[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی - 1369/10/10 عنوان فیش :مرعوبیت ریئس جمهور یکی از کشورهای آفریقایی در مقابل هیأت ایرانی کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, یاد امام خمینی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : در زندانهای فلسطین، در گوشهی کشورهای آفریقایی، در تونس و مراکش، تحت اختناق به نام او [امام(ره)]شعار میدهند. چه کسی این کار را کرده است؟ ما تبلیغ کردهایم؟ آیا دستگاههای تبلیغی میتوانند بگویند که این کارها را ما کردهایم؟ من هشت سال رئیس جمهور بودم؛ میدانم که در این مملکت چه خبر است. هیچکس نمیتواند بگوید که اسم امام را من در فلان جا بردم. اسم امام، خودش مثل سرازیر شدن آب در یک سرزمین صاف و مستعد رفت. نمیخواهد کسی آن را پارو بزند؛ خودش سرازیر میشود و میرود، تا چشنده و نوشندهی خودش را پیدا کند. در ایام ریاست جمهوری، به یکی از کشورهای آفریقایی سفر رسمی داشتم. از پلکان هواپیما که پایین آمدم، دیدم که رئیسجمهور آن کشور، مرعوب من شده است. این وضعیت، در چهرهاش کاملاً آشکار بود. در ماشین تشریفاتی نشستیم، تا ما را به محل مهمانسرا ببرند. در ماشین دیدم که این شخص، بدون آنکه خودش بخواهد، یک طرف نشسته و جرأت نمیکند به صورت من نگاه کند! من با زحمت و با تبسم و خنده و نرمگویی، یواش یواش او را به صحبت آوردم. وقتی به ایران برگشتم، به امام گفتم، من در آنجا دیدم که اینها در ما رشحهیی از وجود شما را میبینند. آن رئیسجمهور، در مقابل من که اینطور خاضع نبود - من که کسی نبودم - او در مقابل امام خاضع بود؛ امامی که مظهر انقلاب بود. آن شخص - که نمیخواهم اسمش را بیاورم - نمیتوانست خودش را نگهدارد. او یک رئیسجمهور گردن کلفت و معروفِ حسابی هم است؛ از این آدمهای خردهریز نیست؛ اما از هیأت ایرانی، امام را میدید و بویش را میشنید. |