[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان - 1402/01/29
عنوان فیش :آزادی از چهار چوب ماده، مهم‌ترین بخش نظریّه‌ی آزادی در اسلام
کلیدواژه(ها) : آزادی در اسلام
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
آزادی خیلی مهم است. مهم‌ترین بخش نظریّه‌ی آزادی در اسلام، آزادی از این چهارچوب مادّه است. نگاه مادّی میگوید شما یک روز دنیا آمدید، چند سال هم زندگی میکنید، بعد هم معدوم میشوید، همه‌ی ما محکوم به معدوم شدن هستیم. در این قفس مادّی، یک آزادی‌هایی به شما میدهند؛ آزادی شهوت، آزادی غضب، آزادی ظلم، همه جور آزادی؛ این آزادی نیست. آزادی، آزادی اسلامی است؛ اسلام ما را در چهارچوب مادّه محصور نمیکند. خُلِقتُم لِلبَقاءِ لا لِلفَناء؛(1) شما برای ماندن خلق شده‌‌اید، آفریده شده‌اید، نه برای از بین رفتن. ما معدوم نمیشویم، از بین نمیرویم. مولوی میگوید:
وقتِ مردن آمد و جستن ز جو
کلّ شیء هالک الّا وجهه‌(2)
مردن، آخرِ کار نیست؛ مردن شروع یک مرحله‌ی جدید، [و در واقع] مرحله‌ی اصلی است.
1 )
غرر الحكم و درر الكلم‏، عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى، ج1، ص۲۷۲ ؛

إنّما خلقتم للبقاء لا للفناء...
ترجمه :
«شما براى ماندگارى آفريده شده‌ايد ، نه براى نابودى...»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 88
وَلا تَدعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ ۘ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إِلّا وَجهَهُ ۚ لَهُ الحُكمُ وَإِلَيهِ تُرجَعونَ
ترجمه :
معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید!


مربوط به :بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان - 1402/01/29
عنوان فیش :انتظار فرج یعنی امکان برطرف شدن همه سختی‌ها
کلیدواژه(ها) : انتظار فرج‏, حضرت موسی‏(علی نبینا و اله و علیه السلام), بنی اسرائیل
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما گوش‌به‌زنگ باشد. همین‌طور که در قضیّه‌ی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد: اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین‌؛(1) این بچّه را به تو برمیگردانیم و او را هم از مرسلین قرار میدهیم و نجاتتان خواهد داد؛ این، بنی‌اسرائیل را مستحکم کرد. بنی‌اسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند؛ البتّه بعد خراب شدند، امّا سالها مقاومت کردند. همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد و حرکتش را آغاز کرد و دنبال او راه افتادند و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛ این، انتظارِ فرج است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»


مربوط به :بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان - 1402/01/29
عنوان فیش :غلبه راه پیامبران، قانون قطعی خداوند
کلیدواژه(ها) : سنت‌های الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛ کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی‌.(1) «کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد. اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا؛(2) خدا از مؤمنین، دفاع خواهد کرد؛ در این هیچ تردیدی نیست. یا «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّة»؛(3) در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛ این قول خدای متعال است.
1 ) سوره مبارکه المجادلة آیه 21
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغلِبَنَّ أَنا وَرُسُلي ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز می‌شویم؛ چرا که خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

2 ) سوره مبارکه الحج آیه 38
إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ
ترجمه :
خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد!

3 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!


مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1402/01/03
عنوان فیش :توجه به قطع و وصل در قرائت برای فهم بهتر معنای آیه
کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن‏
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
گاهی اوقات هست که قطعِ مطلب در آیه‌ی قرآن موجب این میشود که مطلب در ذهن جا بگیرد، گاهی اوقات موجب این میشود که اهمّیّت مطلب و خصوصیّت و نکته‌ای که در مطلب هست نشان داده بشود؛ گاهی هم این‌جوری است که البتّه اینها را باید مثال زد تا درست روشن بشود که مقصود چیست... حالا آنچه مثلاً در ذهنم هست، باز تلاوت مصطفیٰ اسماعیل است در سوره‌ی قصص: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ.(1) خب این را ما اگر بخواهیم بخوانیم چه‌جوری میخوانیم؟ ما همین‌جوری میخوانیم: فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی عَلَی استِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر آمد، با حیا حرکت میکرد؛ خیلی خب، این خواندنِ عادّی است. مصطفیٰ اسماعیل این‌جوری نمیخوانَد؛ او میگوید «فَجائَتهُ اِحداهُما تَمشی»، «عَلَی استِحیاءٍ» را نمیگوید؛ یک فاصله‌ای میکند، بعد میگوید «عَلَی استِحیاءٍ»؛ چرا؟ برای اینکه این حیا کردنِ دختر معنا دارد. خب این همان دختری است که نیم ساعت قبل از این یا یک ساعت قبل از این، پهلوی همین جوان بوده و گوسفندانش را آب داده و رفته؛ حالا چرا خجالت میکشد، [ولی] آن‌وقت خجالت نمیکشید؟ [چون] اینجا رفته‌اند پیش پدر صحبت کرده‌اند و از این جوان تعریف کرده‌اند، یک گفتگویی داخل خانه شده راجع به این جوان، لذاست که این دختر حالت حیا دارد وقتی که می‌آید؛ «عَلَی استِحیاءٍ». این را میخواهد مشخّص کند، میخواهد این را برجسته کند؛ لذاست «تَمشی» را میگوید، «عَلَی استِحیاءٍ» را جدا میکند، جدا میگوید.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 25
فَجاءَتهُ إِحداهُما تَمشي عَلَى استِحياءٍ قالَت إِنَّ أَبي يَدعوكَ لِيَجزِيَكَ أَجرَ ما سَقَيتَ لَنا ۚ فَلَمّا جاءَهُ وَقَصَّ عَلَيهِ القَصَصَ قالَ لا تَخَف ۖ نَجَوتَ مِنَ القَومِ الظّالِمينَ
ترجمه :
ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمی‌داشت، گفت: «پدرم از تو دعوت می‌کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.» هنگامی که موسی نزد او [= شعیب‌] آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات یافتی!»


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان - 1401/10/14
عنوان فیش :الگو قراردادن زن در اسلام برای همه انسانها
کلیدواژه(ها) : الگوی اسلامی زن, زن در اسلام, زن در غرب
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
وقتی که مرد در تمدّن غربی، جنس برتر است و تمدّن، تمدّن مردسالار است، نتیجه این است که زن سعی میکند الگوی خودش را مرد قرار بدهد و مرد میشود الگوی زن؛ زن دنبال کارهای مردانه حرکت میکند؛ نتیجه این است. ببینید اینجا یک آیه‌ی قرآن هست که... میفرماید: ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ کَفَرُوا امرَأَتَ نُوحٍ وَ امرَأَتَ لوط؛ برای کفّار، دو زن‌ الگو هستند؛ دو زنِ کافر، نمونه و الگو ی زنان کافرند: زن نوح و زن لوط که اینها به شوهرهایشان خیانت کردند؛ فَلَم یُغنیا عَنهُما مِنَ اللهِ شَیئا؛(1) شوهرها با اینکه پیغمبر بودند، دیگر به درد اینها نمیخورند، فایده‌ای برایشان ندارند. این مال کافران. بعد [میفرماید]: وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَون.(2) دو زن را الگو قرار میدهد برای همه‌ی انسانهای کافر، دو زن را الگو قرار میدهد برای همه‌ی انسانهای مؤمن؛ اعمّ از زن و مرد. یعنی اگر همه‌ی مردان عالم میخواهند مؤمن باشند، الگویشان دو زن‌ هستند: یکی زن فرعون، یکی حضرت مریم. وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَون؛ در اوج نجابت و عفّت؛ همان خانمی که موجب شد وقتی موسیٰ را از آب گرفتند، به قتل نرسانند؛ لا تَقتُلوه،(3) [گفت] او را نکُشید؛ بعد هم ایمان آورد به حضرت موسیٰ، بعد هم زیر شکنجه به قتل رسید. این الگو است. [و الگوی دیگر] «وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرَان» که حالا در مورد حضرت مریم (سلام ‌الله ‌علیها) «الَّتی اَحصَنَت فَرجَهَا»(4) که عفّت خودش را حفظ کرد، ما متأسّفانه اطّلاعات زیادی نداریم که قضیّه چه بوده؛ قضایایی حول و حوش حضرت مریم بوده که این بزرگوار با کمال قدرت مقاومت کرده و دامن پاک خودش را حفظ کرده، و تا آخر قضایا که میدانید. یعنی درست نقطه‌ی مقابل تمدّن غربی که مرد را الگو قرار میدهد، در قرآن زن را الگو قرار میدهد؛ نه فقط برای زنان بلکه برای همه‌ی انسانها؛ چه در زمینه‌ی کفر، چه در زمینه‌ی ایمان.
1 ) سوره مبارکه التحريم آیه 10
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ كَفَرُوا امرَأَتَ نوحٍ وَامرَأَتَ لوطٍ ۖ كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ فَخانَتاهُما فَلَم يُغنِيا عَنهُما مِنَ اللَّهِ شَيئًا وَقيلَ ادخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ
ترجمه :
خداوند برای کسانی که کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند!»

2 ) سوره مبارکه التحريم آیه 11
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لي عِندَكَ بَيتًا فِي الجَنَّةِ وَنَجِّني مِن فِرعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّني مِنَ القَومِ الظّالِمينَ
ترجمه :
و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»

3 ) سوره مبارکه القصص آیه 9
وَقالَتِ امرَأَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَينٍ لي وَلَكَ ۖ لا تَقتُلوهُ عَسىٰ أَن يَنفَعَنا أَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُم لا يَشعُرونَ
ترجمه :
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمی‌فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می‌پرورانند)!

4 ) سوره مبارکه التحريم آیه 12
وَمَريَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتي أَحصَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فيهِ مِن روحِنا وَصَدَّقَت بِكَلِماتِ رَبِّها وَكُتُبِهِ وَكانَت مِنَ القانِتينَ
ترجمه :
و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!


مربوط به :بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) - 1399/08/13
عنوان فیش :روح مطهّر نبیّ‌ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), حاکمیت طاغوت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
خب بعضی از اینها [از جمله] نابرابری، تبعیض، عدم عدالت، وجود طواغیت همیشه در طول تاریخ بوده است، مال امروز نیست منتها امروز برای اِعمال این قدرت طاغوتی از ابزار علم دارد استفاده میشود، از فنّاوری دارد استفاده میشود ؛ یعنی مثلاً فرض کنید که فرعون میگفت «اَلَیسَ لی مُلکُ مِصر»؛(1) خیلی خب، در محدوده‌ی مصر هر غلطی میخواست میکرد. امروز آمریکا که همان فرعونِ آن روزِ مصر است، به کشور آمریکا اکتفا نمیکند و نمیگوید «الیس لی ملک آمریکا»! [بلکه] بلند میشود می‌آید وارد کشورهای دیگر میشود، جنگ درست میکند، تسلّط پیدا میکند، پایگاه میسازد؛ یعنی وضع این جوری است و کاری که امروز طواغیت با استفاده‌ی از دانش بشری و پیشرفت دانش میکنند، تبعیضی که هست، نابرابری‌ای که هست، جنگ افروزی‌ای که هست، از همیشه بیشتر است. واقعاً «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»؛(2) روح مطهّر نبیّ‌ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است؛ و مشتاق سعادت بشر است و مشتاق هدایت بشر است و به معنای واقعی کلمه مثل یک پدر مهربان به دنبال این است که بشر خوشبخت بشود، به صراط مستقیم هدایت بشود و به سرانجامی که به نفع او است برسد.
یک نکته‌ای که در این آیه‌ی شریفه هست، این است که این آیه در آخر سوره‌ی برائت است. سوره‌ی برائت، سوره‌ی جنگ است، سوره‌ی برائت از کفّار است، سوره‌ی امر به مبارزه و مانند اینها است؛ در آخر این سوره این جور میفرماید: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم، خطاب هم که گفتیم به همه‌ی آحاد مردم است. از این یک نکته‌ای میشود استفاده کرد و آن ،این است که آن خطابهایی که وجود دارد، مربوط به آحاد بی‌خبر و غافل غیرمسلمان نیست، مربوط به سران کفر است، مربوط به سران استکبار است. خطاب به آن تشکیلاتی است که مسلّط بر سرنوشت جوامع بشری‌اند که قرآن در یک جا از آنها تعبیر کرده است به «ائمّه‌ی کفر»: فَقاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفرِ اِنَّهُم لا اَیمٰنَ لَهُم؛(3) یک جا هم در سوره‌ی قصص به ائمّه‌ی یدعون الی النّار [تعبیر کرده]: «وَ جَعَلنٰهُم اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»(4) که مردم را به جهنّم میکشانند و دعوت به جهنّم میکنند. در واقع آن حدّت و شدّتی که قرآن در قبال دشمنان اسلام و کفّار ابراز میکند، در مقابل آن جریانها است. آحاد مردم کفّار، [یعنی] آنهایی هم که دنبال حقّند، مایل به حقّند، عنادی ندارند، غرضی ندارند، همان کسانی هستند که مخاطب آن جمله‌ی زیبا و شریف هستند: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم.
امروز دشمن اسلام و آن دشمن اصلی، آن «اَئِمَّةً یَدعونَ اِلَی النّار»، همین استکبار و صهیونیسم است؛ اینها هستند که در واقع دارند با اسلام با همه‌ی وجود خودشان مقابله میکنند و معارضه میکنند. آخرین نمایش این معارضه هم همین نمایشی است که متأسّفانه هفته‌ی قبل در پاریس اتّفاق افتاد. این نمایش زشتی که در پاریس نشان داده شد،خیلی قابل توجّه و قابل دقّت است.
1 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 51
وَنادىٰ فِرعَونُ في قَومِهِ قالَ يا قَومِ أَلَيسَ لي مُلكُ مِصرَ وَهٰذِهِ الأَنهارُ تَجري مِن تَحتي ۖ أَفَلا تُبصِرونَ
ترجمه :
فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 128
لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ
ترجمه :
به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!

3 ) سوره مبارکه التوبة آیه 12
وَإِن نَكَثوا أَيمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا في دينِكُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الكُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَيمانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهونَ
ترجمه :
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 41
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعونَ إِلَى النّارِ ۖ وَيَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرونَ
ترجمه :
و آنان [= فرعونیان‌] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد!


مربوط به :سخنرانی تلویزیونی در پایان محفل انس با قرآن کریم - 1399/02/06
عنوان فیش :در دنیا و آخرت باید دنبال حسنه بود
کلیدواژه(ها) : قرآن, زندگی قرآنی, سبک زندگی قرآنی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
این چیزهایی که من عرض میکنم که در قرآن وجود دارد و درس زندگی است، مال همین ظاهر قرآن است؛ مال همین چیزی است که بنده و امثال بنده از قرآن میفهمیم؛ وَالّا آن چیزی که کُمَّلینِ توحیدی از قرآن میفهمند، راسخین در علم میفهمند، اولیای الهی میفهمند که بواطن قرآن و بحر عمیقِ قرآن است، قرآن از این حرفها خیلی بالاتر است؛ آنچه من عرض میکنم -این هزاران دستور زندگی- همین چیزهایی است که از ظاهر قرآن استفاده میشود. خب حالا این چیزهایی که کاربردی است: بعضی از اینها مربوط به تنظیم قواعد زندگی است؛ مثلاً فرض بفرمایید «فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق»؛(1) بعضی هستند که همه‌ی قواعد زندگی انسانی را، دوستی‌ها را، دشمنی‌ها را، رابطه‌ها را، هدفها را، انگیزه‌ها را در کار دنیا محصور میکنند؛ دنیا یعنی چه؟ یعنی پول، یعنی قدرت، یعنی شهوت؛ مراد از دنیا در اینجا اینها است. دوستی‌شان به خاطر اینها است، دشمنی‌شان به خاطر اینها است، رابطه‌گیری‌شان به خاطر اینها است، تلاششان به خاطر اینها است، هدفهایشان به خاطر اینها است؛ این را خدای متعال رد میکند. این جور قاعده‌ی ‌زندگی‌ ساختن را خدای متعال رد میکند؛ وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق. اینها در زندگی دنیوی به چیزهایی خواهند رسید -در این زندگی موقّت کوتاه- امّا در زندگی اصلی و واقعی و اخروی که زندگی انسان در آنجا است چیزی ندارند، بی‌نصیبند، بی‌بهره‌اند.
امّا در مقابلش یک قاعده‌سازی دیگری برای زندگی وجود دارد: وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار؛(2) این قاعده‌سازی دوّم است. یعنی کسانی که در دنیا هم دنبال حسنه هستند نه دنبال هر چیزی؛ در «ءاتِنا فِی الدُّنیا» نمیگوید چه به ما بده؛ معلوم است که دنیا میخواهد امّا این [میگوید] «ءاتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً»، چیزهای نیکو را در دنیا به ما بده؛ چیزهایی که با فطرت انسان منطبق است، با نیازهای واقعی انسان منطبق است؛ وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة؛ دنبال آخرت هم هستند؛ وَ قِنا عَذابَ النّار؛ آن وقت کسانی هستند که خدای متعال اینها را به مقاصد حقیقی زندگی میرساند. یک دسته آیات از این قبیل است که قواعد زندگی را مشخّص میکند. یا مثلاً فرض کنید در آیه‌ی مربوط به عُقلای بنی‌اسرائیل که یک عدّه‌ای از آنها به قارون توصیه میکردند، میگفتند: وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛(3) به قارون نمیگفتند که هر چه را داری یا نداری دور بریز؛ میگفتند آنچه را داری وسیله قرار بده. پول و ثروت دنیا وسیله است، وسیله‌ی رسیدن به مقامات عالیه‌ی بشری و انسانی است، وسیله‌ی رسیدن به مقامات معنوی است؛ میتواند وسیله باشد. شما میتوانید با پول دنیا را آباد کنید، زندگی‌های انسانها را نجات بدهید، تبعیض را برطرف کنید، فقرا و ضعفا را از حالت فقر و ضعف بیرون بیاورید. وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَة؛ اوّلاً آنچه در اختیار تو است، ءاتاکَ الله است، خدا به تو داده؛ ثانیاً راهش این است که این را برای خدا مصرف کنی وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا؛ امّا این جور هم نیست که خود تو هم حظّی و سهمی نداشته باشی؛ چرا، تو هم سهمی داری، سهم خودت را هم استفاده کن. وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛ ببینید، این قاعده‌ی زندگی‌ای است که اسلام برای ما معیّن میکند. بر خلاف آنچه خود آن بی‌عقل خیال میکرد؛ آن قارونِ خرپولِ بی‌عقل میگفت: اِنَّما اوتیتُه عَلی عِلمٍ؛(4) من خودم توانستم این را به دست بیاورم، با هنر خودم به دست آوردم؛ در حالی که این‌جور نیست؛ خدای متعال وسایل را فراهم کرده بود، او توانسته بود به دست بیاورد. بنابراین بعضی از آیات در قرآن این جوری است و از این قبیل آیات زیاد داریم که قواعد زندگی را معیّن میکند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 200
فَإِذا قَضَيتُم مَناسِكَكُم فَاذكُرُوا اللَّهَ كَذِكرِكُم آباءَكُم أَو أَشَدَّ ذِكرًا ۗ فَمِنَ النّاسِ مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا وَما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ
ترجمه :
و هنگامی که مناسکِ (حج) ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آن‌گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می‌گویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهره‌ای ندارند.

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 201
وَمِنهُم مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ
ترجمه :
و بعضی می‌گویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!»

3 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.


مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1398/09/06
عنوان فیش :مستضعف؛ بالقوّه صاحب وراثت عالَم و خلیفةالله در زمین است
کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین, مستضعفان, خلیفه الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اسم بسیج کشور ما، [یعنی] مجموعه‌ی شما چیست؟ «نیروی مقاومت بسیج مستضعفین». مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیب‌پذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیب‌پذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین؛(1) مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ی عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه‌ی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفةالله در زمین است،‌ بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!


مربوط به :بیانات در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1398/03/14
عنوان فیش :در جدال حق و باطل، اهل حق، پیروز نهایی‌اند
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), خصوصیات امام خمینی(ره), مقاومت, مقاومت اسلامی, پیروزی حق, پیروزی نهایی, جبهه حق و باطل
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بخش چهارم و عنصر چهارم از منطق مقاومتی که امام بزرگوار پایه‌گذاری کرد در نظام جمهوری اسلامی، این بخشِ قرآنیِ وعده‌ی الهی است. خداوند متعال در آیات مکرّر قرآن این وعده را داده است که اهل حق، طرف‌داران حق، پیروز نهایی‌اند؛ آیات فراوان قرآن بر این معنا دلالت میکند. ممکن است قربانی بدهند امّا در نهایت شکست نمیخورند؛ آنها پیروز هستند در این صحنه؛ قربانی دارند امّا ناکامی ندارند. از مثالهای آیات کریمه‌ی قرآن، من دو سه آیه را اینجا ذکر میکنم؛ جوانهای عزیزی که اهل قرآنند، به اینها مراجعه کنند، روی آنها فکر کنند. اَم یُریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون؛(1) خیال میکنند دارند زمینه‌سازی میکنند، توطئه برای جبهه‌ی حق و مقاومت درست میکنند، [امّا] نمیدانند که توطئه علیه خود آنها دارد چیده میشود طبق طبیعت و سنّت الهی. آیه‌ی دیگر: «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ»(2) تا آخر آیه. آیه‌ی دیگر: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛(3) آیه‌ی دیگر: وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه.(4) آیات فراوان قرآن همه همین عاقبت را نوید میدهند به آن کسانی که در راه مقاومتند. این هم یک استدلال. یک بخشی از استدلال قوی و منطق قوی امام همین آیات است -ده‌ها آیه است در قرآن کریم- که من حالا سه چهار آیه را خواندم.
1 ) سوره مبارکه الطور آیه 42
أَم يُريدونَ كَيدًا ۖ فَالَّذينَ كَفَروا هُمُ المَكيدونَ
ترجمه :
آیا می‌خواهند نقشه شیطانی برای تو بکشند؟! ولی بدانند خود کافران در دام این نقشه‌ها گرفتار می‌شوند!

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

3 ) سوره مبارکه محمد آیه 7
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.

4 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی - 1398/01/14
عنوان فیش :پیروزی جبهه حق بر باطل به شرط مبارزه محقق میشود
کلیدواژه(ها) : حق و باطل, جبهه حق و باطل, صف‌بندی حق و باطل, پیروزی, پیروزی مومنین, پیروزی نهایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در این مصافی که وجود دارد، این مصاف حق و باطل، مصاف توحید و طاغوت -که ناگزیر چنین مصافی وجود دارد- آن که خدای متعال مقدّر کرده است که پیروز بشود، جبهه‌ی حق است؛ یعنی شما ملّت ایران، اگر همان جور که تا حالا حرکت کرده‌اید، حرکت را ادامه بدهید، قطعاً بر دشمنانتان پیروز خواهید شد؛ یعنی بر آمریکا پیروز [خواهید شد]: وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثین.(1) هُوَ الَّذیِ اَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُـظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه؛(2) خدای متعال این جور مقدّر فرموده، [امّا] من و شما میتوانیم این نتیجه را عوض کنیم؛ چه جوری؟ کوتاهی بکنیم، همراهی نکنیم، در حرکتی که انجام میدهیم صداقت به خرج ندهیم، از خودمان مایه نگذاریم، مجاهدت و تلاش فی‌سبیل‌الله نکنیم.
بله، اگر این کارها را نکنیم، این جبهه که به‌اصطلاح جبهه‌ی حق است، پیروز نخواهد شد؛ امّا ملّت ایران نشان دادند که این ‌جوری نیستند؛ و هر چه میگذرد، این معنا واضح‌تر میشود. جوانهای امروز ما از ماها که یک دوره‌ای دوره‌ی جوانی‌مان را در خدمت این مبارزه و مانند اینها گذراندیم، انگیزه‌شان بیشتر، معرفتشان بیشتر، آمادگی‌شان بیشتر است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1396/06/12
عنوان فیش :ورع در دین خدا، با فضیلت‌ترین اعمال
کلیدواژه(ها) : تقوا, گناه, ورع
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
2. حَدَّثَنا اَبو عَبدِ اللهِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ (رَحِمَهُ اللهُ) قالَ: اَخبَرَنی اَبُو الحَسَنِ عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ حُبَیشٍ الکاتِب قَالَ: اَخبَرَنِی الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ الزَّعفَرانیُّ قالَ: اَخبَرَنی اَبو اِسحاقَ اِبراهیمُ بنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفیُّ قالَ: حَدَّثَنی عَبدُ اللهِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ قالَ: حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَبی سَعیدٍ، عَن فُضَیلِ بنِ الجَعدِ عَن اَبی اِسحاقَ الهَمدانیِّ قالَ: لَمّا وَلَّى اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ اَبی طالِبٍ (صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ) مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ مِصرَ وَ اَعمالَها کَتَبَ لَهُ کِتاباً وَ اَمَرَهُ اَن یَقرَأَهُ عَلى اَهلِ مِصرَ وَ لِیَعمَلَ بِما وَصّاهُ بِهِ فِیهِ وَ کانَ الکِتابُ: ... یا مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ! اِعلَم‌ اَنَّ‌ اَفضَلَ‌ الفِقهِ‌ الوَرَعُ‌ فی دینِ اللهِ وَ العَمَلُ بِطاعَتِهِ وَ اِنّی اُوصیکَ بِتَقوَى اللهِ فی سِرِّ اَمرِکَ وَ عَلانیَتِکَ وَ عَلى اَیِّ حالٍ کُنتَ عَلَیهَا الدُّنیَا دارُ بَلاءٍ وَ دارُ فَناءٍ وَ الآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ وَ دارُ البَقاءِ فَاعمَل لِما یَبقى وَ اعدِل عَمّا یَفنى وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا.(۱)
فقرات متعدّدی از [این] نامه‌ی تاریخی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به جناب محمّدبن‌ابی‌بکر را در جلسات قبل از تعطیلی [درس] خواندیم و این هم یک فقره‌ی دیگر است که میفرماید:

یا مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ اِعلَم‌ اَنَّ‌ اَفضَلَ‌ الفِقهِ‌ الوَرَعُ‌ فی دینِ الله
فقه یعنی دانش دین، یعنی مجموعه‌ی احکام دینی که انسان بایستی به آنها عمل کند؛ قهراً در اینجا مراد از فقه همان چیزی است که در عمل ما خودش را نشان میدهد. مجموع اعمال عبادی ما، اعمال دینی ما فقه است؛ علم به اینها هم فقه است، خود اینها هم فقه است. میفرماید: بافضیلت‌ترین همه‌ی این اعمال ورع است. شاید قبلاً هم عرض کرده‌ایم که مراد از ورع یعنی پرهیز کردن، دامن کشیدن از یک امری؛ این را میگویند ورع. اَلوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله،(۲) یعنی از محارم الهی دوری بگزیند و خود را جدا کند؛ این معنای ورع است. میفرماید از همه مهم‌تر این است. و این درست است و همان است که بزرگان علم اخلاق و رهروان سلوک به علاقه‌مندان و مریدان خودشان همیشه گفته‌اند، ما هم بالواسطه و بی‌واسطه از اینها شنیده‌ایم که مهم‌ترین کار برای انسان مؤمن، عبارت است از اجتناب از گناه. اگر انسان مبتلای به یک گناهی بود، بخصوص -و العیاذ بالله- اگر چنانچه این استمرار داشته باشد خود این، مانع از عروج و مانع از طی کردن درجات معنوی و الهی است؛ هم مانع از یقین میشود، هم مانع از توجّه به خدای متعال و تقرّب قلب انسان به خدا میشود، هم مانع از عمل میشود؛ گناه این ‌جور است. لذا در دعای شریف ابی‌حمزه خوانده‌اید: فَرِّق بَینِی وَ بَینَ ذَنبِی المَانِعِ عَن لُزُومِ طَاعَتِک؛(۳) یعنی گناه مانع میشود از اینکه انسان، ملازم طاعت الهی باشد. ما خیلی دلمان میخواهد اطاعت خدا بکنیم و زندگی‌مان بر اساس اطاعت باشد امّا گناه نمیگذارد؛ گناه دل انسان را سخت میکند؛ توجّه را، رقّت را، خشوع را از انسان میگیرد؛ وقتی خشوع گرفته شد، عملْ سخت و سنگین میشود. انسان وقتی با خشوع است، عمل برای او آسان است، نماز آسان است، روزه آسان است، ذکر آسان است؛ وقتی خشوع نیست، همه‌ی اینها برای انسان سنگین میشود؛ اینها همه ناشی از گناه است. پس اوّل این است که انسان ترک گناه بکند.

وَ العَمَلُ بِطاعَتِه
بعد، عمل به طاعت الهی؛ ترک گناه کافی نیست؛ علاوه‌ی ‌بر ترک گناه، اتیان به آنچه بر عهده‌ی انسان هست هم لازم است. خب اگر بخواهیم آنچه را بر عهده‌ی ما است انجام بدهیم، باید آن را اوّل بشناسیم؛ اشکال کار ماها در موارد زیادی این است که نمیدانیم، یعنی توجّه نداریم که چه کاری برای ما لازم است؛ لذا خیلی از کارهای واجب از ما فُوت میشود؛ خیلی از تذکّر دادن‌ها، امربه‌معروف‌ها، نهی‌ازمنکرها، اقدام و به یک [کارهایی] عمل کردن‌ها، گفتن‌ها، که برای ما واجب است، فُوت میشود از ما، به ‌خاطر اینکه توجّه نداریم. بنابراین عمل به طاعت متوقّف است بر اینکه انسان بداند چه چیزی طاعت است و از او خواسته شده است.

وَ اِنّی اُوصیکَ بِتَقوَى اللهِ فی سِرِّ اَمرِکَ وَ عَلانیَتِکَ وَ عَلى اَیِّ حالٍ کُنتَ عَلَیهَا الدُّنیَا دارُ بَلاءٍ وَ دارُ فَناء
ای محمّدبن‌ابی‌بکر! این دو نکته را راجع به دنیا همیشه به یاد داشته باش: اوّلاً دار بلا است، یعنی مشکلات دارد دیگر، زندگی مواجه با مشکلات است؛ بلا، همیشه بلای آسمانی نیست، بلایای گوناگونی وجود دارد؛ بعضی ناشی از عمل خود ما است، بعضی ناشی از امور دیگر و عوامل دیگر است؛ پس دنیا دار بلا است و از اینکه به بلیّه‌ای دچار شدی تعجّب نکن، وحشت‌زده نشو؛ طبیعت دنیا این است که محفوف به بلا است؛ این یک. بعد، دارُ فَناء؛ جای ماندن هم نیست؛ جای رفتن است برخلاف آخرت که «دار بقاء» است؛ در آنجا، رفتنی، زایل‌شدنی وجود ندارد؛ امّا اینجا نه، اینجا بالاخره به قول نظامی:
اگر صد سال مانی ور یکی روز
بباید رفت ازین کاخ دل‌افروز

حالا آنهایی که کاخ دل‌افروزی دارند؛ آنهایی که ندارند هم همین‌ جور، باید رفت؛ اینجا «دار بقاء» نیست، «دار فناء» است؛ خودمان را آماده کنیم برای رفتن؛ [یعنی] آماده شدن برای رفتن. در دعاها هست که «وَ الِاستِعدادَ لِلمَوتِ‌ قَبلَ‌ حُلولِ‌ الفَوت‌».(4)

وَ الآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ وَ دارُ البَقاءِ فَاعمَل لِما یَبقى وَ اعدِل عَمّا یَفنى وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا
حالا که اینجا «دار فناء» است، عمل خودت را متوجّه آن چیزی کن که مایه‌ی بقاء است، یعنی آخرت. اینکه میگوییم از «ما یَفنی» روی برگردان و عدول کن، معنایش این نیست که در دنیا از نِعَم دنیا و از متاع دنیا هیچ بهره نگیری؛ نه، یک نصیبی داری از دنیا؛ خدای متعال تو را آفریده با نیازهایی و با امکاناتی؛ از این امکانات استفاده کن، این نیازها را برآورده کن. همه‌ی این نیازها هم حلال است؛ انسان میتواند این نیازها را [برطرف کند؛] اینها را فراموش نکن. این همان نصیحتی است که مؤمنین به قارون میکردند که «وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنی‌ـا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک».(5) اینجا هم حضرت میفرمایند که نصیب خودت را از دنیا فراموش نکن؛ این ‌جور نیست که اسلام به ما بگوید که بروید رهبانیّت پیشه کنید، نخورید، نیاشامید و تمتّع گوناگون از زندگی نبرید؛ زینت زندگی مال شما است، متعلّق به شما است، «مَتاعُ الحَیٰوةِ الدُّنیا»(6) مال شما است، منتها دل‌بسته‌ی اینها نشوید؛ هدفتان را اینها قرار ندهید؛ هدف بالاتر از این است.
1 )
الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 29؛
تحف العقول، النص، ص: 178؛
الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 145؛
الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 266؛

حَدَّثَنا اَبو عَبدِ اللهِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ (رَحِمَهُ اللهُ) قالَ: اَخبَرَنی اَبُو الحَسَنِ عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ حُبَیشٍ الکاتِب قَالَ: اَخبَرَنِی الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ الزَّعفَرانیُّ قالَ: اَخبَرَنی اَبو اِسحاقَ اِبراهیمُ بنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفیُّ قالَ: حَدَّثَنی عَبدُ اللهِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ قالَ: حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَبی سَعیدٍ، عَن فُضَیلِ بنِ الجَعدِ عَن اَبی اِسحاقَ الهَمدانیِّ قالَ: لَمّا وَلَّى اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ اَبی طالِبٍ (صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ) مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ مِصرَ وَ اَعمالَها کَتَبَ لَهُ کِتاباً وَ اَمَرَهُ اَن یَقرَأَهُ عَلى اَهلِ مِصرَ وَ لِیَعمَلَ بِما وَصّاهُ بِهِ فِیهِ وَ کانَ الکِتابُ: ... یا مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ! اِعلَم‌ اَنَّ‌ اَفضَلَ‌ الفِقهِ‌ الوَرَعُ‌ فی دینِ اللهِ وَ العَمَلُ بِطاعَتِهِ وَ اِنّی اُوصیکَ بِتَقوَى اللهِ فی سِرِّ اَمرِکَ وَ عَلانیَتِکَ وَ عَلى اَیِّ حالٍ کُنتَ عَلَیهَا الدُّنیَا دارُ بَلاءٍ وَ دارُ فَناءٍ وَ الآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ وَ دارُ البَقاءِ فَاعمَل لِما یَبقى وَ اعدِل عَمّا یَفنى وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا...
ترجمه :


2 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 79؛ 
الزهد، حسین بن سعید کوفی اهوازی، ص: 21؛ 
المحاسن، ج‏1، ص: 17؛

ٍّ عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اَللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ أَفْضَلُ اَلشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ اَلْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اَللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ اَلسَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اَللَّهِ ... قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ فَقَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...
ترجمه :
امام رضا از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم صلى اللّٰه عليه و آله سخنرانى كرده،فرمودند:اى مردم،ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما رو كرده است،ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شده‌ايد... امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:من برخاستم و گفتم:يا رسول اللّٰه!با فضيلت‌ترين كار در اين ماه چيست‌؟حضرت فرمودند:يا ابا الحسن!افضل اعمال در اين ماه،پرهيز از محرّمات الهى است...

3 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 592؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 73؛
مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء... فَيَا مَوْلَايَ وَ يَا مُؤَمَّلِي وَ يَا مُنْتَهَى سُؤْلِي فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ ذَنْبِيَ الْمَانِعِ لِي مِنْ لُزُومِ طَاعَتِك‏...
ترجمه :


4 )
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 228؛
البلد الأمين و الدرع الحصين، النص، ص: 203؛

زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةَ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ يَقُولُ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلَةِ إِلَى آخِرِهَا اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ زِيَادَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أُقْسِمُ عَلَيْكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّاكَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الَّذِي حَقٌّ عَلَيْكَ أَنْ تُجِيبَ مَنْ دَعَاكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَسْعَدَنِيِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ سَعَادَةً لَا أَشْقَى بَعْدَهَا أَبَداً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏
ترجمه :


6 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

7 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 14
زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالبَنينَ وَالقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالخَيلِ المُسَوَّمَةِ وَالأَنعامِ وَالحَرثِ ۗ ذٰلِكَ مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ المَآبِ
ترجمه :
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1394/06/18
عنوان فیش :آمریکا در ایران دوران پهلوی ، فرعونیّت میکرد
کلیدواژه(ها) : دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, علت دشمنی با انقلاب اسلامی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, تسخیر لانه جاسوسی, مبارزه‌ ضدّ امریکا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
آمریکا در کشور ما فرعونیّت میکرد، مثل فرعون: یَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ یَستَحیِ نِسآءَهُم؛(1) با مردم ما این‌جور رفتار میکردند؛ موسای زمان آمد، تخت‌وبخت این فرعون و دنباله‌روهای او را واژگون کرد و از بین برد؛ انقلاب این است. یک‌سال و دو ماه بعد از همین حادثه‌ی شهریور -یعنی در آبان ۱۳۵۸- جوانان امام بزرگوار ما، جوانان پیرو خطّ امام، رفتند این جاسوس‌خانه‌ی آمریکا را فتح کردند؛ آمریکایی‌ها را دست‌بسته و چشم‌بسته اسیر خودشان کردند؛ موسی‌ این‌دفعه فرعون را این‌جور شکست داد. حالا بعضی میگویند چرا آمریکایی‌ها با ایران بدند؟ خب علّتش همین است؛ ایران یکسره در مشت آمریکا بود، در دست آمریکا بود؛ همه‌ی اجزای اصلی وجود کشور با اراده‌ی آمریکایی‌ها حرکت میکرد؛ امام آمد و به‌وسیله‌ی این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد؛ باید هم دشمن باشند، باید هم دشمنی بکنند؛ و دارند میکنند، همین حالا دارند دشمنی میکنند.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 4
إِنَّ فِرعَونَ عَلا فِي الأَرضِ وَجَعَلَ أَهلَها شِيَعًا يَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم يُذَبِّحُ أَبناءَهُم وَيَستَحيي نِساءَهُم ۚ إِنَّهُ كانَ مِنَ المُفسِدينَ
ترجمه :
فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‌داشت؛ او به یقین از مفسدان بود!


مربوط به :بیانات در دیدار پژوهشگران و کارکنان‌ مؤسسه «دارالحدیث» و پژوهشگاه «قرآن و حدیث» - 1393/03/21
عنوان فیش :پیروزی انقلاب نمونه‌ای اطمینان بخش برای تحقق وعده ظهور حضرت مهدى(سلام‌الله‌علیه)
کلیدواژه(ها) : وعده‌های الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
یک نکته‌اى در این آیات - آنجا که حضرت موسى را در آغاز ولادت، مادرش در آب مى‌اندازد - وجود دارد؛ وَ اَوحَینآ اِلى‌ اُمِ‌ موسى‌ اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى الیَمِّ ... اِنّا رآدّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین؛ (1) [اینجا] دو وعده است: یک وعده وعده‌ى برگرداندن موسى به مادرش است؛ یک وعده وعده‌ى «جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین» است؛ یعنى آن وعده‌ى عمومى‌اى که به بنى‌اسرائیل داده شده بود که بنى‌اسرائیل منتظر بودند که منجى بیاید؛ و این منجى از طرف خدا است و خواهد آمد و بنى‌اسرائیل را از دست فرعون نجات خواهد داد. خداى متعال در وحى به مادر موسى این وعده‌ى دوّم را هم داد - جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین - یعنى این را ما از طرف خودمان میفرستیم، و او را همان مُرسَلى قرار میدهیم که بنا است آن وعده‌ى بزرگ را و آن آرزوى بزرگ را انجام بدهد؛ این دو وعده را خداى متعال داد. یک وعده، وعده‌ى نقد و نزدیک بود و آن، «اِنّا رآدّوهُ اِلَیک» بود. در آیات بعدى میفرماید: فَرَدَدنهُ اِلى‌ اُمِّهِ کَى تَقَرَّ عَینُها وَ لا تَحزَنَ وَ لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ الله حَقّ؛ (2) اینکه ما بچّه را به مادر برگرداندیم، خب بله، «تَقَرَّ عَینُها» دارد، «وَ لا تَحزَن» دارد - دلش خوش شد، دلش آرام گرفت، چشمش روشن شد - امّا اثر دیگرِ این برگرداندن، این بود که «وَ لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ الله حَقّ»؛ بداند که این وعده‌اى که ما دادیم - و گفتیم منجى را میفرستیم و کسى را خواهیم فرستاد که بنا است جامعه‌ى بنى‌اسرائیل را در مصر از استضعاف خارج کند - وعده‌ى درستى است؛ دلش مطمئن بشود، و خاطرجمع بشود. یعنى یک وعده‌ى کوچک از سوى پروردگار تحقّق مى‌یابد، براى اینکه هر انسان اهل تدبّرى از تحقّق این وعده‌ى کوچک، اطمینان پیدا کند که آن وعده‌ى بزرگ تحقّق پیدا خواهد کرد. آنچه از موفّقیّتها در طول تاریخ براى بشریّت از طریق دین حاصل شده، همان وعده‌هاى کوچک است؛ از جمله جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى هم یکى از همین وعده‌ها است؛ خداى متعال وعده داده بود که اگر مبارزه کنید، اگر صبر کنید، اگر به خداى متعال توکّل کنید، در جایى که گمان آن را نمیبرید و امید آن را ندارید، به شما قدرت خواهیم داد؛ همین اتّفاق افتاد: ملّت ایران مبارزه کرد، صبر کرد، ایستاد، فداکارى کرد، از دادنِ جان دریغ نکرد و اتّفاقى افتاد که هیچ‌کس تصوّر آن را نمیکرد! چه کسى خیال میکرد در این منطقه‌ى بسیار حسّاس، در این کشور بسیار مهم، در مقابله‌ى با آن رژیمِ بشدّت حمایت‌شونده‌ى از سوى قدرتهاى بین‌المللى، یک حکومتى به‌وجود بیاید و یک انقلابى به پیروزى برسد، آن هم براساس دین، براساس فقه، براساس شریعت؟ چه کسى چنین تصوّرى میکرد؟ هیچ‌کس. اگر کسى بگوید من میدانستم این‌جورى میشود، مگر از طُرق غیبى فهمیده باشد؛ محاسبات، مطلقاً این را نشان نمیداد، امّا این اتّفاق افتاد. بدانیم آن وعده‌ى اصلى، آن کار بزرگ هم اتّفاق خواهد افتاد. این یک نمونه‌اى از آن چیزى بود که اتّفاق خواهد افتاد.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 13
فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!


مربوط به :بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی - 1392/02/09
عنوان فیش :تحقق وعده‌های الهی کوچک؛ نشانه تحقق وعده‌های بزرگتر
کلیدواژه(ها) : وعده‌های الهی, نصرت الهی, مقاومت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
همواره تحقق معجزگون وعده‌‌های الهی، نشانه‌‌ی امیدبخشی است که تحقق وعده‌‌های بزرگتر را نوید میدهد. حکایت قرآن از دو وعده‌‌ای که خداوند به مادر موسی داد، نمونه‌‌ای از این تاکتیک ربوبی است.
در آن هنگامه‌‌ی دشوار که فرمان به آب افکندن صندوق حامل نوزاد داده شد، خطاب الهی وعده فرمود که: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین».(1) تحقق وعده‌‌ی اول که وعده‌‌ی کوچکتر و مایه‌‌ی دلخوشی مادر بود، نشانه‌‌ی تحقق وعده‌‌ی رسالت شد، که بسی بزرگتر و البته مستلزم رنج و مجاهدت و صبر بلندمدت بود: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ».(2) این وعده‌‌ی حق، همان رسالت بزرگ است که پس از چند سال تحقق یافت و مسیر تاریخ را تغییر داد.
نمونه‌‌ی دیگر، یادآوری قدرت فائقه‌‌ی الهی در سرکوب مهاجمان به بیت شریف است، که خداوند به وسیله‌‌ی پیامبر اعظم، برای تشویق مخاطبان، به امتثال امرِ: «فلیعبدوا ربّ هذا البیت»(3) به کار میبَرد و میفرماید: «أ لم یجعل کیدهم فی تضلیل».(4)
یا برای تقویت روحی پیامبر محبوبش و باور وعده‌‌ی : «ما ودّعک ربّک و ما قلی»،(5) از یادآوری نعمت معجزگون : «أ لم یجدک یتیما فأوی. و وجدک ضالّا فهدی»(6) بهره میگیرد. و چنین نمونه‌‌هائی در قرآن بسیار است.
آن روز که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکی از حساسترین کشورهای این منطقه‌‌ی بسیار حساس فتح کند، اهل عبرت و حکمت دانستند که اگر صبر و بصیرت را به کار گیرند، فتوحات دیگر پی‌‌درپی فرا خواهد رسید؛ و فرا رسید.
واقعیتهای درخشان در جمهوری اسلامی که دشمنان ما بدان اعتراف میکنند، همه در سایه‌‌ی اعتماد به وعده‌‌ی الهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما همواره در برابر وسوسه‌‌ی ضعفائی که در مقاطع اضطراب‌‌انگیز، ندای: «انّا لمدرکون»(7) سر میدادند، نهیب زده‌‌اند که : «کلاّ انّ معی ربّی سیهدین».(8)
امروز این تجربه‌‌ای گرانبهاء در دسترس ملتهائی است که در برابر استکبار و استبداد قد علم کرده و توانسته‌‌اند حکومتهای فاسد و گوش‌‌به‌‌فرمان و وابسته به آمریکا را سرنگون ساخته یا متزلزل کنند.
ایستادگی و صبر و بصر و اعتماد به وعده‌‌ی: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»(9) خواهد توانست این مسیر افتخار را تا رسیدن به قله‌‌ی تمدن اسلامی، در برابر امت اسلامی هموار کند.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 13
فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

3 ) سوره مبارکه قريش آیه 3
فَليَعبُدوا رَبَّ هٰذَا البَيتِ
ترجمه :
پس (بشکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند،

4 ) سوره مبارکه الفيل آیه 2
أَلَم يَجعَل كَيدَهُم في تَضليلٍ
ترجمه :
آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟!

5 ) سوره مبارکه الضحى آیه 3
ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَما قَلىٰ
ترجمه :
که خداوند هرگز تو را وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است!

6 ) سوره مبارکه الضحى آیه 6
أَلَم يَجِدكَ يَتيمًا فَآوىٰ
ترجمه :
آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟!

6 ) سوره مبارکه الضحى آیه 7
وَوَجَدَكَ ضالًّا فَهَدىٰ
ترجمه :
و تو را گمشده یافت و هدایت کرد،

7 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 61
فَلَمّا تَراءَى الجَمعانِ قالَ أَصحابُ موسىٰ إِنّا لَمُدرَكونَ
ترجمه :
هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!»

8 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 62
قالَ كَلّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ
ترجمه :
(موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!»

9 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.


مربوط به :بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی - 1392/02/09
عنوان فیش :عالمان دین در نهضت بیداری اسلامی فریب دشمن را نخورند
کلیدواژه(ها) : مسئولیت عالم دینی, بیداری اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
روحانیان و رجال دین‌‌شناس کمابیش در همه جا مرجع فکری و سنگ صبور روحی مردم بوده‌‌اند و هرجا که در هنگامه‌‌ی تحولات بزرگ، در نقش هدایتگر و پیشرو ظاهر شده و در پیشاپیش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حرکت کرده‌‌اند، پیوند فکری میان آنان و مردم افزایش یافته و انگشت اشاره‌‌ی آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. این به همان اندازه که برای نهضت بیداری اسلامی دارای سود و برکت است، برای دشمنان امت و کینه‌‌ورزان با اسلام و مخالفان حاکمیت ارزشهای‌‌اسلامی ، دغدغه‌‌آفرین و نامطلوب است و سعی میکنند این مرجعیت فکری را از پایگاه‌‌های دینی سلب کرده و قطبهای جدیدی برای آن بتراشند؛ که به تجربه دریافته‌‌اند که با آنان میتوان بر سر اصول و ارزشهای ملی براحتی معامله کرد! چیزی که در مورد عالمان باتقوا و رجال دینیِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
این، وظیفه‌‌ی عالمان دین را سنگین‌‌تر میکند. آنها باید با هوشیاری و دقت فراوان، و با شناخت شیوه‌‌ها و ترفندهای فریبنده‌‌ی دشمن، راه نفوذ را بکلی ببندند و فریب دشمن را ناکام کنند. نشستن بر سفره‌‌ی رنگین متاع دنیا، از بزرگترین آفتها است. آلوده شدن به صله و احسانِ صاحبان زر و زور و نمک‌‌گیر شدن در برابر طاغوتهای شهوت و قدرت، خطرناک‌‌ترین عامل جدائی از مردم و از دست دادن اعتماد و صمیمیت آنها است. منیّت و قدرت‌‌طلبی که سست‌‌عنصران را به گرایش به سوی قطبهای قدرت فرا میخواند، بستر آلودگی به فساد و انحراف است. این آیه‌‌ی قرآن را همواره باید در گوش داشته باشند که: «تلک الدّار الأخرة نجعلها للّذین لایریدون علوّا فی الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتّقین».(1)
امروز در دوران حرکتهای امیدبخش بیداری اسلامی، گاه صحنه‌‌هائی دیده میشود که نمایشگر تلاش عمله‌‌ی آمریکا و صهیونیسم برای تراشیدن مرجعیتهای فکریِ نامطمئن از یک سو، و تلاش قارونهای شهوتران برای کشاندن اهل دین و تقوا بر سر بساط مسموم و آلوده‌‌ی خود، از سوی دیگر است. علمای دین و رجال دیندار و دین‌‌مدار، باید بشدت مراقب و دقیق باشند.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :بیانات در دیدار مردم قم - 1391/10/19
عنوان فیش :قرص کردن دلها به تحقق وعده‌های الهی
کلیدواژه(ها) : وعده‌های الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
خدای متعال برای اینکه دلها را به تحقق وعده‌های آینده قرص کند، برخی از این وعده‌ها را در کوتاه‌مدت اجرا میکند. خدای متعال به مادر حضرت موسی وحی کرد: «فألقیه فی الیمّ». بعد فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین».(1) دو تا وعده داد: بچه را در دریا بینداز - نگران نباش - هم به تو برمیگردانیم، هم او را به مقام نبوت و ارسال میرسانیم. آن نبوت هم همان نبوتی بود که سالهای متمادی - شاید چند قرن - بنی‌اسرائیل در انتظارش بودند. بعد که حضرت موسی در قصر فرعونی به آغوش مادر برگشت، خدای متعال میفرماید: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللّه حقّ»؛(2) این وعده‌ی اوّلی را برایش تحقق دادیم، برگرداندیم تا بداند وعده‌ی خدا درست است؛ آن وعده‌ی دوم هم محقق خواهد شد.
خدای متعال با ملت ایران اینجوری رفتار کرده است؛ وعده‌های بسیاری را محقق کرده است، کارهای بزرگی انجام گرفته است. جوانهای عزیز! بدانید آن روز هیچ کس باور نمیکرد بشود نظام طاغوتیِ سلطنتی را تکان داد، چه برسد به این که انسان بخواهد آن را از بین ببرد.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 13
فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1390/06/17
عنوان فیش :مؤمنان، وسیله رسیدن نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : الطاف الهی, نصرت الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
البته ما اشتباه میکنیم؛ گاهی نمیفهمیم این تفضل الهی را، نمی‌بینیم دست عطوفت الهی را در قضایای مختلف که بر سر ما گذاشته میشود. گاهی هم از این جهت اشتباه میکنیم که خیال میکنیم مائیم که داریم این کارها را میکنیم، در حالی که ما نیستیم؛ «لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الّفت بین قلوبهم و لیکنّ اللَّه الّف بینهم».(1) «قلب المؤمن بین اصبعی الرّحمن».(2) کی این مؤمنین را میکِشد می‌آورد توی این میدانها، اینجور اینها را متوجه به خدا میکند؟ جز دست الهی، جز قدرت الهی، چیز دیگری نیست. اینهاست که ما را امیدوار میکند.
من نمیخواهم فقط شرح ماوقع را عرض کنم - که خب، این ماوقع را همه داریم می‌بینیم - من میخواهم این استنتاج را بکنم: «هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین»؛(3) خدای متعال تأیید خودش را در کنار نصرت به وسیله‌ی مؤمنین میگذارد، که علی‌الظاهر مراد در اینجا نصرتهای معنوی است؛ مثل همان «انّی ممدّکم بألف من الملائکة مردفین»(4) و امثال اینها. «هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین»؛ مؤمنین هستند که موجب نصرت میشوند؛ مؤمنین هستند که نظام را پابرجا نگه میدارند؛ مؤمنین هستند که در میدانهای مختلف، جاده را صاف میکنند تا نظام اسلامی بتواند کارهای بزرگی را انجام دهد. ما اینها را «انّما اوتیته علی علم عندی»(5) نباید تصور کنیم؛ خیال نکنیم ما هستیم داریم میکنیم؛ اینها را خدا دارد میکند. این نکته‌ی اول؛ که به نظر من مردم ما به توفیق الهی، به لطف پروردگار، مردم خوبی هستند؛ خوبی‌شان هم به وفاداری آنها به ایمان است، به رسوخ ایمان در دلهاست.
شما ببینید امروز وسائلی که برای اغوای دل جوانها هست، چقدر است؛ قابل مقایسه‌ی با گذشته نیست. این ماهواره‌ها، این اینترنت‌ها، این انواع و اقسام وسائل ارتباطات، اینها دلها را اغوا میکند، جذب میکند، از راه به در میبرد، انگیزه‌های معنوی را در انسان سست میکند، شهوات را در انسان بیدار میکند. با وجود همه‌ی اینها، این مجالسی که اشاره شد و شما دیدید، اکثرشان همین جوانهایند. بعضی اوقات شاید ظواهرشان هم نشان نمیدهد که اینها دل در گرو محبت الهی دارند، اما دارند؛ می‌آیند، با خدا حرف میزنند، اشک میریزند. اشک آنها مایه‌ی غبطه‌ی انسان است. انسان نگاه میکند، می‌بیند این جوان آنجا نشسته، همین‌طور اشک بر روی چهره‌ی او جاری است. انسان به حال اینها غبطه میخورد. اینها دلهاشان پاک است، اینها صافند، نزدیک به خدایند؛ همین، مایه‌ی نصرت است؛ «هوالّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین».
1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 63
وَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِهِم ۚ لَو أَنفَقتَ ما فِي الأَرضِ جَميعًا ما أَلَّفتَ بَينَ قُلوبِهِم وَلٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَينَهُم ۚ إِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ
ترجمه :
و دلهای آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف می‌کردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمی‌توانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است!

2 )
صحيح مسلم ، مسلم نيشابوری، ج 8، ص 51 ؛
تنزيه‏الأنبياء(ع)، سید مرتضی علم الهدی، ص 125 ؛
سنن الترمذی، ترمذی ، ج 3 ، ص 304 ، نحوه؛ 
مسند احمد ، احمد بن حنبل ، ج 2 ، ص 168 ، نحوه ؛ 
علل‏الشرائع، شیخ صدوق، ج 2 ، ص 604 ح 75 ، نحوه ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی، ج 67 ، ص 39 ؛

إن قلوب بنی آدم كلها بين إصبعين من أصابع الرحمن كقلب واحد يصرفه حيث يشاء ثم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم اللهم مصرف القلوب صرف قلوبنا على طاعتك »
ترجمه :
براستی كه تمام قلب های مردم بسان یك قلب میان دو انگشت از انگشتان خدای بخشنده است، هر گونه تصرفی كه بخواهد در آن می كند سپس رسول خدا (ص) فرمودند: خدایا، ای گرداننده قلب ها، قلب مرا به سوی اطاعت خویش بگردان.

3 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 62
وَإِن يُريدوا أَن يَخدَعوكَ فَإِنَّ حَسبَكَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذي أَيَّدَكَ بِنَصرِهِ وَبِالمُؤمِنينَ
ترجمه :
و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد...

4 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 9
إِذ تَستَغيثونَ رَبَّكُم فَاستَجابَ لَكُم أَنّي مُمِدُّكُم بِأَلفٍ مِنَ المَلائِكَةِ مُردِفينَ
ترجمه :
(به خاطر بیاورید) زمانی را (که از شدت ناراحتی در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک می‌خواستید؛ و او خواسته شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود می‌آیند، یاری می‌کنم.

5 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.


مربوط به :بیانات در دانشگاه افسری امام حسین(ع) - 1390/03/10
عنوان فیش :به تحقق رسیدن وعده‌ها‌ی الهی بر مادر موسی (ع)، نشانه برای ملت ایران
کلیدواژه(ها) : مردم, وعده‌های الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
امروز آمریکا در منطقه‌ی غربی آسیا - یعنی همین منطقه‌ی شمال آفریقا و منطقه‌ای که اسم آن را «خاورمیانه» گذاشتند - منزوی است. امروز اسلام در این منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامی وارد میدان میشوند. یک روزی در سی سال پیش، چهل سال پیش، در همین کشورهای شمال آفریقا، اگر کسی میخواست از انگیزه‌های ملی و انقلابی حرفی بزند، به شعارهای چپ متوسل میشد؛ امروز این حرفها دورافتاده است، این حرفها به زباله‌دان تحویل داده شده است. امروز در این منطقه، حرف رائج، سکه‌ی رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن. این، کم دستاوردی است؟ این همان چیزی است که وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، جمهوری اسلامی به نام اسلام و قرآن در این منطقه پرچم برافراشت، آنها به خودشان لرزیدند. گفتند ممکن است چنین چیزی پیش بیاید، لذا تلاش کردند که نگذارند؛ اما علی‌رغم آنها، امروز پیش آمده. جوانِ امروز ما دارد این را در مقابل خودش می‌بیند.
وقتی مادر حضرت موسی، موسی را به آب می‌انداخت، خداوند متعال دو وعده به او داد. فرمود: «انّا رادّوه الیک و جاعلوه من المرسلین»؛(1) او را به تو برمیگردانیم و او را پیامبر مرسل خودمان قرار میدهیم. به فاصله‌ی کوتاهی بچه به مادر برگشت. خداوند میفرماید: «فرددناه الی امّه کی تقرّ عینها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ»؛(2) بچه را به مادر برگرداندیم تا مادر یقین کند که وعده‌ی ما وعده‌ی درستی است. ما دو وعده داده بودیم، این اوّلی‌اش؛ پس ای مادر موسی! بدان که وعده‌ی دومی هم حق است: او پیغمبر مرسلی است که خواهد آمد و بساط فرعون را به هم خواهد ریخت. خدای متعال بخشی از وعده را نقد در اختیار مادر موسی گذاشت تا به آن وعده‌ی نسیه یقین کند.
بخشی که خدای متعال به صورت نقد در اختیار ملت ایران قرار داده، خیلی بیشتر از اینهاست. کی تصور میکرد جوانان فلسطینی جرأت کنند به نام اسلام متشکل شوند، به نام اسلام شعار بدهند، به نام اسلام به نیروهای غاصبِ ظالمِ بی‌رحمِ صهیونیست حمله کنند؟ این اتفاق افتاده. در دو هفته‌ی گذشته، در «یوم‌النکبة» جوانها مرزهای اسرائیل را برای اولْ‌بار بعد از گذشت شصت سال شکستند. اینها همان «و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ» است. این دارد نشان میدهد که بدانید وعده‌ی الهی که فرمود: «لیظهره علی الدّین کلّه»(3) - خدای متعال این دین را، این رسالت را بر همه‌ی فرآورده‌های فکری و دینی عالم پیروز خواهد کرد - درست است. خدا دارد این وعده‌های نقد را تحقق میبخشد؛ فقط شرطش این است که من و شما که در این راه سربازان پیشروِ این حرکت در دوران معاصر بودیم، قدممان را سست نکنیم، حواسمان جای دیگر نرود.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 13
فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

3 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!

3 ) سوره مبارکه الفتح آیه 28
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ شَهيدًا
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!

3 ) سوره مبارکه الصف آیه 9
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام در روز میلاد پیامبر(ص) - 1389/12/02
عنوان فیش :رعایت تقوا، عامل تعلق سرانجام کار به امت اسلامی
کلیدواژه(ها) : امت بزرگ اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
این [دوستی و مهربانی با برادران ایمانی و ایستادگی در مقابل معاندان و معارضان که هم در دنیا و هم در آخرت اجر الهی دارد] راهی است که شما ملت عزیز ایران در پیش گرفتید، دنبال میکنید، حرکت میکنید و به توفیق الهی این راه را ادامه خواهید داد و این راهی است که خوشبختانه امروز مشاهده میکنیم ملتهای مسلمان در گوشه و کنار جهان اسلام، بتدریج و آرام آرام دارند به این سمت حرکت میکنند. خدای متعال فرموده است: «و العاقبة للمتّقین».(1) اگر چنانچه این تقوا را ما شیوه‌ی عمل خودمان قرار بدهیم، مسلّم عاقبت و سرانجام کار، متعلق به امت اسلامی خواهد بود و این آینده به امید خدا چندان دور نیست.
1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

1 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی - 1389/11/15
عنوان فیش :لزوم اعتماد به وعده‌ی بی‌تردید نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[تجربه‌های انقلاب کبیر اسلامی ایران که امروز می‌تواند به کار قیام ملت مسلمان مصر بیاید اینها است:]
2. دشمن شما سعی می‌کند شما را از دست یافتن به هدف‌های خود نومید کند. در حالی که وعده‌ی الهی می‌گوید: «وَنُرِیدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»(1). به وعده‌ی مؤکد و بی‌تردید خداوند اعتماد کنید که می‌گوید: «وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ »(2).
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.


مربوط به :بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر - 1389/09/04
عنوان فیش :دنیا و آخرت مردم در دست دو دسته از امامان
کلیدواژه(ها) : امامت و ولایت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مسئله‌ی امامت، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعه‌ای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ی همگانی است برای همه‌ی جوامع بشری.
خوب، این امام دو جور میتواند باشد: یک امامی است که خدای متعال در قرآن میفرماید: «و جعلنا هم ائمّة یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا عابدین».(1) این امامتی است که به امر پروردگار، مردم را هدایت میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوطگاه‌ها، از لغزشگاه‌ها عبور میدهد؛ آنها را به سرمنزل مقصود و مطلوب از حیات دنیوی انسان - که خداوند این حیات را به انسان داده، برای رسیدن به آن مقصود - میرساند و به آن سمت هدایت میکند. این یک جور امام است که مصداق آن، انبیای الهی‌اند؛ مصداق آن، پیغمبر اکرم است که امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول اللَّه کان هو الامام».(2) اولین امام، خود پیغمبر است. پیغمبران الهی، اوصیای پیغمبران، برگزیده‌ترین انسانها، از این دسته امامهای نوع اولند؛ که اینها کارشان هدایت است، از سوی خدای متعال رهنمائی میشوند، این رهنمائی را به مردم منتقل میکنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان کار نیک است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا میدارند - که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده‌ی خدا هستند، مانند همه‌ی انسانها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی خدا در وجود آنها و در دل آنها نمیزند. این یک دسته.
یک دسته‌ی دیگر: «و جعلنا هم ائمّة یدعون الی النّار»،(3) که در قرآن درباره‌ی فرعون وارد شده است. فرعون هم امام است. به همان معنا که در آیه‌ی اول «امام» استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنی دنیای مردم و دین مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضه‌ی قدرت اوست، اما «یدعون الی النّار»؛ مردم را به آتش دعوت میکنند، مردم را به هلاکت دعوت میکنند.
سکولارترین حکومتهای دنیا هم، علی‌رغم آنچه که ادعا میکنند، چه بدانند، چه ندانند، دنیا و آخرت مردم را در دست گرفته‌اند. این دستگاههای عظیم فرهنگی که امروز نسل جوان بشر را در چهارگوشه‌ی دنیا به سمت بد اخلاقی و فساد و تباهی دارند حرکت و سوق میدهند، همان امامانی هستند که «یدعون الی النّار». دستگاه‌های قدرتند که به خاطر منافع خودشان، به خاطر حاکمیتهای ظالمانه‌شان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسی‌شان مردم را میکشانند؛ دنیای مردم هم دست آنهاست، آخرت مردم هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست.
1 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 73
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَهدونَ بِأَمرِنا وَأَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإيتاءَ الزَّكاةِ ۖ وَكانوا لَنا عابِدينَ
ترجمه :
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند.

2 )
الكافي، ثقة الاسلام کلینی ج‏4، ص 466 ؛ إقبال‏الأعمال، سید بن طاووس، ص 330 ؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 47، ص 58 ؛

أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع ثُمَّ هَهْ فَيُنَادِي ثَلَاثَ مَرَّاتٍ لِمَنْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ اثْنَيْ عَشَرَ صَوْتاً
ترجمه :
عمرو بن ابى المقدام گفت حضرت صادق عليه السّلام را در روز عرفه ديدم در عرفات با صداى بلند ميفرمايد: مردم پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رهبر مردم بود پس از او علي بن ابى طالب بعد حضرت حسن و بعد امام حسين پس از ايشان علي بن الحسين و بعد محمّد بن علي بعد از ايشان من هستم بيائيد هر سؤالى داريد بكنيد از هر طرف سه مرتبه اين جملات را تكرار ميكرد چپ و راست، عقب، جلو مجموعا دوازده مرتبه فرمود.

3 ) سوره مبارکه القصص آیه 41
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعونَ إِلَى النّارِ ۖ وَيَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرونَ
ترجمه :
و آنان [= فرعونیان‌] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد!


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان‌ - 1388/02/23
عنوان فیش :مبارزه کردن با همه مظاهر طاغوت، وظیفه وارثان انبیاء
کلیدواژه(ها) : عالِم, انبیای الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
کار علماء کار انبیاء است. «انّ العلماء ورثة الأنبیاء».(1) انبیاء کارشان مسئله‌گوئی فقط نبود. اگر انبیاء فقط به این اکتفا میکردند که حلال و حرامی را برای مردم بیان کنند، این که مشکلی وجود نداشت؛ کسی با اینها در نمی‌افتاد. در این آیات شریفه‌ای که این قاری محترم با صوت خوش و با تجوید خوب در اینجا تلاوت کردند: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»،(2) این چه تبلیغی است که خشیت از مردم در او مندرج است که انسان باید از مردم نترسد در حال این تبلیغ. اگر فقط بیان چند حکم شرعی بود که ترس موردی نداشت که خدای متعال تمجید کند که از مردم نمیترسند؛ از غیر خدا نمیترسند. این تجربه‌های دشواری که انبیاء الهی در طول عمر مبارک خودشان متحمل شدند، برای کی بود؟ چه کار میکردند؟ «و کأیّن من نبیّ قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل اللَّه و ما ضعفوا و ما استکانوا».(3) چی بود این رسالتی که باید برایش جنگید؟ باید جنود اللَّه را برای او بسیج کرد، پیش برد؛ فقط گفتن چند جمله‌ی حلال و حرام و گفتن چند مسئله است؟ انبیاء برای اقامه‌ی حق، برای اقامه‌ی عدل، برای مبارزه‌ی با ظلم، برای مبارزه‌ی با فساد قیام کردند، برای شکستن طاغوتها قیام کردند. طاغوت آن بتی نیست که به فلان دیوار یا در آن زمان به کعبه آویزان میکردند؛ او که چیزی نیست که طغیان بخواهد بکند. طاغوت آن انسان طغیانگری است که به پشتوانه‌ی آن بت، بت وجود خود را بر مردم تحمیل میکند. طاغوت، فرعون است؛ «انّ فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا یستضعف طائفة منهم».(4) این، طاغوت است. با اینها جنگیدند، با اینها مبارزه کردند، جان خودشان را کف دست گذاشتند، در مقابل ظلم ساکت ننشستند، در مقابل زورگوئی ساکت ننشستند، در مقابل اضلال مردم سکوت نکردند. انبیاء، اینند. «انّ العلماء ورثة الأنبیاء». ما اگر در کسوت عالم دین قرار گرفتیم - چه زنمان، چه مردمان، چه سنی‌مان، چه شیعه‌مان - ادعای بزرگی را با خودمان داریم حمل میکنیم. ما میگوئیم نحن ورثة الأنبیاء. این وراثت انبیاء چیست؟ مبارزه‌ی با همه‌ی آن چیزی است که مظهر آن عبارت است از طاغوت؛ با شرک، با کفر، با الحاد، با فسق، با فتنه؛ این وظیفه‌ی ماست.
1 )
الكافی، شیخ كلینی، ج‏ 1، ص 32 
بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ص 10
كنز العمال، متقی هندی، ج 10، ص 146
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 2، ص 92

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِی كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِين
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمود: دانشمندان وارثان پيمبرانند براى اينكه پيمبران پول طلا و نقره بارث نگذارند و تنها احاديثى از احاديثشان بجاى گذارند هر كه از آن احاديث برگيرد بهره بسيارى برگرفته است. پس نيكو بنگريد كه اين علم خود را از كه ميگيريد، زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر جانشينان عادلى هستند كه تغيير دادن غاليان و بخود بستگى خرابكاران و بد معنى كردن نادانان را از دين برميدارند.

2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39
الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا
ترجمه :
(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی می‌کردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش‌دهنده اعمال آنها) است!

3 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 146
وَكَأَيِّن مِن نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهُم في سَبيلِ اللَّهِ وَما ضَعُفوا وَمَا استَكانوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ
ترجمه :
چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می‌رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد.

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 4
إِنَّ فِرعَونَ عَلا فِي الأَرضِ وَجَعَلَ أَهلَها شِيَعًا يَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم يُذَبِّحُ أَبناءَهُم وَيَستَحيي نِساءَهُم ۚ إِنَّهُ كانَ مِنَ المُفسِدينَ
ترجمه :
فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود؛ گروهی را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را (برای کنیزی و خدمت) زنده نگه می‌داشت؛ او به یقین از مفسدان بود!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر - 1387/07/10
عنوان فیش :احساس ناتوانی دشمنان در مقابل خیزش امت های اسلامی،تحقق وعده الهی
کلیدواژه(ها) : بیداری اسلامی, وعده‌های الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
امروز دنیای اسلام افق روشنی در مقابل خود مشاهده میکند. دشمنان بزرگ و مستکبران گردن‌کلفت عالم که همه‌ی دنیا در اختیار آنها هست، امروز در مقابل خیزش امتهای مسلمان و بیداری ملتهای مسلمان احساس ناتوانی میکنند؛ راه بر روی آنها بسته است و این نشان‌دهنده‌ی وعده‌ی الهی است که فرمود: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز».(1) و فرمود: «و نرید ان نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین».(2) اینها وعده‌ی الهی است. و فرمود: «و اللَّه غالب علی أمره».(3) این وعده‌های الهی به برکت بیداری و حرکت مسلمانها بتدریج خود را نشان میدهد.
1 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

3 ) سوره مبارکه يوسف آیه 21
وَقالَ الَّذِي اشتَراهُ مِن مِصرَ لِامرَأَتِهِ أَكرِمي مَثواهُ عَسىٰ أَن يَنفَعَنا أَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَكَذٰلِكَ مَكَّنّا لِيوسُفَ فِي الأَرضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأويلِ الأَحاديثِ ۚ وَاللَّهُ غالِبٌ عَلىٰ أَمرِهِ وَلٰكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمونَ
ترجمه :
و آن کس که او را از سرزمین مصر خرید [= عزیز مصر]، به همسرش گفت: «مقام وی را گرامی دار، شاید برای ما سودمند باشد؛ و یا او را بعنوان فرزند انتخاب کنیم!» و اینچنین یوسف را در آن سرزمین متمکّن ساختیم! (ما این کار را کردیم، تا او را بزرگ داریم؛ و) از علم تعبیر خواب به او بیاموزیم؛ خداوند بر کار خود پیروز است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند!


مربوط به :خطبه‌های نماز عید سعید فطر - 1387/07/10
عنوان فیش :حفظ وحدت مهمترین وظیفه مردم
کلیدواژه(ها) : وحدت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
برای اینکه این دستاوردها [دستاوردهای انقلاب] برای ملت ایران حفظ بشود، لازم است همه‌ی آحاد مردم، بخصوص نخبگان سیاسی، نخبگان اجتماعی و شخصیتهای مطرح توجه بکنند که حفظ وحدت از همه‌ی چیزهائی که به نظر انسان در محدوده‌های گروهی و جماعتی مهم بیاید، مهمتر است. باید وحدت را حفظ کرد. خداوند متعال میفرماید: «تلک الدّار الاخرة نجعلها للّذین لایریدون علوّا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتّقین»؛(1) فرجام نیک کار، متعلق است به کسانی که متقی باشند و خودشان را از ممنوعهای الهی بر حذر بدارند؛ خودخواهی‌ها را کنار بگذارند، در راه خدا، برای خدا، در جهت مصالح ملی، در جهت اعلای کلمه‌ی اسلام تلاش کنند.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :‌بیانات در دیدار مردم تبریز - 1386/11/28
عنوان فیش :ایمان عامل حقیر شدن مرگ در چشم مردم
کلیدواژه(ها) : انقلاب, ایمان, مرگ
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بدون ایمان هم ممکن نبود این بیداری [بیداری مردم در برای انقلاب] به وجود بیاید. ایمان مردم از درون مثل یک موتور فعال وجود آنها را به راه انداخت. اگر ایمان نبود، مرگ اینجور کوچک نمیشد در چشم مردم. آن چیزی که مرگ را حقیر میکند در مقابل چشم مردم، ایمان است. لذا هر چه ایمان بالاتر باشد، مرگ حقیرتر میشود. ایمانی مثل ایمان علی‌بن‌ابی‌طالب، آنقدر مرگ را تحقیر میکند و کوچک میکند که میگوید من از مرگ نه فقط وحشت ندارم، بلکه با او انس دارم. «انس للموت من الطّفل بثدی امّه»(1)؛ انس دارم، علاقه دارم، اصلاً نه اینکه نمیترسم، استقبال میکنم؛ این ناشی از ایمان است. وقتی ایمان هست، مرگ پایان زندگی نیست.
وقت مردن آمد و جستن ز جو
کلّ شی‌ء هالک الّا وجهه(2) از جو انسان میپرد. یک خط فاصلی است بین این نشئه و آن نشئه؛ بعضیها را با زنجیر از این خط فاصل عبور میدهند؛ آنهائی که چسبیده‌اند به زندگی دنیا، بعضی خودشان جست میزنند، خودشان را پرتاب میکنند؛ چرا؟ چون می‌بینند آنجا چه خبر است. وعده‌ی الهی را مشاهده میکنند. لذا شهدای عزیزی که نام اینها را شنیده‌اید، بسیاری از اینها را میشناسید، بعضی از شماها با آنها همراه بوده‌اند، زندگی کرده‌اید، این شهدا از مرگ نمیترسیدند، اینها عاشق زندگی بوده‌اند. وصیتنامه‌ها را که انسان نگاه میکند، این را میفهمد. راه یک ملت این است. ملت ما این راه را شروع کرد.
1 ) خطبه 5 : از خطبه‏هاى آن حضرت است بعد از وفات پيامبر (ص) در خطاب به عباس و ابو سفيان كه پس از اوضاع سقيفه از حضرت درخواست قبول بيعت داشتند
أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ الْمُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَةِ أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا وَ مُجْتَنِي الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ إِينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ . فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتِي وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ .
ترجمه :
اى مردم، با كشتى‏هاى نجات امواج فتنه‏ها را بشكافيد، از جاده دشمنى و اختلاف كنار رويد، تاجهاى مفاخرت و برترى جويى را از سر بيندازيد. رستگار گردد آن كه با داشتن يار قيام نمايد، يا در بى‏قدرتى راه سلامت گيرد و ديگران را راحت گذارد. حكومت بدين صورت آبى متعفن، و لقمه‏اى گلوگير است. هر كس ميوه را به موقع نچيند چون كشاورزى است كه بذر را در زمين ديگرى بپاشد. اگر از قدر و منزلتم بگويم تهمتم مى‏زنند كه بر حكومت حريص است، و اگر ساكت بمانم مى‏گويند از مرگ ترسيده. هرگز، آن هم با آن همه مبارزات و جنگها به خدا قسم عشق پسر ابو طالب به مرگ از علاقه كودك شيرخوار به پستان مادر بيشتر است. سكوتم محض اسرارى است كه در سينه دارم كه اگر بگويم همه شما مردم همچون ريسمانهاى بسته در دلو در اعماق چاه به لرزه خواهيد آمد

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 88
وَلا تَدعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهًا آخَرَ ۘ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إِلّا وَجهَهُ ۚ لَهُ الحُكمُ وَإِلَيهِ تُرجَعونَ
ترجمه :
معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان اقتصادی و دست‌‌اندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی - 1385/11/30
عنوان فیش :آباد کردن آخرت نتیجه استفاده صحیح از ثروت
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوه‌ی تولید و نحوه‌ی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است. بخش دوم که بخش حساس است، این است که چگونگی تولید مورد توجه قرار بگیرد؛ از راههای غیرقانونی، با استفاده‌ی از تقلبات و تخلفات نباشد؛ مصرف او، مصرف نامطلوبی از نظر شرع نباشد؛ بتواند مثل خونی در رگهای جامعه جریان پیدا کند؛ صرف در فساد نباشد. این آیه‌ی شریفه را ملاحظه کنید -سوره‌ی قصص، آیات مربوط به قارون- قارون یک نمونه‌ی کامل و یک ثروتمند نامطلوب از نظر اسلام و قرآن و شرع و همه است. از قول قوم قارون، (یا بزرگان و متدینین بنی‌اسرائیل، یا حضرت موسی) قرآن نقل میکند؛ «قال له قومه»(1) - این حرفها از آدمهای عامی و معمولی نیست؛ بنابراین حرفهای معتبری است؛ علاوه بر اینکه خودِ قرآن این حرفها را تقریر می‌کند؛ یعنی بیان و اثبات می‌کند - که به او می‌گویند: « و ابتغ فیما اتاک اللَّه دار الأخرة»(2)؛ آنچه که خدا به تو داد، این را وسیله‌ی به دست آوردنِ آخرت قرار بده. در روایات ما هم هست: «نعم العون الدّنیا علی الأخرة»؛(3) از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن.

توصیه‌ی دوم: «و لا تنس نصیبک من الدّنیا»؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمی‌گوییم که استفاده نکن؛ خودت بهره‌مند نشو از این ثروت؛ نه، بهره‌مند هم بشو؛ مانعی ندارد.
سوم: «و أحسن کما أحسن اللَّه إلیک»؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیله‌ای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده.
چهارم: «و لا تبغ الفساد فی الأرض»(4)؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمی‌گویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ می‌گویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفاده‌ی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.
شما در کتابها خوانده‌اید، از اهل منبر و خطبا هم زیاد شنیده‌اید که امیرالمؤمنین اوقاف زیادی دارد. گفت: «لا وقف إلّا فی ملک» کسی که مالک نباشد، که نمی‌تواند وقف کند. این اوقاف، املاک امیرالمؤمنین بود. امیرالمؤمنین این املاک را به ارث که نبرده بود، با کار خودش تولید کرده بود. در آن وضعیت کم آبی، امیرالمؤمنین چاه می‌زد، آب بیرون می‌آورد، مزرعه درست می‌کرد، آباد می‌کرد، بعد وقف می‌کرد. بعضی از اوقاف امیرالمؤمنین، قرنها مانده. پیداست چیزهای ریشه‌دار و مهمی بوده است. به‌هرحال، تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 76
إِنَّ قارونَ كانَ مِن قَومِ موسىٰ فَبَغىٰ عَلَيهِم ۖ وَآتَيناهُ مِنَ الكُنوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنوءُ بِالعُصبَةِ أُولِي القُوَّةِ إِذ قالَ لَهُ قَومُهُ لا تَفرَح ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الفَرِحينَ
ترجمه :
قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد!

3 )
الكافی،ثقة الإسلام كلينى‏ ج 5 ص72 ح 8 ؛
من‏لايحضره‏الفقيه،شیخ صدوق، ج3 ص 156ح3567 ؛
 الزهد، حسین بن سعید اهوازی، ص52 ؛
 بحارالأنوار،مجلسی ج70 ص 127 ؛

نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ
ترجمه :
امام صادق عليه السلام فرمود: دنيا براى به دست آوردن آخرت، ياور نيكويى است.

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی - 1385/03/29
عنوان فیش :غره شدن به خود و خداوند عامل خشم الهی/صحیفه سجادیه دعای 46
کلیدواژه(ها) : بنی اسرائیل
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در دو جای از قرآن این عبارت هست که: «ثمّ اذا خوّلناه نعمة منّا قال انّما اوتیته علی علم»(1) - هم در سوره‌ی زمر هست و هم احتمالاً در سوره‌ی لقمان - خدا نعمتی به انسان می‌دهد، اما انسان از دهنده‌ی نعمت غافل می‌شود و تصور می‌کند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت درباره‌ی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: «انّما اوتیته علی علم عندی»(2)؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این همان خطای بزرگی است که ممکن است همه‌ی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیه‌ی شریفه: «فلا تغرّنّکم الحیاة الدّنیا و لا یغرّنّکم باللَّه الغرور»(3) درباره‌ی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید.
در دعای صحیفه‌ی سجادیه می‌فرماید: «فالویل الدائم لمن اغترّ بک»، «ما اطول تردّده فی عقابک»، «ما ابعده عن الفرج»(4). مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون اینکه انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛ این که انسان بگوید، ما که بنده‌ی خوب خدا هستیم و خدا حتماً به ما کمک خواهد کرد؛ این که انسان از حلم الهی سوء استفاده کند و به گناه ادامه بدهد؛ از عذاب خدا خود را ایمن بداند؛ اینها همه غرّه شدن به خداست. امام سجاد می‌فرماید: خدایا! مصیبت دائمی برای آن کسی است که به تو غرّه بشود. این غرّه شدن به خدا، همان بلایی است که بر سر بنی‌اسرائیل آمد. خدای متعال آنها را ملت برگزیده قرار داده بود؛ اما چون به خدا غرّه شدند و وظایف خودشان را انجام ندادند، خدای متعال درباره‌ی آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة».(5) آنها همانهایی هستند که خدای متعال در چند جای قرآن تصریح کرده که من اینها را مردمان برگزیده قرار دادم؛ «و انّی فضّلتکم علی العالمین»(6)؛ اما همین‌ها با عمل بد خود کاری کردند که خدای متعال درباره‌ی آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باؤوا بغضب من اللَّه»(7)، و مورد خشم الهی قرار گرفتند. غرّه شدن به خدا، این چیزها را دنبال خودش دارد. بایستی به خودمان، دلمان و جانمان و به شستشوی روانی خودمان بپردازیم و وظایف سنگین، ما را غافل نکند. البته، راه باز است؛ همین نمازهای پنجگانه، همین امکان دعا، همین نافله، همین نماز شب؛ همه از راههای به خود پرداختن است؛ این راهها را در مقابل ما باز گذاشته‌اند. اگر تنبلی نکنیم، می‌شود؛ آن وقت انسان اعتلاء و نورانیت پیدا می‌کند و کارهایش برکت پیدا می‌کند.
1 ) سوره مبارکه الزمر آیه 49
فَإِذا مَسَّ الإِنسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلناهُ نِعمَةً مِنّا قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ ۚ بَل هِيَ فِتنَةٌ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
هنگامی که انسان را زیانی رسد، ما را (برای حلّ مشکلش) می‌خواند؛ سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می‌گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانی خودم به من داده‌اند»؛ ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمی‌دانند.

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

3 ) سوره مبارکه لقمان آیه 30
ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ وَأَنَّ ما يَدعونَ مِن دونِهِ الباطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ العَلِيُّ الكَبيرُ
ترجمه :
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حقّ است، و آنچه غیر از او می‌خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است!

3 ) سوره مبارکه فاطر آیه 5
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا ۖ وَلا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الغَرورُ
ترجمه :
ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!

4 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛	
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛ 
مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛

« ......حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ.........
ترجمه :
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.

5 ) سوره مبارکه البقرة آیه 61
وَإِذ قُلتُم يا موسىٰ لَن نَصبِرَ عَلىٰ طَعامٍ واحِدٍ فَادعُ لَنا رَبَّكَ يُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ مِن بَقلِها وَقِثّائِها وَفومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها ۖ قالَ أَتَستَبدِلونَ الَّذي هُوَ أَدنىٰ بِالَّذي هُوَ خَيرٌ ۚ اهبِطوا مِصرًا فَإِنَّ لَكُم ما سَأَلتُم ۗ وَضُرِبَت عَلَيهِمُ الذِّلَّةُ وَالمَسكَنَةُ وَباءوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كانوا يَكفُرونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقتُلونَ النَّبِيّينَ بِغَيرِ الحَقِّ ۗ ذٰلِكَ بِما عَصَوا وَكانوا يَعتَدونَ
ترجمه :
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست‌تر را به جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می‌ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.

6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 47
يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَنّي فَضَّلتُكُم عَلَى العالَمينَ
ترجمه :
ای بنی اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید؛ و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برتری بخشیدم.

6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 122
يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَنّي فَضَّلتُكُم عَلَى العالَمينَ
ترجمه :
ای بنی اسرائیل! نعمت مرا، که به شما ارزانی داشتم، به یاد آورید! و (نیز به خاطر آورید) که من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم!

7 ) سوره مبارکه البقرة آیه 61
وَإِذ قُلتُم يا موسىٰ لَن نَصبِرَ عَلىٰ طَعامٍ واحِدٍ فَادعُ لَنا رَبَّكَ يُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ مِن بَقلِها وَقِثّائِها وَفومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها ۖ قالَ أَتَستَبدِلونَ الَّذي هُوَ أَدنىٰ بِالَّذي هُوَ خَيرٌ ۚ اهبِطوا مِصرًا فَإِنَّ لَكُم ما سَأَلتُم ۗ وَضُرِبَت عَلَيهِمُ الذِّلَّةُ وَالمَسكَنَةُ وَباءوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كانوا يَكفُرونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقتُلونَ النَّبِيّينَ بِغَيرِ الحَقِّ ۗ ذٰلِكَ بِما عَصَوا وَكانوا يَعتَدونَ
ترجمه :
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست‌تر را به جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می‌ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.


مربوط به :‌‌بیانات‌ در دیدار اقشار مختلف مردم به ‌مناسبت نیمه‌‌ی شعبان - 1384/06/29
عنوان فیش :انتظار یعنی عدم یأس ملت‌ها نسبت به گشایش در کارها
کلیدواژه(ها) : انتظار فرج‏, باطل
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
انتظار فرج یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده‌یی است. یک انتظار، انتظارِ فرجِ نهایی است؛ یعنی این‌که بشریت اگر می‌بیند که طواغیت عالم ترک‌تازی می‌کنند و چپاولگری می‌کنند و افسارگسیخته به حق انسانها تعدی می‌کنند، نباید خیال کند که سرنوشت دنیا همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چاره‌یی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست - «للباطل جولة» - (1) و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار حکومت عدل؛ و او خواهد آمد. انتظار فرج و گشایش، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و بشریت دچار ستم‌ها و آزارهاست، یک مصداق از انتظار فرج است، لیکن انتظار فرج مصداق‌های دیگر هم دارد. وقتی به ما می‌گویند منتظر فرج باشید، فقط این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بن‌بستی قابل گشوده شدن است. فرج، یعنی این؛ فرج، یعنی گشایش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج می‌آموزد و تعلیم می‌گیرد که هیچ بن‌بستی در زندگی بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان ناامید دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمی‌شود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله‌ی با این‌همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بن‌بست‌های جاری زندگی هم همین فرج متوقَّع و مورد انتظار است. این، درس امید به همه‌ی انسانهاست؛ این، درس انتظار واقعی به همه‌ی انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانسته‌اند؛(2) معلوم می‌شود انتظار، یک عمل است، بی‌عملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که انتظار یعنی این‌که دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا یک کاری بشود. انتظار یک عمل است، یک آماده‌سازی است، یک تقویت انگیزه در دل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویایی است در همه‌ی زمینه‌ها. این، در واقع تفسیر این آیات کریمه‌ی قرآنی است که: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین» (3) یا «ان الارض للَّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین».(4) یعنی هیچ‌وقت ملت‌ها و امت‌ها نباید از گشایش مأیوس شوند.
1 )
غرر الحكم و درر الكلم ، عبد الواحد بن محمد تميمى آمُدى‏ ص 544 ؛
عیون الحكم والمواعظ ، علی بن محمدلیثی واسطی ص 403؛

«للحقّ دولة، للباطل جولة»
ترجمه :
برای حق دولتی و از برای باطل جولانی باشد.

2 )
كمال الدین و تمام النعمة ، شیخ صدوق ج 2 ص 644؛
الخصال،صدوق،ج2ص620 ؛ 
المناقب،ابن شهر آشوب،ج4ص425 ؛ 
بحارالانوار،مجلسی،ج50ص317ح14 ؛

أفضل أعمال أمتی انتظار الفرج من الله عز و جل
ترجمه :
برترین اعمال امت من انتظار فرج از خداوند بزرگ و بلند قدر است.

3 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

4 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1384/05/28
عنوان فیش :عاقبت نیک، در سایه تقوا
کلیدواژه(ها) : غفلت, تقوا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
خیلی از کارهایی که ما می‌کنیم و لغزشهایی که از ما سر می‌زند، بر اثر عدم مراقبت است. خیلی از گناهان را ما با قصد قبلی انجام نمی‌دهیم؛ از خود غفلت می‌کنیم، زبان ما به غیبت و تهمت و شایعه‌پراکنی و دروغ آلوده می‌شود؛ دست ما و چشم ما هم همین‌طور. بنابراین غفلت است که ما را در بلا می‌اندازد. اگر مراقب چشم و زبان و دست و امضاء و قضاوت و نوشتن و حرف زدنمان باشیم، بسیاری از خطاها و گناهان بزرگ و کوچک از ما سر نمی‌زند. اگر مراقب دلِ خود باشیم، دچار حسد، بدخواهی، بددلی، کینه، بخل، ترسهای بی‌مورد، طمع به مال و منال دنیا و طمع به ناموس و مال دیگران در دل ما رسوخ نمی‌کند. این مراقبت در انسان، جاده‌ی نجات است. عاقبت نیک، در سایه‌ی این مراقبت به دست می‌آید؛ «و العاقبة للمتّقین».(1) اگر این مراقبت در انسانی باشد، امکان گناه از او بسیار کم می‌شود. عدالت یک انسان هم از همین مراقبت سرچشمه می‌گیرد؛ استقامت یک انسان و یک ملت هم از همین مراقبت سرچشمه می‌گیرد؛ حق‌جویی و حق‌پویی هم از همین مراقبت سرچشمه می‌گیرد. این مراقبت و این تقوا مادر همه‌ی نیکی‌هاست؛ هدایت هم به خاطر این مراقبت ایجاد می‌شود؛ پیشرفت دنیا و آخرت هم ناشی از همین مراقبت است. وقتی مراقبت کنیم، فکر ما هم بیکار نمی‌ماند؛ دل ما هم به راه کج نمی‌رود؛ جوارح و اعضای ما هم خطا و لغزش پیدا نمی‌کند یا کم پیدا می‌کند. دنیا و آخرت زیر سایه‌ی تقواست؛ این درس امیرالمؤمنین است.(2) امروز ما به این درس نیاز داریم؛ نه فقط امروز، بلکه همیشه نیازمندیم؛ اما این مقطع زمانی برای ما مهم است.
1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

1 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!

2 ) خطبه 161 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در وصف پيامبر و خاندان آن حضرت
ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِي‏ءِ وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِيِّ وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِي وَ الْكِتَابِ الْهَادِي أُسْرَتُهُ خَيْرُ أُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ شَجَرَةٍ أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ مَوْلِدُهُ بِمَكَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بِطَيْبَةَ عَلَا بِهَا ذِكْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ كَافِيَةٍ وَ مَوْعِظَةٍ شَافِيَةٍ وَ دَعْوَةٍ مُتَلَافِيَةٍ أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ وَ بَيَّنَ بِهِ الْأَحْكَامَ الْمَفْصُولَةَ فَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دَيْناً تَتَحَقَّقْ شِقْوَتُهُ وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ وَ تَعْظُمْ كَبْوَتُهُ وَ يَكُنْ مَآبُهُ إِلَى الْحُزْنِ الطَّوِيلِ وَ الْعَذَابِ الْوَبِيلِ وَ أَتَوَكَّلُ عَلَى اللَّهِ تَوَكُّلَ الْإِنَابَةِ إِلَيْهِ وَ أَسْتَرْشِدُهُ السَّبِيلَ الْمُؤَدِّيَةَ إِلَى جَنَّتِهِ الْقَاصِدَةَ إِلَى مَحَلِّ رَغْبَتِهِ . أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَإِنَّهَا النَّجَاةُ غَداً وَ الْمَنْجَاةُ أَبَداً رَهَّبَ فَأَبْلَغَ وَ رَغَّبَ فَأَسْبَغَ وَ وَصَفَ لَكُمُ الدُّنْيَا وَ انْقِطَاعَهَا وَ زَوَالَهَا وَ انْتِقَالَهَا فَأَعْرِضُوا عَمَّا يُعْجِبُكُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكُمْ مِنْهَا أَقْرَبُ دَارٍ مِنْ سَخَطِ اللَّهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ فَغُضُّوا عَنْكُمْ عِبَادَ اللَّهِ غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا لِمَا قَدْ أَيْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالَاتِهَا فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِيقِ النَّاصِحِ وَ الْمُجِدِّ الْكَادِحِ وَ اعْتَبِرُوا بِمَا قَدْ رَأَيْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَكُمْ قَدْ تَزَايَلَتْ أَوْصَالُهُمْ وَ زَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَ أَسْمَاعُهُمْ وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزُّهُمْ وَ انْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعِيمُهُمْ فَبُدِّلُوا بِقُرْبِ الْأَوْلَادِ فَقْدَهَا وَ بِصُحْبَةِ الْأَزْوَاجِ مُفَارَقَتَهَا لَا يَتَفَاخَرُونَ وَ لَا يَتَنَاسَلُونَ وَ لَا يَتَزَاوَرُونَ وَ لَا يَتَحَاوَرُونَ فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ حَذَرَ الْغَالِبِ لِنَفْسِهِ الْمَانِعِ لِشَهْوَتِهِ النَّاظِرِ بِعَقْلِهِ فَإِنَّ الْأَمْرَ وَاضِحٌ وَ الْعَلَمَ قَائِمٌ وَ الطَّرِيقَ جَدَدٌ وَ السَّبِيلَ قَصْدٌ .
ترجمه :
پيامبرش را با نورى درخشان، و دليلى روشن، و راهى آشكار، و كتابى هدايت كننده بر انگيخت. خاندانش بهترين خاندان، و شجره وجودش بهترين شجره است، شجره‏اى كه شاخه‏هايش معتدل، و ميوه‏هايش در دسترس است. جايگاه ولادتش مكّه، و هجرتش مدينه طيّبه بود، در مدينه نامش پر آوازه شد، و صدايش از آنجا به همه جا رسيد. خداوند او را با دليل كافى و پندى شفابخش، و دعوتى كه مردم را از گمراهيها برهاند فرستاد. دستورات ناشناخته دين را به وسيله او آشكار نمود، و بدعتهاى نادرست را درهم كوبيد، و احكامى را كه هم اكنون نزد ما معلوم است بيان داشت. كسى كه غير اسلام را بخواهد شقاوتش قطعى، پيوندش با خداوند بريده، و سقوطش‏ شديد، و باز گشتش به غصه‏اى طولانى، و عذابى سخت است. به خداوند تكيه مى‏كنم تكيه‏اى كه نتيجه‏اش بازگشت به اوست، و از او راهى مى‏جويم كه رساننده به بهشت و به محل رغبت و رضاى اوست. بندگان خدا، شما را به تقوا و طاعت خدا سفارش مى‏نمايم، كه باعث نجات فردا، و سبب آزادى ابدى است. خداوند با ابلاغ كامل شما را از عذاب بيم داد، و با تشويق همه جانبه به رضوانش تشويق نمود، و دنيا و قطع شدن و از دست رفتن و انتقالش را براى شما وصف كرد. از اين دنيا و آنچه كه از آن براى شما شگفت انگيز است روى بگردانيد زيرا چيز اندكى از آن با شما خواهد بود. دنيا نزديكترين منزل به خشم خدا، و دورترين محل از خشنودى حق است. پس اى بندگان خدا، از غمها و مشاغل دنيا محض اينكه به جدايى آن از خود و تغيير حالاتش يقين داريد چشم پوشى كنيد. از دنيا همچون شخص دلسوز خير خواه و سختكوش رنجبر براى خود در ترس و بيم باشيد، و به آنچه از حوادثى كه ديديد بر سر گذشتگان آمد عبرت گيريد، كه پيوندهاى اعضايشان‏ از هم گسست، چشم‏ها و گوشهايشان نابود شد، شرف و عزّتشان از دست رفت، شادى و نعمتشان قطع شد. همانان كه به جاى قرب فرزندان به فقدان آنان، و به جاى مصاحبت با زنان به فراق آنان مبتلا شدند. اكنون نه به مفاخرت بر مى‏خيزند، نه توليد نسل مى‏كنند، نه به زيارت يكديگر مى‏روند، و نه به گفتگوى هم مى‏نشينند. پس اى بندگان خدا، تقوا پيشه كنيد تقواى آن كه بر نفسش غالب آمده و شهواتش را مانع گشته، و با ديده عقل به امور نظر مى‏كند، زيرا برنامه واضح، و نشانه نجات بر پا، و جادّه هموار، و راه راست و معتدل است

2 ) خطبه 194 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در باره منافقين
نَحْمَدُهُ عَلَى مَا وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطَّاعَةِ وَ ذَادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِيَةِ وَ نَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَمَاماً وَ بِحَبْلِهِ اعْتِصَاماً وَ نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ كُلَّ غَمْرَةٍ وَ تَجَرَّعَ فِيهِ كُلَّ غُصَّةٍ وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ وَ تَأَلَّبَ عَلَيْهِ الْأَقْصَوْنَ وَ خَلَعَتْ إِلَيْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ ضَرَبَتْ إِلَى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَهَا مِنْ أَبْعَدِ الدَّارِ وَ أَسْحَقِ الْمَزَارِ ، أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ قُلُوبُهُمْ دَوِيَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِيَّةٌ يَمْشُونَ الْخَفَاءَ وَ يَدِبُّونَ الضَّرَاءَ وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَيَاءُ حَسَدَةُ الرَّخَاءِ وَ مُؤَكِّدُو الْبَلَاءِ وَ مُقْنِطُو الرَّجَاءِ لَهُمْ بِكُلِّ طَرِيقٍ صَرِيعٌ وَ إِلَى كُلِّ قَلْبٍ شَفِيعٌ وَ لِكُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ يَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ يَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ إِنْ سَأَلُوا أَلْحَفُوا وَ إِنْ عَذَلُوا كَشَفُوا وَ إِنْ حَكَمُوا أَسْرَفُوا قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلًا وَ لِكُلِّ حَيٍّ قَاتِلًا وَ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِكُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً يَتَوَصَّلُونَ إِلَى الطَّمَعِ بِالْيَأْسِ لِيُقِيمُوا بِهِ أَسْوَاقَهُمْ وَ يُنْفِقُوا بِهِ أَعْلَاقَهُمْ يَقُولُونَ فَيُشَبِّهُونَ وَ يَصِفُونَ فَيُمَوِّهُونَ قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِيقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِيقَ فَهُمْ لُمَةُ الشَّيْطَانِ وَ حُمَةُ النِّيرَانِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ .
ترجمه :
خداوند را بر توفيقى كه در بندگى عنايت كرده، و از معصيت باز داشته سپاس مى‏گوييم. و اتمام نعمت و چنگ زدن به ريسمانش را از او درخواست مى‏نماييم. و شهادت مى‏دهيم كه محمد بنده و فرستاده اوست، آن وجود مباركى كه در راه خشنودى او در هر بلا و سختى فرو رفت، و از هر شربت بلايى جامى نوشيد، در حالى كه نزديكانش از او روى گرداندند، و بيگانگان بر دشمنيش اتفاق داشتند، عرب براى جنگ با او عنان گسيخته بود، و مركب‏ها را براى كارزار با او به تازيانه رانده بود، تا دشمنى خود را به ساحت مقدسش وارد كند، از دورترين خانه، و بعيدترين جايگاه. بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى‏كنم، و از اهل نفاق مى‏ترسانم، چرا كه آنان‏ گمراه و گمراه كننده‏اند، و دچار لغزش و لغزاننده‏اند. رنگ به رنگ مى‏شوند، و به حالات گوناگون ظاهر مى‏گردند، به هر وسيله كوبنده‏اى براى گمراه كردن شما متوسل مى‏شوند، و در هر كمينگاهى كمين مى‏گيرند. قلوبشان فاسد، و ظاهرشان پاك مى‏نمايد. براى فريب مردم به دور از ديده حركت مى‏كنند، و چون روباه در ميان جنگل انبوه از درخت مى‏جهند. وصفشان به ظاهر دواى درد، و گفتارشان شفاست، امّا عملشان دردى است بى‏دوا. بر راحت مردمان حسد مى‏برند، بر گرفتارى ديگران مى‏افزايند، و اميدواران را نوميد مى‏كنند. اينان را به هر راهى افتاده‏اى، و در هر دلى شفيعى، و در هر غم و اندوهى اشكى است. مدح و ثناى يكديگر را به هم وام دهند، و پاداش آن را متوقعند. در سؤال اصرار ورزند، و به وقت سرزنش پرده درى كنند، و اگر در قضيه‏اى حكم قرار گيرند اسراف در ستم نمايند. برابر هر حقّى باطلى، و براى هر راستى كژى‏اى، و براى هر زنده‏اى قاتلى، و براى هر درى كليدى، و براى هر شبى چراغى آماده كرده‏اند. با اظهار بى‏رغبتى زمينه ساز طمع خود هستند تا بازارشان را به پا دارند، و متاع‏هاى كاسد به ظاهر نفيس خود را رواج دهند. باطل مى‏گويند ولى حق جلوه مى‏دهند، و بد وصف مى‏كنند و زيبا مى‏نمايانند. راه سخت و تنگ باطل را آسان جلوه مى‏دهند، و از راه حق بر اين پايه كه راهى سخت و تنگ است مى‏ترسانند. اينان ياران شيطان، و زبانه‏هاى آتشند، «آنان حزب شيطانند، و بدانيد حزب شيطان زيانكارانند»

2 ) قصار 203 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: اى مردم، خدا را بپرهيزيد كه اگر حرف زديد مى‏شنود، و اگر نهفته داريد مى‏داند. و بر مردنى پيشى جوييد كه اگر از آن فرار كرديد شما را دريابد، و اگر بايستيد شما را بگيرد، و اگر فراموشش كنيد شما را به ياد آورد

2 ) خطبه 114 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در پند و اندرز مردم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ كَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلَائِهِ وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ السِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُ كِتَابُهُ عِلْمٌ غَيْرُ قَاصِرٍ وَ كِتَابٌ غَيْرُ مُغَادِرٍ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ الْغُيُوبَ وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ إِيمَاناً نَفَى إِخْلَاصُهُ الشِّرْكَ وَ يَقِينُهُ الشَّكَّ وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ شَهَادَتَيْنِ تُصْعِدَانِ الْقَوْلَ وَ تَرْفَعَانِ الْعَمَلَ لَا يَخِفُّ مِيزَانٌ تُوضَعَانِ فِيهِ وَ لَا يَثْقُلُ مِيزَانٌ تُرْفَعَانِ عَنْهُ أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّتِي هِيَ الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ دَعَا إِلَيْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ وَ وَعَاهَا خَيْرُ وَاعٍ فَأَسْمَعَ دَاعِيهَا وَ فَازَ وَاعِيهَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ حَتَّى أَسْهَرَتْ لَيَالِيَهُمْ وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ فَأَخَذُوا الرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ وَ الرِّيَّ بِالظَّمَإِ وَ اسْتَقْرَبُوا الْأَجَلَ فَبَادَرُوا الْعَمَلَ وَ كَذَّبُوا الْأَمَلَ فَلَاحَظُوا الْأَجَلَ ثُمَّ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ غِيَرٍ وَ عِبَرٍ فَمِنَ الْفَنَاءِ أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لَا تُخْطِئُ سِهَامُهُ وَ لَا تُؤْسَى جِرَاحُهُ يَرْمِي الْحَيَّ بِالْمَوْتِ وَ الصَّحِيحَ بِالسَّقَمِ وَ النَّاجِيَ بِالْعَطَبِ آكِلٌ لَا يَشْبَعُ وَ شَارِبٌ لَا يَنْقَعُ وَ مِنَ الْعَنَاءِ أَنَّ الْمَرْءَ يَجْمَعُ مَا لَا يَأْكُلُ وَ يَبْنِي مَا لَا يَسْكُنُ ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لَا مَالًا حَمَلَ وَ لَا بِنَاءً نَقَلَ وَ مِنْ غِيَرِهَا أَنَّكَ تَرَى الْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً وَ الْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً لَيْسَ ذَلِكَ إِلَّا نَعِيماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّ الْمَرْءَ يُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَيَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ فَلَا أَمَلٌ يُدْرَكُ وَ لَا مُؤَمَّلٌ يُتْرَكُ فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَعَزَّ سُرُورَهَا وَ أَظْمَأَ رِيَّهَا وَ أَضْحَى فَيْئَهَا لَا جَاءٍ يُرَدُّ وَ لَا مَاضٍ يَرْتَدُّ فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَقْرَبَ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ وَ أَبْعَدَ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ لِانْقِطَاعِهِ عَنْهُ إِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِشَرٍّ مِنَ الشَّرِّ إِلَّا عِقَابُهُ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِخَيْرٍ مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا ثَوَابُهُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ فَلْيَكْفِكُمْ مِنَ الْعِيَانِ السَّمَاعُ وَ مِنَ الْغَيْبِ الْخَبَرُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ الدُّنْيَا وَ زَادَ فِي الْآخِرَةِ خَيْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ الْآخِرَةِ وَ زَادَ فِي الدُّنْيَا فَكَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رَابِحٍ وَ مَزِيدٍ خَاسِرٍ إِنَّ الَّذِي أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ الَّذِي نُهِيتُمْ عَنْهُ وَ مَا أُحِلَّ لَكُمْ أَكْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا كَثُرَ وَ مَا ضَاقَ لِمَا اتَّسَعَ قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا يَكُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَيْكُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّكُّ وَ دَخِلَ الْيَقِينُ حَتَّى كَأَنَّ الَّذِي ضُمِنَ لَكُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ وَ كَأَنَّ الَّذِي قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْكُمْ فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ فَإِنَّهُ لَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ مَا فَاتَ الْيَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ الْيَوْمَ رَجْعَتُهُ الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِي وَ الْيَأْسُ مَعَ الْمَاضِي فَ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ .
ترجمه :
سپاس خدايى را كه حمد را به نعمت‏ها، و نعمت‏ها را به شكر متصل كرد. او را بر نعمت‏هايش حمد مى‏كنيم چنانكه بر بلاهايش سپاس مى‏گزاريم. و از او در برابر اين نفوسى كه در آنچه امر شده كاهلى مى‏كند، و بر آنچه نهى شده شتاب مى‏نمايد يارى مى‏خواهيم. و از او براى گناهانى كه علمش به آن‏ احاطه دارد و كتابش آن را بر شمرده آمرزش مى‏طلبيم، آن علمى كه قاصر نيست، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته. و ايمان مى‏آوريم به او ايمان كسى كه غيب‏ها را با ديده سر ديده، و به آنچه وعده داده‏اند آگاه شده، ايمانى كه اخلاصش شرك را زدوده، و يقينش شك را از بين برده. و شهادت مى‏دهيم كه معبودى جز اللّه نيست تنها و بى‏شريك است، و محمّد صلّى اللّه عليه و آله بنده و فرستاده اوست، دو شهادتى كه گفتار (نيكو) را اوج مى‏دهند، و عمل (صالح) را بالا مى‏برند. ميزانى كه اين دو شهادت را در آن مى‏نهند سبك نباشد، و ميزانى كه اين دو شهادت را از آن بردارند سنگين نخواهد بود. اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى‏كنم كه توشه سفر است و پناهگاه: توشه‏اى است رساننده به مقصود، و پناهگاهى است رهاننده، كه شنواننده‏ترين دعوت كنندگان به آن دعوت نموده، و بهترين حفظ كننده آن را حفظ كرده، دعوت كننده‏اش آن را به گوش رساند، و حفظ كننده‏اش رستگار شد. بندگان خدا، تقواى الهى اولياء خدا را از دچار شدن به حرامها باز داشت، و دلهايشان را ملازم ترس از خدا كرد، تا جايى كه آنان را به شب زنده‏دارى واداشت، و در گرماى روز موفق به روزه نمود، پس راحتى فردا را با سختى امروز، و سيراب شدن فردا را با تشنگى امروز به دست آوردند، مرگ را نزديك دانستند پس به انجام عمل شتافتند، و آرزو را تكذيب كردند پس مرگ را در نظر آوردند. دنيا سراى فنا و رنج و تغيير و جاى عبرت است. از اسباب فنايش اين كه كمانش را كشيده، نه تيرش به خطا مى‏رود، و نه زخمهايش علاج مى‏گردد. زنده را هدف تير مرگ مى‏سازد، سالم را به بيمارى مبتلا مى‏كند، و نجات يافته را به هلاكت مى‏اندازد. خورنده‏اى است كه سير نمى‏شود، و نوشنده‏اى است كه سيراب نمى‏گردد. و از رنجهاى دنيا اين كه: شخص جمع مى‏نمايد چيزى را كه نمى‏خورد، و خانه‏اى مى‏سازد كه در آن ساكن نمى‏شود، آن گاه به سوى خدا مى‏رود بدون آنكه مالى بردارد، و ساختمانى همراه ببرد. و از جمله نمونه‏هاى تغيير وضع دنيا اين كه: آن كس كه روزى مورد ترحم مردم بود روز ديگر مورد غبطه واقع مى‏شود، و آن كه مورد غبطه بود مورد ترحم قرار مى‏گيرد، اين نيست مگر به خاطر نعمتى كه از بين رفته و به جاى آن رنج و محنت جاى گرفته. و از جمله اسباب عبرتهاى دنيا اين كه: همين كه نزديك است انسان به آرزويش برسد ناگهان حضور مرگ اميدش را قطع مى‏كند، بر اين حساب نه آرزو درك مى‏شود، نه آرزومند را آزاد مى‏گذارند تا ادامه حيات دهد. سبحان اللّه، چه فريبنده است خوشى دنيا، و چه مايه تشنگى است سيرابى آن، و چه موجب گرمى است سايه‏اش نه آينده‏اش قابل ردّ است، نه گذشته‏اش قابل بازگشت. سبحان اللّه، چه نزديك است آدم زنده به مرده براى ملحق شدن به مرده، و چه دور است مرده از زنده به خاطر جداييش از زنده از شرّ چيزى بدتر نيست مگر جريمه‏اى كه براى آن است، و از خير چيزى بهتر نيست مگر ثوابى كه براى آن مقرّر است. شنيدن هر چيزى از دنيا بزرگتر است از ديدنش، و ديدن هر چيزى از آخرت عظيم‏تر است از شنيدنش. پس بايد شنيدن و خبر گرفتن از غيب (به وسيله انبياء) شما را از ديدن كفايت كند. بدانيد آنچه از دنياى شما كم شود و به آخرت اضافه گردد بهتر است از اينكه از آخرت شما كم شود و به دنياتان اضافه گردد. چه بسا كم شده‏اى كه سود بر است، و اضافه شده‏اى كه زيانكار است. آنچه به آن امر شده‏ايد آسانتر است از آنچه از آن نهى شده‏ايد، و آنچه براى شما حلال شده بيشتر است از آنچه بر شما حرام گشته. بنا بر اين كم را براى بسيار رها كنيد، و دشوار را براى آسان وانهيد. روزى شما را متكفّل شده‏اند، و به عمل امر شده‏اند، و به عمل امر شده‏ايد، پس مبادا كوشش شما براى طلب روزى كه تضمين شده بيش از به جا آوردن عملى كه بر شما واجب گشته باشد، با اينكه سوگند به خدا شك بر شما عارض شده و يقين شما عيب دار گشته، چنانكه گويى به دست آوردن روزى ضمانت شده بر شما واجب گشته، و به جاى آوردن اعمال واجبه از شما ساقط شده است پس به سوى عمل بشتابيد، و از مرگ ناگهانى بترسيد، زيرا اميدى به بازگشت عمر نيست به نحوى كه به بازگشت روزى هست. آنچه از رزق امروز شما از دست رفته اميد افزون شدن آن در فردا هست، و آنچه از عمر شما در ديروز گذشته امروز اميد به بازگشت آن نيست. به آينده روزى اميد هست، و به گذشته عمر غير از نوميدى نيست. «پس خدا را آنچنان كه سزاوار اوست بپرهيزيد، و نميريد مگر آنكه مسلمان باشيد»

2 ) خطبه 173 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در اينكه چه كسى شايسته خلافت است، و سفارش به تقوا و گريز از دنيا
أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ . أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ وَ لَعَمْرِي لَئِنْ كَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى يَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ وَ لَكِنْ أَهْلُهَا يَحْكُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ أَلَا وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ رَجُلًا ادَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِي عَلَيْهِ أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا خَيْرُ مَا تَوَاصَى الْعِبَادُ بِهِ وَ خَيْرُ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً . أَلَا وَ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَةٍ لَكُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَيْهَا وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا وَ لَا يَخِنَّنَّ أَحَدُكُمْ خَنِينَ الْأَمَةِ عَلَى مَا زُوِيَ عَنْهُ مِنْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا اسْتَحْفَظَكُمْ مِنْ كِتَابِهِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَضُرُّكُمْ تَضْيِيعُ شَيْ‏ءٍ مِنْ دُنْيَاكُمْ بَعْدَ حِفْظِكُمْ قَائِمَةَ دِينِكُمْ أَلَا وَ إِنَّهُ لَا يَنْفَعُكُمْ بَعْدَ تَضْيِيعِ دِينِكُمْ شَيْ‏ءٌ حَافَظْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاكُمْ أَخَذَ اللَّهُ بِقُلُوبِنَا وَ قُلُوبِكُمْ إِلَى الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِيَّاكُمُ الصَّبْرَ .
ترجمه :
رسول خدا امين وحى، و آخرين فرستادگان، و بشارت دهنده به رحمت، و بيم دهنده از عذاب او بود. اى مردم، آن كه تواناترين مردم به حكومت، و داناترين آنان به امر خدا در كار حكومت است از همه به حكومت شايسته‏تر است. اگر در مسأله حكومت فتنه جويى به فتنه برخيزد بازگشت به حق از او خواسته مى‏شود و اگر امتناع ورزيد كشته مى‏شود. به جانم سوگند، اگر جز با حضور همه مردم امامت منعقد نگردد چنين كارى شدنى نيست، ولى آنان كه حضور دارند ثبوت حكومت را بر غائبان حكم مى‏كنند، پس فرد حاضر حق رويگردانى، و غائب حق انتخاب غير را ندارد. بدانيد كه من با دو نفر مى‏جنگم: مردى كه چيزى را ادعا كند كه حق او نيست، و كسى كه رويگردان شود از چيزى كه بر عهده اوست. بندگان خدا، شما را به تقوا سفارش مى‏كنم، كه تقوا بهترين چيزى است كه عباد حق يكديگر را به آن سفارش مى‏كردند، و از بهترين عاقبتها نزد خداست. بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمى‏كشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مى‏شويد انجام دهيد، و از آنچه‏ نهى مى‏گرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست. بدانيد دنيايى كه نسبت به آن آرزومنديد و به آن ميل داريد، و آن گاهى شما را به خشم و زمانى به خشنودى مى‏برد، نه خانه شماست و نه منزلى كه براى آن آفريده شده‏ايد، و نه جايى كه شما را به آن دعوت كرده‏اند. بدانيد كه دنيا براى شما باقى نمى‏ماند و شما هم در آن باقى نخواهيد ماند، اگر دنيا شما را به ظاهرش فريفت از شرّش نيز بيم داد. پس به خاطر بيم دهيش از آنچه فريبتان مى‏دهد چشم پوشى كنيد، و به خاطر ترساندنش از طمع به آن خوددارى نماييد، و در دنيا براى آخرتى كه به آن دعوت شده‏ايد بر يكديگر پيشى گيريد، و با عمق دل از دنيا روى بگردانيد، نبايد احدى از شما به خاطر چيزى از دنيا كه از او گرفته شده چون كنيز ناله بزند. و با شكيبايى بر طاعت خدا و محافظت بر آنچه از كتابش كه حفظ آن را از شما خواسته است نعمت خدا را بر خود تمام كنيد. بدانيد در صورتى كه پايه دين خود را حفظ نموده باشيد. از دست دادن متاع دنيا به شما زيانى وارد نكند. و بدانيد در صورت تباه كردن دين آنچه از دنيا حفظ كرده‏ايد به شما سودى ندهد. خداوند دلهاى ما و شما را متوجه حق كند، و شكيبايى را به ما و شما ارزانى دارد

2 ) خطبه 167 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در ابتداى حكومتش
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ كِتَاباً هَادِياً بَيَّنَ فِيهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَيْرِ تَهْتَدُوا وَ اصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا الْفَرَائِضَ الْفَرَائِضَ أَدُّوهَا إِلَى اللَّهِ تُؤَدِّكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ حَرَاماً غَيْرَ مَجْهُولٍ وَ أَحَلَّ حَلَالًا غَيْرَ مَدْخُولٍ وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا يَجِبُ بَادِرُوا أَمْرَ الْعَامَّةِ وَ خَاصَّةَ أَحَدِكُمْ وَ هُوَ الْمَوْتُ فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَكُمْ وَ إِنَّ السَّاعَةَ تَحْدُوكُمْ مِنْ خَلْفِكُمْ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا يُنْتَظَرُ بِأَوَّلِكُمْ آخِرُكُمْ اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ لَا تَعْصُوهُ وَ إِذَا رَأَيْتُمُ الْخَيْرَ فَخُذُوا بِهِ وَ إِذَا رَأَيْتُمُ الشَّرَّ فَأَعْرِضُوا عَنْهُ .
ترجمه :
خداوند متعال كتابى هدايت كننده نازل كرد كه خير و شرّ را در آن كتاب بيان كرد، پس راه‏ خير را انتخاب كنيد تا هدايت شويد، و از بدى روى بگردانيد تا در راه مستقيم قرار گيريد. واجبات واجبات آنها را به پيشگاه خداوند ادا كنيد تا شما را به بهشت برسانند. خداوند چيزهايى را كه بر شما مجهول نيست حرام كرد، و چيزهايى را كه در آن عيبى نيست حلال كرد، و حرمت مسلمان را بر آنچه داراى حرمت است برترى داد، و حقوق مسلمانان را در جاهاى خود به سبب اخلاص و توحيد محكم ساخت. پس مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دست او سالم باشند مگر براى حق، و آزار مسلمانان جايز نيست مگر امر واجبى در كار باشد. بر مسأله‏اى كه همگانى است و نيز مختصّ به هر يك از شماست و آن مرگ است پيشى گيريد، زيرا مردم پيشاپيش شما (به راه آخرت رفته) اند، و قيامت هم از دنبال شما را مى‏راند. خود را سبك كنيد تا ملحق شويد، كه رفتگان را نگاه داشته و چشم به راه فعلى‏ها هستند. از خدا نسبت به بندگان و شهرهايش پروا كنيد، زيرا داراى مسئوليت هستيد حتى نسبت به زمينها و حيوانات، و خداوند را اطاعت كنيد و از نافرمانى او بپرهيزيد. چون خير را مشاهده كنيد آن را از دست مدهيد، و چون شرّ را ببينيد از آن روى گردانيد.

2 ) خطبه 195 : از خطبه‏هاى آن حضرت است در ستايش خدا و پيامبر و پند و اندرز
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَظْهَرَ مِنْ آثَارِ سُلْطَانِهِ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِهِ مَا حَيَّرَ مُقَلَ الْعُقُولِ مِنْ عَجَائِبِ قُدْرَتِهِ وَ رَدَعَ خَطَرَاتِ هَمَاهِمِ النُّفُوسِ عَنْ عِرْفَانِ كُنْهِ صِفَتِهِ . وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةَ إِيمَانٍ وَ إِيقَانٍ وَ إِخْلَاصٍ وَ إِذْعَانٍ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ وَ هَدَى إِلَى الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ . وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يُرْسِلْكُمْ هَمَلًا عَلِمَ مَبْلَغَ نِعَمِهِ عَلَيْكُمْ وَ أَحْصَى إِحْسَانَهُ إِلَيْكُمْ فَاسْتَفْتِحُوهُ وَ اسْتَنْجِحُوهُ وَ اطْلُبُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَمْنِحُوهُ فَمَا قَطَعَكُمْ عَنْهُ حِجَابٌ وَ لَا أُغْلِقَ عَنْكُمْ دُونَهُ بَابٌ وَ إِنَّهُ لَبِكُلِّ مَكَانٍ وَ فِي كُلِّ حِينٍ وَ أَوَانٍ وَ مَعَ كُلِّ إِنْسٍ وَ جَانٍّ لَا يَثْلِمُهُ الْعَطَاءُ وَ لَا يَنْقُصُهُ الْحِبَاءُ وَ لَا يَسْتَنْفِدُهُ سَائِلٌ وَ لَا يَسْتَقْصِيهِ نَائِلٌ وَ لَا يَلْوِيهِ شَخْصٌ عَنْ شَخْصٍ وَ لَا يُلْهِيهِ صَوْتٌ عَنْ صَوْتٍ وَ لَا تَحْجُزُهُ هِبَةٌ عَنْ سَلْبٍ وَ لَا يَشْغَلُهُ غَضَبٌ عَنْ رَحْمَةٍ وَ لَا تُولِهُهُ رَحْمَةٌ عَنْ عِقَابٍ وَ لَا يُجِنُّهُ الْبُطُونُ عَنِ الظُّهُورِ وَ لَا يَقْطَعُهُ الظُّهُورُ عَنِ الْبُطُونِ قَرُبَ فَنَأَى وَ عَلَا فَدَنَا وَ ظَهَرَ فَبَطَنَ وَ بَطَنَ فَعَلَنَ وَ دَانَ وَ لَمْ يُدَنْ لَمْ يَذْرَأِ الْخَلْقَ بِاحْتِيَالٍ وَ لَا اسْتَعَانَ بِهِمْ لِكَلَالٍ أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ فَتَمَسَّكُوا بِوَثَائِقِهَا وَ اعْتَصِمُوا بِحَقَائِقِهَا تَؤُلْ بِكُمْ إِلَى أَكْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِزِّ فِي يَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ وَ تُظْلِمُ لَهُ الْأَقْطَارُ وَ تُعَطَّلُ فِيهِ صُرُومُ الْعِشَارِ وَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَزْهَقُ كُلُّ مُهْجَةٍ وَ تَبْكَمُ كُلُّ لَهْجَةٍ وَ تَذِلُّ الشُّمُّ الشَّوَامِخُ وَ الصُّمُّ الرَّوَاسِخُ فَيَصِيرُ صَلْدُهَا سَرَاباً رَقْرَقاً وَ مَعْهَدُهَا قَاعاً سَمْلَقاً فَلَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ وَ لَا حَمِيمٌ يَنْفَعُ وَ لَا مَعْذِرَةٌ تَدْفَعُ .
ترجمه :
سپاس خدايى را كه از آثار سلطنت، و بزرگى كبرياييش چندان آشكار كرد كه ديده‏ها را از عجائب قدرتش متحيّر نمود، و انديشه‏هاى دور پرواز انسانها را از شناخت حقيقت صفاتش مانع شد. و بر اساس ايمان و يقين و اخلاص و اعتقاد شهادت مى‏دهم كه معبودى جز اللّه نيست، و گواهى مى‏دهم كه محمّد بنده و فرستاده اوست، او را فرستاد در حالى كه نشانه‏هاى هدايت كهنه شده، و راه روشن دين به نابودى رسيده بود. حق را آشكار كرد، خلق را خيرخواهى نمود، به طريق صواب رهنمون شد، و به ميانه روى فرمان داد، درود و سلام خدا بر او و آل او باد. بندگان خدا، بدانيد خداوند شما را بيهوده و باطل نيافريد، و سر خود و آزاد رها نكرد. اندازه نعمتش را بر شما مى‏داند، و احسانش را نسبت به شما به شماره آورده است. از او پيروزى و رستگارى بخواهيد، و روا شدن حاجت بطلبيد و عطا و بخشش درخواست كنيد، كه بين شما و او حجابى نيست، و به روى شما از ديدار او درى بسته نشده. او در هر مكانى حاضر، و در هر وقت و زمانى موجود، و با هر انس و جنى همراه است. عطايش بر او رخنه وارد نمى‏آورد، وجودش از او نمى‏كاهد، گدايى گدا نعمتش را پايان نمى‏دهد، و بذل و بخشش خزائنش را به آخر نمى‏رساند، و كسى او را از توجه به ديگرى باز نمى‏دارد، و صدايى او را از صداى ديگر غافل نمى‏كند، و عطايش به كسى مانع سلب عطا از ديگرى نمى‏گردد، و غضبش او را از رحمتش باز نمى‏دارد، و رحمتش بر كسى او را از كيفر ديگرى غافل نمى‏كند، نهان بودنش او را از آشكاريش نمى‏پوشاند، و آشكار بودنش وى را از پنهانيش قطع نمى‏نمايد. در عين نزديكى دور است، و در عين بلندى نزديك، و در عين آشكار بودن نهان، و در عين نهان بودن آشكار. جزا دهد و جزا داده نشود. از روى انديشه و فكر كردن موجودات را نيافريد، و به خاطر رنج و خستگى از آنان يارى نجست. اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى‏كنم، زيرا تقوا زمام است و قوام حيات، به ريشه‏هاى محكم آن تمسك جوييد، و به حقايق آن چنگ زنيد، تا شما را به مكانهاى راحت، و محل‏هاى وسيع، و حصارهاى محفوظ، و منازل عزّت برساند، آن هم در روزى كه چشمها در آن خيره مى‏شود، و همه جا در برابرش به تاريكى فرو مى‏رود، و گله‏هاى شترهاى آبستن (كه اموال پربهايند) بى‏صاحب مى‏ماند، و در صور دميده مى‏شود، آن وقت هر روحى از بدن در آيد، و هر زبانى لال شود، و كوههاى بلند و صخره‏هاى پا برجا درهم ريزند، و جاى آنها را سراب موّاج و درخشان گيرد، آثار و بناها چون زمينى نرم و هموار شود، آن روز نه شفيعى است كه شفاعت نمايد، و نه خويشى كه دفع رنج كند، و نه عذر و بهانه‏اى كه سود بخشد

2 ) خطبه 182 : از خطبه‏هاى آن حضرت است از نوف بكالى روايت شده كه امير المؤمنين عليه السّلام اين خطبه را در كوفه براى ما بيان فرمود، و به وقت ايراد خطبه به روى سنگى كه آن را جعده فرزند هبيره مخزومى نصب كرد ايستاده بود، و جبّه‏اى از پشم بر تن داشت، و بند شمشير و كفش پايش از ليف درخت خرما بود، و پيشانى مباركش از سجده مانند پينه زانوى شتر مى‏نمود، و بدين گونه آغاز سخن فرمود
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ مَصَائِرُ الْخَلْقِ وَ عَوَاقِبُ الْأَمْرِ نَحْمَدُهُ عَلَى عَظِيمِ إِحْسَانِهِ وَ نَيِّرِ بُرْهَانِهِ وَ نَوَامِي فَضْلِهِ وَ امْتِنَانِهِ حَمْداً يَكُونُ لِحَقِّهِ قَضَاءً وَ لِشُكْرِهِ أَدَاءً وَ إِلَى ثَوَابِهِ مُقَرِّباً وَ لِحُسْنِ مَزِيدِهِ مُوجِباً وَ نَسْتَعِينُ بِهِ اسْتِعَانَةَ رَاجٍ لِفَضْلِهِ مُؤَمِّلٍ لِنَفْعِهِ وَاثِقٍ بِدَفْعِهِ مُعْتَرِفٍ لَهُ بِالطَّوْلِ مُذْعِنٍ لَهُ بِالْعَمَلِ وَ الْقَوْلِ وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ رَجَاهُ مُوقِناً وَ أَنَابَ إِلَيْهِ مُؤْمِناً وَ خَنَعَ لَهُ مُذْعِناً وَ أَخْلَصَ لَهُ مُوَحِّداً وَ عَظَّمَهُ مُمَجِّداً وَ لَاذَ بِهِ رَاغِباً مُجْتَهِداً . لَمْ يُولَدْ سُبْحَانَهُ فَيَكُونَ فِي الْعِزِّ مُشَارَكاً وَ لَمْ يَلِدْ فَيَكُونَ مَوْرُوثاً هَالِكاً وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لَا زَمَانٌ وَ لَمْ يَتَعَاوَرْهُ زِيَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ بَلْ ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ فَمِنْ شَوَاهِدِ خَلْقِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ مُوَطَّدَاتٍ بِلَا عَمَدٍ قَائِمَاتٍ بِلَا سَنَدٍ دَعَاهُنَّ فَأَجَبْنَ طَائِعَاتٍ مُذْعِنَاتٍ غَيْرَ مُتَلَكِّئَاتٍ وَ لَا مُبْطِئَاتٍ وَ لَوْ لَا إِقْرَارُهُنَّ لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ إِذْعَانُهُنَّ بِالطَّوَاعِيَةِ لَمَا جَعَلَهُنَّ مَوْضِعاً لِعَرْشِهِ وَ لَا مَسْكَناً لِمَلَائِكَتِهِ وَ لَا مَصْعَداً لِلْكَلِمِ الطَّيِّبِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ مِنْ خَلْقِهِ جَعَلَ نُجُومَهَا أَعْلَاماً يَسْتَدِلُّ بِهَا الْحَيْرَانُ فِي مُخْتَلِفِ فِجَاجِ الْأَقْطَارِ لَمْ يَمْنَعْ ضَوْءَ نُورِهَا ادْلِهْمَامُ سُجُفِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ لَا اسْتَطَاعَتْ جَلَابِيبُ سَوَادِ الْحَنَادِسِ أَنْ تَرُدَّ مَا شَاعَ فِي السَّمَاوَاتِ مِنْ تَلَأْلُؤِ نُورِ الْقَمَرِ فَسُبْحَانَ مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ سَوَادُ غَسَقٍ دَاجٍ وَ لَا لَيْلٍ سَاجٍ فِي بِقَاعِ الْأَرَضِينَ الْمُتَطَأْطِئَاتِ وَ لَا فِي يَفَاعِ السُّفْعِ الْمُتَجَاوِرَاتِ وَ مَا يَتَجَلْجَلُ بِهِ الرَّعْدُ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ وَ مَا تَلَاشَتْ عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمَامِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ تُزِيلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ الْأَنْوَاءِ وَ انْهِطَالُ السَّمَاءِ وَ يَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَ مَقَرَّهَا وَ مَسْحَبَ الذَّرَّةِ وَ مَجَرَّهَا وَ مَا يَكْفِي الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا وَ مَا تَحْمِلُ الْأُنْثَى فِي بَطْنِهَا . وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْكَائِنِ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ كُرْسِيٌّ أَوْ عَرْشٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ أَرْضٌ أَوْ جَانٌّ أَوْ إِنْسٌ لَا يُدْرَكُ بِوَهْمٍ وَ لَا يُقَدَّرُ بِفَهْمٍ وَ لَا يَشْغَلُهُ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ وَ لَا يَنْظُرُ بِعَيْنٍ وَ لَا يُحَدُّ بِأَيْنٍ وَ لَا يُوصَفُ بِالْأَزْوَاجِ وَ لَا يُخْلَقُ بِعِلَاجٍ وَ لَا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا يُقَاسُ بِالنَّاسِ الَّذِي كَلَّمَ مُوسَى تَكْلِيماً وَ أَرَاهُ مِنْ آيَاتِهِ عَظِيماً بِلَا جَوَارِحَ وَ لَا أَدَوَاتٍ وَ لَا نُطْقٍ وَ لَا لَهَوَاتٍ بَلْ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً أَيُّهَا الْمُتَكَلِّفُ لِوَصْفِ رَبِّكَ فَصِفْ جِبْرِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ جُنُودَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ فِي حُجُرَاتِ الْقُدُسِ مُرْجَحِنِّينَ مُتَوَلِّهَةً عُقُولُهُمْ أَنْ يَحُدُّوا أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ فَإِنَّمَا يُدْرَكُ بِالصِّفَاتِ ذَوُو الْهَيْئَاتِ وَ الْأَدَوَاتِ وَ مَنْ يَنْقَضِي إِذَا بَلَغَ أَمَدَ حَدِّهِ بِالْفَنَاءِ فَلَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ أَضَاءَ بِنُورِهِ كُلَّ ظَلَامٍ وَ أَظْلَمَ بِظُلْمَتِهِ كُلَّ نُورٍ . أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمُ الْمَعَاشَ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً يَجِدُ إِلَى الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِيلًا لَكَانَ ذَلِكَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ( عليه السلام ) الَّذِي سُخِّرَ لَهُ مُلْكُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِيمِ الزُّلْفَةِ فَلَمَّا اسْتَوْفَى طُعْمَتَهُ وَ اسْتَكْمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسِيُّ الْفَنَاءِ بِنِبَالِ الْمَوْتِ وَ أَصْبَحَتِ الدِّيَارُ مِنْهُ خَالِيَةً وَ الْمَسَاكِنُ مُعَطَّلَةً وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَ عَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ وَ مِنْهَا قَدْ لَبِسَ لِلْحِكْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِيعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَيْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِيَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِي يَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِي يَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِيَّةٌ مِنْ بَقَايَا حُجَّتِهِ خَلِيفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِيَائِهِ . ثم قال عليه السلام : ‏أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ الْأَنْبِيَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُكُمْ بِسَوْطِي فَلَمْ تَسْتَقِيمُوا وَ حَدَوْتُكُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَيْرِي يَطَأُ بِكُمُ الطَّرِيقَ وَ يُرْشِدُكُمُ السَّبِيلَ أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْيَا مَا كَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا كَانَ مُدْبِراً وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْيَارُ وَ بَاعُوا قَلِيلًا مِنَ الدُّنْيَا لَا يَبْقَى بِكَثِيرٍ مِنَ الْآخِرَةِ لَا يَفْنَى مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّينَ أَلَّا يَكُونُوا الْيَوْمَ أَحْيَاءً يُسِيغُونَ الْغُصَصَ وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ . قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ . ثُمَّ قَالَ ( عليه السلام ) : أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ . ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ : ‏الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ أَلَا وَ إِنِّي مُعَسْكِرٌ فِي يَومِي هَذَا فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ فَلْيَخْرُجْ . قَالَ نَوْفٌ : وَ عَقَدَ لِلْحُسَيْنِ ( عليه السلام ) فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِقَيْسِ بْنِ سَعْدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِأَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِغَيْرِهِمْ عَلَى أَعْدَادٍ أُخَرَ وَ هُوَ يُرِيدُ الرَّجْعَةَ إِلَى صِفِّينَ فَمَا دَارَتِ الْجُمُعَةُ حَتَّى ضَرَبَهُ الْمَلْعُونُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ الْعَسَاكِرُ فَكُنَّا كَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِيهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ .
ترجمه :
حمد خداى را كه بازگشت خلق و عواقب امر به اوست، او را بر احسان عظيم، و برهان روشن و فراوانى فضل و نعمتش حمد مى‏كنيم، حمدى كه حقّش را بجاى آورد، و شكرش را ادا نمايد، و نزديك كننده به ثوابش، و موجب حسن مزيد نعمتش باشد. و از او طلب يارى مى‏نماييم يارى كسى كه فضلش را اميدوار، و بهره‏اش را آرزومند، به دفعش از بلا مطمئن، و عطايش را معترف، و مطيع او به كردار و گفتار است. و ايمان مى‏آوريم‏ به او ايمان كسى كه با حالت يقين به او اميد دارد، و با حال ايمان به او روى آورده، مقرّانه در برابر او خاشع شده، و با اعتقاد به يگانگى او برايش اخلاص ورزيده، و با تمجيد او بزرگش شمرده، و با رغبت و كوشش به او پناه آورده است. آن خداى پاك زاده نشده تا در عزّت شريكش شوند، و نزاده تا چون بميرد ارثى گذارد، وقت و زمان بر او پيشى نجسته، و زيادت و نقصانى به او راه نيافته، بلكه به آنچه از نشانه‏هاى تدبير استوارش، و قضاى محكمش به ما نموده بر عقول آشكار شده است. از شواهد آفرينش او خلقت آسمانهاست كه بدون ستون برجا و بدون تكيه گاه بر پاست، آنها را به طاعت خود دعوت فرمود و آنها مطيع و با اقرار، بدون درنگ و تأخير پاسخ دادند، و اگر اقرار آسمانها به ربوبيّت و اعترافشان به طاعت نبود آنها را موضع عرش، و جايگاه فرشتگان، و محل بالا رفتن گفتار نيكو و كردار شايسته بندگانش قرار نمى‏داد. ستارگان را نشانه‏هايى قرار داد تا روندگان سرگشته در نقاط آمد و شد اقطار زمين به آنها راه جويند. سياهى پرده شب مانع نور افشانى اختران نگردد، و چادر سياه شب قدرت بر طرف كردن درخشش ماه را كه در آسمانها پخش است ندارد. پاك است خدايى كه سياهى شبهاى تار، و تاريكى شب آرام در زمينهاى پست و قلّه كوههاى تيره رنگ نزديك به هم، و غرّشى كه از رعد در افق آسمان بر مى‏خيزد، و آنچه كه در برق ابرها آشكار مى‏شود، و برگى كه از درخت مى‏افتد و آن را بادهاى تند- كه با سقوط ستارگان مى‏وزد- و باريدن باران از جاى خود دور مى‏كند از او پوشيده نيست، كجا افتادن و كجا قرار گرفتن هر قطره باران، و اينكه مورچه كوچك دانه را از كجا مى‏كشد و به كجا مى‏برد، و رزق پشه را چه چيزى كافى است، و هر ماده در شكمش چه بارى دارد براى او معلوم است. و حمد خداى را كه پيش از آنكه كرسى يا عرش، يا آسمان يا زمين، يا جن يا انس موجود شود بوده. به انديشه درك نگردد، و به فهم اندازه گيرى نشود، درخواست كننده‏اى او را مشغول نگرداند، بخشش از او كم ننمايد، با چشم نمى‏بيند. محدود به مكان نگردد، به داشتن مثل و مانند وصف نشود، به كمك ابزار و اعضا نمى‏آفريند، به حواس در نمى‏آيد، و با مردم مقايسه نمى‏گردد. خداوندى كه با موسى سخن گفت، و از آيات عظيمه‏اش به او نماياند ولى بدون اعضا و ابزارى كه به كار گيرد، كه با موسى سخن گفت، و از آيات عظيمه‏اش به او نماياند ولى بدون اعضا و ابزارى به كار گيرد، بى‏توسط سخنى كه از كام و زبان كوچك درآيد. اى كه خود را در وصف پروردگارت به زحمت مى‏اندازى، اگر راست مى‏گويى جبرئيل و ميكائيل و سپاه ملائكه مقرّب را كه در حجرات قدس سر به زير افكنده، و عقولشان از وصف بهترين آفرينندگان عاجز است وصف كن. آنانى را مى‏توان به صفات شناخت كه داراى اشكال و اعضا و مدّت و پايان و مرگ و نهايت‏اند. پس معبودى جز او نيست كه به نورش هر ظلمتى را روشن ساخت، و به ظلمتش‏ هر نورى را تاريك كرد. بندگان خدا، شما را به رعايت تقواى الهى وصيت مى‏كنم، خداوندى كه شما را لباس پوشانيد، و معاشتان را به فراوانى در اختيارتان گذاشت. اگر كسى براى جاويد ماندن در دنيا نردبانى مى‏يافت، يا براى دفع مرگ راهى پيدا مى‏كرد، هر آينه سليمان بن داود عليه السّلام بود، كه سلطنت بر جنّ و انس را همراه با نبوت و منزلت عظيم قرب در اختيارش گذاشته بودند، ولى چون روزى مقدّرش را خورد، و مدّت عمرش را تمام كرد، كمانهاى نيستى با تيرهاى مرگ به كارش پايان داد، و شهرها از وجودش خالى، و خانه‏ها معطّل ماند، و همه مانده‏هايش را ديگران به ارث بردند. براى شما در نسلهاى گذشته عبرت است. كجايند عمالقه و فرزندان عمالقه كجايند فراعنه و فرزندان فراعنه كجايند آنان كه در شهرهاى منطقه رس بودند و انبياء را كشتند، و سنن فرستادگان حق را خاموش نمودند، و روش گردنكشان را زنده كردند كجايند آنان كه با لشگريان فراوان به راه افتادند، و هزاران‏ نفر را فرارى دادند، و سپاهيان گرد آوردند، و شهرها بنا كردند از اين خطبه است زره حكمت و دانش در پوشيد، و آن را به تمام آدابش از توجه و معرفت به آن، و فارغ نمودن دل براى آن فرا گرفت. حكمت نزد او گمشده‏اى است كه در طلب آن است، و حاجتى است كه در جستجوى آن است. از ديده پنهان است در آن زمانى كه اسلام چون شترى خسته كه دم بر زمين گذاشته و سينه بر آن نهاده دچار غربت است، او باقى مانده‏اى از حجج حق، و جانشينى از جانشينان انبياء خداست. سپس فرمود: اى مردم، من به شما اندرزهايى دادم كه انبياء الهى امّتهاى خود را به آن اندرز دادند، وظيفه خود را نسبت به شما آنچنان كه جانشينان انبيا نسبت به مردمى كه پس از آنان آمدند انجام دادند انجام دادم، شما را به تازيانه پندم ادب كردم مستقيم نشديد، و با انذارهاى حق‏ راندم به نظم نيامديد شگفتا از شما، آيا امامى غير از مرا توقع داريد كه شما را به راه آورد، و در مسير ارشاد قرار دهد بدانيد آنچه از دنياى به شما روى آورده بود روى گرداند، و هر آنچه روى گردانده بود روى آورد، بندگان خوب خدا آماده كوچند، كم دنيا را كه ماندنى نيست به كثير آخرت كه از بين رفتنى نيست معامله كردند. برادران ما كه در صفّين خونشان ريخته شد از اينكه امروز در دنيا نيستند چه زيانى بردند نيستند تا لقمه گلوگير بخورند، و آب تيره ناگوار بنوشند. به خدا سوگند حق را ملاقات كردند و خداوند هم اجرشان را كامل و تمام عنايت فرمود، و آنان را از پس بيم در جايگاه امن جاى داد. كجايند آن برادرانم كه راه را به حقيقت طى كردند، و بر اساس حق از دنيا گذشتند عمّار، ابن تيهان و ذو الشهادتين كجا هستند و كجايند نظيران آنان از برادرانشان كه بر جانبازى پيمان بستند، و سرهاى پاكشان براى تبهكاران فرستاده شد. نوف گفت: در اين وقت دست به محاسن شريف و كريم خود برد و زمانى طولانى اشك ريخت، سپس فرمود: آه بر آن برادرانم كه قرآن را تلاوت كرده آن را استوار داشتند، و واجبات را انديشه نموده بر پا كردند، سنّت را زنده نمودند، و بدعت را ميراندند، به جهاد دعوت شدند اجابت كردند، به پيشوا اعتماد نموده تابعش شدند. آن گاه به آواز بلند فرياد زد: جهاد جهاد اى بندگان خدا، بدانيد امروز لشگر را مى‏آرايم، و هر كه اراده رفتن به سوى حق را دارد بيرون آيد. نوف گفت: پس از آن براى حسين عليه السّلام ده هزار نفر، و براى قيس بن سعد (رحمه اللّه) ده هزار نفر، و براى ابو ايّوب انصارى ده هزار نفر، و براى غير اينان شمارى ديگر نيرو قرار داد، و اراده جدّى براى بازگشت به جبهه صفين داشت، ولى هنوز روز جمعه نرسيده كه ابن ملجم ملعون بر آن انسان بى‏همتا ضربت زد، نيروها برگشتند، و ما چون گوسپندانى بوديم كه شبان‏ خود را از دست داده و از هر طرف گرگها آنان را بربايند


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1384/04/07
عنوان فیش :مغرور شدن ملت ها و مسئولان،عامل سرنگونی و سقوط آنها
کلیدواژه(ها) : تقوا, مردم
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
امروز هم شما نگاه می‌کنید و می‌بینید که علی‌رغم این‌که مخالفان ملت ایران، دشمنان و توطئه‌گران ملت ایران، عظمت این ملت و عظمت این حضور سی میلیونی و عظمت این انتخابات را دیدند و در دل خودشان تحقیر شدند، هنوز در زبان حاضر نیستند اعتراف کنند؛ اما واقعیت قضیه این است که این ملت با حرکت خود، با حضور خود، با نشاط خود، بر روی همه‌ی توطئه‌ها خط بطلان کشید، بعد از این هم همین‌جور خواهد بود؛ منتها شرطش ادامه‌ی تقواست، که تقوا موجب رحمت الهی است. به خودمان مغرور نشویم. مغرور شدن ملتها و مسؤولان ملتها همیشه مایه‌ی سرنگون شدن و سقوط آنها شده است. هیچ‌کس نگوید «من» کردم. خدای متعال در قرآن با لحن استهزاءآمیزِ نافذِ خود می‌گوید که قارون گفت: «قال انّما اوتیته علی علم عندی»(1) من خودم بودم که با توانایی خودم توانستم به این نقطه برسم! خدای متعال او را در اعماق زمین سرنگون کرد. ما باید تلاش کنیم؛ ما باید مجاهدت کنیم. هیچ ملتی بدون مجاهدت، بدون تلاش، بدون ابتکار، بدون نوآوری، بدون فتح مراحل گوناگون پیشرفت، به جایی نمی‌رسد؛ اما برکت از خداست، توفیق از خداست و تقوا زاد راه است؛ لذا توصیه‌ی همه‌ی پیغمبران تقوا بوده است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.


مربوط به :پیام به کنگره عظیم حج - 1382/11/08
عنوان فیش :ایمان و ایستادگی، موجب تحقق وعده الهی
کلیدواژه(ها) : ایمان, مردم, وعده‌های الهی, شیطان
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ملت و دولت ایران که در این روزها بیست و پنج سالگی نظام جمهوری اسلامی را جشن می گیرند، در این راه پرافتخار تجربه های گرانبهایی اندوخته و الگوی شایسته ای در برابر همگان قرار داده اند، ما با اتکال به خدای بزرگ و مقتدر و با بهره گیری از نیروی ملتی که به ایمان و معرفت، مجهز است، هدف های بزرگ خود را تعقیب کرده و با گام های مستحکم به سوی آن پیش رفته ایم.
دانش و فناوری را آمیخته با ارزش‌های معنوی و استقلال و آزادی را همراه با تقید به حدود دینی و مردم سالاری را برخاسته از آموزش‌های قرآنی فراگرفته و بکار بسته‌ایم.
کشور ما در این مدت بیشترین تهدید و عناد و خباثت را از استکبار دریافت کرده و ملت ما در این مدت، بیشترین ایمان و ایستادگی و افتخار را کسب کرده است. ما سخن قرآن را در عمل تجربه کردیم که می‌فرماید: «ان کید الشیطان کان ضعیفاً»(1) و می‌فرماید: «ان اللَّه مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون»(2) و می‌فرماید: «و ان اللَّه علی نصرهم لقدیر»(3).
ما افق آینده را در برابر ملت خود و جهان اسلام، روشن می‌بینیم و با اعتماد روزافزون به وعده الهی، راهی را که امام خمینی عظیم ترسیم کرده است، با عزم راسخ ادامه می‌دهیم. و العاقبه المتقین(4).
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 76
الَّذينَ آمَنوا يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا يُقاتِلونَ في سَبيلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِياءَ الشَّيطانِ ۖ إِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضَعيفًا
ترجمه :
کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار می‌کنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت [= بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.

2 ) سوره مبارکه النحل آیه 128
إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَالَّذينَ هُم مُحسِنونَ
ترجمه :
خداوند با کسانی است که تقوا پیشه کرده‌اند، و کسانی که نیکوکارند.

3 ) سوره مبارکه الحج آیه 39
أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلونَ بِأَنَّهُم ظُلِموا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلىٰ نَصرِهِم لَقَديرٌ
ترجمه :
به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته‌اند؛ و خدا بر یاری آنها تواناست.

4 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

4 ) سوره مبارکه هود آیه 49
تِلكَ مِن أَنباءِ الغَيبِ نوحيها إِلَيكَ ۖ ما كُنتَ تَعلَمُها أَنتَ وَلا قَومُكَ مِن قَبلِ هٰذا ۖ فَاصبِر ۖ إِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‌دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!

4 ) سوره مبارکه طه آیه 132
وَأمُر أَهلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصطَبِر عَلَيها ۖ لا نَسأَلُكَ رِزقًا ۖ نَحنُ نَرزُقُكَ ۗ وَالعاقِبَةُ لِلتَّقوىٰ
ترجمه :
خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نمی‌خواهیم؛ (بلکه) ما به تو روزی می‌دهیم؛ و عاقبت نیک برای تقواست!

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/05/15
عنوان فیش :نیاز به کمک الهی، در رسیدن به هدف‌ها
کلیدواژه(ها) : اهداف نظام جمهوری اسلامی, نصرت الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
رسیدن به هدفهای بلندِ نظام اسلامی، همّتی می‌خواهد به همان بلندی و پایِ استواری می‌خواهد تا بتواند این مسیر دشوار را تا رسیدن به قلّه‌ها طی کند و این جز با اتّصال به منبع قدرت، امکانپذیر نیست. هرجا شما در طول تاریخ، حاکمیت عدل و دین و معنویّت و اخلاق را مشاهده کرده‌اید، در مرکزیّت و قلب آن، یک دل آگاه و در مجموعه‌ی آن، دلهای متوجّه و متضرّعِ الی‌اللَّه را حتماً دیده‌اید؛ صدر اسلام نیز همین‌طور بوده است. در طول تواریخ گذشته، هرجا چنین پدیده‌ای پیدا شده - که نادر هم بوده - همین‌طور بوده است. زمان خودِ ما هم این پرچم به دست کسی برافراشته شد که دلِ ذاکر و روحِ خاضع و خاشعِ او را در مقابل خداوند همه بعینه مشاهده کردند و آثار آن را دیدند. ما باید خود را بیشتر به این سمت بکشانیم و متمایل کنیم؛ خود را نیازمند کمک الهی بدانیم؛ این را احساس کنیم. به تواناییهای خود و آنچه به نظر ما قدرت ماست، تکیه‌ی استقلالی و ذاتی نکنیم؛ از خدا کمک بخواهیم و خود را محتاج او بدانیم. مثل قارون و بعضی امّتهای گذشته که قرآن در دو جا این را نقل می‌کند، نگوییم: «انّما اوتیته علی علمٍ عندی(1)»؛ با تلاش و هنرِ خودم این را به دست آوردم. این غلط است. کمک را همیشه از خدا بخواهیم؛ راه را هم به سوی او باز بدانیم. راه همه‌ی ما به سوی خدا باز است: «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا أن تحجبهم الأمال دونک».(2) هر وقت ما با دل پاک و نیّت خالص به خدا رو بیاوریم، درهای رحمت خدا گشوده و فیض الهی شامل حال ما خواهد شد؛ این را بدانیم و کوتاهی نکنیم.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

2 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
 بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/05/15
عنوان فیش :برتری‌جویی بر مردم، آفت قدرتمداران
کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, سلطه طلبی, تقوا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
رسیدن به هدفهای بلندِ نظام اسلامی، همّتی می‌خواهد به همان بلندی و پایِ استواری می‌خواهد تا بتواند این مسیر دشوار را تا رسیدن به قلّه‌ها طی کند و این جز با اتّصال به منبع قدرت، امکانپذیر نیست.
(...)
یک خصوصیت دیگر هم مخصوص من و شماست؛ یعنی مایی که به خاطر مسؤولیتهایمان حوزه‌ی اقتداری داریم؛ چه کوچک و چه بزرگ. این، مضمون آیه‌ای است که تلاوت کردم: «تلک الدّار الأخره نجعلها للّذین لا یریدون علوّا فی الأرض و لا فسادا». دنبال استعلاء و سلطه‌جویی و برتری‌جویی بر مردم نباشیم. این کار، سخت است؛ اما ممکن و لازم است. سلطه‌جویی، آفتی است که قدرتمداران عالم را همیشه تهدید کرده و بسیاری را لغزانده است. ما که قویتر از آنها نیستیم؛ باید مواظب و مراقب باشیم تا نلغزیم. از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «نزلت هذه الأیة فی اهل العدل و التّواضع من الولاة و اهل القدرة من النّاس»(1) این آیه اصلاً برای قدرتمندان، ولات و مسؤولان است؛ از رؤسای سطح بالا گرفته تا مدیریّتهای میانی و تا هرجا که حوزه‌ی قدرتی وجود دارد. آفت کار ما این است که از حوزه‌ی اقتدار برای سلطه‌جویی، زورگویی و افزون‌طلبی استفاده کنیم؛ این خطر بزرگی است. انتهای آیه می‌فرماید: «والعاقبة للمتّقین»(2) بعضی این عاقبت را «آخرت» گفته‌اند؛ بعضی هم احتمال داده‌اند دنیا را نیز شامل شود که به نظر ما هم همین‌طور است. عاقبت، متعلّق به متّقین است. فرجام نیک دنیوی و اُخروی متعلّق به کسانی است که اهل تقوا و پرهیزکاری باشند.
1 )
مجمع البيان فی تفسير القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج ‏7، ص 420 ؛
تاریخ دمشق ، ابن عساكر، ج 42، ص 489 ؛
الدر المنثور فی تفسير المأثور، جلال الدین سیوطی، ج ‏5، ص 139 ؛ 
تفسير نور الثقلين، عروسی حویزی، ج‏ 4، ص 144 ؛
كنزالعمال ، متقی هندی، ج 13،ص 180 ؛

أنه كان يمشی فی الأسواق وحده و هو دال يرشد الضال و يعين الضعيف و يمر بالبياع و البقال فيفتح عليه القرآن و يقرأ «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» و يقول نزلت هذه الآية فی أهل العدل و التواضع من الولاة و أهل القدرة من سائر الناس‏
ترجمه :
روايت شده است كه: على (ع) تنها به بازار مى‏رفت و گمشدگان را هدايت و ضعيفان را كمك ميكرد و چون بمغازه‏داران مى‏رسيد، قرآن را ميگشود و اين آيه را ميخواند: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» و ميفرمود: اين آيه در باره زمامداران دادگر و متواضع و درباره قدرتمندان از سایر مردم نازل شده است.

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :بیانات در پادگان دوکوهه‌ - 1381/01/09
عنوان فیش :امام حسین (علیه السلام)، مظهر عزّت
کلیدواژه(ها) : حضرت امام حسین(علیه السلام)
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مبارزه‌ی او [امام حسین (علیه السلام)] بیان کردن، روشنگری، هدایت و مشخّص کردن مرز بین حقّ و باطل - چه در زمان یزید و چه قبل از او - بود. منتها آنچه در زمان یزید پیش آمد و اضافه شد، این بود که آن پیشوای ظلم(1) و گمراهی و ضلالت، توقّع داشت که این امام هدایت(2) پای حکومت او را امضاء کند؛ «بیعت» یعنی این. می‌خواست امام حسین علیه‌السّلام را مجبور کند به جای این‌که مردم را ارشاد و هدایت فرماید و گمراهی آن حکومت ظالم را برای آنان تشریح نماید، بیاید حکومت آن ظالم را امضا و تأیید هم بکند! قیام امام حسین علیه‌السّلام از این‌جا شروع شد. اگر چنین توقّع بی‌جا و ابلهانه‌ای از سوی حکومت یزید نمی‌شد، ممکن بود امام حسین همچون زمان معاویه و ائمّه‌ی بزرگوارِ بعد از خود، پرچم هدایت را برمی‌افراشت؛ مردم را ارشاد و هدایت می‌کرد و حقایق را می‌گفت. منتها او بر اثر جهالت و تکبّر و دوری از همه‌ی فضایل و معنویات انسانی یک قدم بالاتر گذاشت و توقع کرد که امام حسین علیه‌السّلام پای این سیه‌نامه‌ی تبدیل امامت اسلامی به سلطنت طاغوتی را امضاء کند؛ یعنی بیعت کند. امام حسین فرمود «مثلی لا یبایع مثله»(3)؛ حسین چنین امضایی نمی‌کند. امام حسین علیه‌السّلام باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ پرچم حق نمی‌تواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ باطل بپذیرد. این بود که امام حسین علیه‌السّلام فرمود: «هیهات منّا الذّلّة(4)». حرکت امام حسین، حرکت عزّت بود؛ یعنی عزّت حق، عزّت دین، عزّت امامت و عزّت آن راهی که پیغمبر ارائه کرده بود. امام حسین علیه‌السّلام مظهر عزّت بود و چون ایستاد، پس مایه‌ی فخر و مباهات هم بود. این عزّت و افتخار حسینی است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 41
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعونَ إِلَى النّارِ ۖ وَيَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرونَ
ترجمه :
و آنان [= فرعونیان‌] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد!

2 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 73
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَهدونَ بِأَمرِنا وَأَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ وَإِقامَ الصَّلاةِ وَإيتاءَ الزَّكاةِ ۖ وَكانوا لَنا عابِدينَ
ترجمه :
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند.

3 )
اللهوف على قتلى الطفوف‏ ، سیدبن طاووس ص21؛
بحارالأنوار،مجلسی،ج44،ص324 ؛

« قَالَ وَ كَانَ النَّاسُ يَتَعَاوَدُونَ ذِكْرَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ ع وَ يَسْتَعْظِمُونَهُ وَ يَرْتَقِبُونَ قُدُومَهُ فَلَمَّا تُوُفِّيَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِی سُفْيَانَ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ ذَلِكَ فِی رَجَبٍ سَنَةَ سِتِّينَ مِنَ الْهِجْرَةِ كَتَبَ يَزِيدُ إِلَى‏ الْوَلِيدِ بْنِ عُتْبَةَ وَ كَانَ أَمِيرَ الْمَدِينَةِ يَأْمُرُهُ بِأَخْذِ الْبَيْعَةِ عَلَى أَهْلِهَا عام [عَامَّةً وَ خَاصَّةً عَلَى الْحُسَيْنِ ع وَ يَقُولُ لَهُ إِنْ أَبَى عَلَيْكَ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ وَ ابْعَثْ إِلَيَّ بِرَأْسِهِ فَأَحْضَرَ الْوَلِيدُ مَرْوَانَ وَ اسْتَشَارَهُ فِی أَمْرِ الْحُسَيْنِ ع فَقَالَ إِنَّهُ لَا يَقْبَلُ وَ لَوْ كُنْتُ مَكَانَكَ لَضَرَبْتُ عُنُقَهُ فَقَالَ الْوَلِيدُ لَيْتَنِی لَمْ أَكُ شَيْئاً مَذْكُوراً ثُمَّ بَعَثَ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَجَاءَهُ فِی ثَلَاثِينَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ مَوَالِيهِ فَنَعَى الْوَلِيدُ إِلَيْهِ مَوْتَ مُعَاوِيَةَ وَ عَرَضَ عَلَيْهِ الْبَيْعَةَ لِيَزِيدَ فَقَالَ أَيُّهَا الْأَمِيرُ إِنَّ الْبَيْعَةَ لَا تَكُونُ سِرّاً وَ لَكِنْ إِذَا دَعَوْتَ النَّاسَ غَداً فَادْعُنَا مَعَهُمْ. فَقَالَ مَرْوَانُ لَا تَقْبَلْ أَيُّهَا الْأَمِيرُ عُذْرَهُ وَ مَتَى لَمْ يُبَايِعْ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ فَغَضِبَ الْحُسَيْنُ ع ثُمَّ قَالَ وَيْلٌ لَكَ يَا ابْنَ الزَّرْقَاءِ أَنْتَ تَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقِی كَذَبْتَ وَ اللَّهِ‏ وَ لَؤُمْتَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الْوَلِيدِ فَقَالَ أَيُّهَا الْأَمِيرُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ وَ يَزِيدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لَا يُبَايِعُ بِمِثْلِهِ وَ لَكِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَيُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ وَ الْبَيْعَةِ ثُمَّ خَرَجَ ع. »
ترجمه :
گفت: و مردم را یاد شهادت حسين عليه السّلام برای همدیگر تكرار می كردند و عادت خویش قرار داده بودند و بزرگش شمرده رسيدن وقت آن را انتظار مى‏كشيدند. در ماه رجب سال 60 هجرى كه معاوية بن ابى سفيان كه خدا او را لعنت كند، هلاك گرديد، فرزندش يزيد به فرمانروای مدينه وليد بن عتبة نامه نوشت و فرمانش داد تا از تمام مردم‏ مدينه به ويژه حسين بن على عليهما السّلام برايش بيعت بگيرد و در صورت امتناع حسين گردنش را زده، سرش را براى وى بفرستد. وليد مروان بن حكم را براى مشورت در امر حسين عليه السّلام احضار نمود. مروان گفت: حسين بيعت نمى‏كند و اگر من جاى تو بودم گردنش را مى‏زدم. وليد گفت: اى كاش مادر مرا نزاده بود و من هرگز نبودم. سپس در پى حسين عليه السّلام فرستاد، حضرت با سى نفر از اهل بيت و دوستانش نزد او رفت، وليد خبر مرگ معاويه را به او داد و بيعت با يزيد را به وى عرضه نمود. فرمود: اى امير، بيعت كه مخفی نيست اما فردا هنگامی كه مردم را فرا خواندى مرا نيز دعوت كن. مروان گفت: اى امير! عذرش را مپذير و در صورت امتناع گردنش را بزن. حسين عليه السّلام خشمگين شد و فرمود: واى بر تو اى پسر زرقاء تو امر به زدن گردنم مى‏كنى دروغ گفتى و به خدا كه پستى ورزيدى. بعد رو به وليد كرد و فرمود: «اى امير! ما اهلبیت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان هستیم، خدا به سبب ما [رحمت خود را] آغاز نمود و با ما نیز پایان خواهد برد و يزيد مردى فاسق و شراب خوار و كشنده جانهاى محرّمه و متجاهر به فسق است و شخصى چون من با كسی چون او بيعت نمی كند، و ليكن ما امشب را به صبح می بریم و شما نیز امشب را به صبح برسانید و ما [نیك] می نگریم و شما نیز بنگرید كه كدام يك از برای خلافت و بيعت شايسته تر است. و آنگاه امام عليه السّلام بيرون رفت.

4 )
الاحتجاج ، احمد بن علی طبرسی ج 2  ص 300 ؛
اللهوف ، سیدبن طاووس ، ص 97 ؛

« لَمَّا اسْتَكَفَّ النَّاسُ بِالْحُسَيْنِ ع رَكِبَ فَرَسَهُ وَ اسْتَنْصَتَ النَّاسَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ تَبّاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً وَ بُؤْساً لَكُمْ حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَلِهِينَ فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ فَشَحَذْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً كَانَ فِی أَيْدِينَا وَ حَمَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً أَضْرَمنَاهَا عَلَى عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنَا فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً عَلَى أَوْلِيَائِكُمْ وَ يَداً عَلَى أَعْدَائِكُمْ مِنْ غَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ وَ لَا أَمَلٍ أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ وَ لَا ذَنْبٍ كَانَ مِنَّا إِلَيْكُمْ- فَهَلَّا لَكُمُ الْوَيْلَاتُ إِذْ كَرِهْتُمُونَا وَ السَّيْفُ مَشِيمٌ وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ وَ الرَّأْيُ لِمَا يُسْتَحْصَفُ وَ لَكِنَّكُمْ أَسْرَعْتُمْ إِلَى بَيْعَتِنَا كَطَيْرَةِ الدَّبَى وَ تَهَافَتُّمْ إِلَيْهَا كَتَهَافُتِ الْفِرَاشِ ثُمَّ نَقَضْتُمُوهَا سَفَهاً وَ ضَلَّةً فَبُعْداً وَ سُحْقاً لِطَوَاغِيتِ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ بَقِيَّةِ الْأَحْزَابِ وَ نَبَذَةِ الْكِتَابِ وَ مُطْفِئِی السُّنَنِ وَ مُؤَاخِی الْمُسْتَهْزِءِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ وَ عُصَاةِ الْإِمَامِ وَ مُلْحِقِی الْعَهْرَةِ بِالنَّسَبِ وَ لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ أَ فَهَؤُلَاءِ تَعْضِدُونَ وَ عَنَّا تَتَخَاذَلُونَ أَجَلْ وَ اللَّهِ خُذِلَ فِيكُمْ مَعْرُوفٌ نَبَتَتْ عَلَيْهِ أُصُولُكُمْ وَ اتَّزَرَتْ عَلَيْهِ عُرُوقُكُمْ فَكُنْتُمْ أَخْبَثَ ثَمَرِ شَجَرٍ لِلنَّاظِرِ وَ أَكْلَةٍ لِلْغَاصِبِ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ النَّاكِثِينَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلُوا اللَّهَ عَلَيْهِمْ كَفِيلًا أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ تَرَكَنِی بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ لَهُ ذَلِكَ مِنِّی هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ وَ جُدُودٌ طَابَتْ أَنْ يُؤْثَرَ طَاعَةُ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ أَلَا وَ إِنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الْأُسْرَةِ عَلَى قِلَّةِ الْعَدَدِ وَ كَثْرَةِ الْعَدُو
ترجمه :
از مصعب بن عبد اللَّه منقول است كه چون مردم پیرامون امام حسین (ع) جمع شدند، آن حضرت سوار اسبش شد و از مردم خواست كه به سخنانش گوش دهند، خدا را حمد و سپاس گفت و او را ستود سپس فرمود: اى جماعت كوفه و شام مرگ و نیستی و بدبختی بر شما باد هنگامی كه مشتاقانه از ما یاری خواستید ما با سرعت شما را یاری كردیم شمشيرها كه پيوسته در دست ما بود (براى قتل أصحاب جحود و دفع أرباب كفر و عنود) شما آن شمشیرها را بر ما آخته و آتشى كه ما براى دشمنان خود و شما افروخته بوديم، شما از براى ما افروختيد (امّا از آن غافليد كه خود را در آتش آخرت سوختيد) و شما بدون اظهار عدل و افشاى آن در ميان شما و عدم حصول آرزویی كه برای شما در میان آنان و نبودن گناهی از جانب ما نسبت به شما به سان دشمنِ دوستان خود، و امداد و یاری رسان دشمنانتان گشته اید پس از اين جهت مرگ بر شما و این بدبختی سزاوارتان است كه ما را به اكراه به اين مقام آورديد. و حال آن كه شمشير از غلاف براى عداوت و انتقام ما بر آوريد و مانند آروغ ترش كه آرام در بدن باشد به واسطه معده فساد به يكبار در انسان جوشش نمايد همان نوع جوش و خروش بر آورديد و رأى و عقیده شما به غايت سست و بى‏اعتبار و بى‏نهايت نامحكم و نااستوار است ليكن در بيعت ما مانند ملخ به يكباره هجوم آورديد و مانند هجوم و ازدحام پروانه ها به بیعت با ما شتافتید سپس از روى نادانی و گمراهى بیعت خود را شكستید پس مرگ و دوری از رحمت خدا بر طاغوتیان این امت و بقيّه گروه ها [شیطانی] و پشت اندازندگان قرآن و از بین برندگان سنت های پیامبر و گروه مسخره كنان دين و آئين و كسانی كه قرآن را بخش بخش می كنند [برخی را قبول و برخی را مردود می دانند] و از امام و پیشوا نافرمانی می كنند و زنازادگان كه اين آيه كريمه در شأن ايشان نازل است: لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ (براستی چه زشت است آنچه نفس آنان برایشان پیش فرستاده كه خدا بر ایشان خشم گرفت و آنان در عذاب همیشگی خواهند ماند) آيا شما [اى أهل كوفه بی وفا] آن جماعت را یاری می كنید و ما را را رها كرده و یاری نمی كنید بسیار خوب به خدا سوگند كه عار و ننگ در ميان شما درخت معروف و بر قرار است كه اصول آن در جسم و جان شما روئيده و رگ و استخوان شما به آن محكم و استوار گرديده. پس شما پست ترین


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای تأمین استان‌ها - 1379/11/25
عنوان فیش :بهتر و ماندگارتر بودن تشکر و پاداش الهی
کلیدواژه(ها) : پاداش الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
برادران عزیز و مسؤولان زحمتکش و محترمِ امر بسیار مهم امنیت! خیلی خوش‌آمدید. بنده به عنوان برادری کوچک ولی گرانبار از مسؤولیتی عظیم، به خاطر زحمات و رنجهایی که متحمّل می‌شوید - که جناب آقای موسوی لاری بخشی از آنها را به اشاره بیان کردند - از همه‌ی شما تشکّر می‌کنم. البته تشکّر من و امثال من چیز ارزشمندی نیست، اعتباریِ محض است؛ اما آنچه که پیش خداست، حقیقیِ محض است؛ هم بهتر و هم ماندگارتر است؛ «و ما عنداللَّه خیر و ابقی».(1) ان‌شاءاللَّه مشمول تشکّر و پاداش الهی باشید.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 60
وَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَزينَتُها ۚ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ ۚ أَفَلا تَعقِلونَ
ترجمه :
آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!

1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 36
فَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ لِلَّذينَ آمَنوا وَعَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ
ترجمه :
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند بهتر و پایدارتر است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1377/10/04
عنوان فیش :تحقق یافتن دو وعده الهی به مادر حضرت موسی(ع)
کلیدواژه(ها) : وعده‌های الهی, حضرت موسی‏(علی نبینا و اله و علیه السلام)
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[بیان یک ماجرای قرآنی:] وقتی در آن حکومت استبدادی ظالمانه‌ی فرعونی، مادر موسی، موسی را به دنیا آورد و مسلّم بود که این بچه پسر را خواهند کشت، این مادر ماند که چه کند. اگر دختر بود، خیالش راحت بود. دل مادر مالامال از محبّت بچه است، اما مانده است که چه کند. این‌جا وحی الهی به این مادر رسید: «و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه»؛ شیرش بده، نترس. «فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم»؛ وقتی خطر زیاد شد و ترسیدی که بچه به‌دست دشمن بیفتد، نگذار او را از تو بگیرند؛ او را به دریا بینداز. در چند جای قرآن، این داستان را خدای متعال ذکر کرده است. در هر جایی با یک ظرافتها و لطافتهایی آن را بیان کرده است. این مادر در شرایطی قرار گرفت که فهمید خطر تهدید می‌کند. به خانه‌ی این خانواده‌ی محترم بنی‌اسرائیلی ریختند، تا بچه را بگیرند. مادر موسی فهمید که بالاخره بچه از دست خواهد رفت؛ این‌جا بود که بچه را به رود نیل انداخت. تعبیر قرآن «فی الیم» است؛ اما قرائن نشان می‌دهد که مراد همان رود نیل است. خیلی مهمّ است؛ مادر چطور طاقت می‌آورد بچه‌ی خود را داخل صندوقی بگذارد و او را داخل رودخانه‌ای بیندازد که خروشان می‌رود؟! اما وحی الهی به مادر چنین گفت: «انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین»(1)خدای متعال در این‌جا دو وعده به این مادر داد: اوّل این‌که این بچه را به تو بر می‌گردانیم، دوم این‌که او را از مرسلین قرار می‌دهیم. بعد که این بچه را در میان رود خروشان انداخت، به خواهر موسی گفت: «و قالت لاخته قصیه»(2)؛ برو دنبالش ببین چه می‌شود و سرنوشت این بچه به کجا خواهد انجامید؟ نگرانند؛ بچه‌ی کوچک، شیرخوار، چند روزه! تا این‌که این بچه از طریق رود نیل به نزدیک خانه‌ی فرعون رسید. «فالتقطه آل فرعون»؛(3)خانواده‌ی فرعون او را گرفتند و خدا در دلشان انداخت که او را نگهدارند. زن فرعون گفت که این بچه را برای خودمان نگهداریم: «قرّة عین لی و لک»(4). «و حرمنا علیه المراضع»؛ پستانها را نگرفت. هرچه دایه آوردند که به این بچه شیر بدهند، پستان آنها را نگرفت. گرسنه است و شیر می‌خواهد. در این بین، خواهر موسی آمد و گفت: «هل ادلکم علی اهل بیت یکفلونه لکم»(5) می‌خواهید من یک مرضعه پیدا کنم؟ ببینید وقتی خدای متعال می‌خواهد دعا را مستجاب کند و وعده را محقّق نماید، این‌گونه شرایط را جور می‌آورد؛ به دل این دختر می‌اندازد و به او شجاعت می‌دهد که بیاید و به مأموران فرعونی این‌چنین پیشنهادی بکند. آنها گفتند عیبی ندارد. او رفت مادر موسی را برداشت آورد و گفت که این زن، زن شیردهی است. موسی را به او دادند؛ بوی مادرش را شنید و بنا کرد به شیرخوردن! در این‌جا سوءظنّ فرعونیها تحریک نشد و به ذهنشان نرسید که شاید او مادر این بچه باشد. خدای متعال می‌خواهد وعده‌ی خود را عمل کند. «فرددناه الی امه»؛ این بچه را به مادرش برگرداندیم. «کی تقر عینها و لاتحزن»؛ تا چشمش روشن شود و محزون نگردد. «و لتعلم ان وعداللَّه حق»(6)؛ تا بداند وعده‌ی خدا درست است. این وعده را که خودش دید درست است؛ اما وعده‌ی بعدی: «و جاعلوه من المرسلین»(7). در واقع پیام بعثت موسی پس از گذشت سالها همین جا داده شد: همه‌ی بنی‌اسرائیل بدانند که این بچه، پیامبر خواهد شد و مبعوث خواهد گردید و شما را نجات خواهد داد، و شد. البته از آن روزی که خدای متعال به دل مادر موسی وحی کرد که «و جاعلوه من المرسلین»، تا آن روزی که موسی در طور مقام نبوت و رسالت را گرفت و مأمور شد که بیاید بنی‌اسرائیل را نجات دهد، شاید سی، چهل سال فاصله شد. البته در روایات چیزهایی هست، منتها آدم به سندهای این روایات خیلی مطمئن نیست؛ لیکن آنچه که از قرائن آیات به دست می‌آید، اقلاً حدود سی سالی فاصله شد.

عزیزان من! این‌گونه است که وعده‌ی الهی تحقّق پیدا می‌کند؛ منتها بعد از مدّت زمانی. وعده‌ی الهی این است که ملتهای مسلمان را عزیز کند. این یکشبه که ممکن نیست؛ بدون تلاش و عمل هم ممکن نیست.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 11
وَقالَت لِأُختِهِ قُصّيهِ ۖ فَبَصُرَت بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُم لا يَشعُرونَ
ترجمه :
و (مادر موسی) به خواهر او گفت: «وضع حال او را پیگیری کن!» او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد در حالی که آنان بی‌خبر بودند.

3 ) سوره مبارکه القصص آیه 8
فَالتَقَطَهُ آلُ فِرعَونَ لِيَكونَ لَهُم عَدُوًّا وَحَزَنًا ۗ إِنَّ فِرعَونَ وَهامانَ وَجُنودَهُما كانوا خاطِئينَ
ترجمه :
(هنگامی که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلّماً فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 9
وَقالَتِ امرَأَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَينٍ لي وَلَكَ ۖ لا تَقتُلوهُ عَسىٰ أَن يَنفَعَنا أَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُم لا يَشعُرونَ
ترجمه :
همسر فرعون (چون دید آنها قصد کشتن کودک را دارند) گفت: «نور چشم من و توست! او را نکشید شاید برای ما مفید باشد، یا او را بعنوان پسر خود برگزینیم!» و آنها نمی‌فهمیدند (که دشمن اصلی خود را در آغوش خویش می‌پرورانند)!

5 ) سوره مبارکه القصص آیه 12
وَحَرَّمنا عَلَيهِ المَراضِعَ مِن قَبلُ فَقالَت هَل أَدُلُّكُم عَلىٰ أَهلِ بَيتٍ يَكفُلونَهُ لَكُم وَهُم لَهُ ناصِحونَ
ترجمه :
ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد)؛ و خواهرش (که بیتابی مأموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانواده‌ای راهنمایی کنم که می‌توانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!»

6 ) سوره مبارکه القصص آیه 13
فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

7 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ - 1377/07/29
عنوان فیش :لزوم منحصر نشدن در آرزوهای مادی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, نظام جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در نظام اسلامی، آن تحوّلی که به وجود می‌آید، صرفاً تحوّل سیاسی نیست. فرق اساسی نظام الهی با نظامهای دیگر، همین است. در نظام الهی، انسانها تحوّل معنوی پیدا می‌کنند. انسان مادّی، انسان معنوی و الهی می‌شود و آرزوهای مادّی به آرزوهای والای انسانی و خدایی تبدیل می‌گردد. اگر شما ملاحظه می‌کنید که مسلمانان به برکت برهه‌ی کوتاهِ حاکمیتِ خدا در صدر اسلام - به برکت همان چند سال معدود - توانستند قرنهای متمادی دنیا را متحوّل کنند؛ به دنیا علم و مدنیّت و تفکّر و عقل و روح و معنا و منطق و همه چیز ببخشند؛ آن مدنیّت عظیم اسلامی را پدید آورند و زمینه‌ی پیشرفتهای بشر را در سالها و قرنهای بعد از آن ایجاد کنند، به خاطر آن تحوّلی است که در انسان مُسلمِ صدر اسلام به وقوع پیوست. امروز هم مسلمانِ حقیقی که به برکت ارتباط با خدا، تحوّل واقعی یافته و به انسان روحانی تبدیل شده باشد - نه به معنای این‌که نیازهای جسمانی و مادّی را فراموش کند؛ نه: «و لاتنس نصیبک من الدّنیا»(1)؛ دنیا را هم باید آباد کند، مادّیات را هم بایستی کیفیت ببخشد، علم را هم باید پیش ببرد، زندگی را هم باید سامان دهد؛ اما در اینها منحصر نشود و این تحوّل را پیدا کند که به آرمانهای معنوی و آرزوهای بزرگ الهی دلباخته گردد - خواهد توانست نه فقط جامعه‌ی خود را کیفیت و برتری دهد، بلکه روی دنیا اثر بگذارد، روی تاریخ اثر بگذارد و انسانیت را متحوّل کند و به فضل الهی این اتّفاق خواهد افتاد. قاعده و پایه‌ی اساسی این کار آن است که امروز در نظام اسلامی ما، مردم رابطه‌ی قلبی و معنوی خودشان را با خدا قویتر کنند و با خدا انس بیشتری بگیرند و این فرصت ماه رجب و فرصتهای متبرّک، فرصتهای مغتنمی است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1376/06/26
عنوان فیش :متعلق بودن عاقبت دنیا و آخرت به متقین
کلیدواژه(ها) : تقوا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
تقوا مایه‌ی این است که یک فرد یا یک جامعه، در هر میدانی که وارد می‌شود، موفّق شود. «والعاقبة للمتّقین»(1)؛ عاقبت این سیر عظیم تاریخی و جهانی، متعلّق به متقین است. آخرت هم متعلّق به متّقین است. عاقبتِ همین دنیا هم متعلّق به متّقین است.
1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

1 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی - 1376/04/25
عنوان فیش :بالاتر بودن ثواب الهی از پاداش‌های دنیوی برای تلاش‌های نیروی انتظامی
کلیدواژه(ها) : ثواب و عقاب
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اگر خدای نکرده کسی در دستگاهی که [نیروی انتظامی] مردم چشم امید به این دارند که در مقابل متخلّف و تهدیدکننده‌ی آسایش و امنیت مردم بایستد، احساس تخلّف کند و خدای نکرده تعرّضی به امنیت مردم از درون آن‌جا بشود، این گناه خیلی بزرگی است. نباید اغماض شود، تا نیروی انتظامی همان چیزی بشود که نظام اسلامی لازم دارد؛ یعنی مقتدر، سربلند، عزیز، با عطوفت و رحمت و حاضر در همه‌ی نقاط. در مقابله‌ی با کسی که زندگی و امنیت مردم را تهدید می‌کند، سرسخت، شجاع و پیگیر؛ در مقابله‌ی با کسی که تهدید می‌شود، رحیم و عطوف و مهربان، مثل پدر و برادر. اگر این‌طور شد، کشور در بستر راحتی از امنیت قرار می‌گیرد و همه می‌توانند کارها و وظایف خودشان را انجام دهند. آن‌وقت، خیر و ثواب معنوی هر تلاشی، به شما برمی‌گردد و شما هم سهیم و شریک می‌شوید. ثواب الهی را که نباید ندیده گرفت. این مسائل دنیوی، بخشی از قضیه است. «و ما عنداللَّه خیر و ابقی»(1) مهم است. بدانید، هر شبی، هر ساعتی و هر لحظه‌ای که شما رنجی می‌برید، مراقبتی می‌کنید، به تلاشی می‌پردازید و زحمتی می‌کشید، کرام‌الکاتبین آن را می‌نویسند، در پرونده‌ی شما مضبوط می‌شود و در هنگامی که شما نهایت نیاز را به آن دارید، عین همان عمل صالح برای شما حاضر و ناظر است و به کمکتان می‌آید.عاقبتِ خوب متعلّق به کسانی است که در این راه، این‌طور حرکت کنند.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 60
وَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَزينَتُها ۚ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ ۚ أَفَلا تَعقِلونَ
ترجمه :
آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!

1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 36
فَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ لِلَّذينَ آمَنوا وَعَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ
ترجمه :
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند بهتر و پایدارتر است.


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1376/03/07
عنوان فیش :شکر حقیقی، نعمت را از سوی خداوند دانستن
کلیدواژه(ها) : نعمت الهی, حقیقت شکر
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عزیزان من! حقیقت شکر این است که انسان نعمت را از خدا بداند. نه این‌که به زبان بگوید؛ با همه‌ی وجود باور کند که آنچه از نعمت در اختیار اوست، از سوی خداست. این طور نباشد که خیال کند، اوست که این نعمت را برای خود فراهم کرده است. این، جلب غضب و حرمان از نعمت الهی را فراهم خواهد کرد که «انما اوتیته علی علم».(1) اگر بگویم که خودم این داناییها و این تمکّنها را به دست آورده‌ام، غلط است. قرآن این‌طور می‌فرماید که «ما اصابک من حسنة فمن اللَّه(2)»؛ هر حادثه‌ی نیکو که به شما می‌رسد، از خداست. «ما بکم من نعمة فمن‌اللَّه(3)»؛ هر نعمتی که دارید، از سوی خداست. در دعا هم به ما یاد داده‌اند که به خدای متعال عرض کنیم: «ما بنا من نعمة فمنک وحدک لاشریک لک لا اله الّا انت»(4)؛ هر نعمتی که ما در اختیار داریم، از توست. حدّاکثر این است که ما بتوانیم خود را قابل نعمت و حافظ نعمت خدا کنیم.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

1 ) سوره مبارکه الزمر آیه 49
فَإِذا مَسَّ الإِنسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلناهُ نِعمَةً مِنّا قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ ۚ بَل هِيَ فِتنَةٌ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
هنگامی که انسان را زیانی رسد، ما را (برای حلّ مشکلش) می‌خواند؛ سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می‌گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانی خودم به من داده‌اند»؛ ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمی‌دانند.

2 ) سوره مبارکه النساء آیه 79
ما أَصابَكَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَما أَصابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفسِكَ ۚ وَأَرسَلناكَ لِلنّاسِ رَسولًا ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ شَهيدًا
ترجمه :
(آری،) آنچه از نیکیها به تو می‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می‌رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم؛ و گواهی خدا در این باره، کافی است!

3 ) سوره مبارکه النحل آیه 53
وَما بِكُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيهِ تَجأَرونَ
ترجمه :
آنچه از نعمتها دارید، همه از سوی خداست! و هنگامی که ناراحتی به شما رسد، فقط او را می‌خوانید!

4 )
المصباح‏ ،ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص35 ؛
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص 73 نحوه ؛ ‏
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 17 ؛

و كان الكاظم ع يقول بعد العصر (...) اللهم إنی أعوذ بك من نفس لا تقنع و بطن لا يشبع و من قلب لا يخشع و من علم لا ينفع و من صلاة لا ترفع و من دعاء لا يسمع اللهم إنی أسألك اليسر بعد العسر و الفرج بعد الشدة و الرخاء بعد الكربة اللهم ما بنا من نعمه فمنك وحدك لا شريك لك لا إله إلا أنت أستغفرك و أتوب إليك »
ترجمه :
امام كاظم (ع) بعد از نماز عصر اینگونه می فرمود: (...) خدایا همانا من از نفسی كه سیر نمی شود و قلبی كه خاشع نمی گردد و دانشی كه سود نمی رساند و از نمازى كه بالا نمی رود (پذيرفته نمی شود)و دعایی كه شنیده نمی شود به تو پناه می آورم. بارالها من از تو آسانی را بعد از سختی و خرسندی را بعد از اندوه و فراخی را بعد از تنگی می خواهم. خدایا هر نعمتى كه در اختيار ماست از جانب توست. جز تو معبودی نیست از تو طلب آمرزش می كنم و به سوی تو باز می گردم(توبه می كنم).


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) - 1375/03/20
عنوان فیش :لزوم مواظبت از قرار نگرفتن در گروه عوام
کلیدواژه(ها) : عوام و خواص
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شما خودتان را در صحنه‌ای که از صدر اسلام تبیین می‌کنم، پیدا کنید. یک عدّه جزو عوامند و قدرت تصمیم‌گیری ندارند. عوام، بسته به خوش طالعی خود، اگر تصادفاً در مقطعی از زمان قرار گرفتند که پیشوایانی مثل امام امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و امام راحل ما رضوان‌اللَّه تعالی علیه، بر سرِ کار بودند و جامعه را به سمت بهشت می‌بردند، به ضربِ دستِ خوبان، به سمت بهشت رانده خواهند شد. اما اگر بخت با آنها یار نبود و در مقطعی قرار گرفتند که «وَ جَعَلْنا هُمْ اَئِمّةً یَدْعُونَ اَلَی‌النَّارِ»(1) و یا «اَلَمْ‌تَرَ اِلَی‌الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَةَاللَّهِ کُفْراً وَ اَحَلُّوا قَوْمَهُمْ‌ّ دارَالْبَوارِ. جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارِ»(2) به سمت دوزخ خواهند رفت. پس، باید مواظب باشید جزو «عوام» قرار نگیرید.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 41
وَجَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعونَ إِلَى النّارِ ۖ وَيَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرونَ
ترجمه :
و آنان [= فرعونیان‌] را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد!

2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 28
أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ كُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ
ترجمه :
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!

2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 29
جَهَنَّمَ يَصلَونَها ۖ وَبِئسَ القَرارُ
ترجمه :
(سرای نیستی و نابودی، همان) جهنم است که آنها در آتش آن وارد می‌شوند؛ و بد قرارگاهی است!


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) - 1375/03/20
عنوان فیش :بدی متاع دنیا در صورت ایجاد مانع برای انجام تکالیف
کلیدواژه(ها) : عوام و خواص
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. یک نوع کسانی هستند که در مقابله با دنیا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همه‌ی متاعهای خوبْ قرار دارند. اینهایی که ذکر کردیم، همه از متاعهای خوب است. همه‌اش جزو زیباییهای زندگی است. «مَتاعُ الْحَیاةِ الُّدنْیا.»(1) «متاع»، یعنی «بهره». اینها بهره‌های زندگی دنیوی است. در قرآن‌که می‌فرماید «مَتاعُ الْحَیاةِ الُّدنْیا»، معنایش این نیست که این متاع، بد است؛ نه. متاع است و خدا برای شما آفریده است. منتها اگر در مقابل این متاعها و بهره‌های زندگی، خدای ناخواسته آن قدر مجذوب شدید که وقتی پایِ تکلیفِ سخت به میان آمد، نتوانستید دست بردارید، واویلاست! اگر ضمن بهره بردن از متاعهای دنیوی، آن‌جا که پای امتحان سخت پیش می‌آید، می‌توانید از آن متاعها به راحتی دست بردارید، آن وقتْ حساب است.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 14
زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالبَنينَ وَالقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالخَيلِ المُسَوَّمَةِ وَالأَنعامِ وَالحَرثِ ۗ ذٰلِكَ مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ المَآبِ
ترجمه :
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.

1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 38
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا ما لَكُم إِذا قيلَ لَكُمُ انفِروا في سَبيلِ اللَّهِ اثّاقَلتُم إِلَى الأَرضِ ۚ أَرَضيتُم بِالحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ ۚ فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إِلّا قَليلٌ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا هنگامی که به شما گفته می‌شود: «به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینی می‌کنید (و سستی به خرج می‌دهید)؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست!

1 ) سوره مبارکه يونس آیه 23
فَلَمّا أَنجاهُم إِذا هُم يَبغونَ فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ ۗ يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغيُكُم عَلىٰ أَنفُسِكُم ۖ مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا ۖ ثُمَّ إِلَينا مَرجِعُكُم فَنُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ
ترجمه :
امّا هنگامی که خدا آنها را رهایی بخشید، (باز) به ناحق، در زمین ستم میکنند. ای مردم! ستمهای شما، به زیان خود شماست! از زندگی دنیا بهره (میبرید)، سپس بازگشت شما بسوی ماست؛ و ما، شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهیم!

1 ) سوره مبارکه القصص آیه 61
أَفَمَن وَعَدناهُ وَعدًا حَسَنًا فَهُوَ لاقيهِ كَمَن مَتَّعناهُ مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا ثُمَّ هُوَ يَومَ القِيامَةِ مِنَ المُحضَرينَ
ترجمه :
آیا کسی که به او وعده نیکو داده‌ایم و به آن خواهد رسید، همانند کسی است که متاع زندگی دنیا به او داده‌ایم سپس روز قیامت (برای حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟!

1 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 35
وَزُخرُفًا ۚ وَإِن كُلُّ ذٰلِكَ لَمّا مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۚ وَالآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
و انواع زیورها؛ ولی تمام اینها بهره زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است!


مربوط به :پیام به مناسبت آغاز به کار پنجمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی - 1375/03/11
عنوان فیش :لزوم توجه نمایندگان مجلس به رعایت تقوا و برحذر بودن از تکبر و انحراف
کلیدواژه(ها) : نمایندگان مجلس‏ شورای اسلامی, تقوا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
همه‌ی برادران و خواهران نماینده را توصیه می‌کنم به رعایت تقوا، و روی آوردن به توجه و عبادت و معنویت، و بی‌اعتنایی به زخارف دنیا، و خرد و حقیر دانستن پست و مقام، و بزرگ و مهم شمردن خدمتگزاری به مردم، و اهتمام به برپایی حق و سرکوب باطل و بر حذر داشتن خود از تکبر و غفلت و اسراف و انحراف. و این موعظه‌ی عظیم قرآنی را به یاد آنان می‌آورم: تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علواً فی الارض و لا فساداً و العاقبة للمتقین.(1)
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1373/11/28
عنوان فیش :دعا وسیله‌ای برای تضرع و تواضع و خروج از انانیت و استعلاء
کلیدواژه(ها) : غرور, حضرت موسی‏(علی نبینا و اله و علیه السلام), دعا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عزیزان من! هر جا که شما نگاه کردید - چه در محیط خودتان، چه در کشور خودتان و چه در سرتاسر دنیا - و بدی و فسادی را از ناحیه‌ی کسی، مشخّصاً دیدید، اگر دقّت کنید مشاهده خواهید کرد که اساس و منشأ آن بدی و فساد، انانیّت، استکبار، استعلا و غرور انسانی است. دعا باید این را بشکند.
 
