[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار راوی، نویسنده و برخی از دستاندرکاران کتاب لشکرخوبان - 1392/07/15 عنوان فیش : رضایی، مهدیقلی, معصومه سپهری, لشکر خوبان, نورالدین پسر ایران کلیدواژه(ها) : رضایی، مهدیقلی, معصومه سپهری, لشکر خوبان, نورالدین پسر ایران نوع(ها) : كتاب متن فیش : خداوند انشاءالله، هم به شما برادران عزیزی كه در دوران دفاع مقدّس این زحمات را كشیدید اجر بدهد و انشاءالله عزّت شما را - هم در دنیا، هم در آخرت - روزافزون كند، هم به آقای رضایی كه این كتاب را روایت كردند و همچنین به خانم سپهری كه این كتاب را تحریر كردند اجر بدهد؛ هم روایت روایت بسیار خوبی است، هم نگارش نگارش بسیار ممتازی است. این خانم قبلاً هم كتاب نورالدّین را نوشته بودند؛ خیلی واقعاً ارزش دارد این قلمها. بنده خدا را شكر میكنم وقتی كه برخورد میكنم به این پدیدههای بسیار برجسته و شیوای ادبیّات انقلاب اسلامی؛ واقعاً جای این دارد كه انسان خدا را شكر كند. مربوط به :بیانات در دیدار راوی، نویسنده و برخی از دستاندرکاران کتاب لشکرخوبان - 1392/07/15 عنوان فیش : معصومه سپهری, معصومه سپهری, لشکر خوبان کلیدواژه(ها) : معصومه سپهری, معصومه سپهری, لشکر خوبان نوع(ها) : كتاب متن فیش : این كتاب «لشكر خوبان» هم كه این خانم نوشتند كه مربوط به لشكر عاشورا است، بسیار كتاب خوبی است، بسیار؛ از این جهت هم اهمّیّت دارد بهطور ویژه كه دربارهی نیروهای اطّلاعاتی و نیروهای غوّاص است. چون اطّلاعاتیها حرف كه نمیزنند با آدم - همان «گفتند نگویید» [را رعایت میكنند] - لذا خیلی از مطالبی كه اینها دارند و اطّلاعاتی كه دارند، معمولاً در طول این سالها مكتوم مانده؛ اینها باز بشود، روشن بشود. ماجرای غوّاصها هم كه واقعاً یك ماجرای عجیب و غریبی است، یك ماجرای بسیار برجستهای است؛ در این كتاب، خوب تشریح شده. یكی از بزرگترین هنرهای نویسندهها - یعنی كسانی كه روایت مینویسند، چه رماننویس، چه داستان كوتاه، چه خاطره - و یكی از مهمترین بخشهای كارشان این است كه بتوانند لحظات حسّاس را ترسیم كنند. بعضی از كتابها را انسان نگاه میكند، داستان مفصّلی است، وقتی به آن لحظهی حسّاسی كه یك حادثهی درونی در وجود یك شخصیّتی از شخصیّتهای این داستان دارد شكل میگیرد یا یك اتّفاق مهمّی دارد در بیرون میافتد، چون نمیتوانند تصویر كنند، از اینجاها میگذرند؛ مثل كسی كه نقطهچین كند یك بخشی را، نقطهچین میكنند، میگذرند. این خاطراتی كه نوشته میشود، من حالا دارم میخوانم - یعنی سالها است كه من با این خاطرات بحمدالله مأنوسم و میخوانم - یكی از محسنات این نگارشهای خوب و برجسته این است كه این لحظههای حسّاس را توانستهاند تصویر كنند، توانستهاند تشریح كنند، توانستهاند بیان كنند. بعضی از لحظهها هست كه جز با تصویر جسمانی و نمایشی قابل فهمیدن نیست؛ [اگر] این را كسی بتواند در نگارش، خوب بیان كند، خوب تصویر كند، واقعاً هنر بسیار بزرگی است؛ حس را منتقل میكند به خواننده از هر زبانی؛ یعنی به هر زبانی این جور نوشتهها ترجمه بشود، بسیار مفید خواهد بود، یعنی میتواند پیام را برساند؛ چون واقعاً هنرمندی به كار رفته در بیان - هم بیان راوی، هم نگارش نویسنده - و خیلی خوب تشریح شده. خب، لحظات حسّاس هم كه در این كتابها كم نیست؛ بخصوص در این قضیّهی غوّاصها و آن تشریح و تصویری كه از غوّاصها و از كار آنها شده و آن شعر «غوّاصلار» حاج صمد. ... یعنی [برای] كسی كه میفهمد این مضمون را، واقعاً اینها تكاندهنده است. هم گوینده خیلی خوب گفته، هم این حاج اصغر آقای مدّاح زنجانی كه ظاهراً این را خیلی خوب میخوانده: لای لای ای جبهه لرین یورغونی / ای خسته جوان لار ... لای لای اروندكناریندا/ قیزیل قانه باتانلار. بله، خیلی شعرهای فوقالعادهای است، كتاب هم كتاب بسیار خوبی است. |