newspart/index2
اختلاف سلیقه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مباحثه علمی صاحب حدائق با وحيد بهبهانی؛ نمونه فرهنگ تحمل در حوزه‌های علمیه

چرا این كرسیهای آزاداندیشی در قم تشكیل نمی‌شود؟ چه اشكالی دارد؟حوزه‌های علمیه‌ی ما، همیشه مركز و مهد آزاداندیشیِ علمی بوده و هنوز كه هنوز است، ما افتخار می‌كنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‌های درسیِ غیر حوزه‌ی علمیه، كه شاگرد پای درس به استاد اشكال كند، پرخاش كند و استاد از او استشمام دشمنی و غرض و مرض نكند. طلبه آزادانه اشكال می‌كند، هیچ ملاحظه‌ی استاد را هم نمی‌كند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی‌برد و ناراحت نمی‌شود؛ این خیلی چیز مهمی است. خوب، این مال حوزه‌ی ماست. در حوزه‌های علمیه‌ی ما، بزرگانی وجود داشته‌اند كه هم در فقه سلیقه‌ها و مناهج گوناگونی را می‌پیمودند، هم در برخی از مسائل اصولی‌تر؛ فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، این‌ها در كنار هم زندگی می‌كردند، باهم كار می‌كردند؛ سابقه‌ی حوزه‌های ما این‌جوری است. یكی، یك مبنای علمی داشت، دیگری آن را قبول نداشت. اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه كنید، از این قبیل مشاهده می‌كنید.
مرحوم صاحب حدائق با مرحوم وحید بهبهانی، نقطه‌ی مقابل؛ هر دو در كربلا زندگی می‌كردند؛ معاصر، مباحثه هم می‌كردند باهم. یك شب در حرم مطهر سیّدالشّهدا (سلام‌الله‌علیه) این‌ها سر یك مسئله‌ای شروع كردند بحث كردن، تا اذان صبح این دو نفر روحانی ایستاده- حالا وحید بهبهانی آن‌وقت نسبتاً جوان بوده، اما صاحب حدائق پیرمردی هم بوده- بحث كردند! مباحثه هم می‌كردند باهم، منازعه هم می‌كردند، اما هر دو هم بودند، هر دو هم درس می‌گفتند. من شنیدم كه شاگردان وحید- كه وحید تعصب شدیدی علیه اخباریها داشت- مثل صاحب ریاض و بعضی دیگر از شاگردان وحید، می‌رفتند درس صاحب حدائق هم شركت می‌كردند! این‌جوری بوده؛ ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. خوب، یكی مشرب فلسفی دارد، یكی مشرب عرفانی دارد، یكی مشرب فقاهتی دارد، ممكن است همدیگر را هم قبول نداشته باشند. من چند ماه پیش از این، در مشهد گفتم كه مرحوم آشیخ مجتبی قزوینی (رضوان اللَّه تعالی علیه) مشرب ضدیت با فلسفه‌ی حكمت متعالیه، مشرب ملّا صدرا، داشت- ایشان شدید، در این جهت خیلی غلیظ بود- امام (رضوان اللَّه علیه) چكیده و زبده‌ی مكتب ملّا صدراست؛ نه فقط در زمینه‌ی فلسفی‌اش، در زمینه‌ی عرفانی هم همین‌جور است. خوب، مرحوم آشیخ مجتبی نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج می‌كرد تا وقتی زنده بود. ترویج هم از امام كرد؛ ایشان بلند شد از مشهد آمد قم، دیدن امام. مرحوم آمیرزا جواد آقای تهرانی در مشهد جزو برگزیدگان و زبدگان همان مكتب بود، اما ایشان جبهه رفت. با تفسیر حمد امام كه در تلویزیون پخش می‌شد، مخالف بودند؛ به خود من گفتند؛ هم ایشان، هم مرحوم آقای مروارید، اما حمایت می‌كردند. از لحاظ مشرب و ممشا مخالف، اما از لحاظ تعامل سیاسی، اجتماعی، رفاقتی، باهم مأنوس؛ همدیگر را تحمل می‌كردند. در قم باید این‌جوری باشد.1386/09/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی