاب کرده است؛ حتّی در جاهایی از جزییات صرف نظر کرده؛ چون جزییات برایش کارساز نبوده است. مثلاً در قضیهی زن فرعون، این مهم است که این «زن» است؛ آن هم «زن فرعون»؛ لذا از زن فرعون اسم میبرد؛ بخصوص تکیه میکند که این کار را زن فرعون کرد، این حرف را زن فرعون زد؛ یعنی از شخصیت او - که یک چیز جزیی است - نمیگذرد؛ اما در قضیهی مؤمنِ سورهی یاسین میفرماید: «و جاء من اقصی المدینة رجل یسعی». حالا این رجل چه کسی بود، در چه سنی بود، از کدام شهر بود، وابسته به کدام طبقه بود، اینها اصلاً اهمیتی ندارد؛ یعنی در اینجا مورد نظر قرآن این نیست؛ اینجا بحث سر این است که مردی از آن ته شهر، با حالت دویدن - «یسعی» - خودش را به این جمعیت رساند که بگوید: «یا قوم اتّبعوا المرسلین».(1) آن بخشی از تاریخ که برای هدف قرآن کارساز است، آن را قرآن انتخاب میکند و به بهترین شیوه و با زیباترین و شیواترین بیانی آن را وسط میگذارد و به جزییاتش کار ندارد. البته در جایی هم به جزییات کار دارد؛ چون این جزییات مهم و کارسازند. بنابراین، تاریخ مهم است؛ از اهمیت تاریخ نبایستی صرف نظر کرد. تاریخ، عبرت است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 20 وَجاءَ مِن أَقصَى المَدينَةِ رَجُلٌ يَسعىٰ قالَ يا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلينَ ترجمه : و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید! مربوط به :بیانات در جلسه دهم تفسیر سوره بقره - 1370/08/08 عنوان فیش :کفر یعنی حق را پوشاندن و آنرا انکار کردن/تفسیر آیه 6 و 7 سوره بقره کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : کفر یعنی چه؟ کفر به معنای پوشاندن است و کافر یعنی پوشانندهی حقیقت. به زارع هم کافر میگویند: چون زارع و کشاورز دانه را زیر خاک پنهان میکند. قرآن هم میفرماید: «کمثل غیث اعجب الکفار نباته»(1)پس کافر یعنی پوشاننده (کفران کننده) نعمت، انکار کننده نعمت، و کافر شدن به حق، یعنی پوشاننده آن حقیقت و انکار کردن او است که این پوشاندن و انکار کردن دو معنای نزدیک به هم هستند و لذا در پوشاندن ذهنتان نرود به آنجا که انسان یک چیزی را روی یک چیزی بکشد و او را بپوشاند آن ریشهی اصلی لغت است که در مورد زارع گفتیم دانه را زیر زمین میپوشاند و پنهان میکند، اما وقتی لغت در جاهای مختلف بکار میرود بتدریج پوشاندن با انکار کردن تقریباً قرین و نزدیک میشوند. کافر نعمت یعنی کسی که نعمت را میپوشاند و آنرا انکار میکند. این معنای کفران نعمت است و کفران حق کافر به حق شدن است، یعنی حق را پوشاندن و آنرا انکار کردن لذا تکیه کنید روی مسأله انکار نوع پوشاندنی که با انکار تجلی میکند این کافر است. پس کفر ورزیدن، یعنی پافشاری کردن بر آن انکاری است که در نتیجه آن عوامل بازدارنده بوجود میآید و آن عبارتند از: از تنبه بازدارنده و ازذکر، که آن عوامل در آیاتی از قرآن تشبیهشدند به : غلها و زنجیرهایی که بر گردن کسی افتادند و اجازه نمیدهند که او راست بایستد اجازه نمیدهند او با سرعت به پیش برود، اجازه نمیدهد او پرواز کند. که در آیات مختلف قرآن آمده: «اذالاغلال فی اعناقهم»(2)«واولئک الاغلال فی اعناقهم»(3) و امثال ذالک. در آن قطعه اول سوره یس حدود هشت یا ده آیه یک بیان بسیار زیبا و موجز و پر مغزی از همین قضیه هست در برخورد با اینگونه افراد که خداوند میفرماید: «لتنذر قوماً ما انذرآبائهم فهم غافلون لقد حق القول علی اکثرهم فهم لا یؤمنون انا جعلنا فی اعناقهم اغلالا فهی الی الاذقان فهم مقمحون»(4) ما غلها را به گردن آنها گذاشتیم اینکه خدای متعال نسبت غل گذاشتن را به خودش میدهد یک معنای جالب و لطیفی دارد که در جای خودش بیان خواهم کرد، و اینکه همهی عوامل و پدیدههایی که در عالم هست در منطق قرآن بخدا نسبت پیدا میکند معنایش این نیست که خدا این کار را کرده و این بیچارهها مجبور بودند بلکه یک معنای دقیقتر و ظریفتری دارد. حالا این غلهایی که بر گردن آنها گذاشته شده کدام است که نمیگذارد آنها آزاد حرکت بکنند یعنی آزاد بیندیشد؟ غل قدرت، غل پادشاهی، غل ثروت، غل بهرهمندی، غل عنوان متولی نظام قدیم بر او صدق کردن است. این کسانی که کفر میورزند یعنی به خاطر آن انگیزههای ضد ذکر و تنبه از حق روی برمیتابند کار اینها بسیار بسیار مشکل است و این دو آیه دربارهی اینهاست. بنابراین: انالذین کفروا را نمیشود گفت کافران بطور مطلق یعنی کسانی که اعتقاد و ایمان نداشتند به خدا و لذا مطلق اینها را نمیگوئیم چون اصلاً مخاطب ایمان و دعوت الهی همان کفار و مشرکین مکه هستند. پس کسانی از میان آن مشرکین که کفر میورزند، یعنی پافشاری کنند بر عدم معرفت درست و بر تسلیم نشدن به حق، آن پافشاری کنندگان مورد نظرند، ولذا ترجمهی انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم میشود: آنان که کفر ورزیدند، یکسان است که بیم بدهید آنها را، یا بیم ندهیدشان. 1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 20 اعلَموا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَلَهوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَينَكُم وَتَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَالأَولادِ ۖ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكونُ حُطامًا ۖ وَفِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضوانٌ ۚ وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ الغُرورِ ترجمه : بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو میبرد، سپس خشک میشود بگونهای که آن را زردرنگ میبینی؛ سپس تبدیل به کاه میشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی؛ و (به هر حال) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست! 2 ) سوره مبارکه غافر آیه 71 إِذِ الأَغلالُ في أَعناقِهِم وَالسَّلاسِلُ يُسحَبونَ ترجمه : در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را میکشند... 3 ) سوره مبارکه الرعد آیه 5 وَإِن تَعجَب فَعَجَبٌ قَولُهُم أَإِذا كُنّا تُرابًا أَإِنّا لَفي خَلقٍ جَديدٍ ۗ أُولٰئِكَ الَّذينَ كَفَروا بِرَبِّهِم ۖ وَأُولٰئِكَ الأَغلالُ في أَعناقِهِم ۖ وَأُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ ترجمه : و اگر (از چیزی) تعجب میکنی، عجیب گفتار آنهاست که میگویند: «آیا هنگامی که ما خاک شدیم، (بار دیگر زنده میشویم و) به خلقت جدیدی بازمیگردیم؟!» آنها کسانی هستند که به پروردگارشان کافر شدهاند؛ و آنان غل و زنجیرها در گردنشان است؛ و آنها اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند! 4 ) سوره مبارکه يس آیه 6 لِتُنذِرَ قَومًا ما أُنذِرَ آباؤُهُم فَهُم غافِلونَ ترجمه : تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند! 4 ) سوره مبارکه يس آیه 7 لَقَد حَقَّ القَولُ عَلىٰ أَكثَرِهِم فَهُم لا يُؤمِنونَ ترجمه : فرمان (الهی) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمیآورند! 4 ) سوره مبارکه يس آیه 8 إِنّا جَعَلنا في أَعناقِهِم أَغلالًا فَهِيَ إِلَى الأَذقانِ فَهُم مُقمَحونَ ترجمه : ما در گردنهای آنان غلهایی قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است! مربوط به :بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره - 1370/07/24 عنوان فیش :ایمان به غیب، اولین خصوصیت متقین/تفسیر آیه 3 سوره بقره کلیدواژه(ها) : تقوا, ایمان به غیب نوع(ها) : قرآن متن فیش : «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون»(1) : برای همین متقین شش خصوصیت بیان شده که این شش خصوصیت در یک انسان، در حقیقت عناصر تشکیل دهندهی تقواست و آن تقوای صحیح و عینی با این شش خصوصیت در انسان تأمین میشود البته فراموش نشود که من در جلسهی قبل گفتم : این تقوا در همهی مراحل به انسان کمک میکند، یعنی شما وقتی یک مایهای از تقوا داشته باشید از قرآن یک چیزی میفهمید و هدایت میشوید و این تقوا هرچه بیشتر بشود شما از قرآن بیشتر میفهمید یعنی حتی یک انسانی که در حد اعلای تقوا هست اگر باز تقوایش بیشتر شود به همان نسبت افزایش روحیه تقوا ممکن است باز چیزهای جدیدتر و ترفهتر و یک ظرافتهایی را از قرآن بفهمد و این فقط مربوط به اول کار نیست که بگوئیم اگر میخواهید از قرآن چیزی بفهمید باید با تقوا بشوید و بعد که تقوا یعنی همان هشیاری و دقت را بدست آوردید دیگر برو در بطن قرآن، نخیر، درهمهی مراحل هرچه این تقوا بیشتر شد درک انسان بیشتر میشود، حالا این شش خصوصیت مقدماتی است برای اینکه یک سطح قابل قبولی از تقوا در انسان بوجود بیاید، یا بگوییم یک حداقل لازمی از تقوا در انسان بوجود میآید. اولین خصوصیت این است که : الذین یؤمنون بالغیب. یعنی آن کسانی که ایمان به غیب میآورند، که در ترجمه گفتیم آنها که به غیب باور میآورند. ایمان به غیب در قرآن جاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذکر شده، مثلاً در یک جا، «و خشی الرحمان بالغیب»(2) و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه که پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم میشود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلکه مشهود به حواس، آنچه را که شما آن را لمس میکنید و در مقابل شماست، که زیر چاقوی جراحی شما میآید، روی تلسکوپ مثلاً کیهان نگر شما میآید، زیر ذرهبین و میکروسکوپ شما میآید: آنچه که شما میبینید آنچه که شما میشنوید، آنچه که شما حس میکنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد،وجود به آنچه من و شما آدمی میبینید و میتوانید ببینید محدود نیست. بلکه وجود در نواحی و مناطقی که احساس آدمی قادر به درک آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینیها و بینشهای الهی با بینشهای مادی است. بینش مادی میگوید: من آنچه را که میبینم وجود دارد و هست. اما آنچه را من نبینم او نیست. ( البته ممکن است چیزی را که امروز نمیبینیم فردا ببینیم او هم هست ) این بینش مادی تنگ نظرانه، خود خواهانه و موجب محدودیت است، شما چه دلیلی دارید که آنچه را نمیبینید بگوئید نیست؟وقتی حکم میکنید به هست یا به نیست باید با بینش خودتان به او رسیده باشید! شما وقتی میگوئید هست باید ثابت بکنید که هست! و وقتی میگوئید که نیست چگونه ثابت میکنید که نیست؟ مادی هیچ دلیلی بر نبود عالم غیب ندارد. او میگوید من عالم غیب را نمیبینم و از آن خبر ندارم؛ آنوقت با این که میگوید من خبر ندارم، در عین حال بطور قاطع میگوید نیست!! اینجا اولین سؤالی که باید از او بشود اینست که : تو وقتی خودت میگویی من از او خبر ندارم پس چگونه میگویی نیست؟ ولذا در قرآن نسبت به مادیون و ملحدین و دهریون: آن کسانی که ماورای جهان ماده را انکار میکنند این تعبیرات بکار رفته: «ان هم الا یظنون»(3) با گمان حرف میزنند. «و ان هم الا یخرصون»(4) با هم سخن میگویند. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 3 الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ ترجمه : (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند. 2 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 2 ) سوره مبارکه ق آیه 33 مَن خَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ وَجاءَ بِقَلبٍ مُنيبٍ ترجمه : آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 78 وَمِنهُم أُمِّيّونَ لا يَعلَمونَ الكِتابَ إِلّا أَمانِيَّ وَإِن هُم إِلّا يَظُنّونَ ترجمه : و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بستهاند. 3 ) سوره مبارکه الجاثية آیه 24 وَقالوا ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَموتُ وَنَحيا وَما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ ۚ وَما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ ۖ إِن هُم إِلّا يَظُنّونَ ترجمه : آنها گفتند: «چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست؛ گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند؛ و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند!» آنان به این سخن که میگویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس میزنند (و گمانی بیپایه دارند)! 