[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مدرّسان، فضلا و طلّاب حوزهی علمیّهی مشهد - 1368/04/20 عنوان فیش : استعدادهای ناشناخته حوزه کلیدواژه(ها) : استعدادهای ناشناخته حوزه نوع(ها) : جستار متن فیش : حوزههای علمیه باید بر سه مبنا تحرک خودشان را افزایش دهند و سازماندهی و نوآوری کنند: مبنای اول، فقه سنتی و جواهری است، که تعبیر امام بزرگوارمان بود. صاحب جواهر، مظهر یک فقیه مقید به مقررات فقاهت و قواعد اصولی و فقهی است. او یک ملای اصولیِ مقید و دقیق و منظم بود که از موازین رایج فقهی بین اصولیین، هیچ تخطی نکرد و در بررسی هر مسأله، شهرت و اجماع و ظواهر ادله و اصول و هرچه را که جزو ابزارهای معمولی کار فقاهت شمرده میشود، در اختیار گرفت و آنها را با همان دقتِ یک فقیه اصولی به کار میبست. بنابراین، فقه جواهری، یعنی همان فقه سنتی رایج با متد فقاهت. این روش و متد، همان کیفیت رسیدگی یک مسأله در فقه است. روش رایج فقها، بدین ترتیب است: اولاً، استفاده از ظواهر و علاج مشکلات ظواهر و امارات؛ و هنگامی که فقیه دستش از امارات کوتاه شد، مراجعه به اصول، و پیدا کردن اصلی که اینجا مجرای آن است؛ و اگر معارضهیی میان اصول وجود داشته باشد، علاج کردن آن معارضه و دیگر مشکلات باب اجرای اصول ... و بالاخره از آب در آوردن مسألهی فقهی. این، فقه جواهری است. ما دو فقه، یکی سنتی و دیگری پویا نداریم. فقه پویا، همان فقه سنتی ماست. پویاست، یعنی علاجکنندهی مشکلات انسان و پاسخگوی حوادث واقعه است؛ و سنتی است، یعنی دارای شیوه و متدی است که بر طبق آن «اجتهاد» انجام میگیرد، و این شیوه قرنها معمول بوده و کارایی خود را نشان داده است. باید فقاهت تقویت شود و درسها و حوزههای فقاهت مورد اهتمام قرار گیرند. اصولاً بیمایه فطیر است و بدون درس خواندن و زحمت کشیدن و ملا شدن، نمیتوان مفید واقع شد. مبنای دوم، تزکیهی اخلاقی است، که اگر در افراد حوزوی نباشد، همان مسألهی دزدی است که با چراغ میآید و کار را مشکلتر میکند. این قسمت، مستغنی از بیان است. مبنای سوم، آگاهیهای سیاسی است. اگرشما اعلم علما هم باشید، ولی زمانتان را نشناسید، محال است بتوانید برای جامعهی اسلامیِ امروز مفید واقع شوید. اگر ندانیم که استکبار چه کار میخواهد بکند و دشمنان ما چه کسانی هستند و از کجا نفوذ میکنند، و اگر متوجه نباشیم که در جامعهی ما چه میگذرد و چه مشکلاتی وجود دارد و علاجش چیست، و اگر اطلاع نداشته باشیم که در جبههبندیهای امروز جهان چه جایگاهی داریم، نمیتوانیم نقش واقعی خود را ایفا کنیم. همیشه کتک و توسری را کسانی میخورند که بین دو جناحِ بازیگر قرار گیرند و ندانند چه اتفاقی میخواهد بیفتد و چه عواملی صحنهی بازی را به نفع خود تغییر میدهند. بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عاملی - چه اعلمالعلماء باشد، و چه کسی که در یک محله احکام دین را به چند نفر تعلیم میدهد - ضروری است؛ منتها هرچه مقام بالاتر باشد، آگاهیهای بیشتر و وسیعتری مورد لزوم است. ما در طول تاریخ تشیع، به خاطر عدم آگاهی علما از حقایق جریانات دنیا، خیلی ضربه خوردیم؛ بخصوص در دویست سال اخیر که دنیا شکل جدیدی پیدا کرد و استعمار پدید آمد و سیاستها عوض شد و دولتهای اروپایی وارد میدان سیاست جهانی شدند و به کشورهای اسلامی تعرض کردند. هرگاه ما عالِم دین و تقیّ و باهوش و زرنگ و دقیقی مثل میرزای شیرازی و شیخ انصاری داشتیم، از شر دشمن محفوظ میماندیم و برنده بودیم؛ ولی آنجا که قدری غفلت و ناآگاهی در کار بوده است، ضرر میکردیم، که آن ضرر، به یک نفر و یک حوزه و یک مجموعه و یک شهر و یک سال و چند سال محدود نمیشد؛ بلکه در برخی موارد اثرش تا پنجاه سال تمام، جامعهی اسلامی را تحت فشار قرار میداد. دیگر نباید تسلیم ناآگاهیها شویم. باید آگاهی و بصیرت را در خودمان تقویت کنیم. باید برآن سه مبنا، حوزهها را بازسازی کنیم و توسعه دهیم. حقاً و انصافاً حوزهی مشهد از استعداد بالایی برخوردار است و از نظر علمی و عملی و اخلاقی و سیاسی، اساتید خوب و علمای بزرگ وشخصیتهای برجستهیی دارد و طلاب با سابقهی خوب و مستعدی در آنجا مشغول تحصیل هستند. انشاءاللَّه حوزهی مشهد بتواند در این زمینه نقشی داشته باشد و اقدام مهمی بکند. |