[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جانبازان قطع نخاعی - 1390/07/06 عنوان فیش :اجر عظیم جانبازان به شرط حفظ تقوا و احسان کلیدواژه(ها) : جانبازان, خانواده جانبازان, اختیار, تقوا نوع(ها) : قرآن متن فیش : من اگر بخواهم قضاوت خودم را عرض بکنم، باید بگویم مسئلهی جانباز هفتاد درصد و جانباز قطع نخاعیِ گردنی - همین وضعی که شما دارید - مهمتر از مسئلهی شهید شدن است؛ چون شهادت یک بار است و تمام میشود، بعد هم انسان میرود عروج میکند. این وضعی که شما دارید، با قضاوتی که من امروز دارم، اینجور به نظرم میرسد که وزنهی این ایثار از آن ایثاری که اسمش شهادت است، سنگینتر است؛ به خاطر رنجهایش، به خاطر مشکلاتش، هم برای خودتان، هم برای پدر و مادرهاتان، کسانتان، هم برای همسرانتان، هم برای فرزندانتان. این جزو آن رقمهای بسیار درشت این کار بزرگی است که انجام گرفته. انشاءالله به همین نسبت هم خدای متعال به شما اجر بدهد و اجر شما را سنگین کند. البته این را هم به شما عرض بکنم؛ خود شماها خیلی نقش دارید در این که این اجر را بیشتر کنید، یا از کنارش یک قدری بزنید. همین آیهای که الان تلاوت کردند: «الّذین استجابوا لله و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»،(1) به همین نکته اشاره میکند: آن کسانی که زخمی شدند، مجروح شدند، اجر عظیمی دارند، به شرط تقوا و احسان. هیچ وقت قاطعیت اختیار از انسان گرفته نمیشود؛ یعنی شما همیشه در حال اِعمال اختیار هستید؛ شما هستید که دارید انتخاب میکنید. تا آخر، این صبر شما، این ایستادگی شما، این احتساب شما، اجر شما را اضافه میکند. احتساب یعنی پای خدا نوشتن. آدم با خدا حرف بزند، بگوید پروردگارا! این جسم من، این تن من، این آسایش من، این جوانی من، اینها را به تو دادم، صرف تو کردم، الان هم راضیام. این، احتساب است. این بیشترین تأثیر را در عروج به مقامات عالیه و احراز اجر و پاداش الهی دارد. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 172 الَّذينَ استَجابوا لِلَّهِ وَالرَّسولِ مِن بَعدِ ما أَصابَهُمُ القَرحُ ۚ لِلَّذينَ أَحسَنوا مِنهُم وَاتَّقَوا أَجرٌ عَظيمٌ ترجمه : آنها که دعوت خدا و پیامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتی که به ایشان رسید، اجابت کردند؛ (و هنوز زخمهای میدان احد التیام نیافته بود، به سوی میدان «حمرار الاسد» حرکت نمودند؛) برای کسانی از آنها، که نیکی کردند و تقوا پیش گرفتند، پاداش بزرگی است. مربوط به :بیانات در مراسم عقد ازدواج - 1371/10/17 عنوان فیش :اجر عظیم جانبازان، در صورت حفظ همان تقوا است کلیدواژه(ها) : جانبازان, خانواده جانبازان, تقوا نوع(ها) : قرآن متن فیش : این جانبازان پیش خدای متعال، خیلی قیمت دارند. البته به شرطی که در راه خدا و در جهت تقوا باقی بمانند؛ و الّا، اگر خدای ناکرده کسی در راه تقوا نماند، هرچه باشد - چه جانباز باشد و چه سالم - خدای متعال به او، در دنیا و آخرت اعتنایی نخواهد کرد. «الذین استجابوا لله و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم. (۱)» کسانی که در میدان جنگ زخمی شدند، یا مثل آن خانمهایی که در میدان جنگ نبودند، اما در خانه یا مدرسه بودند و دشمن آمد آنها را مجروح کرد، پیش خدای متعال بسیار با ارزشند؛ به شرط اینکه تقوا پیشه کنند. وقتی تقوا پیشه کردند، آن وقت آن زن جانباز، از لحاظ تقوا، ترجیح پیدا میکند؛ پیش خدا ارزش بیشتری پیدا میکند. یا آن مرد جانباز، ارزش بیشتری پیدا میکند. این، خلاف معیارهای مادی است. مثلاً میبینید ارزش یک فقیر از یک ثروتمند، بیشتر میشود. اینها وسیلهی ارزش نیست. وسیلهی ارزش، تقواست. مربوط به :بیانات در دیدار با خانوادههاى شهداى مشهد - 1371/01/25 عنوان فیش :اثر خانوادهها در حضور پر شور مردم در جبههها کلیدواژه(ها) : خانواده جانبازان, خانواده شهدا, دیدار با خانواده شهدا, حضور مردم در دفاع مقدس, ایستادگی و مجاهدت های ملت و رزمندگان, رهبری امام خمینی(ره) در جنگ نوع(ها) : قرآن متن فیش : چه کسی این جهاد را استمرار میبخشد و دنبال میکند؟ مسلماً آنکه ایمان بالایی دارد. آن روز [زمان هشت سال دفاع مقدس]، جبههی جنگ مشخص بود؛ جهاد دشواری هم بود. از همه طرف مشکلات مختلف بر سر ملت میریخت و مظهرش هم جبههی جنگ بود. اگر پدران و مادران، این شجاعت، این فداکاری، این استغناء و این گذشت واقعاً عظیم را به خرج نمیدادند، مگر جهاد ادامه پیدا میکرد!؟ هیچ نفسی جز نفس امام، که گرمترین نفس بعد از معصومین است، نتوانست خیل جوانان و رزمندگان را به جبهه بکشاند. واقعاً هیچ کس بعد از معصومین نتوانست! حتماً خواندهاید که امیرالمؤمنین یا خود پیغمبر در مراحل اعزام نیرو به جبههها، چه کشیدند! قرآن میگوید: «یقولون ان بیوتنا عورة و ماهی بعورة ان یریدون الّا فرارا (۱)»؛ به آنان میگویی عازم جبههی نبرد شوید، امّا هر کدامشان بهانهای میآورند. میگویند: «خانهمان خراب است. گرفتاری داریم. فصل تابستان است و هنگام چیدن خرما و برداشت محصول. کار و کسبمان کساد میشود.» نفس پیغمبر بود، اما نمیتوانست آنان را به جبهه بکشاند! بعد از جریان قطعنامه که مجدداً عراق حمله کرد و حضرت امام پیام دادند و بنده هم چیزی نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال دیدم سراسر کوه و دشت و بیابان، پوشیده از مردم است. آیا اینها کار نداشتند؟ کشاورزی نداشتند؟ بیوتشان «عوره» نبود؟ عجیب است! این چه حرکت و چه قدرتی بود؟ البته جز قدرت خدا هیچ چیز دیگر نبود و عاملش هم امثال شما بودید. میخواهم این را عرض کنم که پدران و مادران شهدا، از مهمترین ابزارهای الهی بودند برای اینکه جهاد استمرار پیدا کند؛ برای اینکه ملت شکست نخورد؛ برای اینکه انقلاب در قمار جهانی نبازد و در این مقابلهی جهانی نتوانند آن را از میدان خارج کنند. شما بزرگترین ابزار بودید. نفس امام در شما، در ملت و در جوانان اثر کرد. مسلماً اگر این همه فداکاری، این همه گذشت و این همه عزیمتهای الهی نبود، نفس معصوم هم اثر نمیکرد. این است که من معتقدم آن «کفلین من رحمته» - که در دعاها میخوانید: «و کفلین من رحمتک (۲)» - انشاءالله از آن شماهاست و البته باید حفظش کنید. همهی دستاوردهای الهی، مثل دستاوردهای دنیوی، نگه داشتن میخواهد. فرضاً شما پول کلانی به دست میآورید. اگر آن را در جایی ثبت و ضبط و نگهداری نکنید و یا در معامله با آن پول، جانب احتیاط را رها کنید، از دست میرود. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 13 وَإِذ قالَت طائِفَةٌ مِنهُم يا أَهلَ يَثرِبَ لا مُقامَ لَكُم فَارجِعوا ۚ وَيَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ إِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَما هِيَ بِعَورَةٍ ۖ إِن يُريدونَ إِلّا فِرارًا ترجمه : و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند: «ای اهل یثرب (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست؛ به خانههای خود بازگردید!» و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت میخواستند و میگفتند: «خانههای ما بیحفاظ است!»، در حالی که بیحفاظ نبود؛ آنها فقط میخواستند (از جنگ) فرار کنند. 2 ) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص: 596؛ إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص: 76؛ مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء...َ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بَصِيرَةً فِي دِينِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ وَ فِقْهاً فِي عِلْمِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ وَرَعاً يَحْجُزُني عَن مَعَاصِيكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه ... ترجمه : اى خدا!مرا بصيرتى در دين خود و فراستى در حكم خود و فهم و هوشى در علم كتاب خويش عطا فرما و كفلين از رحمتت بخش و مقام ورعى بخش كه مانع از هرچه عصيان توست شود و به نور معرفتت روسفيدم كن و ميل و رغبتم را به آنچه در جهان باقى نزد توست معطوف گردان و مرا به راه(رضاى)خود و بر آيين پيغمبرت صلّى اللّه عليه و آله بميران. |