[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار دستاندرکاران راهیان نور - 1395/12/16 عنوان فیش :دشمن در ما احساس ضعف کرد کلیدواژه(ها) : روایتهای تاریخی و خاطرات رهبر انقلاب از دفاع مقدس نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : جنگ تحمیلی بهخاطر این اتّفاق افتاد که دشمن در ما احساس ضعف کرد. اگر دشمن بعثی و محرّکینش خاطرجمع نبودند که سرِ چند روز به تهران خواهند رسید -آنها اینجوری فکر میکردند- این جنگ انجام نمیگرفت؛ آنها در ما احساس ضعف کردند. احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حملهی به شما است؛ این یک قاعدهی کلّی است. اگر میخواهید دشمن را از تهاجم به خودتان منصرف کنید، سعی کنید اظهار ضعف نکنید. نمیگویم بدروغ بگوییم قوی هستیم، [بلکه] میگویم قوّت خودمان را آشکار کنیم. ما نقاط قوّت زیادی داریم، این نقاط قوّت را آشکار کنیم. [در زمان جنگ]، دشمن احساس ضعف کرد در ما، لذا حمله کرد. حالا ما آیا واقعاً ضعیف بودیم یا نه؟ بالفعل بله، ضعیف بودیم؛ نیروهای مسلّح ما پراکنده بود، آشفته بود، مدیریّت منظّمی نداشت، خیلی از تجهیزات ما بهدردبخور نبود، خیلیهایش [برای ما] شناخته نبود؛ ما یکی دو سال بعد از جنگ، بعضی از چیزهایی را که در انبارهایمان بود تازه کشف کردیم که اینها را داریم و میتوانیم از آنها استفاده کنیم. تجربهی جنگ [هم] نداشتیم. در دوران طاغوت، [فقط] یک چند حملهی نمایشی که از این طرفِ مرز عراق وارد بشوند، چند کیلومتر آن طرفتر از مرز خارج بشوند اتّفاق افتاده بود. ماها تجربهی جنگ نداشتیم. مربوط به :بیانات در دیدار دستاندرکاران راهیان نور - 1395/12/16 عنوان فیش :نیروهای انقلابی صحنه جنگ را دگرگون کردند کلیدواژه(ها) : روایتهای تاریخی و خاطرات رهبر انقلاب از دفاع مقدس نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دشمن در همان قدمهای اوّل تا ده دوازده کیلومتری اهواز جلو آمد، یعنی خمپارهی ۶۰ دشمن به حومهی اهواز میرسید؛ اینجوری بود. آمدند از پل نادری -در قسمت دزفول- گذشتند، وارد این طرف رودخانهی دزفول شدند؛ یعنی هم دزفول هم اهواز و هم شهرهای مهمّ دیگر خوزستان در معرض خطر قرار گرفتند؛ دشمن در حملهی اوّل اینجوری وارد شد، ما اینجوری بودیم. بعد نیروهای مسلمان و نیروهای انقلابی ما، با نهیب امام بزرگوار... خودشان را پیدا کردند؛ ارتش یکجور، سپاه یکجور، بسیج یکجور؛ نیروها خودشان را پیدا کردند، از امکانات خودشان استفاده کردند، از قوّتی که در آنها نهفته بود و آن را کشف نکرده بودند استفاده کردند؛ این قوّت فقط قوّت جنگیدن و شجاعت و به میدان رفتن نبود، یکی از آنها این بود؛ قوّت مدیریّت، سازماندهی، ابتکار، ابتکار عمل و این کارها بود، [لذا] صفحهی جنگ را دگرگون کردند. جنگ در سال ۵٩ شروع شد... [ولی] در فروردین سال ۶١، در عملیّات فتحالمبین چند هزار اسیر از دشمن به دست نیروهای ما افتاد؛ یعنی فاصله را ببینید! در ظرف یک سالونیم، حرکتِ پیشرفت نیروهای مؤمن و انقلابی جوری بود که عقبنشینیِ تا نزدیک اهواز و عقبنشینیِ تا نزدیک دزفول، تبدیل شد به عملیّاتی مثل عملیّات فتحالمبین که حدود ده هزار، دوازده هزار [نفر] فقط از دشمن اسیر گرفتند. |