[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ - 1386/06/31
عنوان فیش :ذکر کثیر یعنی بی‌حد و مرز بودن ذکر خداوند
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, غفلت, احکام شرعی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم
والحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین و صحبه المنتجبین سیّما بقیّةاللَّه فی الأرضین. قال اللَّه الحکیم فی کتابه: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم یا ایّها الّذین امنوا اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا و سبّحوه بکرة و اصیلا هو الّذی یصلّی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظّلمات الی النّور و کان بالمؤمنین رحیما. تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعدّلهم اجرا کریما» (1)
فرصت مغتنمی است و تقریباً همه‌ی کسانی که بارهای سنگین مدیریت کشور در سطوح اصلی و اساسی بر دوش آنهاست، در این جلسه‌ی بزرگ و پر اهمیت شرکت دارید. حرف سیاست و گزارش امور گوناگون کشور به وسیله‌ی رئیس جمهور محترم بیان شد و سخن در این باره‌ها همیشه هست و بسیار است و لازم هم هست، ولی من فکر کردم که از این فرصت، اندکی هم استفاده کنیم برای چیزی که مقدم است بر استنتاجها و تبیینها و تصمیمهای سیاسی ما؛ و آن حرف دل و حرف ایمان خالصانه‌ی ماست که میتواند در همه‌ی مراحل این حرکت مثل جانی در کالبد، مثل نوری در ظلمت، مثل حیات‌بخشی در میان اجسام بی‌روح، نقش بیافریند. لذا این آیات را انتخاب کردم تا اینها را قدری با هم مرور کنیم. خود من هرچه نگاه میکنم، می‌بینم احتیاج دارم به اینکه این آیه‌ی شریفه‌ی «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا و سبّحوه بکرة و اصیلا» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم میرسد که شما هم و همه‌مان محتاج به این هستیم. میفرماید: «یا ایّها الّذین امنوا». این، بعد از آن است که جامعه‌ی ایمانی شکل گرفته و این جامعه آزمونهای بزرگ را از سرگذرانده است. این آیات سوره‌ی احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل شده است؛ یعنی بعد از جنگ بدر و اُحد و جنگهای متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرائطی، قرآن به مسلمانها خطاب میکند که: «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا»؛ خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنی یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهای گوناگون شدن و از مطلب اصلی غفلت کردن؛ این، گرفتاری بزرگ ما بنی آدم است. میخواهند این نباشد. آنوقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته‌اند.
در اینجا من روایتی را ذکر کرده‌ام: «عن ابی عبداللَّه (علیه‌السّلام) قال: ما من شی‌ء إلّا و له حدّ ینتهی إلیه»؛ همه‌ی این فرائض و احکام الهی حدی دارند؛ اندازه‌ای دارند، که وقتی به آن حد و مرز رسیدند، تمام میشود؛ تکلیف تمام میشود؛«الّا الذّکر»؛ مگر ذکر. «فلیس له حدّ ینتهی الیه»؛ ذکر حد ندارد؛ اندازه‌ای ندارد، که وقتی این اندازه ذکر و یاد حاصل شد، بگوئیم دیگر بس است؛ دیگر لازم نیست. بعد خود حضرت توضیح میدهد و میفرماید: «فرض اللَّه عزّ و جلّ الفرائض فمن اداهنّ فهو حدّهنّ»؛ هر کس فرائض را ادا کرد، آنها را به حد ومرز خود رساند. «و شهر رمضان فمن صامه فهو حدّه»؛ مثلاً ماه رمضان که تمام شد، شما این فریضه را به مرز خودش رساندید؛ تمام شد و دیگر چیزی بر شما واجب نیست. «والحجّ فمن حجّ فهو حدّه»؛ هر کس حج را به جا آورد - به اعمال پایان حج که رسید - آن را به مرز رساند. این در صورتی است که در هر دو جا «فهو حدَّه» بخوانیم. البته میشود «فهو حدُّه» هم با یک تعبیر دیگری خواند؛ اما «الّا الذّکر»؛ فقط ذکر مثل بقیه‌ی فرائض نیست.