[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :شرح حدیثی از امام صادق(ع)، درباره نماز شب - 1398/11/14 عنوان فیش : نمازهای نافله, نماز شب, مردم ایران کلیدواژه(ها) : نمازهای نافله, نماز شب, مردم ایران نوع(ها) : حدیث متن فیش : وَ بِالاِسنادِ قالَ: حَدَّثَنَا الحُسَینُ بنُ اَحمَدَ بنِ اِدریسَ قالَ: حَدَّثَنا اَبی قالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بنُ عَلیٍّ، عَن مُحَمَّدِ بنِ الحُسَینِ بنِ اَبِی الخَطّابِ، عَن اَبی داوُدَ المُستَرِقِّ وَ اسمُهُ سُلَیمَانُ بنُ سُفیانَ، قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ): یَقومُ النّاسُ عَن فُرُشِهِم عَلى ثَلاثَةِ اَصنَافٍ: فَصِنفٌ لَهُ وَ لَا عَلَیهِ، وَ صِنفٌ عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ صِنفٌ لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ؛ فَاَمَّا الصِّنفُ الّذی لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی یَقومُ مِن مَنامِهِ وَ یَتَوَضَّأُ وَ یُصَلّی وَ یَذکُرُ اللهَ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ الصِّنفُ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ فَهُوَ الَّذی لَم یَزَل فی مَعصیَةِ اللهِ حَتّى قامَ فَذلِکَ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ الصِّنفُ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی لا یَزالُ نائِماً حَتّى یُصبِحَ فَذلِکَ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیه.(۱) عَن اَبی داوُدَ المُستَرِقِّ قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ): یَقومُ النّاسُ عَن فُرُشِهِم عَلى ثَلاثَةِ اَصنَافٍ: فَصِنفٌ لَهُ وَ لَا عَلَیهِ، وَ صِنفٌ عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ صِنفٌ لا لَهُ وَ لا عَلَیه شما که صبح از خواب بیدار میشوید و از بستر خود بیرون میآیید، سه جور هستید؛ [یعنی] مردم دنیا که صبح از خواب برمیخیزند بر سه نوعند: یک دسته هستند که این بیدار شدن از خواب و بیرون آمدن از بستر برای آنها خیر است و شرّی ندارد؛ به «لهِ» آنها است و «علیهِ» آنها نیست؛ این، یک صنف. یک دستهی دیگر هستند که بیرون آمدنشان از بستر، علیهِ آنها است و به نفعشان نیست؛ «لَهِ» آنها نیست. یک دستهی دیگری هم هستند که [وقتی] از خواب بلند میشوند و از رختخواب بیرون میآیند، این بیرون آمدن، نه «لَهِ» آنها است، نه «علیهِ» آنها است. پس [مردم] سه جور هستند. فَاَمَّا الصِّنفُ الّذی لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی یَقومُ مِن مَنامِهِ وَ یَتَوَضَّأُ وَ یُصَلّی وَ یَذکُرُ اللهَ (عَزَّ وَ جَلّ) ظاهراً از ادامهی حدیث این جور فهمیده میشود که مراد از «یُصَلّی»، صلاة صبح نیست؛ چون آن صنف سوّم را هم در آنجا ذکر میکند که خب نماز صبح باید بخواند، اگر نخواند که [کلّاً] علیه است؛ پس بنابراین، اینجا مراد از نمازی که خوانده میشود، نماز صبح نیست، نماز یا نافلهی صبح است یا نافلهی شب است که این بیدار شدن، به نفع او است، به ضرر او نیست. [این] خیلی مهم است. نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی(رضوان الله علیه) که ایشان اوایلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی تازه آشنا شده بودند؛ یک روز ایشان را در کوچه میبیند و حاج میرزا علی آقای قاضی ــ آن عارفِ بزرگِ نامدار(رضوان الله تعالیعلیه) ــ به او میگوید که پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان؛ اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! نماز شب و تهجّد این جوری است. برای امثال ماها که روز مشغولیم و گرفتاریم و مشکلات داریم و سر و کلّه به این بزن، کار با آن بکن، در بین این همه گرفتاریها، در محیط زندگی سخت است اگر بخواهیم یک رابطهی خوبی، یک استغاثهای، یک تضرّعی داشته باشیم؛ چاره منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود؛ این [عبارت] ظاهراً آن سحر را بیان میکند. این، یک صنف. وَ الصِّنفُ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ فَهُوَ الَّذی لَم یَزَل فی مَعصیَةِ اللهِ حَتّى قامَ فَذلِکَ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَه [دستهی بعدی] در خواب و در بستر خواب هم با معصیت الهی-حالا معصیتهای قلبی، جوارحی، جوانحی- مشغول است تا بلند میشود که این بیدار شدن، به ضرر او است؛ چون بیدار هم که بشود، آن معصیت را ادامه میدهد. وَ الصِّنفُ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی لا یَزالُ نائِماً حَتّى یُصبِحَ فَذلِکَ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیه [دستهی سوّم] که این بیدار شدن نه به نفعش است، نه به ضررش است، میخوابد تا صبح -حالا علیالظّاهر مراد از صبح، اوّلِ اذان است، اوّلِ فجر است؛ اما حالا یک خُرده دستِکم بگیریم، بگوییم که مثلاً [اینجا] صبح یعنی همین بینالطّلوعَین از خواب پا میشود- [بعد] نماز صبحش را میخواند، امّا «لا لَهُ وَ لا عَلَیه»؛ یک فریضهای است که بر عهدهی او است، واجب است، باید به جا بیاورد، آن را به جا میآورد، [امّا] دیگر خیری از این بلند شدن نمیبیند. 1 ) امالی صدوق، ص 389؛ امالی طوسی، ص ۴۳۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد84، ص169 قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ): یَقومُ النّاسُ عَن فُرُشِهِم عَلى ثَلاثَةِ اَصنَافٍ: فَصِنفٌ لَهُ وَ لَا عَلَیهِ، وَ صِنفٌ عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ صِنفٌ لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ؛ فَاَمَّا الصِّنفُ الّذی لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی یَقومُ مِن مَنامِهِ وَ یَتَوَضَّأُ وَ یُصَلّی وَ یَذکُرُ اللهَ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ الصِّنفُ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ فَهُوَ الَّذی لَم یَزَل فی مَعصیَةِ اللهِ حَتّى قامَ فَذلِکَ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ الصِّنفُ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی لا یَزالُ نائِماً حَتّى یُصبِحَ فَذلِکَ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیه ترجمه : سلیمانبنسفیان روایت کرده که حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: مردمان در سه دسته از بسترهایشان برمىخیزند؛ دستهاى که سود مىکنند و زیان نمىکنند و دستهاى که زیان مىکنند و سود نمىکنند و دستهاى که نه سود مىکنند و نه زیان مىبینند. امّا دستهاى که سود مىکنند و زیان نمىبرند کسانى هستند که از خواب برخاسته، وضو مىسازند و نماز مىگزارند و خداوند عزّتمند را یاد مىکنند؛ دستهاى که زیان مىکنند و سود نمىکنند، کسانى هستند که پیوسته در نافرمانى از خدا به سر مىبرند تا بخوابند؛ و دستهاى که نه سود مىبرند و نه زیان مىکنند، کسه انى هستند که پیوسته در خوابند تا صبح شود. مربوط به :پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای سال ۱۳۸۱ - 1381/01/01 عنوان فیش :امام حسین(علیه السلام)، مظهر عزتمندی برای ملت ایران کلیدواژه(ها) : مردم ایران نوع(ها) : حدیث متن فیش : امیدوارم