[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :برنامه یک روز رهبر انقلاب - 1395/02/20 عنوان فیش : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای, سبک زندگی کلیدواژه(ها) : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای, سبک زندگی نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : همه باید تلاش کنیم، شما یک جور تلاش میکنید، من یکجور تلاش میکنم. خب، الحمدلله شما جوان هستید، تلاشتان هم آسانتر و هم موفق تر است. ما دیگر سنین پیری و در واقع بهطور متعارف سنین بازنشستگیمان است. منتها ما بازنشستگی نداریم، ما تا آن دم آخر باید حرکت کنیم. لکن کار خودمان را میکنیم. من به شما عرض بکنم، بنده همین روزهایی که الان در خدمت شما هستیم من کارم را از ساعت پنج صبح شروع میکنم. یعنی شروع کار من از ساعت پنج صبح است. بعد از نماز صبح میروم مشغول کار میشوم، تا بعد بیاییم و درس بگوییم، بعد برویم یک استراحتی بکنیم، باز مشغول کار بشویم تا ظهر و تا عصر و حالا تا هر وقت که بشود، تا شب. الان هم که نزدیک ساعت ده است.بنده ساعت ده و ربع، ده و نیم معمولا دلم میخواهد بخوابم اگر بشود. کار باید کرد برادران هرچه می توانید از این جوانی استفاده کنید، جوانانتان را هم تشویق کنید کار بزرگی در پیش دارید برای اداره این کشور، این کشور به شما جوانها در آینده احتیاج دارد. مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/22 عنوان فیش : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای کلیدواژه(ها) : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده در سنین شما که بودم - که دوران مبارزه و دوران انقلاب بود - شب و روز نداشتم. خدا را شکر میکنم که دورهی جوانی ما با تلاشِ دائم گذشت؛ اما الان هم که سن من از شصت سال گذشته و جزو پیرمردها به حساب میآیم، خدا را شکر میکنم که هنوز هم آسایش و آرامشی برای خودم قائل نیستم. من دائم مشغولم و تا زنده باشم و بتوانم، همینطور کار خواهم کرد. توصیهام به همه این است که مشغول باشند و کار کنند. مربوط به :بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/09 عنوان فیش : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای کلیدواژه(ها) : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : سؤال: شما از چه کانالهایی و چگونه در جریان امور و مسائل جامعه قرار میگیرید؟ آیا همه چیز را به شما میگویند؟ پاسـخ: من از طُرق رسمی و غیر رسمی سعی میکنم با واقعیّات در تماس باشم. گزارشهایی که به من داده میشود، بسیار متنوّع است. هم گزارشهای دستگاههای مختلف اطّلاعاتی است - چه اطّلاعات مربوط به وزارت اطّلاعات، چه آنچه که مربوط به اطّلاعات نیروهای مسلّح است، چه آنچه که مربوط به بعضی از دستگاههای خبر رسانىِ دستگاههای دولتی است - هم بخشی از دفتر ما کارش اطّلاع رسانی است؛ مثل دفتر ارتباط مردمی و دفتر بازرسی، که اینها از طریق نامه و تلفن مرتباً با مردم در تماسند. با اشخاص و تیپهای مختلف اجتماعی هم ملاقاتهای فراوانی دارم و نامه هم زیاد دریافت میکنم. بههرحال گوش من، گوش فعّالی است؛ اما در عین حال مدّعی نیستم که همه چیز را میدانم. ممکن هم نیست که همه چیز را بدانم؛ البته ممکن است چیزهایی را بدانم و چیزهایی را هم ندانم. معتقدم که برای یک مسؤول در دستگاه حکومتی - اعم از مسؤولیتی که بنده دارم یا مسؤولیتی که دیگر مسؤولان دارند - انقطاع از واقعیّات و دوری از مردم، عامل انحطاط است. معتقدم که یک مسؤول نباید اجازه دهد که از واقعیّات جامعه و از خبرهایی که در جامعه جاری است، دور بماند. البته انقطاع از مردم - که در تعبیر امیرالمؤمنین علیهالسّلام احتجاب از مردم است؛ یعنی حجاب داشتن و با مردم هیچ مواجه نشدن - چیز بسیار خطرناکی است. حضرت به مالک اشتر فرمودهاند: «قلّة علم بالأمور»؛ به خاطر احتجاب از مردم، آگاهی انسان از همه چیز کم میشود. البته من به خانههای اشخاص هم میروم. یکی از کارهایی که بحمداللَّه من از اوایل ریاست جمهوری تا بهحال انجام دادهام - البته گاهی بیشتر است، گاهی کمتر - این است که به منازل اشخاصی از آحاد و تودههای مردم میروم، روی فرششان مینشینم، با آنها حرف میزنم و زندگیشان را از نزدیک لمس میکنم. البته به شما عرض کنم، اطّلاع از مردم، یک بخش از اطّلاع است؛ بخش دیگرش اطّلاع از دشمن است. کسی از من نپرسید که شما از دشمن هم اطلاعی دارید یا نه؟! ولی من خودم عرض میکنم: بله، بنده از دشمنان هم بیاطّلاع نیستم. مربوط به :مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما هنگام کوهپیمایی - 1375/06/02 عنوان فیش : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای کلیدواژه(ها) : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از برنامههای روزمره رهبر معظم انقلاب ورزش کردن است. ایشان با حضور در ارتفاعات تهران به ورزش کوهپیمایی میپردازند. آنچه در پی میآید، گفتگوی خبرنگار واحد مرکزی خبر با حضرت آیتالله خامنهای است که در حین کوهپیمایی انجام شده است. هدف و انگیزهی جنابعالی از حضور در کوه چیست؟ هدف، ورزش است. آیا بهجز کوهنوردی، ورزش دیگری هم انجام میدهید؟ الان نه؛ فرصت نمیکنم. اما سابقاً هم نرمش میکردم و هم با والیبال سروکار داشتم. از جوانی این ورزش را دوست میداشتم، اما حالا کمتر مجال میکنم به آن بپردازم. فقط اگر برسم به کوه میآیم. از چه زمانی شروع به ورزش کوهنوردی کردید؟ من کوهنوردی را از جوانی دوست میداشتم و از همان ایام به کوه میرفتم. البته نمیتوان به این کار، کوهنوردىِ فنّی اطلاق کرد. این در واقع، نوعی کوهپیمایی است. در زمان جوانی به ارتفاعات میرفتم و گاهی اتّفاق افتاده بود که سه، چهار روز - بلکه تقریباً یک هفته - شب و روز در کوهستان حرکت میکردیم. امروز البته اینطور نیست که بتوانم آن مسافتها و ارتفاعات را طی کنم. هم سن اجازه نمیدهد، هم وقتم اینقدر نیست که بتوانم. حالا گاهی به کوه میآیم. اگر توصیهای در این زمینه دارید، بفرمایید. توصیه این است که جوانها ورزش کنند. من هر وقت چشمم به ارتفاعات شمال تهران میافتد و میبینم که در این منطقهی ضلع شمالی تهران - یعنی از منتهای شرق تا منتهای غرب - شاید حدود ده معبر وجود دارد که مردم را به این سلسله کوههای با عظمت و بسیار مصفّا متّصل میکند؛ اما مردم استفاده نمیکنند، تأسّف میخورم. هر وقت به کوه میآیم، وقتی میبینم خلوت است، تأسّف میخورم که چرا جوانها و حتّی غیر جوانها از این نعمت الهی و این فرصت کمیاب استفاده نمیکنند. خود من از حدود عید نوروز، کوهپیمایی را شروع میکنم تا اواسط پاییز؛ یعنی وقتی که یخ میبندد و در کوهستان خطر لغزیدن هست. بعد از آن دیگر به کوه نمیآیم. در واقع در هر سال، چهار پنج ماه این کار را تعطیل میکنم. اما در آن هفت، هشت ماه دیگر، تا اواسط پاییز، بنایم بر این است که هفتهای سه مرتبه بیایم. البته اغلب اوقات پیش نمیآید که بتوانم هفتهای سه بار بیایم. یعنی هفتهای دوبار یا هفتهای یک بار میشود؛ لکن کمتر از هفتهای یک بار نمیشود. البته اینجا را که ملاحظه میکنید، راه طولانی است. برای من، مسیر «کُلَک چال» مقداری زیاد است. از اینرو همیشه به «کُلَکچال» نمیآیم. هر سال یک یا دو بار اینطور راههای طولانی را میآیم و در غیرِ این یکی دو بار، معمولاً راه میافتم از طرفی - یکی از همین راههایی که معمول هست و مردم میروند، یا بعضی راههای خلوتتر - حدود یک ساعت میروم بالا و برمیگردم. خوب؛ شما سنّ مرا هم ملاحظه کنید. جوانهایی که در کوهستان راه میروند، در حدود سنین سیسال و سیودو سه سال و کمترند. اینها همه جای فرزندان من محسوب میشوند. وقتی که من با این سن و با این همه اشتغالات - واقعاً وقت گذاشتنِ من برای ورزش یک مجاهدت است - بتوانم از لابلای کارهای فراوان و متراکم، وقتی برای ورزش باز کنم و با وجود بالا رفتن سن و انحطاط مزاجی، مقیّدم به کوهستان بیایم، شما ببینید که جوانها چه وظیفهای دارند! توصیهی من این است که جوانها به من نگاه کنند. من وقتی به کوه میآیم و گاهی میبینم حتّی از من مسنتر هم کسانی میآیند که با استحکام و استقرار جسمانی و قرص و محکم این راه را طی میکنند، واقعاً لذّت میبرم. البته این نکته را تأکید کنم که وقتی میگوییم جوانها، معنایش این نیست که ورزش مخصوص جوانهاست. نخیر؛ همانطور که ورزش برای جوانها لازم است، برای مسنترها هم لازم است. بلکه میشود گفت برای جوانها لازم است، برای مسنها واجب مؤکّد است. توجّه کردید؟ چون اگر کسانی که پا به سن گذاشتهاند، ورزش نکنند، پیری زودرس به سراغشان خواهد آمد و قطعاً دچار عوارض پیری خواهند شد و از کار خواهند افتاد. چرا کسی که میتواند کار و تلاش کند و عمر خود را ده، بیست سال با ورزش، بر حسب روال طبیعی استمرار بخشد، این کار را نکند؟ من حرفم این است. از این رو توصیه میکنم همه ورزش کنند؛ هم جوانها، هم پیرها، هم میانسالها، هم مردها و هم زنها. زنها هم باید ورزش کنند. گاهی من در همین راه «کُلک چال» که از پایین به بالا میآیم، یا بعکس به طرف پایین میروم، خانمهایی را میبینم که با چادر مشکی این راه را طی میکنند. با اینکه قسمتی از این راه، بسیار ناهموار و یا به قول ما مشهدیها قلب است، درعینحال خانمها این راه ناهموار را تحمّل میکنند و با چادر مشکی میآیند. خوب؛ این همّت است دیگر. من اینطور زنها و همچنین افراد مسنّی که این راههای طولانی را طی میکنند و میروند، بسیار تحسین میکنم. بنابراین توصیهی ما به همهی مردم این است که ورزش کنند. البته از میان همهی ورزشها توصیهی ورزش خاصّی را نمیکنیم. هر کس به هر ورزشی که دوست دارد و با وضع و طبیعت و امکانات او متناسب است، بپردازد. منتها بیخرجترین ورزشها کوهنوردی است. این را که ما امتحان کردهایم، هیچ خرجی ندارد؛ حتّی یک توپ کوچک هم لازم ندارد. آدم کفشش را پایش میکند و میزند به کوه و راه میرود و ورزش میکند و از این هوای خوب و مناظر طبیعی استفاده میکند. توصیه میکنم که حتماً ورزش را فراموش نکنید. از شما آقایان هم که زحمت کشیدید و این راه طولانی را تشریف آوردید - اگرچه یک توفیق جمعی بود که ورزش کنید - تشکّر میکنم؛ هم از شما، هم از آقایان فیلمبردار و هم از دیگر همراهان. انشاءاللَّه موفّق و مؤیّد باشید مربوط به :بیانات در مصاحبه صدا و سیما، در ششمین «نمایشگاه بینالمللی کتاب» - 1372/02/21 عنوان فیش : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای کلیدواژه(ها) : سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : چقدر کتابها را در همین نیم ساعتها میشود خواند! بنده دورههای بیست جلدی و بیست و چند جلدی کتاب را در همین فاصلههای ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خواندهام. پشت این کتابها را هم یادداشت میکنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همینطور در این فاصلههای کوتاه ده دقیقهای خواندهام. بسیاری از افراد را هم میشناسم که این گونهاند. من یک دورهی کتاب هشت جلدی را که یک نویسندهی عرب نوشته است و از کتابهای معروف هم هست نمیخواهم اسم بیاورم در سالهای دور، وقتی به تهران میآمدم و در اتوبوس زیاد معطل میشدم، خواندم. همهی این دورهی هشت جلدی را که راجع به تاریخ ادبیات و علوم و معارف اسلامی است، تقریباً در اتوبوس خواندم. مربوط به :بیانات در دیدار ورزشکاران جانباز شرکتکننده در مسابقات برون مرزى - 1371/06/26 عنوان فیش : ورزش والیبال, دوران نوجوانی آیت الله خامنه ای, سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای کلیدواژه(ها) : ورزش والیبال, دوران نوجوانی آیت الله خامنه ای, سبک زندگی حضرت آیتالله خامنهای نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من از صحنههای والیبال شما لذت بردم. بعضی را خودم دیدم. با اینکه من، کم وقت دارم که به ورزش نگاه کنم، اما ورزش شما را نگاه کردم. یکی دو تا از این صحنههای والیبال را که گزارش میکردند، تماشا کردم و از بازی شما، لذت هم بردم. من در نوجوانی، والیبال بازی میکردم؛ البته، با همین قبای دراز! در دوازده، سیزده سالگی هم که قبا تنمان بود و عمامه سرمان، توی کوچه، با قبا والیبال بازی میکردیم. دیدم که شما چه خوب بازی میکردید. |