4 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 116 وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند. 4 ) سوره مبارکه يونس آیه 66 أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّماواتِ وَمَن فِي الأَرضِ ۗ وَما يَتَّبِعُ الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ شُرَكاءَ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا میباشند! و آنها که غیر خدا را همتای او میخوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمیکنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی میکنند؛ و آنها فقط دروغ میگویند! 4 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 20 وَقالوا لَو شاءَ الرَّحمٰنُ ما عَبَدناهُم ۗ ما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ ۖ إِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان میخواست ما آنها را پرستش نمیکردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمیگویند! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1370/06/27 عنوان فیش :تشابه رفتارهای استکبار امروز با رفتار سلاطین گذشته کلیدواژه(ها) : استکبار, تاریخ, انبیای الهی, تکامل تاریخ نوع(ها) : قرآن متن فیش : شما خیال میکنید قدرتهایی که آن روز [دوران نبی اکرم صلی الله علیه و آله] بر دنیا مسلط بودند، کمتر از قدرت استکباری امریکای امروز احساس قدرت میکردند؛ نه، آنها هم همینطور احساس قدرت میکردند. ببینید با پیامبران چگونه حرف میزدند. ببینید برخورد تمدنها با کسانی که برخلاف هویها و هوسهای آنها حرف میزدند، چهقدر تحقیرآمیز بود. به این ماجرای سه نفر پیامبری که به شهر «انطاکیه» مبعوث شدند، توجه کنید؛ «و اضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جائها المرسلون. اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذّبوهما فعززنا بثالث فقالوا انّا الیکم مرسلون»(1). این سه پیامبر، به سردمداران یک تمدن گفتند که ما هدفی داریم، پیامی داریم و آمدهایم با شما حرف بزنیم. مسأله، مسألهی کوهنشینی و سنگتراشی نیست؛ مسألهی تمدن امپراتوری کذایی روم با آن جاه و جلال و با آن آثار عظیم تاریخی است. این «انّا الیکم مرسلون»، در بیان قرآنکه مبنی بر ایجاز است، یک کلمه است. پیامبران یک کلمه گفتند که ما به سوی شما فرستاده شدهایم. اینطور نبوده که همهی مردم «انطاکیه» را یکجا جمع کردند و این سه نفر رفتند سخنرانی کردند و گفتند: «انّا الیکم مرسلون»؛ نه، «انّا الیکم مرسلون»، همانطوری گفته شد که امام در طول این ده سال به دنیا گفت. امام همین را میگفت دیگر؛ «انّا الیکم مرسلون». ای بشر غافل! ای انسان اسیر دست چند فامیل سیاسی و صنعتی عالم! ای ملتهای تحقیرشده! ما آمدهایم شما را نجات بدهیم، ما آمدهایم با شما حرف بزنیم. امام ده سال این را میگفت؛ «انّا الیکم مرسلون». شاید آن پیامبران هم در طول مدتی این حرف را زدند. «قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شیء ان انتم الّا تکذبون»(2). از طرف مقابل، تکذیب و تحقیر: نه آقا، شما چه میگویید؟ شما چه حرف تازهیی برای بشریت دارید؟ شما هم مثل بقیهی مردمید؛ اسلامِ مخصوص خودتان را آوردهاید و حرف مخصوص خودتان را میزنید؛ همین لحنی که سردمداران مادّیگری مظلم و منحوس دنیا، با انقلاب و با امام و با داعیان حق و پرچمداران حق، حرف زدند و امروز حرف میزنند. «قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شیء ان انتم الّا تکذبون. قالوا ربّنا یعلم انّا الیکم لمرسلون. و ما علینا الّا البلاغ المبین»(3). حملهی مجدد، از طرف پیامبران است: نه، مقدسات را به شهادت میگیریم که ما به خیر شما حرف میزنیم. ما فرستادهایم، ما رسالت داریم، ما با شما حرف داریم. به وجدانتان مراجعه کنید، به ادیانتان مراجعه کنید، به اندیشمندان پاکنهادتان - اگر دارید - مراجعه کنید. ما میخواهیم حرفمان را به شما برسانیم - «البلاغ المبین» - نمیخواهیم به دست خودمان در هر نقطهیی، خشتی را از اینرو به آن رو برگردانیم. ما میخواهیم انگیزش را در شما به وجود بیاوریم؛ صادر کردن اندیشه و فکر و انقلاب و فرهنگ؛ همانی که بیش از همه چیز دشمن از آن