![]() |
[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1397/12/23 عنوان فیش :مؤمنان در مواجهه با حوادث سخت دچار ترس و دلهره نمیشوند کلیدواژه(ها) : حضرت موسی(علی نبینا و اله و علیه السلام), ترس از دشمن, جنگ, ایمان نوع(ها) : قرآن متن فیش : در مواجهه با حوادث سخت مثل همین تحریم که یک حادثهی سخت است، یا فرض بفرمایید مثل حملهی نظامی، حرکت نظامی -اینها حوادث سختی است که از طرف دشمن ممکن است تحمیل بشود- اینجا هم خدای متعال دستور خودش را و روش درست را به ما یاد داده: وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه وَ ما زادَهُم اِلّا ایمانًا وَ تَسلیمًا.(1) ما توقّع نداشتیم که حکومت اسلامی در دوران سیطرهی مادّیّت و حکومتهای مادّی در دنیا به وجود بیاید و مادّیّون دنیا که همهی قدرتهای مادّی را هم دارند، ساکت بنشینند تماشا کنند؛ معلوم بود که معارضه میکنند، معلوم است که اگر بتوانند تحریم میکنند، معلوم است که اگر بتوانند جنگ نظامی میکنند؛ ما باید کاری بکنیم که به فکر نیفتند این کارها را بکنند و اگر به فکر افتادند و اقدام کردند، سرکوب بشوند؛ وَالّا توقّعِ اینکه دشمن به ما حمله نکند، توقّعِ درستی نیست. بنابراین، این هم دستور الهی است. در مواجههی با حوادث نباید دچار ترس و دلهره شد. اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(2) این [آیه] در سورهی یونس است؛ نگاه کردم، در سورهی بقره [هم] شاید چهار پنج جا «لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنون»(3) در مورد مؤمنین آمده. خب این به خاطر ایمان است، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف و مانند آن نباید باشد. امام (رضوان الله علیه) واقعاً نمیترسید. ما یک وقتی خدمت ایشان نشسته بودیم -همان اوّل انقلاب؛ همان وقتهایی که با آن بندهخدا یکودو داشتیم سر قضایای نیروهای مسلّح و این حرفها- بنده به ایشان گفتم «علّت اینکه شما مثلاً فلان جمله را دربارهی فلان شخص گفتید این است که میترسید ...»؛ میخواستم بگویم «میترسید که نیروهای مسلّح مثلاً بدشان بیاید»، تا گفتم «میترسید»، ایشان همین جور بلافاصله گفتند «من از هیچ چیز نمیترسم». ایشان منتظر نشدند که متعلَّق ترس را بگویم؛ تا گفتم «شما میترسید»، ایشان گفتند «من از هیچ چیز نمیترسم». واقعاً هم همین جور بود؛ ایشان از هیچ چیز نمیترسید. «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون» یعنی این. چرا بترسد؟ انسان بزرگی مثل او واقعاً همین جور بود. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 22 وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا ترجمه : (امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 62 أَلا إِنَّ أَولِياءَ اللَّهِ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 62 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَالَّذينَ هادوا وَالنَّصارىٰ وَالصّابِئينَ مَن آمَنَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَعَمِلَ صالِحًا فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان [= پیروان یحیی] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچگونه ترس و اندوهی برای آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهی، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کردهاند، مأجور و رستگارند.) 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 112 بَلىٰ مَن أَسلَمَ وَجهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ أَجرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 262 الَّذينَ يُنفِقونَ أَموالَهُم في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتبِعونَ ما أَنفَقوا مَنًّا وَلا أَذًى ۙ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس به دنبال انفاقی که کردهاند، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسی دارند، و نه غمگین میشوند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى - 1396/09/15 عنوان فیش :استقامت و عدم پیروی از جهّال عامل پیروزی بر دشمن کلیدواژه(ها) : نقشه دشمن, دشمنان اسلام, سرسختی در مقابل دشمن, امت بزرگ اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : امروز توطئههای بزرگی از طرف قدرتمندان عالم در مقابل امّت اسلامی در جریان است، لکن در مقابل این توطئهها میشود ایستاد، میشود اینها را خنثی کرد. حضرت موسیٰ (علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) به خداوند متعال عرض کرد: رَبَّنا اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالًا فِی الحَیوٰةِ الدُّنیا رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنا اطمِس عَلىٰ اَموالِهِم وَ اشدُد عَلىٰ قُلوبِهِم فَلا یُؤمِنُوا حَتَّى یَرَوُا العَذابَ الاَلیم؛(1) نفرین کرد. فرعون در مقابل حضرت موسیٰ یک قدرت فائقهای بود؛ زینت، اموال، استعداد، سلاح، پول، همه چیز در اختیار او بود؛ موسیٰ دستتنها بود؛ از خدای متعال درخواست کرد، استغاثه کرد؛ خداوند متعال در جواب فرمود: قالَ قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما؛دعای شما دو نفر را -موسیٰ و هارون را- ما قبول کردیم، مستجاب کردیم، امّا شرط دارد: فَاستَقیما وَ لا تَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لا یَعلَمون؛(2) بِایستید، استقامت کنید. استقامت در میدان جنگ نظامی یکجور است، در میدان جنگ سیاسی یکجور است، در میدان جنگ ارادهها یکجور است؛ در همهی اینها استقامت لازم است. اگر ملّتها و زبدگان و نخبگان استقامت را فراموش نکنند، قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد. بله، امروز در مقابل امّت اسلامی صف کشیدهاند؛ آمریکا، استکبار جهانی و دنبالههایشان، صهیونیسم، رژیم صهیونیستی، مرتجعین، پولپرستان عالم، شهوترانانِ میان مسلمانان که وابستهی به آن قدرتها هستند، اینها همه در مقابل اسلام، در مقابل راه پیغمبر صف کشیدهاند؛ اِنَّکَ ءاتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالًا فِی الحَیوٰةِ الدُّنیا؛ بله، امروز فرعون اینها هستند؛ فرعون، امروز آمریکا است؛ فرعون، امروز رژیم صهیونیست است؛ فرعون، همین دنبالهروهای اینها هستند در منطقه که بتدریج میخواهند مسلمانها را به جان هم بیندازند و در منطقه جنگ ایجاد کنند که امروز این نقشهی آمریکا است؛ این را همه توجّه داشته باشند، همه بدانند. خود سیاستمداران آمریکایی در تحلیلهایشان، در حرفهایشان، خواسته یا ناخواسته اعتراف کردند که باید در منطقهی غرب آسیا جنگ ایجاد کنیم، اختلاف ایجاد کنیم، اینها را به جان هم بیندازیم؛ برای اینکه رژیم صهیونیستی در حاشیهی امن قرار بگیرد، راحت باشد؛ برای اینکه اینها نتوانند پیشرفت کنند؛ برای اینکه از جسم امّت اسلامی آنقدر خون برود که بیحال بشود، ضعیف بشود، قدرت ایستادگی نداشته باشد؛ در مقابل این باید چهکار کرد؟ فَاستَقیما وَ لاتَتَّبِعآنِّ سَبیلَ الَّذینَ لایَعلَمون؛دنبال راه جهّال نرویم. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 88 وَقالَ موسىٰ رَبَّنا إِنَّكَ آتَيتَ فِرعَونَ وَمَلَأَهُ زينَةً وَأَموالًا فِي الحَياةِ الدُّنيا رَبَّنا لِيُضِلّوا عَن سَبيلِكَ ۖ رَبَّنَا اطمِس عَلىٰ أَموالِهِم وَاشدُد عَلىٰ قُلوبِهِم فَلا يُؤمِنوا حَتّىٰ يَرَوُا العَذابَ الأَليمَ ترجمه : موسی گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالی (سرشار) در زندگی دنیا دادهای، پروردگارا! در نتیجه (بندگانت را) از راه تو گمراه میسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونهای که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!» 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 89 قالَ قَد أُجيبَت دَعوَتُكُما فَاستَقيما وَلا تَتَّبِعانِّ سَبيلَ الَّذينَ لا يَعلَمونَ ترجمه : فرمود: «دعای شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانی که نمیدانند، تبعیت نکنید!» مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1392/04/30 عنوان فیش :یاد خدا نباید به دورانهای سخت اختصاص داشته باشد کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, غفلت نوع(ها) : قرآن متن فیش : فرمود: «و اذكر ربّك فی نفسك تضرّعا و خیفة»؛(۱) یاد خدا با تضرع، پشتوانهی همهی خیرات و همهی بركاتی است كه انسان میتواند در این مهلت زندگی به دست بیاورد. این یاد خدا نباید اختصاص داشته باشد به دورانهای شدت و محنت و زحمت و فشار؛ نه، در دوران راحت، در دورانی كه انسان دغدغه و نگرانی مادی هم ندارد، این یاد خدا را باید در دل نگه دارد. وقتی سختیهائی به ما افراد بشر روی میآورد، به یاد خدا میافتیم. فرمود: «فاذا ركبوا فی الفلك دعوا الله مخلصین له الدّین فلمّا نجّاهم الی البرّ اذا هم یشركون»؛(۲) در حین بلا، انسان به خدا متوجه میشود؛ وقتی بلا برطرف شد، انسان یادش میرود. در جاهای مختلف قرآن، مكرر در مكرر - شاید ده بار یا بیشتر، كه من نشمردم - این گلایه را خدای متعال از انسانها میكند كه وقتی دچار شدت میشوید، توجه پیدا میكنید؛ وقتی شدت برطرف شد، غفلت پیدا میكنید. خب، این راهِ شما را مسدود میكند، حركت شما را متوقف میكند. در سورهی مباركهی یونس دو مرتبه این موضوع تكرار شده است؛ یك بار لحن عجیبی است، لحن گلایهی تند الهی از ماها است؛ فرمود: «و اذا مسّ الانسان الضّرّ دعانا لجنبه او قاعدا او قائما»؛ وقتی دچار سختی است، متوجه به ما میشود؛ دعا میكند، تضرع میكند، توجه میكند، در حال خواب، در حال راه رفتن، در حال نشستن؛ «فلمّا كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم یدعنا الی ضرّ مسّه»؛ وقتی مشكل برطرف شد، جوری حركت میكند كه كأنه از ما چیزی نخواسته و ما به او چیزی عنایت نكردیم؛ غفلت محض! بعد میفرماید: «كذلك زیّن للمسرفین ما كانوا یعملون»؛(۳) یك لحن تند و توبیخ. برادران و خواهران! در همه حال بایداز خدای متعال كمك خواست. رابطهی قلبی بین ما و خدا باید در حال آسایش، در حال راحت، در حال محنت، در حال كرب ادامه پیدا كند؛ این ضامن حركت تكاملی انسان است، ضامن تعالی انسان است؛ این است كه میتواند ما را به آن هدف اصلی آفرینش برساند. به نظر ما، این توسل و تضرع، در همهی عرصههای حیات، به عمل میانجامد. اگر این توجه به خدا باشد، ركود، سكون، ناامیدی، بازگشت به عقب و توقف در عرصههای گوناگون حیات وجود ندارد. 1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 205 وَاذكُر رَبَّكَ في نَفسِكَ تَضَرُّعًا وَخيفَةً وَدونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ وَالآصالِ وَلا تَكُن مِنَ الغافِلينَ ترجمه : پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن؛ و از غافلان مباش! 2 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 65 فَإِذا رَكِبوا فِي الفُلكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَى البَرِّ إِذا هُم يُشرِكونَ ترجمه : هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک میشوند! 3 ) سوره مبارکه يونس آیه 12 وَإِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِدًا أَو قائِمًا فَلَمّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ ۚ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلمُسرِفينَ ما كانوا يَعمَلونَ ترجمه : هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمیکنند)! مربوط به :بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی - 1389/09/10 عنوان فیش :حرکت دادن جامعه به سوی اندیشهورزی کلیدواژه(ها) : الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی, پیشرفت در عرصه فکر, تفکر نوع(ها) : قرآن متن فیش : [عرصههای پیشرفت را به طور کلی بایستی مشخص کنیم] در درجهی اول، پیشرفت در عرصهی فکر است. ما بایستی جامعه را به سمت یک جامعهی متفکر حرکت دهیم؛ این هم درس قرآنی است. شما ببینید در قرآن چقدر «لقوم یتفکّرون»(1)، «لقوم یعقلون»(2)، «أفلا یعقلون»(3)، «أفلا یتدبّرون»(4) داریم. ما باید جوشیدن فکر و اندیشهورزی را در جامعهی خودمان به یک حقیقت نمایان و واضح تبدیل کنیم. البته این از مجموعهی نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرریز خواهد شد به آحاد مردم. البته این راهبردهائی دارد، الزاماتی دارد. ابزار کار، آموزش و پرورش و رسانههاست؛ که باید در برنامهریزیها اینها همه لحاظ شود و بیاید. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 24 إِنَّما مَثَلُ الحَياةِ الدُّنيا كَماءٍ أَنزَلناهُ مِنَ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرضِ مِمّا يَأكُلُ النّاسُ وَالأَنعامُ حَتّىٰ إِذا أَخَذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها وَازَّيَّنَت وَظَنَّ أَهلُها أَنَّهُم قادِرونَ عَلَيها أَتاها أَمرُنا لَيلًا أَو نَهارًا فَجَعَلناها حَصيدًا كَأَن لَم تَغنَ بِالأَمسِ ۚ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ ترجمه : مثل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم؛ که در پی آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن میخورند- میروید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته میگردد، و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (برای نابودی آن) فرامیرسد؛ (سرما یا صاعقهای را بر آن مسلّط میسازیم؛) و آنچنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز (چنین کشتزاری) نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که میاندیشند، شرح میدهیم! 2 ) سوره مبارکه يوسف آیه 4 إِذ قالَ يوسُفُ لِأَبيهِ يا أَبَتِ إِنّي رَأَيتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوكَبًا وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ رَأَيتُهُم لي ساجِدينَ ترجمه : (به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!» 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 44 أَتَأمُرونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَتَنسَونَ أَنفُسَكُم وَأَنتُم تَتلونَ الكِتابَ ۚ أَفَلا تَعقِلونَ ترجمه : آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت میکنید، اما خودتان را فراموش مینمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟! 4 ) سوره مبارکه النساء آیه 82 أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ۚ وَلَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اختِلافًا كَثيرًا ترجمه : آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند. مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان استان قم - 1389/08/02 عنوان فیش :بصیرت، اخلاص و عمل، لازمه تقویت هویت بسیج کلیدواژه(ها) : بسیجی, تبلیغات دشمن نوع(ها) : قرآن متن فیش : دشمن در یک برههای - که امروز هم دنبالههایش کم و بیش هست - در تبلیغات گوناگون جهانی، علیه بسیج متمرکز شد. آنچه توانستند، گفتند. بسیج را بمباران تبلیغاتی کردند، برای اینکه او را از چشم مردم بیندازند، اما نتوانستند؛ «یحقّ اللَّه الحقّ بکلماته».(1) خدای متعال نمیگذارد این حقیقت روشن پنهان بماند؛ لذا بسیج بحمداللَّه روزبهروز آبرویش در کشور ما بیشتر شده است. در سرتاسر کشور، جوانها در بخشهای مختلف، به بسیج به چشم یک هویت درخشندهی باعظمتِ مظهر عزم و اراده نگاه میکنند؛ این را شما بسیجیها بایستی تقویت کنید؛ این را با توجه به همان سه عنصری که گفته شد - عنصر بصیرت، عنصر اخلاص، عنصر عمل بهنگام و به اندازه - تقویت کنید. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 82 وَيُحِقُّ اللَّهُ الحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَلَو كَرِهَ المُجرِمونَ ترجمه : او حق را به وعده خویش، تحقق میبخشد؛ هر چند مجرمان کراهت داشته باشند!» مربوط به :بیانات در دیدار کارگران نمونه سراسر کشور - 1389/02/08 عنوان فیش :وعده نیک قرآن به مؤمن دارای عمل صالح کلیدواژه(ها) : ایمان, عمل صالح, الطاف الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : دنیائی هم که در مقابل ایران صفآرائی میکند و دندان نشان میدهد و پنجهی خونین حواله میکند و بداخلاقی میکند و در همهی جاهائی که دستش برسد، میخواهد یک اشکالی ایجاد کند، دنیای استکباری است؛ دنیای تحتتأثیر و در مشت نظام سرمایهداریِ ظالم و ستمگر است. این را نمیتواند تحمل کند، چون این از قاعدهی آنها خارج است؛ لذا با او دشمنی میکند، که میبینید دشمنیها را در این سی سال. آنچه که کم نبوده و همه دیدهاند و چشمشان پر است، دشمنیها و عنادها و خباثتهای دشمنان ماست. آنها نتوانستند کاری بکنند، بعد از این هم مطمئن باشید هیچ کاری نمیتوانند بکنند. پشتگرمی ما به الطاف الهی است، به توفیقات الهی است. پشتگرمی ما به همان ایمانی است که در دلهای شما و دلهای یکایک ملت ایران رسوخ پیدا کرده است و ریشهدار است. وقتی این پشتگرمی وجود دارد و انسان تلاش خود و نیروی خود را هم به عرصهی عمل میآورد، میشود «انّ الّذین امنوا و عملوا الصّالحات»؛(1) آن ایمانتان، این هم عمل صالح. اینکه در قرآن به مؤمنِ دارای عمل صالح، این همه وعدهی نیک داده شده است - پیروزی در دنیا، فلاح و نجاح در عالم معنویت و عالم آخرت، تقرب به خدای متعال، سربلندی و عزت و فیروزمندی در دنیا و آخرت - اینها دیگر نتائج همان ایمان و عمل صالح است. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 277 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند. 1 ) سوره مبارکه لقمان آیه 8 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتُ النَّعيمِ ترجمه : (ولی) کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهای پرنعمت بهشت از آن آنهاست؛ 1 ) سوره مبارکه فصلت آیه 8 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم أَجرٌ غَيرُ مَمنونٍ ترجمه : امّا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، پاداشی دائمی دارند! 1 ) سوره مبارکه البينة آیه 7 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولٰئِكَ هُم خَيرُ البَرِيَّةِ ترجمه : (امّا) کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا) یند! 1 ) سوره مبارکه مريم آیه 96 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمٰنُ وُدًّا ترجمه : مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار میدهد! 1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 30 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ إِنّا لا نُضيعُ أَجرَ مَن أَحسَنَ عَمَلًا ترجمه : مسلّماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد! 1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 107 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ كانَت لَهُم جَنّاتُ الفِردَوسِ نُزُلًا ترجمه : امّا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، باغهای بهشت برین محل پذیرایی آنان خواهد بود. 1 ) سوره مبارکه البروج آیه 11 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتٌ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ ۚ ذٰلِكَ الفَوزُ الكَبيرُ ترجمه : و برای کسانی که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند، باغهایی از بهشت است که نهرها زیر درختانش جاری است؛ و این نجات و پیروزی بزرگ است! 1 ) سوره مبارکه هود آیه 23 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَأَخبَتوا إِلىٰ رَبِّهِم أُولٰئِكَ أَصحابُ الجَنَّةِ ۖ هُم فيها خالِدونَ ترجمه : کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند! 1 ) سوره مبارکه محمد آیه 2 وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَآمَنوا بِما نُزِّلَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الحَقُّ مِن رَبِّهِم ۙ كَفَّرَ عَنهُم سَيِّئَاتِهِم وَأَصلَحَ بالَهُم ترجمه : و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده -و همه حقّ است و از سوی پروردگارشان- نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را میبخشد و کارشان را اصلاح میکند! 1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 58 وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِنَ الجَنَّةِ غُرَفًا تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها ۚ نِعمَ أَجرُ العامِلينَ ترجمه : و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، آنان را در غرفههایی از بهشت جای میدهیم که نهرها در زیر آن جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ چه خوب است پاداش عملکنندگان! 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 9 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ يَهديهِم رَبُّهُم بِإيمانِهِم ۖ تَجري مِن تَحتِهِمُ الأَنهارُ في جَنّاتِ النَّعيمِ ترجمه : (ولی) کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت میکند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت، نهرها جاری است. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش :خشیت الهی شرط عملی تبلیغ کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : در تبلیغ یک مطلب این است - در آیهی سورهی مبارکه احزاب است، که تلاوت کردند - «الّذین یبلّغون رسالاتاللَّه و یخشونه و لایخشون احدا الّااللَّه و کفی باللَّه حسیبا».(1) تبلیغِ رسالاتاللَّه، با این دو تا شرط عملی است: «یخشونه»، این یک. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه». اولاً خشیت الهی لازم است؛ برای خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعلیم الهی باشد. اگر برخلاف الهام الهی و ملهمات از تعلیم الهی باشد، گمراهی است، ضلالت است. «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال».(2) فهمیدن حق با خشیت الهی حاصل میشود. بعد، در مرحلهی بیان حق: «و لایخشون احدا الّا اللَّه». چرا؟ چون حق و حقیقت، دشمن دارد؛ بیان حقیقت آسان نیست. دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانی که دولت حقهی ولیعصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود. این قدرتمندان بیکار که نمیمانند؛ ایجاد اشکال میکنند، ضربه میزنند، از همهی ابزارهایشان استفاده میکنند. پس باید «و لایخشون احدا الّا اللَّه» وجود داشته باشد، والّا اگر از غیر خدا ترسی وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم یک جور نیست - راه دیگر منسد خواهد شد. یک وقت این است که انسان ترس از جانش دارد، یک وقت ترس بر مال دارد، یک وقت ترس بر آبرو دارد، یک وقت ترس از حرف و گفتِ این و آن دارد؛ اینها همه ترس است. این ترسها را باید گذاشت کنار؛ «و لایخشون احدا الّا اللَّه». این، زحمت زیادی دارد. این رنج را، این زحمت را خیلی اوقات هم افراد نمیفهمند، مردم درک نمیکنند چه رنجی دارد کشیده میشود. دنبالهاش میفرماید: «و کفی باللَّه حسیبا»؛ حساب و کتاب را بگذار به عهدهی خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با یقین، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و کتاب را به عهدهی خدا گذاشتن. این میشود آن قوارهی کلی تبلیغ اسلامی. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39 الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 32 فَذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الحَقُّ ۖ فَماذا بَعدَ الحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ ۖ فَأَنّىٰ تُصرَفونَ ترجمه : آن است خداوند، پروردگار حقّ شما (دارای همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روی گردان میشوید؟! مربوط به :بیانات در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم - 1387/03/21 عنوان فیش :لزوم انس با قرآن برای موعظه گرفتن از آن کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : از خدای متعال بایستی کمک خواست، باید استغاثه کرد، باید به قرآن و دعا و تضرع پناه برد. من از جملهی سفارشهایی که گاهی قبلاً هم به دوستانِ نمایندهی مجلس عرض کردم، به مسئولین دولت هم همینجور، این است که تلاوت قرآن را نگذارید از زندگیتان حذف شود. حتماً قرآن بخوانید؛ هر روز، ولو کم، ولو روزی یک صفحه؛ با تأمل و با دقت. اصرار ما بر این است که دوستان رابطهشان را با قرآن از دست ندهند. به آن ده دقیقهای هم که در اول مجلس قرآن خوانده میشود، اکتفا نکنید. اگر چه حالا یک سنت خوبی هم در مجلس هفتم گذاشته شد که ترجمهی قرآن هم خوانده میشود که کار مفید و شایستهای است، لیکن به او اکتفا نکنید. قرآن درس است، قرآن موعظه است؛ ما همه به موعظه احتیاج داریم. موعظه معنایش این نیست که چیزی را که انسان نمیداند، همیشه به آدم بگویند؛ گاهی چیزهایی است که ما میدانیم، اما در شنیدن اثری است که در دانستن نیست؛ باید بشنویم و قرآن به ما میشنواند. «موعظة من ربّکم»(1). تعبیر وعظ و موعظه در قرآن مکرر به کار رفته است. قرآن موعظه است. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 57 يا أَيُّهَا النّاسُ قَد جاءَتكُم مَوعِظَةٌ مِن رَبِّكُم وَشِفاءٌ لِما فِي الصُّدورِ وَهُدًى وَرَحمَةٌ لِلمُؤمِنينَ ترجمه : ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینههاست؛ (درمانی برای دلهای شما؛) و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1383/08/06 عنوان فیش :قیامت روز آشکار شدن حقایق و بطون کلیدواژه(ها) : معاد, دنیاگرایی, تجسم اعمال, ثواب و عقاب نوع(ها) : قرآن متن فیش : کسی که لذت حرامی را در اینجا[دنیا] آزمایش میکند، این لذت، صورت ظاهر قضیه است؛ باطن قضیه در آن حیات واقعی آشکار میشود؛ آن جایی که پردههای اوهام از جلوی چشم انسان فرو میافتد و حقایق در مقابل او آشکار میشود؛ «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت».(1) آن روز همین لذتِ اینجایی و دنیایی عبارت است از یک عذاب و شکنجهی دوزخی. آن روز، روزی است که واقعیات و حقایق، خود را آشکار میکنند - «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت» - و آنچه را که انسان انجام داده است، حقایق و بطون و ملکات آن در آنجا آشکار میشود. روح ما، ملکات ما و حقایق وجودی ما هم در آنجا خودش را نشان میدهد. مولوی میگوید: ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی از این خواب گران پنجهی درندهیی که یوسفها را در اینجا میدرد و انسانهای مظلوم را زیر پا له میکند، باطنش گرگ است؛ انسان نیست. این باطن در آنجا خودش را نشان میدهد و ظاهر میشود. ما نباید قیامت را فراموش کنیم؛ قیامت واقعهی عظیمی است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 30 هُنالِكَ تَبلو كُلُّ نَفسٍ ما أَسلَفَت ۚ وَرُدّوا إِلَى اللَّهِ مَولاهُمُ الحَقِّ ۖ وَضَلَّ عَنهُم ما كانوا يَفتَرونَ ترجمه : در آن جا، هر کس عملی را که قبلاً انجام داده است، میآزماید. و همگی بسوی «اللّه» -مولا و سرپرستِ حقیقی خود- بازگردانده میشوند؛ و چیزهایی را که بدروغ همتای خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند! مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانشآموزان بسیجی «طرح ولایت» - 1378/06/13 عنوان فیش :نابود شدن نشانه های طاغوت با ورود امر الهی کلیدواژه(ها) : حکومت اسلامی, حاکمیت اسلام, حکومت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : قبل از انقلاب، همهی عوامل در جهت عکس این قضیه بود؛ یعنی جوانان به سمت فساد و بیتفاوتی سوق داده میشدند. اصلاً بنا و سیاست، این بود. این بنا را هم حکومت وابستهی ایران نگذاشته بود؛ چون آنها اصلاً به این برنامهریزیهای دقیق و بلند مدّت و انسانی توجّه نداشتند. بنا را دیگران گذاشته بودند! برای خارجیهایی که میخواهند یک مملکت را دربست در اختیار گیرند، این مهمّ است که نسل جوان آن مملکت چگونه باشد. اگر نسل جوان، بیتفاوت و بیاعتنا به مصالح کشور و سرنوشت کشور باشد، برای آنها خیلی بهتر است. آنها سوق میدادند؛ عوامل در جهت عکس تدین و عزم و خلوص و صفا و حرکتِ جوانان بود. اما یک عاملِ فوقالعاده پیدا شد. آن عامل، فریادِ امام بود؛ فریادِ امام نه به عنوان یک شخص. حُسن بزرگ امام این بود که خود را به عنوان یک شخص، مطرح نکرد و برای خودش هم در مسائل مربوط به اسلام و مسلمین، عنوان شخصی قائل نشد. امام به عنوان یک انسان حل شده در اسلام و یک انسان دل داده به معارف الهی مطرح بود. او از بن دندان و از صمیم قلب، این معارف را پذیرفته بود و جزو جانش شده بود. او حاکمیت خدا را بر زندگی انسان قبول کرده بود؛ کمااینکه در زندگی شخصی خودش حاکمیت خدا را حقیقتاً پذیرفته بود؛ عبد خدا و مطیع خدا بود. حاکمیت الهی از اینجا شروع میشود: اوّل دلمان را بندهی خدا کنیم؛ خدا را بر دل و بر وجودمان حاکم نماییم و بعد در سمت ایجاد حاکمیت «اللَّه» بر کلّ فضای زندگی جامعه و کشور، حرکت کنیم، تا بعد به دنیا برسیم. انسانهایی با این خصوصیت میتوانند کار کنند و پیش بروند و امام، حقیقتاً در این میدان، امام و رهبر الهی بود؛ لذا فریادی که او سرداد، فریاد اسلام و فریاد خدا بود و به برکت نام و راه خدا، با دلها رابطه برقرار کرد و دلها را در قبضه گرفت. همیشه همینطور است که وقتی پای یک امر الهی به میان آمد، بافتههای طاغوتی به خودی خود کنار زده میشوند. مهم این است که آن امر الهی، آن عزم و آن اقدام الهی، قدم به میدان بگذارد: «فاذا دخلتموه فانکم غالبون»(۱). کنار که بنشیند، هیچ اثری ندارد. بزرگترین انسانها، بالاترین تقدّسها و دانشها، وقتی وارد میدان نشود و کنار بنشیند، همهی امواج از روی سر او رد خواهد شد و عقب میماند؛ اما وقتیکه آنچنان ایمان و عزمی، آنچنان دانش و دل پرنور و با صفایی وارد میدان شد، آن وقت: «سِحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار». هر سِحری با آمدن معجزه، باطل میشود. وقتی عصای موسی وسط آمد، «ما جئتم به السّحر»(۲)؛ آن چیزی که شما به میدان آوردهاید، جادو و فریب است؛ حقیقت نیست. حقیقت، عصای موسی است که وقتی وارد شد، همهی آن سحرها مثل سایهای که در مقابل فروزش یک چراغ از بین میرود، از بین رفتند. امام این کار را کرد؛ لذا دلها جذب شد. بعضی تعجّب میکنند و در تحلیل این پدیده ماندهاند که چطور شد در آن نظام فاسد و باطل که همهی عوامل فرهنگی، جوانان را به سمت فساد سوق میداد، ناگهان جوانان جلو آمدند و این انقلاب عظیم، راه افتاد! علّت، این است. این تحلیل جامعه شناختی و روان شناختىِ کاملاً واضحی هم دارد. امام با مَرکبی وارد این میدان شد که هر که بر آن مَرکب، سوار باشد، میتواند همهی خفتگان سالم را بیدار کند. 1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 23 قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذينَ يَخافونَ أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِمَا ادخُلوا عَلَيهِمُ البابَ فَإِذا دَخَلتُموهُ فَإِنَّكُم غالِبونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلوا إِن كُنتُم مُؤمِنينَ ترجمه : (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!» 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 81 فَلَمّا أَلقَوا قالَ موسىٰ ما جِئتُم بِهِ السِّحرُ ۖ إِنَّ اللَّهَ سَيُبطِلُهُ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُصلِحُ عَمَلَ المُفسِدينَ ترجمه : هنگامی که افکندند، موسی گفت: «آنچه شما آوردید، سحر است؛ که خداوند بزودی آن را باطل میکند؛ چرا که خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمیکند! مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) - 1375/03/20 عنوان فیش :بدی متاع دنیا در صورت ایجاد مانع برای انجام تکالیف کلیدواژه(ها) : عوام و خواص نوع(ها) : قرآن متن فیش : خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. یک نوع کسانی هستند که در مقابله با دنیا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همهی متاعهای خوبْ قرار دارند. اینهایی که ذکر کردیم، همه از متاعهای خوب است. همهاش جزو زیباییهای زندگی است. «مَتاعُ الْحَیاةِ الُّدنْیا.»(1) «متاع»، یعنی «بهره». اینها بهرههای زندگی دنیوی است. در قرآنکه میفرماید «مَتاعُ الْحَیاةِ الُّدنْیا»، معنایش این نیست که این متاع، بد است؛ نه. متاع است و خدا برای شما آفریده است. منتها اگر در مقابل این متاعها و بهرههای زندگی، خدای ناخواسته آن قدر مجذوب شدید که وقتی پایِ تکلیفِ سخت به میان آمد، نتوانستید دست بردارید، واویلاست! اگر ضمن بهره بردن از متاعهای دنیوی، آنجا که پای امتحان سخت پیش میآید، میتوانید از آن متاعها به راحتی دست بردارید، آن وقتْ حساب است. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 14 زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالبَنينَ وَالقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالخَيلِ المُسَوَّمَةِ وَالأَنعامِ وَالحَرثِ ۗ ذٰلِكَ مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ المَآبِ ترجمه : محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 38 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا ما لَكُم إِذا قيلَ لَكُمُ انفِروا في سَبيلِ اللَّهِ اثّاقَلتُم إِلَى الأَرضِ ۚ أَرَضيتُم بِالحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ ۚ فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إِلّا قَليلٌ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: «به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینی میکنید (و سستی به خرج میدهید)؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شدهاید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست! 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 23 فَلَمّا أَنجاهُم إِذا هُم يَبغونَ فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ ۗ يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّما بَغيُكُم عَلىٰ أَنفُسِكُم ۖ مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا ۖ ثُمَّ إِلَينا مَرجِعُكُم فَنُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ ترجمه : امّا هنگامی که خدا آنها را رهایی بخشید، (باز) به ناحق، در زمین ستم میکنند. ای مردم! ستمهای شما، به زیان خود شماست! از زندگی دنیا بهره (میبرید)، سپس بازگشت شما بسوی ماست؛ و ما، شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهیم! 1 ) سوره مبارکه القصص آیه 61 أَفَمَن وَعَدناهُ وَعدًا حَسَنًا فَهُوَ لاقيهِ كَمَن مَتَّعناهُ مَتاعَ الحَياةِ الدُّنيا ثُمَّ هُوَ يَومَ القِيامَةِ مِنَ المُحضَرينَ ترجمه : آیا کسی که به او وعده نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید، همانند کسی است که متاع زندگی دنیا به او دادهایم سپس روز قیامت (برای حساب و جزا) از احضارشدگان خواهد بود؟! 1 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 35 وَزُخرُفًا ۚ وَإِن كُلُّ ذٰلِكَ لَمّا مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۚ وَالآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلمُتَّقينَ ترجمه : و انواع زیورها؛ ولی تمام اینها بهره زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است! مربوط به :پیام تسلیت به مناسبت درگذشت حضرت آیةاللَّه العظمی اراکی - 1373/09/09 عنوان فیش :پیام تسلیت به مناسبت درگذشت حضرت آیةاللَّه العظمی اراکی کلیدواژه(ها) : محمدعلی اراکی, پیام تسلیت نوع(ها) : قرآن متن فیش : بسماللَّهالرّحمنالرّحیم اناللَّه و انا الیه راجعون(1) با تلخکامی و اندوه اطلاع یافتیم که عالم ربّانی، فقیه اهلبیت عصمت و طهارت شیخ الفقهاء والمجتهدین، مرجع اعلای شیعه حضرت آیةاللَّه العظمی آقای حاج شیخ محمّدعلی اراکی، دار فانی را وداع گفته، جهان تشیّع را به سوگ خود نشانیدهاند. این عبد مُمتَحَن خدا و عالم زاهد و پارسا و این ذخیرهی گرانبهای الهی در روزگار ما، و این بقیهی سَلَفِ صالح و یادگار اساطینِ علم و عمل و تقوا، از جملهی برگزیدگانی بود که عمر طولانی و پربرکتی را بیکمترین خدشه و شائبهیی، در طهارت و نزاهت و قداست و معنویت بسر آورد. راه خدا را با گامی استوار و ارادهیی خلل ناپذیر طی کرد و یک قرن، دل و جان منوّر و پاکیزهی خود را در برابر جلوههای رنگارنگ دنیای فانی، تسلیم ناپذیر و تسخیر ناپذیر نگاه داشت. در امتحانهای دشواری که در یک زندگی صد ساله و در حوادث بزرگ و کوچک آن در برابر هر کسی قرار میگیرد مانند کوه، استوار و بیتزلزل باقی ماند. هرگز به دنیا و مقام و جلال آن نیندیشید، و هرگز احساسات شخصی، ایشان را از شناختن و پیمودن راه خدا باز نداشت. به سوی شهرت و محبوبیّت و مقبولیت قدمی برنداشت و آنگاه که مقدّسترین و گرامیترین نوع شهرت و محبوبیّت با انتخاب شدن از سوی میلیونها انسان مؤمن، به مرجعیت تقلید، به سراغ ایشان آمد، با آن بسی کریمانه و بزرگ منشانه روبرو شد، اگر چه حاجت مردم را برآورد و از آنان در راه خدا دستگیری کرد امّا خود همان عبد محتاج رحمت الهی باقی ماند و دل خاشع و روح پارسای خود را با محبت الهی و ولایت اولیاء معظّم خدا، بیش از پیش پیوند زد. اکنون آن جان پارسا، به ملکوت پیوسته و آن دامان پاک، از عالم مادّه برچیده شده است. او از حقیقتِ «لاخوفًُ علیهِم و لا هم یحزنون»(2) برخوردار و به مجاورت ارواح مطهّر اولیاء و صلحاء سرافراز است ولی جهان تشیّع و حوزههای علمیّه عزادارند. اینجانب این ضایعهی بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولیّاللَّهالاعظم (ارواحنافداه) و به فرزندان گرامی و فاضل و بیت شریف ایشان، و نیز به عموم شیعیان جهان و ملت بزرگ ایران، به ویژه به علمای بزرگ اسلام و حوزههای علمیه، مخصوصاً حوزهی عظیمالشأن قم که این بزرگوار یکی از بنیانگذاران و اسطوانههای آن بودند، تسلیت میگویم. بیشک حوزهی علمیهی فیّاض و پر برکت قم، صدقهی جاریهیی است که جهان اسلام در آزمونهای دشوار و در امر تقلید و هدایت عامّ دینی میتواند از برکات آن استفاده کند. این حوزهیی که در دوران معاصر، منشاء بزرگترین و پاکترین انقلاب جهان شد و رهبری چون شخصیّت درخشان و کمنظیر حضرت امام خمینی رحمةاللَّه علیه را به جهان اسلام هدیه کرد و ذخیرهی گرانبهایی چون مرحوم آیةاللَّه العظمی اراکی را سالیانی در حریم خویش برای لحظهی نیاز جامعهی اسلامی محفوظ داشته بود، به هنگام، تقدیم امت اسلام کرد امروز نیز علیرغم دشمنان اسلام، منبع عظیم و تمام نشدنیِ رجال فقاهت و تقوا است. امروز بحمداللَّه شخصیّتهای علمی بزرگی در آن حوزهی پرفیض و برکت، سرگرم تحقیق و تدریس و تربیت شاگردان و فراهم آوردن آثار علمی و تهذیب نفس و کمک به امت مسلماناند و به فضل الهی نیاز مردم به مرجع تقلید جامع الشرائط از آن حوزهی مبارکه، برآورده گردیده است. البته دشمنان اسلام از سالها پیش همواره تلاش کردهاند که این مشعل درخشان را خاموش و کمفروغ کنند و بخصوص پس از شروع نهضت اسلامی در قم جدّ و جهد آنان برای منزوی کردن حوزهی قم چند برابر شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی خصومت آشتی ناپذیر استکبار جهانی و همهی دشمنان اسلام با حوزه علمیهی قم علنیتر و بسی خصمانهتر گردید و بغض آنان در انواع تبلیغاتشان بیش از پیش آشکار گردید ولی بحمداللَّه عظمت علمی این مرکز عظیم جهانی و وجود شخصیّتهای بزرگ علمی و تقوایی در آن بر همهی ترفندها فائق آمده است و همچنان مرکز توجه و ارادت و عشق و ایمان ملت مسلمان بخصوص شیعیان سراسر جهان، باقی مانده است و از این پس هم همینگونه خواهد بود. از خداوند متعال سربلندی و عظمت حوزهی مقدسهی قم و دیگر حوزههای پربرکت علمی را مسألت نموده و امیدوارم توجهات حضرت بقیّةاللَّهالاعظم (ارواحنافداه) شامل حال علماء اعلام و فضلاء و طلاب جوان این حوزهها بوده و ملت مسلمان را از برکات علمی آنان برخوردار فرماید. والسّلام علی عباداللَّه الصالحین - سیّد علی خامنهای - 26 جمادی الثانی 1415 - 09/09/1373 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 156 الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ ترجمه : آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!» 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 62 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَالَّذينَ هادوا وَالنَّصارىٰ وَالصّابِئينَ مَن آمَنَ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَعَمِلَ صالِحًا فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آوردهاند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان [= پیروان یحیی] هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچگونه ترس و اندوهی برای آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهی، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کردهاند، مأجور و رستگارند.) 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 112 بَلىٰ مَن أَسلَمَ وَجهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحسِنٌ فَلَهُ أَجرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 262 الَّذينَ يُنفِقونَ أَموالَهُم في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتبِعونَ ما أَنفَقوا مَنًّا وَلا أَذًى ۙ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس به دنبال انفاقی که کردهاند، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسی دارند، و نه غمگین میشوند. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 274 الَّذينَ يُنفِقونَ أَموالَهُم بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 277 إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین میشوند. 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 62 أَلا إِنَّ أَولِياءَ اللَّهِ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1371/02/16 عنوان فیش :علاج همه دردها، حرکت به سمت حیات معنوی اولیای خدا است کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی, تکلیفمداری نوع(ها) : قرآن متن فیش : چرا میبینیم در گوشه و کنار دنیا، این همه سرمایهگذاریهای مردمی، گاهی به هدر میرود و حضور قوی مردمی نتیجه مطلوب نمیدهد!؟ چرا میبینیم در مقابل نهیب قدرتهای بزرگ، گروهها و افراد، دل و زهره ایستادن پیدا نمیکنند؟ چرا میبینیم هیبت مستکبرین، جای هیبت خدا را در دلها میگیرد!؟ چرا به جای اینکه از خدا بترسند، از دشمنان خدا میترسند و عقب مینشینند و مغلوب میشوند و سرمایهگذاریها را بر باد میدهند و خونها ضایع میشود!؟ برای اینکه معنویت کم است. آنجا که معنویت هست، ارتباط با خدا هست، اتّصال هست، نسبت به فضل الهی باور هست، در مقابل خدا تسلیم هست، در پیشگاه پروردگار خضوع و تضرّع هست. در آنجا دیگر ضعف و ترسی وجود ندارد. «الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون(۱)»؛ تأسفی هم وجود ندارد. وقتی ما برای خدا کار کنیم، اگر به حسب ظاهر پیشرفت کردیم، خشنودیم. اگر پیشرفت هم نکردیم، باز هم خشنودیم. چون برای خدا کار کردهایم. چون وظیفهمان را انجام دادهایم. چون ادای تکلیف کردهایم. دیدید امام بزرگوار در تمام این مدّت و در قضایای مختلف، هرگز متأسف نبود؛ هرگز ناامید نبود و هرگز احساس پشیمانی نداشت! چون تکلیف برایش روشن بود و آن را فهمیده بود و برطبق آن عمل کرده بود. هر کس طبق تکلیف عمل کند، خوشحال و سرافراز است؛ بدون تأسف و اندوه است. ما باید خودمان را علاج کنیم. باید متحوّل بشویم. باید به سمت حیات معنوی اولیای خدا حرکت کنیم. این، علاج همه دردهادر دنیا و برای همه است. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 62 أَلا إِنَّ أَولِياءَ اللَّهِ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه : آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و سوم تفسیر سوره بقره - 1371/02/02 عنوان فیش :آوردن سورهای مانند سورههای قرآن، درصورت شک در الهی بودن قرآن/تفسیر آیه 23 سوره بقره کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : آیه(1) به طور خیلی روشنی دارد راه را در مقابل پای طرف میگذارد، اگر شما شک دارید که این آیات قرآن و این چیزی که ما داریم به شما عرض میکنیم از سوی خداست، پس یک سوره مثل سورههای قرآن، خودتان ایجاد کنید و بیاورید. البته بعضی که اهل بیان و سخنوری نیستند اگر بگویند این چه حرفی است؟ ما که اهل بیان نیستیم و نمیتوانیم بیاوریم، لکن ممکن است یک آدم فصیح و چیرهدستی در سخنوری باشد که بتواند بیاورد. این آیه هم نمیگوید حتماً شخص خودت بیاور، ولذا برو چیره دستان سخنور را پیدا کن و از آنها بخواه تا یک سوره مثل این سوره درست کنند بیاورند. کیفیت نظم و نسق بیان قرآنی یک کیفیت ابتکاری است، نه شعر است و نه نثر است گاهی یک وزن گونهای در آن وجود دارد، اما وزنش مثل وزن شعر نیست که با آن اوزان خاص و با آن شکل و ترتیب خاص باشد. یک چیزی شبیه قافیه در آخرش هست اما نه مثل قافیه شعر، بلکه با همان نظم و نسق «ان کنتم تعلمون»(2) یا مثلاً فرض کنید «ان کنتم تعملون»(3) ـ و از این قبیل: قرآن میگوید: شما که مخاطب این سخن هستید همین کلمات را که بصورت ابتکاری قرآن مشاهده میکنید، از چیره دستان سخنورانتان بخواهید یک سورهی کوچک(4)، یا در جای دیگر میگوید: ده سوره(5)، و یک جایی هم گفته میشود بخشی از یک سوره(6) را اگر توانستند درست کنند بیاورند. البته در آیهی بعد میگوید: «و لن تفعلوا»(7): یعنی هرگز نخواهید توانست. این سخن قرآن واقعاً یک واقعیت تاریخی و یک معجزه عجیبی است که اگر توانستید ما ادعای خودمان را پس میگیریم و شما ایمان نیاورید. اما اگر نتوانستند و به هرکس که مراجعه کردید دیدید جواب نمیدهد و نمیتوانند چنین چیزی را بیاورند پس قبول کنید که این سخن با این نظم و نسق ویژه و با این لفظ و معنا سخن خداست و برسید به اینکه کاری است مافوق تواناییهای بشر، حالا اگر رفتید و یک سورهای هم درست کردید و آوردید، چون یکی باید قضاوت کند، گواه را هم خودتان بیاورید تا قضاوت کند که آیا سوره مثل سورهی قرآن هست یا نیست. اما اینکه گفتم: در آن روز تواناییها بیشتر بود. به خاطر این است که دوران ظهور اسلام، دوران اوج سخنوری عرب است، یعنی بعد از دوره جاهلیت دورههای دیگری هم در سخن عربی اعم از شعر و نثر داریم و عمدتاً در شعر. دوران مخضرمین است، بعدر دروان عوائل است، بعد دوران محدثین است. به هرحال شعرای زیادی از برجستگان عالم ادب هستند که همهی اینها به عظمت سخنوران زمان پیغمبر اعتراف دارند یعنی امرء القیس و عنطره و کسانی بودند که قصائد آن روز دنیای عرب بوسیلهی آنها سروده میشد، از لحاظ استحکام و قوت شاعری و چیرهدستی سطح بالا در سخنوران عرب در طول قرون متمادی بودند، یعنی امروز هم که شما یک ادیب عرب را پیدا کنید از معلّقات سبع، همان هفت قصیدهای که هر سال بر دیوار کعبه آویختند برای شما سخن میگوید. عرب آن زمان شعرشناس و شعرفهم بود، حتی روستائیان و بادیه نشینها هم شعرشناس بودند و این در عرب رایج بود. البته الان من نمیدانم در بین اعراب چنین چیزهایی وجود دارد و چقدر با شعر آشنا هستند؟ ولی در گذشتههای دور شعر و شاعری همگانی بوده و من در احوالات شعرای دورههای مختلف عرب این را خواندم که مثلاً یک شاعری مثل: فرزدق یا جریر که هر دو هم عصر بودند. اینها در شعر خودشان وقتی شعر میگفتند میآمدند و در یک نقطهای که محل اجتماع مردم بود و به آن میگفتند نادی که همان معنای باشگاه امروز را داشت شعرشان را میخواندند مردم جمع میشدند با دقت گوش میکردند و لذت میبردند، یعنی چیزی که امروز در زبان فارسی و در زمانهای گذشته هم من در محیطهای فارسی زبان چنین چیزی را نشنیدم و سراغ ندارم. شعر در جمع فارسی زبانها کالای برگزیده است، یعنی دربارها و آدمهای برجسته و ادبا و هوشمندان جامعه از شعر استفاده میکردند و لذت میبردند، اما در بین عرب اینطور نبود و عامهی مردم از شعر لذت میبردند، یک نفر میآمد شعرش را میخواند مردم کوچه و خیابان از هر طبقهای همه جمع میشدند، مخصوصاً اهل قبایل که شعر را گوش میدادند، بهتر میفهمیدند و لذت بیشتری هم میبردند و ترجیح میدادند. یکی میگفت شعر این خوب است، دیگری میگفت شعر او خوب است یعنی اهل شعر و ادب بودند، شعر را میشناختند. قبل از ظهور دعوت اسلام، هر سال یکبار در همین موسم حج و به اصطلاح حج جاهلی آن روز میآمدند جمع میشدند اشعار را میخواندند و با نظر صاحبنظران هفت قصیده را مثلاً انتخاب میکردند و به دیوار کعبه میآویختند که به آنها می گفتند معلقات سبع، یعنی آویختههای هفتگانه که یک سال این قصیدهها به دیوار کعبه آویزان میماند. آن زمان این معلقات اوج بیان عرب بود و امروز هم همهی ادبا قبول دارند. قرآن در یک چنین محیطی دارد این حرف را میزند که شعرای درجهی یک بودند، مثل اینکه فرض کنید امثال سعدی و حافظ و فردوسی و صائب همه جمع باشند، آنوقت یک نفر بیاید یک سخنی را بگوید و بعد ادعا کند که اگر میتوانید مثل این سخن بگوئید: مردم مراجعه میکنند به این آقای مثلاً سعدی یا حافظ،اگر اینها اقرار کردند که ما نمیتوانیم، معلوم است که سطح عالی سخنوری بشر عاجز از بیان این معناست، پس قبول کنید که از طرف خداست و میبینید که این یک راه روشنی است. حالا من عرض میکنم: 1400 سال است این سخن بقوت خودش باقی است و تاکنون هیچکس نیامده است سخنی را بگوید که پاسخ این آیه قرآن باشد: بله کسانی از قبیل ابن ابی العوجاء و دیگران پیدا شدند و چیزهایی از خودشان ساختند، فرضاً یک سوره، دو سوره، یک آیه، دو آیه کمتر یا بیشتر درست کردند و گفتند این در مقابل قرآن! اما فقط خودشان گفتند و آن گواهان و داوران هرگز پیدا نشدند که بگویند بله این سخن هموزن سخن قرآنی است. ولذا وقتی یک نفر اهل فن بگوید چنین چیزی در طول این چهارده قرن پیدا نشده خیلی مهم است! و این آیه چنین چیزی را میگوید. پس بنابراین: مضمون دو آیه قبل اینست که ما که از شما خواستیم عبودیت خدا را بکنید عبودیت خدا یک رابطهی مستقیمی با سخنان وحی که این پیغمبر ما بر شما عرضه میکند دارد و باید بر طبق این سخنان عمل کنید تا بتوانید عبودیت واقعی خدا را انجام دهید. حالا اگر شما در پاسخ به این دعوت ما بگوئید ما این حرفهایی را که این آقا آورده مطمئن نیستیم از طرف خدا باشد، اگر خودتان اهل کار هستید خودتان و اگر خودتان نیستید بروید به سراغ کسانی که اهل این کارند یک سوره و لو سورهی کوچکی مثل این سورهها را که ما آوردیم بیاورید و اگر نتوانستید بیاورید باید قبول کنید. یعنی اگر انسان حقیقتاً دچار شک و تردید است و غرض و مرض ندارد. وقتی دید نمیتواند، میفهمد که این حرف، حرف درستی است و این سخن، سخن خداست. اما اگر کسی برسر آن نباشد که بفهمد و دنبال لجاجت باشد حق را قبول نخواهد کرد. هر درونی کو خیال اندیش شد چون دلیل آری خیالش بیش شد به هرحال وسوسهها و تردیدهایی که ناشی از خودخواهی و جاهطلبی و حبدنیا و دلبستگیهای شخصی و قومی و از این قبیل است، اینها البته جلوی چشم انسان را میگیرد و انسان نمیتواند حقیقت را آنچنان که هست درک بکند، چنین کسی معذور هم نیست، یعنی باید از خودخواهیها بیاید بیرون و هجرت بکند تا بتواند بفهمد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 184 أَيّامًا مَعدوداتٍ ۚ فَمَن كانَ مِنكُم مَريضًا أَو عَلىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أَيّامٍ أُخَرَ ۚ وَعَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِديَةٌ طَعامُ مِسكينٍ ۖ فَمَن تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ ۚ وَأَن تَصوموا خَيرٌ لَكُم ۖ إِن كُنتُم تَعلَمونَ ترجمه : چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید! 3 ) سوره مبارکه المائدة آیه 105 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا عَلَيكُم أَنفُسَكُم ۖ لا يَضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتَدَيتُم ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُكُم جَميعًا فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهی کسانی که گمراه شدهاند، به شما زیانی نمیرساند. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ و شما را از آنچه عمل میکردید، آگاه میسازد. 4 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 4 ) سوره مبارکه يونس آیه 38 أَم يَقولونَ افتَراهُ ۖ قُل فَأتوا بِسورَةٍ مِثلِهِ وَادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : آیا آنها میگویند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هر کس را میتوانید (به یاری) طلبید!» 5 ) سوره مبارکه هود آیه 13 أَم يَقولونَ افتَراهُ ۖ قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِهِ مُفتَرَياتٍ وَادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : آنها میگویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگی است)!» بگو: «اگر راست میگویید، شما هم ده سوره ساختگی همانند این قرآن بیاورید؛ و تمام کسانی را که میتوانید -غیر از خدا- (برای این کار) دعوت کنید!» 6 ) سوره مبارکه الطور آیه 34 فَليَأتوا بِحَديثٍ مِثلِهِ إِن كانوا صادِقينَ ترجمه : اگر راست میگویند سخنی همانند آن بیاورند! 7 ) سوره مبارکه البقرة آیه 24 فَإِن لَم تَفعَلوا وَلَن تَفعَلوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتي وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ ۖ أُعِدَّت لِلكافِرينَ ترجمه : پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و برای کافران، آماده شده است! مربوط به :بیانات در جلسه یازدهم تفسیر سوره بقره - 1370/08/15 عنوان فیش :وجه معنایی کاربرد اسم اشاره «ذلک الکتاب» در قرآن/تفسیر آیه 2 سوره بقره کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک سؤال این است: که چرا در بعضی از اوقات قرآن کریم اشاره به ذلک الکتاب کرده و بعضی از اوقات اشاره کرده به هذا الکتاب مگر دو قرآن موجود است؟ جواب: ما اصلاً در قرآن هیچ جا هذالکتاب نداریم. اما تعبیراتی مثل: «هذا القرآن»(1)، یا «تلک آیات الکتاب»(2)، این است آیات کتاب، یا«هذا کتابنا»(3)، یا «هذا کتاب»(4) داریم. اما هذا الکتاب یعنی کتاب برای قرآن که اشاره به قرآن کرده باشد نداریم. فقط یک جا در قرآن هست ما لهذا الکتاب لایغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصاها»(5) که مربوط به قرآن نیست، بلکه اشاره به نامهی اعمال روز قیامت است که کافر تعجب میکند که چگونه همه چیز اعمال من در این ثبت است! بنابراین کلمهی هذا الکتاب در قرآن نیست که اشاره به قرآن باشد. لکن حالا بفرض باشد این اشکالی ندارد که یک جا از آن حقیقت، با اسم اشارهی دور یاد کنند و یک جا با اسم اشاره و ضمیر نزدیک یعنی چیزی غلط نیست، و همانطور که عرض کردیم در «ذلک الکتاب»(6) چند جور میشود معنا کرد: یکی اینکه بگوئیم: چون کتاب با عظمت است ولو پیش روی شماست اشارهی به دور میکند، مثل اینکه شما با یک نفر که صحبت میکنید وقتی میخواهید او را احترام کنید، میگوئید: آنجناب چنین فرمودید در حالی که این جانبی است که در مقابل شما نشسته اما میگوئید آنجناب مثلاً. یا بگوئیم ذالک یعنی آن چیزی که در ذهن شما بود و همه منتظرش بودید ذالک الکتاب این است که جلوی شما، که ما ترجمه کردیم آنک کتاب، یعنی کتابی که در انتظارش بود اینست. بنابراین: اشکالی ندارد که ما به حقیقتی گاهی با اشارهی دور و گاهی با اشاره نزدیک اشاره کنیم و معنایش این نیست که اینها دو چیزند. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 9 إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا ترجمه : این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. 1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 54 وَلَقَد صَرَّفنا في هٰذَا القُرآنِ لِلنّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ ۚ وَكانَ الإِنسانُ أَكثَرَ شَيءٍ جَدَلًا ترجمه : و در این قرآن، از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردهایم؛ ولی انسان بیش از هر چیز، به مجادله میپردازد! 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الر ۚ تِلكَ آياتُ الكِتابِ الحَكيمِ ترجمه : الر، این آیات کتاب استوار و حکمت آمیز است! 2 ) سوره مبارکه يوسف آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الر ۚ تِلكَ آياتُ الكِتابِ المُبينِ ترجمه : الر، آن آیات کتاب آشکار است! 3 ) سوره مبارکه الجاثية آیه 29 هٰذا كِتابُنا يَنطِقُ عَلَيكُم بِالحَقِّ ۚ إِنّا كُنّا نَستَنسِخُ ما كُنتُم تَعمَلونَ ترجمه : این کتاب ما است که بحق با شما سخن میگوید (و اعمال شما را بازگو میکند)؛ ما آنچه را انجام میدادید مینوشتیم! 4 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 92 وَهٰذا كِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَينَ يَدَيهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ القُرىٰ وَمَن حَولَها ۚ وَالَّذينَ يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ يُؤمِنونَ بِهِ ۖ وَهُم عَلىٰ صَلاتِهِم يُحافِظونَ ترجمه : و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم؛ کتابی است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق میکند؛ (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداشهای الهی، بشارت دهی،) و تا (اهل) امّالقری [= مکّه] و کسانی را که گرد آن هستند، بترسانی! (یقین بدان) آنها که به آخرت ایمان دارند، به آن ایمان میآورند؛ و بر نمازهای خویش، مراقبت می کنند! 4 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 155 وَهٰذا كِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعوهُ وَاتَّقوا لَعَلَّكُم تُرحَمونَ ترجمه : و این کتابی است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کردیم؛ از آن پیروی کنید، و پرهیزگاری پیشه نمائید، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گیرید! 4 ) سوره مبارکه الأحقاف آیه 12 وَمِن قَبلِهِ كِتابُ موسىٰ إِمامًا وَرَحمَةً ۚ وَهٰذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِسانًا عَرَبِيًّا لِيُنذِرَ الَّذينَ ظَلَموا وَبُشرىٰ لِلمُحسِنينَ ترجمه : و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (نشانههای آن را بیان کرده)، و این کتاب هماهنگ با نشانههای تورات است در حالی که به زبان عربی و فصیح و گویاست، تا ظالمان را بیم دهد و برای نیکوکاران بشارتی باشد! 5 ) سوره مبارکه الكهف آیه 49 وَوُضِعَ الكِتابُ فَتَرَى المُجرِمينَ مُشفِقينَ مِمّا فيهِ وَيَقولونَ يا وَيلَتَنا مالِ هٰذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إِلّا أَحصاها ۚ وَوَجَدوا ما عَمِلوا حاضِرًا ۗ وَلا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ترجمه : و کتاب [= کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر میبینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند. 5 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2 ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ ترجمه : آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. مربوط به :بیانات در جلسه نهم تفسیر سوره بقره - 1370/08/01 عنوان فیش :دلیل نداشتن مادیگرایان برای نفیخدا/تفسیر آیه 3 سوره بقره کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک تذکر کوتاهی پیرامون اعتقاد مادیگرا و غیب عالم عرض میکنم: و آن اینست که گفتیم اشتباه مادیگرا که به غیب عالم اعتقادی ندارند. در این است که، آنچه را باید بگوید نمیدانم نفی میکند نه اینکه دلیلی برای دوطرفش ندارد، بلکه دلیلی برای اثبات آن دارد. یعنی مثلاً مصداق اتم غیب عالم وجود خداست که غیبالغیوب است و بدیهی است که برای اثبات وجود خدا براهین آشکار و روشنی مثل آفتاب هست که اگر کسی، اصل وجود غیب را در نفس خودش قبول کرده باشد، خیلی راحت میتواند این استدلال را پیدا کند، تا چه برسد به اینکه دیگری پیدا کرده باشد و او نپذیرد. بنابراین: نمیشود گفت طرفینش را نمیتواند اثبات یا نفی کند. بله اثبات میتواند بکند، اما نفی نمیتواند بکند، لذا اگر بپرسند شما به چه دلیلی میگوئید خدا نیست؟ هیچ دلیلی ندارد و جوابش لاادری، یعنی نمیدانم است. او با ابزار و آلات و وسایل کشف مادی، یعنی همین آزمایشگاه و چاقوی جراحی و میکروسکوپ و تلسکوپ و با این وسائل در دایرهی محدود ماده نتوانسته است خدا را بشناسد و چیزی پیدا کند که به او بشود گفت خدا، ولذا نمیتواند بگوید خدا وجود ندارد، بلکه میتواند بگوید من نمیدانم و این هم میشود شک. این آتیتیسم (بیخدائی) کشورهای مارکسیستی که حتی شوروی موزهای بنام آتیتیسم داشت، میخواست از طریق موزه نفی خدا را ثابت کند! که خیلی حرف بیمنطق و بیاستدلالی است. شما نهایت چیزی را که میتوانید بگوئید این است که در وجود خدا شک داشته باشید و بگوئید برهان وجود خدا برای من خدا را ثابت نکرده: و همانطور که قرآن میگوید: «انهم الایظنون»(1) و «انهم الایخرصون»(2) اینها فقط شک دارند و نمیتوانند در نفی خدا ادعای علم بکنند. 1 ) سوره مبارکه الجاثية آیه 24 وَقالوا ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَموتُ وَنَحيا وَما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ ۚ وَما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ ۖ إِن هُم إِلّا يَظُنّونَ ترجمه : آنها گفتند: «چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست؛ گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند؛ و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند!» آنان به این سخن که میگویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس میزنند (و گمانی بیپایه دارند)! 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 78 وَمِنهُم أُمِّيّونَ لا يَعلَمونَ الكِتابَ إِلّا أَمانِيَّ وَإِن هُم إِلّا يَظُنّونَ ترجمه : و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بستهاند. 2 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 116 وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند. 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 66 أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّماواتِ وَمَن فِي الأَرضِ ۗ وَما يَتَّبِعُ الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ شُرَكاءَ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا میباشند! و آنها که غیر خدا را همتای او میخوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمیکنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی میکنند؛ و آنها فقط دروغ میگویند! 2 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 20 وَقالوا لَو شاءَ الرَّحمٰنُ ما عَبَدناهُم ۗ ما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ ۖ إِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان میخواست ما آنها را پرستش نمیکردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمیگویند! مربوط به :بیانات در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره - 1370/07/24 عنوان فیش :ایمان به غیب، اولین خصوصیت متقین/تفسیر آیه 3 سوره بقره کلیدواژه(ها) : تقوا, ایمان به غیب نوع(ها) : قرآن متن فیش : «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون»(1) : برای همین متقین شش خصوصیت بیان شده که این شش خصوصیت در یک انسان، در حقیقت عناصر تشکیل دهندهی تقواست و آن تقوای صحیح و عینی با این شش خصوصیت در انسان تأمین میشود البته فراموش نشود که من در جلسهی قبل گفتم : این تقوا در همهی مراحل به انسان کمک میکند، یعنی شما وقتی یک مایهای از تقوا داشته باشید از قرآن یک چیزی میفهمید و هدایت میشوید و این تقوا هرچه بیشتر بشود شما از قرآن بیشتر میفهمید یعنی حتی یک انسانی که در حد اعلای تقوا هست اگر باز تقوایش بیشتر شود به همان نسبت افزایش روحیه تقوا ممکن است باز چیزهای جدیدتر و ترفهتر و یک ظرافتهایی را از قرآن بفهمد و این فقط مربوط به اول کار نیست که بگوئیم اگر میخواهید از قرآن چیزی بفهمید باید با تقوا بشوید و بعد که تقوا یعنی همان هشیاری و دقت را بدست آوردید دیگر برو در بطن قرآن، نخیر، درهمهی مراحل هرچه این تقوا بیشتر شد درک انسان بیشتر میشود، حالا این شش خصوصیت مقدماتی است برای اینکه یک سطح قابل قبولی از تقوا در انسان بوجود بیاید، یا بگوییم یک حداقل لازمی از تقوا در انسان بوجود میآید. اولین خصوصیت این است که : الذین یؤمنون بالغیب. یعنی آن کسانی که ایمان به غیب میآورند، که در ترجمه گفتیم آنها که به غیب باور میآورند. ایمان به غیب در قرآن جاهای متعددی خشیت به غیب و توجه به غیب ذکر شده، مثلاً در یک جا، «و خشی الرحمان بالغیب»(2) و از این قبیل آیات آمده و غیب یعنی آنچه که پنهان از حواس آدمی است و تمام عالم وجود به غیب و شهادت تقسیم میشود و شهادت یعنی آن عالم مشهود ما، البته نه مشهود با چشم فقط، بلکه مشهود به حواس، آنچه را که شما آن را لمس میکنید و در مقابل شماست، که زیر چاقوی جراحی شما میآید، روی تلسکوپ مثلاً کیهان نگر شما میآید، زیر ذرهبین و میکروسکوپ شما میآید: آنچه که شما میبینید آنچه که شما میشنوید، آنچه که شما حس میکنید این شهادت است و ماورای این شهادت، عالم ادامه دارد،وجود به آنچه من و شما آدمی میبینید و میتوانید ببینید محدود نیست. بلکه وجود در نواحی و مناطقی که احساس آدمی قادر به درک آن نیست ادامه دارد، یعنی غیب عالم و این مرز جهان بینیها و بینشهای الهی با بینشهای مادی است. بینش مادی میگوید: من آنچه را که میبینم وجود دارد و هست. اما آنچه را من نبینم او نیست. ( البته ممکن است چیزی را که امروز نمیبینیم فردا ببینیم او هم هست ) این بینش مادی تنگ نظرانه، خود خواهانه و موجب محدودیت است، شما چه دلیلی دارید که آنچه را نمیبینید بگوئید نیست؟وقتی حکم میکنید به هست یا به نیست باید با بینش خودتان به او رسیده باشید! شما وقتی میگوئید هست باید ثابت بکنید که هست! و وقتی میگوئید که نیست چگونه ثابت میکنید که نیست؟ مادی هیچ دلیلی بر نبود عالم غیب ندارد. او میگوید من عالم غیب را نمیبینم و از آن خبر ندارم؛ آنوقت با این که میگوید من خبر ندارم، در عین حال بطور قاطع میگوید نیست!! اینجا اولین سؤالی که باید از او بشود اینست که : تو وقتی خودت میگویی من از او خبر ندارم پس چگونه میگویی نیست؟ ولذا در قرآن نسبت به مادیون و ملحدین و دهریون: آن کسانی که ماورای جهان ماده را انکار میکنند این تعبیرات بکار رفته: «ان هم الا یظنون»(3) با گمان حرف میزنند. «و ان هم الا یخرصون»(4) با هم سخن میگویند. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 3 الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ ترجمه : (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند. 2 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 2 ) سوره مبارکه ق آیه 33 مَن خَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ وَجاءَ بِقَلبٍ مُنيبٍ ترجمه : آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 78 وَمِنهُم أُمِّيّونَ لا يَعلَمونَ الكِتابَ إِلّا أَمانِيَّ وَإِن هُم إِلّا يَظُنّونَ ترجمه : و پارهای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بستهاند. 3 ) سوره مبارکه الجاثية آیه 24 وَقالوا ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَموتُ وَنَحيا وَما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ ۚ وَما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ ۖ إِن هُم إِلّا يَظُنّونَ ترجمه : آنها گفتند: «چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست؛ گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند؛ و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند!» آنان به این سخن که میگویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس میزنند (و گمانی بیپایه دارند)! 4 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 116 وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند. 4 ) سوره مبارکه يونس آیه 66 أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّماواتِ وَمَن فِي الأَرضِ ۗ وَما يَتَّبِعُ الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ شُرَكاءَ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا میباشند! و آنها که غیر خدا را همتای او میخوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمیکنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی میکنند؛ و آنها فقط دروغ میگویند! 4 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 20 وَقالوا لَو شاءَ الرَّحمٰنُ ما عَبَدناهُم ۗ ما لَهُم بِذٰلِكَ مِن عِلمٍ ۖ إِن هُم إِلّا يَخرُصونَ ترجمه : آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان میخواست ما آنها را پرستش نمیکردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمیگویند! مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و ائمهی جمعه و جماعات استان مازندران - 1369/02/22 عنوان فیش :با عمل و تصمیم درست مسلمانان؛ معنویت در جهان حاکم میشود کلیدواژه(ها) : معنویتگرایی, بحران معنویت, عمل به تکلیف نوع(ها) : قرآن متن فیش : در خبرها دیدید و شنیدید که در آفریقا و منطقهی فرانسوی زبان شمال آن - که متأسفانه اروپاییها از لحاظ فرهنگ هم در آنجا خیلی سرمایهگذاری و نفوذ کردهاند - چه وقایعی رخ داد. [رشد اسلامخواهی و اصولگرایی در کشورهای شمال آفریقا که منجر به گردهمایی رؤسای کشورهای اتحادیهی مغرب عربی در پایتخت تونس برای یافتن راهحلی جهت ریشهکن کردن این اصولگرایی شد.] من از نزدیک، وضع مردم و مسلمانىِ مردم را - تا آنجایی که به آنها تحمیل شده - دیدهام که چگونه است. در شرق دنیای اسلام (هند و کشمیر و ترکستان شرقی) هم احساسات مسلمین را میبینید. دیگر کار از کار گذشته است؛ یعنی آن جریانی که اوج پیدا میکرد، قطع شد. من و شما در لحظهی این قطع قرار گرفتیم. «ثمّ جعلناکم خلائف فی الارض»(1). من و شما همان کسانی هستیم که اگر درست حرکت کنیم، عمل و تصمیم و قاطعیت و ارادهمان خواهد توانست این راه را ترسیم کند و ماندگاری و سلامت آن را تضمین نماید. این را بدانید که وضع دنیا عوض خواهد شد و معنویت، حق خود را از اقتدار جهانی در دنیا به دست خواهد آورد. هیچ تردیدی در این نیست. این دیگر امکان ندارد که قدرتهای بزرگ مثل امریکا و غیره، فرض کنند که این حرکت شتابندهی معنویت را در دنیا از بین خواهند برد. هر کاری با نظام جمهوری اسلامی بکنند، بازتاب مظلومیت این نظام و ایستادگی و مقاومتش، تأثیرِ برانگیزانندهتر و زندهکنندهتری در سطح دنیای اسلام خواهد داشت و کسانی را برخواهد انگیخت؛ کمااینکه تا امروز هر حادثهیی همینگونه بوده است. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 14 ثُمَّ جَعَلناكُم خَلائِفَ فِي الأَرضِ مِن بَعدِهِم لِنَنظُرَ كَيفَ تَعمَلونَ ترجمه : سپس شما را جانشینان آنها در روی زمین -پس از ایشان- قرار دادیم؛ تا ببینیم شما چگونه عمل میکنید! مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از دانشآموزان و دانشجویان سراسر کشور بهمناسبت روز ملّى مبارزه با آمریکا - 1368/08/10 عنوان فیش :لحن زورگویانه تصویری روشن از استکبار کلیدواژه(ها) : استکبار نوع(ها) : قرآن متن فیش : در طول دعوت انبیا، مستکبران کسانی بودند که دعوت الهی و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب»(1). وقتی پیامبر سخن حق میگوید و مردم را به حق دعوت میکند، مستکبران میگویند: اگر زیاد حرف بزنی، تو را اخراج میکنیم! (...) یکی از کسانی که در قرآن، راجع به او کلمهی استکبار و مستکبر به کار رفته، شخص فرعون است. (2) او، دربارهی موسی چنین حرفهایی میزد. بنابراین، مسألهی استکبار یک مسألهی قرآنی است. ما با همهی این جلوههایی که بیان شد، مخالفیم. مبارزهی ملت ایران، یک مبارزهی شعاری و احساساتی و موسمی و تاکتیکی نیست؛ بلکه یک مبارزهی قرآنی و عمیق و دارای ریشهی مکتبی است. 1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 88 قالَ المَلَأُ الَّذينَ استَكبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّكَ يا شُعَيبُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَكَ مِن قَريَتِنا أَو لَتَعودُنَّ في مِلَّتِنا ۚ قالَ أَوَلَو كُنّا كارِهينَ ترجمه : اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (میخواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟! 2 ) سوره مبارکه المؤمنون آیه 46 إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا عالينَ ترجمه : بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتریجوی بودند. 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 75 ثُمَّ بَعَثنا مِن بَعدِهِم موسىٰ وَهارونَ إِلىٰ فِرعَونَ وَمَلَئِهِ بِآياتِنا فَاستَكبَروا وَكانوا قَومًا مُجرِمينَ ترجمه : بعد از آنها، موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبّر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهی مجرم بودند! مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان ارشد قوّهی قضائیّه - 1368/06/20 عنوان فیش :اقامهی قسط و عدل، تکلیف اصلی قوّهی قضاییه کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه, عدالت نوع(ها) : قرآن متن فیش : تکلیف اصلی قوّهی قضاییه، عبارت از اقامهی قسط و عدل است. این، در حرکت و دعوت انبیا، شاید اصلیترین امر مربوط به زندگی مردم باشد.(1) حالا آن مسائل معنوی و تعالی روحی و امثال اینها، به جای خود محفوظ است. درعینحال، آنچه که مربوط به ادارهی زندگی مردم میشود، هیچ چیزی به قدر عدل و قسط - نه در قرآن و نه در حدیث - مورد توجه قرار نگرفته است. البته، رفاه زندگی مردم و تأمین امنیت که یکی از لوازم زندگی آنهاست، وجود دارد؛ اما تکیهیی که روی عدل شده - که قیام همهی امور بر قیام عدل میباشد - روی هیچ چیز دیگر نشده است. 1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25 لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است! 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 47 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسولٌ ۖ فَإِذا جاءَ رَسولُهُم قُضِيَ بَينَهُم بِالقِسطِ وَهُم لا يُظلَمونَ ترجمه : برای هر امّتی، رسولی است؛ هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داوری میشود؛ و ستمی به آنها نخواهد شد! مربوط به :خطبههای نماز جمعهی تهران - 1368/04/23 عنوان فیش :اخلاص امام خمینی، عامل بدست آمدن توفیقات او کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) نوع(ها) : قرآن متن فیش : امام خصوصیات ممتاز فردی خیلی داشت؛ اما توفیقات او بالاتر از آن بود که به خصوصیات فردی یک انسان - هرچه هم بالا - متکی باشد. شجاعت و آگاهی و عقل و تدبیر و دوراندیشی امام بسیار ممتاز بود - در اینها هیچ شکی نیست - اما توفیقاتی که آن بزرگوار به دست آورد، خیلی بالاتر از این است که به شجاعت و عقل و تدبیر و آیندهنگری زیاد یک انسان متکی باشد. آن توفیقها از جای دیگر نشأت میگرفت، که در درجهی اول از اخلاص او ناشی میشد؛ «مخلصین له الدّین»(1) مخلص خدا بود و کار را فقط برای او - ولاغیر - انجام میداد. لذا اگر همهی دنیا هم در مقابل او قرار میگرفتند و از او چیزی میخواستند که مورد رضای خدا نبود، انجام نمیداد. 1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 29 قُل أَمَرَ رَبّي بِالقِسطِ ۖ وَأَقيموا وُجوهَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ وَادعوهُ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ ۚ كَما بَدَأَكُم تَعودونَ ترجمه : بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوی او کنید! و او را بخوانید، در حالی که دین (خود) را برای او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمیگردید! 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 22 هُوَ الَّذي يُسَيِّرُكُم فِي البَرِّ وَالبَحرِ ۖ حَتّىٰ إِذا كُنتُم فِي الفُلكِ وَجَرَينَ بِهِم بِريحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحوا بِها جاءَتها ريحٌ عاصِفٌ وَجاءَهُمُ المَوجُ مِن كُلِّ مَكانٍ وَظَنّوا أَنَّهُم أُحيطَ بِهِم ۙ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ لَئِن أَنجَيتَنا مِن هٰذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ ترجمه : او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر میدهد؛ زمانی که در کشتی قرارمیگیرید، و بادهای موافق آنان را (بسوی مقصد) حرکت میدهد و خوشحال میشوند، ناگهان طوفان شدیدی میوزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها میآید؛ و گمان میکنند هلاک خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روی اخلاص میخوانند که: «اگر ما را از این گرفتاری نجات دهی، حتماً از سپاسگزاران خواهیم بود!» 1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 65 فَإِذا رَكِبوا فِي الفُلكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَى البَرِّ إِذا هُم يُشرِكونَ ترجمه : هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص میخوانند (و غیر او را فراموش میکنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک میشوند! 1 ) سوره مبارکه لقمان آیه 32 وَإِذا غَشِيَهُم مَوجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَى البَرِّ فَمِنهُم مُقتَصِدٌ ۚ وَما يَجحَدُ بِآياتِنا إِلّا كُلُّ خَتّارٍ كَفورٍ ترجمه : و هنگامی که (در سفر دریا) موجی همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالای سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص میخوانند؛ امّا وقتی آنها را به خشکی رساند و نجات داد، بعضی راه اعتدال را پیش میگیرند (و به ایمان خود وفادار میمانند، در حالی که بعضی دیگر فراموش کرده راه کفر پیش میگیرند)؛ ولی آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمیکنند! 1 ) سوره مبارکه غافر آیه 14 فَادعُوا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ ترجمه : (تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند! 1 ) سوره مبارکه غافر آیه 65 هُوَ الحَيُّ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ فَادعوهُ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ ۗ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمينَ ترجمه : زنده (واقعی) اوست؛ معبودی جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است! 1 ) سوره مبارکه البينة آیه 5 وَما أُمِروا إِلّا لِيَعبُدُوا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ حُنَفاءَ وَيُقيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤتُوا الزَّكاةَ ۚ وَذٰلِكَ دينُ القَيِّمَةِ ترجمه : و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار! مربوط به :بیانات در دیدار مدرّسان، فضلا و طلّاب حوزهی علمیّهی مشهد - 1368/04/20 عنوان فیش :جاهلانه شدن نظام در صورت پیاده نشدن قضای اسلامی کلیدواژه(ها) : نوع(ها) : قرآن متن فیش : اگر ما نتوانیم قضای اسلامی به معنای واقعی را در جامعه پیاده کنیم و عدل اسلامی را در دستگاه قضاوت و حکومتمان نشان دهیم و نتوانیم زمینههای تداول ثروت بین اغنیا را که اسلام آن را منع کرده است، با نظام اقتصادی درست در جامعهی اسلامی از بین ببریم و نتوانیم اخلاق و ارزشهای اسلامی را در جامعه مجسم و محقق کنیم، در نتیجه نظامی با پرچم و اسم اسلام، اما با حقیقت و معنای غیراسلامی - و احیاناً جاهلی - خواهیم داشت؛ که هر چیز غیراسلامی باشد، جاهلی است؛ «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال»(1). اگر خدای نکرده چنین شد، ما همان مؤذن بدصدایی خواهیم بود که صدا و آهنگ ناخوش ما، به جای آنکه به اسلام عزت و آبرو ببخشد، آن را دچار سرشکستگی خواهد کرد. 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 32 فَذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الحَقُّ ۖ فَماذا بَعدَ الحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ ۖ فَأَنّىٰ تُصرَفونَ ترجمه : آن است خداوند، پروردگار حقّ شما (دارای همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روی گردان میشوید؟! مربوط به :پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹ - 1368/04/14 عنوان فیش :حج، صحنه اتحاد امت اسلامی بر محور توحید کلیدواژه(ها) : حج, استکبار نوع(ها) : قرآن متن فیش : حج، کانون معارف اسلام و بیان کنندهی سیاست کلی اسلام برای ادارهی زندگی انسان است. حج، مظهر توحید و نفی و رمی شیطان و تکرار شعار ابراهیم(علیهالسّلام) است که گفت: «انّی بریء من المشرکین»(1) صحنهی اتحاد عظیم امت اسلامی برگرد محور توحید و برائت از مشرکین و نفی و طرد همهی بتهاست. و بت، هر آن چیزی است که به جای خدا قرار گیرد و ولایت الهی را به ولایت خود تبدیل کند و نیرو و ارادهی افراد بشر را در اختیار بگیرد؛ حال چه سنگ و چوب، و چه قدرتهای شیطانیِ سلطهگر و جبار، و چه عصبیتهای جاهلی و ناحق که: «فماذا بعد الحقّ الّاالضّلال»(2). بتهای بزهکار استبداد و استعمار، حکمرانان از خدا بیخبر و قدرتهای سلطهگر جهانی، در گذشته و حال، همواره از حجِ با مضمون سازنده و روشن و الهامبخش، بشدت ترسیده و با آن به مقابله برخاستهاند. آنها تبلیغات دامنهدار و خصمانهیی را به وسیلهی آخوندهای درباری و ریزهخواران سفرهی عشرت خود بر ضد مضمون سیاسی حج به راه انداخته و با هیاهو و جنجال خواستهاند بقبولانند که حج از سیاست جداست و جز عبادتی به مثابهی عبادات فردی نیست؛ غافل از آنکه هر انسانِ اندکی هوشمند هم بوضوح درمییابد که اگر درس وحدت مسلمین و عظمت امت اسلامی و تعارف برادران جدا افتاده و همصدایی صاحبان زبانها و نژادها و ملیتها و مناطق جغرافیایی گوناگون و اعتصام به حبلاللَّه با حالت طبیعی در حج منظور نمیبود و فقط عبادت و رابطهی جداگانهی انسانها با خدای خود مطلوب بود، آمدن از «کلّ فجّ عمیق»(3) و پیاده و سواره، آن هم در یک موسم خاص، چه معنی داشت؟ رنج پیمودن این راه، چرا؟ و حضور در مکه وسپس در عرفات و مشعر و منی، آن هم در ایام معدودات و روزها و ساعات معین برای همهی مسلمین جهان، چرا؟ و طواف گرد یک مرکز واحد و رمی یک نقطهی واحد، چرا؟ آری، حج عبادت است و ذکر و دعا و استغفار؛ اما عبادتی و ذکر و استغفاری در جهت ایجاد حیات طیبهی امت اسلامی و نجات آن از زنجیرها و غلهای استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور و تزریق روح عزت و عظمت به آن و زدودن کسالت و ملالت از آن. این است حجی که از پایههای دین بهشمار رفته و امیرالمؤمنین علی(علیهالسّلام) در نهجالبلاغه آن را عَلَم اسلام(4) و جهاد هر ناتوان(5) و برطرف کنندهی فقر و تنگدستی(6) و مایهی تقرب و نزدیکی اهل دین به یکدیگر شمرده است(7)؛ و این است آن حجی که بندگان مجاهد خدا همهساله از ایران با شوق و شور بدان روی میآورند و برائت از امریکا و صهیونیسم و نفی ولایت استکبار و شعار برای تعمیم ولایت الهی را شرط اصلی آن میشمرند؛ و این است آن حجی که سیلیخوردگانِ از اسلام و انقلاب و در رأس آنان امریکای جنایتکار، از آن احساس خطر میکردند و اکنون دو سال است حکام آل سعود برای شادی و خشنودی امریکا و اسرائیل، مؤمنین را از اقامهی آن مانع میشوند و زبانها و قلمهای مزدور آخوندهای نوکرصفت را به نفی آن و محکوم کردن آن وادار میکنند. 1 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 78 فَلَمّا رَأَى الشَّمسَ بازِغَةً قالَ هٰذا رَبّي هٰذا أَكبَرُ ۖ فَلَمّا أَفَلَت قالَ يا قَومِ إِنّي بَريءٌ مِمّا تُشرِكونَ ترجمه : و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) میسازید، بیزارم! 2 ) سوره مبارکه يونس آیه 32 فَذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الحَقُّ ۖ فَماذا بَعدَ الحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ ۖ فَأَنّىٰ تُصرَفونَ ترجمه : آن است خداوند، پروردگار حقّ شما (دارای همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روی گردان میشوید؟! 3 ) سوره مبارکه الحج آیه 27 وَأَذِّن فِي النّاسِ بِالحَجِّ يَأتوكَ رِجالًا وَعَلىٰ كُلِّ ضامِرٍ يَأتينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ ترجمه : و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند... 4 ) خطبه 1 : از خطبههاى آن حضرت است كه در آن ابتداى آفرينش آسمان و زمين و آدم را توضيح مىدهد و يادى از حج مىكند الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ: أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ لْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَا مَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ: كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ خلق العالم أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا: ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ. خلق الملائكة ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ صفة خلق آدم ( عليهالسلام ) ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ اختيار الأنبياء وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ مبعث النبي إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ ( صلىاللهعليهوآلهوسلم )لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ ( صلىاللهعليهوسلم )لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً ( صلىاللهعليهوآله ) وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ القرآن و الأحكام الشرعية كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ و منها في ذكر الحج وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ ترجمه : خداى را سپاس كه گويندگان به عرصه ستايشش نمىرسند و شماره گران از عهده شمردن نعمتهايش بر نيايند و كوشندگان حقّش را ادا نكنند خدايى كه انديشههاى بلند او را درك ننمايند، و هوشهاى ژرف به حقيقتش دست نيابند، خدايى كه اوصافش در چهار چوب حدود نگنجد، و به ظرف وصف در نيايد، و در مدار وقت معدود، و مدت محدود قرار نگيرد. با قدرتش خلايق را آفريد، و با رحمتش بادها را وزيدن داد، و اضطراب زمينش را با كوهها مهار نمود. آغاز دين شناخت اوست، و كمال شناختش باور كردن او، و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او، و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او، و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زائد بر ذات) از اوست، چه اينكه هر صفتى گواه اين است كه غير موصوف است، و هر موصوفى شاهد بر اين است كه غير صفت است. پس هر كس خداى سبحان را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده، و هر كه او را با قرينى پيوند دهد دوتايش انگاشته، و هر كه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته، و هر كه او را داراى اجزاء بداند حقيقت او را نفهميده، و هر كه حقيقت او را نفهميد برايش جهت اشاره پنداشته، و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده، و هر كه محدودش بداند چون معدود به شمارهاش آورده، و كسى كه گويد: در چيست حضرتش را در ضمن چيزى در آورده، و آن كه گفت: بر فراز چيست آن را خالى از او تصور كرده. ازلى است و چيزى بر او پيشى نجسته، و نيستى بر هستىاش مقدم نبوده، با هر چيزى است ولى منهاى پيوستگى با آن، و غير هر چيزى است امّا بدون دورى از آن، پديد آورنده موجودات است بىآنكه حركتى كند و نيازمند به كار گيرى ابزار و وسيله باشد، بيناست بدون احتياج به منظرگاهى از آفريدههايش، يگانه است چرا كه او را مونسى نبوده تا به آن انس گيرد و از فقدان آن دچار وحشت شود. آفرينش جهان بىسابقه ماده و مواد مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد، بدون به كار گيرى انديشه و سود جستن از تجربه و آزمايش، و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورده، و فكر و خيالى كه ترديد و اضطراب در آن روا دارد. موجودات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد، و بين اشياء گوناگون ارتباط و هماهنگى برقرار كرد، ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود، در حالى كه به تمام اشياء پيش از به وجود آمدنشان دانا، و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزا و جوانب همه آنها آگاه و آشنا بود. سپس خداى سبحان جوها را شكافت، و اطراف آن را باز گشود، و فضاهاى خالى را در آن ايجاد كرد. آن گاه آبى را كه امواجش در هم شكننده، و خود انبوه و متراكم بود در آن فضاى باز شده روان نمود. آن را بر پشت بادى سخت وزان و جنباننده و بر كننده و شكننده بار كرد، به آن باد فرمود تا آب را از جريان باز دارد، و آن را بر نگهدارى آب تسلط داد، و باد را براى حفظ حدود و جوانب آب قرين گماشت. فضا در زير باد نيرومند گشاده و باز، و آب جهنده بالاى سر آن در جريان. سپس باد ديگرى به وجود آورد كه منشأ وزش آن را مهار كرد، و پيوسته ملازم تحريك آبش قرار داد، و آن را به تندى و زانيد، و از جاى دورش بر انگيخت، آن را به برهم زدن آب متراكم، و بر انگيختن امواج درياها فرمان داد. باد فرمان گرفته آب را همچون مشك شير كه براى گرفتن كره بجنبانند به حركت آورد، و آن گونه كه در فضاى خالى مىوزد بر آن سخت وزيد، اولش را به آخرش، و ساكنش را به متحركش بر مىگرداند، تا آنكه انبوهى از آب به ارتفاع زيادى بالا آمد، و آن مايه متراكم كف كرد، آن گاه خداوند آن كف را در هواى گشاده و فضاى فراخ بالا برد، و آسمانهاى هفتگانه را از آن كف ساخت، پايينترين آسمان را به صورت موجى نگاه داشته شده، و بالاترين آن را به صورت سقفى محفوظ و طاقى بر افراشته قرار داد، بدون ستونى كه آنها را بر پا دارد، و بى ميخ و طنابى كه نظام آنها را حفظ كند. آن گاه آسمان را به زيور ستارگان و روشنى كواكب درخشان آرايش داد، و آفتاب فروزان و ماه درخشان را در آن كه فلكى گردان و سقفى روان و صفحهاى جنبان بود روان ساخت آفرينش فرشتگان سپس ميان آسمانهاى بلند را از هم گشود، و از فرشتگان مختلف خود پر كرد. گروهى در سجدهاند و آنان را ركوعى نيست، برخى در ركوعند بدون قدرت بر قيام، و عدهاى بدون حركت از جاى خود در حال قيامند، و شمارى منهاى ملالت و خستگى در تسبيحاند، خواب در ديده، بيهوشى در عقل، سستى در كالبد، و غفلت فراموشى به آنان راه ندارد. و برخى امين وحى خداوند، و زبان گويا به سوى پيامبران، و واسطه اجراى حكم و امر حقاند. گروهى محافظان بندگان از حوادث، و دربانان درهاى بهشتهايند. بعضى قدمهايى ثابت در قعر زمينها، و گردنهايى بالاتر از برترين آسمان، و هيكلهايى از پهندشت هستى گستردهتر، و دوشهايى مناسب پايههاى عرش دارند، ديدگانشان در برابر عظمت عرش به زير افتاده، و در زير آن جايگاه در بالهاى خود پيچيدهاند، بين آنان و موجودات ما دونشان حجابهايى از عزت و پردههايى از قدرت افكنده شده، در خيال خود براى خداوند صورتى تصوير ننمايند، و صفات او را چون اوصاف مخلوقات نينگارند، و به اماكن محدودش نسازند، و او را به همانند و امثال اشاره نكنند قسمتى از اين خطبه در وصف آفرينش آدم (ع) سپس خداوند سبحان از قسمتهاى سخت و نرم و شيرين و شور زمين خاكى را جمع كرد و بر آن آب پاشيد تا پاك و خالص شد، آن گاه آن مادّه خالص را با رطوبت آب به صورت گل چسبنده در آورد، سپس از آن گل صورتى پديد كرد داراى جوانب گوناگون و پيوستگىها، و اعضاى مختلفه و گسيختگىها. آن صورت را خشكاند تا خود را گرفت، و محكم و نرم ساخت تا خشك و سفالين شد، و او را تا زمان معين و وقت مقرر به حال خود گذاشت. سپس از دم خود بر آن ماده شكل گرفته دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار گيرد، و اعضايى كه به خدمت گيرد، و ابزارى كه زندگى را بچرخاند، و معرفتش داد تا بين حق و باطل تميز دهد و مزهها و بوها و رنگها و جنسهاى گوناگون را از هم باز شناسد، در حالى كه اين موجود معجونى بود از طينت رنگهاى مختلف، و همسانهايى نظير هم، و اضدادى مخالف هم، و اخلاطى متفاوت با هم، از گرمى و سردى و رطوبت و خشكى و ناخوشى و خوشى. از فرشتگان خواست به اداى امانتى كه نزد آنان داشت، و وفا به عهدى كه به آنان سفارش كرده بود در انجام سجده بر آدم و فروتنى براى اكرام به او