انشاءاللَّه سالی را که در پیش داریم، برای ملت ما سال اعتلای مادّی و معنوی و پیشرفت در همهی امور کشور و سال عزّت و افتخار باشد و همچنان که حسینبنعلی علیهالسّلام مظهر عزّت بود و او بود که فرمود: «هیهات منّا الذّلّة(1)»، این ملت هم در عرصههای مختلف نشان دهد که گرد ذلّت بر دامانش نخواهد نشست و در عزّتمندی و عزّتمداری، پیرو آقا و سالار خود، حسینبنعلی علیهالسّلام خواهد بود. 1 ) الاحتجاج ، احمد بن علی طبرسی ج 2 ص 300 اللهوف ، سیدبن طاووس ، ص 97 « لَمَّا اسْتَكَفَّ النَّاسُ بِالْحُسَيْنِ ع رَكِبَ فَرَسَهُ وَ اسْتَنْصَتَ النَّاسَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ تَبّاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً وَ بُؤْساً لَكُمْ حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَلِهِينَ فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ فَشَحَذْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً كَانَ فِی أَيْدِينَا وَ حَمَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً أَضْرَمنَاهَا عَلَى عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنَا فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً عَلَى أَوْلِيَائِكُمْ وَ يَداً عَلَى أَعْدَائِكُمْ مِنْ غَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ وَ لَا أَمَلٍ أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ وَ لَا ذَنْبٍ كَانَ مِنَّا إِلَيْكُمْ- فَهَلَّا لَكُمُ الْوَيْلَاتُ إِذْ كَرِهْتُمُونَا وَ السَّيْفُ مَشِيمٌ وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ وَ الرَّأْيُ لِمَا يُسْتَحْصَفُ وَ لَكِنَّكُمْ أَسْرَعْتُمْ إِلَى بَيْعَتِنَا كَطَيْرَةِ الدَّبَى وَ تَهَافَتُّمْ إِلَيْهَا كَتَهَافُتِ الْفِرَاشِ ثُمَّ نَقَضْتُمُوهَا سَفَهاً وَ ضَلَّةً فَبُعْداً وَ سُحْقاً لِطَوَاغِيتِ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ بَقِيَّةِ الْأَحْزَابِ وَ نَبَذَةِ الْكِتَابِ وَ مُطْفِئِی السُّنَنِ وَ مُؤَاخِی الْمُسْتَهْزِءِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ وَ عُصَاةِ الْإِمَامِ وَ مُلْحِقِی الْعَهْرَةِ بِالنَّسَبِ وَ لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ أَ فَهَؤُلَاءِ تَعْضِدُونَ وَ عَنَّا تَتَخَاذَلُونَ أَجَلْ وَ اللَّهِ خُذِلَ فِيكُمْ مَعْرُوفٌ نَبَتَتْ عَلَيْهِ أُصُولُكُمْ وَ اتَّزَرَتْ عَلَيْهِ عُرُوقُكُمْ فَكُنْتُمْ أَخْبَثَ ثَمَرِ شَجَرٍ لِلنَّاظِرِ وَ أَكْلَةٍ لِلْغَاصِبِ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ النَّاكِثِينَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلُوا اللَّهَ عَلَيْهِمْ كَفِيلًا أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ تَرَكَنِی بَيْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ لَهُ ذَلِكَ مِنِّی هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ أَبَى اللَّهُ ذَلِكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ وَ جُدُودٌ طَابَتْ أَنْ يُؤْثَرَ طَاعَةُ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْكِرَامِ أَلَا وَ إِنِّی زَاحِفٌ بِهَذِهِ الْأُسْرَةِ عَلَى قِلَّةِ الْعَدَدِ وَ كَثْرَةِ الْعَدُو ترجمه : از مصعب بن عبد اللَّه منقول است كه چون مردم پیرامون امام حسین (ع) جمع شدند، آن حضرت سوار اسبش شد و از مردم خواست كه به سخنانش گوش دهند، خدا را حمد و سپاس گفت و او را ستود سپس فرمود: اى جماعت كوفه و شام مرگ و نیستی