خائف است. تا صحبت بلاغ مبین در میان میآید، طرف مقابل جبههاش خشنتر میشود. اینجا دیگر صحبت تحقیر نیست؛ «قالوا انّا تطیّرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنّکم و لیمسّنّکم منّا عذاب الیم»(4). اینجا دیگر صحبت این نیست که در تبلیغات خود لبخند تمسخر بزنند و بگویند حرف نو آوردند، لکن مبانی کهنه را ترویج میکنند؛ نخیر، صفبندی است. او میگوید شماها برای بشریت مضرید؛ او که خودش بزرگترین ضربه را به حیات انسان زده است! میگوید اگر شما از این رسالت و از این حرف دست برندارید، تهدید میشوید؛ «لیمسّنّکم منّا عذاب الیم». آنوقت اینجاست که پیامبر در مقابلهی با این روش، باز به یک ضربهی متقابل مضاعف دست میزند؛ «قالوا طائرکم معکم أئن ذکّرتم بل انتم قوم مسرفون»(5). این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست. آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهرهی خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار میکردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همهی موارد هم آن جبههیی که در نهایت عقبنشینی کرده، همان جبههی متکبر و مستکبر بوده است. این جاست که تاریخ روزبهروز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهی تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنی این. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 13 وَاضرِب لَهُم مَثَلًا أَصحابَ القَريَةِ إِذ جاءَهَا المُرسَلونَ ترجمه : و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند؛ 1 ) سوره مبارکه يس آیه 14 إِذ أَرسَلنا إِلَيهِمُ اثنَينِ فَكَذَّبوهُما فَعَزَّزنا بِثالِثٍ فَقالوا إِنّا إِلَيكُم مُرسَلونَ ترجمه : هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سوّمی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!» 2 ) سوره مبارکه يس آیه 15 قالوا ما أَنتُم إِلّا بَشَرٌ مِثلُنا وَما أَنزَلَ الرَّحمٰنُ مِن شَيءٍ إِن أَنتُم إِلّا تَكذِبونَ ترجمه : امّا آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید!» 3 ) سوره مبارکه يس آیه 16 قالوا رَبُّنا يَعلَمُ إِنّا إِلَيكُم لَمُرسَلونَ ترجمه : (رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعاً فرستادگان (او) به سوی شما هستیم، 3 ) سوره مبارکه يس آیه 17 وَما عَلَينا إِلَّا البَلاغُ المُبينُ ترجمه : و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» 4 ) سوره مبارکه يس آیه 18 قالوا إِنّا تَطَيَّرنا بِكُم ۖ لَئِن لَم تَنتَهوا لَنَرجُمَنَّكُم وَلَيَمَسَّنَّكُم مِنّا عَذابٌ أَليمٌ ترجمه : آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم میدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید! 5 ) سوره مبارکه يس آیه 19 قالوا طائِرُكُم مَعَكُم ۚ أَئِن ذُكِّرتُم ۚ بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفونَ ترجمه : (رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!» مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1369/12/22 عنوان فیش :عملیتر بودن انذار در جامعه کنونی ما کلیدواژه(ها) : انس با قرآن, ترساندن مردم نوع(ها) : قرآن متن فیش : به نظر من، امروز انذار ممکنتر و عملیتر است. در آیهی کریمهی قرآن، خدای متعال به پیامبر میفرماید: «لینذر من کان حیّا»(1). انسانهای زنده و قلوب زنده را میشود انذار کرد. این حیات، همان چیزی است که با انقلاب و با حرکت و با جهاد، در یک جامعه به وجود میآید. بعضی از مفسران، ذیل آیهی شریفهی «یا ایّها الّذین امنوا استجیبوا للَّه وللرّسول اذا دعاکم لما یحییکم»(2) گفتهاند - شاید روایت هم دارد - که «لما یحییکم»، یعنی جهاد. امروز به برکت جهاد عمومی مردم، این حیات هست. پس، انذار عملیتر است. اگر «مایحییکم»، قرآن هم باشد، امروز در جامعهی ما، قرآن دارای رواج است و مردم بهطور نسبی با قرآن انس دارند. این انذار، عملیتر است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 70 لِيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا وَيَحِقَّ القَولُ عَلَى الكافِرينَ ترجمه : تا افرادی را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجّت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد! 2 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید! مربوط به :پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹ - 1368/04/14 عنوان فیش :تطهیر دل از شرک و تجدید پیمان با پروردگار در حج کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : حال که به نام خدا و به دعوت پیامبر خدا، راهیِ کوی دوست شده و از هر «فجّ عمیق» (1)به حریم بیتاللَّهالحرام وفود کرده و احرام حج و هجرت الیاللَّه بسته و ابراهیموار نغمهی: «انّی ذاهب الی ربّی سیهدین»(2) به زبان فطرت سر داده و زمزمهی: «ارنا مناسکنا وتب علینا»(3) را به زبان حال و قال مترنم گشتهاید، امید است از «ثمرات کلّ شییء»(4) که ابراهیم خلیل(علیهالسّلام) از خداوند استدعا کرد، شیرینکام شده و چشمتان به شهود منافعی که حضرت ربوبی مژده داده، منور گردد. به طور حتم، یکی از این منافع آن است که در پرتو مناسک و شعایر آموزندهی حج، دلهاتان را که خانهی خدا و امانت اوست، به او بسپرید و از شرک و زَیغ و زنگار تطهیر کنید و پیمان: «الم اعهد الیکم یا بنیآدم ان لاتعبدوا الشّیطان»(5) را تجدید نمایید و با تمسک به فرمان: «فاجتنبوا الرّجس من الاوثان»(6)، به بشارت: «والّذین اجتنبوا الطّاغوت ان یعبدوها و انابوا الی اللَّه لهم البشری»(7)، سرافراز گردید. 1 ) سوره مبارکه الحج آیه 27 وَأَذِّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ يَأتوكَ رِجالًا وَعَلىٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ ترجمه : و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند... 2 ) سوره مبارکه الصافات آیه 99 وَقالَ إِنّي ذاهِبٌ إِلىٰ رَبّي سَيَهدينِ ترجمه : (او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوی پروردگارم میروم، او مرا هدایت خواهد کرد! 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 128 رَبَّنا وَاجعَلنا مُسلِمَينِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ وَأَرِنا مَناسِكَنا وَتُب عَلَينا ۖ إِنَّكَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ ترجمه : پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانی! 4 ) سوره مبارکه القصص آیه 57 وَقالوا إِن نَتَّبِعِ الهُدىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّف مِن أَرضِنا ۚ أَوَلَم نُمَكِّن لَهُم حَرَمًا آمِنًا يُجبىٰ إِلَيهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيءٍ رِزقًا مِن لَدُنّا وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ ترجمه : آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان میربایند!» آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) بسوی آن آورده میشود؟! رزقی است از جانب ما؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند! 5 ) سوره مبارکه يس آیه 60 أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ ترجمه : آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! 6 ) سوره مبارکه الحج آیه 30 ذٰلِكَ وَمَن يُعَظِّم حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيرٌ لَهُ عِندَ رَبِّهِ ۗ وَأُحِلَّت لَكُمُ الأَنعامُ إِلّا ما يُتلىٰ عَلَيكُم ۖ فَاجتَنِبُوا الرِّجسَ مِنَ الأَوثانِ وَاجتَنِبوا قَولَ الزّورِ ترجمه : (مناسک حج) این است! و هر کس برنامههای الهی را بزرگ دارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است! و چهارپایان برای شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده میشود. از پلیدیهای بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید! 7 ) سوره مبارکه الزمر آیه 17 وَالَّذينَ اجتَنَبُوا الطّاغوتَ أَن يَعبُدوها وَأَنابوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ البُشرىٰ ۚ فَبَشِّر عِبادِ ترجمه : و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده! |