[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/04/20
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
علت اهمیت عید غدیر، مسأله‌ی ولایت است. در این ماه ذی حجة الحرام هم عید غدیر را داریم و هم روز مباهله را كه آن هم اشاره‌ی روشنی به مسأله‌ی ولایت است. به خاطر این دو خاطره كه هر دو مربوط به ولایت است بعضی از بزرگان، این ماه را «شهر الولایة» و افضل ماهها دانسته‌اند.
وقتی برای یك ملت، قضیه‌ی ولایت و حكومت حل شود، آن هم به شكلی كه در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملت، عید است. چون اگر ما بگوییم كه مهم‌ترین و حساس‌ترین مسأله‌ی هر ملتی، همین مسأله‌ی حكومت و ولایت و مدیریت و حاكمیتِ والای بر آن جامعه است، این تعیین‌كننده‌ترین مسئله برای آن ملت است. ملتها هركدام به نحوی، این قضیه را حل كرده‌اند؛ ولی غالباً نارسا و ناتمام و حتّی زیان‌بخش.
پس، اگر ملتی توانسته باشد این مسأله‌ی اساسی را به نحوی حل كند كه در آن، همه چیز آن ملت كرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیه‌ی چیزهایی كه برای یك ملت مهم است رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه، برای آن ملت عید است. در اسلام، این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسم پیدا كرد و این‌چنین بود كه دین كامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص می‌ماند و به همین خاطر بود كه نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسأله‌ی ولایت در اسلام، این‌طور مسأله‌یی است.
ولایت، یعنی حاكمیت و سرپرستی در جامعه‌ی اسلامی‌، طبیعتاً چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حكومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه‌، متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد كه اداره‌ی امور انسانهای دیگر را به‌عهده بگیرد. این حق، مخصوص خدای متعال است كه خالق و منشئ و عالم به مصالح و مالك امور انسانها، بلكه مالك امور همه‌ی ذرات عالم وجود است. خود این احساس در جامعه‌ی اسلامی، چیز كم‌نظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برایی، هیچ ثروتی، حتّی هیچ قدرت علم و تدبیری، به كسی این حق را نمی‌دهد كه مالك و تصمیم‌گیرنده در باره‌ی سرنوشت انسانهای دیگر باشد. این‌ها ارزش هستند. حق تولیت امور و زمامداری مردم را به كسی اعطا نمی‌كند. این حق، متعلق به خداست.
خدای متعال، این ولایت و حاكمیت را از مجاری خاصی اعمال می‌كند. یعنی آن وقتی هم كه حاكم اسلامی و ولیّ امور مسلمین، چه بر اساس تعیین شخص آن‌چنان‌كه طبق عقیده‌ی ما، در مورد امیر المؤمنین و ائمه (علیهم‌السّلام) تحقق پیدا كرد و چه بر اساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده می‌شود كه امور مردم را اداره بكند، باز این ولایت، ولایت خداست؛ این حق، حق خداست و این قدرت و سلطان الهی است كه بر مردم اعمال می‌شود. آن انسان هركه و هرچه باشد منهای‌ ولایت الهی و قدرت پروردگار، هیچ‌گونه حقی نسبت به انسانها و مردمِ دیگر ندارد. خود این، یك نكته‌ی بسیار مهم و تعیین‌كننده در سرنوشت جامعه‌ی اسلامی است.
و اما آن كسی كه این ولایت را از طرف خداوند عهده‌دار می‌شود، باید نمونه‌ی ضعیف و پرتو و سایه‌یی از آن ولایت الهی را تحقق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت و حكمت و عدالت و رحمت و امثال این‌هاست. آن شخص یا آن دستگاهی كه اداره‌ی امور مردم را به عهده می‌گیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حكمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه‌ی اسلامی و همه‌ی جوامع دیگری است كه به شكلهای دیگر اداره می‌شوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصیِ متكیِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند كه زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاكم باشد؛ خودخواهی نباید حاكم بشود، هوی و هوس از هركس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی نباید حكومت كند.
سرّ عصمت امام در شكل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است كه هیچ‌گونه امكان تخطی و تخلفی وجود نداشته باشد. آنجایی هم كه عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حكومت كند كه نمونه‌یی از ولایت الهی محسوب می‌شود. پس، روز عید غدیر، روز ولایت و روز تعیین‌كننده‌ای در سرنوشت جامعه‌ی اسلامی است.
اهمیتی كه به این روز داده‌اند، چه خود نبیّ اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه بنا به وحی الهی، یك موقعیت استثنایی و روز گرم و جایگاه سختی را انتخاب كرد، تا اهمیت قضیه را نشان بدهد، و چه روایات ما و ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام) كه به این روز، این‌قدر اهمیت دادند، به خاطر این است كه مسأله‌ی ولایت و حكومت در اسلام، مسأله‌ی اساسی و مهم است. اگر اسلام كه دین خداست و می‌خواهد زندگی مردم را بر اساس ارزش‌های الهی اداره بكند در امر حكومت، دچار یك وضعیت دنیایی شد؛ دچار همان چیزی شد كه جوامع دیگر به آن مبتلا هستند، مصالحِ مترتب بر نظام اسلامی، بكلی از آن سلب خواهد شد. در دستگاه اداره‌كننده و مدیریت و حاكمیت، باید یك نظام معنوی و الهی باشد.
اینكه علمای اسلام و ملت انقلابی ما و دلسوزان جامعه، این‌قدر روی مسأله‌ی ولایت فقیه عادل تكیه می‌كنند و امام بزرگوار ما (رضوان الله تعالی علیه)، آن را آن‌قدر مهم می‌شمردند، به خاطر همین بود كه اگر این مسأله‌ی معنوی را از جامعه‌ی اسلامیمان سلب بكنیم همچنان كه آن كسانی كه دل‌سپرده به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آن‌ها اصل بود، در باب حكومت در جامعه‌ی اسلامی، می‌خواستند در سالهای اول، به همان شیوه‌های غربی عمل بكنند و اگر ما این اشتباه را می‌كردیم و بكنیم كه در مسأله‌ی حكومت و مدیریت جامعه، ملاك و معیار اسلامی را فراموش بكنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعه‌ی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیین‌كننده است.
شاید این حدیث را ماها بارها گفته‌ایم و شنیده‌ایم و نقل كرده‌ایم كه «لاعذّبنّ كلّ رعیّة فی الإسلام اطاعت اماما جائرا لیس من الله عزّ و جلّ و ان كانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة و لأعفونّ عن كلّ رعیّة فی الإسلام اطاعت اماما هادیا من الله عزّ و جل و ان كانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة». حاصل، اینكه اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشكلی به وجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، و لو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنه‌ی مردم، نمی‌تواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت كند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعه‌ی مدیریت و دستگاه اداره‌كننده در یك جامعه، این‌قدر فوق‌العاده است. این است كه ما روی مسأله‌ی غدیر، این‌قدر تكیه می‌كنیم.
مسأله‌ی غدیر، یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداكاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تكیه روی این‌ها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه. این قضیه، یك قضیه‌ی ارزشی است. به این معنا، غدیر نه برای شیعیان، بلكه برای همه‌ی مسلمانان، آموزنده و حاوی درس است و می‌تواند مورد تجلیل و تكریم قرار بگیرد كه حالا نمی‌خواهیم در این زمینه‌ها، وارد بحثهای فرقه‌یی و طایفه‌یی بشویم و نباید بشویم. عید غدیر، حقیقتاً برای مردم عید است؛ چون به یادآورنده‌ی یك امر حساس و مهم است.
امروز گرفتاریهای عمده‌ی ملتها در دنیا، گرفتاری ناشی از مدیران و دستهای گرداننده‌ی جامعه است. آن‌ها فاسدند كه فساد در ملتها، ریشه‌ی همه‌ی ارزشها و اصالتها را می‌كند و از بین می‌برد. آن‌ها فاسدند كه ملتها، ذلیل و برده و نوكرصفت بار می‌آیند. آن‌ها فاسدند كه قدرتهای شیطانی، بر ملتهایشان تسلط پیدا می‌كنند. آن‌ها فاسد و بی‌بندوبارند كه در متن جوامعشان، ایمان بكلی رخت برمی‌بندد. امروز، این بلای عمومیِ جوامع غربی است؛ بلای بی‌ایمانی و سردرگمی و عدم تكیه‌ی روحی به یك نقطه‌ی مطمئن و بقیه‌ی انواع فسادهایی كه در دنیا هست. چیز خیلی خطرناك و بلای بزرگی است و همین نقطه، جوامعی را كه به آن دچار هستند، به باد فنا خواهد داد. این ظواهر، تعیین‌كننده نیست. این مهم است كه آحاد یك ملت، بر گرد یك محور ایمانی جمع نشده باشند.
البته آقایان و بخصوص مسئولان، این نكته را توجه داشته باشند كه اگر ما بر نقش مدیریت و سرپرستی در جامعه‌ی اسلامی‌ تكیه می‌كنیم و آن را تعیین‌كننده معرفی می‌نماییم، با یك گزینش، قضیه تمام نمی‌شود. این‌طور نیست كه یك شخص، در رأس برگزیده بشود و شرایط لازم را داشته باشد، بعد دیگر همه چیز به‌خودی‌خود، حل خواهد شد. تأثیر مدیران بالا در سرنوشت جامعه‌ هم تا حدود زیادی از این جهت است كه مدیر برتر و بالاتر، این قدرت را دارد كه دستها و ایادی چرخاننده‌ی چرخهای كشور را سالم انتخاب بكند. یعنی سلامت آن‌ها، جزو سلامت دستگاه حكومت است.
وقتی امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه الصّلاة و السّلام) در رأس حكومت قرار می‌گیرد، تمام شاخه‌های مدیریت در جامعه، به طرف صلاح حركت می‌كند؛ به‌طوری‌كه اگر یك‌گوشه از مجموعه‌ی این دستگاه مدیریت، ناسالم و ناپاك و غیر منطبق با معیارها باشد، برای قطع و قلع‌وقمع آن، امیر المؤمنین (ع) جنگِ چندین‌ماهه را بر خودش هموار می‌كند. یعنی مجموعه‌ی دستگاه مدیریت كشور، باید علوی باشد.
آن دستگاهی كه حكومتش به شكل ولایت است، ارتباط بین ولیّ و مردم، غیر قابل انفكاك می‌باشد. ولایت، یعنی سرپرستی، پیوند، ارتباط، اتصال، به هم پیچیده‌شدن دو چیز، به‌هم‌جوشیدگی و به‌هم‌پیوستگی كسانی كه با یكدیگر ولایت دارند. معنا و شكل و مفهوم ولایت در جامعه و نظام اسلامی، این است. از این جهت، در جامعه‌ی اسلامی، كلمه‌ی ولایت به حكومت اطلاق می‌شود و رابطه‌ی بین ولیّ و مردم، یك رابطه‌ی ولایتی است و ارتباط و اتصال آن‌ها، غیر قابل انفكاك می‌باشد و تمام اجزای این جامعه، با یكدیگر متصلند و از هم جدا نیستند. قضیه، مثل دستگاه‌های سلطنت، دستگاه‌های قدرت و كودتاچی‌هایی كه بر یك جامعه مسلط می‌شوند، نیست.
در جامعه‌ی اسلامی، دستگاه مدیریت و حاكمیت جامعه، همه و همه، متكی به مردم، جزو مردم، همراه با مردم، متصل به مردم به تمام معنای اتصال هستند و جدا نیستند. آنجایی كه دستگاه‌های حكومت، به راهی می‌روند و مصالح مردم، به راه دیگری، به خاطر همین احساس جدایی است. مصالح دستگاه حاكم، یك چیز است؛ مصالح مردم، یك چیز دیگر. مصالح دستگاه حاكم، پیوند با امریكا و قدرتهای مسلط و استعمارگران و غارتگران منابع نفتی و این چیزهاست همچنان كه در دوران رژیم منحوس پهلوی، در كشور ما بود و امروز در خیلی از كشورهای دیگر هست مصالح مردم، یك چیز دیگر است. مصالح مردم در این است كه آن دستگاه حاكم و آن نوكران و پیوستگان بیگانه را از سر راه كمال خودشان بردارند. مصالح این دو، بكلی در دو جهت قرار دارد. لیكن در نظام اسلامی، این‌طور نیست. در نظام اسلامی، حاكم، ولیّ و دوست و سرپرست و برادر و مرتبط و برای مردم است.
این، یكی از افتخارات جمهوری اسلامی است كه توانسته ولایت اسلامی را پیاده كند. ما هنوز نتوانسته‌ایم خیلی از احكام اسلامی را به‌طور كامل تحقق ببخشیم. یك جامعه، تا به‌طور كامل اسلامی بشود، زمانِ زیادی لازم است؛ لیكن بحمد اللّه مسأله‌ی حكومت و ولایت، در جامعه‌ی اسلامی ما تحقق بخشیده شد. شكل اسلامی، علی‌رغم طرد و نفی و بغض و عناد قدرتهای جهانی، در جامعه‌ی ما پیاده شد. دشمنان اسلام، مخالفت هم كردند؛ اما بحمد اللّه روز به روز در جامعه‌ی ما، ثابت‌تر و درخشان‌تر و ماندگارتر شده است.
ما مسئولان وظیفه داریم كه ولایت الهی و اسلامی را در جامعه‌ی خودمان، در شكل پرجاذبه‌ی آن، برای انسانهای مشتاق و محروم، هرچه بیشتر تحقق ببخشیم. قدم اول این است كه از راه مردم جدا نشویم و فراموش نكنیم كه همین مردم، پابرهنگان، طبقات ضعیف، این كسانی كه در معیارهای مادّی جوامع، چیزی به حساب نمی‌آیند، صاحبان اصلی كشورند و پیروزیهای این انقلاب و این كشور و عزت ایران، به خاطر فداكاری‌های آنان به‌دست آمده است. فراموش نكنیم كه این مردم بودند كه اسلام را برای این كشور الهی و اسلامی خواستند و اراده كردند و آن را تحقق بخشیدند. از مردم جدا نشوید.
این، افتخار نظام و جامعه‌ی اسلامی است كه قریب دوازده سال از پیروزی این انقلاب می‌گذرد و با وجود این‌همه تبلیغات و كارشكنیهای دشمنان، مردم روز به روز به آرمان‌های این انقلاب و این نظام اسلامی، علاقه‌مندتر و دل‌بسته‌تر شده‌اند و دشمن حقیقتاً در مقابل خواست و اراده‌ی این مردم، عاجز مانده است.
امروز دنیای اسلام، به جامعه‌ی اسلامی ما متوجه است. هرچه در اینجا اسلام، بهتر و قوی‌تر و واقعی‌تر پیاده بشود، مسلمانان در كشورهای اسلامی و در سرتاسر عالم، امیدوارتر می‌شوند. این جوانان و گروههای اسلامی كه با مظلومیت، در فلسطین و در بسیاری از كشورهای اسلامی، با كفر و استكبار و ایادی آن‌ها مبارزه می‌كنند، پشت‌گرمی و دلگرمیشان، به جمهوری اسلامی است. ایستادگی این ملت است كه آن‌ها را شاداب نگهداشته و سختیها را بر آن‌ها هموار كرده است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/04/20
عنوان فیش : امامت و ولایت, جامعه اسلامی, ولی فقیه
کلیدواژه(ها) : امامت و ولایت, جامعه اسلامی, ولی فقیه
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در جامعه‌ی اسلامی، كلمه‌ی ولایت به حكومت اطلاق می‌شود و رابطه‌ی بین ولی و مردم، یك رابطه‌ی ولایتی است و ارتباط و اتصال آنها، غیرقابل انفكاك می‌باشد و تمام اجزای این جامعه، با یكدیگر متصلند و از هم جدا نیستند.