[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در نشست سهجانبه با شهید مطهری و دکتر شریعتی - 1355/10/10 عنوان فیش :در دین اسلام انسان مورد کرامت و ارزشمند است کلیدواژه(ها) : اسلام ناب, کرامت انسان نوع(ها) : نهجالبلاغه متن فیش : در جامعهی جاهلی نه؛ روی انسانهایی تکیه میشود، نه به طور کلّی و به طور مطلق روی انسان؛ انسان مورد ارزشمندی نیست، مورد تکریم نیست. آیهی قرآن میگوید: وَ لَقَد کَرَّمنا بَنیِّ ءادَم؛(1) «کَرَّمنا» یعنی این؛ لااقل یکی از ابعاد تکریم بنیآدم این است؛ میخواهد بگوید انسان ارزشمند است و روی انسان بایستی کار کرد. و همهی جنگهایی که در اسلام یا در سایر ادیان و مذاهبِ گذشته بوده ــ ادیان گذشته همه جنگ داشتهاند و این از واضحات است؛ دیدم بعضیها یک خرده پایشان میلنگد که قبل از پیغمبرِ ما [مگر] چه کسانی جنگ داشتهاند! بیشتر انبیا: وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قّْتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ کَثیر؛(2) از زمان ابراهیم، به طور مسلّم و مدوّن داریم که [انبیا] جنگهایی و مبارزاتی در راه خدا داشتهاند ــ برای خاطر انسانیّت بوده؛ چون دشمنان انسانیّت، انحصارطلبان، مستأثرین به تعبیر نهجالبلاغه(3) و روایات، کسانی که اَثره و انحصارطلب هستند، برای انسانیّت ارزشی قائل نبودند، لذا انسانیّت را میکوبیدند، انسانها را میکوبیدند، اینها را تحقیر میکردند، به اینها ذلّت میدادند و از این قبیل؛ و جنگهایی که مذاهب کردند، اصلاً برای این بوده که ضدّانسانها را سر جای خودشان بنشانند و انسانیّت را تکریم کنند و تعظیم کنند و ارزش او را به او بازگردانند. این هم یکی از خصوصیّات جامعهی جاهلی است. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 70 وَلَقَد كَرَّمنا بَني آدَمَ وَحَمَلناهُم فِي البَرِّ وَالبَحرِ وَرَزَقناهُم مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلناهُم عَلىٰ كَثيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضيلًا ترجمه : ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم. 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 146 وَكَأَيِّن مِن نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهُم في سَبيلِ اللَّهِ وَما ضَعُفوا وَمَا استَكانوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ ترجمه : چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان میرسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامتکنندگان را دوست دارد. 3 ) خطبه 30 : از سخنان آن حضرت است در باره قتل عثمان لَوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ . ترجمه : اگر به كشتن عثمان امر كرده بودم قاتلش بودم، و اگر نهى كرده بودم يارش بودم. البته كسى كه او را يارى داد نمىتواند بگويد من از كسى كه او را يارى نداد بهترم. و آن كه او را يارى نداد نمىتواند بگويد آن كه ياريش كرد از من برتر است. من وضعش را در چند جمله براى شما خلاصه مىكنم: او به جور و اسراف حكومت راند، و شما هم بيش از حد بيتابى كرديد. براى خدا حكم حقّى است در باره او كه جور و اسراف داشت، و براى شما كه خارج از حد عمل كرديد |