newspart/index2
وظیفه مسئولان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
به وزرای آقای هاشمی گفتم : برای حزب کارگزاران نباید وقت صرف کنید

دولت نباید به جایی تبدیل شود که احزاب می‌خواهند دیدگاهها و گرایشهای خودشان را در آن‌جا رسمی و پرچمش را بلند کنند. این درست نیست؛ نتیجه‌اش این خواهد شد که از کار می‌مانید و آن وظیفه‌ای که بر عهده شماست، به بار نخواهد نشست.

به نظر من آقایانِ وزرا هم نباید وقت خود را در کارهای حزبی صرف کنند. زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی‌ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید، در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کرده‌اید. این فعلِ حرام است.1380/06/05

لینک ثابت
غفلت از دشمن ،عامل شکست شاه شیخ ابواسحاق از امیرمبارزالدین

معتقدم که یک مسؤول نباید اجازه دهد که از واقعیّات جامعه و از خبرهایى که در جامعه جارى است، دور بماند. البته انقطاع از مردم - که در تعبیر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام احتجاب از مردم است؛ یعنى حجاب داشتن و با مردم هیچ مواجه نشدن - چیز بسیار خطرناکى است. حضرت به مالک اشتر فرموده‌اند: « قلّة علم بالأمور»؛ به خاطر احتجاب از مردم، آگاهى انسان از همه چیز کم مى‌شود. البته من به خانه‌هاى اشخاص هم مى‌روم. یکى از کارهایى که بحمداللَّه من از اوایل ریاست جمهورى تا به‌حال انجام داده‌ام - البته گاهى بیشتر است، گاهى کمتر - این است که به منازل اشخاصى از آحاد و توده‌هاى مردم مى‌روم، روى فرششان مى‌نشینم، با آنها حرف مى‌زنم و زندگیشان را از نزدیک لمس مى‌کنم. البته به شما عرض کنم، اطّلاع از مردم، یک بخش از اطّلاع است؛ بخش دیگرش اطّلاع از دشمن است. کسى از من نپرسید که شما از دشمن هم اطلاعى دارید یا نه؟! ولى من خودم عرض مى‌کنم: بله، بنده از دشمنان هم بى‌اطّلاع نیستم. خیلیها خیال مى‌کنند که ما گاهى تیر به تاریکى مى‌اندازیم و از دشمن صحبت مى‌کنیم. نه؛ تیر به تاریکى انداختن نیست؛ مى‌دانیم و حس مى‌کنیم که دشمن حضور دارد. اتّفاقاً همین چند روز قبل بعضى از مطبوعات امریکا خبر از اظهارات رئیس سازمان سیا دادند که در بعضى از روزنامه‌هاى ما هم منعکس شد. او گفته بود ما در فلان تعداد کشور - از جمله ایران را هم اسم آورده بود - مأموران سازمان خودمان را فعّال کرده‌ایم که زبان مادریشان، زبان آن کشورهاست. بعد بخصوص اسم ایران را آورده بود و گفته بود ما مأمورانى داریم که زبان مادریشان فارسى است و متوسّط سنّى‌شان هم سى سال است. ممکن است براى بعضى این سؤال پیدا شود که چرا این حرفها را مى‌گویند. وقتى اطّلاعاتى زیاد و سرریز مى‌شود، براى صاحب آن اطّلاعات اهمیتش کم مى‌شود؛ لذا از گوشه و کنارِ حرفها خیلى چیزها مى‌شود فهمید. بله، ندیدنِ دشمن هنر نیست.
در زمان حافظ، چهار امیر پشت سر هم بر شیراز حکومت کردند که یکى از آنها شاه شیخ ابواسحاق است - البته اسمش شیخ است، اما شیخ نبوده - حافظ هم در چند جا اسم او را آورده؛ چون به او بسیار علاقه‌مند بوده است. شاه شیخ ابواسحاق، هم جوان، هم زیبا و هم بسیار عیّاش بوده است. امیر مبارزالدّین - که یکى از پادشاهان آن منطقه بود - از کرمان حرکت کرد و به طرف شیراز آمد و قصد داشت این شهر را بگیرد. براى حمله به شیراز، آرام مى‌آمد تا شیرازیها نفهمند و او ناگهان شیراز را محاصره کند و فرصت دفاع به آنها ندهد. بعضى از مردم از ماجرا آگاه شدند، مأموران حکومت هم قضیه را فهمیدند؛ اما کسى اصلاً جرأت نمى‌کرد موضوع را به شاه شیخ ابواسحاق خبر دهد. دشمن نزدیک شیراز رسید و تمام منطقه جلوِ حصار شیراز را اردو زد. وزیر شاه شیخ ابواسحاق بالاخره دید این‌طورى نمى‌شود؛ فردا دشمن به شهر حمله مى‌کند و پادشاه خبر ندارد که دشمن پشت شهر است. آیا این براى یک مسؤول هنر است که نداند دشمن کجاست؟! وزیر پیش شاه شیخ ابواسحاق آمد، اما دید جرأت نمى‌کند مستقیم به او بگوید! لذا از راهش وارد شد؛ گفت هوا خیلى خوب و بهارى است و صحرا سبزه‌زار است؛ آیا میل ندارید بالاى پشت بام قصر بروید و بیرون را تماشا کنید؟ به این بهانه پادشاه را از داخل قصر بیرون کشید و بالاى قصر برد. وقتى پادشاه روى پشت بام رفت و نگاه کرد، دید کسانى در بیابان اردو زده‌اند. پرسید این اردو مربوط به کیست؟ گفت متعلّق به امیر مبارزالدّین است. گفت چه موقع آمده‌اند؟ گفت - مثلاً - ده روز است. این پادشاه بى‌غیرت و بى‌عرضه به جاى این که بلافاصله بیاید و لباس جنگ بپوشد - البته بعد هم جنگ کرد و ابتدا اسیر و سپس کشته شد - گفت اینها حیفشان نیامد در این هواى خوشِ بهارى به جنگ آمدند! این‌گونه نمى‌شود انسان مسؤولیتهاى مهم جامعه را بر عهده گیرد.1379/12/09

لینک ثابت
اصرار توده‌ایها بر انتشار اسامی ساواکیها

اگر کسى [از مسئولین]بخواهد درست عمل کند، باید اولاً به تکلیف و تعهد شرعى پایبند باشد و احساس کند که مشغول انجام دادن وظیفه‌ى شرعى است... دوم، صفا و صمیمیت با مردم است. با مردم ظاهرسازى نباید نباشد. تظاهر درست نیست. ما باید با مردم روراست باشیم. معناى روراستى این نیست که برویم اخبار و اطلاعات طبقه‌بندى شده را در معرض دید مردم بگذاریم. بعضى اشتباهاً این‌طور خیال مى‌کنند. مى‌گویند چرا خبرها را به مردم نمى‌گویید؟ خوب؛ براى این‌که بعضى از خبرها طبقه‌بندى شده است و نمى‌شود گفت. نه از باب این‌که به مردم اعتماد نداریم. از باب این‌که دشمن از این طریق استفاده مى‌کند. چرا باید دشمن را از اخبار و اطلاعات خودمان مطلع کنیم؟ این، صفا و صمیمیت با مردم نیست.

اول انقلاب، توده‌ایهایى که خیلى‌شان در ساواک عضویت داشتند، اصرار مى‌کردند که اسم ساواکیها و منابع ساواک را منتشر کنید! مى‌خواستند ببینند اسم خودشان در مى‌آید یانه؟ مى‌خواستند ببینند آن‌جا چه خبر است؟ دائم فشار مى‌آوردند که چرا اخبار را از مردم پوشیده مى‌دارید؟ دستگاههاى اطلاعاتى دشمن، براى این‌که بتوانند از منابع فلان دستگاه اطلاعاتى استفاده کنند، دائم فشار مى‌آوردند ... لذا، صفا و صمیمیت با مردم، در عملکرد ماست. با مردم باید روراست بود.1371/07/16

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی