[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : مفاسد اقتصادی
کلیدواژه(ها) : مفاسد اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من در عید نوروز امسال، همه‌ی آحاد مردم را به انضباط اجتماعی و اقتصادی دعوت کردم. حال زمان رعایت آن است. همه انضباط را رعایت کنند. همه دقت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : آرمانخواهی
کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این ملت هم ملت روشن و متدینی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‌تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده‌ی حضور آحاد این ملتند. اینها می‌توانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‌ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطع طمع کند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : بیداری اسلامی
کلیدواژه(ها) : بیداری اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساس هویت و بیداری اسلامی که این انقلاب به‌وجود آورد، امروز جمعیتهای اسلامی حضور دارند، قوی‌اند و برای خودشان آینده دارند. اگر بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند. این جمعیتها، مخالفان و دشمنان اسلام را تهدید می‌کنند؛ امریکا را دشمن می‌شمارند، دشمنان اسلام را دشمن می‌شمارند. این موضوع، بیشتر از همه چیز استکبار جهانی را خشمگین می‌کند. البته وقتی امریکاییها، یا همدستانشان، یا شبکه‌ی صهیونیستی خبرگزاریها و روزنامه نگاران دنیا، می‌خواهند علیه انقلاب و ملت ایران قلمفرسایی کنند یا حرف بزنند، تهمتهایی را ردیف می‌کنند و می‌گویند: شما ضد حقوق بشرید، حقوق زن را رعایت نمی‌کنید، می‌خواهید سلاح اتمی درست کنید و غیره. اما اینها ظاهری است؛ بهانه است. باطن قضیه این نیست. باطن قضیه همین موضوعی است که عرض کردم. اینها می‌گویند شما چرا موجب شده‌اید که در دنیا هرجا مسلمانی هست، احساس هویت کند، بیدار شود، طلبکار شود و از حالت بره‌ای مطیع و رام و زیرکارد بیرون آید؟!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
همه انضباط را رعایت کنند. همه دقت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدینی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‌تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده‌ی حضور آحاد این ملتند. اینها می‌توانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‌ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطع طمع کند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
کلیدواژه(ها) : آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اگر این نظام اسلامی، مردم را از دست بدهد؛ مردم بی‌توجّه و دلسرد شوند، ایمانشان سست شود، به فکر زندگی شخصی خودشان بیفتند؛ هر کسی بگوید ما چند سال در خدمت انقلاب بودیم، دیگر بس است، برویم سراغ کارمان؛ تاجر برای تجارت خود، کاسب برای کسب خود، زارع برای زراعت خود، دانشجو و طلبه برای درس خود و آن یکی برای تبلیغ خود، ارزش بیشتری قائل شوند، مسائل کشور و انقلاب، البته آسیب‌پذیر است. ما از آسمان که نیفتاده‌ایم! ما ذاتاً که بر ملتهای دیگر؛ امّتهای تاریخ و گذشتگان خودمان، رجحانی نداریم. رجحان این ملت به دلیل انتخاب راه خدا و ایمان بود؛ به سبب حضورش بود که «من کان للَّه کان اللَّه له»؛ هر کس در خدمت اهداف الهی باشد، خدا کمکش می‌کند. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ هر کس خدا را نصرت کند، خدا هم نصرتش می‌کند. تا به حال این‌طور بود. اگر خدا را نصرت نکنیم، قضیه به‌عکس و طور دیگری می‌شود و دشمن، مسلّط خواهد شد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اگر بپذیریم این انقلاب دو کار مهم کرده است؛ یکی تشکیل نظام اسلامی است که این اتفاق عظیم در طول تاریخ، از صدر اسلام تا کنون، آن هم در چنین دنیایی و در چنین منطقه‌ای سابقه نداشته است. کار دوم انقلاب عظیم شما مردم - که عظمتش قابل مقایسه با کار اول و به اندازه‌ی آن و حتی به اعتقاد بعضی، بالاتر از آن است - زنده کردن هویت اسلامی در دنیاست. یعنی آحاد امت مسلمان در هر جای دنیا، بر اثر این انقلاب، احساس وجود، شخصیت و قدرت کردند و خودشان را از حالت یک مجموعه یا یک فرد یا یک ملت محکوم، خارج دیدند. بعضی از آنها در صحنه‌های سیاسی حضور پیدا کردند و حکومتهایی را در اختیار گرفتند، یا سعی کردند در اختیار بگیرند. در کشوری مثل الجزایر، این احساس هویت اسلامی به آن‌جا رسید که مسلمانان توانستند در انتخابات پیروز شوند. این‌کار آن‌قدر برای استکبار خطرناک بود که علیه برندگان انتخابات، کودتای نظامی کردند؛ آنها را گرفتند و به زندان انداختند و به سرکوب و تار و مار کردن مردم پرداختند. البته نخواهند توانست این شعله و آتش را از بین ببرند؛ اما فعلا تا مدتی خیال خودشان را راحت کرده‌اند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :کفران نعمت عامل ازبین رفتن هویت اسلامی در کشورها
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی, نعمت الهی, تغییر نعمت, افغانستان
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[یک کار عظیم انقلاب اسلامی ایران زنده کردن هویّت اسلامی در دنیا بود، بعضی از ملت های مسلمان در صحنه‌های سیاسی حضور پیدا کردند و حکومتهایی را در اختیار گرفتند، یا سعی کردند در اختیار بگیرند] در افغانستان، همین حضور اسلامی، دولت شوروی را با آن عظمت و ارتش چند میلیونی - که از لحاظ حجم و تجهیزات، ارتشِ اوّل دنیا بود - مجبور به بیرون رفتن کرد. البته بعد، برادران افغانی این نعمتِ الهی را ناشکری کردند؛ «الم‌تر الی الّذین بدّلوا نعمت اللَّه کفراً». برادران افغانیِ ما گوش کنند! مبادا این آیه شامل حالشان باشد: «الم‌تر الی الّذین بدّلوا نعمت اللَّه کفراً و احلّوا قومهم دارالبوار(1)». برادران افغانی مواظب باشند! تا به حال ناشکری کردند؛ به جنگ داخلی روی آوردند و اختلاف و بکُش بکُش راه انداختند. بلایی بر سر شهرهای خودشان آوردند که روسها و کمونیستها نیاورده بودند. باید عملشان را اصلاح کنند و به راه حقّ و حساب برگردند. فراموش نکنند، این اسلام بود که توانست آنها را بر شوروی پیروز کند.
باری؛ در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساسِ هویّت و بیداریِ اسلامی که این انقلاب به‌وجود آورد، امروز جمعیتهای اسلامی حضور دارند، قوی‌اند و برای خودشان آینده دارند. اگر بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند.
1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 28
أَلَم تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ كُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ
ترجمه :
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :شجاعت امام علی(علیه السلام) در عمل به حق
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام), شجاعت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
این، آن علیِ درخشان تاریخ است؛ خورشیدی که قرنها درخشیده و روزبه‌روز درخشانتر شده است. این بزرگوار، هرجا که گوهر انسانی وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچ‌کس نبود. می‌فرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله(1)»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه‌ی وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگی خود به کار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود. هرچه نگاه می‌کنید، شجاعت است. از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره‌ی قطایعی که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء(2)»؛ به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من به ناحق کسانی به شما داده‌اند و مهریه زنانتان قرار داده‌اید، یا با پول فروش آن، کنیز خریده‌اید، ملاحظه نمی‌کنم و همه‌ی آنها را برمی‌گردانم. آن‌گاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها به‌وجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعه‌ی اسلامی نام و نشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که می‌توانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد.
1 ) خطبه 201 : از سخنان آن حضرت است در پايدارى در راه حق
أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ فَمَا كَانَ إِلَّا أَنْ خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ فِي الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ .
ترجمه :
اى مردم، در راه هدايت از كمى اهل آن وحشت نكنيد، كه مردم بر سر سفره‏اى گرد آمده‏اند كه زمان سيرى آن اندك، و مدّت گرسنگى آن طولانى است. اى مردم، جز اين نيست كه خشنودى و خشم است كه مردم را بر محورى جمع مى‏كند. غير اين نبود كه ناقه ثمود را يك نفر پى كرد، امّا عذاب خداوند همه را گرفت چون همگان به آن برنامه رضايت دادند، خداوند سبحان فرمود: «همه آن را پى كردند، پس همه پشيمان شدند». آن گاه سرزمين آنان بر اثر فرو رفتن صدا كرد مانند صداى فرورفتن آهن داغ در زمين نرم و هموار. اى مردم، هر كه راه راست و روشن را به پيمايد به آب رسد، و هر كه بيراهه رود در بيابان به سرگردانى افتد.

2 ) خطبه 15 : از سخنان آن حضرت است در رابطه با برگرداندن املاك بيت المال كه عثمان به ميل خودش به ديگران بخشيده بود
وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإِنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ .
ترجمه :
به خدا قسم اگر آن املاك را بيابم به مسلمين بر مى‏گردانم گر چه مهريه زنان شده باشد، يا با آن كنيزها خريده باشند. زيرا گشايش امور با عدالت است، كسى كه عدالت او را در مضيقه اندازد ظلم و ستم مضيقه بيشترى براى او ايجاد مى‏كند


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :شجاعت امام علی(علیه السلام) در مقابل عمل اشتباه نزدیکترین یاران
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام), عدالت, عبداللَّه بن عبّاس, شجاعت
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
کسی نمی‌تواند شجاعت علی علیه‌السّلام را داشته باشد. نزدیکترینِ انسانها به امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، جناب عبداللَّه بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محبّ واقعی آن حضرت بود. وقتی خطایی از آن بزرگوار سر زد - مقداری از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او می‌شود، برداشته و به مکّه رفته بود - امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام چنان نامه‌ای به وی نوشت که با خواندن آن، مو بر تن انسان راست می‌ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در نامه، خطاب به عبداللَّه‌بن‌عباس این است که «تو خیانت کردی!» آن‌گاه می‌فرماید: «فانّک ان لم تفعل»؛ اگر این کاری که گفتم نکنی، «ثمّ امکننی اللَّه منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لاُعذرنّ الی اللَّه فیک» پیش خدا درباره‌ی تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنی من سعی می‌کنم به‌خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «و لأضربنّک بسیفی الّذی ما ضربت به احداً الّا دخل النّار»؛ تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هرکس این شمشیر را زدم، وارد جهنّم شد! این جمله باز بالاتر است: «وَ واللَّه لو انّ الحسن والحسین فعلا مثل الّذی فعلت ما کانت لهما عندی هوادة»؛ به خدا سوگند، اگر این کاری را که تو کردی، حسن و حسین من بکنند، پیش من هیچ‌گونه عذری نخواهند داشت. «و لا ظفرا منّی باراده»؛ هیچ تصمیمی به نفع آنها نخواهم گرفت. «حتّی آخذ الحقّ منهما و اذیح الباطل انّ مظلمتهما»؛(1) حق را از آنها هم خواهم گرفت. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام با آن‌که می‌داند حسن و حسین معصومند؛ اما می‌گوید اگر چنین اتّفاقی هم - که نخواهد افتاد - بیفتد، من ترحّم نخواهم کرد. این شجاعت است.
البته این شیوه‌ی برخورد، عناوین گوناگونی دارد. از یک دیدگاه عدل است و از دیدگاه دیگر ملاحظه‌ی قانون و احترام به آن است؛ اما از دیدگاه دیگر هم، شجاعت و قدرت تسلّط بر نفس است.
1 ) نامه 41 : از نامه‏هاى آن حضرت است به يكى از كار گزارانش
أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي كُنْتُ أَشْرَكْتُكَ فِي أَمَانَتِي وَ جَعَلْتُكَ شِعَارِي وَ بِطَانَتِي وَ لَمْ يَكُنْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِي أَوْثَقَ مِنْكَ فِي نَفْسِي لِمُوَاسَاتِي وَ مُوَازَرَتِي وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَيَّ فَلَمَّا رَأَيْتَ الزَّمَانَ عَلَى ابْنِ عَمِّكَ قَدْ كَلِبَ وَ الْعَدُوَّ قَدْ حَرِبَ وَ أَمَانَةَ النَّاسِ قَدْ خَزِيَتْ وَ هَذِهِ الْأُمَّةَ قَدْ فَنَكَتْ وَ شَغَرَتْ قَلَبْتَ لِابْنِ عَمِّكَ ظَهْرَ الْمِجَنِّ فَفَارَقْتَهُ مَعَ الْمُفَارِقِينَ وَ خَذَلْتَهُ مَعَ الْخَاذِلِينَ وَ خُنْتَهُ مَعَ الْخَائِنِينَ فَلَا ابْنَ عَمِّكَ آسَيْتَ وَ لَا الْأَمَانَةَ أَدَّيْتَ وَ كَأَنَّكَ لَمْ تَكُنِ اللَّهَ تُرِيدُ بِجِهَادِكَ وَ كَأَنَّكَ لَمْ تَكُنْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ كَأَنَّكَ إِنَّمَا كُنْتَ تَكِيدُ هَذِهِ الْأُمَّةَ عَنْ دُنْيَاهُمْ وَ تَنْوِي غِرَّتَهُمْ عَنْ فَيْئِهِمْ فَلَمَّا أَمْكَنَتْكَ الشِّدَّةُ فِي خِيَانَةِ الْأُمَّةِ أَسْرَعْتَ الْكَرَّةَ وَ عَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ وَ اخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَيْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ الْمَصُونَةِ لِأَرَامِلِهِمْ وَ أَيْتَامِهِمُ اخْتِطَافَ الذِّئْبِ الْأَزَلِّ دَامِيَةَ الْمِعْزَى الْكَسِيرَةَ فَحَمَلْتَهُ إِلَى الْحِجَازِ رَحِيبَ الصَّدْرِ بِحَمْلِهِ غَيْرَ مُتَأَثِّمٍ مِنْ أَخْذِهِ كَأَنَّكَ لَا أَبَا لِغَيْرِكَ حَدَرْتَ إِلَى أَهْلِكَ تُرَاثَكَ مِنْ أَبِيكَ وَ أُمِّكَ فَسُبْحَانَ اللَّهِ أَ مَا تُؤْمِنُ بِالْمَعَادِ أَ وَ مَا تَخَافُ نِقَاشَ الْحِسَابِ أَيُّهَا الْمَعْدُودُ كَانَ عِنْدَنَا مِنْ أُولِي الْأَلْبَابِ كَيْفَ تُسِيغُ شَرَاباً وَ طَعَاماً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ تَأْكُلُ حَرَاماً وَ تَشْرَبُ حَرَاماً وَ تَبْتَاعُ الْإِمَاءَ وَ تَنْكِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُجَاهِدِينَ الَّذِينَ أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ هَذِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزَ بِهِمْ هَذِهِ الْبِلَادَ فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ مَا يَسُرُّنِي أَنَّ مَا أَخَذْتَهُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَلَالٌ لِي أَتْرُكُهُ مِيرَاثاً لِمَنْ بَعْدِي فَضَحِّ رُوَيْداً فَكَأَنَّكَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَى وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَى وَ عُرِضَتْ عَلَيْكَ أَعْمَالُكَ بِالْمَحَلِّ الَّذِي يُنَادِي الظَّالِمُ فِيهِ بِالْحَسْرَةِ وَ يَتَمَنَّى الْمُضَيِّعُ فِيهِ الرَّجْعَةَ وَ لاتَ حِينَ مَناصٍ .
ترجمه :
اما بعد، من تو را در امانتم (حكومت) شريك خود نمودم، و نسبت به خويش از همه نزديكتر قرار دادم، هيچ يك از خاندانم، براى موافقت و مدد كردن به من و رساندن امانت به سويم در نظر من مطمئن‏تر از تو نبود. چون ديدى زمانه بر پسر عمويت سخت شد، و دشمن بر او كينه ورزيد، و امانت مردم تباه شد، و اين امّت به فتنه دچار و به خونريزى دلير و پراكنده و بى‏پناه شدند، پيمانت را با پسر عمويت دگرگون نمودى، و همراه جدا شدگان از او جدا شدى، و با آنان كه دست از ياريش برداشتند همراه گشتى، و با خيانت كنندگان به او خيانت نمودى نه با پسر عمويت همراهى نمود، نه امانت را ادا كردى. گويا تلاش براى خدا نبود، و انگار از جانب پروردگارت حجّتى‏ نداشتى، و مثل اينكه در مقام بودى تا اين امت را به خاطر اموالشان فريب دهى، و قصد داشتى غافلگيرشان كرده و بيت المال آنان را غارت كنى. چون زمينه تشديد خيانت به امت برايت فراهم شد به سرعت حمله كرده، و به شتاب از جاى جستى، و آنچه توانستى از اموالى كه براى بيوه زنان و يتيمان نگهدارى مى‏شد مانند گرگ تيزرو كه بزغاله مجروح از پا افتاده را بر بايد ربودى، و آن مال را با خيال راحت به حجاز منتقل كردى، بدون اينكه در اين غارتگرى احساس گناه كنى دشمنت بى‏پدر باد، انگار ميراث رسيده از پدر و مادرت را به جانب خانواده‏ات بردى. سبحان اللّه آيا به قيامت ايمان ندارى و از حسابرسى خدا نمى‏ترسى اى كسى كه نزد ما از خردمندان شمرده مى‏شدى، چگونه آشاميدن و خوردن اين مال را بر خود گوارا مى‏دانى در حالى كه مى‏دانى حرام مى‏خورى و حرام مى‏آشامى كنيزان مى‏خرى، و با زنان ازدواج مى‏كنى آن هم از مال يتيمان و مساكين و مؤمنان‏ جهاد كننده‏اى كه خداوند اين اموال را به آنان بخشيده، و به وسيله آنان اين شهرها را حفظ كرده. از خدا پروا كن، به اين قوم اموالشان را برگردان، اگر بر نگردانى آن گاه خداوند به من قدرت دست يابى به تو را بدهد چنانت عقوبت كنم كه عذر خواهم نزد حق باشد، و با شمشيرم گردنت را بزنم شمشيرى كه احدى را با آن نزدم جز اينكه وارد جهنّم شد. به خدا قسم اگر حسن و حسينم آنچه را تو انجام دادى انجام مى‏دادند، از من نرمشى نمى‏ديدند، و به مرادى نمى‏رسيدند، تا اينكه حق را از آنان باز ستانم، و باطلى را كه از ستمشان به وجود آمده نابود سازم. به خداى جهانيان قسم آنچه از مال ايشان برده‏اى اگر برايم حلال بود شادم نمى‏كرد كه آن را براى اولادم به ارث گذارم. در اين غارتگرى آهسته بران، كه گويى به مرگ رسيده‏اى، و زير خاك دفن شده‏اى، و اعمالت بر تو عرضه شده آن هم در جايى كه ستمكار به حسرت فرياد بر مى‏دارد، و ضايع كننده عمر در خواست برگشت به دنيا دارد، در حالى كه آن زمان، زمان رهايى نيست


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : روشنفکری
کلیدواژه(ها) : روشنفکری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
زمانی این مملکت، این دانشگاه، این تهران، این پادگانها، این نیروهای مسلّح، این ادارات دولتی، این وزارتخانه‏ها، این دستگاه‏های اطّلاعاتی، همه و همه، تیول امریکا بود. امروز اگر این ملت در دورترین نقاط کشور، در کوره‏ده‏های این کشور، کسی را طرف‏دار امریکا ببیند، سایه‏اش را با تیر می‏زند. زمانی در این مملکت، ملتی وجود نداشت، آرایی وجود نداشت، مجلسی وجود نداشت، انتخاباتی وجود نداشت. همه چیز تشریفاتی، صوری، دروغی و تصنّعی بود. دوران پهلوی برای این ملت واقعاً دوران عجیبی بود. مثل اینکه کارخانه‏ی عظیمی را در داخل یک سالن درست کنند! وقتی نگاه می‏کنید می‏بینید کارخانه است و تجهیزات کارخانه است. وقتی نزدیک می‏روید، می‏بینید همه چیز از نایلون و از پلاستیک، بازیچه درست شده است. مانند عمارت عظیمی با مجسّمه‏ها و ستونها و سقفهای مرتفع، که آدم خیال کند کاخی عظیم است؛ اما وقتی نزدیک رفت، ببیند از برف درست کرده‏اند!

دانشگاه، جریان روشن‏فکری، مجلّه و روزنامه، مجلس و دولت، همه صوری بودند. فقط جریان دین که جریانی عمومی و مردمی بود، حقیقی بود، که به آن هم با نظر بغض و نفرت نگاه می‏شد. البته یک جریان کم‏رنگ‏تر و بسیار کوچک‏تر، به صورت وطن‏پرستی و میهن‏دوستی هم در گوشه و کنار وجود داشت. چنین وضعی برای این ملت درست کرده بودند. شما آمدید همه چیز را پایه‏گذاریِ اساسی کردید. امروز در این مملکت علم رشد می‏کند، صنعت رشد می‏کند، دانشگاه رشد می‏کند، شخصیت انسانها رشد می‏کند، افکار رشد می‏کند، آزادی- به معنای حقیقی کلمه- رشد می‏کند، تحصیلات رشد می‏کند. حرکت این ملت، آرام آرام، به جایی می‏رسد که جایگاه خود را در دنیا پیدا کند. دیروز کسی در دنیا به ملت ایران اعتنا نمی‏کرد. آن‏هایی که اینجا می‏آمدند، از خودِ این ملت حقّ توحّش می‏گرفتند! شما امروز یک ملت و دارای یک رأی مهمّید. در هر قضیه‏ی مهمِّ دنیا که ملت ایران با آن جدّاً مخالف باشد، آن قضیه پیش نمی‏رود. امروز این ملت و این نظام و این حکومت و این کشور بزرگ، بحمد اللّه در دنیا چنین وضعی دارند. جلوه‏ی ملت ایران چشمها را بتدریج متوجّه به خود می‏کند. شما این را به‏دست آورده‏اید. حال بگذار دشمن تحقیر کند و هرچه می‏خواهد بگوید.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : محاصره اقتصادی
کلیدواژه(ها) : محاصره اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ببینید چقدر فاصله است با انقلابی که شما به وجود آوردید و توانایی و کارآییِ معجزآسایی که انقلاب شما دارد. بنده، باز در همان دوران، به کشور دیگری رفتم که قبلًا مستعمره‏ی پرتغالی‏ها بود. آنجا هم ظاهراً هشت، نُه سال از انقلابشان می‏گذشت. رئیس‏جمهور آن کشور هم یکی از شخصیتهای معروف آن منطقه به شمار می‏رفت که البته اکنون از دنیا رفته است. در حال عبور از خیابانها، به نظرم رسید که مغازه‏ها خالی است. بعد، اعضای هیئت ما که خیابانها را گشته بودند، آمدند و گفتند در مغازه‏ها اصلًا جنسی نیست! چند قلم جنس، آن هم به مقدار کم و کوپنی وجود دارد. با گذشت هشت، نُه سال از انقلاب، هنوز مردم در نهایت عسرت زندگی می‏کردند. البته، در محاصره‏ی اقتصادی بودند؛ دشمنانی به آن‏ها هجوم می‏آوردند و مثل دیگر انقلابها، عرصه را بر آن‏ها تنگ کرده بودند. یک شب هم که برای ما مهمانی دادند، من دیدم آن آقا- که مردمش در گرسنگی به سر می‏بردند و مغازه‏های پایتختش خالی از جنس بود- با آن ملت و کشور و انقلاب، رفتاری مثل رفتار حکّام قبل از خودش داشت؛ همان حکّامی که علیهشان انقلاب کرده بود. رفتار او تداعی‏کننده‏ی رفتار همان سردار پرتغالی بود که در آنجا حکومت می‏کرده است؛ همان رفتار، همان تبختر و همان حالت کبریایی! برای ما تعجّب‏آور بود. آن روز بنده رئیس‏جمهور بودم. یک طلبه بودم، زندگی ما هم زندگی طلبگی بود. بالاتر از ما هم امام بزرگوار قرار داشت که زندگی‏اش مظهر صفا و سادگی بود و آن‏طور زندگی می‏کرد. ملت هم با آن عشق و علاقه، امام را واقعاً دوست می‏داشتند و حاضر بودند حتی جانهایشان را در راه او بدهند. غرض اینکه، انقلاب‏های دیگر این‏طور بوده‏اند. انقلاب ما واقعاً استثنایی بوده است؛ هم از لحاظ شعارها و هدفها، هم از لحاظ روشها، هم از لحاظ کیفیّتِ به قدرت رسیدن و نابود کردن دشمن و از بین بردن رژیم فاسد قبلی و هم از نظر استمرار راه و قوّت و قدرت سازندگی که از خود نشان داده است. این انقلاب، انصافاً از جهات مختلف فوق‏العاده است؛

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : محاصره اقتصادی
کلیدواژه(ها) : محاصره اقتصادی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اگر بتوانند چنین کاری بکنند، برای مسلمانان عالم تجربه می‏شود و می‏گویند: «خوب؛ چه فایده‏ای دارد! ما زحمت بکشیم، کشته بدهیم، این همه مشکل برای خود درست کنیم و آخرش هم بعد از پنج سال، ده سال، پانزده سال، مثل ایران شویم. جمهوری اسلامی از بین رفت، تمام شد.» این یک تجربه می‏شود. خطر از سر دشمن، به خیال خودش، برطرف می‏گردد. این تحلیل آن‏هاست. البته ما در این خصوص هم حرف داریم. اگر این کارِ نشدنی و رؤیای بی‏تعبیر؛ یعنی از بین بردن جمهوری اسلامی- العیاذ باللّه- روزی انجام گیرد، باز مشکل استکبار لاینحل باقی خواهد ماند؛ هرچند آن‏ها خیال می‏کنند مشکلشان حل خواهد شد. به این دلیل تلاش می‏کنند بلکه بتوانند این نظام را با محاصره‏ی اقتصادی، جنگ و تهدید، مضمحل کنند و از بین ببرند. تا کنون چندین بار هم تصمیم گرفتند کارهای خطرناک بکنند؛ اما دیدند نمی‏شود. به‏هرحال گیر کرده‏اند؛ مانده‏اند که با جمهوری اسلامی چه کنند!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :سبقت شجاعانه امام علی(علیه السلام) در بیعت بر مرگ با پیامبر(صلی الله علیه و آله)
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
نبیّ اکرم صلّی‌اللَّه‌علیه وآله‌وسلّم چندین بار به مناسبتهایی از مردم بیعت گرفت. یکی از این بیعتها که شاید از همه سختتر بود، «بیعت الشّجرة» یا بیعت رضوان در ماجرای حدیبیّه است. وقتی کار سخت شد، پیغمبر اکرم آن هزار و چند صد نفری را که دور و برش بودند، جمع کرد و فرمود: «از شما بر مرگ بیعت می‌گیرم. نباید فرار کنید. باید آن‌قدر بجنگید تا پیروز و یا کشته شوید!»(1) گمان می‌کنم آن حضرت جز همین یک بار، در هیچ جای دیگر چنین بیعتی از مسلمانان نگرفته است. باری؛ در میان آن جمعیت، همه رقم آدمی حضور داشت. آدمهای سست ایمان و - آن‌طور که نقل می‌کنند - آدمهای منافق در همین بیعت بودند. اوّلین کسی که بلند شد و گفت: «یا رسول‌اللَّه! بیعت می‌کنم» همین جوان نورس بود. جوانی بیست و چند ساله دستش را دراز کرد و گفت: «با تو بر مرگ بیعت می‌کنم.» بعد، دیگر مسلمانان تشجیع شدند و یکی پس از دیگری با پیغمبر بیعت کردند. آنهایی هم که دلشان نمی‌خواست، ناگزیر از بیعت شدند. «لقد رضی اللَّه عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشّجرة فعلم ما فی قلوبهم(2)».شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام این‌گونه بود.
1 )
إعلام الورى بأعلام الهدى‏ ، أمين الإسلام طبرسى‏  ص   96 ؛
بحارالأنوار،علامه مجلسی ج  20 ص 361

... و فيها كانت غزوة الحديبية فی ذی القعدة خرج ص فی ناس كثير من أصحابه يريد العمرة و ساق معه سبعين بدنة و بلغ ذلك المشركين من قريش فبعثوا خيلا ليصدوه عن المسجد الحرام و كان يرى أنهم لا يقاتلونه لأنه خرج فی الشهر الحرام و كان من أمر سهيل بن عمرو و أبی جندل ابنه و ما فعله رسول الله ما شك به من زعم أنه ما شك إلا يومئذ فی الدين و أتى بريد بن ورقاء إلى قريش فقال لهم يا معشر قريش خفضوا عليكم فإنه لم يأت يريد قتالكم و إنما يريد زيارة بيت الله الحرام فقالوا و الله ما نسمع منك و لا تحدث العرب أنه دخلها عنوة و لا نقبل منه إلا أن يرجع عنا ثم بعثوا إليه بكر بن حفص و خالد بن الوليد و صدوا الهدی و بعث عثمان بن عفان إلى أهل مكة يستأذنهم أن يدخل مكة معتمرا فأبوا أن يتركوه و احتبس فظن رسول الله ص أنهم قتلوه فقال لأصحابه أ تبايعونی على الموت فبايعوه تحت الشجرة على أن لا يفروا منه أبدا ثم إنهم بعثوا سهيل بن عمرو فقال يا أبا القاسم إن مكة حرمنا و عزنا و قد تسامعت العرب بك أنك قد غزوتناو متى ما تدخل علينا مكة عنوة تطمع فينا فنتخطف و إنا نذكرك الرحم فإن مكة بيضتك التی تفلقت من رأسك قال فما تريد قال أريد أن أكتب بينی و بينك هدنة على أن أخليها لك فی قابل فتدخلها و لا تدخلها بخوف و لا فزع و لا سلاح إلا سلاح الراكب السيف فی القراب و القوس فدعا رسول الله ص علی بن أبی طالب ع فأخذ أديما أحمر فوضعه على فخذه ثم كتب بسم الله الرحمن الرحيم فقال سهيل بن عمرو هذا كتاب بيننا و بينك يا محمد فافتحه بما نعرفه و اكتب باسمك اللهم فقال ص و اكتب باسمك اللهم و امح ما كتبت فقال ع لو لا طاعتك يا رسول الله لما محوت ...
ترجمه :
... در ذى القعده سال ششم حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله با گروه زيادى از اصحاب خود براى عمره بطرف مكه حركت كردند، و هفتاد عدد شتر نيز براى قربانى با خود ميبردند، خبر عزيمت پيغمبر به مشركين مكه رسيد و آنها هم تصميم گرفتند با آن حضرت مقابله كنند، و لذا سواران خود را فرستادند تا راه آن جناب را بگيرند. پيغمبر تصميم داشت در اين سفر با مشركين جنگ نكند و براى همين جهت در ماه حرام بطرف مكه بيرون شد، سهيل بن عمرو با پسرش ابو جندل در اين هنگام راجع به رسالت پيغمبر در ترديد افتادند، و در مذهب خود كه مشرك و بت پرست بودند به شك درآمدند. بريد بن ورقاء نزد گروهى از قريش رفت و گفت: اى جماعت آرام بگيريد و ساكت باشيد، محمد براى جنگيدن به مكه نمى‏آيد، وى در نظر گرفته خانه خدا را زيارت كند، مشركين گفتند: ما اين حرف را از شما قبول نميكنم!، فردا اعراب خواهند گفت: محمد بزور و قدرت داخل مكه شده است، و ما اكنون ميل داريم محمد برگردد و به مكه داخل نشود. پس از اين مشركين بكر بن حفص و خالد بن وليد را فرستادند و آنها راه شترانى را كه براى «هدى» در پيشاپيش حركت ميكردند بستند، عثمان بن عفان از اهل مكه اذن گرفت تا براى انجام عمره به مكه وارد شود، وى پس از اينكه به مكه داخل شد، مشركين او را حبس كردند و از بازگشت وى جلوگيرى نمودند، پيغمبر گمان كرد كه مشركين وى را كشته‏اند. در اين هنگام به اصحاب خود فرمود: آيا حاضريد به مرگ با من بيعت كنيد؟ اصحاب اطاعت كردند و در زير درختى اجتماع كردند و با آن جناب بيعت كردند كه از ميدان جنگ فرار نكنند، پس از اين جريان مشركين سهيل بن عمرو را خدمت حضرت رسول فرستادند و گفتند: يا ابا القاسم! مكه موجب عزت و شرافت و محل امن و آسايش بوده است، اينك ملت عرب اطلاع دارد كه شما با ما در حال جنگ هستى. اكنون اگر شما وارد مكه شويد گمان خواهند كرد كه ما عاجزشده‏ايم، ناگهان بر سر ما خواهند ريخت و ما را از بين خواهند برد، و ما به خواطر خويشاوندى كه با شما داريم آرزومنديم شما از تصميم خود منصرف شويد، زيرا كه مكه محل نشو و نماى شما بوده؛ و مانند اين است كه از بدن شما جدا شده باشد، حضرت به سهيل ابن عمرو فرمود: اينك مقصود شما از آمدن چيست؟ و مطلب از چه قرار است؟. سهيل عرض كرد: من تصميم دارم بين خود و شما قرار دادى بنويسم، تا شما در سال آينده بدون خوف و هراس و لشكركشی به مكه بيائيد، و اك

2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 18
لَقَد رَضِيَ اللَّهُ عَنِ المُؤمِنينَ إِذ يُبايِعونَكَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما في قُلوبِهِم فَأَنزَلَ السَّكينَةَ عَلَيهِم وَأَثابَهُم فَتحًا قَريبًا
ترجمه :
خداوند از مؤمنان -هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‌دانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود؛


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :با تمسخر دشمن سست نشوید!
کلیدواژه(ها) : نقشه دشمن
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
از اوّل انقلاب این‌طور بود که ملت ایران را تخطئه کنند. مسؤولان ایران و هر کس را که با آنها جدّیتر مخالف است، بیشتر تخطئه کنند. هر کاری که از آن بیشتر ضرر می‌بینند، بیشتر آن را به باد تمسخر بگیرند. رفتار با زن را مسخره کنند؛ دانشگاه را مسخره کنند؛ عبادت را مسخره کنند؛ نماز جماعت را مسخره کنند؛ مصرف نکردن مشروبات الکلی و اجرای حدود الهی را مسخره کنند.
 
عزیزان من! گاهی همین تمسخرها و تحقیر و توهین کردنها، آدمهای بزرگی را مستأصل و بیچاره می‌کند؛ آن‌طور که به اجبار همرنگ جماعت می‌شوند. آن‌وقت ابرقدرتها دستهایشان را روی دلشان می‌گذارند، مخفیانه قاه‌قاه می‌خندند که کارشان را پیش بردند و مانعی را از سرِ راه برداشتند! آن قدر فلان جریان انقلابی را در دنیا مسخره می‌کنند که علناً و صریحاً، آرمانها، آرزوها و شعارهای انقلابی خودش را پس بگیرد، یا تخطئه و یا حتّی مسخره کند. در صحنه‌ی سیاست جهانی دیده شد، کسی که در حضور دشمنانِ دیروز خودش ایستاد؛ به امروزِ خودش متلک گفت، برای این‌که همرنگ جماعت شود، و آنها خندیدند! البته چه آنها وقتی چنین چیزی را می‌بینند، دلشان را خوش می‌کنند و می‌گویند: به‌به! شما چقدر آدم متمدّن و چیزفهمی هستید! اما در واقع یک مانع را از پیش رو برداشته‌اند. بدین گونه موانع را از بین می‌برند.
این‌جاست که شیعه‌ی معتقد به علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام باید از شجاعت آن حضرت درس بگیرد. «لاتستوحشوا فی طریق‌الهدی لقلّة اهله»؛ (1)وحشت نکنید. از روگرداندن و اِعراض دشمن احساس تنهایی نکنید. از تمسخر دشمن درباره‌ی آنچه در دست شماست - که گوهر گرانبهایی است - عقیده‌تان سست نشود. شما گوهر گرانبهایی را در مشت گرفتید و کار عظیمی انجام دادید. گنجی تمام نشدنی را در داخل کشورِ خودتان کشف کردید، به اسلام رسیدید، به استقلال و آزادی رسیدید و توانستید خود را از یوغ قدرتها خارج کنید.
1 ) خطبه 201 : از سخنان آن حضرت است در پايدارى در راه حق
أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ فَمَا كَانَ إِلَّا أَنْ خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ فِي الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ .
ترجمه :
اى مردم، در راه هدايت از كمى اهل آن وحشت نكنيد، كه مردم بر سر سفره‏اى گرد آمده‏اند كه زمان سيرى آن اندك، و مدّت گرسنگى آن طولانى است. اى مردم، جز اين نيست كه خشنودى و خشم است كه مردم را بر محورى جمع مى‏كند. غير اين نبود كه ناقه ثمود را يك نفر پى كرد، امّا عذاب خداوند همه را گرفت چون همگان به آن برنامه رضايت دادند، خداوند سبحان فرمود: «همه آن را پى كردند، پس همه پشيمان شدند». آن گاه سرزمين آنان بر اثر فرو رفتن صدا كرد مانند صداى فرورفتن آهن داغ در زمين نرم و هموار. اى مردم، هر كه راه راست و روشن را به پيمايد به آب رسد، و هر كه بيراهه رود در بيابان به سرگردانى افتد.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :مثل امام علی(علیه السلام) شدن، امری محال
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث, نهج‌البلاغه

متن فیش :
هیچ‌کس ادّعا نکرده است که ما می‌توانیم مثل علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام حرکت کنیم. بی‌خود هم نباید به این و آن گفت که: «شما چرا مثل علی عمل نمی‌کنید؟» از قول امام سجّاد، زین‌العابدین علیه‌السّلام که خود او هم معصوم بود، روایت است که وقتی درباره‌ی عبادت ایشان صحبت کردند و سخن از عبادت امیرالمؤمنین به میان آمد، حضرت گریست و فرمود:«ما کجا، امیرالمؤمنین کجا! مگر ما می‌توانیم مثل علی باشیم؟»(1) تا کنون هیچ‌کس از بزرگان عالم نتوانسته است. نه ادّعا کرده، نه خیال کرده و نه چنین اشتباهی به مغز او راه پیدا کرده است که خواهد توانست مثل امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام حرکت یا کار کند. مهم این است که جهت، جهتِ امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام باشد. آن بزرگوار در نامه‌ای که به عثمان‌بن‌حنیف نوشت و در نهج‌البلاغه هست، بعد از آن‌که وضع زندگی خود را چنین شرح داد که «اَلا وَ اِنَّ اِمامَکُمْ قَد اکْتَفی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیْهِ»؛ اضافه فرمود: «اَلا وَ اِنَّکُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلی ذلِکَ»(2)؛ مبادا خیال کنید شما می‌توانید رفتاری مثل من داشته باشید.او یک رب النّوع است؛ یک وجود دست نیافتنی، ولی الگوست. سعی کنیم به سمت این الگو برویم.
1 )
شرح نهج البلاغه ،  ابن ابی الحدید  ج1 ص 27 ؛
بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 41 ص 149 ؛

«وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ كَانَ الْغَايَةُ فِی الْعِبَادَةِ أَيْنَ عِبَادَتُكَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّكَ قَالَ عِبَادَتِی عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّی كَعِبَادَةِ جَدِّی عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»
ترجمه :
« به علی بن حسین علیه السلام كه در نهایت عبادت كردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام كجاست؟ ایشان فرمودند كه عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا (ص) است.

2 ) نامه 45 : از نامه‏هاى آن حضرت است به عثمان بن حنيف انصارى، كار گزارش در بصره، وقتى به حضرت خبر رسيد او را به مهمانى دعوت كرده‏اند و او به آنجا رفته.
أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ : وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ . وَ مِنْ هَذَا الْكِتَابِ ، وَ هُوَ آخِرُهُ : إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ .
ترجمه :
اما بعد، اى پسر حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهايى پر از طعام كه به سويت آورده مى‏شده پذيراييت كرده‏اند، خيال نمى‏كردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند به لقمه‏اى كه بر آن دندان مى‏گذارى دقت كن، لقمه‏اى را كه حلال و حرامش بر تو روشن نيست بيرون افكن، و آنچه را مى‏دانى از راه‏هاى حلال به دست آمده بخور. معلومت باد كه هر مأمومى را امامى است كه به او اقتدا مى‏كند، و از نور علمش بهره مى‏گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد. به خدا قسم من از دنياى شما طلايى نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره‏اى برنداشته، و عوض اين جامه كهنه‏ام جامه كهنه ديگرى آماده نكرده‏ام آرى از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهى از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار كه در فردا جاى شخص در گور است، كه آثار آدمى در تاريكى آن از بين مى‏رود، و اخبارش پنهان مى‏گردد، گودالى كه اگر به گشادگى آن بيفزايند، و دستهاى گور كن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روى هم انباشته رخنه‏هايش را ببندد اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى‏دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر مى‏خواستم هر آينه مى‏توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته‏هاى ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد، يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد، يا چنان باشم كه گوينده‏اى گفته: «اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابى، و در اطراف تو شكم‏هايى باشد كه پوستى را براى خوردن آرزو كنند». آيا به اين قناعت كنم كه به من امير مؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شريك نباشم، يا در تلخى‏هاى زندگى الگويشان محسوب نشوم آفريده نشدم تا خوردن غذاهاى پاكيزه مرا سر گرم كند به مانند حيوان به آخور بسته كه همه انديشه‏اش علف خوردن است، يا چهار پاى رها شده كه كارش به هم زدن خاكروبه‏هاست، از علف‏هاى آن شكم را پر مى‏كند، و از منظور صاحبش از سير كردن او بى‏خبر مى‏باشد، هيهات از اينكه رهايم ساخته، يا بيكار و بيهوده‏ام گذاشته باشند، يا كشاننده عنان گمراهى باشم، يا در حيرت و سرگردانى بيراهه روم. انگار گوينده‏اى از شما مى‏گويد: اگر خوراك فرزند ابى طالب اين است پس ضعف و سستى او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع مى‏گردد بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‏تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‏تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‏تر، و خاموشى آنها ديرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختى هستيم كه از يك ريشه رسته، و چون ساعد و بازو مى‏باشيم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روى بر نگردانم، و اگر فرصت‏ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) مى‏روم، و خواهم كوشيد تا زمين را از اين موجود وارونه، و سرنگون كالبد (معاويه) پاك نمايم، تا سنگريزه‏ها از ميان دانه‏هاى درو شده بيرون رود. و از اين نامه است كه پايان آن است اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بيرون جستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم. كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را مغرور نمودى اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ساختم در رابطه با بندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاه‏هاى هلاكت انداختى، و پادشاهانى كه تسليم نابودى كردى و به سر چشمه‏هاى بلا وارد نمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد. هيهات هر كس گام در لغزشگاههايت نهد بلغزد، و هر كه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود، و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه‏هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو، به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى. قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى‏كنم، آنچنان نفس خويش را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه‏هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه‏اى كه آبش فرو رفته اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد، و رمه گوسپند كه از علف سير مى‏شود و به جانب خوابگاهش مى‏رود، على هم از توشه خود بخورد و بخوابد چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايان رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده، و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده‏هايشان‏ را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان حزب خدايند، و بدانيد كه حزب خدا رستگارانند». پسر حنيف از خدا پروا كن، و قرص‏هاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصى‏ات از آتش جهنم گردد


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : ارزش‌های انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : ارزش‌های انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من در عید نوروز امسال، همه‏ی آحاد مردم را به انضباط اجتماعی و اقتصادی دعوت کردم. حال زمان رعایت آن است. همه انضباط را رعایت کنند. همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیر قانونی نکنند؛ کار غیر اخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‏المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمان‏های انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‏تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین‏کننده‏ی حضور آحاد این ملتند. این‏ها می‏توانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدّتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‏ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطعِ طمع کند. مردم به کسی رأی خواهند داد و دنبال معرفی‏اش خواهند رفت که اطمینان پیدا کنند، متدیّن، پایبند و وفادار به آرمان‏های انقلاب است. این‏ها ملاک است. اگر کسی چنین افرادی را معرفی کند، از او خواهند پذیرفت. بنابراین، اوّلًا انتخابات مهمّ است و همه باید در آن شرکت کنند. ثانیاً کاری است که می‏تواند بدون اندک اشکالی انجام گیرد، کمااینکه بحمد اللّه تا به حال- در دوره‏های قبل نیز همین‏طور بوده است- خوب انجام گرفته است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : حقوق زن
کلیدواژه(ها) : حقوق زن
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساسِ هویّت و بیداریِ اسلامی که این انقلاب به وجود آورد، امروز جمعیتهای اسلامی حضور دارند، قوی‏اند و برای خودشان آینده دارند. اگر بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند. این‏ جمعیتها، مخالفان و دشمنان اسلام را تهدید می‏کنند؛ امریکا را دشمن می‏شمارند، دشمنان اسلام را دشمن می‏شمارند. این موضوع، بیشتر از همه چیز استکبار جهانی را خشمگین می‏کند. البته وقتی آمریکاییها، یا همدستانشان، یا شبکه‏ی صهیونیستی خبرگزاری‏ها و روزنامه‏نگاران دنیا، می‏خواهند علیه انقلاب و ملت ایران قلمفرسایی کنند یا حرف بزنند، تهمتهایی را ردیف می‏کنند و می‏گویند: شما ضدّ حقوق بشرید، حقوق زن را رعایت نمی‏کنید، می‏خواهید سلاح اتمی درست کنید و غیره. اما این‏ها ظاهری است؛ بهانه است. باطن قضیه این نیست. باطن قضیه همین موضوعی است که عرض کردم. این‏ها می‏گویند شما چرا موجب شده‏اید که در دنیا هرجا مسلمانی هست، احساس هویّت کند، بیدار شود، طلبکار شود و از حالت بره‏ای مطیع و رام و زیرکارد بیرون آید؟!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : انتخابات مجلس شورای اسلامی
کلیدواژه(ها) : انتخابات مجلس شورای اسلامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
رجحان این ملت به دلیل انتخاب راه خدا و ایمان بود؛ به سبب حضورش بود که «من کان للَّه کان اللَّه له(216)»؛ هر کس در خدمت اهداف الهی باشد، خدا کمکش می‌کند. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره(217)»؛ هر کس خدا را نصرت کند، خدا هم نصرتش می‌کند. تا به حال این‌طور بود. اگر خدا را نصرت نکنیم، قضیه به‌عکس و طور دیگری می‌شود و دشمن، مسلّط خواهد شد.
ملت عزیز! مواظب و مراقب باشید، راه خدا را گم نکنید. کشور ما افتخارش این بوده است که توانسته در طول مدت کمی، نهادهای قانونی را به‌وجود آورد و مجلس شورای اسلامی تشکیل دهد. چهار دوره‌ی این مجلس بحمداللَّه با خوبی و اقتدارِ تمام مشغول بوده و قانون گذاشته و وظایف خود را انجام داده است. حال هم انتخابات دوره‌ی پنجم در پیش است و مردم باید شرکت کنند. وظیفه و تکلیف شرعی است. مردم در انتخابات ریاست جمهوری، تشکیل دولت، شورای نگهبان، مجلس خبرگان و همه‌ی نهادهایی که برای این کشور لازم بود، مستقیم یا غیر مستقیم نقش داشتند و وظیفه‌ی خودشان را انجام دادند و این کشور و این نظام، هیچ‌وقت بی‌قانون، بی رئیس جمهور، بی‌مجلس و معطّل نماند. فقط در یک مورد دلخوشی دشمنان این بود که اگر امام بزرگِ این مردم از دنیا برود، چه خواهد شد. لابد کارها لنگ خواهد شد. اما، باز به همّت مردم و مسؤولان و کسانی که وظیفه داشتند و همچنین عموم مردم، بحمداللَّه خواسته‌ی آنها عملی نشد و کاری که باید انجام می‌گرفت، به بهترین وجهی انجام شد. بنابراین، افتخار ملت به این است.
عزیزان من! انتخابات در پیش است. من به شما عرض می‌کنم همه در انتخابات شرکت کنید. همه در روز رأی‌گیری برای نمایندگی مجلس، نامزد انتخاباتی مشخّص کنید و اسم آنها را در ورقه‌ها بنویسید و در صندوقهای انتخابات بیندازید. همه این کار را بکنند. بگردید آدمهای صالح را پیدا کنید.
مجلس شورای اسلامی، مهم است. مجلس شورای اسلامی، به اعتباری، حسّاسترین و مؤثّرترین نهاد قانونی کشور است. اگر نماینده‌ای بی‌علاقه به انقلاب و کشور و بی‌اعتقاد به قانون اساسی به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایش مهم نباشد؛ دشمنیهای استکبار جهانی را نفهمد، دلش بخواهد که از استکبار جهانی تملّق بگوید و در روزنامه‌ها و مجلّات وابسته به صهیونیستها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانی با سیاست نظام جمهوری اسلامی مخالفت کرد؛ چنین نماینده‌ای مجلس را خراب می‌کند، ملت را خراب می‌کند، کشور را هم خراب می‌کند؛ پس به‌درد نمی‌خورد. اگر نماینده‌ای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ به‌درد نمی‌خورد. اگر نماینده‌ای به مجلس برود که از مسائل کشور درک لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندی، آگاهی، سواد و معرفت لازم باشد، به‌درد نمی‌خورد. نمایندگی کار مهّمی است. من خواهش می‌کنم برادران و خواهرانی که - بینهم و بین‌اللَّه - می‌بینند این کار از عهده‌ی آنها برنمی‌آید، پیشقدم نشوند. البته این حرف ما موجب نشود که بعضی وسوسه‌شان بگیرد و احتیاطاً کنار بروند؛ نخیر. کسانی که احساس می‌کنند می‌توانند، وظیفه شرعی است که بیایند. همه چیز در این نظام الهی باید از راه تقرّب به پروردگار و قصد قربت حل شود. رأی هم که می‌دهید، انتخاب هم که می‌کنید، برای خدا باشد. انتخاب هم که می‌شوید، باز مسأله، عمل به تکلیف خدایی است. بنده هم که این‌جا حرف می‌زنم، باید به‌عنوان تکلیف خدایی حرف بزنم. آن کسانی هم که به مردم، نامزد انتخاباتی معرفی می‌کنند، آنها هم باید برای رضای الهی و مصالح این کشور این اقدام را انجام دهند. البته بحمداللَّه گروههای مختلف در این کشور همه به این انتخابات اظهار علاقه‌مندی و دعوت کرده‌اند. من از همه کسانی که در این کار، تلاشِ صحیح و منطبق بر اصول و ضوابط دارند، تشکّر می‌کنم. البته مردم هم می‌دانند بایستی به چه کسانی اعتماد کنند و از چه کسانی حرف بشنوند. هر کس افرادی را می‌شناسد و معرّفی آنها برایش اطمینان ایجاد می‌کند؛ یعنی احساس می‌کند که از لحاظ شرعی مشکلی ندارد، بر طبق معرفیها اقدام کند. ممکن است همه‌ی کاندیداها را نشناسد، یک عدّه هم معرفی می‌کنند. مهم، رعایت موازین است.
من در عید نوروز امسال، همه‌ی آحاد مردم را به انضباط اجتماعی و اقتصادی دعوت کردم. حال زمان رعایت آن است. همه انضباط را رعایت کنند. همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‌تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده‌ی حضور آحاد این ملتند. اینها می‌توانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدّتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‌ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطعِ طمع کند. مردم به کسی رأی خواهند داد و دنبال معرفی‌اش خواهند رفت که اطمینان پیدا کنند، متدیّن، پایبند و وفادار به آرمانهای انقلاب است. اینها ملاک است. اگر کسی چنین افرادی را معرفی کند، از او خواهند پذیرفت. بنابراین، اوّلاً انتخابات مهمّ است و همه باید در آن شرکت کنند. ثانیاً کاری است که می‌تواند بدون اندک اشکالی انجام گیرد، کمااین‌که بحمداللَّه تا به حال - در دوره‌های قبل نیز همین‌طور بوده است - خوب انجام گرفته است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :شجاعت امام علی(علیه‌السلام) در پذیرش دعوت اسلام
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام), شجاعت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
شما ماجرای سبقت در اسلام آوردن آن حضرت را نگاه کنید! علی هنگامی قبول دعوت کرد که همه به دعوت پشت کرده بودند و کسی جرأتِ اسلام آوردن نداشت. این یک نمونه‌ی شجاعت است. البته یک حادثه را که شما در نظر می‌گیرید - مثل همین حادثه - ممکن است از ابعاد گوناگون، برای خصوصیّات مختلف، مثال باشد که فعلاً از نظر شجاعانه بودنِ این کار به آن نگاه می‌کنیم. پیغمبر اکرم صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌علیه، در حال ابلاغ پیامی در یک جامعه بود که همه‌ی عوامل آن جامعه، ضدّ آن پیام محسوب می‌شدند. جهالت و نخوت مردم، اشرافیّت اشرافِ مسلّط بر مردم و منافع مادّی و طبقاتی‌شان، در مقابل آن پیام ایستاده بود. چنان پیامی در چنان جامعه‌ای چه شانسی داشت؟ پیغمبر اکرم چنان پیامی را مطرح فرمود و اوّل هم به سراغ نزدیکان خود رفت؛ چون خداوند به او فرموده بود: «و انذر عشیرتک الأقربین».(1) اما عموهای متکبّر، با سرهای پرنخوت و پربادِ غرور و بی‌اعتنا به حقایق، که در مقابل هر حرف حساب، بنای هوچیگری و تمسخر می‌گذاشتند، با این‌که پیامبر اکرم پاره‌ی تنشان بود و آنها هم عِرق و عصبیّت خویشاوندی داشتند - همه‌ی مردم آن روزگار چنین تعصّبی داشتند و برای یک خویشاوند گاهی ده سال می‌جنگیدند - چشمهایشان را پوشاندند و از او روی برگرداندند.
آری؛ هنگامی که آن خویشاوند، مشعل اسلام را بر سر دست بلند کرد، بی‌اعتنایی کردند، اهانت کردند، تحقیر کردند، مسخره کردند. اما علی که نوجوانی بیش نبود، به‌پا خاست و گفت پسرعمو! من ایمان می‌آورم. البته وی قبلاً ایمان آورده بود؛ اما در جلسه‌ی خانوادگی، ایمان خود را علنی کرد. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، آن مؤمنی است که در طول مدت سیزده سال بعثت، جز همان چند روز اوّل، هرگز ایمانش مخفی نبود. دیگر مسلمانان، چند سال ایمان مخفی داشتند؛ اما همه می‌دانستند که علی از اوّل ایمان آورده است.
این را درست در ذهنتان تصوّر کنید: در و همسایه اهانت می‌کنند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیری می‌کنند، شاعر مسخره می‌کند، خطیب مسخره می‌کند، پولدار مسخره می‌کند، آدم پست و رذل اهانت می‌کند؛ ولی انسانی نوجوان در میان امواج سهمگینِ مخالف، محکم و استوار مثل کوه می‌ایستد و می‌گوید: «من خدا و این راه را شناخته‌ام» و برآن پافشاری می‌کند. شجاعت این است.
1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 214
وَأَنذِر عَشيرَتَكَ الأَقرَبينَ
ترجمه :
و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :حضور مردم، مصداق نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, حضور مردم در صحنه, نظام جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
نظام اسلامی چیزی دارد که بمب و حمله‌ی خارجی و مانند آنها بر آن کارگر نیست؛ بلکه آن را مستحکم‌تر می‌کند و آن «مردم» است. نظام اسلامی مردم را دارد. تا مردم با نظام اسلامی‌اند؛ تا مردم اگر ببینند سر و صدایی است، پنجره‌ها را باز می‌کنند ببینند چه خبر است و اگر به‌وجود آنها احتیاج است بروند؛ تا جوانان به مسائل انقلاب، احساس حمیّت می‌کنند؛ تا سیاست جزو زندگی مردم است؛ دانشگاه سیاسی است، بازار سیاسی است، جامعه‌ی روحانیت سیاسی است و همه و همه در مسائل سیاسی دخالت می‌کنند، نظر می‌دهند و تحلیل می‌کنند، کاری از امریکا و غیرامریکا و بمب اتم و تجهیزات و فنآوری و پول و دلار و غیره برنخواهد آمد. این، بخش اوّلِ قضیه.
بنابر این؛دشمن نمی‌تواند هیچ کاری بکند. اما اگر این نظام اسلامی، مردم را از دست بدهد؛ مردم بی‌توجّه و دلسرد شوند، ایمانشان سست شود، به فکر زندگی شخصی خودشان بیفتند؛ هر کسی بگوید ما چند سال در خدمت انقلاب بودیم، دیگر بس است، برویم سراغ کارمان؛ تاجر برای تجارت خود، کاسب برای کسب خود، زارع برای زراعت خود، دانشجو و طلبه برای درس خود و آن یکی برای تبلیغ خود، ارزش بیشتری قائل شوند، مسائل کشور و انقلاب، البته آسیب‌پذیر است. ما از آسمان که نیفتاده‌ایم! ما ذاتاً که بر ملتهای دیگر؛ امّتهای تاریخ و گذشتگان خودمان، رجحانی نداریم. رجحان این ملت به دلیل انتخاب راه خدا و ایمان بود؛ به سبب حضورش بود که «من کان للَّه کان اللَّه له»؛(1) هر کس در خدمت اهداف الهی باشد، خدا کمکش می‌کند. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛(2) هر کس خدا را نصرت کند، خدا هم نصرتش می‌کند. تا به حال این‌طور بود. اگر خدا را نصرت نکنیم، قضیه به‌عکس و طور دیگری می‌شود و دشمن، مسلّط خواهد شد.
1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 ؛
روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج‏13 195؛ 
الوافی، فیض كاشانی، ج ‏8، ص 784 ؛

كما ورد من‏ كان‏ لله‏ كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس‏.
ترجمه :
هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.

2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : حقوق بشر
کلیدواژه(ها) : حقوق بشر
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساس هویت و بیداری اسلامی که این انقلاب به‌وجود آورد، امروز جمعیتهای اسلامی حضور دارند، قوی‌اند و برای خودشان آینده دارند. اگر بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند. این جمعیتها، مخالفان و دشمنان اسلام را تهدید می‌کنند؛ امریکا را دشمن می‌شمارند، دشمنان اسلام را دشمن می‌شمارند. این موضوع، بیشتر از همه چیز استکبار جهانی را خشمگین می‌کند. البته وقتی امریکاییها، یا همدستانشان، یا شبکه‌ی صهیونیستی خبرگزاریها و روزنامه نگاران دنیا، می‌خواهند علیه انقلاب و ملت ایران قلمفرسایی کنند یا حرف بزنند، تهمتهایی را ردیف می‌کنند و می‌گویند: شما ضد حقوق بشرید، حقوق زن را رعایت نمی‌کنید، می‌خواهید سلاح اتمی درست کنید و غیره. اما اینها ظاهری است؛ بهانه است. باطن قضیه این نیست. باطن قضیه همین موضوعی است که عرض کردم. اینها می‌گویند شما چرا موجب شده‌اید که در دنیا هرجا مسلمانی هست، احساس هویت کند، بیدار شود، طلبکار شود و از حالت بره‌ای مطیع و رام و زیرکارد بیرون آید؟!

