[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1379/04/19 عنوان فیش : انتخابات ریاست جمهوری کلیدواژه(ها) : انتخابات ریاست جمهوری نوع(ها) : جستار متن فیش : نظام اسلامی، نظام کمونیستی نیست؛ نظام اسلامی است؛ نظامی جوان و منعطف و پُرتلاش و مردمی است. من آن روز به آقای خاتمی عرض میکردم که هیچ نظامی در دنیا - حتی دمکراسیهای غربی؛ چه در امریکا، چه در فرانسه، چه در جاهای دیگر - نمیتواند ادعا کند که مثل نظام ما مردمی است؛ برای خاطر اینکه در دمکراسیهای غربی عدّهای پای صندوقهای رأی میآیند و رأی میدهند. مثلاً حزب گفته به آقای زیدبنعمرو رأی بده، او هم ورقه را که انداخت، کار تمام میشود! آنهایی هم که شرکت کنندهاند، گاهی سیوهفت درصدِ واجدان شرایط را تشکیل میدهند. مثلاً در انتخابات اخیر امریکا، حدود سیوهفت درصد شرکت کننده بیشتر نبود. هیچ وقت به اندازه شصتوهفت درصد و هفتاد درصدی که شما درانتخابات ریاست جمهوری و مجلس - چه مجلس پنجم، چه مجلس ششم - ملاحظه کردید، شرکت نمیکنند. بالاخره همانهایی که میآیند، میآیند رأی میدهند و میروند؛ اما در اینجا اینطوری نیست؛ در اینجا مردم به مسؤولان عشق میورزند و رابطهشان، رابطه عاطفی است؛ نه فقط رابطه رأی دادن. در اینجا وقتی یکی از مسؤولان کسالتی پیدا کند، همه مردم کشور دستها را به دعا بلند میکنند که خدا او را شفا دهد؛ مثل اینکه برای بچه خودشان دعا میکنند! در اینجا وقتی که مسؤول کشور اشاره میکند، مردم در میدانهای خطر وارد میشوند و جانشان را فدا میکنند. این حتی به دمکراسیهای غربی ربطی ندارد، تا چه برسد به نظام دیکتاتوری پرولتاریا! خودشان میگویند یکی از اصول حتمیشان دیکتاتوری است؛ یعنی انتخابات بیانتخابات! در طول هفتاد و چند سال حکومت شوروی، تا قبل از انتخابات روسیه در این اواخر، یک انتخابات اتفاق نیفتاده بود؛ ولی ما در ظرف بیستویک سال، بیستویک انتخابات داشتهایم! آیا اینها با هم قابل مقایسه است؟ در آنجا زندگی نمایندگان طبقه پرولتاریا زندگی کاخ کرملینی است؛ اما در اینجا ما روی زیلو مینشینیم و افتخار هم میکنیم. در اینجا مسؤولان کشور - آنهایی که بتوانند - همّت و افتخارشان این است که خودشان را به زندگی مردم نزدیک کنند. در نظام شوروی وقتی استالینی سرِ کار بود، تا نمیمرد، هیچ علاج دیگری نداشت! سی سال حکومت میکرد، تا بالاخره با حادثه یا بیحادثه، یا از زور مصرف مسکرات قویِ روسی میمرد و بعد مثلاً خروشچفی سر کار میآمد؛ بعد هم برژنفی روی کار میآمد؛ برژنف هم بعد از هجده، نوزده سال میمرد و یک نفر دیگر به قدرت میرسید! این نظام، با نظام جمهوری اسلامی که مبنی بر انتخابات و رأی مردم است و هر چهار سال یک بار انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برگزار میشود، متفاوت است. در سطح رهبری از اینها هم بالاتر است؛ برای خاطر اینکه رهبریِ معنوی، تعهّد معنوی دارد و خبرگان و مردم از او توقّع دارند که حتی یک گناه نکند؛ اگر یک گناه کرد، بدون اینکه لازم باشد ساقطش کنند، ساقط شده است؛ حرفش نه درباره خودش حجّت است، نه درباره مردم. این نظام منعطف، زنده، پُرنشاط و متحوّل، آیا با نظام بسته و غیرقابل انعطاف و شکننده دیکتاتوری پرولتاریا قابل مقایسه است؟! |