من یک وقت می‌خواستم بحثی قرآنی در این خصوص عرض کنم که فعلاً مجالش نیست. بحث قرآنی مربوط به ماجرای حضرت موسی علیه‌السّلام است که از آن ماجراهای عبرت‌آمیز و عجیب تاریخ است. درباره‌ی این ماجرا هرچه بگویم تمام نمی‌شود. واقعاً قرآن گنجینه‌ی عظیمی از تجربه‌ی موسوی برای ماست. در این ماجرای عجیب، یکی از نقاط برجسته، خراب و فاسد شدنِ کسانی از همراهان موسی علیه‌السّلام است که از همراهیِ او برگشتند. من اینها را عرض می‌کنم تا کسانی که اهل تأمّل در آیات قرآنند، دنبالش بروند.
 
در قرآن چند مورد از این مسائل داریم که یکی مربوط به سامری است،(1) یکی مربوط به قارون است(2) و یکی هم مربوط به کسانی است که از رفتن به داخل ارض مقدسّه استنکاف کردند.(3) اینها مصادیق رجعت و ارتداد است؛ و بنده یکی دو ماه پیش، درباره‌ی رجعت و ارتداد صحبت کردم. مثلاً قارونِ مبغوضِ خبیثِ ملعونِ الهی، آن قدر انسان بدی است که قرآن کریم بخشی را به او اختصاص داده است. مشکل قارون این‌جاست که وقتی حضرت موسی علیه‌السّلام به او می‌فرماید «اموالی را که تو به دست آوردی، زینت است» و به نصیحت وی می‌پردازد، در جواب آن حضرت می‌گوید: «انما اوتیتهُ علی علم(4)»؛ من آگاه و عالم و توانا بودم.» به تعبیر امروزی: «هوش و ذکاوت داشتم، زرنگی داشتم، سیاست بلد بودم. ناز شستم که این اموال را از این راهها به دست آوردم. به کسی مربوط نیست!» او نمی‌فهمید که اموال را خدا داده بود. کمااین‌که جان را خدا به انسان می‌دهد، فرزند را خدا به انسان می‌دهد، دین را خدا به انسان می‌دهد و همه چیز مالِ خداست.
 
ای انسان نادان! چرا سرکشی می‌کنی؟! چرا اشتباه می‌کنی و می‌گویی «منم که این مال را به دست آوردم»؟! «من» کیست؟! خدای متعال به مبارزان فداکاری که به میدان جنگ رفتند؛ جانهایشان را در مقابل تیرهای دشمن سپر کردند؛ جنگیدند و بینی دشمن را به خاک مالیدند و نهایتاً دشمن را شکست دادند، می‌گوید: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن اللَّه رمی‌.(6)» این تیری که تو قبلاً نحوه‌ی انداختنش را یاد گرفتی، سپس نشانه گرفتی، دقّت کردی و زدی تا این‌که به هدف خورد، کارِ تو نبود. تو آن را به هدف نزدی، بلکه خدا زد. نیروی من هم مالِ خداست، اراده‌ی من هم مالِ خداست. دقّت نظر من هم مالِ خداست. اصلاً هر چه دارم مالِ خداست. آن وقت در مقابل این قدرتِ مالکِ محیطِ مدبّری که همه چیز من در قبضه‌ی قدرت اوست، گردن بالا بگیرم و بگویم «من»!؟ این، آن نقطه‌ی فسادِ بشری است. هر جا این باشد، بد است و موجب فساد می‌شود.
 
فلان صهیونیستِ رئیسِ فلان کمپانیِ مثلاً چند ملیّتی، اگر بگوید «من» و خیال کند سیاست دنیا را می‌چرخاند، یا مثلاً هیتلرِ آتش افروز، یا فلان رئیس جمهورِ طغیانگر امریکا، یا فلان دزدِ سرِ گردنه‌ی فلان نقطه، یا فلان شخصِ ملبّس به لباس دین، اما در واقع دعوت کننده به نفس، یا من و شمایی که هیچ کدام از اینها هم نباشیم، اما در زندگی خود را بر هر چیز دیگر ترجیح دهیم و استکبار و استعلا بورزیم، اینها مایه‌ی فساد خواهد شد. البته هر چه انسان بزرگتر بود و قدرت بیشتری داشت، انانیّت در او فساد بیشتری به وجود می‌آورد. اما اگر کوچک بود، انانیّت فقط به ضرر خود اوست و فساد کمتری برای دیگران دارد. خاصیت دعا این است که نفسانیتها را می‌شکند. لذاست که گفته‌اند: «حتی چیزهای کوچکت را هم از خدا بخواه تا بفهمی که حقیری. بدانی که گاهی اوقات، یک پشه یا مگس، انسان را از کار می‌اندازد، و آسایشِ وی را می‌گیرد: «و ان یسلبهم الذّباب شیئاً لایستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب.(5)» این است که دعا برای تضرّع پیش خداست؛ برای عرضِ حاجتْ پیش خداست؛ برای تواضع و برای بیرون آمدن از پوسته‌ی دروغین استکبار و استعلاست. خدای متعال، گاهی برای من و شما مشکلاتی به وجود می‌آورد، تا وادار به تضرّع و توجّه و خشوعمان کند. همان‌طور که در آیات کریمه‌ی قرآن می‌فرماید: «و لقد ارسلنا الی امم من قبلک فاخذناهم بالبأسا و الضّراء لعلهم یتضرّعون. فلولا اذ جائهم بأسنا تضرّعوا و لکن قست قلوبهم و زیّن لهم الشّیطان ما کانوا یعملون.(6)» این تضرّع، نه برای خاطر خدا، که به خاطرِ خودِ ماست. خدا احتیاجی به تضرّعِ من و شما ندارد:
 
تیشه زان بر هر رگ و بندم زنند
 
تا که با مهر تو پیوندم زنند
 
این حالت تضرّع است که دل را از عشق خدا پر می‌کند؛ انسان را با خدا آشنا می‌کند؛ انسان را از خودبینی و خودنگریِ فسادانگیز تهی می‌کند و او را از نورِ مقدّسِ پروردگار و لطفِ الهی، سرشار می‌سازد. قدرِ این را بدانید که از همه چیز بالاتر است.
1 ) سوره مبارکه طه آیه 95
قالَ فَما خَطبُكَ يا سامِرِيُّ
ترجمه :
(موسی رو به سامری کرد و) گفت: «تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟!»

1 ) سوره مبارکه طه آیه 96
قالَ بَصُرتُ بِما لَم يَبصُروا بِهِ فَقَبَضتُ قَبضَةً مِن أَثَرِ الرَّسولِ فَنَبَذتُها وَكَذٰلِكَ سَوَّلَت لي نَفسي
ترجمه :
گفت: «من چیزی دیدم که آنها ندیدند؛ من قسمتی از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 76
إِنَّ قارونَ كانَ مِن قَومِ موسىٰ فَبَغىٰ عَلَيهِم ۖ وَآتَيناهُ مِنَ الكُنوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنوءُ بِالعُصبَةِ أُولِي القُوَّةِ إِذ قالَ لَهُ قَومُهُ لا تَفرَح ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الفَرِحينَ
ترجمه :
قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد!

3 ) سوره مبارکه المائدة آیه 21
يا قَومِ ادخُلُوا الأَرضَ المُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللَّهُ لَكُم وَلا تَرتَدّوا عَلىٰ أَدبارِكُم فَتَنقَلِبوا خاسِرينَ
ترجمه :
ای قوم! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!»

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

5 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 17
فَلَم تَقتُلوهُم وَلٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم ۚ وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلٰكِنَّ اللَّهَ رَمىٰ ۚ وَلِيُبلِيَ المُؤمِنينَ مِنهُ بَلاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه :
این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا می‌خواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.

6 ) سوره مبارکه الحج آیه 73
يا أَيُّهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاستَمِعوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذينَ تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ لَن يَخلُقوا ذُبابًا وَلَوِ اجتَمَعوا لَهُ ۖ وَإِن يَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَيئًا لا يَستَنقِذوهُ مِنهُ ۚ ضَعُفَ الطّالِبُ وَالمَطلوبُ
ترجمه :
ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می‌خوانید، هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمی‌توانند آن را باز پس گیرند! هم این طلب‌کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)!

7 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 42
وَلَقَد أَرسَلنا إِلىٰ أُمَمٍ مِن قَبلِكَ فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُم يَتَضَرَّعونَ
ترجمه :
ما به سوی امتهایی که پیش از تو بودند، (پیامبرانی) فرستادیم؛ (و هنگامی که با این پیامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدّت و رنج و ناراحتی مواجه ساختیم؛ شاید (بیدار شوند و در برابر حق،) خضوع کنند و تسلیم گردند!

7 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 43
فَلَولا إِذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعوا وَلٰكِن قَسَت قُلوبُهُم وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطانُ ما كانوا يَعمَلونَ
ترجمه :
چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که می‌کردند، در نظرشان زینت داد!


مربوط به :بیانات در دیدار مردم استان چهارمحال و بختیاری - 1371/07/15
عنوان فیش :حرکت به سمت رفع محرومیت وجه تمایز اسلام با فرهنگ‌ها و مکاتب گوناگون
کلیدواژه(ها) : اسلام, استکبار, فقر
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اما مطلب اصلی مورد نظر من این است که، طبق آیه‌ی قرآن‌که فرمود: «و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»(1)، انسان می‌فهمد جهت حرکت کلی ادیان الهی، به‌سمت رفع استضعاف و محرومیت است. این است که اسلام و پرچم دین را، از پرچمهای فرهنگها و تمدنها و ایدئولوژیها و مکاتب گوناگون، به کلی متمایز می‌کند: سعی برای طبقه‌ی محروم. امروز در دنیای سرمایه‌داری و کشورهایی که زیر سلطه‌ی استکبار جهانی است، حرکت به‌سمت رشد پولداران و سرمایه‌داران است؛ و آنچه به فکر آن نیستند، طبقات محروم است. اگر یک‌وقت کمکی هم به محرومین بشود، برای این است که بتوانند از آنها به نفع پولداران و سرمایه‌داران استفاده کنند. مبنای اقتصاد امروز دنیای سرمایه‌داری و استکبار، بر این است. در طول زمان هم، همیشه سلاطین و قدرتمندان و مستکبران، بر همین روال حرکت کرده‌اند. اما اسلام این را نمی‌گوید. اسلام می‌خواهد محرومیت از روی زمین و بخصوص در جوامع اسلامی، برداشته شود. آن‌جا که دین خدا حاکم است، باید محرومیت نباشد. انسانها باید از مواهب الهی برخوردار شوند، تا بتوانند در یک محیط مناسب و مساعد، خود را به کمال برسانند. عدل در جامعه باید مستقر شود. این، شعار اسلام است و شعاری است که دنبال آن، عمل است و شعاری است که برای توده‌های مظلوم و محروم عالم، دارای جاذبه است. نه مثل آن سوسیالیستها و کسانی که دم از طرفداری از محرومین می‌زدند؛ اما هفتاد سال کشورها و ملتها و جوامع را معطل کردند و روزبه‌روز آنها را عقبتر راندند. نه مثل آنهایی که خواستند ایمان دینی را از مردم بگیرند. انسانی که ایمان دینی ندارد، امید روشن ندارد. انسانی که ایمان دینی ندارد قدرت برخورد با مشکلات را، به صورت اساسی ندارد. در نیمه‌ی راه می‌ماند و از نیمه‌ی راه برمی‌گردد. لذا شما دیدید آن کشورهایی که هیأتهای حاکمه‌ی آنها، بی‌دینی و الحاد و بی‌خدایی و تفکرات مارکسیستی را بر مردم خودشان تحمیل کردند، در نیمه‌ی راه ماندند و از پا درآمدند و غرب غارتگر و استعمارگر بر آنها فائق و پیروز شد. اما اسلام این‌گونه نیست. حرکت اسلامی یک حرکت دائمی است. مبارزه‌ی اسلام برای زندگی نیکو و زیبا و عادلانه‌ی انسان، یک حرکت همیشگی است. برای همین است که با اسلام دشمنند، و برای همین است که هر روز که می‌گذرد، توطئه‌ای علیه‌اسلام و مسلمین، از چنته‌ی استکبار بیرون می‌آید.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای قم - 1370/11/30
عنوان فیش :حرکت در جریان انقلاب عامل کسب پیشرفت در دنیا و پاداش در آخرت
کلیدواژه(ها) : صبر, آخرت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
برادران عزیز! هیچ کار بزرگی جز با فداکاری و صبر به‌دست نمی‌آید؛ هیچ هدفی جز با تلاش و مجاهدت به‌دست نمی‌آید. آن روزی که مسلمانان نشستند تا دنیا و آخرتشان تأمین بشود، اما هیچ حرکتی از خود نشان ندادند، دنیا را که در نقد از دست دادند؛ آخرت را هم که خدا می‌داند! اما مردم در انقلاب ما - که مسلمانان را نیز به حرکت درآورد - به فضل پروردگار، عزت و شرف و پیشرفت دنیا را به‌دست آوردند؛ «و ما عند اللَّه خیر و ابقی»؛(1) روشنی چشم آنها، پیش خدا و در آخرت است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 60
وَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَزينَتُها ۚ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ ۚ أَفَلا تَعقِلونَ
ترجمه :
آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!


مربوط به :بیانات پس از بازدید از ستاد فرماندهی نیروی زمینی سپاه - 1370/07/24
عنوان فیش :فائق آمدن سلسه‌ی ارزش‌های اسلام برضد ارزش‌ها
کلیدواژه(ها) : اسلام, پیروزی اسلام
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
قرآن صریحاً وعده کرده است که «لیظهره علی‌الدّین کلّه»(1). قرآن با زبانهای مختلف گفته است که این حقیقت و این سلسله‌ی ارزشها در تاریخ بشریت، بر همه‌ی شبه‌ارزشها و ضد ارزشها فایق خواهد آمد. قرآن صریحاً گفته است که «العاقبة للمتّقین»(2)؛ فرجام کار، متعلق به مؤمنان و پرهیزگاران است. چگونه ممکن است اسلام درحالی‌که در کنج عزلت و انزواست، بر تفکرات پوشالی و تحمیلی و ارزشهای ضد ارزش و تحمیل‌شده‌ی بر بشریت مظلوم فایق بیاید؟
1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!

1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 28
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ شَهيدًا
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!

1 ) سوره مبارکه الصف آیه 9
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!

2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

2 ) سوره مبارکه هود آیه 49
تِلكَ مِن أَنباءِ الغَيبِ نوحيها إِلَيكَ ۖ ما كُنتَ تَعلَمُها أَنتَ وَلا قَومُكَ مِن قَبلِ هٰذا ۖ فَاصبِر ۖ إِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‌دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از آزادگان - 1369/06/26
عنوان فیش :تحقق وعده الهی در نصرت و پیروزی ملت ایران
کلیدواژه(ها) : وعده‌های الهی, نصرت الهی, پیروزی الهی, آینده اسلام, رشد اسلام‌گرایی, آینده انقلاب
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عزیزان من! آن روزی که خدای متعال، موسی را که بچه‌ی یکروزه یا چندساعته‌یی بود و مادرش او را به آب انداخته بود و به خدا سپرده بود، به او برگرداند، به وعده‌ی خود عمل کرد: «انّا رادّوه الیک». خدای متعال در این جا، دو وعده به مادر موسی کرد: یک وعده این بود که «انّا رادّوه الیک»؛ ما او را به تو برمی‌گردانیم. مادر هم دلش به همین وعده‌ی اول بیشتر بند بود؛ بچه‌اش است دیگر. بچه‌ی چندساعته را داخل جعبه گذاشته و به آب داده و خدا هم گفته که او را بر می‌گردانیم. وعده‌ی دومی هم بود که برای مادر موسی، خیلی باور کردنی نبود و آن، این بود: «و جاعلوه من‌المرسلین»؛ نه فقط ما او را برمی‌گردانیم، که پیامبر مرسل خودمان هم خواهیم کرد. اولی برای مادر موسی قابل فهم بود؛ یکی داخل آب می‌رود و موسی را می‌گیرد و به مادرش برمی‌گرداند - اگرچه خیلی دشوار بود - اما همین بچه را «جاعلوه من‌المرسلین»)1)؟! آیه‌ی قرآن می‌فرماید: «فرددناه الی امّه»: او را به مادرش برگرداندیم، «کی تقرّ عینها»: تا چشمش روشن شود، «و لتعلم انّ وعداللَّه حق»(2): تا بداند که وعده‌ی خدا درست است؛ یعنی آن وعده‌ی دوم هم عملی خواهد شد. دیدی وعده‌ی اول چه‌طور زود عملی شد؟ دیدی بچه‌یی که در راه خدا داده بودی، چه‌طور زود به تو برگشت؟ آن وعده هم به همین شیرینی تحقق پیدا خواهد کرد.
عزیزان من، آزادگان، رزمندگان، خانواده‌ها، هجران‌کشیده‌ها، دل‌دادگان به اسلام و انقلاب و حاکمیت جهانی اسلام و همه‌ی ملت! یازده سال گذشت. یعنی در مقیاس تاریخ، یک چشم برهم زدن است؛ بیشتر که نیست. شما اگر تاریخ را نگاه کنید و بخوانید، می‌بینید که ده سال و یازده سال و پانزده سال و بیست سال، در طول تاریخ هیچ است؛ یک چشم به هم زدن است. در یک چشم برهم زدن، وعده‌ی اول الهی تحقق پیدا کرد. آن، چه بود؟ آن،این بود که ما شما را نصرت خواهیم داد و پیروز خواهیم کرد. پیروز شدیم دیگر. پیروزی از این بهتر؟ هیچ پیروزی‌یی برای ملتی که انقلابی است و مثل ماست، به این بزرگی و به این کمال و به این شیرینی نیست.
همه‌ی دنیا در مقابل شما آمدند، تا شما را از مرزهایتان یک قدم عقب بنشانند. میلیاردها صرف کردند، مجهزترین وسایل جنگی را آوردند، قدرتمندترین قدرتها با هم همدست شدند، از شرق و غرب کمک گرفتند، وسایل تبلیغاتی را با قوّتِ هرچه تمامتر وارد کردند، هشت سال هم جنگیدند، بعدش دو سال هم چک‌وچانه زدند، آخرش نشد.
کدام کشور و ملتی، برای قدرت و پیروزی خود، نشانه‌یی بالاتر از این می‌تواند داشته باشد؟ جنگهای دنیا، دوروزه و پنج‌روزه و ده‌روزه است. جنگ بین‌الملل، چهارساله و پنجساله است. تازه، تمام نقشه‌ی جغرافیای عالم، در جنگهای بین‌الملل تغییر و تبدیل پیدا می‌کند. در آن قسمت خلیج فارس، چند ساعت زدوخورد شد، نقشه‌ی جغرافیای دنیا الان تغییر پیدا کرده و همه‌ی دنیا به خلیج فارس لشکر کشیده‌اند. اینها را با هشت سال جنگ همه‌جانبه با کشور ما مقایسه کنید. بعد از آن‌که همه‌ی زورهایشان را زدند، تازه ملت ایران از آنها با نشاطتر، شادابتر، کشور دست‌نخورده‌تر است و نیروهای نظامی منظمتری دارد.
شما حالا به ارتش و سپاه می‌روید و می‌بینید که ارتش و سپاه امروز، با ارتش و سپاه ده سال قبل که شماها رفتید، قابل مقایسه نیست. ارتشِ امروز، یک ارتش منظم، محکم، منضبط و با تجهیزات عالی است. سپاهِ امروز، یک سازمان بی‌نظیر و یک نیروی انقلابی زنده است. ملت را هم که می‌بینید چگونه ملتی است. پیروزی، یعنی این. آن دشمنی هم که وجه‌المصالحه‌ی خُرده‌حسابهای قدرتها با ما شده بود، حالا می‌بینید در چه روز و چه وضعی است. دنیا هم نسبت به همه‌ی ما، با کمال احترام و تعظیم و تجلیل برخورد می‌کند. این، وعده‌ی اول بود؛ «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»(3): هر که خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت می‌کند. شماها نصرت کردید دیگر. در میدان جنگ، خدا را نصرت کردید. در سلول، با صبرتان نصرت کردید. در اردوگاه، با ایستادگیتان نصرت کردید. در مراجعت، با روحیه‌ی خوبتان نصرت کردید. ملتتان هم، با آن صبر فوق‌العاده و حضور در همه‌ی میدانهای خطر، نصرت کردند.
شماها خبر ندارید که در این دهساله، چه گذشته است. حالا به مرور ان‌شاءاللَّه به شما گفته خواهد شد. همین شهر تهران، بارها مورد تهاجم موشکهای دوربرد قرار گرفت که یک‌بار آن دو ماه طول کشید. دو ماه، شب و روز، نصف شب، صبح، به تهران موشک خورد. در هر شبانه‌روزی، ده، پانزده موشک به شهر تهران می‌خورد و مردم هم زندگی می‌کردند. یک روز زیر همین موشکها، مردم ما روز قدس را گرامی داشتند. اجتماع عظیمی در تهران و همه‌ی شهرهای کشور شد که باید بگوییم مخصوص شماها، فیلمهای آن روزها را بگذارند، تا شما ببینید که در این کشور، چه گذشته است. شهرهایی مثل دزفول و دیگر شهرهای خوزستان و بسیاری از شهرها - شاید پنجاه، شصت شهر - در طول چند سال، به طور دایم زیر موشکباران دشمن بود. مگر تحمل چهار، پنج سال شوخی بود؟
درعین‌حال، امام بزرگوار این ملت - آن نسخه‌ی انبیا (نمی‌گویم نسخه‌ی کامل؛ امام شاگرد آنها بود و خودش می‌گفت من خاک پای اولیا و انبیا هستم. اگر آدم بخواهد قدری چهره و روش و اخلاق و نفوذ کلمه‌ی پیامبران را بفهمد، باید به زندگی امام نگاه می‌کرد) - یک اشاره می‌کرد، این ملت «من کلّ فجّ عمیق»(4) بیرون می‌ریختند و سپاهها و جمعیتها تشکیل می‌دادند. ارتشی یک‌طور، سپاهی یک‌طور، بسیجی یک‌طور، نیروهای انتظامی یک‌طور، کسانی که تفنگ به دست نگرفته بودند، طور دیگر بیرون می‌ریختند و به جبهه‌ها می‌رفتند. اینها، نصرت الهی است؛ «ولینصرنّ‌اللَّه من ینصره»(5).
خدا این وعده‌ی اول الهی را به خاطر نصرت تحقق بخشید؛ اما وعده‌ی دوم هنوز باقی است. وعده‌ی دوم این است: «ولقد کتبنا فی‌الزّبور من بعدالذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون»(6). در یک آیه‌ی دیگر: «انّ الارض‌للَّه یورثها من یشاء من عباده»(7). در یک آیه‌ی دیگر: «لیظهره علی‌الدّین کلّه ولوکره المشرکون»(8). یعنی این پرچم توحید و اسلام و ایمان، این پرچم ایستادگی در مقابل ظلم و جور از هر کس و هر جای عالم، این پرچم استقلال ملتها در مقابل قدرتهای زورگوی عالم، باید در سرتاسر جهان و به عنوان مرکز امید همه‌ی مستضعفان عالم، به اهتزاز در بیایید.
ملتها امید بسته‌اند و بیدار شده‌اند. مسلمانان، امروز به اسلام خودشان افتخار می‌کنند و احساس عزت می‌نمایند. امروز ترس قدرتمندان و زورگویان عالم، فقط از اسلام و قرآن و مسلمانان واقعی است. امروز واهمه‌ی مرتجعان و پیروان و علمداران اسلام امریکایی، از اسلام ناب محمّدی(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) است. همه فهمیدند و دانستند که اسلام از جا برخاسته و حرکت را آغاز کرده و بازوان خود را باز کرده است و به مسلمانان امید و به مستضعفان نوید می‌دهد؛ و این هم خواهد شد. اگر مشکلاتی بر اثر نفوذ ابرقدرتهاست، برطرف می‌شود.
جامعه‌ی ما که امّ‌القرای اسلامی و مرکز توجهات جهانی اسلام است، ان‌شاءاللَّه طبق وعده‌ی الهی، با همان شکلی که اسلام خواسته، به صورت کامل - که ما از آن صورت کامل هنوز خیلی فاصله داریم - ساخته خواهد شد و به آن‌جا خواهیم رسید. اینها، وعده‌ی الهی است. وقتی این وعده‌ی اول تحقق پیدا کرد، شما باید دلهایتان را محکم و یقینهایتان را کامل کنید که وعده‌های بعدی و بزرگتر هم - که مضمون آیات کریمه‌ی قرآن است - تحقق پیدا خواهد کرد. راهش این است که ما مجاهدت را از دست ندهیم.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 7
وَأَوحَينا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعيهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَيهِ فَأَلقيهِ فِي اليَمِّ وَلا تَخافي وَلا تَحزَني ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَيكِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلينَ
ترجمه :
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 13
فَرَدَدناهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَي تَقَرَّ عَينُها وَلا تَحزَنَ وَلِتَعلَمَ أَنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
ما او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

3 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.

4 ) سوره مبارکه الحج آیه 27
وَأَذِّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ يَأتوكَ رِجالًا وَعَلىٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ
ترجمه :
و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند...

5 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.

6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 105
وَلَقَد كَتَبنا فِي الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ أَنَّ الأَرضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحونَ
ترجمه :
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»

7 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه :
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»

8 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجى مراسم دهه‌ی فجر انقلاب اسلامى - 1368/11/12
عنوان فیش :آینده در اختیار اسلام
کلیدواژه(ها) : فلسطین, اسلام
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در آینده‌اى که خیلى دور نخواهد بود، بشریّت شاهد خواهد بود که حکومت غاصب صهیونیست‌ها مجبور به عقب‌نشینى خواهد شد و ملّت مظلوم فلسطین به حقوق خودشان خواهند رسید. این طبیعت زمان و روند کنونى حقایق در عالم است.مسلمانها باید خودشان را آماده کنند. مسلمانهاى مؤمن و معتقد باید بدانند امروز روز اسلام و روز نقش و دُور اصلى اسلام است؛ و اسلام پیشرفت خواهد کرد؛ و اسلام در صحنه‌ی ذهن بشر و ‌ان‌شاءالله‌ در واقعیّتهاى زندگى، حاکم خواهد شد. ما در نظام جمهورى اسلامى به تبعیّت از امام فقید بزرگوارمان ‌-آن شخصیّت نمونه‌ی امروز عالم؛ شخصیّتى که از نوع اولیاى خدا و جزو سلسله‌ی برگزیدگان الهى بود- راهِ پاى فشردن به اسلام و مقابله‌ی با طواغیت را با قدرت و قاطعیّت تعقیب خواهیم کرد و معتقدیم که آینده در اختیار اسلام و متعلّق به اسلام است.(1)
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!

1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33
هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ
ترجمه :
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!


مربوط به :بیانات در دیدار وزیر و جمعى از مدیران و کارکنان وزارت اطّلاعات و سازمان حفاظت اطّلاعات ارتش جمهورى اسلامى ایران - 1368/04/18
عنوان فیش :اخلاص، عامل پیروزی ومحفوظ ماندن اجرالهی برای مخلصین
کلیدواژه(ها) : اخلاص
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
صحنه‌یی که شما درگیر آن هستید، صحنه‌ی بسیار عجیبی است. شاید در میان سنگرهایی که جمهوری اسلامی مبارزه می‌کند - مبارزه به معنای خاص آن و دست به یقه‌شدن و ضربه زدن و ضربه خوردن - هیچ سنگری با فضیلت‌تر از سنگر شما نباشد؛ چون همیشه و در همه جا، خطر از ناحیه‌ی نفوذ اطلاعاتی دشمن بیشتر است.
در قضیه‌ی جنگ هم اگر ما بیشتر می‌زدیم و کمتر می‌خوردیم، به خاطر این بود که کار اطلاعاتی شایسته و ممتازی انجام می‌دادیم. با چشم بسته که نمی‌شود به جنگ رفت؛ باید با چشم باز دشمن را دید و محل پرتاب ضربه‌اش را برآورد کرد، تا متقابلاً پاسخ کوبنده‌تری به او داد.
سنگر عظیمی در اختیار شماست؛ مواظب باشید اخلاصتان را از دست ندهید. اگر توانستید با همین اخلاص و صفا و دلسوزی، برای مردم و انقلاب و اسلام کار کنید و احساسات و انگیزه‌ها و نیتهای خود را خالص کنید، بدانید پیروزید و هیچ عاملی نمی‌تواند به شما ضربه بزند؛ اجر الهی هم در جای خودش محفوظ است؛ «و ما عنداللَّه خیر و ابقی»(1)
1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 36
فَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ لِلَّذينَ آمَنوا وَعَلىٰ رَبِّهِم يَتَوَكَّلونَ
ترجمه :
آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیاست، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند بهتر و پایدارتر است.

1 ) سوره مبارکه القصص آیه 60
وَما أوتيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَزينَتُها ۚ وَما عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَأَبقىٰ ۚ أَفَلا تَعقِلونَ
ترجمه :
آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است؛ و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!


مربوط به :پیام به حجّاج بیت‌ا‌لله‌الحرام اوّل ‌ذی‌الحجّة ۱۴۰۹ - 1368/04/14
عنوان فیش :تطهیر دل از شرک و تجدید پیمان با پروردگار در حج
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
حال که به نام خدا و به دعوت پیامبر خدا، راهیِ کوی دوست شده و از هر «فجّ عمیق» (1)به حریم بیت‌اللَّه‌الحرام وفود کرده و احرام حج و هجرت الی‌اللَّه بسته و ابراهیم‌وار نغمه‌ی: «انّی ذاهب الی ربّی سیهدین»(2) به زبان فطرت سر داده و زمزمه‌ی: «ارنا مناسکنا وتب علینا»(3) را به زبان حال و قال مترنم گشته‌اید، امید است از «ثمرات کلّ شیی‌ء»(4) که ابراهیم خلیل(علیه‌السّلام) از خداوند استدعا کرد، شیرین‌کام شده و چشمتان به شهود منافعی که حضرت ربوبی مژده داده، منور گردد.
به طور حتم، یکی از این منافع آن است که در پرتو مناسک و شعایر آموزنده‌ی حج، دلهاتان را که خانه‌ی خدا و امانت اوست، به او بسپرید و از شرک و زَیغ و زنگار تطهیر کنید و پیمان: «الم اعهد الیکم یا بنی‌آدم ان لاتعبدوا الشّیطان»(5) را تجدید نمایید و با تمسک به فرمان: «فاجتنبوا الرّجس من الاوثان»(6)، به بشارت: «والّذین اجتنبوا الطّاغوت ان یعبدوها و انابوا الی اللَّه لهم البشری»(7)، سرافراز گردید.
1 ) سوره مبارکه الحج آیه 27
وَأَذِّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ يَأتوكَ رِجالًا وَعَلىٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ
ترجمه :
و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند...

2 ) سوره مبارکه الصافات آیه 99
وَقالَ إِنّي ذاهِبٌ إِلىٰ رَبّي سَيَهدينِ
ترجمه :
(او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوی پروردگارم می‌روم، او مرا هدایت خواهد کرد!

3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 128
رَبَّنا وَاجعَلنا مُسلِمَينِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ وَأَرِنا مَناسِكَنا وَتُب عَلَينا ۖ إِنَّكَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحيمُ
ترجمه :
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبه‌پذیر و مهربانی!

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 57
وَقالوا إِن نَتَّبِعِ الهُدىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّف مِن أَرضِنا ۚ أَوَلَم نُمَكِّن لَهُم حَرَمًا آمِنًا يُجبىٰ إِلَيهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيءٍ رِزقًا مِن لَدُنّا وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان می‌ربایند!» آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) بسوی آن آورده می‌شود؟! رزقی است از جانب ما؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

5 ) سوره مبارکه يس آیه 60
أَلَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَني آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ ۖ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينٌ
ترجمه :
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!

6 ) سوره مبارکه الحج آیه 30
ذٰلِكَ وَمَن يُعَظِّم حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيرٌ لَهُ عِندَ رَبِّهِ ۗ وَأُحِلَّت لَكُمُ الأَنعامُ إِلّا ما يُتلىٰ عَلَيكُم ۖ فَاجتَنِبُوا الرِّجسَ مِنَ الأَوثانِ وَاجتَنِبوا قَولَ الزّورِ
ترجمه :
(مناسک حج) این است! و هر کس برنامه‌های الهی را بزرگ دارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است! و چهارپایان برای شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده می‌شود. از پلیدیهای بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید!

7 ) سوره مبارکه الزمر آیه 17
وَالَّذينَ اجتَنَبُوا الطّاغوتَ أَن يَعبُدوها وَأَنابوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ البُشرىٰ ۚ فَبَشِّر عِبادِ
ترجمه :
و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده!


مربوط به :پیام به حجّاج بیت‌ا‌لله‌الحرام اوّل ‌ذی‌الحجّة ۱۴۰۹ - 1368/04/14
عنوان فیش :ناتوانی دشمنان برای خاموش کردن نور امام خمینی(ره)
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
متأسفانه در دنیای اسلامی، کسانی از سران سردمداران و جیره‌خواران و عالم‌نمایان و قلم‌فروشان نیز بودند که قدر امام را که درةالتاج عزتی بر تارک امت اسلامی بود، نشناختند و با او جفا کردند و برای دلخوشی امریکا و اسرائیل و دیگر دشمنان اسلام، با او درافتادند و برای خاموشی نور وجود او، خفاش‌گون تلاش کردند؛ «یریدون لیطفئوا نوراللَّه بافواههم واللَّه متمّ نوره ولوکره الکافرون»(1). لعنت خدا و نفرت مسلمین و حسرت ابدی بر آنان که با خلف صدق پیامبر(ص) آن کردند که ابوجهل و ابولهب و فرعون و قارون و بلعم باعورا و همه‌ی ائمه‌ی نار با پیامبران و صدیقان و ائمه‌ی نور کرده بودند؛ «و اتبعناهم فی هذه الدّنیا لعنة و یوم القیامة هم من المقبوحین»(2).
1 ) سوره مبارکه الصف آیه 8
يُريدونَ لِيُطفِئوا نورَ اللَّهِ بِأَفواهِهِم وَاللَّهُ مُتِمُّ نورِهِ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ
ترجمه :
آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند!

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 42
وَأَتبَعناهُم في هٰذِهِ الدُّنيا لَعنَةً ۖ وَيَومَ القِيامَةِ هُم مِنَ المَقبوحينَ
ترجمه :
و در این دنیا نیز لعنتی بدنبال آنان قرار دادیم؛ و روز قیامت از زشت‌رویانند!


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/08/29
عنوان فیش :انفاق؛ یک اصل اسلامی
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اگر در جامعه‌ی اسلامی خلائی، نیازی وجود داشت، همه‌ی افراد جامعه بدون استثنا، كسانی كه توانسته‌اند تحصیل مالی بكنند، موظفند بر حسب اختلاف تمكن خودشان آن خلأ را پر كنند. اسلام نمیگوید كه مردم تحصیل مال بكنند، اما آن مال را فقط صرف مصارف شخصی خودشان بكنند، بلكه اسلام میگوید مردم تحصیل مال بكنند و از آن مالی كه تحصیل كرده‌اند، حوائج معمولی زندگی و نیاز خود را برآورده بكنند و مابقی آن را در راه خدا انفاق بكنند. «و یسئلونك ما ذا ینفقون قل العفو»؛(1) از تو سئوال میكنند كه چه چیزی را انفاق بكنند - كه ظاهر قضیه این است كه سئوال كننده از جنس مورد انفاق سئوال كرده است - قرآن جواب را از سئوال او منصرف میكند، جواب نمیدهد كه از چه جنسی انفاق بكن و از چه جنسی نكن، بلكه جواب میدهد «قل العفو»؛ به آنها بگو كه زیادی‌ها را، هرچه مورد نیاز لازم زندگی شماست، خرج كنید؛ اما هر چیزی كه مورد نیاز حقیقی زندگی نیست، آن را در راه خدا انفاق كنید. این یك اصل اسلامی است. بنابراین خیلی طبیعی است كه ثروت‌اندوزی بر طبق نظر اسلام یك حركت غیر اسلامی است كه آیه‌ی شریفه‌ی «و الّذین یكنزون الذّهب و الفضّة و لا ینفقونها فی سبیل اللّه فبشرّهم بعذاب الیم»(2) را در هفته‌ی گذشته عرض كردم و گفتم كه بشارت به عذاب دردناك در این آیه دلیل بر این است كه كنز ذهب و فضه و به عبارت امروز نگهداری ثروت و ندادن آن در راه خدا یك عمل مغضوب پروردگار است و شاید بشود گفت یك گناه كبیره است. این طرز فكر اسلام در باب انفاق است.
امروز در این خطبه من از بحث اصلی كه در خطبه‌های قبلی آن را تعقیب میكردم، قدری به حاشیه خواهم رفت و بحث انفاق را كه در حاشیه‌ی آن بحث قرار داشت، به عنوان یك مسئله‌ی اصلی مطرح میكنم. البته منظور من بحث تحلیلی و استدلالی و فلسفی نیست، بلكه فقط مایلم متون اسلامی را، آن هم بعضی از متون را در باب انفاق برای شما بخوانم. ما امروز باید نظر قرآن و اسلام را در باب مال و انفاق آن دائماً در مد نظر داشته باشیم و به دنبال آن عمل كنیم. والّا گفتن بی‌عمل، فلسفه‌بافی در عالم ذهن، استدلال و بحث و فرمول دادن بدون نتیجه، شأن و دأب اسلام نیست. در این آیه‌ای كه در اول این خطبه - این خطبه و خطبه‌ی قبل - خواندم، میفرماید: «و انفقوا فی سبیل اللّه و لا تلقوا بایدیكم الی التّهلكة»؛(3) یعنی در راه خدا انفاق كنید و به دست خودتان، خودتان را در هلاكت نیندازید. كه یك روایتی در بعضی از تفاسیر نقل كردند در ذیل این آیه كه در یكی از جنگهای مسلمین با روم كه ابوایوب انصاری صحابی پیغمبر اكرم هم در آن شركت داشت، یكی از سربازان اسلام كه مرد متهور و شجاعی بود، رفت به میدان و جنگید و در صفوف دشمن رخنه كرد تا اینكه رفت به قلب دشمن. عده‌ای كه در این طرف او را نگاه میكردند، فریادشان بلند شد كه: «سبحان اللّه القی بنفسه الی التّهلكة»؛ این شخص خودش را به هلاكت انداخت، یعنی اشاره‌ی به آیه‌ی قرآن كه: «و لا تلقوا بایدیكم الی التّهلكة». حالا حساسیت یك مسلمان قرآن‌شناس را اینجا ببینید كه چقدر زیاد است. ابوایوب انصاری در آنجا حاضر بود، دید اینها دارند در معنای «و لا تلقوا بایدیكم الی التّهلكة» اشتباه میكنند و فكر میكنند معنای اینكه نباید انسان خود را به دست خود در هلاكت بیندازد، این است كه نباید به قلب لشگر دشمن بزند و دارند این جوان مسلمان شجاع را به خاطر شجاعتش محكوم میكنند؛ فریادش بلند شد، گفت ساكت باشید، این آیه درباره‌ی ما نازل شد. ما آنجا بودیم و میدانیم كه این آیه برای چه نازل شد. ماجرا این بود كه وقتی اسلام بعد از گذشت چند سالی بعد از هجرت یك عزتی پیدا كرد و یاوران اسلام زیاد شدند، ما كه انصار بودیم با خودمان فكر كردیم كه خب، روز اول مهاجرین محتاج به كمك ما بودند، ما آنها را كمك میكردیم و به مصارف جامعه‌ی اسلامی مدد میرساندیم. امروز دیگر خوب است ما یك قدری به خودمان برسیم، برویم سراغ كسب و كارمان و ترمیم خرابی‌هامان و تهیه‌ی لوازم زندگی به قدر یك زندگی مرفه و از جهاد در راه خدا و از انفاق در راه خدا غافل میشدیم. این آیه نازل شد، به ما گفت: «و انفقوا فی سبیل اللّه»؛ در راه خدا انفاق كنید، «و لا تلقوا بایدیكم الی التّهلكة»؛ خودتان در تهلكه نیندازید با این فكر غلط، با این تصوری كه دیگر حالا ما كار خودمان را كردیم، خوب است یك قدری هم به خودمان بپردازیم و برسیم. «فتهلكة فی الاقامة فی المال و الولد»؛ ابوایوب انصاری گفت: تهلكه در این است كه مسلمان پابند مال خود و زندگی خود و خانواده‌ی خود بشود و از تكلیف الهی كه جهاد و انفاق هست، غافل بشود. تهلكه این نیست كه انسان شجاعی با دشمن خدا مقابله كند، اگرچه جانش به خطر بیفتد. این برداشت مسلمان صدر اسلام از آیه‌ی «و انفقوا فی سبیل اللّه و لا تلقوا بایدیكم الی التّهلكة» است.
آن مسئله‌ای كه در باب انفاق باید مورد توجه قرار بگیرد و من خیلی گذرا از آن عبور میكنم تا به آیاتی كه یادداشت كردم برسم، این است كه برای رفع فقر در جامعه، برای پر كردن خلأهای مالی در جامعه، برای شریك كردن همه‌ی آحاد مردم در اداره‌ی جامعه، بهترین راه و موفقترین وسائل، همان وسیله و راهی است كه اسلام معین كرده. یعنی اینكه كسانی كه تمكن دارند، به هر اندازه‌ای كه تمكن دارند، به مخارج عمومی، به مصارف عمومی كمك كنند كه یكی از آنها كمك به فقراست، اما منحصر در كمك به فقرا هم نیست. این نمیشود كه در جامعه‌ی اسلامی كسانی كسب مال و ثروت بكنند و تصور بكنند كه آنچه دارند، «انّما اوتیتوه علی علم»،(4) حرف قارون را بزنند. قارون وقتی میگفتند این اموال را جمع میكنی، میگفت من با زیركی خودم، با دانائی خودم، با كوشش و تلاش خودم به دست آوردم، ناز شصتم. این فكر، فكر غلطی است كه كسی بگوید آنچه من به دست آوردم، با تلاش و زیركی و هوشیاری خودم بوده، پس ناز شصتم. نه، مسئله این نیست در منطق اسلام، مسئله این است كه همه موظفند به نیازهای اجتماعی كمك كنند. اگر در همین جامعه‌ی كنونی ما رفع فقر در جامعه با یك برنامه‌ریزی به وسیله‌ی كمكهای مردمی مورد توجه قرار بگیرد، مطمئناً در طول چند سالی وضعیت جامعه و چهره‌ی كشور عوض خواهد شد و در همه جای دنیا همین جور است. البته در مقیاس جهانی هم بین كشورهای فقیر و غنی مسائلی از همین قبیل و حادتر از این وجود دارد كه حالا او از محل بحث ما خارج است؛ ما در چهارچوب جامعه‌ی خودمان بحث میكنیم. پس برای اینكه در جامعه تعادل ثروت به وجود بیاید، جامعه دو قطبی از لحاظ ثروت نشود، اسراف و فساد مالی به وجود نیاید، فقر به وجود نیاید، بهترین راه و موفقترین شیوه‌ها همین شیوه‌ی انفاق است. شما لذا می‌بینید كه در قرآن آیات متعددی، ده‌ها آیه درباره‌ی انفاق هست و برای راه‌های مختلف، از جمله برای جهاد فی سبیل اللّه كه گمان میكنم هفت تا، هشت تا آیه در قرآن، جهاد با مال را در كنار جهاد با جان قرار داده. همچنانی كه جهاد با نفس واجب است، پس جهاد با مال هم واجب است. «و تجاهدون فی سبیل اللّه باموالكم و انفسكم»؛(5) هم مال و هم جان، در یك ردیف، در یك طراز، با یك لحن مورد توجه قرار گرفته.
این راجع به مسئله‌ی انفاق؛ اما من مقید شدم امروز یك مقداری صرف وقت بكنم و آیات را از كلام اللّه مجید استخراج بكنم. البته این بخش كوچك آیاتی است كه در باب انفاق است؛ منتهی‌ در هر كدامی یك نكته‌ای را مورد توجه قرار دادم و اینجا ذكر كردم. چند آیه‌ای را عرض میكنم و البته مقصود من این است كه ما حقایق اسلامی را عادت كنیم كه از زبان قرآن و متون اسلامی و حدیث بیابیم و متنی فكر كنیم. ما به یاد داشته باشیم توصیه‌های قرآن را، هم مؤثرتر است، نورانیتش بیشتر است، دلها از آن بیشتر متأثر میشود و همین كه به واقع و حقیقتِ تفكر اسلامی نزدیكتر است. یك بخش از آیات آنی است كه در انفاق باید بهترینها را انفاق كرد كه چند آیه در قرآن هست. این یك تمرین است، یك آزمایش است كه یك آیه این است كه: «یا ایّها الّذین امنوا انفقوا من طیّبات ما كسبتم و ممّا اخرجنا لكم من الارض و لا تیمّموا الخبیث منه تنفقون»؛(6) یعنی ای كسانی كه به خدا ایمان آوردید، از بهترینها، از زیباترینها، از آنچه كه نفیستر و قیمتی‌تر هست، در راه خدا انفاق كنید. نروید سراغ جنس بد و آن را در راه خدا بخواهید بدهید، زیادی‌ها، لباس زیادی، خوراك زیادی، آن چیزی كه از دهن افتاده و خود شما آن را كنار گذاشتید، آن را در راه خدا انفاق كنید. نه، از بهترین آنچه كه دارید، در راه خدا انفاق كنید كه این آیه‌ی سوره‌ی بقره است و آیه‌ی سوره‌ی آل عمران هم كه معروف است، در ذهن همه هست كه: «لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون»؛(7) آن عزیزترهاش را در راه خدا بده، آنچه كه بیشتر به آن علاقه داری. یك آیه، یا یك دسته آیات در این باب است كه انفاق در راه خدا مثل نماز یك عبادت است و ریا آن را باطل میكند. اگر انفاق را برای این بكنیم كه دیگران بگویند به به، فلانی انفاق در راه خدا كرد، تحسین كنند ما را، این عمل را خراب میكند و باطل میكند كه: «لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذی كالّذی ینفق ماله رئاء النّاس»،(8) كه معلوم میشود كه آن كسی كه رئاء النّاسْ مالش را میدهد، برای ریا، او هم كار خودش را باطل میكند. اما در عین حال اگر چنانچه بدون ریا باشد، هم در راه خدا آشكارا انفاق كردن خوب است و هم پنهان انفاق كردن. این موجب نشود كه كسانی انفاق آشكار نكنند، بكنند، بدون ریا باشد، اما آشكار بودن، در معرض دیدها بودن، هیچ اشكالی ندارد كه میفرماید: «ان تبدوا الصّدقات فنعمّا هی»؛(9) چه بهتر كه آنچه را كه در راه خدا میدهید، آن را آشكار كنید، دیگران ببینند، تشویق بشوند و كار خیر فضای جامعه را پر كند.
چند آیه در قرآن هست كه میفهماند به ما كه انفاق نكردن در راه خدا و خشك‌دستی در راه‌های خیر علامت نفاق است؛ نفاق كه شاخ و دم ندارد. آن كسانی كه ادعای ایمان میكنند و اگر به آنها بگوئید بی‌ایمان، بدشان می‌آید؛ اما حاضر نیستند یك ریال از مال خودشان را در راه خدا خرج بكنند و حاضر نیستند بخش متناسبی از مال را در راه خدا بدهند، اینها یا الان منافقند یا خوف نفاق درباره‌شان هست كه یك جا در علائم منافقین میفرماید: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض یأمرون بالمنكر و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم»؛(10) دستهاشان را میبندند؛ یعنی انفاق نمیكنند و در یك جای دیگر هم آن كسانی هستند كه با خدا عهد میكنند كه اگر خدا به آنها چیزی بدهد، در راه خدا انفاق كنند: «فلمّا اتاهم من فضله بخلوا به و تولّوا»؛(11) اینها هم كه بعد از آنی كه چیزدار شدند، بخل میكنند، اینها را خدا میفرماید: «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللّه ما وعدوه»؛(12) چون وعده‌ی خدا را تخلف كردند، بنابراین خدای متعال در دل اینها نفاق می‌اندازد. پس حاصل مطلب اینكه یكی از نشانه‌های منافق این است كه او قبض ید میكند، یعنی انفاق نمیكند. نه، نمیتوانیم حالا بگوئیم كه هر كسی كه قبض ید میكند، این مطلقاً منافق است، اما مطمئناً یكی از علائم منافق این است. در آیاتی، عذاب الهی را برای كسانی كه انفاق نمیكنند، وعده داده. به چه دل خوش هستند كسانی كه در راه خدا حاضر نیستند انفاق بكنند؟ كه این آیه‌ی بسیار شدیدالحن: «خذوه فغلّوه. ثمّ الجحیم صلّوه. ثمّ فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلكوه. انّه كان لا یؤمن باللّه العظیم. و لا یحضّ علی طعام المسكین»؛(13) اینجا مسئله‌ی انفاق نكردن نیست، مسئله‌ی بی‌تفاوت بودن در مقابل فقرِ فقرا و مستمندان است. خونسرد بودن در مقابل نیازهای جامعه است؛ خونسرد هم نباید بود. حتی آن كسی كه خودش هم نمیتواند انفاق كند، باید دیگران را وادار كند به انفاق. در آخر سوره‌ی منافقون میفرماید: «و انفقوا ممّا رزقناكم من قبل ان یأتی احدكم الموت فیقول ربّ لو لا اخّرتنی الی اجل قریب فاصّدّق و اكن من الصّالحین»؛(14) یعنی در آنوقتی كه مرگ به سراغ او می‌آید - كه ناگهانی هم مرگ به سراغ همه می‌آید، همه ناگهان با مرگ روبه‌رو میشوند، پیش‌بینی‌اش را نكردند - آنجا ناگهان به خود می‌آید، میگوید پروردگارا عقب بینداز این مهلت را، شاید بتوانم من تصدق بدهم در راه خدا، بتوانم انفاق كنم. حسرت انفاق نكردن اموالی كه حالا او خواهد رفت و آنها خواهد ماند. و آیات فراوانی كه باز هست از جمله آیاتی كه انفاق را، قرض دادن به خدا میداند و از این قبیل كه حالا آیات دیگری هم یادداشت كردم. یك روایتی را در آخر عرایضم عرض كنم كه یك قدری باز حدود كار را برای ما روشن میكند و آن روایت این است كه رسول خدا (صلّی اللّه علیه و اله و سلّم) وارد منزلشان شدند و دیدند بلال حبشی كه خادم حضرت و خدمتگزار منزل آن حضرت بود، یك مقداری خرما، یك كوتی از خرما یك گوشه‌ای گذاشته، پیغمبر چشمشان افتاد به این خرماها و فرمودند كه اینها را برای چه میخواهی؟ «ما هذا یا بلال»، این چیه اینجا جمع كردی؟ گفت یا رسول اللّه چون شما گاهی مهمان برایتان می‌آید و وقتی مهمان دارید، ممكن است چیزی در منزل نباشد و شما میخواهی از مهمان پذیرائی كنی، این را من نگه داشتم برای روز مبادا كه مهمانی برای شما بیاید. «اعدّ ذلك لاضیافك»؛ برای صرف شخصی خودمان هم نیست، برای مهمانهاست. پیغمبر در جواب او، برای یك مشت خرمائی كه برای مهمان نگه داشته شده، ببینید چه میفرماید. فرمود: «اما تخشی ان تكون لك دخان فی نار جهنّم»؛ نمیترسی كه این خرمائی كه اینجا جمع كردی، این دودی بشود برای تو در آتش جهنم. معلوم میشود مردم محتاج بودند. به عبارت دیگر در حالی كه مردم در بیرون به اینی كه شما تو خانه‌ات جمع كردی، احتیاج دارند و شما این را نگه میداری و نمیدهی، نمیترسی كه خدای متعال این را وسیله‌ی عذاب تو قرار بدهد؟ بعد فرمود: «انفق یا بلال»؛ انفاق كن. «و لا تخش من ذی العرش اقلالا»؛ از خدای متعال ترس كم و كسری نداشته باش، خدا خواهد رساند. یك روز هم حالا مهمان آمد تو خانه، نبود، خب، نباشد؛ خدا خواهد رساند ان‌شاءاللّه، از خدا نترس كه كم و كسر در كار تو بگذارد، بده در راه خدا، آنوقتی كه لازم است.(15) و امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه الصّلاة و السّلام) هم به فرزندش امام جواد نامه‌ای نوشت، ایشان هم عین همین تعبیر را با مختصر تفاوتی خطاب به امام جواد به كار برد. «فانفق و لا تخش من ذی العرش اقتارا»؛(16) در راه خدا انفاق كن پسرم و نترس از اینكه خدای متعال تو را در سختی و تنگدستی نگه دارد. این طرز فكر اسلام است و این طرز فكر اسلام فقط مال متوسطین و فقرا نیست كه هر وقت ما یك چیزی را اعلام كردیم، یا برای جنگ، یا برای سیل یا برای نیازهای گوناگون، اولین كسانی كه اجابت كردند، طبقه‌ی متوسط مردم است. می‌آیند انگشتری را، طلائی را به آدم میدهند كه آدم خجالت میكشد، اشك انسان در می‌آید، می‌بیند كه این چه خانواده‌ی ضعیفی است، انگشتری كه به حسب قیمت ظاهری كم‌بهاست، اگرچه در باطن بسیار باارزش و قیمتی است، اینها هستند غالباً كه می‌آیند میدهند؛ افراد متوسط و افراد فقیر، آن كسانی كه پولهای بیشتر دارند، كمتر می‌آیند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 219
يَسأَلونَكَ عَنِ الخَمرِ وَالمَيسِرِ ۖ قُل فيهِما إِثمٌ كَبيرٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَإِثمُهُما أَكبَرُ مِن نَفعِهِما ۗ وَيَسأَلونَكَ ماذا يُنفِقونَ قُلِ العَفوَ ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُم تَتَفَكَّرونَ
ترجمه :
در باره شراب و قمار از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن می‌سازد، شاید اندیشه کنید!

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 34
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِنَّ كَثيرًا مِنَ الأَحبارِ وَالرُّهبانِ لَيَأكُلونَ أَموالَ النّاسِ بِالباطِلِ وَيَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذينَ يَكنِزونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ وَلا يُنفِقونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ أَليمٍ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می‌خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی‌دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می‌سازند، و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده!

3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 195
وَأَنفِقوا في سَبيلِ اللَّهِ وَلا تُلقوا بِأَيديكُم إِلَى التَّهلُكَةِ ۛ وَأَحسِنوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُحسِنينَ
ترجمه :
و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد.

4 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

5 ) سوره مبارکه الصف آیه 11
تُؤمِنونَ بِاللَّهِ وَرَسولِهِ وَتُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِكُم وَأَنفُسِكُم ۚ ذٰلِكُم خَيرٌ لَكُم إِن كُنتُم تَعلَمونَ
ترجمه :
به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید!

6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 267
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا أَنفِقوا مِن طَيِّباتِ ما كَسَبتُم وَمِمّا أَخرَجنا لَكُم مِنَ الأَرضِ ۖ وَلا تَيَمَّمُوا الخَبيثَ مِنهُ تُنفِقونَ وَلَستُم بِآخِذيهِ إِلّا أَن تُغمِضوا فيهِ ۚ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميدٌ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت) به دست آورده‌اید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته‌ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید؛ مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی‌نیاز و شایسته ستایش است.

7 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 92
لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ
ترجمه :
هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است.

8 ) سوره مبارکه البقرة آیه 264
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا لا تُبطِلوا صَدَقاتِكُم بِالمَنِّ وَالأَذىٰ كَالَّذي يُنفِقُ مالَهُ رِئَاءَ النّاسِ وَلا يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفوانٍ عَلَيهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلدًا ۖ لا يَقدِرونَ عَلىٰ شَيءٍ مِمّا كَسَبوا ۗ وَاللَّهُ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‌کند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی‌آورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده‌اند، چیزی به دست نمی‌آورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند.

9 ) سوره مبارکه البقرة آیه 271
إِن تُبدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمّا هِيَ ۖ وَإِن تُخفوها وَتُؤتوهَا الفُقَراءَ فَهُوَ خَيرٌ لَكُم ۚ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِن سَيِّئَاتِكُم ۗ وَاللَّهُ بِما تَعمَلونَ خَبيرٌ
ترجمه :
اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

10 ) سوره مبارکه التوبة آیه 67
المُنافِقونَ وَالمُنافِقاتُ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ۚ يَأمُرونَ بِالمُنكَرِ وَيَنهَونَ عَنِ المَعروفِ وَيَقبِضونَ أَيدِيَهُم ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُم ۗ إِنَّ المُنافِقينَ هُمُ الفاسِقونَ
ترجمه :
مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف می‌کنند؛ و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) می‌بندند؛ خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (، و رحمتش را از آنها قطع نمود)؛ به یقین، منافقان همان فاسقانند!

11 ) سوره مبارکه التوبة آیه 76
فَلَمّا آتاهُم مِن فَضلِهِ بَخِلوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَهُم مُعرِضونَ
ترجمه :
امّا هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند!

12 ) سوره مبارکه التوبة آیه 77
فَأَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم إِلىٰ يَومِ يَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدوهُ وَبِما كانوا يَكذِبونَ
ترجمه :
این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.

13 ) سوره مبارکه الحاقة آیه 30
خُذوهُ فَغُلّوهُ
ترجمه :
او را بگیرید و دربند و زنجیرش کنید!

13 ) سوره مبارکه الحاقة آیه 31
ثُمَّ الجَحيمَ صَلّوهُ
ترجمه :
سپس او را در دوزخ بیفکنید!

13 ) سوره مبارکه الحاقة آیه 32
ثُمَّ في سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعونَ ذِراعًا فَاسلُكوهُ
ترجمه :
بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید؛

13 ) سوره مبارکه الحاقة آیه 33
إِنَّهُ كانَ لا يُؤمِنُ بِاللَّهِ العَظيمِ
ترجمه :
چرا که او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد،

13 ) سوره مبارکه الحاقة آیه 34
وَلا يَحُضُّ عَلىٰ طَعامِ المِسكينِ
ترجمه :
و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی‌نمود؛

14 ) سوره مبارکه المنافقون آیه 10
وَأَنفِقوا مِن ما رَزَقناكُم مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ أَحَدَكُمُ المَوتُ فَيَقولَ رَبِّ لَولا أَخَّرتَني إِلىٰ أَجَلٍ قَريبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِنَ الصّالِحينَ
ترجمه :
از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»

15 )
ميزان الحكمة، محمدی ری شهری، ج 12، ص 388 ح 20704.

قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله ـ لِبلالٍ و عِندَهُ صُبرٌ مِن تَمرٍ ـ : ما هذا يا بِلالُ ؟ قالَ : اُعِدُّ ذلكَ لأضيافِكَ . قالَ : أ ما تَخشى أن يَكونَ لَكَ دُخانٌ فی نارِ جَهَنَّمَ ؟ ! أنفِقْ يا بِلالُ ، و لا تَخشَ مِن ذی العَرشِ إقلالاً .
ترجمه :
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به بلال حبشى آنگاه كه مقدارى خرما نزد او بود فرمود : اين چيست اى بلال؟ عرض كرد : اين را براى ميهمانان شما فراهم مى آورم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : آيا نمى ترسى كه اينها به دودى در آتش دوزخ برايت تبديل شود؟! انفاق كن اى بلال! و از خداوند صاحب عرش، ترسِ تنگدستى نداشته باش.

16 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج ‏4، ص 43، ح 5؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏50، ص 102.

فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً.
ترجمه :
امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: انفاق كن و از خدا مترس كه بر تو تنگ گيرد يا تهى دست شوى.


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1362/05/14
عنوان فیش :حکومت اسلام یک حکومت مردمی است
کلیدواژه(ها) : حکومت‎ اسلامی, حاکمیت اسلام, حکومت الهی, مردمسالاری دینی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
وقتی ما میگوییم حکومت اسلام یک حکومت مردمی است، معنای این حرف این نیست که حکومت اسلامی، حکومت خدا نیست. معلوم است که همه‌ی ادیان الهی به حکومت خدا دعوت کرده‌اند و همه‌ی پیغمبران و جانشینان آنها مردم را به نظامی الهی که در آن حاکمیت از آنِ خدا و قوانین خدا است، فراخوانده‌اند؛ امّا در اسلام حکومت «اللَّه» با حاکمیت مردم بر سرنوشت خود منافاتی ندارد. حکومت مردم به معنای حکومت مردم، آن‌چنان که در دمکراسیهای غربی بیان میشود، نیست و در این‌باره مختصری قبلاً عرض کرده‌ام. حکومت مردم به همان اندازه‌ای است که بر طبق فرمان خدا به مردم اجازه و امکان تصمیم‌گیری و اقدام داده شده است و لذا در قرآن درباره‌ی بنیاسرائیل میفرماید: وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّهً؛(1) یعنی حکومت، حکومت مستضعفان است و این منافاتی ندارد که حکومت مستضعفان به معنای حکومت خدا و در چهارچوب احکام الهی باشد.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!


مربوط به :پیام بمناسبت ۱۲ بهمن، سالروز ورود امام به ایران - 1360/11/11
عنوان فیش :ادامه دادن مبارزه تا حاکمیت الله و تا استقرار کامل حکومت اسلامی
کلیدواژه(ها) : حکومت الهی, حاکمیت اسلام
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اما آنان که فریاد دشمن شکن او [امام خمینی قدس سره] را در فیضیه شنیده بودند، آنان که گلوله‌ی جلادان در پانزدهم خرداد ماه سینه‌ی عزیزانشان را دریده بود، آنان که قامت رعنای جوانان وطن را در هفدهم شهریور ماه، غرقه به خون دیده بودند، میدانستند که او می‌آید و می‌فهمیدند که چرا می‌آید.
«باطل باید برود» و... رفت. حق، «باید بیاید» و... آمد. مصلحت‌جویانی که در دل، به آن «رفتن» خشنود نبودند، این «آمدن» را نیز «غلط» میدانستند. و این اولین تلاش برای به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی مردم در آستانه‌ی پیروزی بود.
اما امام می‌بایست بیاید تا سراسیمگی امپریالیسم جهانخوار و عوامل حقیر داخلیش کامل شود. تا دشمن خوار و بی‌مقدار گردد. تا ملت، مصمم‌تر و استوارتر بماند و انقلاب به پیش رود.
و انقلاب چگونه به پیش میرفت، اگر در نخستین گام، پاسداری از خون شهیدان و ادای احترام به آنان فراموش میشد؟ پس امام امت شهید پرور، نخست به میعادگاه شهیدان رفت تا با آنان که عاشقانه جان بر سر پیمان نهاده بودند، تجدید عهد و پیمان کند و به همه درس وفاداری به عقیده و آرمان و به یاران جان در این راه باخته، راه بیاموزد. و امروز در سومین سالروز دوازدهم بهمن ماه در اینجاییم در بهشت زهرا در میان شهیدان. در میان زنانی که چادرشان کفنشان شد. و در میان جوانانی که خاک سرد، حجله‌ی عروسی‌شان. پس، یکبار دیگر، خون این شهیدان را گواه میگیریم و در برابر مزارشان پیمان می‌بندیم که تا حاکمیت الله و تا استقرار کامل حکومت اسلامی، مبارزه را ادامه خواهیم داد. که کار ما، نه با شکست دشمن که با پیروزی کامل اسلام، پایان می‌پذیرد .
«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین»(۱)
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 5
وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ
ترجمه :
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!