[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در خطبههای نمازجمعه - 1382/08/23 عنوان فیش :منافقین انقلاب؛ مصداق خوراج زمان امیرالمومنین (علیه السلام) کلیدواژه(ها) : تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام, اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام, سازمان مجاهدین خلق نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : به اشتباه، مارقین را افراد مقدّسمآب مینامند. مسألهی مقدّسمآبی نیست - در بین اصحاب امیرالمؤمنین کسانی بودند که از آنها خیلی مقدّستر بودند - مسأله این است که کسانی تفکّر و دیدی دارند که با ظواهر دین هم سازگار است، اما ریشهی معرفتی ندارد و عمیق نیست. اینها شناخت ندارند تا بتوانند در موارد اشتباه، خود را از انحراف نجات دهند. یکجا آنقدر تند میایستند که میگویند چون قرآن سرِ نیزه است، نباید به آن تیراندازی کرد؛ زیرا قرآن مقدّس است. در جنگ صفّین بهمجرّد اینکه با حیلهی شامیها قرآنها سرِ نیزه شد - چون احساس شکست کرده بودند، مجبور شدند قرآنها را سر نیزه کنند - اینها آنقدر نسبت به قرآن متعصّب و علاقهمند و افراطی شدند که از امیرالمؤمنین - که قرآن ناطق بود - برای قرآن اهمیت بیشتری قائل شدند. آمدند به امیرالمؤمنین فشار آوردند و گفتند اینها اهل قرآنند، برادر مسلمانند؛ با اینها نباید بجنگی! با تهدید، امیرالمؤمنین را وادار کردند جنگ را نیمهکاره رها کند. همینها بعد از آنکه فهمیدند فریب خوردهاند و سرشان کلاه رفته است، از آنطرف آنقدر دچار تفریط شدند که گفتند همهی ما کافر شدهایم و علی هم کافر شده است؛ لذا باید توبه و استغفار کند! این افراد بهخاطر اینکه ریشهی معرفتی و اعتقادیِ درستی ندارند، بهراحتی صدوهشتاد درجه مسیر انحراف را طی میکنند. اگر بخواهید نمونهی این قضیه را در انقلاب ما پیدا کنید، منافقین هستند؛ همینهایی که اوّلِ انقلاب در مبارزه با امریکا امام را هم قبول نداشتند، بعد رفتند زیر دامن امریکا مخفی شدند و از امریکا پول گرفتند و به صدّام پناهنده شدند! وقتی ریشهی معرفتی نباشد؛ غرور ناشی از نادانی به یافتههای ذهنی خود باشد و تمسّک به ظواهر دین هم وجود داشته باشد، نتیجه این میشود؛ مارقین. |