و بدبختی بر شما باد هنگامی كه مشتاقانه از ما یاری خواستید ما با سرعت شما را یاری كردیم شمشيرها كه پيوسته در دست ما بود (براى قتل أصحاب جحود و دفع أرباب كفر و عنود) شما آن شمشیرها را بر ما آخته و آتشى كه ما براى دشمنان خود و شما افروخته بوديم، شما از براى ما افروختيد (امّا از آن غافليد كه خود را در آتش آخرت سوختيد) و شما بدون اظهار عدل و افشاى آن در ميان شما و عدم حصول آرزویی كه برای شما در میان آنان و نبودن گناهی از جانب ما نسبت به شما به سان دشمنِ دوستان خود، و امداد و یاری رسان دشمنانتان گشته اید پس از اين جهت مرگ بر شما و این بدبختی سزاوارتان است كه ما را به اكراه به اين مقام آورديد. و حال آن كه شمشير از غلاف براى عداوت و انتقام ما بر آوريد و مانند آروغ ترش كه آرام در بدن باشد به واسطه معده فساد به يكبار در انسان جوشش نمايد همان نوع جوش و خروش بر آورديد و رأى و عقیده شما به غايت سست و بىاعتبار و بىنهايت نامحكم و نااستوار است ليكن در بيعت ما مانند ملخ به يكباره هجوم آورديد و مانند هجوم و ازدحام پروانه ها به بیعت با ما شتافتید سپس از روى نادانی و گمراهى بیعت خود را شكستید پس مرگ و دوری از رحمت خدا بر طاغوتیان این امت و بقيّه گروه ها [شیطانی] و پشت اندازندگان قرآن و از بین برندگان سنت های پیامبر و گروه مسخره كنان دين و آئين و كسانی كه قرآن را بخش بخش می كنند [برخی را قبول و برخی را مردود می دانند] و از امام و پیشوا نافرمانی می كنند و زنازادگان كه اين آيه كريمه در شأن ايشان نازل است: لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ (براستی چه زشت است آنچه نفس آنان برایشان پیش فرستاده كه خدا بر ایشان خشم گرفت و آنان در عذاب همیشگی خواهند ماند) آيا شما [اى أهل كوفه بی وفا] آن جماعت را یاری می كنید و ما را را رها كرده و یاری نمی كنید بسیار خوب به خدا سوگند كه عار و ننگ در ميان شما درخت معروف و بر قرار است كه اصول آن در جسم و جان شما روئيده و رگ و استخوان شما به آن محكم و استوار گرديده. پس شما پست ترین مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیأت دولت - 1380/06/05 عنوان فیش :تلاش دولت جمهوری اسلامی برای دستیابی به شرایط دولت کریمه کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایران, دولت کریمه, مردم ایران نوع(ها) : حدیث متن فیش : دولت باید دولت کریمه باشد. معنای «اللّهم انّا نرغب الیک فی دولة کریمة»(1) این است که پروردگارا! ما دستهای خود را بلند و دلهایمان را به سوی تو عرضه میکنیم و از تو دولت کریمه را میخواهیم. این دولت کریمه شرایطی دارد. البته ما از اوّلِ انقلاب تا کنون همواره خواستهایم دولتها را دولت کریمه بنامیم. یکی از آرزوهای ما این است و بنده آن را دوست میدارم. شما هم دولت عزیز و دولت انقلابید؛ اما حقیقت قضیه این است که دولت کریمه شرایطی دارد. دولت کریمه، دولتی است که عزیز و سربلند و دارای اعتقاد راسخ به آن راهی است که قانون اساسی و وظایف و سیاستهای نظام در مقابل او گذاشته است. نفوذناپذیر است و متاع خودش را بهخاطر سبک کردن دیگران سبک نمیبیند؛ همان نکتهای که امام صادق - قریب به این مضمون - به شیعهی خود فرمودند که اگر گوهری در دست تو باشد و همهی دنیا بگویند این خزف است، آیا عقیدهی تو برمیگردد و احساس حقارت میکنی؟ گفت نه؛ گفتند پس گوهرت را نگهدار.(2) دولت کریمه دارای پیام است و برای دنیا حرف نو دارد. ما این حرف نو را داریم. امروز مردمسالاری دینیای که ما در کشور خود مطرح میکنیم، یک حرف نو است؛ نه فقط به خاطر اینکه ما شاخهای از مردمسالاری را ارائه میدهیم؛ نخیر، ما در واقع در مردمسالاریهای دنیا شبهه میکنیم. من حقیقتاً در مردمسالاریهای دنیا خدشه دارم؛ برای خاطر اینکه انتخابات و گزینشها در دنیا تحت تأثیر عوامل تبلیغاتیای است که یکسره دست سرمایهدارهاست. چه کسی است که از تأثیر عوامل ارتباطاتی امروز یکسره غافل باشد؟ میگویند روزنامهها در امریکا یا در انگلیس آزاد است. من سؤال میکنم کدام روزنامه متعلّق به قشرهای متوسط و پایین مردم است تا آدم از آزادی روزنامه، آزادی آن قشر را کشف کند؟ روزنامهها متعلّق به چه کسانی است؟ کارتلها و تراستهای بزرگ و سرمایهدارها. بله، روزنامهها آزادند؛ یعنی آنها آزادند که هرچه میخواهند، بگویند. آنها برخلاف مصلحت خودشان حرفی نمیزنند. این مربوط به آنهاست که مظهر و مادر و آورندهی دمکراسیاند و به آن افتخار هم میکنند. شما ملاحظه کنید، دولتهایی هستند که از آنها دمکراسی را گرفتند. مثلاً در میان همسایههای ما - من نمیخواهم اسم بیاورم - دولتهایی هستند که عنوان دمکراسی را با خود دارند، اما در حقیقت، حاکمیت با نظامیان است. یک وقت کسی وسط میدان میآید و بدون اینکه اعتنایی بکند که انتخاباتی وجود دارد، همه را کنار میزند و بر سرِ کار میآید و میشود حاکمیت نظامی! یا حاکمیت انحصاری احزاب است و کسی جرأت ندارد غیر از نامزد آن حزب، نامزدی معرفی کند؛ انتخاباتی با یک نامزد برای ریاست جمهوری! امروز در میان کشورهای اسلامی و در مجموعههایی که ما در آن زندگی میکنیم و با آنها تعامل داریم، کدام کشور است که مثل جمهوری اسلامی، آحاد مردم، قشرهای گوناگون و طبقات متوسط آن بیایند و در انتخابات شرکت کنند؟ اگر یک وقت سرمایهدارها هم بخواهند در حزب و جناح و تشکیلاتی اعمال نفوذ کنند، از ترس، این کار را مخفیانه میکنند؛ چون بدنام هستند. 1 ) الكافی ، ثقة الاسلام كلینی ج 3 ص422 تهذيبالأحكام ، شیخ صدوق ج 3 ص 106 مصباحالمتهجد ، شیخ طوسی ص577 بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 88 ص 6 فِی خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ الْخُطْبَةُ الْأُولَى الْحَمْدُ لِلَّهِ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعِينُهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْتَهْدِيهِ وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَ مِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا مَنْ يَهْدِی اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ انْتَجَبَهُ لِوَلَايَتِهِ وَ اخْتَصَّهُ بِرِسَالَتِهِ وَ أَكْرَمَهُ بِالنُّبُوَّةِ أَمِيناً عَلَى غَيْبِهِ وَ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ .... افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِيزاً اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِينَكَ وَ سُنَّةَ نَبِيِّكَ حَتَّى لَا يَسْتَخْفِيَ بِشَيْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِی دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِی سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ مَا حَمَّلْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَعَرِّفْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَعَلِّمْنَاهُ ... ترجمه : امام باقر (ع) در خطبه اول نماز جمعه: سپاس و ستايش از آن خدا است. او را سپاس مىگوئيم و از او يارى مى جوييم، و از او طلب آمرش و هدایت می كنیم و از پليدى نهادمان و زشتى كردارمان به او پناه مىبريم. هر كه را خدا راهنما باشد، ديگران او را از راه بدر نكنند و هر كه را خدا از راه بدر كند ديگران به هدايت او توفيق نيابند. گواهى مىدهم كه خدائى جز آن خداى يكتا نيست، آن خدائى كه شریكی ندارد. گواهى مىدهم كه محمد بنده و رسول او است. خداوند او را براى سرپرستى مردم برگزيد و به رسالت خويش برانگيخت و به نبوت سرافرازش فرمود در حالیكه بر عالم غيب امين و براى جهانيان ارمغان رحمت بود.....