[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1371/10/23
عنوان فیش :لزوم نادیده گرفتن نسبت ها در اجرای عدالت توسط قوه‌ی قضاییه
کلیدواژه(ها) : قوه قضائیه‏, عدالت, شیوه قضایی اسلام, برخورد با ظالم
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
قوه‌ی قضاییه، به معنای حقیقی کلمه، باید ملجأ و پناهگاهی باشد برای کسانی که در جامعه به آنها ظلم می‌شود. با ظلم هر کسی، در هر حدی و در هر مرتبه‌ای، برخورد کنید. آن ظالم هر که باشد، در هر رتبه‌ای از رتب و هر درجه‌ای از درجات قرار داشته باشد، باید با او برخورد شود. با ظالم باید برخورد شود. قضای اسلامی قضایی است که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نسبت به حسان‌بن‌ثابت اعمال کرد. «حسان» با شعر و زبان خود، از امیرالمؤمنین دفاع کرده بود. به امیرالمؤمنین گفتند: «او جزو دوستان شماست. او جزو گروه شماست. او در دفاع از شما شعر گفته است؛ جزو مجموعه‌ی شماست. حال اگر در ماه رمضان مرتکب کار خلافی هم شده - که البته کار او ظلم به کسی هم نبوده، بلکه ظلم به نفس خودش بوده است - از وی صرف‌نظر کنید!» امیرالمؤمنین فرمود: «من حدِ الهی را تعطیل نمی‌کنم!» و حد را بر او جاری کرد. (1)یک عده آدمهای بدجنس که همیشه در هر جامعه‌ای هستند و مترصدند ببینند زخم خوردگان حکومت اسلامی و دستگاه عدالت اسلامی چه کسانی هستند تا به سراغ آنها بروند، دور آنها را بگیرند و دل آنها را با دستگاه عدالت اسلامی و حکومت اسلامی مخالف کنند، در آن عهد هم بودند که «حسان» را دوره کردند و گفتند: «دیدی علی‌بن‌ابی‌طالب چگونه با تو، که این همه خدمت کرده بودی و این همه زحمت کشیده بودی، ناسپاسی کرد!» داغش کردند و فرستادندش در دستگاه معاویه و آن وقت بنا کرد علیه دستگاه علوی حرف زدن و شعر گفتن! ما هم از اول انقلاب، از این‌گونه افراد داشتیم که «با دستگاه اسلامی» بودند، اما «بر دستگاه اسلامی» شدند. چرا؟ برای خاطر عدالت! این، افتخار ماست که کسی به خاطر عدالت ما، با ما بد شود. «امیرالمؤمنین قتل فی محراب عبادته لشدة عدله.» افتخار است اگر بتوانیم به این حالت دست پیدا کنیم. ننگ و سرافکندگی آن‌جایی است که خدای ناخواسته کسی با ما به خاطر بی‌عدالتی‌مان بد شود. این است که انسان از خفت و هوان آن، در دنیا و آخرت نمی‌تواند نجات پیدا کند. اما این‌که با ما بد شوند که «چرا حد جاری کردید؟ چرا ناشایسته را از کار خود برکنار کردید؟ چرا به شایسته، طبق شایستگی او اهمیت دادید؟ چرا تخلف را از هر کسی، حتی از نزدیکان و اکابر خود ندیده نگرفتید؟» این بد شدن، مایه‌ی افتخار است. این‌که بد نیست. و این می‌شود آن دستگاه قضایی که نور امید را در دلها روشن خواهد کرد. وقتی دیدند که این دستگاه قضایی رفیق و دوست و قوم و خویش و نزدیک و دور نمی‌شناسد؛ حق و باطل را می‌شناسد؛ حق را بلند می‌کند و باطل را سرکوب می‌سازد، هر کسی امید پیدا می‌کند. این، آن کمال مطلوب قوه‌ی قضاییه است.در واقع، در جامعه‌ی اسلامی، قوه‌ی قضاییه همین دو وظیفه را دارد: اجرای حدود الهی، استقرار عدالت.
1 )
الغارات ،ابراهیم بن محمد ثقفی ج2 ص 535 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی :ج33 ص 272 ؛

كتاب الغارات لإبراهيم بن محمد الثقفی رفعه قال : إن النجاشی الشاعر شرب الخمر فی شهر رمضان فحده أمير المؤمنين أقامه فی سراويل فضربه ثمانين ثم زاده عشرين سوطا وقال : هذا لجرأتك على ربك وإفطارك فی شهر رمضان فغضب ولحق بمعاوية ...
ترجمه :
نجاشی شاعر در ماه رمضان شراب خورد پس امام علی(ع) او را مجازات كرد او را در حالیكه شلواركی به تن داشت بلند كرد و هشتاد شلاق به او زد و بیست شلاق دیگر نیز اضافه كرد و گفت این به خاطر جرأت تو نسبت به پروردگارت و خوردنت در ماه رمضان است پس خشمگین شد و به معاویه پیوست.