دیگر بقیه‌ی فرائض را ذکر نفرمودند؛ زکات را وقتی دادید، دیگر واجب نیست، به همان اندازه‌ای که مقرر شده است. خمس را همین‌جور، صله‌ی رحم را همین‌جور. بقیه‌ی فرائض و واجباتی که هست، همه از همین قبیل است، مگر ذکر؛ «الّا الذّکر فانّ اللَّه عزّ و جلّ لن یرض منه بالقلیل و لم یجعل له حدّا ینتهی الیه»؛ خدا به ذکرِ قلیل راضی نشده است؛ حدی برای آن قرار نداده است که بشود به آن حد رسید. «ثمّ تلا»؛ بعد، حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «یا ایّها الّذین امنوا اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا».(2) اهمیت ذکر این است.
در دنباله‌ی آیه میفرماید که: «هو الّذی یصلّی علیکم و ملائکته». مرحوم علامه‌ی طباطبائی(رضوان اللَّه علیه) در المیزان میفرمایند: این آیه‌ی شریفه‌ی «هو الّذی یصلّی» در مقام تعلیل برای امر «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا» است؛ یعنی این ذکر کثیری که از شما خواسته شده است، به این خاطر است که خدائی را یاد کنید که این خدا همان کسی است که «یصلّی علیکم»؛ بر شما درود میفرستد، صلوات میفرستد. خدای متعال صلوات را به شما میفرستد. «هو الّذی یصلّی علیکم و ملائکته»؛ نه فقط خدای متعال، ملائکه‌ی الهی هم بر شما مؤمنین درود و صلوات میفرستند؛ که صلوات از طرف پروردگار، رحمت اوست؛ صلوات از ملائکه، استغفاری است که برای مؤمنین میکنند؛ «و یستغفرون للّذین امنوا» (3) که در آیات قرآن هست.
چرا این رحمت و این صلوات و این استغفار را ذات اقدس حق و فرشتگان الهی برای شما از عالم غیب، از ملأ اعلی میفرستند، «لیخرجکم من الظّلمات الی النّور»؛ برای اینکه شما را از ظلمات نجات بدهند، به نور بکشانند، که داستان این ظلمات و این نور هم داستان گسترده و مفصلی است.ظلمات در اندیشه‌ی ما، ظلمات در قلب ما، در خلقیات ما؛ و نور در مقابل اینهاست.
عمل هم میتواند ظلمانی باشد، هم میتواند نورانی باشد؛ ذهن و فکر و عقاید انسان میتواند نورانی باشد، میتواند ظلمانی باشد؛ خلقیات و صفات انسان میتواند ظلمانی باشد، میتواند نورانی باشد؛ حرکت اجتماعی یک ملت میتواند به سمت ظلمات و تاریکی باشد، میتواند به سمت نور باشد.
اگر بر ملتی، بر کشوری، بر هیأت حاکمه‌ای، بر فردی، شهوات غالب شد، خشونت ناشی از حیوانیت غالب شد، حرص غالب شد، دنیاداری و دنیاطلبی غالب شد، این ظلمات است؛ حرکت ظلمانی است، جهت ظلمانی است، هدف هم ظلمات است. اگر نه، معنویت غالب شد، دین غالب شد، انسانیت غالب شد، فضائل اخلاقی غالب شد، خیرخواهی غالب شد، صدق و راستی غالب شد، این میشود نورانیت. اسلام و قرآن، ما را به این دعوت میکنند. خدای متعال و ملائکه‌ی او ما را برای این تجهیز میکنند که از آن ظلمات خلاص کنند و ما را وارد این وادی نور کنند. ذکر خدا را بکنید؛ این هم علت و دلیلش.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 41
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذكُرُوا اللَّهَ ذِكرًا كَثيرًا
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را بسیار یاد کنید،

1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 42
وَسَبِّحوهُ بُكرَةً وَأَصيلًا
ترجمه :
و صبح و شام او را تسبیح گویید!

1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 43
هُوَ الَّذي يُصَلّي عَلَيكُم وَمَلائِكَتُهُ لِيُخرِجَكُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ ۚ وَكانَ بِالمُؤمِنينَ رَحيمًا
ترجمه :
او کسی است که بر شما درود و رحمت می‌فرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!

1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 44
تَحِيَّتُهُم يَومَ يَلقَونَهُ سَلامٌ ۚ وَأَعَدَّ لَهُم أَجرًا كَريمًا
ترجمه :
تحیّت آنان در روزی که او را دیدار می‌کنند سلام است؛ و برای آنها پاداش پرارزشی فراهم ساخته است.

2 )
الكافی ثقة الإسلام كلينى‏  ج  2 ص 498 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  90 ص  161 ؛

مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِی إِلَيْهِ إِلَّا الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِی إِلَيْهِ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْفَرَائِضَ فَمَنْ أَدَّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَمَنْ صَامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ وَ الْحَجَّ فَمَنْ حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ إِلَّا الذِّكْرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَرْضَ مِنْهُ بِالْقَلِيلِ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ حَدّاً يَنْتَهِی إِلَيْهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا فَقَالَ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَدّاً يَنْتَهِی إِلَيْهِ قَالَ وَ كَانَ أَبِی ع كَثِيرَ الذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ وَ آكُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ وَ لَقَدْ كَانَ يُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَ مَا يَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ كُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لَازِقاً بِحَنَكِهِ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ كَانَ يَجْمَعُنَا فَيَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ يَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ كَانَ يَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ كَانَ لَا يَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّكْرِ وَ الْبَيْتُ الَّذِی يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ يُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّيَاطِينُ وَ يُضِي‏ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا يُضِي‏ءُ الْكَوْكَبُ الدُّرِّيُّ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْبَيْتُ الَّذِی لَا يُقْرَأُ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ لَا يُذْكَرُ اللَّهُ فِيهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّيَاطِينُ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ أَعْمَالِكُمْ لَكُمْ أَرْفَعِهَا فِی دَرَجَاتِكُمْ وَ أَزْكَاهَا عِنْدَ مَلِيكِكُمْ وَ خَيْرٍ لَكُمْ مِنَ الدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ خَيْرٍ لَكُمْ مِنْ أَنْ تَلْقَوْا عَدُوَّكُمْ فَتَقْتُلُوهُمْ وَ يَقْتُلُوكُمْ فَقَالُوا بَلَى فَقَالَ ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَثِيراً ثُمَّ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ مَنْ خَيْرُ أَهْلِ الْمَسْجِدِ فَقَالَ أَكْثَرُهُمْ لِلَّهِ ذِكْراً وَ قَالَ رَسُو
ترجمه :
ز امام صادق (ع)، فرمود: چيزى نيست مگر آنكه براى آن حدّى است كه بدان پايان پذيرد جز ذكر خدا كه پايانى ندارد، خدا عز و جل فريضه‏هائى واجب كرده است و هر كه آنها را انجام‏ دهد همان حدّ و پايان آنها است، و ماه رمضان است و هر كه آن را روزه دارد همان حدّ و پايان آن است، و حجّ را واجب كرده است و هر كه حجّ كرد به پايان آن رسيده جز همان ذكر خدا، به راستى كه خدا عز و جل به اندك از آن راضى نشده و براى آن پايانى مقرر نكرده است، سپس اين آيه را خواند (42 سوره احزاب): «أيا كسانى كه گرويديد! ياد كنيد خدا را بسيار و تسبيح گوئيدش در بامداد و پسين» پس فرمود: خدا براى آن حدّى مقرر نكرده كه در آن به پايان رسد، فرمود (ع): پدرم بسيار ذكر خدا مى‏كرد، من به همراه او مى‏رفتم و او ذكر خدا مى‏گفت، با او ذكر غذا مى‏خوردم و او ذكر خدا مى‏گفت، و هر آينه كه با مردم در گفتگو بود و آنش از ذكر خدا باز نمى‏داشت و من مى‏ديدم زبانش به كامش چسبيده بود و مى‏فرمود: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» و شيوه‏اش بود كه ماها را انجمن مى‏كرد و دستور مى‏داد به ذكر خدا تا آفتاب مى‏زد و هر كدام ما كه قرائت (قرآن) مى‏دانستيم، دستور به قرائت مى‏داد و هر كدام كه قرائت نمى‏دانستيم، او را دستور به ذكر مى‏داد. در هر خانه قرآن خوانده شود و ذكر خدا عز و جل گردد، بركتش فزون شود و فرشته‏ها در آن در آيند و شياطين از آن دورى گزينند و براى اهل آسمان بدرخشد چنانچه ستاره‏هاى فروزان براى اهل زمين مى‏درخشند و هر آن خانه كه در آن قرآن نخوانند و ذكر خدا نگويند، بركتش كم شود و فرشته‏ها از آن دورى گزينند و شياطين در آن حاضر شوند. و محققاً رسول خدا (ص) فرموده است: آيا به شما خبر ندهم از بهترين كارهاى شما كه درجه بلندترى است براى شما و در نزد خداوند شما بهتر شما را پاك دامن مى‏كند و از پول طلا و نقره براى‏ شما بهتر است و خوب‏تر از آن است كه به دشمن خود برخوريد و با آنها نبرد كنيد و از آنها بكشيد و كشته شويد؟ عرض كردند: يا رسول اللَّه! چرا، فرمود: آن بسيار ذكر خدا كردن است، سپس فرمود: مردى نزد پيغمبر (ص) آمد و عرض كرد: بهترين اهل مسجد كيست؟ فرمود: آنكه بسيار ذكر خدا كند و رسول خدا (ص)، فرمود: به هر كه زبان گوياى به ذكر خدا داده شده است خير دنيا و آخرت به او داده شده است و در تفسير قول خدا تعالى (6 سوره مدّثر): «و منّت مگذار كه كار بيشترى كردى» فرم