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : اتکای نظام اسلامی به مردم, نقاط قوت جمهوری اسلامی, مردم ایران, نظام جمهوری اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : اتکای نظام اسلامی به مردم, نقاط قوت جمهوری اسلامی, مردم ایران, نظام جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
نظام اسلامی چیزی دارد که بمب و حمله‌ی خارجی و مانند آنها بر آن کارگر نیست؛ بلکه آن را مستحکم‌تر می‌کند و آن «مردم» است. نظام اسلامی مردم را دارد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : مجلس شورای اسلامی
کلیدواژه(ها) : مجلس شورای اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مجلس شورای اسلامی، به اعتباری، حسّاسترین و مؤثّرترین نهاد قانونی کشور است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : مردم ایران, ملت ایران(مخاطب)
کلیدواژه(ها) : مردم ایران, ملت ایران(مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این ملت، ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دشمن نمی‏تواند هیچ کاری بکند. اما اگر این نظام اسلامی، مردم را از دست بدهد؛ مردم بی‏توجّه و دلسرد شوند، ایمانشان سست شود، به فکر زندگی شخصی خودشان بیفتند؛ هرکسی بگوید ما چند سال در خدمت انقلاب بودیم، دیگر بس است، برویم سراغ کارمان؛ تاجر برای تجارت خود، کاسب برای کسب خود، زارع برای زراعت خود، دانشجو و طلبه برای درس خود و آن یکی برای تبلیغ خود، ارزش بیشتری قائل شوند، مسائل کشور و انقلاب، البته آسیب‏پذیر است. ما از آسمان که نیفتاده‏ایم! ما ذاتاً که بر ملتهای دیگر؛ امّتهای تاریخ و گذشتگان خودمان، رجحانی نداریم. رجحان این ملت به دلیل انتخاب راه خدا و ایمان بود؛ به سبب حضورش بود که «من کان للّه کان الله له»؛ هرکس در خدمت اهداف الهی باشد، خدا کمکش می‏کند. «و لینصرنّ الله من ینصره»؛ هرکس خدا را نصرت کند، خدا هم نصرتش می‏کند. تا به حال این‏طور بود. اگر خدا را نصرت نکنیم، قضیه به‏عکس و طور دیگری می‏شود و دشمن، مسلّط خواهد شد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : نامزد اصلح
کلیدواژه(ها) : نامزد اصلح
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عزیزان من! انتخابات در پیش است. من به شما عرض می‏کنم همه در انتخابات شرکت کنید. همه در روز رأی‏گیری برای نمایندگی مجلس، نامزد انتخاباتی مشخّص کنید و اسم آن‏ها را در ورقه‏ها بنویسید و در صندوقهای انتخابات بیندازید. همه این کار را بکنند. بگردید آدم‏های صالح را پیدا کنید.
مجلس شورای اسلامی، مهم است. مجلس شورای اسلامی، به اعتباری، حسّاس‏ترین و مؤثّرترین نهاد قانونی کشور است. اگر نماینده‏ای بی‏علاقه به انقلاب و کشور و بی‏اعتقاد به قانون اساسی به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایش مهم نباشد؛ دشمنیهای استکبار جهانی را نفهمد، دلش بخواهد که از استکبار جهانی تملّق بگوید و در روزنامه‏ها و مجلّات وابسته به صهیونیستها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانی با سیاست نظام جمهوری اسلامی مخالفت کرد؛ چنین نماینده‏ای مجلس را خراب می‏کند، ملت را خراب می‏کند، کشور را هم خراب می‏کند؛ پس به‏درد نمی‏خورد. اگر نماینده‏ای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آن‏ها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت،
قرض خود را ادا کند؛ به‏درد نمی‏خورد. اگر نماینده‏ای به مجلس برود که از مسائل کشور درک لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندی، آگاهی، سواد و معرفت لازم باشد، به‏درد نمی‏خورد. نمایندگی کار مهمّی است. من خواهش می‏کنم برادران و خواهرانی که- بینهم و بین اللّه- می‏بینند این کار از عهده‏ی آن‏ها برنمی‏آید، پیش‏قدم نشوند. البته این حرف ما موجب نشود که بعضی وسوسه‏شان بگیرد و احتیاطاً کنار بروند؛ نخیر. کسانی که احساس می‏کنند می‏توانند، وظیفه شرعی است که بیایند. همه چیز در این نظام الهی باید از راه تقرّب به پروردگار و قصد قربت حل شود. رأی هم که می‏دهید، انتخاب هم که می‏کنید، برای خدا باشد. انتخاب هم که می‏شوید، باز مسئله، عمل به تکلیف خدایی است. بنده هم که اینجا حرف می‏زنم، باید به‏عنوان تکلیف خدایی حرف بزنم. آن کسانی هم که به مردم، نامزد انتخاباتی معرفی می‏کنند، آن‏ها هم باید برای رضای الهی و مصالح این کشور این اقدام را انجام دهند. البته بحمد اللّه گروههای مختلف در این کشور همه به این انتخابات اظهار علاقه‏مندی و دعوت کرده‏اند. من از همه کسانی که در این کار، تلاشِ صحیح و منطبق بر اصول و ضوابط دارند، تشکّر می‏کنم. البته مردم هم می‏دانند بایستی به چه کسانی اعتماد کنند و از چه کسانی حرف بشنوند. هرکس افرادی را می‏شناسد و معرّفی آن‏ها برایش اطمینان ایجاد می‏کند؛ یعنی احساس می‏کند که از لحاظ شرعی مشکلی ندارد، برطبق معرفیها اقدام کند. ممکن است همه‏ی کاندیداها را نشناسد، یک عدّه هم معرفی می‏کنند. مهم، رعایت موازین است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : انضباط اجتماعی
کلیدواژه(ها) : انضباط اجتماعی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من در عید نوروز امسال، همه آحاد مردم را به انضباط اجتماعی و اقتصادی دعوت کردم. حال زمان رعایت آن است. همه انضباط را رعایت کنند. همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‏المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‏تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده حضور آحاد این ملتند. اینها می‏توانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدّتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‏ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطعِ طمع کند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :از بیت المال سوء استفاده نشود
کلیدواژه(ها) : سوء استفاده از بیت المال
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب می‌تواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : مصالح ملّی
کلیدواژه(ها) : مصالح ملّی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مجلس شورای اسلامی، مهم است. مجلس شورای اسلامی، به اعتباری، حسّاسترین و مؤثّرترین نهاد قانونی كشور است. اگر نماینده‌ای بی‌علاقه به انقلاب و كشور و بی‌اعتقاد به قانون اساسی به مجلس راه پیدا كند كه مصالح این كشور برایش مهم نباشد؛ دشمنیهای استكبار جهانی را نفهمد، دلش بخواهد كه از استكبار جهانی تملّق بگوید و در روزنامه‌ها و مجلّات وابسته به صهیونیستها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانی با سیاست نظام جمهوری اسلامی مخالفت كرد؛ چنین نماینده‌ای مجلس را خراب می‌كند، ملت را خراب می‌كند، كشور را هم خراب می‌كند؛ پس به‌درد نمی‌خورد. اگر نماینده‌ای بر سرِ كار آید كه قبل از ورود به مجلس، خود را وامدار دیگران كرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا كند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس كه رفت، قرض خود را ادا كند؛ به‌درد نمی‌خورد. اگر نماینده‌ای به مجلس برود كه از مسائل كشور درك لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندی، آگاهی، سواد و معرفت لازم باشد، به‌درد نمی‌خورد. نمایندگی كار مهّمی است. من خواهش می‌كنم برادران و خواهرانی كه - بینهم و بین اللَّه - می‌بینند این كار از عهده آنها برنمی‌آید، پیشقدم نشوند. البته این حرف ما موجب نشود كه بعضی وسوسه‌شان بگیرد و احتیاطاً كنار بروند؛ نخیر. كسانی كه احساس می‌كنند می‌توانند، وظیفه شرعی است كه بیایند. همه چیز در این نظام الهی باید از راه تقرّب به پروردگار و قصد قربت حل شود. رأی هم كه می‌دهید، انتخاب هم كه می‌كنید، برای خدا باشد. انتخاب هم كه می‌شوید، باز مسأله، عمل به تكلیف خدایی است. بنده هم كه این‌جا حرف می‌زنم، باید به‌عنوان تكلیف خدایی حرف بزنم. آن كسانی هم كه به مردم، نامزد انتخاباتی معرفی می‌كنند، آنها هم باید برای رضای الهی و مصالح این كشور این اقدام را انجام دهند. البته بحمداللَّه گروههای مختلف در این كشور همه به این انتخابات اظهار علاقه‌مندی و دعوت كرده‌اند. من از همه كسانی كه در این كار، تلاشِ صحیح و منطبق بر اصول و ضوابط دارند، تشكّر می‌كنم. البته مردم هم می‌دانند بایستی به چه كسانی اعتماد كنند و از چه كسانی حرف بشنوند. هر كس افرادی را می‌شناسد و معرّفی آنها برایش اطمینان ایجاد می‌كند؛ یعنی احساس می‌كند كه از لحاظ شرعی مشكلی ندارد، بر طبق معرفیها اقدام كند. ممكن است همه كاندیداها را نشناسد، یك عدّه هم معرفی می‌كنند. مهم، رعایت موازین است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : مشارکت مردم
کلیدواژه(ها) : مشارکت مردم
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
عزیزان من! انتخابات در پیش است. من به شما عرض می‌كنم همه در انتخابات شركت كنید. همه در روز رأی‌گیری برای نمایندگی مجلس، نامزد انتخاباتی مشخّص كنید و اسم آن‌ها را در ورقه‌ها بنویسید و در صندوقهای انتخابات بیندازید. همه این كار را بكنند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : قدرت تحلیل سیاسی
کلیدواژه(ها) : قدرت تحلیل سیاسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شما خیال نكنید امریكا از لحاظ قدرت مادّی ضعیف است؛ نخیر! قوی است و همه چیز دارد؛ اما چیزهایی كه او دارد، بر آنچه كه این انقلاب دارد، كارگر نیست. آن امكانات، رژیمی را تهدید می‌كند كه با كودتا روی كار آمده است و یا با مردم خود ارتباط ندارد. نظام اسلامی چیزی دارد كه بمب و حمله خارجی و مانند آنها بر آن كارگر نیست؛ بلكه آن را مستحكم‌تر می‌كند و آن «مردم» است. نظام اسلامی مردم را دارد. تا مردم با نظام اسلامی‌اند؛ تا مردم اگر ببینند سروصدایی است، پنجره‌ها را باز می‌كنند ببینند چه خبر است و اگر به‌وجود آنها احتیاج است بروند؛ تا جوانان به مسائل انقلاب، احساس حمیّت می‌كنند؛ تا سیاست جزو زندگی مردم است؛ دانشگاه سیاسی است، بازار سیاسی است، جامعه روحانیت سیاسی است و همه و همه در مسائل سیاسی دخالت می‌كنند، نظر می‌دهند و تحلیل می‌كنند، كاری از امریكا و غیرامریكا و بمب اتم و تجهیزات و فنآوری و پول و دلار و غیره برنخواهد آمد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : انقلاب کبیر اسلامی ایران
کلیدواژه(ها) : انقلاب کبیر اسلامی ایران
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من مطلب را این‌طور می‌خواهم آغاز كنم كه انقلاب بزرگ اسلامی ایران، حقیقتاً انقلابی استثنایی بود. ما انقلابهای دیگری را، هم در تاریخ خوانده‌ایم و هم در زمان خودمان مشاهده كرده‌ایم. كاش شما مردم عزیزمان با كتابها و نوشته‌های تاریخی، بیشتر اُنس می‌گرفتید و آنچه را كه من می‌خواهم در چند كلمه برایتان عرض كنم، خودتان در كتابها و تفاصیل مطالعه می‌كردید كه چیزی جای آن را نمی‌گیرد. واقعاً این انقلاب با انقلابهای دیگر فرق داشت. این فرق، هم در چگونگی به‌وجود آمدن آن و هم در انگیزه به‌وجود آمدن حركت مردم دیده می‌شود. از جنبه دوم می‌توانیم آن را مثلاً با انقلاب اكتبر روسیه كه ماجرای هفتاد، هشتاد ساله كمونیستی از بطن آن برخاست، مقایسه كنیم تا ببینید آن انقلاب و شورش مردمی، چطور و با چه شعارهایی به‌وجود آمد. در جریان آن انقلاب چقدر فاجعه آفرینی شد؛ این‌جا چگونه بود. اصلاً تفاوت از زمین تا آسمان است. البته این مقایسه با انقلابهایی است كه مردمی هستند؛ چون آن انقلاب هم مردمی بود. قبل از آن هم انقلاب كبیر فرانسه بود كه اسمش انقلاب است؛ اما در واقع كودتایی نظامی به‌شمار می‌رفت و واقعاً فاصله‌اش با انقلاب به قدری است كه اصلاً نمی‌شود این دو را با هم مقایسه كرد. انقلاب ما از نظر عظمت، سلامت، طهارت، دوری و اجتناب از گمراهیها و فاجعه آفرینیهایی كه در شورشهای مردمی همه جا دیده می‌شود و از نظر استمرار و نیز تواناییها و اقتدار و كارهایی كه انجام داد، انقلاب عجیبی است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : ارزش‌های انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلابی
کلیدواژه(ها) : ارزش‌های انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلابی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر ارزشهاى انقلابى فراموش شد، هيچ قدرتى نخواهد توانست مشكلات اين كشور را برطرف كند و آن را بسازد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : ارزش‌های انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلابی, شعارهای انقلاب اسلامی, حضور مردم در صحنه, آرمانخواهی
کلیدواژه(ها) : ارزش‌های انقلاب اسلامی, ارزش‌های انقلابی, شعارهای انقلاب اسلامی, حضور مردم در صحنه, آرمانخواهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ارزشها و شعارهاى انقلابى، ابزارهاى حركت و تضمين‌كننده‌ى حضور آحاد اين ملتند. اين‌ها مى‌توانند كشور را نجات دهند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :تبیین شجاعت امیرالمومنین(ع) در عرصه های مختلف زندگی
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام, قاطعیت امیر المومنین(علیه السلام), حضرت علی (علیه‌السلام), زندگی امیرالمؤمنین(علیه السلام), دوران امیرالمؤمنین (علیه السلام), عدالت امیرالمومنین (علیه السلام)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام که بزرگترینِ شجاعان بود، در میدان جنگ هرگز به هیچ دشمنى پشت نکرد. این، ارزش کمى نیست. شما در داستان جنگهاى صدر اسلام - در جنگ خندق که همه به خود لرزیدند و على جلو رفت؛ در فتح خیبر، در احد، در بدر و در حُنین - شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را مى‌بینید. آن حضرت در بعضى از این جنگها، بیست‌وچهار ساله بوده، در بعضى جنگها بیست‌وپنج ساله بوده و در بعضى جنگها سى سال بیشتر نداشته است. یک جوان بیست و هفت، هشت ساله، با شجاعت خود در میدان جنگ، اسلام را پیروز کرد و آن عظمتها را آفرید. این، مربوط به شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در میدان جنگ بود. اما من عرض مى‌کنم: اى علىِ بزرگ! اى محبوب خدا! شجاعت تو در میدان زندگى به مراتب از شجاعت تو در میدان جنگ بالاتر بود. از چه وقت؟ از نوجوانى. شما ماجراى سبقت در اسلام آوردن آن حضرت را نگاه کنید! على هنگامى قبول دعوت کرد که همه به دعوت پشت کرده بودند و کسى جرأتِ اسلام آوردن نداشت. این یک نمونه‌ى شجاعت است. البته یک حادثه را که شما در نظر مى‌گیرید - مثل همین حادثه - ممکن است از ابعاد گوناگون، براى خصوصیّات مختلف، مثال باشد که فعلاً از نظر شجاعانه بودنِ این کار به آن نگاه مى‌کنیم. پیغمبر اکرم صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌علیه، در حال ابلاغ پیامى در یک جامعه بود که همه‌ى عوامل آن جامعه، ضدّ آن پیام محسوب مى‌شدند. جهالت و نخوت مردم، اشرافیّت اشرافِ مسلّط بر مردم و منافع مادّى و طبقاتى‌شان، در مقابل آن پیام ایستاده بود. چنان پیامى در چنان جامعه‌اى چه شانسى داشت؟ پیغمبر اکرم چنان پیامى را مطرح فرمود و اوّل هم به سراغ نزدیکان خود رفت؛ چون خداوند به او فرموده بود: «و انذر عشیرتک الأقربین». اما عموهاى متکبّر، با سرهاى پرنخوت و پربادِ غرور و بى‌اعتنا به حقایق، که در مقابل هر حرف حساب، بناى هوچیگرى و تمسخر مى‌گذاشتند، با این‌که پیامبر اکرم پاره‌ى تنشان بود و آنها هم عِرق و عصبیّت خویشاوندى داشتند - همه‌ى مردم آن روزگار چنین تعصّبى داشتند و براى یک خویشاوند گاهى ده سال مى‌جنگیدند - چشمهایشان را پوشاندند و از او روى برگرداندند.
آرى؛ هنگامى که آن خویشاوند، مشعل اسلام را بر سر دست بلند کرد، بى‌اعتنایى کردند، اهانت کردند، تحقیر کردند، مسخره کردند. اما على که نوجوانى بیش نبود، به‌پا خاست و گفت پسرعمو! من ایمان مى‌آورم. البته وى قبلاً ایمان آورده بود؛ اما در جلسه‌ى خانوادگى، ایمان خود را علنى کرد. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، آن مؤمنى است که در طول مدت سیزده سال بعثت، جز همان چند روز اوّل، هرگز ایمانش مخفى نبود. دیگر مسلمانان، چند سال ایمان مخفى داشتند؛ اما همه مى‌دانستند که على از اوّل ایمان آورده است.
این را درست در ذهنتان تصوّر کنید: در و همسایه اهانت مى‌کنند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیرى مى‌کنند، شاعر مسخره مى‌کند، خطیب مسخره مى‌کند، پولدار مسخره مى‌کند، آدم پست و رذل اهانت مى‌کند؛ ولى انسانى نوجوان در میان امواج سهمگینِ مخالف، محکم و استوار مثل کوه مى‌ایستد و مى‌گوید: «من خدا و این راه را شناخته‌ام» و برآن پافشارى مى‌کند. شجاعت این است. در تمام مراحل زندگى امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این شجاعت نمایان بود. در مکّه این شجاعت بود. در مدینه این شجاعت بود. در بیعت با پیغمبر این شجاعت بود.
نبىّ اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه وآله‌وسلّم چندین بار به مناسبتهایى از مردم بیعت گرفت. یکى از این بیعتها که شاید از همه سختتر بود، «بیعت الشّجرة» یا بیعت رضوان در ماجراى حدیبیّه است. وقتى کار سخت شد، پیغمبر اکرم آن هزار و چند صد نفرى را که دور و برش بودند، جمع کرد و فرمود: «از شما بر مرگ بیعت مى‌گیرم. نباید فرار کنید. باید آن‌قدر بجنگید تا پیروز و یا کشته شوید!» گمان مى‌کنم آن حضرت جز همین یک بار، در هیچ جاى دیگر چنین بیعتى از مسلمانان نگرفته است. بارى؛ در میان آن جمعیت، همه رقم آدمى حضور داشت. آدمهاى سست ایمان و - آن‌طور که نقل مى‌کنند - آدمهاى منافق در همین بیعت بودند. اوّلین کسى که بلند شد و گفت: «یا رسول‌اللَّه! بیعت مى‌کنم» همین جوان نورس بود. جوانى بیست و چند ساله دستش را دراز کرد و گفت: «با تو بر مرگ بیعت مى‌کنم.» بعد، دیگر مسلمانان تشجیع شدند و یکى پس از دیگرى با پیغمبر بیعت کردند. آنهایى هم که دلشان نمى‌خواست، ناگزیر از بیعت شدند. «لقد رضى اللَّه عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشّجرة فعلم ما فى قلوبهم».
شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام این‌گونه بود. در زمان پیغمبر، هرگاه که جاى اظهار وجودِ جوهر انسانى بود، آن بزرگوار جلو مى‌آمد و در همه کارهاى دشوار سبقت مى‌گرفت. روایت است که مردى نزد عبداللَّه‌بن‌عمر رفت و گفت: «من على را دشمن مى‌دارم.» شاید از آن‌جایى که مى‌دانست آن خانواده چندان میانه‌اى با على ندارند، خواست مثلاً خودشیرینى کند. عبداللَّه‌بن‌عمر گفت: «ابغضک اللَّه. اتبغض رجلاً سابقة من سوابقه خیر من الدّنیا و مافیها»؛ خدا تو را دشمن بدارد! آیا با مردى دشمنى مى‌کنى که سابقه‌اى از سوابق او معادل با همه دنیا و مافیها و بهتر از همه دنیا و مافیهاست؟
این، آن امیرالمؤمنینِ بزرگ است. این، آن علىِ درخشان تاریخ است؛ خورشیدى که قرنها درخشیده و روزبه‌روز درخشانتر شده است. این بزرگوار، هرجا که گوهر انسانى وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچ‌کس نبود. مى‌فرمود: «لا تستوحشوا فى طریق الهدى لِقِلَّة اهله»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتى راه درست را تشخیص دادید، با همه‌ى وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود؛ منطقى شجاعانه که آن را در زندگى خود به کار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود. هرچه نگاه مى‌کنید، شجاعت است. از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره‌ى قطایعى که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء»؛ به خدا اگر ببینم املاکى را که قبل از من به ناحق کسانى به شما داده‌اند و مهریه زنانتان قرار داده‌اید، یا با پول فروش آن، کنیز خریده‌اید، ملاحظه نمى‌کنم و همه‌ى آنها را برمى‌گردانم. آن‌گاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها به‌وجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانى که در جامعه‌ى اسلامى نام و نشانى داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که مى‌توانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایى وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتى راه خدا را تشخیص داد، ملاحظه‌ى احدى را نکرد. این شجاعت است. در مقابل خویشاوندان خود نیز ملاحظه نکرد. گفتنِ این حرفها آسان است؛ اما عمل کردن به آنها بسیار سخت و عظیم است. زمانى ما این مطالب را به‌عنوان سرمشقهاى زندگى على علیه‌السّلام بیان مى‌کردیم و باید حقیقت قضیه را اعتراف کنم که درست به عمق این مطالب پى نمى‌بردیم. اما امروز که وظیفه‌ى حسّاس اداره‌ى جامعه‌ى اسلامى در دست امثال بنده است و با این مطالب آشناییم، مى‌فهمیم که چقدر على علیه‌السّلام بزرگ بوده است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :برخورد شدید امیرالمومنین(ع) با ابن عباس به علت خیانت در بیت المال
کلیدواژه(ها) : عبداللَّه بن عبّاس, قاطعیت امیر المومنین(علیه السلام), تاریخ دوران حکومت حضرت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
او[امیرالمومنین(ع)] یک رب النّوع است؛ یک وجود دست نیافتنى، ولى الگوست. سعى کنیم به سمت این الگو برویم. کسى نمى‌تواند شجاعت على علیه‌السّلام را داشته باشد. نزدیکترینِ انسانها به امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، جناب عبداللَّه بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محبّ واقعى آن حضرت بود. وقتى خطایى از آن بزرگوار سر زد - مقدارى از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او مى‌شود، برداشته و به مکّه رفته بود - امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام چنان نامه‌اى به وى نوشت که با خواندن آن، مو بر تن انسان راست مى‌ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در نامه، خطاب به عبداللَّه‌بن‌عباس این است که «تو خیانت کردى!» آن‌گاه مى‌فرماید: «فانّک ان لم تفعل»؛ اگر این کارى که گفتم نکنى، «ثمّ امکننى اللَّه منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لاُعذرنّ الى اللَّه فیک» پیش خدا درباره‌ى تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنى من سعى مى‌کنم به‌خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «و لأضربنّک بسیفى الّذى ما ضربت به احداً الّا دخل النّار»؛ تو را با همان شمشیرى خواهم زد که به هرکس این شمشیر را زدم، وارد جهنّم شد! این جمله باز بالاتر است: «وَ واللَّه لو انّ الحسن والحسین فعلا مثل الّذى فعلت ما کانت لهما عندى هوادة»؛ به خدا سوگند، اگر این کارى را که تو کردى، حسن و حسین من بکنند، پیش من هیچ‌گونه عذرى نخواهند داشت. «و لا ظفرا منّى باراده»؛ هیچ تصمیمى به نفع آنها نخواهم گرفت. «حتّى آخذ الحقّ منهما و اذیح الباطل انّ مظلمتهما»؛ حق را از آنها هم خواهم گرفت. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام با آن‌که مى‌داند حسن و حسین معصومند؛ اما مى‌گوید اگر چنین اتّفاقى هم - که نخواهد افتاد - بیفتد، من ترحّم نخواهم کرد. این شجاعت است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :انقلاب بزرگ اسلامى ایران؛ انقلابى استثنایى
کلیدواژه(ها) : تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, سفرهای خارج از کشور آیت الله خامنه ای, انقلاب اکتبر روسیه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
انقلاب بزرگ اسلامى ایران، حقیقتاً انقلابى استثنایى بود. ما انقلابهاى دیگرى را، هم در تاریخ خوانده‌ایم و هم در زمان خودمان مشاهده کرده‌ایم. کاش شما مردم عزیزمان با کتابها و نوشته‌هاى تاریخى، بیشتر اُنس مى‌گرفتید و آنچه را که من مى‌خواهم در چند کلمه برایتان عرض کنم، خودتان در کتابها و تفاصیل مطالعه مى‌کردید که چیزى جاى آن را نمى‌گیرد. واقعاً این انقلاب با انقلابهاى دیگر فرق داشت. این فرق، هم در چگونگى به‌وجود آمدن آن و هم در انگیزه‌ى به‌وجود آمدن حرکت مردم دیده مى‌شود. از جنبه‌ى دوم مى‌توانیم آن را مثلاً با انقلاب اکتبر روسیه که ماجراى هفتاد، هشتاد ساله‌ى کمونیستى از بطن آن برخاست، مقایسه کنیم تا ببینید آن انقلاب و شورش مردمى، چطور و با چه شعارهایى به‌وجود آمد. در جریان آن انقلاب چقدر فاجعه‌آفرینى شد؛ این‌جا چگونه بود. اصلاً تفاوت از زمین تا آسمان است. البته این مقایسه با انقلابهایى است که مردمى هستند؛ چون آن انقلاب هم مردمى بود. قبل از آن هم انقلاب کبیر فرانسه بود که اسمش انقلاب است؛ اما در واقع کودتایى نظامى به شمار مى‌رفت و واقعاً فاصله‌اش با انقلاب به قدرى است که اصلاً نمى‌شود این دو را با هم مقایسه کرد. انقلاب ما از نظر عظمت، سلامت، طهارت، دورى و اجتناب از گمراهیها و فاجعه‌آفرینیهایى که در شورشهاى مردمى همه جا دیده مى‌شود و از نظر استمرار و نیز تواناییها و اقتدار و کارهایى که انجام داد، انقلاب عجیبى است.
بنده در زمان مسؤولیت قبلى خودم - ریاست جمهورى - به کشورى سفر کردم که هم بزرگ است و جمعیت زیادى دارد و هم انقلابى در آن به وقوع پیوسته بود. روزى که بنده به آن کشور - که نمى‌خواهم اسمش را بیاورم - رفتم، نوزده سال از انقلابشان گذشته بود. در حال حرکت از فرودگاه به طرف محلّى که براى ما در نظر گرفته بودند، رئیس جمهور آن کشور، کنار من در اتومبیل نشسته بود و راجع به بعضى از امور صحبت مى‌کردیم. من دیدم بعضى خیابانها را بسته‌اند و کارگران کار مى‌کنند. گفتم: «مثل این‌که مشغول کارهایى هستید؟» گفت: «بله؛ ما تا امسال فرصت نکرده بودیم آسفالت خیابانهاى پایتخت را که در انقلاب خراب شده بود، ترمیم کنیم. امسال فرصتى به‌دست آمده است و آسفالت خیابانها را بعد از نوزده سال، ترمیم مى‌کنیم!» ببینید؛ این کارآیى انقلابهاست. انقلابهایى که ما دیده‌ایم همه‌ى همّتشان صرف نگه داشتن خودشان مى‌شد. نه یک انتخابات درست، نه یک سازندگى‌اى در کشور و نه بناى تازه‌اى. آن انقلابهایى که بسیار پیشرفته بودند، برنامه‌هاى پنج ساله و چند ساله اعلام مى‌کردند؛ اما صورى بود و در باطن تقریباً چیزى نداشت. غالباً هم این انقلابها یکى پس از دیگرى به دلیل کم‌کاریها، ناتوانیها و عیوب دیگرشان، شکست خوردند؛ چه کمونیستها و چه غیرکمونیستها که به‌هرحال چپ بودند. آرى؛ نوزده سال از انقلابشان گذشته بود، تازه به فکر افتاده بودند که پولى هم خرج ترمیم خیابانهاى پایتخت کنند!
ببینید چقدر فاصله است با انقلابى که شما به‌وجود آوردید و توانایى و کارآیىِ معجزآسایى که انقلاب شما دارد. بنده، باز در همان دوران، به کشور دیگرى رفتم که قبلاً مستعمره‌ى پرتغالیها بود. آن‌جا هم ظاهراً هشت، نُه سال از انقلابشان مى‌گذشت. رئیس جمهور آن کشور هم یکى از شخصیتهاى معروف آن منطقه به شمار مى‌رفت که البته اکنون از دنیا رفته است. در حال عبور از خیابانها، به نظرم رسید که مغازه‌ها خالى است. بعد، اعضاى هیأت ما که خیابانها را گشته بودند، آمدند و گفتند در مغازه‌ها اصلاً جنسى نیست! چند قلم جنس، آن هم به مقدار کم و کوپنى وجود دارد. با گذشت هشت، نُه سال از انقلاب، هنوز مردم در نهایت عسرت زندگى مى‌کردند. البته، در محاصره‌ى اقتصادى بودند؛ دشمنانى به آنها هجوم مى‌آوردند و مثل دیگر انقلابها، عرصه را بر آنها تنگ کرده بودند. یک شب هم که براى ما مهمانى دادند، من دیدم آن آقا - که مردمش در گرسنگى به سر مى‌بردند و مغازه‌هاى پایتختش خالى از جنس بود - با آن ملت و کشور و انقلاب، رفتارى مثل رفتار حکّام قبل از خودش داشت؛ همان حکّامى که علیهشان انقلاب کرده بود. رفتار او تداعى‌کننده‌ى رفتار همان سردار پرتغالى بود که در آن‌جا حکومت مى‌کرده است؛ همان رفتار، همان تبختر و همان حالت کبریایى! براى ما تعجّب‌آور بود. آن روز بنده رئیس جمهور بودم. یک طلبه بودم، زندگى ما هم زندگى طلبگى بود. بالاتر از ما هم امام بزرگوار قرار داشت که زندگى‌اش مظهر صفا و سادگى بود و آن‌طور زندگى مى‌کرد. ملت هم با آن عشق و علاقه، امام را واقعاً دوست مى‌داشتند و حاضر بودند حتى جانهایشان را در راه او بدهند. غرض این‌که، انقلابهاى دیگر این‌طور بوده‌اند. انقلاب ما واقعاً استثنایى بوده است؛ هم از لحاظ شعارها و هدفها، هم از لحاظ روشها، هم از لحاظ کیفیّتِ به قدرت رسیدن و نابود کردن دشمن و از بین بردن رژیم فاسد قبلى و هم از نظر استمرار راه و قوّت و قدرت سازندگى که از خود نشان داده است. این انقلاب، انصافاً از جهات مختلف فوق‌العاده است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : سازش با آمریکا
کلیدواژه(ها) : سازش با آمریکا
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به‌هرحال، انقلابی به‌وجود آمده است و حکومت مقتدری با رهبر عظیمی مثل امام راحل، خود را به دنیا نشان داده است. اگر میتوانستند جلویش را بگیرند، علاجِ آن بود؛ اما نتوانستند و این اتّفاق افتاد. حال که اتّفاق افتاده و کار گذشته است، چه‌کار کنند؟ دو راه بیشتر ندارند. اگر توانستند یکی از این دو راه را بروند و به یکی از این دو مقصود برسند، خطر از سرِ استکبار برطرف شده است، وگرنه خطر هست. تلاش آنها برای این است که یکی از این دو راه را در پیش گیرند. یکی این است که جمهوری اسلامی؛ این بنای مستحکم را مضمحل کنند و از بین ببرند. اگر بتوانند چنین کاری بکنند، برای مسلمانان عالم تجربه میشود و میگویند: «خوب؛ چه فایده‌ای دارد! ما زحمت بکشیم، کشته بدهیم، این همه مشکل برای خود درست کنیم و آخرش هم بعد از پنج سال، ده سال، پانزده سال، مثل ایران شویم. جمهوری اسلامی از بین رفت، تمام شد.» این یک تجربه میشود. خطر از سر دشمن، به‌خیال خودش، برطرف میگردد. این تحلیل آنهاست. البته ما در این خصوص هم حرف داریم. اگر این کارِ نشدنی و رؤیای بیتعبیر؛ یعنی از بین بردن جمهوری اسلامی - العیاذ باللَّه - روزی انجام گیرد، باز مشکل استکبار لاینحل باقی خواهد ماند؛ هرچند آنها خیال میکنند مشکلشان حل خواهد شد. به این دلیل تلاش میکنند بلکه بتوانند این نظام را با محاصره اقتصادی، جنگ و تهدید، مضمحل کنند و از بین ببرند. تا کنون چندین بار هم تصمیم گرفتند کارهای خطرناک بکنند؛ اما دیدند نمیشود. به‌هرحال گیر کرده‌اند؛ مانده‌اند که با جمهوری اسلامی چه کنند!
راه دوم که به خیال آنها از راه اوّل آسانتر است؛ اما همان اثر را دارد، این است که کاری کنند جمهوری اسلامی بماند، لکن با استکبار - دشمن دیروز - کنار بیاید و دست از شعارهای مخالف خود بردارد. اگر این کار هم انجام گیرد، باز خطر از سرِ استکبار برطرف شده است. چرا؟ چون سازش و کنار آمدن جمهوری اسلامی با استکبار، روحیه مسلمانان را - که در همه جای دنیا روحیه پیدا کرده‌اند - دچار ضربه و صدمه خواهد کرد و خواهند گفت: «فایده‌ای ندارد! ملتها جان میکَنند، زحمت میکشند، بعد رهبران، مثل رهبران جمهوری اسلامی ایران میشوند. ببینید چه کردند! در نهایت تن به سازش دادند!» باز خطر از سرِ استکبار برطرف خواهد شد. تمام کارهایی که امروز امریکا و صهیونیسم و مزدوران و ایادی آنان و شبکه تبلیغاتی و نظامی و امنیتی و بقیه وابستگانشان میکنند، در جهت یکی از این دو راه است. میگویند یا ضربه بزنیم که جمهوری اسلامی از بین برود، یا فشار بیاوریم که مسؤولان جمهوری اسلامی بیایند بگویند ما با شما آشتی میکنیم! خوب؛ بالأخره آنها هم آرزوهایی دارند! بالأخره رؤسایشان هم جوانند و آرزو بر جوانان عیب نیست! بگذار آرزو کنند که یا جمهوری اسلامی را دچار شکست و اضمحلال کنند، یا جمهوری اسلامی را وادارند که از امریکا عذرخواهی کند و بگوید ما این چند ساله بدی کردیم؛ به شما بد گفتیم، مرگ بر امریکا گفتیم، شما ببخشید! آنها آرزوی خودشان را دارند؛

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : انتخابات ریاست جمهوری
کلیدواژه(ها) : انتخابات ریاست جمهوری
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ملت عزیز! مواظب و مراقب باشید، راه خدا را گم نکنید. کشور ما افتخارش این بوده است که توانسته در طول مدت کمی، نهادهای قانونی را به‌وجود آورد و مجلس شورای اسلامی تشکیل دهد. چهار دوره این مجلس بحمداللَّه با خوبی و اقتدارِ تمام مشغول بوده و قانون گذاشته و وظایف خود را انجام داده است. حال هم انتخابات دوره پنجم در پیش است و مردم باید شرکت کنند. وظیفه و تکلیف شرعی است. مردم در انتخابات ریاست جمهوری، تشکیل دولت، شورای نگهبان، مجلس خبرگان و همه  نهادهایی که برای این کشور لازم بود، مستقیم یا غیر مستقیم نقش داشتند و وظیفه خودشان را انجام دادند و این کشور و این نظام، هیچ‌وقت بیقانون، بیرئیس‌جمهور، بیمجلس و معطّل نماند. فقط در یک مورد دلخوشی دشمنان این بود که اگر امام بزرگِ این مردم از دنیا برود، چه خواهد شد. لابد کارها لنگ خواهد شد. اما، باز به همّت مردم و مسؤولان و کسانی که وظیفه داشتند و همچنین عموم مردم، بحمداللَّه خواسته آنها عملی نشد و کاری که باید انجام میگرفت، به بهترین وجهی انجام شد. بنابراین، افتخار ملت به این است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : اهداف انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : اهداف انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
من در عید نوروز امسال، همه آحاد مردم را به انضباط اجتماعی و اقتصادی دعوت کردم. حال زمان رعایت آن است. همه انضباط را رعایت کنند. همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب میتواند این کشور را نجات دهد. بدانید!  اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده حضور آحاد این ملتند. اینها میتوانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدّتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‌ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطعِ طمع کند. مردم به کسی رأی خواهند داد و دنبال معرفیاش خواهند رفت که اطمینان پیدا کنند، متدیّن، پایبند و وفادار به آرمانهای انقلاب  است. اینها ملاک است. اگر کسی چنین افرادی را معرفی کند، از او خواهند پذیرفت. بنابراین، اوّلاً انتخابات مهمّ است و همه باید در آن شرکت کنند. ثانیاً کاری است که میتواند بدون اندک اشکالی انجام گیرد، کمااین‌که بحمداللَّه تا به حال - در دوره‌های قبل نیز همین‌طور بوده است - خوب انجام گرفته است.
 عزیزان من، توجّه کنید! درباره راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن هم که در ابتدای این خطبه اشاره کردم، حضور شما در خیابانها تجسّم عینی و محسوسِ حضور ملت و پشتیبانی از آرمانهای انقلاب است. چیزی که هیچ تحلیلی نمیتواند آن را نفی و انکار  کند، همین حضور خیابانی شماست که هر سال تکرار شده و هر بار مثل تیری در چشمان بدخواهان نشسته و آنها را آزرده است. اهمیت این حضور بسیار زیاد است. امیدوارم ان‌شاءاللَّه با همّتِ امت مسلمان، یک بار دیگر دشمنان ملت مسلمان و جمهوری اسلامی احساس ناکامی کنند، که کرده‌اند و خواهند کرد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : شعارهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شعارهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
نه امروز، از اوّل انقلاب این‌طور بود که ملت ایران را تخطئه کنند. مسؤولان ایران و هر کس را که با آنها جدّیتر مخالف است، بیشتر تخطئه کنند. هر کاری که از آن بیشتر ضرر میبینند، بیشتر آن را به باد تمسخر بگیرند. رفتار با زن را مسخره کنند؛ دانشگاه را مسخره کنند؛ عبادت را مسخره کنند؛ نماز جماعت را مسخره کنند؛ مصرف نکردن مشروبات الکلی و اجرای حدود الهی را مسخره کنند.
 عزیزان من! گاهی همین تمسخرها و تحقیر و توهین کردنها، آدمهای بزرگی را مستأصل و بیچاره میکند؛ آن‌طور که به اجبار همرنگ جماعت میشوند. آن‌وقت ابرقدرتها دستهایشان را روی دلشان میگذارند، مخفیانه قاه قاه میخندند که کارشان را پیش بردند و مانعی را از سرِ راه برداشتند! آن قدر فلان جریان انقلابی را در دنیا مسخره میکنند که علناً و صریحاً، آرمانها، آرزوها و شعارهای انقلابی خودش را پس بگیرد، یا تخطئه و یا حتّی مسخره کند. در صحنه سیاست جهانی دیده شد، کسی که در حضور دشمنانِ دیروز خودش ایستاد؛ به امروزِ خودش متلک گفت، برای این‌که همرنگ جماعت شود، و آنها خندیدند! البته آنهاوقتی چنین چیزی را میبینند، دلشان را خوش میکنند و میگویند: به‌به! شما چقدر آدم متمدّن و چیزفهمی هستید! اما در واقع یک مانع را از پیش رو برداشته‌اند. بدین گونه موانع را از بین میبرند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : شعارهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شعارهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انقلاب ما واقعاً استثنایی بوده است؛ هم از لحاظ شعارها و هدفها، هم از لحاظ روشها، هم از لحاظ کیفیّتِ به قدرت رسیدن و نابود کردن دشمن و از بین بردن رژیم فاسد قبلی و هم از نظر استمرار راه و قوّت و قدرت سازندگی که از خود نشان داده است. این انقلاب، انصافاً از جهات مختلف فوق‌العاده است؛

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : شعارهای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : شعارهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
همه انضباط را رعایت کنند. همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب میتواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده حضور آحاد این ملتند. اینها میتوانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدّتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‌ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطعِ طمع کند.  مردم به کسی رأی خواهند داد و دنبال معرفیاش خواهند رفت که اطمینان پیدا کنند، متدیّن، پایبند و وفادار به آرمانهای انقلاب است. اینها ملاک است. اگر کسی چنین افرادی را معرفی کند، از او خواهند پذیرفت. بنابراین، اوّلاً انتخابات مهمّ است و همه باید در آن شرکت کنند. ثانیاً کاری است که میتواند بدون اندک اشکالی انجام گیرد، کمااین‌که بحمداللَّه تا به حال - در دوره‌های قبل نیز همین‌طور بوده است - خوب انجام گرفته است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هیچ‌کس ادّعا نکرده است که ما میتوانیم مثل علی بن ‌ابی طالب علیه‌السّلام حرکت کنیم. بیخود هم نباید به این و آن گفت که: «شما چرا مثل علی عمل نمیکنید؟» از قول امام سجّاد، زین‌العابدین علیه‌السّلام که خود او هم معصوم بود، روایت است که وقتی درباره عبادت ایشان صحبت کردند و سخن از عبادت امیرالمؤمنین به میان آمد، حضرت گریست و فرمود:«ما کجا، امیرالمؤمنین کجا! مگر ما میتوانیم مثل علی باشیم؟» تا کنون هیچ‌کس از بزرگان عالم نتوانسته است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : مجلس شورای اسلامی
کلیدواژه(ها) : مجلس شورای اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مجلس شورای اسلامی، به اعتباری، حسّاسترین و مؤثّرترین نهاد قانونی کشور است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : تبیین
کلیدواژه(ها) : تبیین
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بروز و اثر شجاعت در میدان زندگی، میدان تلاقىِ حقّ و باطل، میدان معرفت، میدان تبیین حقایق و میدان موضع‌گیریهایی که در طول زندگی برای انسان پیش می‌آید از میدان جنگ مهمتر است

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[امیرالمؤمنین علی (ع)] میفرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگی خود به‌کار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود. هرچه نگاه میکنید، شجاعت است. از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره قطایعی که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء»؛ به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من به ناحق کسانی به شما داده‌اند و مهریه زنانتان قرار داده‌اید، یا با پول فروش آن، کنیز خریده‌اید، ملاحظه نمیکنم و همه آنها را برمی گردانم. آن‌گاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها به‌وجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعه اسلامی نام و نشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که میتوانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتی راه خدا را تشخیص داد، ملاحظه احدی را نکرد. این شجاعت است. در مقابل خویشاوندان خود نیز ملاحظه نکرد. گفتنِ این حرفها آسان است؛ اما عمل کردن به آنها بسیار سخت و عظیم است. .... کسی نمیتواند شجاعت علی علیه‌السّلام را داشته باشد. نزدیکترینِ انسانها به امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، جناب عبداللَّه بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محبّ واقعی آن حضرت بود. وقتی خطایی از آن بزرگوار سر زد - مقداری از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او میشود، برداشته و به مکّه رفته بود - امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام چنان نامه‌ای به وی نوشت که با خواندن آن، مو برتن انسان راست می‌ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در نامه، خطاب به عبداللَّه‌بن‌عباس این است که «تو خیانت کردی!» آن‌گاه میفرماید: «فانّک ان لم تفعل»؛ اگر این کاری که گفتم نکنی، «ثمّ امکننیاللَّه منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لاُعذرنّ الی اللَّه فیک» پیش خدا درباره تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنی من سعی میکنم به‌خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «ولأضربنّک بسیفی الّذی ما ضربت به احداً الّا دخل النّار»؛ تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هرکس این شمشیر را زدم، وارد جهنّم شد! این جمله باز بالاتر است: «وَ واللَّه لو انّ الحسن والحسین فعلا مثل الّذی فعلت ما کانت لهما عندی هوادة»؛ به خدا سوگند، اگر این کاری را که تو کردی، حسن و حسین من بکنند، پیش من هیچ‌گونه عذری نخواهند داشت. «ولاظفرا منّی باراده»؛ هیچ تصمیمی به نفع آنها نخواهم گرفت. «حتّی آخذالحقّ منهما و اذیح الباطل انّ مظلمتهما»؛ حق را از آنها هم خواهم گرفت. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام با آن‌که میداند حسن و حسین معصومند؛ اما میگوید اگر چنین اتّفاقی هم - که نخواهد افتاد - بیفتد، من ترحّم نخواهم کرد. این شجاعت است

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
زندگی امام بزرگوار مظهر صفا و سادگی بود.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر ایمان همه خلایق را در یک کفّه ترازو بگذارند و ایمان امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را در کفّه دیگر؛ باز هم وزن ایمان علی نخواهد شد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام که بزرگترینِ شجاعان بود، در میدان جنگ هرگز به هیچ دشمنی پشت نکرد

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : سیره امیرالمؤمنین(علیه السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام که بزرگترینِ شجاعان بود، در میدان جنگ هرگز به هیچ دشمنی پشت نکرد. این، ارزش کمی نیست. شما در داستان جنگهای صدر اسلام - در جنگ خندق که همه به خود لرزیدند و علی جلو رفت؛ در فتح خیبر، در احد، در بدر و در حُنین - شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را میبینید. آن حضرت در بعضی از این جنگها، بیست‌وچهار ساله بوده، در بعضی جنگها بیست‌وپنج ساله بوده و در بعضی جنگها سی سال بیشتر نداشته است. یک جوان بیست و هفت، هشت ساله، با شجاعت خود در میدان جنگ، اسلام را پیروز کرد و آن عظمتها را آفرید. این، مربوط به شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در میدان جنگ بود. اما من عرض میکنم: ای علىِ بزرگ! ای محبوب خدا! شجاعت تو در میدان زندگی به مراتب از شجاعت تو در میدان جنگ بالاتر بود. از چه وقت؟ از نوجوانی. شما ماجرای سبقت در اسلام‌آوردن آن حضرت را نگاه کنید! علی هنگامی قبول دعوت کرد که همه به دعوت پشت کرده بودند و کسی جرأتِ اسلام آوردن نداشت. این یک نمونه شجاعت است. البته یک حادثه را که شما در نظر میگیرید - مثل همین حادثه - ممکن است از ابعاد گوناگون، برای خصوصیّات مختلف، مثال باشد که فعلاً از نظر شجاعانه بودنِ این کار به آن نگاه میکنیم. پیغمبر اکرم صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌علیه، در حال ابلاغ پیامی در یک جامعه بود که همه عوامل آن جامعه، ضدّ آن پیام محسوب میشدند.جهالت و نخوت مردم، اشرافیّت اشرافِ مسلّط بر مردم و منافع مادّی و طبقاتیشان، در مقابل آن پیام ایستاده بود. چنان پیامی در چنان جامعه‌ای چه شانسی داشت؟ پیغمبر اکرم چنان پیامی را مطرح فرمود و اوّل هم به سراغ نزدیکان خود رفت؛ چون خداوند به او فرموده بود: «و انذر عشیرتک الأقربین». اما عموهای متکبّر، با سرهای پرنخوت و پربادِ غرور و بیاعتنا به حقایق، که در مقابل هر حرف حساب، بنای هوچیگری و تمسخر میگذاشتند، با این‌که پیامبر اکرم پاره تنشان بود و آنها هم عِرق و عصبیّت خویشاوندی داشتند - همه مردم آن روزگار چنین تعصّبی داشتند و برای یک خویشاوند گاهی ده سال میجنگیدند - چشمهایشان را پوشاندند و از او روی برگرداندند.
آری؛ هنگامی که آن خویشاوند، مشعل اسلام را بر سر دست بلند کرد، بیاعتنایی کردند، اهانت کردند، تحقیر کردند، مسخره کردند. اما علی که نوجوانی بیش نبود، به پا خاست و گفت پسرعمو! من ایمان می آورم . البته وی قبلاً ایمان آورده بود؛ اما در جلسه خانوادگی، ایمان خود را علنی کرد. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، آن مؤمنی است که در طول مدت سیزده سال بعثت، جز همان چند روز اوّل، هرگز ایمانش مخفی نبود. دیگر مسلمانان، چند سال ایمان مخفی داشتند؛ اما همه میدانستند که علی از اوّل ایمان آورده است.
این را درست در ذهنتان تصوّر کنید: در و همسایه اهانت میکنند، بزرگان جامعه اهانت و سختگیری میکنند، شاعر مسخره میکند، خطیب مسخره میکند، پولدار مسخره میکند، آدم پست و رذل اهانت میکند؛ ولی انسانی نوجوان در میان امواج سهمگینِ مخالف، محکم و استوار مثل کوه می‌ایستد و میگوید: «من خدا و این راه را شناخته‌ام» و برآن پافشاری میکند. شجاعت این است. در تمام مراحل زندگی امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این شجاعت نمایان بود. در مکّه این شجاعت بود. در مدینه این شجاعت بود. در بیعت با پیغمبر این شجاعت بود.
نبىّ اکرم صلّیاللَّه‌علیه وآله‌وسلّم چندین بار به مناسبتهایی از مردم بیعت گرفت. یکی از این بیعتها که شاید از همه سختتر بود، «بیعت الشّجرة» یا بیعت رضوان در ماجرای حدیبیّه است. وقتی کار سخت شد، پیغمبر اکرم آن هزار و چند صد نفری را که دور و برش بودند، جمع کرد و فرمود: «از شما بر مرگ بیعت میگیرم. نباید فرار کنید. باید آن‌قدر بجنگید تا پیروز و یا کشته شوید!» گمان میکنم آن حضرت جز همین یک بار، در هیچ جای دیگر چنین بیعتی از مسلمانان نگرفته است. باری؛ در میان آن جمعیت، همه رقم آدمی حضور داشت. آدمهای سست ایمان و - آن‌طور که نقل میکنند - آدمهای منافق در همین بیعت بودند. اوّلین کسی که بلند شد و گفت: «یا رسول‌اللَّه! بیعت میکنم» همین جوان نورس بود. جوانی بیست و چند ساله دستش را دراز کرد و گفت: «با تو بر مرگ بیعت میکنم.» بعد، دیگر مسلمانان‌تشجیع شدند و یکی پس از دیگری با پیغمبر بیعت کردند. آنهایی هم که دلشان نمیخواست، ناگزیر از بیعت شدند. «لقد رضیاللَّه عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشّجره فعلم مافی قلوبهم».
شجاعت امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام این‌گونه بود. در زمان پیغمبر، هرگاه که جای اظهار وجودِ جوهر انسانی بود، آن بزرگوار جلو میآمد و در همه کارهای دشوار سبقت میگرفت. روایت است که مردی نزد عبداللَّه‌بن‌عمر رفت و گفت: «من علی را دشمن میدارم.» شاید از آن‌جایی که میدانست آن خانواده چندان میانه‌ای با علی ندارند، خواست مثلاً خودشیرینی کند. عبداللَّه‌بن‌عمر گفت: «ابغضک اللَّه. اتبغض رجلاً سابقة من سوابقه خیر من الدّنیا و مافیها»؛ خدا تو را دشمن بدارد! آیا با مردی دشمنی میکنی که سابقه‌ای از سوابق او معادل با همه دنیا و مافیها و بهتر از همه دنیا و مافیهاست؟
این، آن امیرالمؤمنینِ بزرگ است. این، آن علىِ درخشان تاریخ است؛ خورشیدی که قرنها درخشیده و روزبه‌روز درخشانتر شده است. این بزرگوار، هرجا که گوهر انسانی وجودش لازم بود، حضور داشت؛ ولو هیچ‌کس نبود. میفرمود: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله»؛ اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید. وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه وجود آن را بپیمایید. این منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود؛ منطقی شجاعانه که آن را در زندگی خود به‌کار بست. در حکومت خود هم که کمتر از پنج سال طول کشید، باز همین منطق امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود. هرچه نگاه میکنید، شجاعت است. از روز دومِ بیعت با امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، این بزرگوار درباره قطایعی که قبل از ایشان به این و آن داده شده بود فرمود: «واللَّه لو وجدته تزوّج به النّساء و ملک به الاماء»؛ به خدا اگر ببینم املاکی را که قبل از من به ناحق کسانی به شما داده‌اند و مهریه زنانتان قرار داده‌اید، یا با پول فروش آن، کنیز خریده‌اید، ملاحظه نمیکنم و همه آنها را برمی گردانم. آن‌گاه شروع به اقدام کرد و آن دشمنیها به‌وجود آمد. شجاعت از این بالاتر! در مقابل لجوجترین افراد، شجاعانه ایستاد. در مقابل کسانی که در جامعه اسلامی نام و نشانی داشتند، شجاعانه ایستاد. در مقابل ثروت انباشته شده در شام که میتوانست دهها هزار سرباز جنگجو را در مقابل او به صف آرایی وادار کند، شجاعانه ایستاد. وقتی راه خدا را تشخیص داد، ملاحظه احدی را نکرد. این شجاعت است. در مقابل خویشاوندان خود نیز ملاحظه نکرد. گفتنِ این حرفها آسان است؛ اما عمل کردن به آنها بسیار سخت و عظیم است.
او یک رب النّوع است؛ یک وجود دست نیافتنی، ولی الگوست. سعی کنیم به سمت این الگو برویم. کسی نمیتواند شجاعت علی علیه‌السّلام را داشته باشد. نزدیکترینِ انسانها به امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، جناب عبداللَّه بن عباس، پسر عمو، شاگرد، رفیق و همراز و مخلص و محبّ واقعی آن حضرت بود. وقتی خطایی از آن بزرگوار سر زد - مقداری از اموال بیت المال را که فکر کرده بود سهم او میشود، برداشته و به مکّه رفته بود - امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام چنان نامه‌ای به وی نوشت که با خواندن آن، مو برتن انسان راست می‌ایستد. تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام در نامه، خطاب به عبداللَّه‌بن‌عباس این است که «تو خیانت کردی!» آن‌گاه میفرماید: «فانّک ان لم تفعل»؛ اگر این کاری که گفتم نکنی، «ثمّ امکننیاللَّه منک»؛ بعد دستم به تو برسد، «لاُعذرنّ الی اللَّه فیک» پیش خدا درباره تو خودم را معذور خواهم کرد. یعنی من سعی میکنم به‌خاطر تو، پیش خدا خجل و سرافکنده نشوم. «ولأضربنّک بسیفی الّذی ما ضربت به احداً الّا دخل النّار»؛ تو را با همان شمشیری خواهم زد که به هرکس این شمشیر را زدم، وارد جهنّم شد! این جمله باز بالاتر است: «وَ واللَّه لو انّ الحسن والحسین فعلا مثل الّذی فعلت ما کانت لهما عندی هوادة»؛ به خدا سوگند، اگر این کاری را که تو کردی، حسن و حسین من بکنند، پیش من هیچ‌گونه عذری نخواهند داشت. «ولاظفرا منّی باراده»؛ هیچ تصمیمی به نفع آنها نخواهم گرفت. «حتّی آخذالحقّ منهما و اذیح الباطل انّ مظلمتهما»؛ حق را از آنها هم خواهم گرفت. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام با آن‌که میداند حسن و حسین معصومند؛ اما میگوید اگر چنین اتّفاقی هم - که نخواهد افتاد - بیفتد، من ترحّم نخواهم کرد. این شجاعت است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : کتاب و کتاب‏خوانی
کلیدواژه(ها) : کتاب و کتاب‏خوانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
کاش شما مردم عزیزمان با کتابها و نوشته‌های تاریخی، بیشتر اُنس میگرفتید

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : راهپیمایی ۲۲ بهمن
کلیدواژه(ها) : راهپیمایی ۲۲ بهمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حضور شما در راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن در خیابانها تجسّم عینی و محسوسِ حضور ملت و پشتیبانی از آرمانهای انقلاب است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : راهپیمایی ۲۲ بهمن
کلیدواژه(ها) : راهپیمایی ۲۲ بهمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
درباره راهپیمایی بیست‌ودوم بهمن... حضور شما در خیابانها تجسّم عینی و محسوسِ حضور ملت و پشتیبانی از آرمانهای انقلاب است. چیزی که هیچ تحلیلی نمیتواند آن را نفی و انکار کند، همین حضور خیابانی شماست که هر سال تکرار شده و هر بار مثل تیری در چشمان بدخواهان نشسته و آنها را آزرده است. اهمیت این حضور بسیار زیاد است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : تشیع
کلیدواژه(ها) : تشیع
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من و شما امروز شیعه علی بن ‌ابی طالب علیه‌السّلام محسوب میشویم و باید به او اقتدا کنیم. اگر از ابعاد ‌شخصیت آن حضرت چیزی ندانیم، در هویّتمان اشکال به‌وجود خواهد آمد. یک وقت است کسی ادّعایی ‌ندارد، ولی ما ادّعا داریم؛ میخواهیم علوی باشیم و جامعه‌مان، جامعه علوی باشد. ما شیعیان در درجه اوّل ‌و مسلمین غیرشیعه در درجه دوم با چنین مسأله‌ای مواجهیم. البته همه مسلمانان امیرالمؤمنین ‌علیه‌الصّلاةوالسّلام را قبول دارند؛ منتها شیعه با کیفیّت و عظمت دیگری آن بزرگوار را میبیند و میشناسد‌.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : تشیع
کلیدواژه(ها) : تشیع
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شیعه معتقد به علی بن ‌ابی طالب علیه‌السّلام باید از شجاعت آن حضرت درس بگیرد‌.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر بپذیریم این انقلاب دو کار مهم کرده است؛ یکی تشکیل نظام اسلامی است... کار دومِ انقلاب عظیم شما مردم - که عظمتش ‌قابل مقایسه با کار اوّل و به اندازه آن و حتّی به اعتقاد بعضی، بالاتر از آن است - زنده کردن هویّت اسلامی در دنیاست. یعنی ‌آحاد امّت مسلمان در هر جای دنیا، بر اثر این انقلاب، احساس وجود، شخصیت و قدرت کردند و خودشان را از حالت یک مجموعه ‌یا یک فرد یا یک ملتِ محکوم، خارج دیدند. بعضی از آنها در صحنه‌های سیاسی حضور پیدا کردند و حکومتهایی را در اختیار ‌گرفتند، یا سعی کردند در اختیار بگیرند. در کشوری مثل الجزایر، این احساس هویّتِ اسلامی به آن‌جا رسید که مسلمانان ‌توانستند در انتخابات پیروز شوند. این‌کار آن‌قدر برای استکبار خطرناک بود که علیه برندگان انتخابات، کودتای نظامی کردند؛ ‌آنها را گرفتند و به زندان انداختند و به سرکوب و تار و مار کردن مردم پرداختند. البته نخواهند توانست این شعله و آتش را از ‌بین ببرند؛ اما فعلاً تا مدتی خیال خودشان را راحت کرده‌اند. در کشوری مثل ترکیه، این هویّت و حضور اسلامی به آن‌جا رسید که ‌در همین چند هفته پیش، جمعیتی که مردم آن را به عنوان مسلمان میشناختند، از تمام احزاب دیگر پیش افتاد. البته این‌جا هم، ‌باز استکبار و دشمنان - امریکا و دستیاران امریکا - با اقدامی شبیه آنچه در الجزایر شد - منتها به شکلی دیگر - دست به‌کار ‌شدند که نگذارند آن حزب، دولت تشکیل دهد... باری؛ در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساسِ هویّت و ‌بیدارىِ اسلامی که این انقلاب به‌وجود آورد، امروز جمعیتهای اسلامی حضور دارند، قویاند و برای خودشان آینده دارند. اگر ‌بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند. این جمعیتها، مخالفان و دشمنان اسلام را تهدید میکنند؛ امریکا را دشمن ‌میشمارند، دشمنان اسلام را دشمن میشمارند. این موضوع، بیشتر از همه چیز استکبار جهانی را خشمگین میکند. البته وقتی ‌امریکاییها، یا همدستانشان، یا شبکه صهیونیستی خبرگزاریها و روزنامه نگاران دنیا، میخواهند علیه انقلاب و ملت ایران ‌قلم‌فرسایی کنند یا حرف بزنند، تهمتهایی را ردیف میکنند و میگویند: شما ضدِّ حقوق بشرید، حقوق زن را رعایت نمیکنید، ‌میخواهید سلاح اتمی درست کنید و غیره. اما اینها ظاهری است؛ بهانه است. باطن قضیه این نیست. باطن قضیه همین موضوعی ‌است که عرض کردم. اینها میگویند شما چرا موجب شده‌اید که در دنیا هرجا مسلمانی هست، احساس هویّت کند، بیدار شود، ‌طلبکار شود و از حالت بره‌ای مطیع و رام و زیرکارد بیرون آید؟‌!‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : سنت‌های الهی
کلیدواژه(ها) : سنت‌های الهی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما از آسمان که نیفتاده‌ایم! ما ذاتاً که بر ملتهای دیگر؛ امّتهای تاریخ و گذشتگان خودمان، رجحانی نداریم. رجحان این ملت به ‌دلیل انتخاب راه خدا و ایمان بود؛ به‌سبب حضورش بود که «من کان للَّه کان اللَّه له»؛ هر کس در خدمت اهداف الهی باشد، خدا ‌کمکش میکند. «ولینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ هر کس خدا را نصرت کند، خدا هم نصرتش میکند. تا به حال این‌طور بود. اگر خدا ‌را نصرت نکنیم، قضیه به‌عکس و طور دیگری میشود و دشمن، مسلّط خواهد شد‌.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر بپذیریم این انقلاب دو کار مهم کرده است؛ یکی تشکیل نظام اسلامی است... کار دومِ انقلاب عظیم شما مردم - که عظمتش ‌قابل مقایسه با کار اوّل و به اندازه آن و حتّی به اعتقاد بعضی، بالاتر از آن است - زنده کردن هویّت اسلامی در دنیاست. یعنی ‌آحاد امّت مسلمان در هر جای دنیا، بر اثر این انقلاب، احساس وجود، شخصیت و قدرت کردند و خودشان را از حالت یک مجموعه ‌یا یک فرد یا یک ملتِ محکوم، خارج دیدند. بعضی از آنها در صحنه‌های سیاسی حضور پیدا کردند و حکومتهایی را در اختیار ‌گرفتند، یا سعی کردند در اختیار بگیرند. در کشوری مثل الجزایر، این احساس هویّتِ اسلامی به آن‌جا رسید که مسلمانان ‌توانستند در انتخابات پیروز شوند. این‌کار آن‌قدر برای استکبار خطرناک بود که علیه برندگان انتخابات، کودتای نظامی کردند؛ ‌آنها را گرفتند و به زندان انداختند و به سرکوب و تار و مار کردن مردم پرداختند. البته نخواهند توانست این شعله و آتش را از ‌بین ببرند؛ اما فعلاً تا مدتی خیال خودشان را راحت کرده‌اند. در کشوری مثل ترکیه، این هویّت و حضور اسلامی به آن‌جا رسید که ‌در همین چند هفته پیش، جمعیتی که مردم آن را به عنوان مسلمان میشناختند، از تمام احزاب دیگر پیش افتاد. البته این‌جا هم، ‌باز استکبار و دشمنان - امریکا و دستیاران امریکا - با اقدامی شبیه آنچه در الجزایر شد - منتها به شکلی دیگر - دست به‌کار ‌شدند که نگذارند آن حزب، دولت تشکیل دهد... باری؛ در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساسِ هویّت و ‌بیدارىِ اسلامی که این انقلاب به‌وجود آورد، امروز جمعیتهای اسلامی حضور دارند، قویاند و برای خودشان آینده دارند. اگر ‌بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند. این جمعیتها، مخالفان و دشمنان اسلام را تهدید میکنند؛ امریکا را دشمن ‌میشمارند، دشمنان اسلام را دشمن میشمارند. این موضوع، بیشتر از همه چیز استکبار جهانی را خشمگین میکند. البته وقتی ‌امریکاییها، یا همدستانشان، یا شبکه صهیونیستی خبرگزاریها و روزنامه نگاران دنیا، میخواهند علیه انقلاب و ملت ایران ‌قلم‌فرسایی کنند یا حرف بزنند، تهمتهایی را ردیف میکنند و میگویند: شما ضدِّ حقوق بشرید، حقوق زن را رعایت نمیکنید، ‌میخواهید سلاح اتمی درست کنید و غیره. اما اینها ظاهری است؛ بهانه است. باطن قضیه این نیست. باطن قضیه همین موضوعی ‌است که عرض کردم. اینها میگویند شما چرا موجب شده‌اید که در دنیا هرجا مسلمانی هست، احساس هویّت کند، بیدار شود، ‌طلبکار شود و از حالت بره‌ای مطیع و رام و زیرکارد بیرون آید؟‌!‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
آحاد امّت مسلمان در هر جای دنیا، بر اثر انقلاب اسلامی ایران، احساس وجود، شخصیت و قدرت کردند و خودشان را از حالت یک ‌مجموعه یا یک فرد یا یک ملتِ محکوم، خارج دیدند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، به برکت همین احساسِ هویّت و بیدارىِ اسلامی که انقلاب به‌وجود آورد، امروز جمعیتهای ‌اسلامی حضور دارند، قوی اند و برای خودشان آینده دارند. اگر بگذارند، احتمال دارد دولت هم تشکیل دهند. این جمعیتها، ‌مخالفان و دشمنان اسلام را تهدید میکنند؛ امریکا را دشمن میشمارند، دشمنان اسلام را دشمن میشمارند.‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : تشیع
کلیدواژه(ها) : تشیع
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
من و شما امروز شیعه علی بن ‌ابی طالب علیه‌السّلام محسوب میشویم و باید به او اقتدا کنیم. اگر از ابعاد ‌شخصیت آن حضرت چیزی ندانیم، در هویّتمان اشکال به‌وجود خواهد آمد. ‌

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : تشیع
کلیدواژه(ها) : تشیع
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شیعه معتقد به علی بن ‌ابی طالب علیه‌السّلام باید از شجاعت آن حضرت درس بگیرد‌.‌