[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1372/06/25 عنوان فیش :ناتوانی استکبار برای تحلیل حقایق انسانی کلیدواژه(ها) : دموکراسی غربی, تسلیم ظلم شدن, فلسطین نوع(ها) : قرآن متن فیش : آیا کسی که برای دفاع از سرزمین خود مبارزه میکند، یک تروریست است یا یک قهرمان؟ از اطراف و اکناف عالمِ استکبار، دستگاههای رسمی آحاد مردم نه با تبلیغاتی که مال خود صهیونیستها و در دست سرمایهداران وابسته به صهیونیسم است، سالهای متمادی مرتّب تکرار کردند که «اینها تروریستند؛ چرا میجنگند؟» تا بالأخره این ترتیباتِ یکی دو سال پیش تا به حال را درست کردند و اسمش را صلح گذاشتند! این صلح است؟! آن بابا هم در آنجا برای ما اسلامشناس شده است و میگوید: «قرآن گفته است که صلح کنید.» این صلح است؟ این صلح را اسلام و قرآن گفته است انجام دهید؟! اینکه کسی به دیگری ظلم کند و بعد مظلوم را وادار کنند که ظلم او را بپذیرد بدون اینکه از طرف ظالم اندک انعطافی به وجود آید و از ظلم خود کم کند این صلح است یا ننگ است؟! این تسلیمِ به ظلم است. این همان انظلامی است که در شرع مقدّسِ اسلامْ حرام و مذموم است. امروز اینها، به خیال اینکه قضیه فلسطین تمام شده است، جشن گرفتهاند. بنده عرض میکنم: قضیه فلسطین، تمام شده نیست. اشتباه نکنند! البته، دنیای استکبار، بر اثر اینکه «ذهب اللَّه بنورهم وترکهم فی ظلمات لایبصرون»،(1) با همه تحلیلهای علمیای که به اصطلاح انجام میدهند، نمیتوانند این حقایق انسانی را پوشیده بدارند. قضیه تمام شده نیست. قضیه فرقی نکرده است. قضیه فلسطین به حال خود باقی است. طرف فلسطینی، یعنی آن امضا کننده حقیرِ بدنامِ روسیاهِ علیالظّاهر فلسطینی - علی الباطنش را خدا میداند - او نبود که برود و چیزی را بفروشد. مگر ملت فلسطین «عرفات» است؟! عرفات چه کاره است که برود فلسطین را با غاصبین فلسطین و صهیونیستهایی که صدها حادثه فاجعه آمیز از آنها در تاریخ ثبت است - غیر از آنچه که ثبت نشده است - معامله کند؟! قضیه دیر یاسین و روستاهای منهدم شده با دینامیت و بر سر مردم فرو ریخته، مگر فراموش شده است؟! مگر میشود فراموش بشود؟! اینها را چه کسی کرده است؟! حالا همانها بیایند از شخص هیچ کارهای امضا بگیرند که ما چهل و پنج سال است اینجا را غصب کردهایم، حالا شما بیا امضا بده که اینجا مال ما خود ما باشد! مگر میتواند؟! مگر کسی قبول میکند؟! سردمداران امریکایی و صهیونیستی، همچنین آن زبونها و حقیرهایی که بر سرِ این میز مذاکره و امضا نشستند، بدانند: مشتهای فلسطینی، همچنان بر سر غاصبین فرو خواهد آمد. تبلیغات جهانی را با جنجالی به رخ همه میکشند، که «یک عدّه از فلسطینیها خوشحالند.» بله؛ در همه جا آدمهای مزدور، آدمهای ضعیف،آدمهای ناآگاه - که نمیدانند فردای آنها چه خواهد شد - البته وجود دارند. ممکن است که اینطور هم باشد. چرا در این قضیه، از دنیای اسلام نظر خواهی نمیشود؟ این قضیه، یک قضیه اسلامی است. در همان دنیای عرب - که متأسفانه بعضی از سران عرب، بهطور افتضاح آمیزی به این خیانت تسلیم شدند و تن دادند - در همان کشورها، اگر راست میگویید که تبلیغات جهانی آزاد است، بروید با آحاد مردم مصاحبه کنید. اینجا که میرسد، دیگر آزادی تبلیغات و آزادی بیان معنی ندارد. دیگر جزو اصول دمکراسی غرب شمرده نمیشود. بروند با مردم مصاحبه کنند ببینند مردم چه میگویند؟ مگر امّت اسلامی حاضر است از این همه قربانیای که در این چهل و پنج سال داده است، صرف نظر کند؟! مگر امّت اسلامی، همان چهار نفر شاه و رئیس جمهور خائنی هستند که هر چه امریکاییها اشاره کنند، دو دستی تقدیم میکنند؟! امّت اسلامی، امّت اسلامی است! امّت عرب هم، در محدودهی خودش، با شهامتتر و سربلندتر از این حرفهاست. این مبارزه، به درون ملتها کشیده خواهد شد؛ همچنان که کشیده شده است. پس روشن شد که ناسیونالیسم و قومیّتگرایی نمیتواند مشکلات بزرگ را حل کند. این مسائل را اسلام باید حل کند و به فضل الهی، حل خواهد کرد. مردم مسلمان، در همه جای کشورهای اسلامی حضور دارند و غیرت اسلامی و دلسوزیهای اسلامی دارند. مگر اینها به این آسانی دست برمیدارند؟! یک نفر رفته امضا کرده است؟ غلط کرده، امضا کرده است! او چه حقّی داشته است امضا کند؟! ملت فلسطین هم دست برنمیدارند. البته این مقطع، مقطعِ مهمّی است. این یک توطئهی بزرگ است. در همه جای دنیای اسلام، دلسوزان بایستی بیش از پیش مواظب باشند. در اینجا هم، همینگونه است. دشمن یک سنگر را فتح کرده و جلو آمده است؛ اما این فتح نهایی نیست. این فتح واقعی نیست. تو دهنیاش را خواهد خورد. دنیای اسلام باید پا تک کند. در همه جای دنیای اسلام، باید جوانان، روشنفکران، علما و بخصوص علمای دین، احساس مسؤولیت کنند. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 17 مَثَلُهُم كَمَثَلِ الَّذِي استَوقَدَ نارًا فَلَمّا أَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنورِهِم وَتَرَكَهُم في ظُلُماتٍ لا يُبصِرونَ ترجمه : آنان [= منافقان] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی میفرستد و) آن را خاموش میکند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمیکند، آنها را رها میسازد. |