3 ) سوره مبارکه غافر آیه 7
الَّذينَ يَحمِلونَ العَرشَ وَمَن حَولَهُ يُسَبِّحونَ بِحَمدِ رَبِّهِم وَيُؤمِنونَ بِهِ وَيَستَغفِرونَ لِلَّذينَ آمَنوا رَبَّنا وَسِعتَ كُلَّ شَيءٍ رَحمَةً وَعِلمًا فَاغفِر لِلَّذينَ تابوا وَاتَّبَعوا سَبيلَكَ وَقِهِم عَذابَ الجَحيمِ
ترجمه :
فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می‌کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‌کنند (و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می‌کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مسلمانان کشورهاى مختلف - 1368/04/24
عنوان فیش :عمل به احکام اسلامى، تضمین قدرت مسلمین است
کلیدواژه(ها) : احکام شرعی, امت بزرگ اسلامی, عزت امت اسلامی, سرنوشت امت اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شکّى نیست که عمل به احکام اسلامى، تضمین حقیقى قدرت مسلمین است؛ پایه‌ی اقتدار امّت اسلامى، ایمان است. و همچنان که خداى متعال میفرماید: وَلا‌تَهِنوا وَلا‌تَحزَنوا وَاَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین، (1) ما در مقابل قدرت آمریکا و متّحدینش ایستادیم. خیال میکردند ما ضعیف هستیم، خیال میکردند که ما عقب‌نشینى خواهیم کرد، خیال میکردند که با همراه کردن قدرتهاى دیگر با خودشان خواهند توانست ما را به عقب‌نشینى وادار کنند؛ خدا را شکر میکنیم که خیالات آنها خلاف از آب در آمد. ما امروز از همیشه قوی‌تریم و از همیشه مصمّم‌تریم و این به‌خاطر این است که ما به وعده‌ی الهى اطمینان داریم؛ معتقدیم که خداى متعال اصدق القائلین (2) است؛ معتقدیم که هر جا شما ‌-مسلمانها، برادران مسلمان- با ایمان و توکّل به خدا حرکت کنید، خدا به شما کمک خواهد کرد؛ این را ما در زندگى خودمان تجربه کرده‌ایم، قرآن هم به این ناطق است، و تاریخ ادیان و تاریخ بشریّت هم حاکى از همین است. مخالفین توانسته‌اند مؤمنین و مسلمین را نسبت به این اصل، بی‌عقیده کنند و براى همین است که آنها کارشان را پیش بردند؛ [اگر] برگردیم به ایمان، برگردیم به وحدت کلمه، برگردیم به عمل صالح، خدا ‌ان‌شاءالله‌ کمک خواهد کرد
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 139
وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ
ترجمه :
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!

2 ) سوره مبارکه النساء آیه 122
وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَنُدخِلُهُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها أَبَدًا ۖ وَعدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَمَن أَصدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلًا
ترجمه :
و کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند، بزودی آن را در باغهایی از بهشت وارد می‌کنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعده‌هایش، از خدا صادقتر باشد؟!