[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی - 1383/10/23 عنوان فیش : تجملگرایی کلیدواژه(ها) : تجملگرایی نوع(ها) : جستار متن فیش : ما باید مثل پیامبر سراغ افراد برویم. دربارهی پیغمبر گفته شده است: «طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه»؛ پیغمبر مثل یک پزشکِ دورهگرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود مینشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیلهی مرهمگذاری داشتند، هم وسیلهی نشترزنی داشتند، هم وسیلهی داغ کردن زخم داشتند؛ آنجایی که احتیاج به داغ کردن داشت. درشتی و نرمی به هم در به است چو رگزن که جراح و مرهم نِه است رگزن، هم رگ را میزند، هم مرهم میگذارد؛ هم خون را میگیرد، هم خون را بند میآورد؛ خون زیادی را میگیرد، اما نمیگذارد خون اضافهی براندازهی لازم هم از رگ بیرون برود؛ مرهم هم میگذارد. نقش ماها اینگونه است. اگر ما عمامهییها درست نقش خود را بشناسیم و بتوانیم آن را ایفا کنیم، دنیا را آباد خواهیم کرد. ماها گاهی کوتاهی میکنیم؛ سراغ همان راههایی میرویم که اهل دنیا رفتهاند؛ آنگاه کار ما خراب میشود. یک تاجر، یک زمیندار، یک زمینخوار، یک مقاطعهکار، چه عمامه سرش باشد، چه شاپو سرش باشد، چه کراوات ببندد، چه تسبیح دست بگیرد؛ بالاخره حقیقت او که فرق نمیکند. اما اگر عمامه سرمان گذاشتیم و دنبال همان کارهایی بودیم که پاپیون زنها و کراوات زنها و بقیهی اهل دنیا دنبال آن هستند، ما هم مثل آنها هستیم. لباس که تغییر اساسی ایجاد نمیکند؛ باید دید دل، جایگاه چیست. «ده بود آن، نه دل، که اندر وی گاو و خر بینی و ضیاع و عقار». دلی که به دنبال تجملات و زخارف دنیاست، دیگر دل نیست؛ دکان زرگری است؛ هرچند شاعر میگوید ده است. اول باید دلمان را پاک کنیم: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ کسی که پیشاهنگ، پیشوا و جلودار جمعیتی میشود، اول باید خود را آماده کند. اگر بنده و جنابعالی میخواهیم صد نفر را به دنبال خود بکشانیم - چه برای کوهنوردی، چه برای بیابانگردی، چه برای یک رزمایش - اول باید قوت راه رفتن را در خودمان ایجاد کنیم؛ والا اگر ده قدم رفتیم و بعد گفتیم آخ قلبمان گرفت، پایمان خسته شد، این صد نفر هم هرچند چهار نفرشان همت کنند و بروند، اما دیگر نمیشود اینها را به مقصد رساند. راه معنویت هم همینطور است؛ خودمان را باید درست کنیم. روحانیت خیلی قدر و ارزش دارد. شکستن قدر روحانیت، خدمت بههیچ بخشی و جنبهیی از جنبههای زندگی مردم نیست؛ چون هرجا یک روحانی خوب حضور داشته باشد، واقعا یک مشعل است و نورافشانی میکند. اما من و شمای روحانی هم باید خود را آنچنان که یک روحانی میباید و میشاید، بسازیم و روحانی باشیم. |