[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی - 1384/03/05 عنوان فیش : روشنفکری کلیدواژه(ها) : روشنفکری نوع(ها) : جستار متن فیش : قبل از انقلاب وقتی ما با جوانهای مؤمن دانشجو مواجه میشدیم- که آن وقت با ما در ارتباط بودند، مسجد ما میآمدند، خانهی ما میآمدند و در مجامع ما شرکت میکردند- میدیدیم به برکت روشنفکریِ نو و پیشرفتهی اسلامی، در محیط دانشگاه حرف برتر را اینها میزنند. فعالان چپِ آن روز در مواجههی با اینها میماندند؛ این یک واقعیت بود. میدانید که آن روز تفکرات چپ و مارکسیستی به شکل ملایمترش در محیطهایی مثل کشور ما به عنوان حرفهای نو ترویج میشد. البته نو هم نبود، اما به عنوان حرف نو ترویج میشد. به دانشگاهها میآمدند و ماتریالیسم دیالکتیک و دیگر بحثهای مارکسیستی را برای بچهها شرح میدادند. بچههای مذهبی که ریشهی فکرشان در پایههای قرآنی و تفسیری مستحکم شده بود، در دانشگاهها مثل سدی در مقابل اینها بودند و مثل فولادی در دل حصار اینها نفوذ میکردند. این هم از میدانهای چالشبرانگیز ماست. پس در این چالشها، چالش دانایی و علمی هست؛ چالش تولید فکر هست؛ چالش سازندگی و خدمترسانی به مردم هست؛ چالش دفاع سیاسی هست؛ چالش تهاجم سیاسی هست؛ چالش دفاع نظامی هست. در این صحنههای متنوع چه کسی میتواند وارد شود؟ اگر کسی وارد این صحنهها شد، پس فرزانه و کارآمد و توانا و پیشرفته است. من چند سال قبل در یکی از دانشگاهها گفتم روشنفکری در ایران بیمار متولد شد. اگر شما به تاریخچهی روشنفکری نگاه کنید، این را تصدیق خواهید کرد. اصلًا روشنفکری در کشور ما از اول بیمار و وابسته به بیگانه متولد شد. الآن هم عرض میکنم که مفهوم تجدد نیز در کشور ما بیمار و معیوب و معلول متولد شد. تجدد در کشور ما به چه معنا بود؟ اینکه عرض میکنم، مربوط به اواخر دوران قاجار است؛ بعد در دورهی رضا خان و بقیهی دورهی پهلوی هم اوج حرکتی بود که الآن دارم میگویم. در قاموس متجددین کشور ما «تجدد» به معنای تقلید از غرب بود. تقلید یعنی چه؟ یعنی شما بروید لباس کهنهی کسی را بخرید و در روز عید به عنوان لباس نو تنتان کنید. تفکرات قرن نوزدهمیِ فرانسه و انگلیس و بقیهی مناطق اروپا وارد ایران شد. صد سال از بروز این تفکرات گذشته بود، اشکالات و خدشهها و نسخها و ردهای فراوانی هم بر آن وارد شده بود؛ تازه آقایان متجدد ایرانی، آن روز رفتند سراغ همان تفکرات، همان روشها و حتّی همان منشهای شخصیتیِ ظاهری؛ یعنی لباس پوشیدن، ریش گذاشتن، سبیل گذاشتن و زلف گذاشتن. داگلاسْ نامی در یک گوشهی فرنگ پیدا شده بود و سبیلش را به شکل خاصی اصلاح کرده بود؛ در ایران این سبیل شد مُد! زمان جوانی ما بیتلها خط ریش کج میگذاشتند؛ جوانهای ما بعد از آنکه سالها از بروز چنین پدیدهای گذشته بود، از آنها تقلید میکردند! این، تجدد است؟! این، قهقرا رفتن و عقبگرد است؛ اینکه تجدد نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی - 1384/03/05 عنوان فیش : روشنفکری کلیدواژه(ها) : روشنفکری نوع(ها) : جستار متن فیش : کسانی که معتقد به نظام و قانون اساسی نیستند و دلشان برای بیگانگان و نفوذ آنها پر میزند و منتظر آمدن بیگانگان هستند، درصد بسیار کمیاند. خیلیها ممکن است پای صندوقها نیایند؛ بهخاطر اینکه حوصلهاش را ندارند، وقتش را ندارند، درست اهمیت قضیه را نمیدانند، متوجه تأثیر رأی خودشان نیستند یا به کسی که به او اطمینان و اعتماد کنند، نرسیدهاند؛ یا کسی را هم که شناختهاند، نپسندیدهاند؛ لذا نمیآیند. تلاش شما باید این باشد که مشارکت را به معنای حقیقی کلمه حد اکثری کنید. شما دانشجویید، فرزانهاید، روشنفکرید و معیارها را هم میدانید؛ بنابراین نگاه کنید ببینید با معیارهای جمهوری اسلامی، در میان نامزدهای انتخاباتی چه کسی کفایت و نشاط و توانایی لازم را دارد و میتواند وارد این میدان شود و با چالشهای گوناگون دست و پنجه نرم کند و تحت تأثیر دشمن نیست و دشمن از آمدن او خوشحال نمیشود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی - 1384/03/05 عنوان فیش : روشنفکری, روشنفکری در ایران کلیدواژه(ها) : روشنفکری, روشنفکری در ایران نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روشنفکری در ایران بیمار متولد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی - 1384/03/05 عنوان فیش : روشنفکری, روشنفکری در ایران, روشنفکری وابسته کلیدواژه(ها) : روشنفکری, روشنفکری در ایران, روشنفکری وابسته نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : روشنفکری در کشور ما از اول بیمار و وابسته به بیگانه متولد شد. |