[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار شاعران - 1394/04/10
عنوان فیش :خداوند از تعهّد شاعران نسبت به اهداف امّت اسلامی سوال خواهد کرد
کلیدواژه(ها) : شعر, شعر انقلاب, شاعران (مخاطب)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
میتوان با ابزار شعر مخاطب را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کرد؛ میتوان هم او را به کج‌راهه برد، او را ساقط کرد. شعر میتواند انسانها را به حضیض ببرد؛ داریم از این‌جور شعر، بخصوص امروز که متأسّفانه فرهنگ لجام‌گسیخته‌ی دور از هنجارهای اخلاقی و انسانی به‌وسیله‌ی این ابزارهای جدید -ابزارهای رسانه‌ای جدید- انتشار فراوانی پیدا میکند، گاهی شعر میشود یک ابزاری برای لغزیدن، غلتیدن و منحرف شدن؛ این هم آن‌طرف قضیّه است. بنابراین هر دو کار از شعر برمی‌آید. شاعر با احساس لطیف خود، هم ادراک میکند، هم بر سرِ شوق می‌آید، هم دل‌تنگ میشود، و میسراید؛ این سراییدن شاعر ناشی از شوق است، ناشی از دل‌تنگی است، ناشی از احساس و ادراک و مشاهده‌ی یک چیزی است که دیگران آن را مشاهده نمیکنند. خب، این دو طرف دارد: میتواند جهت‌دهنده به سمت نیکی‌ها باشد، میتواند عکس‌ [آن] باشد. اگر شعر به‌صورت افراطی تحت‌تأثیر غریزه‌ی جنسی قرار گرفت -که متأسّفانه بعضی از دستها امروز در کشور ما دارند [شعر را] به این سمت میکشانند، بِزور میبرند، بعد از آنکه جوانهای ما در فضاهای باصفا و لطیف و بسیار زیبای معنوی و حماسی و انقلابی حرکت کردند، الان دستهایی شروع کردند، در جاهای مختلف؛ از جمله بیشتر از همه در فضای مجازی؛ حالا طرق دیگر به جای خود، از طریق شعر هم [جوانها را] به سمت غریزه‌گرایی جنسی افراطی بکشانند و ببرند- این بسیار چیز بدی است، این زنگ خطری است. گاهی این است، گاهی نفع‌طلبی شخصی است و گاهی ستم‌ستایی است، که متأسّفانه در تاریخ ما این معنا سابقه‌ی زیاد دارد، ستایش ستم و ستمگر.

امروز نقطه‌ی مقابلش را ما در مقابل داریم، الحمدلله، خوشبختانه دیدم چند نفر از این شعرای جوان عزیز ما در مقابل [آن‌] ایستاده‌اند؛ قبلاً هم شعرهایی در مورد یمن -شعر آقای سیّار- و شعرهای دیگر را شنیده‌ام، خوانده‌ام، بسیار خوب است، اینهایی که گفته‌اید، اینهایی که امشب هم دوستان خواندند، خیلی خوب بود؛ اینها درست است، این درست است، این آن کارِ صحیح است، این آن تعهّدی است که خدای متعال سؤال خواهد کرد. یکی از فِقرات دعای مکارم‌الاخلاق این است: وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ،(1) به فکر این باید بود؛ فردا یک چیزهایی را از ما سؤال میکنند؛ میگوید خدایا آن چیزی را که فردا بنا است از من سؤال کنی، امروز وسیله‌ی پرداختن به آن را و عمل به آن را در اختیار من قرار بده. خب حالا شماها وسیله‌اش را دارید، ممکن است کسانی دلشان پر باشد نتوانند بگویند، شما الحمدلله میتوانید بگویید؛ بگویید، اثر هم دارد. این شعری که شما برای بحرین میگویید، یا برای یمن میگویید، یا برای لبنان میگویید، یا برای غزّه میگویید، برای فلسطین میگویید، برای سوریه میگویید، هر شعری که شما برای اهداف امّت اسلامی میگویید، در هر نقطه‌ای این شعر کاربرد دارد و از آن استفاده میشود. این شعر اگرچنانچه در این جهتها به راه بیفتد، آن‌وقت «انَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِکمَه»(2) درباره‌ی شعر شما صدق میکند، که حتماً شعر حکمت است.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...

2 )
من لا يحضره الفقيه ، شیخ صدوق ج 4 ص  379؛

إنّ من الشعر لحكمة ، وإنّ من البيان لسحرا
ترجمه :
برخى از اشعار، حكمت و برخى از گفتارها سِحر است