[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26
عنوان فیش : تجملگرایی
کلیدواژه(ها) : تجملگرایی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اغلب مکاتب بشری، از جمله مکتب سرمایه‌داری غرب هم، همین‌طور است. یک طرفش را دیده‌اند. آن طرفی که انسانها را به کار و تلاش و پیشرفت و رشد مادی و ثروت و علم می‌کشاند، دیده‌اند و درست هم بوده است. اما طرف دیگرش را ندیده‌اند، که در این جامعه‌ای که آسمانخراشها وجود دارد و ثروتها و تجملات هست، فقر و بیچارگی افراد زیادی از انسانها هم هست. از گرسنگی مردن هم هست. ظلم هم هست. بدتر از همه، فساد همه‌گیری هست که به داخل خانه‌ی همه کسانی که ازاین وضع لذت می‌برند، نفوذ می‌کند و زندگی را بر آنها تلخ خواهد کرد. خوب؛ این معضل، گریبانگیر شد و کار را خراب کرد. هنر یک مجموعه و یک مکتب، این است که همه‌ی عوامل در آن جمع باشد. و الا اگر یک مکتب، فقط جهانگیری‌اش خوب باشد، می‌تواند فتوحات کند؛ اما نمی‌تواند نگهدارد. منابع طبیعی را خوب می‌تواند حفظ کند؛ ولی از حفظ منابع انسانی، ناتوان است. رشد مادی می‌تواند بدهد؛ اما در دادن رشد معنوی می‌ماند. بالاخره، مساوات را در بین آحاد مردم، می‌تواند برقرار کند؛ ولی نهایتا المثنای مکتب کمونیسم می‌شود! کمونیستها همه چیز را دولتی کردند؛ همه چیز را کوپنی کردند و برای این‌که مردم، مساوی شوند، سرمایه‌های شخصی را به کلی از آنها گرفتند. بسیار خوب! کسی که ثروتمند بود، ثروتش را از دست داد و همه مساوی - یعنی تقریبا فقیر - شدند! فرضا یک جا اغنیا را هم به دم تیغ دادند تا فقرا سودی ببرند. ادعایشان این بود که در طبقات پایین جامعه، به‌هرحال، مساواتی به وجود آورند. اما در طبقات بالا، تبعیض و اختلاف طبقاتی‌ای که در کشورهای دیگر بود، این‌جا چند برابر شد! ما کشورهای کمونیستی را دیده بودیم. بنده در زمان مسؤولیت دولتی خود، در مسافرتهایی که به کشورهای کمونیستی کردم، وضع فقیر و غنی‌شان را از نزدیک دیدم. در طبقات پایین جامعه، مردم نان برای خوردن نداشتند. اما در رأس حکومتهایشان، چنان جاه و جلال و فرعونیت و امپراتوری‌ای به وجود آمده بود، که شانه به شانه‌ی سرمایه‌داری بزرگ جهانی می‌سایید! انگار نه انگار که به گفته‌ی خودشان «سوسیالیست» هستند!
آری؛ وقتی یک مکتب ناقص باشد، وضعیت، بهتر از این نمی‏شود. یک طرف را درست می‏کند، طرف دیگر خراب می‏شود!