[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی شهدای نجف آباد - 1392/04/10 عنوان فیش :برجستگی لشکر 8 نجف اشرف در دفاع مقدس کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, حضور آیت الله خامنه ای در دفاع مقدس, لشکر 8 نجف اشرف, تاریخ دفاع مقدس, شهید احمد کاظمی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : این لشگر هشت نجف که آقایان اسم آوردند، یکی از لشگرهای قَدَر در میدانهای دفاع هشتساله بود و خود مرحوم شهید کاظمی (رضواناللهتعالیعلیه) واقعا یکی از آن فرماندهان برجسته بود. بنده در همان دوران جنگ رفتم خوزستان به مرکز لشگر نجف، [از] آنجا بازدید کردم؛ چیزهایی در آنجا دیدم که در کمتر لشگری آدم میتوانست آنها را مشاهده کند: آمادگیها از یکسو، روحیهی خیلی بالا از یکسو و نظم و ترتیب؛ نظم و ترتیبی که من در آن لشگر دیدم، در کمتر جایی انسان آن را مشاهده میکرد. مربوط به :بیانات در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه - 1384/10/21 عنوان فیش :درخواست شهید کاظمی از رهبری کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, شهید صیاد شیرازی, شهید احمد کاظمی نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند! فاصلهی بین مرگ و زندگی، فاصلهی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند. ما باید سعیمان این باشد که روسفید خدا را ملاقات کنیم؛ چون از حالا تا یک لحظهی دیگر، اصلاً نمیدانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه؛ احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبتِ به ما برسد که از این مرز عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگی باشد که خود آن مرگ هم انشاءاللَّه مایهی روسفیدی ما باشد. |