[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1366/03/22
عنوان فیش : جامعه اسلامی
کلیدواژه(ها) : جامعه اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
همه‌ی برادران و خواهران عزیز را دعوت میكنم به رعایت و حفظ تقوای الهی و خویشتنداری در مقابل گناهان و تخلفات و تمرین و ریاضت دادن نفس به انجام واجبات. همه را و خودم را توصیه میكنم به اجتناب از هوای نفس و تمكین در مقابل اوامر الهی و امیدوارم خدای متعال همه‌ی ما را بر انجام این فریضه‌ی بزرگ و رسیدن به ارزش حقیقی تقوا كمك كند.
در خطبه‌ی اول دنبال بحثهای مربوط به آزادی را میگیریم و بحثی كه امروز عرض خواهم كرد در باب آزادی‌های سیاسی در نظام اسلامی است. آزادی سیاسی به طور خلاصه یعنی اینكه افراد جامعه‌ی اسلامی در تكوین و همچنین در هدایت نظام سیاسی جامعه دارای نقش و اثر باشند. اینطور نباشد كه یك قشری یا یك جمعی یا وابستگان به یك نژادی در جامعهحق و توانائی تصرف در امور اداره‌ی كشور را داشته باشند و دیگران نه. آزادی سیاسی یعنی اینكه همه‌ی مردم با قطع نظر از وابستگی‌های قومی و زبانی و نژادی و دینی در یك جامعه بتوانند نظام سیاسی جامعه را به وجود بیاورند و در آن مؤثر باشند و بتوانند آن نظام را به سمت مطلوب خودشان هدایت كنند. طبیعی است كه وقتی در جامعه اختلاف رأی و نظری پیدا شد، آن عقیده‌ای كه طرفداران بیشتری دارد - البته در چهارچوب اصول و ارزشهای پذیرفته شده‌ی آن نظام - رأیش و حرفش متّبع خواهد بود و دیگران باید از آن تمكین كنند. امروز هنوز هم در دنیا نظامهائی هست، كشورهائی هست كه در آن فقط یك دسته از مردم حق دارند در زمینه‌ی مسائل اداره‌ی جامعه صاحب‌نظر باشند، رأی بدهند، انتخاب بكنند و دیگران باید تسلیم جریانی باشند كه آن عده‌ی اول به وجود می‌آورند. مثل همین نظامهای فاشیستی دنیا، نظامهای نژادپرست، مثل نظام آفریقای جنوبی، نظام صهیونیستی، نظامهای ارتجاعی، بسیاری از نظامهای پادشاهی و بسیاری از نظامهائی كه به صورت تك حزبی در جامعه اداره میشوند؛ مثل نظامهای كمونیستی در دنیا. در این نظامهائی كه اشاره كردم همه‌ی افراد جامعه حق رأی دادن و اظهار نظر كردن و انتخاب كردن درباره‌ی مدیران جامعه را ندارند. در نظامهای غربی چرا، انتخاباتی هست، مبارزاتی هست. البته در همان نظامها هم قبلاً در بعضی از بحثها مختصراً اشاره شد كه سلطه‌ی تبلیغات و جنجالهای تبلیغاتی باز هم مانع از آن است كه همه‌ی افراد جامعه واقعاً بتوانند انتخاب بكنند. حالا در آن باره امروز بحثی ندارم.
بحث در باب نظر اسلام در این زمینه است. در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده؛ رأی مردم در انتخاب حاكم و در كاری كه حاكم انجام میدهد، مورد قبول و پذیرش قرار گرفته. لذا شما می‌بینید كه امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با اینكه خود را از لحاظ واقع منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری میداند، آنوقتی كه كار به رأی مردم و انتخاب مردم میكشد، روی نظر مردم و رأی مردم تكیه میكند. یعنی آن را معتبر میشمارد و بیعت در نظام اسلامی یك شرط برای حقانیت زمامداریِ زمامدار است. اگر یك زمامداری بود كه مردم با او بیعت نكردند، یعنی آن را قبول نكردند، آن زمامدار خانه‌نشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حكومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوئیم فعلیت زمامداری و حكومت به بیعت مردم وابسته است.