[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23
عنوان فیش :تبلیغ، برای زنده کردن حقایق احکام الهی در دلهاست
کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ حقیقت, تبلیغ, ابزار تبلیغ
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
چه فایده‌ای دارد که کشوری ثروتمند باشد؛ اما در آن گرسنگان زیادی وجود داشته باشند. تولید بالا داشته باشد؛ اما تبعیض و تفاوت در جامعه وجود داشته باشد. عدّه‌ای باشند که بتوانند با کمک آن ثروتی که این کشور دارد، بر جمع کثیری از مردم ظلم کنند، زور بگویند و آنها را استثمار نمایند! برای این، انسان جا دارد کار کند!؟ برای این، انسان باید فداکاری کند؟ فداکاری، برای عدالت و آزادی و شادی و بهجت روح انسانی است و اینها را دین تأمین میکند. فداکاری برای این است که انسانها اخلاق حسنه و فضیلت پیدا کنند؛ در محیط انسانیت، بهشت صفا باشد. برای این باید کار کرد؛ برای این تبلیغ کنید؛ در این جهت تبلیغ کنید.
در خصوص امربه‌معروف و نهی ازمنکر حدیثی دیدم که از جمله چیزهایی که برای آمربه‌معروف و ناهی ازمنکر ذکر میکند، «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینه» (1) بود. آن جایی که جای رفق است - که غالب جاها هم از این قبیل است - انسان باید با «رفق» عمل کند؛ برای این که بتواند با محبّت آن حقایق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ برای این است؛ برای زنده کردن احکام الهی و اسلامی است.
1 )
الخصال، ج‏1، ص: 109؛
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 48؛
وسائل الشيعة، ج‏16، ص: 130؛

َ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّمَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ كَانَتْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَامِلٌ بِمَا يَأْمُرُ بِهِ وَ تَارِكُ لِمَا يَنْهَى عَنْهُ عَادِلٌ فِيمَا يَأْمُرُ عَادِلٌ فِيمَا يَنْهَى رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ وَ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى.
ترجمه :
امام صادق(عليه السّلام)فرمود:همانا كسى مى‌تواند امر به معروف و نهى از منكر كند كه در او سه خصلت باشد:به آنچه امر مى‌كند خودش عمل كند و از آنچه نهى مى‌كند خودش دورى جويد،در آنچه امر يا نهى مى‌كند اعتدال را رعايت نمايد،در آنچه امر يا نهى مى‌كند نرمى نشان دهد.


مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20
عنوان فیش :طلاب جوان حوزه‌های علمیه؛ مصداقی از ترک زخارف دنیوی
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس, طلاب جوان, تبلیغ صحیح
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
بنده می‌خواهم بر مسأله‌ی تهذیب، تأکید کنم. آقایان! حوزه‌های علمیه‌ی ما، پر از جوانان پاک و طاهر است. در کمتر جایی، این همه جوان زندگی می‌کنند. در حوزه‌ی علمیه‌ای مثل قم، هزاران جوان پاک، صالح و کسانی که از زخارف این دنیایِ دنیّه، به حسبِ ظاهر گذشتند و واقعاً بعضی از اینها مصداق این فقره‌ی شریف دعای ندبه «شرطوا علیهم الزهد فی درجات هذا الدنیا الدنیّة و زخرفها و زبرجها»(1) هستند، جمع شده‌اند. خوب؛ اجتماع این جوانان صالح، خالص، مؤمن، پاک و نورانی در این حوزه‌ی علمیه، عجب موقعیت ممتازی است!
یکی از وظایف حوزه‌ی علمیه این است که اوّلاً این روح صفا و معنویت را که در این طلاّب جوان است، حفظ و در وجود آنها تثبیت و ماندگار و عمیق کند. ثانیاً، آن را تکمیل و بیشتر کند؛ پرورش دهد و آنها را نورانی‌تر کند. این، یک نکته است که من می‌خواهم خواهش کنم که در همه‌ی حوزه‌های علمیه به آن توجّه شود. البته توجّه هست؛ ما می‌خواهیم بیشتر شود. امروز دنیا، دنیای فاسدی است و فساد دنیا، به همه‌ی مناطق عالم سرریز می‌شود. دیوار و حصن و حصاری هم نیست؛ مگر تبلیغ و تبیین صحیح. این تبلیغ صحیح را چه کسانی باید انجام دهند؟ انسانهایی که خودشان استوار و محکم باشند. و آنان، همین جوانان و روحانیونی هستند که معارف دینی را می‌خوانند و فرامی‌گیرند و بیان می‌کنند. اینها از لحاظ اخلاقی و روحی، باید خیلی استوار، پولادین و تأثیرناپذیر باشند.
1 )
إقبال‏الأعمال ،سیدبن طاووس ص  295 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  99 ص 104 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 532 (دعای ندبه)

« الأربعة الحمد لله الذی لا إله إلا هو و له الحمد رب العالمين و صلى الله على محمد نبيه و آله و سلم تسليما اللهم لك الحمد على ما جرى به قضاؤك فی أوليائك الذين استخلصتهم لنفسك و دينك إذا اخترت لهم جزيل ما عندك من النعيم المقيم الذی لا زوال له و لا اضمحلال بعد أن شرطت عليهم الزهد فی درجات هذه الدنيا الدنية و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت [و قدرت‏] لهم الذكر العلی و الثناء الجلی و أهبطت عليهم ملائكتك و أكرمتهم [كرمتهم‏] بوحيك و رفدتهم بعلمك و جعلتهم الذرائع [الذريعة] إليك و الوسيلة إلى رضوانك فبعض أسكنته جنتك إلى أن أخرجته منها و بعض [و بعضهم‏] حملته فی فلكك و نجيته و من آمن معه [مع من آمن‏] من الهلكة برحمتك و بعض اتخذته لنفسك خليلا و سألك لسان صدق فی الآخرين ...... »
ترجمه :
سپاس خداوندی را كه جز او خدایی نیست و ستایش از آن اوست كه پروردگار جهانیان است و درود وسلام فراوان خداوند بر محمد كه پیامبرش بود و بر خاندان او باد. خدایا از آنچه تدبیر تو در مورد دوستانت جاری است كسانی كه برای خود و دین خود برگزیدی سپاس از آن توست زمانی كه برای ایشان نعمت های فراوان وپایدار كه نابودی برایشان نیست برگزیدی بعد از اینكه بی میلی به دنیا را در مقامات این دنیای پست و به طلا و زیور آن برایشان شرط كردی(مجبور كردی) و آنان نیز به آن متعهد شدند و به پیمان داری ایشان آگاه گشتی و آنان را تصدیق كردی و برایشان یاد و نامی بلند و ستایش آشكار و والا قرار دادی و فرشتگانت را بر ایشان فرود آوردی و با وحی خود گرامیشان داشتی و با علم خود یاریشان نمودی و ایشان را وسیله به سوی خود و خشنودیت قرار دادی پس یكی از آنان را ساكن بهشتت كردی تا وقتی كه از آنجا بیرونش كردی و دیگری را سوار بر كشتیت ساختی و او و كسانی كه ایمان آورده بودند و همراهش بودند با مهربانی خود از نابودی نجات دادی و دیگری را برای خویش دوست واقعی قرار دادی كه نام و آوازه نیكو را در بین دیگران از تو درخواست كرد.