[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1383/02/12 عنوان فیش : حقوق بشر کلیدواژه(ها) : حقوق بشر نوع(ها) : جستار متن فیش : خاورمیانه، منطقهی ثروتمندی است؛ طمع بلعیدن آن، اینها را آرام و راحت نمیگذارد؛ قصدشان بلعیدن این منطقه است. البته نمیتوانند؛ این لقمه گلوگیر است و آنها را خفه خواهد کرد. این سیاستها و این سوءنیتها متوجه کشور ما هم هست، منتها از ایران اسلامی میترسند. نه اینکه از من و امثال من بترسند؛ نه، از شما میترسند؛ از ملت میترسند؛ از ایمانتان میترسند؛ از حضور شما در صحنه میترسند؛ از انتخاباتتان میترسند؛ لذا نزدیک نمیشوند؛ لیکن طمعهای آنها هست. ببینید با عراق چه میکنند! ببینید با ملت مظلوم فلسطین چه میکنند! امروز پرچم مبارزهی با تروریسم در دست امریکاست؛ این پرچم را گرفته است و مرتب به اینطرف و آنطرف میتازد و خودش را به میمنه و میسره میزند، که ما میخواهیم با تروریسم مبارزه کنیم؛ آنوقت ترور واضحِ با اعلام قبلیِ شخصیتهای فلسطینی را که سلاّخها و جنایتکارهای صهیونیست انجام میدهند، تأیید میکنند؛ خجالت هم نمیکشند و شرم هم نمیکنند! خود همین دلیل بر این است که اینها رو به زوالند و نمیفهمند. برای یک نظام و یک رژیم سیاسی، ضعف حقیقی و افول قدرت وقتی شروع میشود که این رژیم و این نظام، استدلال سیاسی و قانعکنندهی برای کار خود، و حقانیت سیاسی خود را از دست بدهد. وقتی رژیمی حقانیت سیاسیاش از دست رفت و استدلال او برای موجودیت و کارهای خودش از دست او خارج شد، آن وقت قدرت معنوی خود را از دست داده است و سقوط او شروع شده است؛ ولو در ظاهر چیزی فهمیده نشود و خود او نفهمد. اینها اینقدر مست قدرت و شهوتند که نمیفهمند ضعف استدلال و فقدان حقانیت سیاسی آنها در دنیا، با آنها چه دارد میکند. به جنایتکار صهیونیست - یعنی شارون - تبریک میگوید که تو احمد یاسین را کشتی یا شهید رنتیسی را ترور کردی! استدلالش برای این کار چیست؟ این است که دولت اسرائیل از خودش دفاع میکند. عجب! مگر منطق دیکتاتورهای عالم، آنجایی که مردم و مخالفان خود را سرکوب و تار و مار و شکنجه میکنند، غیر از این است؟! همهی چهرههای نحس و خبیث سیاسی دنیا که معروف به خباثت و دیکتاتوری هستند، مخالفان خود را با همین منطق تار و مار کردهاند؛ میگویند ما از موجودیت خود دفاع میکنیم. او میگوید اسرائیل از موجودیت خودش دفاع میکند. شیخ احمد یاسین، پیرمرد فلجِ روی چرخ نشسته، مگر غیر از زبان و غیر از فکر کار دیگری میتوانست بکند؟ شما که میگویید ما با آزادی بیان و آزادی فکر موافقیم. او را میزنند شهید میکنند، و او تبریک میگوید! وقاحت را ببینید چقدر است! دنیا این را قبول کرد؟ ابداً. خود غربیها و افکار عمومی هم این را قبول نکردند. این یعنی از دست رفتن حقانیت سیاسی؛ یعنی اینها دیگر منطق ندارند و آنچه میگویند، مورد قبول افکار منصف دنیا قرار نمیگیرد. عین همین کار الان در عراق دارد انجام میگیرد. جنجالهایی که اخیراً در عراق پیدا شده است و این مواجههی در نجف و کربلا و بصره و دیگر مناطق، از اینجا شروع شد که امریکاییها یک نشریه را فقط به این دلیل که به امریکاییها بد میگوید و در مخالفت با امریکاییها مینویسد، توقیف کردند. مگر شما نمیگویید ما با آزادی قلم موافقیم؟ مگر به دروغ ادعا نمیکنید که طرفدار آزادی فکر و آزادی قلم و آزادی بیان هستید؟ پس چرا یک روزنامه را بستید؟ چون علیه اشغالگران و چکمهپوشانی که به خانهی مردم پا گذاشتهاند، مطلب نوشته؟ این کشتار و این سرکوب به دنبال چنین قضیهیی پیش میآید. امروز امریکاییها و انگلیسیها برای حضور خود در عراق هیچ توجیه و استدلالی ندارند. گفتند برای مبارزهی با تروریسم و برای دفاع از حقوق بشر و برای ایجاد دمکراسی آمدهایم. این دمکراسی است؟! این حقوق بشر است؟! زن و کودک عراقی و مرد و جوان عراقی در خانه و سرزمین خود بیگانهیی را ببیند که بر او مسلط است و به او زور میگوید؟ در اول کار کتمان کردند که برای چه آمدهاند؛ اما الان که افکار عمومی امریکا رفته رفته اعلام مخالفت میکند، رئیس جمهور نادان امریکا همین یکی دو هفته پیش در نطق خود گفته است که اگر ما بتوانیم از نفت عراق استفاده کنیم، از نفت فلان کشور و فلان کشور بینیاز خواهیم شد! یعنی اقرار کرد که برای نفت آمدهاند؛ اقرار کرد که برای دفاع از حقوق بشر و دفاع از دمکراسی نیامدهاند؛ منافع کمپانیها آنها را به این کشور کشاند. این منطق در دنیا شکست خورده است؛ ولو کسانی بترسند و حرف نزنند، یا حرف بزنند و رسانههای صهیونیستی حرفهای اینها را منعکس نکنند. نظامی که براساس چنین منطق شکست خوردهیی در دنیا، اینطور عربدهکشی میکند و به چپ و راست میزند، محکوم به شکست و نابودی است. امریکا روند نابودی رژیم استکباریِ خودش را آغاز کرده، خیلی هم پیش رفته و مردم دنیا شاهد این خواهند بود؛ هرچند با استفادهی از قدرت، سروصدایی میکند. در عراق امریکاییها گیر افتادهاند و راه خلاصی هم ندارند؛ مثل گرگی که دمش در تله گیر کرده است؛ پنجه میزند، نعره میزند و اگر چیزی دم دستش بیاید، دندان هم میزند. این گرگ گرفتار یا باید فشار بیاورد و دمش از بیخ کنده شود تا بتواند خود را خلاص کند، یا باید همینطور بماند. اینها در لجن فرو رفتهاند. آن وضع صهیونیستهاست در کشور مظلوم فلسطین، این هم وضع اینهاست در کشور مظلوم عراق. سرانجام قدرت مظلومیت بر قدرت ظلم بیمهار و بیحسابی که اینها دارند انجام میدهند، غلبه خواهد کرد. |