[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی - 1391/11/23
عنوان فیش :مردم دشمن نادانسته‌هایشان هستند
کلیدواژه(ها) : عرفان, جهالت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته میشود: «الانسان عدوّ لما جهله».(۱) بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است كه ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمولهای ذهنی مثل بقیهی علوم ببینیم. عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملا حسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد كربلائی است؛ عرفان واقعی اینهاست. مرحوم آقای طباطبائی خودش فیلسوف بود، اهل فلسفه بود، بلاشك در عرفان هم وارد بود؛ منتها آنچه كه در عرفان از ایشان معهود است، عرفان عملی است؛ یعنی سلوك، دستور، تربیت شاگرد؛ شاگرد به معنای سالك. عرفان نظری باید به سلوك بینجامد.
1 ) قصار 172 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: مردم دشمن آن چيزى هستند كه نمى‏دانند


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ - 1379/01/26
عنوان فیش :بهشت تنها بهای متناسب با انسان
کلیدواژه(ها) : جهالت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
امروز هم هرجایی که بشر در دنیا ضربه خورده است - چه ضربه‌ی سیاسی، چه ضربه‌ی نظامی و چه ضربه‌ی اقتصادی - اگر ریشه‌اش را کاوش کنید، یا در جهل است، یا در زبونی. یعنی یا نمی‌دانند و معرفت لازم را به آنچه که باید معرفت داشته باشند، ندارند؛ یا این‌که معرفت دارند، اما خود را ارزان فروخته‌اند؛ زبونی را خریده‌اند و حاضر به پستی و دنائت شده‌اند! امام سجّاد و امیرالمؤمنین - بنابر آنچه که از آنها نقل شده - فرموده‌اند: «لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛(1) ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است. اگر همه‌ی دنیا را هم به قیمتِ قبول پستی و ذلّت و زبونی روح به شما بدهند، جایز نیست.
1 ) قصار 456 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: آيا آزاد مردى نيست كه اين نيم خورده دنيا را به اهل دنيا واگذارد براى وجود شما قيمتى جز بهشت نيست، آن را جز به بهشت نفروشيد

1 )
تحف‏العقول، حسن بن شعبه  حرانی ص390؛
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج1ص 13 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 306 ؛

إن جميع ما طلعت عليه الشمس فی مشارق الأرض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من أولياء الله و أهل المعرفة بحق الله كفي‏ء الظلال ثم قال ع أ و لا حر يدع هذه اللماظة لأهلها يعنی الدنيا فليس لأنفسكم ثمن إلا الجنة فلا تبيعوها بغيرها فإنه من رضی من الله بالدنيا فقد رضی بالخسيس»
ترجمه :
امام سجاد (ع) فرمود: همانا هر آنچه كه در شرق و غرب دنيا از دريا گرفته تا خشكى دشت و كوه كه خورشيد بر آن تابيده است، نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون سايه ای است. پس آنگاه فرمود: آيا آزاده‏اى نيست كه اين ته‏مانده جويده شده يعنى دنيا را براى اهلش واگذارد؟ پس جان‏هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد؛ چرا كه هر كه از خدا به دنيا خشنود شود بى‏گمان به چيزى پست خشنود شده است.