اقدام نمايند، در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده كنيد. همگان سجده كردند جز ابليس» كه غرور و تكبر او را گرفت، و بدبختى بر او چيره شد، و به آفريده شدنش از آتش احساس عزت و برترى نمود، و به وجود آمده از خاك خشكيده را پست و بىمقدار شمرد. خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به كمال رساندن آزمايش و به انجام رسيدن وعدهاش مهلت داد، به او گفت: «تو از كسانى هستى كه تا وقت معين مهلت در اختيار آنان است». آن گاه آدم را در سرايى كه عيشش بىزحمت در اختيار بود ساكن كرد، و جايگاهش را به امنيت آراست، و او را از ابليس و دشمنى او ترساند. اما دشمنش به جايگاه زيباى او و همنشينىاش با نيكان رشك برد و او را بفريفت. آدم (به وسوسه دشمن) يقين را به ترديد، و عزم محكم را به دو دلى، و شادى را به ترس جابجا كرد، و ندامت را به خاطر فريب خوردن به جان خريد. آن گاه خداوند سبحان در توبه را به رويش گشود، و كلمه رحمت را به او تلقين كرد، و باز گشت به بهشت را به او وعده داد، سپس او را به اين دنيا كه محل آزمايش و از دياد نسل است فرود آورد گزينش پيامبران خداوند سبحان پيامبرانى از فرزندان آدم برگزيد كه در برنامه وحى، و امانت دارى در ابلاغ رسالت از آنان پيمان گرفت، آن زمان كه اكثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبديل نموده، و به حق او جهل ورزيدند، و براى او از بتان همتا گرفتند، و شياطين آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند، و رابطه بندگى ايشان را با حق بريدند. پس خداوند رسولانش را بر انگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند، و نيروهاى پنهان عقول آنان را بر انگيزانند، و نشانههاى الهى را به آنان بنمايانند: از اين بلند آسمان كه بر بالاى سرشان افراشته، و زمين كه گهواره زير پايشان نهاده، و معيشتهايى كه آنان را زنده مىدارد، و اجلهايى كه ايشان را به دست مرگ مىسپارد، و ناگواريهايى كه آنان را به پيرى مىنشاند، و حوادثى كه به دنبال هم بر آنان هجوم مىآورد. خداوند سبحان بندگانش را بدون پيامبر، يا كتاب آسمانى، يا حجتى لازم، يا نشان دادن راه روشن رها نساخت. پيامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذيب كنندگانشان آنان را از تبليغ باز نداشت، از پيامبر گذشتهاى كه او را از نام پيامبر آينده خبر دادند، و پيامبر آيندهاى كه پيامبر گذشته او را معرفى كرد. بر اين منوال قرنها گذشت، و روزگار سپرى شد، پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند مبعث پيامبر اسلام (ص) تا خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله را براى به انجام رساندن وعدهاش، و به پايان بردن مقام نبوت مبعوث كرد، در حالى كه قبولى رسالت او را از تمام انبيا گرفته بود، نشانههايش روشن، و ميلادش با عزت و كرامت بود. در آن روزگار اهل زمين مللى پراكنده، داراى خواستههايى متفاوت، و روشهايى مختلف بودند، گروهى خدا را تشبيه به مخلوق كرده، عدهاى در نام او از حق منحرف بوده، و برخى غير او را عبادت مىنمودند. چنين مردمى را به وسيله پيامبر از گمراهى به هدايت رساند، و به سبب شخصيّت او از چاه جهالت به در آورد. آن گاه لقايش را براى محمّد صلّى اللّه عليه و آله اختيار كرد و جوار خود را براى او پسنديد، با فراخواندنش از اين دنيا به او اكرام نمود، و براى او فردوس اعلا را به جاى قرين بودن به ابتلائات و سختيها بر گزيد، و او را كريمانه به سوى خود برد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و آن حضرت (به وقت انتقال به آخرت) هر آنچه را انبياء گذشته در امت خود به وديعت نهادند در ميان شما به وديعت نهاد، كه پيامبران امتها را بدون راه روشن، و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند قرآن و احكام شرعى اين وديعت كتاب پروردگارتان در ميان شماست، كه حلال و حرامش، واجب و مستحبش، ناسخ و منسوخش، امر آزاد و غير آزادش، خاص و عامش، پندها و امثالش، مطلق و مقيّدش، و محكم و متشابهش را بيان كرد، مبهمش را تفسير نمود، و مشكلاتش را توضيح داد. برابر با پيمانى كه از بندگان گرفته تحصيل آگاهى به قسمتى از قرآن واجب، و دانستن رموز برخى ديگر از آيات لازم نيست، وجوب احكامى در قرآن معين، و نسخ آن در حديث روشن است، و قسمتى از مسائل اجرايش بنا بر سنت واجب، و تركش بنا بر قرآن آزاد است. وجوب برخى از احكام تا زمانى معين ثابت، و پس از انقضاء مدت زائل شدنى است. بين گناهان كبيره كه بر آن وعده عذاب داده، و معاصى صغيره كه اميد مغفرت در آن است تفاوت گذاشته، و ميان آنچه اجراى اندكش مقبول، و ترك بسيارش آزاد است فرق نهاده قسمتى از اين خطبه در باره حج زيارت خانه خود را كه قبله مردم قرار داده بر شما واجب نموده، كه مشتاقان چون چهارپايان به آب رسيده به آن هجوم مىكنند، و همانند كبوتران به آن پناه مىبرند. حج را نشانه خاكسارى در برابر عظمت، و اعتراف به عزت خداونديش قرار دارد. شنوندگانى از عبادش را برگزيد كه دعوتش را لبيك گفتند، و سخن او را تصديق نمودند، در آنجا كه پيامبران او به عبادت برخاستند ايستادند، و بين خود و فرشتگانى كه گرداگرد عرش مىگردند شباهت ايجاد كردند، در تجارتخانه عبادت او سودها تحصيل مىكنند، و به وعدهگاه مغفرت او شتابان روى مىآورند. خداى سبحان كعبه را نشانه اسلام و حرم امن پناهندگان قرار داد. زيارتش را فرض، و حقّش را لازم، و رفتن به سويش را بر شما واجب نمود، و اعلام كرد: «بر آنان كه توانايى رفتن دارند زيارت بيت واجب است، و آن كه با روى گرداندن كفر ورزد بداند كه خدا از او و همه جهانيان بى نياز است» 5 ) قصار 136 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: نماز وسيله قرب به خدا، و حج جهاد هر ناتوان است. براى هر چيزى زكاتى است، و زكات بدن روزه است، و جهاد زن شوهردارى نيكوست 6 ) خطبه 110 : از خطبههاى آن حضرت است إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ أَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّكْرِ وَ ارْغَبُوا فِيمَا وَعَدَ الْمُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ الْوَعْدِ وَ اقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَنِ . وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ. ترجمه : برتر چيزى كه متوسلان به خداوند پاك و بزرگ به آن توسل جستند عبارت است از: ايمان به خدا و رسول او، و جهاد در راه حق كه قلّه اسلام، و كلمه اخلاص كه فطرت توحيدى، و به پا داشتن نماز كه حقيقت آيين، و اداى زكات كه فريضهاى مشخص و لازم، و روزه ماه رمضان كه سپر از عذاب، و حج و عمره خانه خدا كه نابود كننده فقر و شوينده گناه، و صله رحم كه عامل ازدياد ثروت و طول عمر، و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان، و صدقه آشكار كه دفع كننده مردن بد است، و انجام كارهاى خوب و نيكى به ديگران كه آدمى را از افتادن در خوارى حفظ مىكند. به ياد خدا شتاب ورزيد كه بهترين ذكر است، و به آنچه به اهل تقوا وعده داده رغبت نماييد كه وعدهاش صادقترين وعدههاست، و به روش پيامبر اقتدا كنيد كه برترين روش، و به سنّت او رفتار نماييد كه رهنماترين سنّت است، و قرآن بياموزيد كه بهترين گفتارست، و در آن انديشه كنيد كه بهار دلهاست، و از نورش شفا خواهيد كه شفاى سينههاست، و آن را به نيكوترين صورت بخوانيد كه سودمندترين داستان سرايى است. زيرا عالمى كه به غير علمش عمل كند همچون نادانى است سرگردان كه از جهلش به هوش نيايد، بلكه حجت حق بر او عظيمتر، و اندوهش دائمتر، و نزد خدا بيش از همه سزاوار ملامت است 7 ) قصار 252 : وَ قَالَ ( عليه السلام ) : فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ تَرْكَ الزِّنَى تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ وَ الْأَمَانَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ . ترجمه : و آن حضرت فرمود: خداوند ايمان را جهت پاك شدن از شرك واجب نمود، و نماز را براى منزّه شدن از كبر، و زكات را موجب روزى، و روزه را آزمايشى براى اخلاص مردم، و حج را سبب تقويت دين، و جهاد را براى ارجمندى اسلام، و امر به معروف را به خاطر اصلاح عموم، و نهى از منكر را براى باز داشتن نادانان، و صله رحم را براى فراوانى نفرات، و قصاص را براى حفظ خونها، و اقامه حدود را براى بزرگداشت حرامها، و ترك خوردن مسكر را براى حفظ عقل، و دورى از دزدى را براى پا بر جايى پاكدامنى، و ترك زنا را براى حفظ نسب، و ترك لواط را براى ازدياد نسل، و شهادات را براى پشتوانه حق بر عليه انكارها، و ترك دروغ را به خاطر شرافت راستى، و سلام را امانى از خطرات، و امامت را براى نظام امت، و فرمانبردارى را براى بزرگداشت مقام امامت مربوط به :بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل - 1366/06/31 عنوان فیش :نمونه هایی از اندیشه اسلامی کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, جهانبینی اسلامی نوع(ها) : قرآن متن فیش : من از ایران میآیم، که زادگاه پرآوازهترین و درعینحال ناشناختهترین انقلابهای دوران معاصر است. انقلابی بر پایهی دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهی؛ راهی به درازای همهی تاریخ بشر. ریشهی استوار و اندیشهی زیربنائی این انقلاب جهانبینی توحیدی اسلام است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همهی علائقی که انسان را با دنیای بیرون از وجود او - جهان، انسانها، اشیاء - مرتبط میکند، و نیز فهم و درک آدمی از وجود خود و خلاصه همهی چیزهایی که نظام ارزشی جامعه را میسازد، و آن را بر ادارهی مطلوب خود قادر میکند، همه و همه از این جهانبینی الهی ریشه و مایه میگیرد و منشعب میشود. در اندیشهی الهی اسلام همهی هستی آفریدهی خداست(1) و جلوهگاه علم و قدرت او و پوینده بسوی اوست، و انسان برترین آفریده و جانشین اوست.(2) انسان میتواند با استخراج گنجینههای استعداد - که در نهاد اوست - خود را و جهان را که برای او آفریده شده به زیباترین وجهی بسازد و بیاراید، و با دو بال علم و ایمان به عروج معنوی و مادی نائل آید، و میتواند با تضییع یا به انحراف کشاندن این استعدادها جهنمی از ظلم و فساد در جهان بیافریند. چراغ هدایت بشر ایمان او به خدا و تسلیم او در برابر امر و نهی الهی است. دنیا کشتزار آخرت است(3)، و مرگ نه پایان زندگی که دروازهی ابدیت و سرآغاز نشئهای جدید. در اندیشهی الهی اسلام افراد بشر، برادران و خواهران یکدیگر و همه بندگان خدایند. (4) میان نژادها، رنگها، مردم سرزمینها هیچ تفاوت نیست، و اینها مایهی برتری کس یا ملتی نیست. انسانیت پیوسته است، و تعرض به یک انسان تجاوز به همهی انسانیت است؛ بدون دخالت خصوصیات جغرافیائی و نژادی. 1 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنّورَ ۖ ثُمَّ الَّذينَ كَفَروا بِرَبِّهِم يَعدِلونَ ترجمه : ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمیدهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)! 1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 54 إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ في سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوىٰ عَلَى العَرشِ يُغشِي اللَّيلَ النَّهارَ يَطلُبُهُ حَثيثًا وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ وَالنُّجومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمرِهِ ۗ أَلا لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ۗ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ العالَمينَ ترجمه : پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است! 1 ) سوره مبارکه يونس آیه 3 إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ في سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوىٰ عَلَى العَرشِ ۖ يُدَبِّرُ الأَمرَ ۖ ما مِن شَفيعٍ إِلّا مِن بَعدِ إِذنِهِ ۚ ذٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُم فَاعبُدوهُ ۚ أَفَلا تَذَكَّرونَ ترجمه : پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کنندهای، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمیشوید؟! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 30 وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلمَلائِكَةِ إِنّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ خَليفَةً ۖ قالوا أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَيَسفِكُ الدِّماءَ وَنَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قالَ إِنّي أَعلَمُ ما لا تَعلَمونَ ترجمه : (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [= نمایندهای] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.» 3 ) مجموعةورام ج : 1 ص : 183 عوالياللآلی ج : 1 ص : 267 الدنيا مزرعة الآخرة ترجمه : پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: دنیا مزرعه آخرت است. 4 ) سوره مبارکه الحجرات آیه 10 إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ فَأَصلِحوا بَينَ أَخَوَيكُم ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُم تُرحَمونَ ترجمه : مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید! |