بار خدايا او را (امام مهدی (عج))به آسانى بر دشمنانش پیروز كن و با عزت و شوكت، ياريش كن. خدایا دين و آئينت را و سنت پيامبرت را به وسیله او ظاهر و هويدا سازد تا آن جا كه چیزى از حق به سبب ترس از كسى نهان نماند. بار خدايا همانا كه ما مشتاقانه خواستار حكومتی نیكو خصلت و با شكوه هستیم كه كه بدان اسلام و اسلاميان را عزت بخشى و نفاق و منافقين را به خاك ذلت كشى و ما را از خوانندگان به سوى اطاعتت و رهبران مسیرت قرار دهى و به سبب آن كرامت دنيا و آخرت نصيب ما فرمائى. بار خدايا هر حقى كه بر عهده ما نهادى به ما بشناسان و اگر از فهم و دانش آن كوتاهی نمودیم به ما بياموز.... 2 ) تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص ۳۸۶ ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۵، ص ۳۰۰. «... يَا هِشَامُ لَوْ كَانَ فِی يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ مَا كَانَ يَنْفَعُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا جَوْزَةٌ وَ لَوْ كَانَ فِی يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ إِنَّهَا جَوْزَةٌ مَا ضَرَّكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا لُؤْلُؤَة ... » ترجمه : امام كاظم علیهالسلام [در وصیت به هشام بن حكم] فرمودند: اى هشام! اگر در دست تو گردو باشد و مردم گويند كه در دستت مرواريد است، تو را سودى ندهد در حالى كه مىدانى آن، گردو است و چون در دستت مرواريدى باشد و مردم گويند آن، گردو است تو را زيانى نرساند و حال آن كه مىدانى آن، مرواريد است. مربوط به :بیانات در دیدار یگانهای حاضر در مانور عاشورا - 1374/03/25 عنوان فیش :وجود همیشگی نصرت الهی برای اهل راه خدا کلیدواژه(ها) : مردم ایران, نصرت الهی نوع(ها) : حدیث متن فیش : دنیا بداند که ما اهل تهاجم، فساد، ظلم و ایجاد بیعدالتی نیستیم؛ اما اهل تسلیم هم نیستیم. دنیا بداند که تهدید نظامی، تهدید اتمی، تهدید محاصره اقتصادی و تهدید همدست شدن، در ملت ایران اثر نمیکند؛ چون ملت ایران متّکی به خداست. آن روز این فقره از دعا را در جایی خواندم: «عزّ جارک و جلّ ثناؤک و تقدّست ألاؤک ولا اله غیرک.»(1) این ملت، جاراللَّه است. این ملت، متّکی به خداست. خدا را قبول دارد و برای خدا حرکت میکند. کسی که متکی به خداست، عزیز است. خدا هم پیمان خود و بندگان و مخلصان خود را در وسط میدان وانمیگذارد. عزیزان من! مگر در این شانزده سال، خدا ملت ایران را واگذاشت؟! واللَّه بعد از این هم، تا شما در این راه باشید، خدا شما را وا نمیگذارد. این راه، راه خدا، راه افتخار و راه بهشت است؛ اما لطف خدا برای اهل این راه، فقط مخصوص نشئه بعد از مرگ نیست. «و أخری تحبّونها نصرٌ مناللَّه و فتحٌ قریب فبشّرالمؤمنین.»(2) طبیعت این راه چنین است. حالا امریکا و مستکبرین عالم و صهیونیستها و کمپانیدارها و مزدورهای پست و نوکرهای حقیرشان، هرچه میخواهند بگویند. آنها مسائل ایران را نمیفهمند و تحلیل نمیکنند. این ملت، ملت عزیز و مؤمنی است. این نظام، نظام الهی است. ملت مؤمن ما، ملتی است کهن؛ اما جوان. 2 ) سوره مبارکه الصف آیه 13 وَأُخرىٰ تُحِبّونَها ۖ نَصرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتحٌ قَريبٌ ۗ وَبَشِّرِ المُؤمِنينَ ترجمه : و (نعمت) دیگری که آن را دوست دارید به شما میبخشد، و آن یاری خداوند و پیروزی نزدیک است؛ و مؤمنان را بشارت ده (به این پیروزی بزرگ)! مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی - 1369/10/10 عنوان فیش :تقدّم رضایت خدا بر رضایت همه مردم کلیدواژه(ها) : مردم ایران, رضای الهی, رضایتمندی مردم نوع(ها) : حدیث متن فیش : کارهای حساسی در دستتان است[خطاب به فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیته های انقلاب اسلامی]. مبارزهی با منکرات، حساس است. مبارزهی با مواد مخدر، حساس است. مبارزهی با ضد انقلاب، حساس است. مواجههی با انسانها، حساس است. هر انسانی، دنیایی است. اینها خیلی حساس و مهم است. اگر در نظرمان، قاعدهی شرعی را روشن و مسلّم فهمیدیم و به آن اتکا کردیم، هرکه هرچه میخواهد بگوید، بگوید؛ هر کس بدش میآید، بیاید؛ هر کس خوشش میآید، بیاید. «انّ رضی النّاس لایملک»(1). مگر میشود همهی دلها را دانه دانه به دست آورد؟ باید دید حق چیست و حکم خدا کدام است. اعتقادم این است که مهمترین خصلت امام بزرگوار ما این بود که خویش و بیگانه و دوست و آشنا، برایش فرقی نداشت. حقیقتاً خدا میداند که آن بزرگوار در این دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید، چند صباحی آمد درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه و معصومین، ما و دیگران هم مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بیانصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانهی الهی وجود دارد. آن مرد، اگر میفهمید که تکلیف است، عمل میکرد. نگفت که اگر من تنها بمانم، راه حق را خواهم پیمود؟ او، این را راست میگفت. 1 ) امالی ،شیخ صدوق،ص102ح3 .وسائل الشیعه ج27 ص396ح34045 بحار الانوارج67ص2ح4 ع و قد قلت له يا ابن رسول الله أخبرنی عمن تقبل شهادته و من لا تقبل فقال يا علقمة كل من كان على فطرة الإسلام جازت شهادته قال فقلت له تقبل شهادة مقترف للذنوب فقال يا علقمة لو لم تقبل شهادة المقترفين للذنوب لما قبلت إلا شهادات الأنبياء و الأوصياء لأنهم هم المعصومون دون سائر الخلق فمن لم تره بعينك يرتكب ذنبا أو لم يشهد عليه بذلك شاهدان فهو من أهل العدالة و الستر و شهادته مقبولة و إن كان فی نفسه مذنبا و من اغتابه بما فيه فهو خارج عن ولاية الله عز و جل داخل فی ولاية الشيطان و لقد حدثنی أبی عن أبيه عن آبائه ع أن رسول الله ص قال من اغتاب مؤمنا بما فيه لم يجمع الله بينهما فی الجنة أبدا و من اغتاب مؤمنا بما ليس فيه انقطعت العصمة بينهما و كان المغتاب فی النار خالدا فيها و بئس المصير قال علقمة فقلت للصادق ع يا ابن رسول الله إن الناس ينسبوننا إلى عظائم الأمور و قد ضاقت بذلك صدورنا فقال ع يا علقمة إن رضا الناس لا يملك و ألسنتهم لا تضبط و كيف تسلمون مما لم يسلم منه أنبياء الله و رسله و حجج الله ع أ لم ينسبوا يوسف ع إلى أنه...». ترجمه : علقمه گوید به امام صادق(ع) گفتم ای پسر رسول خدا مرا از كسی كه شهادتش قبول شود و كسی كه شهادتش قبول نشود آگاه كن پس گفت هر كسی كه به روش و آیین اسلام باشد شهادت او مجاز است سپس به او گفتم شهادت گناهكار پذیرفته است پس گفت ای علقمه اگر شهادت گناهكاران پذیرفته نشود، شهادت كسی جز پیامبران و اوصیاء پذیرفته نشود چرا كه آنان معصومند نه باقی مردم پس اگر كه به چشم خود نبیند كه كسی گناه می كند یا دو نفر شاهد بدان گواهی ندهند همانا كه او شایسته عدالت و حیاست و شهادت او مقبول است هر چند در پیش خود گناهكار باشد و كسی كه پشت سرش از آنچه در اوست بد گوید براستی كه از ولایت خدا بلند مرتبه خارج و به ولایت شیطان وارد شده است و پدرم از پدران خود مرا روایت كرده اند كه رسول خدا (ص) فرمود كسی كه غیبت مومنی كند به آن چیزی كه در آن است خداوند هرگز آن دو را در بهشت یكجا نمی كند و كسی كه كه غیبت مومنی كند به آن چیزی كه در آن نیست پرده عصمت را میان آن دو پاره می شود و غیبت كننده تا ابد در آتش خواهد بود و چه بد سرانجامی است. علقمه گوید به امام صادق(ع) گفتم ای پسر رسول خدا همانا كه مردم كارهای بزرگ (حرف های بد)به ما نسبت می دهند و به خاطر آن سینه هایمان تنگ شده است پس گفت ای علقمه براستی كه خشنودى مردم را نتوان به دست آورد و جلو زبانهايشان را نتوان گرفت،چگونه در امان مانيد از چيزى كه پيامبران و فرستادگان و حجتهاى خدا عليهمالسلام از آن در امان نماندند...؟ آیا به یوسف(ع) نسبت ندادند كه... مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد ابوذر تهران - 1360/04/06 عنوان فیش :نقل تمام شنیدهها نشانه انسان دروغگو کلیدواژه(ها) : تکلیف, مردم ایران, شایعهپراکنی نوع(ها) : حدیث متن فیش : وظیفهی شما چیه؟ وظیفهی ما چیه؟ وظیفهی شما دو چیز است؛ اوّل، قبل از تحقیق قضاوت نکردن و منتظر روشن شدن بودن. این یک. وقتی که دربارهی فلان مسأله راجع به امور سیاست اطلاع ندارید، کسی را هم پیدا نکردید دم دستتان که بیاید بایستد اینجا و جواب بدهد، یا نامه نوشتید و جواب نگرفتید، از روی حدس و گمان قضاوت نکنید. این یک. و سؤال کنید تا روشن بشود. دوم، وظیفه این است که اگر راجع به اشخاص، افراد یا مسائلی که ارتباط به اشخاص و افراد پیدا میکند، چیزی شنیدید که باز هم برای شما محقَّق و ثابت نیست، این را دهن به دهن نگردانید. چون میشود شایعه و از قول پیغمبر اکرم،صلیاللَّهعلیهواله، نقل شده است که فرمودهاند: «کَفَی المرءُ کِذْباً أنْ یحدثَ بِکُلّْ ما یَسْمَعُ»(1) برای دروغگو بودن یک آدم همین کافی است که هر چه میشنود، نقل کند. 2 ) معانی الاخبار، شیخ صدوق: ص 159؛بحارالانوار، علامه مجلسی: ج 2 ص 159 عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِيثٌ يَرْوِيهِ النَّاسُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ حَدِّثْ عَنْ بَنِی إِسْرَائِيلَ وَ لَا حَرَجَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَنُحَدِّثُ عَنْ بَنِی إِسْرَائِيلَ بِمَا سَمِعْنَاهُ وَ لَا حَرَجَ عَلَيْنَا قَالَ أَ مَا سَمِعْتَ مَا قَالَ كَفَى بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ فَقُلْتُ فَكَيْفَ هَذَا قَالَ مَا كَانَ فِی الْكِتَابِ أَنَّهُ كَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِيلَ فَحَدِّثْ أَنَّهُ كَائِنٌ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَا حَرَج ترجمه : عبد الاعلى بن أعين گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم قربانت گردم، سنّىها حديثى از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله روايت مىنمايند كه آن حضرت فرمود:از اخبار بنى اسرائيل بازگو و نگران مباش» آيا درست است؟ فرمود: بلى، گفتم: پس هر چه كه از بنى اسرائيل شنيديم بازگو نمائيم و براى ما اشكالى ندارد؟ فرمود: مگر نشنيدهاى سخنى را كه فرمود: دليل بر دروغگو بودن مرد همين است كه هر چه را بشنود بازگو كند؟ عرض كردم پس مصداق آن فرمايش پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله چگونه است؟ فرمود: منظور آن است كه هر چه در قرآن از ماجراهاى بنى اسرائيل آمده تو بازگو نما كه در اين امّت ما خواهد آمد و باكى بر آن نيست |