[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار برگزارکنندگان کنگره‌‌ی بزرگداشت ابوالفتوح رازی - 1384/06/21
عنوان فیش : ابوالفتوح رازی
کلیدواژه(ها) : ابوالفتوح رازی
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏
خیلی کار بجا و بموقعی است؛ هم تجلیل از ابوالفتوح رازی، هم حرکت احیای نام بزرگان ری.
در مورد ابوالفتوح، هم تفسیر اهمیت دارد؛ هم زبان و نثر اهمیت دارد؛ هم موقعیت تاریخی ری اهمیت دارد. وقتی انسان نگاه می‏کند، می‏بیند در همان زمانِ ابوالفتوح، بزرگانی از قبیل شیخ منتجب‏الدین - که شاگرد ابوالفتوح رازی است - بودند؛ یا یک‏خرده بعد، فخر رازی است؛ یا در همان حدودها، شمس قیس رازیِ ادیب و عروضی است؛ یا عبدالجلیل قزوینی رازی، که به نظرم کاملاً معاصر ابوالفتوح است. همه‏ی اینها «رازی» بودند. البته «قزوینی» که گفته می‏شود، معنایش این است که اصلش قزوینی است؛ لیکن «رازی» بوده؛ کما این‏که خود ابوالفتوح هم نیشابوریِ رازی است؛ یعنی اصلش نیشابوری است، لیکن خودش یا پدرش ساکن ری بوده‏اند. بنابراین عبدالجلیل قزوینی، عبدالجلیل قزوینیِ رازی است. یا سیدمرتضی رازی داعی که آن‏روز صحبتش را با جنابعالی کردیم. اتفاقاً سیدمرتضی هم لقبش علم‏الهدی است. ایشان برادری دارد به نام سیدمجتبی. سید مرتضی متکلم و مرد بزرگی است؛ او هم در همین زمان بوده است. از لحاظ تاریخی وقتی شما روی ابوالفتوح کار می‏کنید، کأنّه دارید تاریخ قرن پنجم یا ششم را احیاء می‏کنید. بنابراین نگاه تاریخی به این قضیه، خیلی مهم است.
یکی دو ساعت پیش چند جلد از نوشته‏های چاپ شده در حول و حوش تفسیر ابوالفتوح را آوردند و من مروری کردم. یک‏جا شرح‏حال ابوالفتوح را باز کردم، اما در خصوص تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری ابوالفتوح از تفاسیر دیگران نکته‏یی ندیدم؛ شاید جای دیگری ذکر شده باشد. حاجی‏نوری می‏گوید «مجمع‏البیان» برگرفته‏ی از تفسیر «روح‏الجنان» ابوالفتوح رازی است. اتفاقاً تألیف «مجمع‏البیان» چهل پنجاه سال بعد از تألیف تفسیر ابوالفتوح رازی است. این خیلی مهم است که ما فکر کنیم مثلاً ترتیب خاصی که در آن‏جا وجود دارد، برگرفته‏ی از کتاب تفسیر ابوالفتوح است. البته معروف این است که ایشان از «تبیان» گرفته؛ مطالب، همان مطالب تبیان است؛ منتها تبویب و خلاصه کرده است. «تفسیر کبیر» فخر رازی هم حول‏وحوش تفسیر ابوالفتوح نوشته شده؛ منتها برای این‏که نسبت انتحال به او داده نشود، تشکیک‏های خودش را وارد کرده است. این نکته‏ی خیلی مهمی است که ما تفسیری داریم که تفاسیر مهمی مثل «مجمع‏البیان» و «تفسیر کبیر» فخر رازی، یا از آن متخذ است، یا ناظر به آن است.
ما باید قدر این تفسیر را بدانیم. البته این تفسیر به‏خاطر زبانش امروز متأسفانه خیلی مورد استفاده قرار نمی‏گیرد؛ چون نثر قرن پنجم و ششم است. اگرچه نثر خیلی استوار و قوی و پاکیزه‏یی است و هیچ اعوجاج و تعقیدی ندارد، لیکن بالاخره نثر قدیمی است و از نظر کسانی که به جهات ادبی نگاه می‏کنند، اهمیت دارد؛ از لحاظ تفسیری هم که خصوصیاتِ خودش را دارد. بنابراین تجلیل از ابوالفتوح، تجلیل مهمی است.
ان‏شاءاللَّه وقتی شما به بزرگان ری می‏پردازید، به این نکته هم نظر داشته باشید که در این میانه، تاریخ ری را بیرون بیاورید؛ یعنی ریِ آن زمان در چه وضعی بوده و چه بزرگانی داشته. مثلاً این ابوالفتوح رازی است که تفسیر می‏نویسد؛ آن عبدالجلیل رازی قزوینی است که کلام می‏نویسد و کتاب «النقض» را تألیف می‏کند؛ یا سیدمرتضی‏ رازی که او هم متکلم بوده؛ یا شمس قیس رازی که بهترین کتاب در عروض و قافیه را نوشته و تا الان هم ما کتابی به جامعیت و اتقان و مفصلیِ «المعجم فی معاییر اشعار العجم» نداریم. اینها نشان‏دهنده‏ی موقعیت ری و اهمیت ری و تاریخ فرهنگی ری است.
ابوالفتوح فقط مفسر و ادیب نبوده؛ فقیه هم بوده. از تعبیراتی که درباره‏ی او ذکر شده - که الان یادم نیست از چه کسی است - یکی «الامام الفقیه» است. ایشان شاگرد پسر شیخ طوسی بوده - یعنی ابوعلی مفید ثانی - و کسی بوده که سلسله‏ی سندش به شیخ طوسی، به یک واسطه است؛ یعنی ایشان از مفید ثانی نقل می‏کند، و مفید ثانی از پدرش - شیخ طوسی - نقل می‏کند.
به‏هرحال کار باارزشی است. کتابهایی هم که فرمودید، ان‏شاءاللَّه می‏آید و می‏بینیم. سه چهار جلدی که امروز آوردند و من آنها را تورق کردم، خیلی خوب و پاکیزه به‏نظرم آمد؛ ابعاد مختلف تفسیر را مورد توجه قرار داده بودند؛ از لحاظ حدیث‏شناسی، از لحاظ زبان، از لحاظ نکات تفسیری. خداوند به شما توفیق دهد و کمک کند که این کارِ خوب و مفید را ان‏شاءاللَّه ادامه دهید.
السّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته