[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش :نابودی فرهنگها و غارت ثروتها؛ نتایج تسلط بیگانگان در هندوستان، الجزایر و پرو
کلیدواژه(ها) : اصلی ترین شعار جمهوری اسلامی, شعارهای ملت ایران, شعارهای انقلاب اسلامی, استقلال, وابستگی, سلطه طلبی, قدرتهای سلطه ‏گر, استعمار, عملکرد استعمار انگلیس در هند, عملکرد استعمارگران, عملکرد استعمار انگلیس در هند, نابودی فرهنگ ملتها توسط استعمارگران, تمدن پرو, عملکرد استعمارگران در پرو, عملکرد استعمارگران در الجزایر, تاریخ آسیا و آفریقا, تاریخ استعمار کهن
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه كلمه بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی، همان نظامی است كه وارد میدان شد؛ با تلاشهای خود و چالشهایی كه با آن روبه‌رو بوده است، پیش می‌رود و راه را باز می‌كند. شعار آزادی، جزو شعارهای بسیار جذّاب است؛ تكرار شده است؛ درباره‌ی آن حرف زده‌اند؛ مقاله نوشته‌اند؛ كتاب نوشته‌اند و شعار داده‌اند. درباره‌ی آزادی، سخنها گفته شده است؛ بعضی با اعتدال، بعضی با افراط، بعضی با تفریط. شعار آزادی، زنده مانده است؛ اما شعار استقلال برخلاف آن دو شعار دیگر، در انزوا قرار گرفته است.
شعار استقلال، یكی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یك ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمی‌تواند خوشبین باشد. استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، می‌خواهند به دست فراموشی بسپارند. من امروز درباره‌ی مسأله‌ی استقلال - در وقتی كه گنجایش این سخن را داشته باشد - در برابر شما برادران و خواهران عزیز مطالبی را عرض می‌كنم.
معنی استقلال چیست؟ برای یك ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی اینكه یك ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نكنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان كه یقیناً دلسوز او نیستند بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست می‌دهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی كه بر سرنوشت یك ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آنكه می‌آید یك ملت را مسخّر سرپنجه‌ی قدرت خود می‌كند، در درجه‌ی اوّل در حقیقت، در اوّل و آخر به فكر منافع خود است. آنچه برای او كمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ملتی است كه استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس به دنبال آن در قرن بیستم، داریم.
استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریكای لاتین تسلّط پیدا كردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل كردند؛ فرهنگ آن‌ها را، هویّت آن‌ها را، ثروت آن‌ها را به تاراج بردند؛ حتی زبان آن‌ها را، خطّ آن‌ها را، سابقه و سنّت آن‌ها را زیر پا له كردند. ملتها را ذلیل كردند؛ آن‌ها را دوشیدند؛ ثروت آن‌ها را غارت كردند؛ فرهنگ آن‌ها را نابود كردند؛ تا آن وقتی‌كه ممكن بود، ماندند، بعد هم رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام.
یك نمونه، كشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسی‌ها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با سلاح و قوّت نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل كردند؛ بزرگان را نابود كردند و ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه‌ی خود و جیب سرمایه‌داران خود را از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر كرد؛ اما هند را در فقر و مسكنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی نبود؛ ثروت معنوی آن‌ها را هم گرفتند و زبان خود را بر آن‌ها تحمیل كردند. زبان رسمی امروز دولتهای هند و پاكستان و بنگلادش كه مجموعاً شبه قارّه‌ی هند قدیم است كه مستعمره‌ی انگلیس بود انگلیسی است! آن منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آنجایی كه توانستند، منسوخ كردند و از بین بردند. یك ملت، زبان خود را كه از دست داد، یعنی از گذشته‌ی خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گران‌قدر خود منقطع و جدا می‌شود و از آن‌ها بی‌خبر می‌ماند.
یك نمونه‌ی دیگر عرض می‌كنم. رئیس‌جمهور كشور پرو در امریكای لاتین، در زمانی كه بنده رئیس‌جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یك تمدّن بسیار باشكوه را در حفّاری‌های خود در كشورمان پیدا كرده‌ایم. او می‌گفت: سالها استعمارگران بر كشور پرو مسلّط بودند؛ اما نگذاشتند مردم و روشن‌فكران و صاحب‌نظران پرو بفهمند كه در گذشته چنین تمدّنی داشتند! یعنی این‌ها حتی از اینكه مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته‌ی خودشان افتخار كنند، مانع می‌شدند!
یك نمونه‌ی دیگر، الجزائر، این كشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن كشور مسلّط شدند؛ با سلاح آنجا را قبضه كردند؛ در آنجا حكومت تشكیل دادند؛ حكّام و افسران خودشان را به حكومت و فرماندهی آن كشور گماشتند؛ اوّلین چیزی كه كمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین بردن زبان عربی بود. باز زمانی كه من رئیس‌جمهور بودم، یكی از بلندپایگان دولت الجزائر در آن روز، به تهران آمد و با من ملاقات كرد. در اثنای صحبت می‌خواست مطلبی را بیان كند؛ اما تعبیر عربی آن مطلب را بلد نبود! عرب زبان، می‌خواست مفهومی را به من منتقل كند، نمی‌دانست با زبان عربی چگونه می‌شود آن را منتقل كرد! رو كرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید كه این به عربی چه می‌شود؟ او هم در جواب گفت به عربی این می‌شود؛ بعد لغت عربی را به كار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یك ملت، به خاطر تأثیر استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت كردند و گفتند ما همت گماشته‌ایم كه بعد از ازاله‌ی استعمار، بتوانیم زبان عربی را برگردانیم.
عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یك كشور این‌طور عمل می‌كند. هویّت ملی را از مردم آن كشور می‌گیرد؛ افتخارات را از آن‌ها می‌گیرد؛ سابقه‌ی تاریخی را از آن‌ها می‌گیرد؛ منافع مادّی آن‌ها را چپاول می‌كند؛ هویّت فرهنگی و زبان آن‌ها را هم می‌گیرد. این وضع تسلّطِ یك قدرت بر یك كشور است‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش :تلاش عده ای در شورای عالی دفاعِ سال 58 برای نفوذ آمریکا در ایران
کلیدواژه(ها) : دستاوردهای انقلاب اسلامی, نفوذ بیگانگان در ایران, دخالت‌های آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, دخالت‌های انگلیس در ایران, شورای عالی دفاع, دخالت آمریکا در ارتش رژیم پهلوی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, نهضت آزادی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, استقلال, استقلال سیاسی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اگر انقلاب اسلامی پیش نیامده بود، اگر این ملت پشتِ سر امام بزرگوار، این حركت عظیم تاریخی را به وجود نیاورده بود، می‌دانید امروز ملت ایران چگونه بود؟ ملتی كه هیچیك از پیشرفتهای علمی غرب را فرا نگرفته بود. نه اختراعی، نه اكتشافی، نه سازندگی‌ای. منابعش را از دست داده بود؛ نفتش را از آب رودخانه‌ها هم ارزانتر به همان دشمنها فروخته و در اختیار آنها گذاشته بود. نفت مال آنها، پالایش از آنها، قراردادهای طولانی مدت برای آنها! دشمنان این كشور، برای بقیه‌ی معادن و منابع كشور هم برنامه‌ریزی كرده بودند. می‌خواستند مغزهای این ملت را ببرند و دستگاه علمی كشور را در سطح پایین نگه دارند.
در روزهای نفوذ امریكا و انگلیس در ایران، ملت ایران روزهای سختی را گذراند. صد سال، اوّل انگلیسیها و بعد امریكاییها با نفوذ خود این كشور را عقب انداختند. ما امروز هر مرحله‌ای را كه وارد می‌شویم، نشانه‌های كوتاهیهای آنها، خیانتهای آنها و بدعملی آنها را به چشممان مشاهده می‌كنیم.
انقلاب اسلامی از بزرگترین كارهایی كه كرد این بود كه دست امریكا را كوتاه كرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود كه نفوذ امریكا، دست امریكا و ریشه‌های امریكا و بند و بست‌های امریكایی را در این كشور از بین برد. البته عدّه‌ای كه در اوّلِ كار بر مسند حكومت در این كشور نشسته بودند و دل در گرو امریكا و امریكایی داشتند، می‌خواستند نگذارند. من در شورای عالی دفاعِ سال 58 از نزدیك خودم شاهد بودم. داشتند مصوّبه‌ای می‌گذراندند كه بر اساس آن مصوّبه، هیأتهای مستشاریِ نظامیِ امریكایی - همانهایی كه آن همه جنایت و خیانت كرده بودند - با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند! بنده مانع شدم، گفتم این چه كاری است كه شما می‌كنید؟! قدری بحث شد، مطلب را متوقّف گذاشتند. بعد هم خدای متعال به آنها توفیق نداد این كار را بكنند و رفتند. یك بار دیگر هنوز یك سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود كه همان آقایان، در الجزایر طرح گفتگوی با امریكاییها - دشمنان خونی این ملت - را ریختند؛ ولی امام مانع شدند و نگذاشتند.
انسان وقتی از این گونه افراد، نام «اصلاح» و «آزادی» را می‌شنود، حق دارد بدبین شود. كسانی كه پس از یك چنین انقلاب باشكوهی - كه لبه‌ی تیز این انقلاب هم علیه سلطه‌ی امریكا بود - می‌خواستند با تدابیر گوناگون، امریكاییها را كه از در رفته بودند، از پنجره برگردانند، اكنون دم از «آزادی» و «اصلاح» بزنند و كسانی از تفاله‌ها و از مزدوران رژیم گذشته به آنها كمك كنند! هر آدم هوشمندی حق دارد نگران شود و سوءظن پیدا بكند. استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این كشور ممنوع؛ یعنی امریكا و انگلیس و دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی كشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بكنند.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود:‌‌ ‌استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.... شعار استقلال برخلاف آن دو ‌شعار دیگر، در انزوا قرار گرفته است‌.‌‌ شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ‌ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، ‌بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست فراموشی بسپارند. ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت ‌بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. ‌این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - ‌بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس ‌هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و ‌منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود میکند، در درجه ‌اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ‌ملتی است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس ‌به دنبال آن در قرن بیستم، داریم.‌‌ ‌استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای ‌لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج ‌بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را ‌دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ماندند، بعد هم ‌رفتند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
معنی استقلال چیست؟ برای یک ملت، استقلال چه مفهوم و چه ارزشی دارد؟ استقلال، یعنی این‌که یک ملت ‌بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. ‌این معنای استقلال است. اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - ‌بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس ‌هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و ‌منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد. آن‌که می‌آید یک ملت را مسخّر سرپنجه قدرت خود میکند، در درجه ‌اوّل - در حقیقت، در اوّل و آخر - به فکر منافع خود است. آنچه برای او کمترین اهمیتی ندارد، منافع آن ‌ملتی است که استقلال خود را از دست داده است. ما در این زمینه نمونه‌های فراوانی در قرن نوزدهم و سپس ‌به دنبال آن در قرن بیستم، داریم‌.‌‌ استعمارگران اروپایی آمدند و بر مناطق بسیاری از آسیا، آفریقا و امریکای ‌لاتین تسلّط پیدا کردند؛ ملتهای آن مناطق را ذلیل کردند؛ فرهنگ آنها را، هویّت آنها را، ثروت آنها را به تاراج ‌بردند؛ حتی زبان آنها را، خطّ آنها را، سابقه و سنّت آنها را زیر پا له کردند. ملتها را ذلیل کردند؛ آنها را ‌دوشیدند؛ ثروت آنها را غارت کردند؛ فرهنگ آنها را نابود کردند؛ تا آن وقتی که ممکن بود، ماندند، بعد هم ‌رفتند. من نمونه‌هایی از این قبیل، بعضی را به چشم خود دیده‌ام، بعضی را شنیده‌ام و بعضی را خوانده‌ام‌.‌‌ ‌یک نمونه، کشور بزرگ و پهناور هندوستان است. انگلیسیها از راه دور آمدند؛ اوّل با تزویر و فریب و بعد با ‌سلاح و قوّت نظامی، سرزمین هند را گرفتند. سالهای متمادی بر این سرزمین مسلّط ماندند؛ مردم را ذلیل ‌کردند؛ بزرگان را نابود کردند و ثروتهای هند را از بین بردند. انگلیس، خزانه خود و جیب سرمایه‌داران خود را ‌از سرمایه‌ها و فرآورده‌های هند پر کرد؛ اما هند را در فقر و مسکنت و بدبختی باقی گذاشت. فقط ثروت مادّی ‌نبود؛ ثروت معنوی آنها را هم گرفتند و زبان خود را بر آنها تحمیل کردند. زبان رسمی امروز دولتهای هند و ‌پاکستان و بنگلادش - که مجموعاً شبه قارّه هند قدیم است که مستعمره انگلیس بود - انگلیسی است! آن ‌منطقه دهها زبان محلی داشته است؛ این زبانها را تا آن‌جایی که توانستند، منسوخ کردند و از بین بردند. یک ‌ملت، زبان خود را که از دست داد، یعنی از گذشته خود، از تاریخ خود، از سنّتهای خود و از میراثهای گرانقدر ‌خود منقطع و جدا میشود و از آنها بی خبر میماند‌.‌‌ یک نمونه دیگر عرض میکنم. رئیس جمهور کشور پرو در ‌امریکای لاتین، در زمانی که بنده رئیس جمهور بودم، به من گفت: ما اخیراً یک تمدّن بسیار باشکوه را در ‌حفّاریهای خود در کشورمان پیدا کرده‌ایم. او میگفت: سالها استعمارگران بر کشور پرو مسلّط بودند؛ اما ‌نگذاشتند مردم و روشنفکران و صاحب‌نظران پرو بفهمند که در گذشته چنین تمدّنی داشتند! یعنی اینها ‌حتی از این‌که مردم، تاریخ خودشان را بدانند و به گذشته خودشان افتخار کنند، مانع میشدند‌!‌‌ یک نمونه ‌دیگر، الجزایر، این کشور عربی و مسلمان است. فرانسویها آمدند و دهها سال بر آن کشور مسلّط شدند؛ با ‌سلاح آن‌جا را قبضه کردند؛ در آن‌جا حکومت تشکیل دادند؛ حکّام و افسران خودشان را به حکومت و ‌فرماندهی آن کشور گماشتند؛ اوّلین چیزی که کمر به آن بستند، از بین بردن آثار اسلامی و حتی از بین ‌بردن زبان عربی بود. باز زمانی که من رئیس جمهور بودم، یکی از بلندپایگان دولت الجزایر در آن روز، به تهران ‌آمد و با من ملاقات کرد. در اثنای صحبت میخواست مطلبی را بیان کند؛ اما تعبیر عربی آن مطلب را بلد ‌نبود! عرب زبان، میخواست مفهومی را به من منتقل کند، نمیدانست با زبان عربی چگونه میشود آن را منتقل ‌کرد! رو کرد به وزیر خارجه‌اش، به زبان فرانسوی از او پرسید که این به عربی چه میشود؟ او هم در جواب ‌گفت به عربی این میشود؛ بعد لغت عربی را به کار برد! یعنی زبدگان و نخبگان یک ملت، به خاطر تأثیر ‌استعمار، از زبان خودشان دور ماندند. دلسوزان الجزایری بعد از آن با ما صحبت کردند و گفتند ما همت ‌گماشته‌ایم که بعد از ازاله استعمار، بتوانیم زبان عربی را برگردانیم‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان - که یقیناً دلسوز او نیستند - بر سرنوشت او مسلّط ‌شدند، دو چیز را از دست میدهد: اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، ‌منافع خود را... عزیزان من! برادران و خواهران من! نبودن استقلال، با یک کشور این‌طور عمل میکند. هویّت ‌ملی را از مردم آن کشور میگیرد؛ افتخارات را از آنها میگیرد؛ سابقه تاریخی را از آنها میگیرد؛ منافع مادّی آنها ‌را چپاول میکند؛ هویّت فرهنگی و زبان آنها را هم میگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در ‌دوران استعمار این‌گونه بود. در دوران بعد از استعمار - که معروف به دوران استثمار است - طور دیگری بود. ‌البته کشور ما هرگز استعمار نشد؛ یعنی بیگانگان نتوانستند به این کشور بیایند و یک حکومت غیر ایرانی - ‌حکومت مثلاً انگلیسی؛ چون انگلیسیها این‌جا مسلّط بودند - تشکیل دهند. ملت ایران این را اجازه نداد؛ اما ‌هرچه توانستند - در آن‌جایی که میتوانستند و در دورانی که قادر بودند - نفوذ خودشان را در ایران توسعه ‌دادند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و ‌دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
برادران و خواهران عزیز من!... قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه ‌آزادی میتواند جلوِ استقلال را بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است. اگر کسانی به نام آزادی و با ‌شعار آزادی بخواهند پای دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. این آن چیزی است که ‌دشمن میخواهد. این همان دامی است که دشمن میگستراند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خدای متعال را شاکریم که مسئولان کشور، مسئولان طراز اوّلِ کشور، مسئولان سه قوّه و رؤسای سه قوّه، با ‌قوّت و قدرت در مقابل دشمنان ایستاده‌اند؛ برای استقلال این مملکت حاضرند همه تلاش خودشان را مبذول ‌کنند و ملت هم بیدار است. اما در این میان کسانی هستند که دلشان راضی نمیشود این استقلالی را که این ‌ملت با خون این همه شهید و با مجاهدت این همه انسان به دست آورده است، به دشمن این ملت تقدیم ‌نکنند!‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود ‌هم نمیتواند خوشبین باشد‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست ‌فراموشی بسپارند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد‌. ‌‌ ‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، یعنی این‌که یک ملت بتواند بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ بیگانگان دست دراز نکنند و سرنوشت او ‌را خائنانه و مغرضانه رقم نزنند. این معنای استقلال است.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر از ملتی استقلال او گرفته شد؛ یعنی اگر بیگانگان بر سرنوشت او مسلّط شدند، دو چیز را از دست میدهد: ‌اوّل، عزّت نفس خود را، افتخارات خود را، احساس هویّت خود را؛ دوم، منافع خود را. دشمنی که بر سرنوشت ‌یک ملت مسلّط شود، دلسوز آن ملت نیست و منافع آن ملت برای او اهمیت ندارد.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و ‌دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال نفوذی بکنند‌.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه آزادی میتواند جلوِ استقلال را ‌بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر کسانی به نام آزادی و با شعار آزادی بخواهند پای دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. ‌این آن چیزی است که دشمن میخواهد. این همان دامی است که دشمن میگستراند.‌

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ - 1379/07/14
عنوان فیش : استقلال
کلیدواژه(ها) : استقلال
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
قانون اساسی ما تصریح میکند، نه استقلال میتواند جلوِ آزادی را بگیرد، نه آزادی میتواند جلوِ استقلال را ‌بگیرد؛ و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است. اگر کسانی به نام آزادی و با شعار آزادی بخواهند پای ‌دشمن را باز و نفوذ او را برقرار کنند، این آزادی نیست. این آن چیزی است که دشمن میخواهد. این همان ‌دامی است که دشمن میگستراند.‌