[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/07/13
عنوان فیش : بعثت پیامبر اسلام, حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : بعثت پیامبر اسلام, حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بعثت نبیّ اکرم برای بشر آغاز راه نوی بود.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/07/13
عنوان فیش : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), عید مبعث, بعثت پیامبر اسلام, درسهای بعثت
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), عید مبعث, بعثت پیامبر اسلام, درسهای بعثت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بعثت و روز مبعث و یاد مبعث برای ما درس و مایه‌ی تذکّر به مسؤولیت عظیم الهی است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1381/07/13
عنوان فیش : بعثت پیامبر اسلام
کلیدواژه(ها) : بعثت پیامبر اسلام
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعثت نبىّ اکرم برای بشر آغاز راه نوی بود. دنیای محیطِ بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیای بسیار بد و غیر قابل تحمّلی بود؛ دنیای گرایش و جذب مادّیات شدن، دنیای خوی حیوانی، دنیای بیمهارىِ قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیای تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانىِ بیبندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگی هم که منطقه عربستان را احاطه کرده بودند - یعنی ایران ساسانی و امپراتوری روم - دچار همین مشکلات بودند.
جاهلیّتی که در زمان ظهور اسلام، زندگی مردم را زیر فشار قرار داده بود، جاهلیّت فراگیری بود. در آن روز، فتنه‌های طاقت‌فرسا برای انسان، در همه مناطقی که محیط به منطقه عربستان بود، وجود داشت. علم هم بود، تمدّن هم - به فراخور زمان خودشان - بود، نظم و ترتیب حکومتهای سلطنتی و تشریفات هم بود، انضباطهای ناشی از قدرت مطلقه هم در آن کشورها وجود داشت؛ اما آنچه نبود، نور انسانیت و فضیلت بود. آنچه نبود، درست همان چیزی بود که بشر به آن نیاز قطعی دارد؛ یعنی محیط فضیلت انسانی، محیط رحم و مروّت و محیط عدالت. آنچه مردمِ آن روز کم داشتند، عدالت بود؛ این بود که ضعیف زیرِ دست و پای قوی لگد مال نشود؛ این بود که خیراتِ روی زمین در دست یک عدّه از افراد خاص و قدرتمند متمرکز نشود و دیگران از آن محروم بمانند. دردهای بزرگ بشر اینها بود. زیر نام حکومت ساسانی هم که بود، همین بود؛ زیر نام امپراتوری روم هم که بود، همین بود؛ منتها هر کدام به شکلی. در حجازِ آن روز هم که زندگی بدوی وجود داشت، به شکل دیگری بود. بعثت اسلامی، در مقابل همه اینها ظهور و طلوع کرد. این بعثت، مخصوص آن مجموعه نبود؛ متعلّق به همه بشر بود: «ان هو الّا ذکرٌ للعالمین». پیغمبر توانست در مقابل آن واقعیت تلخ بایستد و آن را دگرگون کند. پیغمبر توانست در دیوارهای بیعدالتی و نابسامانىِ بشری، شکافهای عمیق به وجود آورد؛ بعضی از آنها را فرو ریزد و بعضی از آنها را آماده فرو ریختن کند. پیغمبر سخت‌ترین و دشوارترین واقعیتها را در مقابل خود داشت. وقتی زشتی و نابسامانی و فساد، مجهّز به قدرت و شمشیر و اراده و سیاست هم بشود، خطر عظیمی برای بشریت است.
... پیغمبر ایستاد؛ نفرمود این یک واقعیّت است و با این واقعیّت چه میشود کرد. بعضی کسان ضعفها و بیهمّتیهای خود را این‌طور توجیه میکنند: واقعیّتی است، چه کار کنیم؟ واقعیّتی که باید در مقابل آن تسلیم شد، این نیست. واقعیّتهای طبیعی، واقعیّتهای غیرقابل علاج، واقعیّتهایی که بر انسانها تحمیل نشده است؛ اینها واقعیّتهایی است که انسان باید با آنها کنار بیاید و بسازد؛ اما واقعیّتهایی را که عدّه‌ای با تکیه به سرنیزه و زور علیه عدّه‌ای دیگر به وجود آورده‌اند، باید به هم زد... در مقابل این واقعیّت، انسانهای بزرگ، ادیان الهی و صاحبان فکرهای بزرگ میایستند و مقابله میکنند تا آن را عوض کنند و عوض هم میشود. حقیقت بعثت، این بود. روزی که این پیام واردِ فضای مکه شد، فرمود: «قولوا لااله‌الّااللَّه تفلحوا». کسی اگر اهل انصاف نیز بود، به خود جرأت نمیداد که احتمال بدهد این حرف یک روز پیروز خواهد شد؛ چون اصلاً زمینه‌ای وجود نداشت. آن همه بتِ با عظمت بر دیوارهای کعبه آویخته؛ پشتوانه بتها، تعصّبهای عمیق جاهلی؛ آن اشراف مکه و خانواده‌های قدرتمند و با نفوذ که «لااله‌الّااللَّه» همه اینها را به هم میزد؛ پشت سر اینها، حکومتهای مقتدر ساسانی و امپراتوری روم. مگر کسی به خود جرأت میداد در وهله اوّل بپذیرد که این پیام، قابل طرح و تعقیب است!؟ انسانهای ضعیف، از همین‌جا عقب‌نشینی میکنند. اما وظیفه و رسالت و بعثت، پیغمبر را جلو آورد. بعثت یعنی برانگیختگی و این بعثت آمد فضا را اوّل در محیط حجاز، بعد در همه دنیای متمدّن آن روز، در ظرف بیست و چند سال تغییر داد.