newspart/index2
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا / شکست طرح خاورمیانه جدید / طرح خاورمیانه بزرگ/ خاورمیانه جدید
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

جمهوری اسلامی نه‌فقط ایران را از دست اینها خارج کرد بلکه با روحیه‌ی مقاومتی که نشان داد و دلیری‌ای که نشان داد -که حالا بعد عرض خواهم کرد- موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز شما ببینید در کشورهای متعدّدی در این منطقه و حتّی فراتر از این منطقه «مرگ بر آمریکا» میگویند، پرچم آمریکا را آتش میزنند. ملّت ایران نشان داد که میتواند مقاومت بکند، ملّتهای دیگر [هم] یاد گرفتند و سررشته از دست آمریکا خارج شده است. آمریکایی‌ها اعلان کردند که میخواهند خاورمیانه‌ی بزرگ درست کنند -یک‌وقت گفتند خاورمیانه‌ی نوین، یک‌وقت گفتند خاورمیانه‌ی بزرگ- مقصود این بود که در این منطقه‌ی غرب آسیا و در قلب کشورهای اسلامی، دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه‌ی امور این منطقه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مسلّط کنند؛ هدفشان این بود. الان شما نگاه کنید ببینید همانهایی که شعار خاورمیانه‌ی بزرگ میدادند، در قضیه‌ی سوریه درمانده‌اند، در قضیه‌ی یمن درمانده‌اند، در قضیه‌ی عراق درمانده‌اند، در قضیه‌ی فلسطین درمانده‌اند و اینها همه را از چشم ایران می‌بینند، از چشم جمهوری اسلامی می‌بینند. دشمنی آنها با جمهوری اسلامی این‌جوری است؛ اختلاف آنها با جمهوری اسلامی سرِ یک‌ذرّه و دوذرّه نیست؛ مسئله، مسئله‌ی اساسی است؛ دارند حرکت میکنند بیایند به این سمت که بلکه بتوانند آن سلطه‌ی قدیمی خودشان را برقرار کنند.1395/01/01
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

خب، دشمن، دشمن است و نقشه‌هایش به ضرر ملّتها است؛ در این منطقه این‌جور است. یادتان هست که چند سال قبل از این، آمریکایی‌ها گفتند «خاورمیانه‌ی جدید»؛ ما آن‌وقت درست نفهمیدیم چه‌کار میخواهند بکنند که اسمش را خاورمیانه‌ی جدید میگذارند؛ حالا فهمیدیم خاورمیانه‌ی جدید چیست: خاورمیانه‌ی جنگ، خاورمیانه‌ی تروریست، خاورمیانه‌ی تعصّب و تحجّر، خاورمیانه‌ی مشغول به هم؛ در سوریه جنگ است، در عراق جنگ است، در لیبی جنگ است، تروریسم در همه‌ی این کشورها گسترده است، در ترکیه تروریسم است، در جاهای دیگر تروریسم است؛ این خاورمیانه‌ی جدید است؛ این آن چیزی است که آنها دنبالش بودند. بله، انکار میکنند لکن انسان چشم دارد، انسان عقل دارد، نگاه میکند میبیند. جنگ شیعه و سنّی راه بیندازند، عناصر داخلی را در کشورها مسلّح کنند و به جان ملّتها و دولتها بیندازند. این آن خاورمیانه‌ی جدید اینها است. آمریکا را بشناسند.1394/10/30
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

اخیراً آمریكایی‌ها باز مسئله‌ی مذاكره را پیش كشیدند، تكرار میكنند كه آمریكا آماده است با ایران مذاكره‌ی مستقیم بكند؛ این تازگی ندارد. مسئله‌ی مذاكره را آمریكایی‌ها در هر مقطعی تكرار كرده‌اند. حالا امروز نوبه‌میدان‌آمده‌ها مجدداً تكرار میكنند كه مذاكره كنیم و میگویند توپ در زمین ایران است، توپ در زمین شماست، شما هستید كه باید پاسخگو باشید، شما هستید كه باید بگویید مذاكره‌ی همراه با فشار و تهدید، چه معنایی دارد؟ مذاكره برای اثبات حُسن نیت است. شما ده تا كار انجام میدهید كه حاكی از سوء نیت است، آن وقت به زبان میگویید مذاكره؟! توقع دارید ملت ایران قبول كنند كه شما حُسن نیت دارید؟! ما البته درك میكنیم چرا آمریكایی‌ها این روزها باز مجدداً مسئله‌ی مذاكره را هی تكرار میكنند، هی میگویند پشت سر هم به زبانهای گوناگون؛ ما میفهمیم علت چیست. به قول خود آمریكایی‌ها، سیاست خاورمیانه‌ای آنها دچار شكست شده. آمریكا در سیاستهای خود در این منطقه، دچار شكست است. احتیاج دارند به اینكه یك برگ برنده‌ای را به قول خودهاشان رو كنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینكه: نظام جمهوری اسلامیِ انقلابیِ مردمی را، بكشانند پای میز مذاكره؛ به این احتیاج دارند. میخواهند به دنیا اعلام كنند كه ما حُسن نیت داریم. نه، ما حُسن نیتی مشاهده نمیكنیم.1391/11/19
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

در مقایسه‌ی سیاست خاورمیانه‌ای غربی‌ها و سیاست خاورمیانه‌ای جمهوری اسلامی به‌وضوح مشاهده می‌شود كه سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی به اهداف خود نزدیك شده است.1391/09/07
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

یك واقعیت دیگر این است كه جبهه‌ی مقابل ما در طول این سالها ضعیف‌تر شده است. یعنی اگر ما دو نماد اصلی این جبهه را آمریكا و رژیم صهیونیستی بدانیم، و غرب را دنبال سر اینها بدانیم، واضح است كه اینها ضعیف‌تر شده‌اند. امروز رژیم صهیونیستی بمراتب ضعیف‌تر از بیست سال قبل و سی سال قبل است. بعد از حوادث شمال آفریقا و مسئله‌ی مصر، رژیم صهیونیستی بشدت تضعیف شده است؛ هم از درون دچار مشكل است، هم از بیرون مشكلات بی‌نهایتی دارد. آمریكای امروز هم آمریكای زمان ریگان نیست؛ اینها بمراتب عقب رفتند. در عراق وضعشان آنجوری شد؛ در افغانستان روزبه‌روز وضعشان بدتر شده است؛ در سیاستهای خاورمیانه‌ای‌شان شكست خوردند؛ در جنگ سی‌وسه روزه، عاملشان كه رژیم صهیونیستی است، شكست خورد؛ در جنگ بیست و دو روزه، عاملشان كه رژیم صهیونیستی است، نتوانست در مقابل یك میلیون و اندی انسان بی‌دفاع كاری از پیش ببرد. اینها واقعیتهای خیلی مهمی است. بنابراین اینها ضعیف شده‌اند. اینها نسبت به بیست سال قبل و سی سال قبل بمراتب ضعیف‌ترند. این هم یك واقعیت دیگر است.1391/05/03
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

در جهان هم اوضاع، اوضاع غریبی است. آمریكا دچار ضعف شده است - هم ضعف اقتصادی و مالی، هم ضعف سیاسی - این هم یك واقعیتی است. آمریكا در سیاست خاورمیانه‌ای خودش شكست خورد، در قضیه‌ی فلسطین شكست خورد، در قضیه‌ی عراق شكست خورد. آمریكائی‌ها میخواستند عراق را مستقیماً خودشان اداره كنند، نتوانستند - ملت عراق ایستاد و نگذاشت - خواستند دولتی دست‌نشانده بیاورند، نتوانستند؛ خواستند با كاپیتولاسیون بمانند، دولت و ملت عراق اجازه ندادند. امروز دولت عراق یك دولت مردمی است، ملت عراق یك ملت زنده و بیدار است؛ و همین موجب شد كه آمریكائی‌ها بدون هیچ دستاوردی، آنچه كه میخواستند، نشد، از عراق خارج بشوند. البته دخالتهای نفتی دارند، دخالتهای امنیتی دارند؛ كه لابد ملت و دولت عراق ان‌شاءاللَّه در آینده برای آن هم فكری خواهند كرد.1390/11/14
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

آنچه تا امروز پیش آمده است، بسیار بزرگ است. دویست سال غربی‌ها با كمك پیشرفتهای علمیِ خودشان بر امت اسلامی حكمرانی كردند؛ كشورهای اسلامی را تصرف كردند؛ بعضی را مستقیماً، بعضی را غیرمستقیم به كمك دیكتاتورهای محلی. انگلیس، فرانسه و در منتهای كار، آمریكا - كه شیطان بزرگ است - بر امت اسلامی تسلط پیدا كردند. هرچه توانستند، امت اسلامی را تحقیر كردند؛ غده‌ی سرطانی صهیونیسم را در قلب خاورمیانه - این منطقه‌ی حساس - كاشتند و او را از همه جهت تقویت كردند و مطمئن بودند كه مقاصد و سیاستهاشان در این منطقه‌ی بسیار مهم عالم تأمین شده است. اما همت ایمانی، همت اسلامی، حضور مردمی، همه‌ی این خوابهای باطل را از بین برد؛ همه‌ی این اهداف را متوقف كرد.1390/11/10
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

كشور ما زیر پای دشمنان بود. تهران برای مأموران صهیونیستِ خبیث یك نقطه‌ی امن و آرام محسوب میشد، كه بیایند اینجا، از كیسه‌ی ملت ایران بخورند و استراحت كنند؛ آرامشی را كه در سرزمینهای اشغالی برای آنها فراهم نبود، اینجا به دست بیاورند. كشور ما جائی بود كه سیاستهای آمریكا و انگلیس و احیاناً كشورهای دیگرِ مستكبر و مستعمر، خطمشی زندگی را در آن تعیین و ترسیم میكرد. آن كسانی كه حكومت كشور و قدرت كشور در دست آنها بود، اینها نه توانی داشتند، نه اراده‌ای داشتند، نه غیرتی داشتند كه در مقابل دشمنان این ملت بایستند، نه آنچنان پشتوانه‌ی مردمی‌ای داشتند كه بتوانند با مستكبران و مداخله‌گران خارجی مخالفت كنند. امروز آن كسانی كه سیاستهای آنها بر این كشور حاكم بود، می‌بینند كه ملت ایران با استقلال كامل در مقابل خواسته‌های آنها می‌ایستد. آنها به این معنا اعتراف كردند كه بسیاری از سیاستهای آمریكا - بخصوص سیاستهای خاورمیانه‌ای آمریكا - به خاطر ایستادگی ملت ایران و جمهوری اسلامی ناكام شده و به نتیجه نرسیده است؛ پیداست عصبانی‌اند. سعی آنها این است كه سیاه‌نمائی كنند - این یكی از راه‌هاست - بخصوص امروز كه ملتهای منطقه بیدار شده‌اند. هشیاری ملتهای منطقه و بیداری اسلامی آنها، ملت ایران و انقلاب اسلامی در ایران را مطرح كرده است و جلوی آنها قرار داده است. آنها میخواهند الگو گرفته نشود؛ میخواهند ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی ایران الگوی آن ملتها نشود؛ لذا سیاه‌نمائی میكنند - بخصوص در چشم آن ملتها - پیشرفتها را كمرنگ میكنند، ضعفها را درشت میكنند.1390/07/27
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

امپراتوری نظامی و مالی و تبلیغاتی و سیاسی مسلط بر دنیا - یعنی شیطان بزرگ، آمریكا - با همه‌ی توان، با همه‌ی آنچه كه در چنته داشت، به میدان نظام جمهوری اسلامی آمد، به میدان انقلاب آمد و خاطرجمع بود كه انقلاب را به زانو در می‌آورد. امروز بعد از سی سال، شما نگاه كنید ببینید چه اتفاقی در دنیا افتاده؛ آنها به زانو درآمدند. سیاست بسیار حساسِ تعیین‌كننده‌ی خاورمیانه‌ای آمریكا بكلی شكست خورده است؛ این را همه دارند می‌بینند و همه به آن اعتراف میكنند. در فلسطین شكست خوردند. مزدوران و یاران و همپیمانان نزدیك خود را از دست دادند. یك روز فقط رژیم طاغوتِ فاسدِ پهلوی از دست آنها رفته بود؛ امروز رژیمهای دیگری از دست آنها رفتند یا در شرف از دست رفتنند؛ بنابراین متزلزلند. امروز آمریكا در منطقه‌ی غربی آسیا - یعنی همین منطقه‌ی شمال آفریقا و منطقه‌ای كه اسم آن را «خاورمیانه» گذاشتند - منزوی است. امروز اسلام در این منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامی وارد میدان میشوند. یك روزی در سی سال پیش، چهل سال پیش، در همین كشورهای شمال آفریقا، اگر كسی میخواست از انگیزه‌های ملی و انقلابی حرفی بزند، به شعارهای چپ متوسل میشد؛ امروز این حرفها دورافتاده است، این حرفها به زباله‌دان تحویل داده شده است. امروز در این منطقه، حرف رائج، سكه‌ی رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن. این، كم دستاوردی است؟ این همان چیزی است كه وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد، جمهوری اسلامی به نام اسلام و قرآن در این منطقه پرچم برافراشت، آنها به خودشان لرزیدند. گفتند ممكن است چنین چیزی پیش بیاید، لذا تلاش كردند كه نگذارند؛ اما علی‌رغم آنها، امروز پیش آمده. جوانِ امروز ما دارد این را در مقابل خودش می‌بیند.1390/03/10
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

آنچه كه برای غرب و برای آمریكا اتفاق افتاد، حقیقتاً غیر قابل تحمل بود و هست. مصر یكی از ستونهای اصلی سیاست خاورمیانه‌ای آمریكاست؛ به این سیاست متكی بودند. آنها نتوانستند این ستون را به نفع خودشان حفظ كنند؛ ملتها فائق آمدند. آمریكائی‌ها تلاش كردند شاكله‌ی آن نظام را حفظ كنند. این تزویرها و ترفندهای آمریكائیِ غربی است، موذیانه و خباثت‌آلود، اما در عین حال سطحی؛ كه اگر ملتها هوشیار باشند، میتوانند این تزویرها را رو كنند، این ترفندها را باطل كنند. آمریكائی‌ها سعی كردند حالا كه حسنی مبارك را در مصر یا بن‌علی را در تونس از دست دادند، شاید بتوانند شاكله‌ی نظام را حفظ كنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقی بماند؛ لذا اصرار و پافشاری كردند كه در آن كشورها یك نخست‌وزیر حتماً باید بماند؛ اما ملتها قیام خودشان را ادامه دادند، بر این ترفند هم فائق آمدند و این دولتها را هم ساقط كردند. به توفیق الهی، به حول و قوه‌ی الهی، سلسله‌ی شكستهای آمریكا در این منطقه ادامه پیدا خواهد كرد.

اینها بعد از آنكه عوامل خود را در این كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پیش گرفتند: یكی فرصت‌طلبی، یكی شبیه‌سازی. فرصت‌طلبی‌شان این بود كه خواستند این انقلابها را مصادره كنند؛ یعنی سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهی كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بیاورند. آنها در این كار شكست خوردند. دوم، شبیه‌سازی بود. شبیه‌سازی یعنی شبیه آنچه را كه در مصر و در تونس و در لیبی و در بعضی از كشورهای دیگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ایران - ایرانِ مردم‌سالاری دینی، ایرانِ ملت - پیاده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعیف، فرومایه، حقیقتاً دستخوش هوی‌های نفسانی، سعی كردند شاید بتوانند این كار را بكنند. خواستند در اینجا حركتِ شكست‌خورده، حركت كاریكاتوریِ مضحك به وجود بیاورند؛ اما خب، ملت ایران توی دهنشان زد1390/01/01

لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

ملتها باید از دخالت و تسلط استكبار خلاص شوند و نجات پیدا كنند؛ این كلیدِ حل مشكلات این منطقه است. گرفتاری‌های مردم و ملتها، گرفتاری‌های دولتها - دولتهائی كه با مردم خودشان، با ملتهای خودشان فاصله پیدا كردند - به خاطر حضور قدرتهای مستكبر و در رأس آنها آمریكاست. علاج مشكلات این منطقه به این است كه ملتها به خود بیایند، دولتها به خود بیایند؛ شیطان بزرگ را از دخالت و تصرف در سرنوشت ملتهای خودشان كنار بگذارند و دور كنند.
سیاستهای خاورمیانه‌ای آمریكا در این منطقه، موجب مخالفت ملتها با دولتهای خودشان شده است؛ بین ملتها و دولتها شكاف افتاده است. اگر چنانچه ملتها با دولتها همراه باشند، هیچ قدرتی قادر نیست بر كشورها تسلط پیدا كند؛ هیچ قدرتی نمیتواند در مقابل ملتها مقاومت كند. آنچه امروز در بعضی از كشورهای اسلامی اتفاق افتاده است، حضور ملتها در منطقه است، در صحنه‌ی مبارزه است، در میدان مبارزه است. وقتی ملتها در صحنه حاضر میشوند، تیغ قدرتها كُند میشود. قدرتها نمیتوانند به ملتها زور بگویند. افرادی را از نزدیكان خودشان، كسانی را از مزدوران خودشان بر مردم مسلط میكنند، آنها به مردم زور میگویند. ملتها وقتی آمدند توی صحنه، پشت دولتها محكم میشود؛ اگر با ملتهای خودشان همراه باشند. این، علاج مشكلات این منطقه است.1389/12/02

لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

فاتحان جنگ بین‌الملل اول و دوم كه عمدتاً چند كشور اروپائی و آمریكا بودند، اینها برای این منطقه‌ی مهم خاورمیانه یك سیاست تثبیت‌شده‌ای داشتند؛ چون این منطقه، هم از لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی مهم است، منطقه‌ی اتصال آسیا و اروپا و آفریقاست، هم یكی از بزرگترین انبارهای نفت عالم است - كه نفت، شریان حیاتی همه‌ی قدرتهای صنعتی است كه بر دنیا مسلطند - هم از لحاظ ملتها، اینجا دارای ملتهای كهن، ریشه‌دار و با سوابق تاریخی است؛ لذا برای این منطقه یك سیاستی را اتخاذ كردند. آن سیاست عبارت بود از اینكه در این منطقه باید كشورهائی، واحدهای سیاسی‌ای وجود داشته باشند كه این خصوصیات را داشته باشند: اولاً ضعیف باشند؛ ثانیاً با یكدیگر دشمن باشند، مخالف باشند، با هم كنار نیایند، نتوانند اتحاد بكنند - لذا دیدید سیاست تقویت ناسیونالیسم عربی، ناسیونالیسم تركی، ناسیونالیسم ایرانی در طول سالهای متمادی دنبال شد - ثالثاً حكامشان از لحاظ سیاسی، دست‌نشانده باشند، مطیع باشند، زیر بار قدرتهای غربی بروند، حرف گوش‌كن باشند؛ رابعاً از لحاظ اقتصادی مصرف‌كننده باشند؛ یعنی نفتی را كه تقریباً مفت از چنگ اینها خارج میكنند، پول همان نفت را باز خرج واردات كنند، خرج مصرف كنند تا كارخانه‌های غربی رونق بگیرد؛ خامساً از لحاظ علمی عقب‌افتاده باشند، اجازه‌ی پیشرفت علمی به آنها داده نشود. اینهائی كه من عرض میكنم، سرفصل است. هر كدام از اینها حقیقتاً یك كتاب شرح و تفصیل دارد. چطور در ایران ما، در بعضی كشورهای دیگر، از توسعه‌ی علم، تعمیق علم جلوگیری میكردند. ملتهای این منطقه، از لحاظ فرهنگی، مقلد محضِ اروپائی‌ها باشند؛ از لحاظ نظامی، ذلیل و آسیب‌پذیر و ضعیف باشند؛ از لحاظ اخلاقی، فاسد باشند، دچار انحطاطهای گوناگون اخلاقی باشند؛ از لحاظ مذهبی هم كاملاً سطحی و قانع به مذهب فردی و احیاناً مذهب تشریفاتی باشند. این تصویری بود كه آنها از این منطقه برای خودشان درست كرده بودند، برای این سیاستگذاری كردند؛ شاید استراتژیستهای غربی هزارها ساعت نشستند درباره‌ی این مسائل مطالعه كردند، فكر كردند، برنامه‌ریزی كردند، آدمهاشان را اینجا در كشورهای این منطقه معین كردند و به وسیله‌ی آنها كارها را انجام دادند. با این تحلیل میشود رفتار رضاخان را درست فهمید، رفتار محمدرضا را فهمید، رفتار مصطفی كمال تركیه و دیگران و دیگران را فهمید. این، برنامه‌ی اینها بود.
موفق هم شدند. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، جز در برهه‌های كوتاهی از زمان، آن هم در بخشی از این مسائل، موفق شدند. فقط در یك برهه‌های كوتاهی، حالا در مصر مثلاً در یك چند سالی یك حكومت ملی سر كار آمد، در ایران یك جور دیگر، در جاهای دیگر یك جور دیگر؛ لیكن عموماً به طور مطلق كه نگاه میكنیم، در همه‌ی این بخشها اینها پیشرفت كردند، تا قبل از انقلاب. اما ناگهان حادثه‌ی بزرگی، انفجار عظیمی رخ داد كه همه‌ی اوضاعِ اینها را به هم ریخت. یك مرد عالم، برجسته، حكیم، فقیه، مجاهد، شجاع، خطرپذیر و نافذالكلمه به نام امام خمینی در ملت ایران ظهور كرد كه حقیقتاً ظهور این مرد، حضور این مرد، تربیت این انسان بزرگ، كار خدا بود. این تقدیر الهی بود كه یك چنین اتفاقی بیفتد. مردم ایران هم آماده بودند، استقبال كردند، پذیرفتند، خطرها را به جان خریدند، وارد میدان شدند، جانشان را دادند، مالشان را دادند، امتحان خوبی پس دادند؛ لذا انقلاب اسلامی به وجود آمد. همه‌ی این حسابها به هم ریخت، این محاسبات خراب شد، دچار اختلال شد.1389/11/15

لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

آمریكا از افغانستان تجربه‌ی تلخی دارد، از عراق تجربه‌ی تلخی دارد؛ ناكام شدند. در قضیه‌ی فلسطین، فعالیت و تلاش سیاسی آمریكا به جائی نرسیده است؛ ناكام شدند. صهیونیستها هم كه منفوریتشان و شكستشان در جنگ 33 روزه و در حمله‌ی به غزه، برای همه روشن و آشكار است.
جبهه‌ی مقابل ما همچنین در وضع اقتصادی بدی قرار دارد. با همه‌ی تلاشهائی كه كردند، هنوز نتوانستند این بختك سنگین ركود اقتصادی و وضع بد اقتصادی را برطرف كنند. البته میگویند كارهائی شده است، لیكن نخیر، هنوز كار درستی انجام نشده است؛ هنوز زیر فشار اقتصادی‌اند. تدابیری كه به كار گرفته‌اند - تزریق پولهای فراوان و هنگفت به مراكز مالی - افاقه‌ای نكرده است؛ هنوز در وضع اقتصادی بسیار بدی هستند.
در سیاستهای خاورمیانه‌ای خودشان، چه در فلسطین، چه در سوریه، چه در لبنان، ناكام مانده‌اند. اشتباهات فاحشی كه كردند، دولتمردان آنها را از حالت تصمیم‌گیری عاجز كرده است؛ یك حالت حیرتی دارند. حقیقتاً امروز آمریكائی‌ها نمیدانند در افغانستان چه كار باید بكنند و چه كار خواهند كرد. بین خودشان اختلاف است. نمیتوانند تصمیمی بگیرند كه مطمئن باشند این تصمیم به سود آنهاست. از افغانستان خارج بشوند، یك جور بدنامی و بدبختی برای آنها دارد؛ در افغانستان بمانند، یك جور دیگر برای آنها ناكامی و بدبختی دارد. عین همین قضیه در مورد عراق هم كم و بیش هست؛ نمیدانند چه كار باید بكنند. دخالت هم میكنند، فعالیت هم میكنند، به جائی هم نمیرسند. اعتماد به نفس مسئولینشان امروز از گذشته بسیار كمتر است. آمریكای امروز را مقایسه كنید با آمریكای دوران ریگان در اوائل انقلاب؛ آن اعتماد به نفسی كه آن روز آنها داشتند، اینها ندارند؛ آن توانائی‌هائی كه آن روز داشتند، اینها ندارند؛ آن نفوذی كه آن روز آنها داشتند، اینها ندارند. پس دشمن در خط نزولی است و امروز در موضع ضعف است.
این طرف قضیه، این پدیده‌ی دوم، عكس است. جمهوری اسلامی و نظام اسلامی در یك حركت صعودی دارد حركت میكند. منحنی به سمت بالاست؛ در همه‌ی قسمتها همین جور است. ما از لحاظ پیشرفتها وضع بسیار خوبی داریم. من چندی پیش در یك جلسه‌ای آماری را نقل كردم - البته آمار فرنگی‌هاست - گفتم رشد پیشرفت علمی در ایران، یازده برابر متوسط جهان است؛ این خیلی چیز مهمی است. البته این معنایش این نیست كه ما در پیشرفت علمی به سطح كشورهای پیشرفته‌ی علمی رسیده‌ایم؛ نه، این معنایش این است كه حركت ما به سمت جلو، یك حركت شتابنده‌ای است؛ این برای یك ملت خیلی چیز بزرگ و خبر باارزشی است. اگر همین پیشرفت را ادامه بدهند، طولی نمیكشد كه ملت ما و جوانان ما به سطوحی كه باید برسیم، خواهند رسید. در زمینه‌های علمی اینجور است، در زمینه‌های فناوری هم همین جور است، در زمینه‌ی ساخت و سازهای در كشور هم همین جور است. رئیس جمهور محترم الان آمارهائی دادند؛ این آمارها درست است. در زمینه‌ی ساخت و سازها، در بخش صنعت، در بخش انرژی، در بخش راه و ترابری، در بخشهای گوناگون، كارهای برجسته‌ای دارد میشود. نسبت به سی سال قبل از این كه ما شروع كردیم، حتّی نسبت به بیست سال قبل از این، امروز خیلی پیشرفته‌تریم. لیكن پیشرفتها فقط در این زمینه‌های مادی نیست؛ در زمینه‌های اجتماعی و معنوی هم همین جور است. امروز روحیه‌ی ما خیلی خوب است. در كشور ما روحیه بالاست. جوانهای ما باانگیزه‌اند. میدان سیاسی، میدان پرشور و نشاطی است. وقتی انتخابات راه می‌افتد، چهل میلیون شركت میكنند، بیست و پنج میلیون انتخاب میكنند؛ اینها خیلی چیزهای مهمی است، اینها پدیده‌های مهمی است. بله، به دنبال انتخابات، عوارض تلخی پیش آمد؛ روی عوامل خودش. هركدام از این حوادث، یك عاملی دارد؛ لیكن اصل این حضور مردمی خیلی چیز بزرگی است، خیلی پیشرفت مهمی است. مخالفین ما توقع داشتند كه بعد از اینكه سی سال از شروع انقلاب میگذرد و ما حدود سی تا انتخابات داشتیم، یواش یواش انتخابات در كشور ما، برای ملت ما از دهن بیفتد، از چشم مردم بیفتد؛ دیگر خیلی شور و شوقی به انتخابات نباشد؛ لیكن نخیر، انتخابات جدی بود؛ حركت، حركت عمومی بود؛ اینها پیشرفت است.
عقبه‌ی نظام جمهوری اسلامی در بین كشورها بی‌نظیر است. هر كشوری كه امروز مسئولین ارشد ما مسافرت كنند، با استقبال مردم، با هیجان احساسات مردم مواجه میشوند؛ این نسبت به هیچ كشور دیگری نیست. این مخصوص امروز هم نیست؛ از اوائل انقلاب همین جور بوده است. مسئولین كشور، هر جا مسافرت كردند، رؤسای جمهور با استقبال مردم در كشورهائی كه هیچ وجه مشترك هم بعضاً از لحاظ زبان و نژاد و منطقه‌ی جغرافیائی با ما نداشتند، روبه‌رو شدند؛ یعنی مردم جمع میشوند، اظهار ارادت میكنند. عقبه‌ی مردمی نظام جمهوری اسلامی، امروز از قبل اگر بیشتر نباشد، كمتر نیست.
امید ما به آینده، امید سرشاری است. ما امیدوار نبودیم كه بتوانیم این ساخت و سازهائی كه امروز میكنیم، به این زودی به این ساخت و سازها دست پیدا كنیم. خدای متعال تفضل كرد. امروز جوانهای ما در زمینه‌ی علم، در زمینه‌ی فناوری كارهائی میكنند كه خیلی برای ما، برای كسانی كه پانزده سال پیش، بیست سال پیش، بیست و پنج سال پیش میخواستند برای آینده فكر كنند، از نظر آنها دور بود، اما تحقق پیدا كرد. این، امید ما را به آینده زیاد میكند. امیدمان سرشار است.

تجربه‌های سیاسی‌مان، تجربه‌های موفقی است. ما بعكسِ جبهه‌ی مقابل كه تجربه‌اش در خاورمیانه شكست خورد، در عراق شكست خورد، در افغانستان شكست خورد، در مناطق مختلف شكست خورد، در هر جائی كه وارد شدیم، تجربه‌های ما موفق بوده. در همین جاهائی كه اسم آوردم، در آن حدی كه جمهوری اسلامی وارد شده است، وظیفه‌ی خود دانسته است، موضعی گرفته است، اقدامی كرده است، ما با موفقیت همراه بودیم؛ این را همه اعتراف میكنند. همان رقبای ما هم از این جهت بسیار ناراحتند.1389/05/27

لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

مسئله‌ی غزه كه شما مشاهده میكنید، این بخشی از ظاهر قضیه است، باطن قضیه عبارت است از این كه دستگاه استكبارِ بی‌اعتقاد به همه‌ی اصول انسانی، مایل است این منطقه‌ی خاورمیانه، این منطقه‌ی حساس را كه پر از ثروت و حساسیت گوناگون جغرافیائی و اقتصادی است، در اختیار بگیرد؛ در مشت بگیرد. وسیله‌اش هم اسرائیل غاصب است؛ صهیونیستهای مسلط بر فلسطین اشغالی. مسئله این است. همه‌ی این حركاتی كه این چند سال در این منطقه انجام گرفته است - از قضایای لبنان تا قضایای عراق تا قضایای فلسطین - با این نگاه قابل تفسیر و قابل فهم است. مسئله این است كه این منطقه باید در مشت آمریكا و استكبار - استكبار اعم از آمریكاست. البته مظهر عمده‌اش، شیطان بزرگ، دولت آمریكاست - قرار داشته باشد. استكبار میخواهد این منطقه را در اختیار داشته باشد؛ در مشت داشته باشد. استكبار این منطقه را لازم دارد و عاملش هم اسرائیل است. همه‌ی این داستانها و قضایای این چند سال با این نگاه، تحلیل میشود. دیدید در جنگ سی و سه روزه، وزیر خارجه‌ی آمریكا گفت: این درد زایمان منطقه‌ی خاورمیانه‌ی جدید است! یعنی از این حادثه یك موجود تازه‌ای متولد خواهد شد كه همان خاورمیانه‌ای است كه آمریكا دنبالش است. البته این خواب آشفته تعبیرش همانی بود كه بر سرشان آمد. شجاعت و بیداری و فداكاری و ایثار و جهاد جوانان مؤمن در لبنان، تو دهن نه فقط اسرائیل، بلكه تو دهن آمریكا و همه‌ی پشتیبانانشان و دنباله‌روانشان زد. قضیه‌ی غزه هم از همین قبیل است1387/10/19
لینک ثابت
سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا

شما وضعیت امروز آمریكا را در خاورمیانه نگاه كنید، پانزده سال قبلِ او را هم نگاه كنید و ببینید وضع آمریكا در خاورمیانه چه جوری است؛ روزبه‌روز منفورتر، روزبه‌روز ذلیل‌تر، ناكامتر؛ در مسئله‌ی فلسطین، یك جور؛ در مسئله‌ی لبنان، یك جور؛ در قضایای عراق و افغانستان، یك جور. آمریكا در طرحهای خودش در خاورمیانه - كه عمدتاً هم آماج هدف این طرحها جمهوری اسلامی بود؛ بیش از آنچه كه آن كشورها باشند - ناكام مانده؛ ضربه خورده. و جمهوری اسلامی توانست بایستد و مقاومت كند.1387/09/24
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی