newspart/index2
تشکیل رژیم صهیونیستی / رژیم صهیونیستی / تشکیل اسرائیل/تشکیل اسراییل
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
اسرائیل؛ زائده بوجود آمده بر اثر جنگهای بین المللی قدرتهای مستکبر

ملتهای مسلمان در طول دهها سال تحت سلطه و ستم مستكبران عالم قرار داشتند. جنگهای بین‌المللی كه بین قدرتهای مستكبر عالم واقع شد، از اروپا شروع شد؛ استعمارگران عالم به جان هم افتادند، اما ملتهای مسلمان را، ملتهای این منطقه را درگیر تبعات و مشكلات این جنگها قرار دادند. دنباله‌ی همین جنگها بود كه زائده‌ی خطرناكِ مهلكِ صهیونیستی در منطقه‌ی حساس ما، میان كشورهای اسلامی و در قلب دنیای اسلام به وجود آمد. به دنبال همین جنگها بود كه بنای غلط و هندسه‌ی معیوب سازمان ملل و شورای امنیت و دولتهای دارای حق وتو شكل گرفت. یعنی همان دستها و سرپنجه‌های خونینی كه آن جنگهای مهلك را به راه انداختند، به دنبال آن خواستند اختیار دنیا را به دست بگیرند و این منطقه‌ی حساس و مهم و سرشار از نعمت و مركز اتحاد بالقوه‌ی دنیای اسلام را تحت سیطره‌ی خود درآورند؛ و همین كار را كردند. ما غافل بودیم؛ ملتهای مسلمان در خواب بودند؛ به آنها هجوم آورده شد؛ سرنوشت آنها با مشكلات پیچیده و عظیمی كه هنوز درگیر آن مشكلاتند، در آمیخته شد. ما غفلت كردیم. سران كشورهای اسلامی در یك روزگاری غفلت كردند و فریب بازی قدرتها را خوردند. امروز احساس میشود، دیده میشود كه این پرده‌ی غفلت از روی ذهنهای كشورهای منطقه و ملتهای مسلمان دارد برچیده میشود؛ این را باید مغتنم شمرد.1391/05/29
لینک ثابت
بوجود آمدن زمینه پیدایش رژیم صهیونیستی ؛ نتیجه همراهی جریانهای عربی با انگلیسیها

اهداف پلید دشمنان هم امروز آشكار شده است. روزی بود كه می‌توانستند زیر نام طرفداری از دمكراسی حرف بزنند؛ اما امروز دیگر نمی‌توانند. امروز افكار عمومی دنیا شعارهای امریكایی را مطرود می‌داند و با بدبینی به آنها نگاه می‌كند. به‌نام مبارزه با تروریسم، جنگ راه می‌اندازند. شما ببینید امروز در قضیه‌ی آمادگی جنگی امریكا برای حمله به عراق، كدام ملت، كدام مجموعه‌ی مردمی و كدام دولت مردمی با این اقدام ظالمانه موافق است؟ همه متنفّرند و همه امریكا را در ادّعاهایش دروغگو می‌دانند. امریكا برای مخالفت با تروریسم به كشور عراق حمله می‌كند یا برای چاههای نفت سرشار عراق؛ برای تسلط بر منطقه؛ برای دفاع از اسرائیل و برای اشراف بر جمهوری اسلامی ایران؟ امروز همه می‌دانند كه اینها دیگر رازهای برملاشده‌ی استكبار جهانی است. ملتها و دولتهای عرب هم به وعده‌ها و حرفهای امریكا به‌كلّی بی‌عقیده شده‌اند. حالا ممكن است بعضی به‌خاطر مصالح كوتاه‌مدّت ناچار باشند همراهی نشان دهند؛ اما به‌طور كلّی حرفهای دولتمردان امریكایی و مستكبران را دیگر كسی قبول ندارد. این تجربه‌ی تاریخی ملتهای عرب است كه حافظه‌ی تاریخیشان آن را ضبط كرده است. در جنگ بین‌الملل اوّل، بعضی از همین جریانهای عربی برای این‌كه استقلال به‌دست آورند، با انگلیسیها - كه مستكبران و مستعمران آن روز دنیا بودند - همراهی كردند. نتیجه این شد كه بعد از جنگ بین‌الملل اوّل بلافاصله زمینه‌های پیدایش رژیم صهیونیستی به‌وجود آمد. زمینه را آماده كردند و بعد از جنگ دوم، كشور فلسطین را غصب و حكومت و دولت صهیونیستی را اعلام نمودند. در طول این مدّت، علی‌رغم حمایتهایی كه بعضی از دولتهای عربی از غرب - روزی از انگلیس، بعداً از امریكا - كردند و همراهیهایی كه با آنها نموده‌اند، همیشه و در همه‌ی جریانها طرف عربی به سود طرف صهیونیستی تحقیر شده، به او ظلم شده و فشار وارد آمده است.

حالا ملت فلسطین، این ملت مظلوم كه در مبادلات جهانی محكوم به قربانی‌شدن بود، به كنار و به‌جای خود؛ امّت و جامعه‌ی عرب و همه‌ی حكومتها و كشورهای عربی را تحقیر و تذلیل كردند. در رقابت بین امریكا و شوروی سابق در طول سالها، بسیاری از كشورهای عربی طرف امریكا را گرفتند. روزبه‌روز فشار امریكا علیه عربها بیشتر شد. آن‌روز كه وقت امتحان و وقت نشان دادن پاداشِ این حمایتها بود، درست بعكس، علیه منافع ملتهای عرب موضعگیری كرد! در جنگ خلیج فارس در ده سال قبل و در قضایای اخیر هم همین‌طور. امروز كشورها، ملتها، روشنفكران و بسیاری از حكومتهای عربی می‌دانند كه اگر چهره‌ی امریكا به آنها لبخند هم بزند، در پشت این نقابِ لبخند، جز خشم و نفرت چیز دیگری نیست. همه‌ی دنیای اسلام و همه‌ی ملتهای مسلمان به همین شكل از حضور امریكا در این منطقه متنفّرند. امریكاییها خیال می‌كنند كه می‌توانند در این منطقه بیایند، چاههای نفت عراق را راحت تصرّف كنند و این كشور را ببلعند و به منافع خود برسند. آنها اشتباه می‌كنند؛ نخواهند توانست. ممكن است ظاهراً بیایند و مستقر شوند، اما ملتهای اسلامی نخواهند گذاشت آب راحتی از گلوی اینها پایین برود.1381/10/19

لینک ثابت
روابط نزدیک نازیهای آلمان با صهیونیستها برای اشغال فلسطین

اشغالگری، توسعه‌طلبی و سبعیتی كه امروز اسرائیل از خود نشان می‌دهد، از ابتدا برای اهل بصیرت و دلسوزان جوامع اسلامی قابل پیش‌بینی بود.
از ابتدای شكل‌گیری اسرائیل، این رژیم غاصب و دروغین، همواره به حقوق مسلّم فلسطینیان تجاوز كرده و بعضی از حكومتهای غربی - بخصوص امریكا - آن را توجیه و حمایت كرده‌اند و مجامع بین‌المللی هم با توجیه اقدامات این رژیم، سعی كرده‌اند به هویّت آن و تجاوزاتش مشروعیت بخشند.
سرزمین فلسطین و قدس شریف، همواره مورد طمعِ بعضی از قدرتهای غربی بوده است و تحمیل جنگهای طولانی صلیبی‌ها علیه مسلمانان، نشان بارز اطماع آنها نسبت به این سرزمین مقدّس است. بعضی از فرماندهان ارتش متّفقین، پس از شكست عثمانی و ورود به بیت‌المقدّس گفتند: «امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید.»!
اشغال این سرزمین براساس یك طرح چندجانبه، پیچیده و با هدف جلوگیری از اتّحاد و پیوستگی مسلمانان و پیشگیری از تأسیس مجدّد حكومتهای قدرتمند مسلمان بود. دلایلی در دست است كه نشان می‌دهد صهیونیستها با نازیهای آلمان روابط نزدیك داشتند و ارائه آمارهای اغراق‌آمیز از كشتار یهودیان، خود وسیله‌ای برای جلب ترحّم افكار عمومی و زمینه‌سازی برای اشغال فلسطین و توجیه جنایات صهیونیستها بوده است. حتّی دلایلی در دست است كه عدّه‌ای از اراذل و اوباشِ غیریهودیِ شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین كوچانیدند تا با پوشش حمایت از بازماندگان قربانیان نژادپرستی، یك حكومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب كنند و پس از سیزده قرن، یك گسستگی بین مشرق و مغرب اسلامی ایجاد نمایند. در آغاز، مسلمانان غافلگیر شدند؛ چون از كُنه طرح صهیونیستها و حامیان غربی آنها مطّلع نبودند. عثمانی شكست خورد؛ قرارداد «سایكس - پیكو» به طور محرمانه برای تقسیم كشورهای اسلامیِ خاورمیانه بین فاتحین جنگ منعقد شد؛ جامعه ملل قیمومیت فلسطین را به عهده انگلیسیها گذاشت؛ آنها هم به صهیونیستها وعده مساعدت دادند و با مجموعه‌ای از طرحهای حساب شده، یهودیان را به فلسطین آوردند و مسلمانان را از خانه و كاشانه خویش آواره كردند.
در این مصاف طولانی كه یك طرف غرب و صهیونیسم بود و طرف دیگر دولتهای عربِ تازه تأسیس شده، دشمنان اسلام برای مقابله، از ابزارهای گوناگون و پیچیده‌ای استفاده كردند كه از جمله آنها رسانه‌های تبلیغاتی و مجامع بین‌المللی بود. آنها از یك سو مسلمانان را به صبر، خویشتنداری، گفتگوهای صلح و سازش دعوت می‌كردند و از سوی دیگر اسرائیل را مسلّح می‌نمودند. اهداف راهبردی آنها از تعامل نابرابر و تبعیض‌آمیز بین كشورهای مسلمان و اسرائیل این بود كه همواره برتری نظامی اسرائیل را بر كشورهای اسلامی حفظ كنند و در مجامع بین‌المللی از آن رژیم حمایت كنند و با به كار گرفتن رسانه‌های تحت نفوذ خود، جنایات اسرائیل را توجیه نمایند و در بین مسلمانان تبلیغ كنند كه فكر پیروزی بر اسرائیل، خیال خامی بیش نیست.
رژیم اسرائیل از زمانی كه رسماً توسط سازمان ملل تأیید شد - یعنی بیش از نیم قرن قبل - تا سال گذشته یكّه‌تازی می‌كرد و هیچ چیز و هیچ كس جلودارش نبود؛ ولی مقاومت اسلامی لبنان كه مركّب از چند هزار جوان مسلّح به سلاح ایمان است، خواب این رژیم و حامیانش را پریشان كرد. این جوانان عزیز بدون دادن هیچ‌گونه امتیازی به اسرائیل، آن رژیم غاصب را با خواری از جنوب لبنان بیرون كردند.1380/02/04

لینک ثابت
تشکیل حکومت صهیونیست؛ خواست استعماری انگلیس

اساساً تشكیل دولت یهودی یا به تعبیر درست‌تر، دولت صهیونیست در این نقطه از دنیای اسلام، با یك هدفِ بلندمدتِ استكباری به وجود آمد. اصلًا به وجود آوردن این دولت در این نقطه‌ی حسّاس كه تقریباً قلب دنیای اسلام است یعنی قسمت غرب اسلامی را كه آفریقاست، به قسمت شرق اسلامی كه همین خاورمیانه و آسیا و مشرق است، متّصل می‌كند و یك سه‌راهی است بین آسیا و آفریقا و اروپا برای خاطر این بود كه در بلند مدت، تداوم سلطه‌ی استعمارگرانِ آن روز كه در رأسشان دولت انگلیس بود بر دنیای اسلام باقی بماند و این‌طور نباشد كه اگر یك‌وقت دولت اسلامیِ مقتدری مثل دورانهایی از حكومت عثمانی به وجود آمد، بتواند جلوِ نفوذ استعمارگران و انگلیس و فرانسه و دیگران را در این منطقه بگیرد. لذا یك پایگاه برای خودشان درست كردند. بنابراین طبق اسناد تاریخی، تشكیل حكومت صهیونیستی در آنجا، بیش از آنچه كه آرزوی مردم یهود باشد، یك خواست استعماری دولت انگلیس بود. شواهدی وجود دارد كه در همان زمان بسیاری از یهودیها اعتقادشان این بود كه احتیاجی به این دولت نیست؛ این دولت به نفعشان نیست؛ لذا گریزان بودند. بنابراین، این یك آرزو و ایده‌ی یهودی نبود؛ بیشتر یك ایده‌ی استعماری و یك ایده‌ی انگلیسی بود. البته بعد كه به وسیله‌ی امریكا گوی سیاست دنیا و گوی استكبار از دست انگلیس ربوده شد، این هم جزو همان ابواب جمع مواریث استعماری بود كه به امریكا رسید و آمریكاییها حد اكثر استفاده را كردند و الآن هم استفاده می‌كنند. بنابراین نجات فلسطین و محو دولت غاصب صهیونیستی، مسأله‌ای است كه با مصالح ملتهای این منطقه - از جمله با مصالح كشور عزیز ما ایران - سرو كار دارد.1379/09/25
لینک ثابت
ماجرای تسلّط غاصبانه‌ صهيونيستها بر فلسطين

اصل ماجرای فلسطین چیست؟ اصل ماجرا این است كه یك عده از یهودیان متنفّذ در دنیا به فكر ایجاد یك كشور مستقل برای یهودیها افتادند. از فكر این‌ها دولت انگلیس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آن‌ها قبلًا به فكر بودند به اوگاندا بروند و آنجا را كشور خودشان قرار دهند. مدّتی به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور لیبی بروند؛ لذا رفتند با ایتالیایی‌ها كه آن وقت طرابلس در دست آن‌ها بود صحبت كردند؛ اما ایتالیایی‌ها به این‌ها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگلیسی‌ها كنار آمدند. انگلیسی‌ها آن وقت در خاورمیانه اغراض بسیار مهمِّ استعماری داشتند؛ دیدند خوب است كه این‌ها به این منطقه بیایند. اوّل به عنوان یك اقلیت وارد شوند، بعد بتدریج توسعه پیدا كنند و گوشه‌ای را، آن هم گوشه‌ی حسّاسی را بگیرند چون كشور فلسطین در نقطه‌ی حساسی قرار دارد و دولت تشكیل دهند و جزو متّحدین انگلیس باشند و مانع شوند از اینكه دنیای اسلام بخصوص دنیای عرب در آن منطقه اتّحادی به وجود آورد. درست است كه اگر دیگران هوشیار باشند، دشمن می‌تواند اتّحاد ایجاد كند؛ اما دشمنی كه از بیرون آن‌طور حمایت می‌شود، با ترفندهای جاسوسی و با روشهای گوناگون می‌تواند اختلاف ایجاد كند كه همین كار را هم كرد: به یكی نزدیك شود، یكی را بزند، یكی را بكوبد، با یكی سختی كند. بنابراین، در درجه‌ی اوّل كمك كشور انگلیس و بعضی كشورهای غربی دیگر بود. بعد این‌ها بتدریج از انگلیس جدا و به امریكا متّصل شدند. امریكا هم این‌ها را تا امروز زیر بال خودش گرفته است. این‌ها به این معنا كشوری به وجود آوردند و آمدند كشور فلسطین را تصرّف كردند. تصرّفشان هم این‌طوری بود: اوّل با جنگ نیامدند؛ اوّل با حیله آمدند، رفتند زمینهای بزرگ فلسطین را كه زارعان و كشاورزان عرب روی آن‌ها كار می‌كردند و خیلی هم سرسبز و آباد بود، با قیمتهای چند برابر قیمت اصلی، از صاحبان و مالكان اصلی این زمینهای بزرگ كه در اروپا و امریكا بودند خریدند؛ آن‌ها هم از خدا خواستند و زمینها را به این یهودیها فروختند. البته دلّال‌هایی هم داشتند كه نقل كرده‌اند یكی از دلال‌هایشان همین «سیّد ضیاء» معروف، شریك رضا خان در كودتای 1299 بود كه از اینجا كه به فلسطین رفت، آنجا دلّال خرید زمین از مسلمانان برای یهودیها و اسرائیلیها شد! زمینها را خریدند؛ زمینها كه ملك این‌ها شد، با روشهای واقعاً بسیار خشن و همراه با سبعیّت و سنگدلی، بتدریج شروع به اخراج زارعان از این زمینها كردند. در جایی می‌رفتند، می‌زدند، می‌كشتند و در همین هنگام افكار عمومی دنیا را هم با دروغ و فریب به طرف خودشان جلب می‌كردند. این تسلّط غاصبانه‌ی صهیونیستها بر فلسطین سه ركن داشت: یك ركنش عبارت از قساوت با عربها بود. برخوردشان با صاحبان اصلی، با قساوت و با سختی و خشونت شدید همراه بود. با این‌ها هیچ‌گونه مدارا نمی‌كردند.ركن دوم، دروغ به افكار عمومی دنیا بود. این دروغ به افكار عمومی دنیا، یكی از آن حرفهای عجیب است. این قدر این‌ها به‌وسیله‌ی رسانه‌های صهیونیستی كه دست یهودیها بود، دروغ گفتند هم قبل از آن و هم بعد از آن، این دروغها گفته می‌شد كه به خاطر همین دروغها بعضی از سرمایه‌داران یهودی را گرفتند! خیلی‌ها هم دروغهای آن‌ها را باور كردند. حتّی این نویسنده‌ی فیلسوف اجتماعی فرانسوی «ژان پل سارتر» را نیز كه خودمان هم در جوانی چندی شیفته‌ی این آدم و امثال او بودیم، فریب دادند. همین «ژان پل سارتر» كتابی نوشته بود كه بنده در سی سال قبل آن را خواندم. نوشته بود: «مردمی بی‌سرزمین، سرزمینی بی‌مردم»! یعنی یهودیها مردمی بودند كه سرزمینی نداشتند؛ به فلسطین آمدند كه سرزمینی بود و مردم نداشت! یعنی چه مردم نداشت؟ یك ملت در آنجا بود و كار می‌كرد. شواهد زیادی هم هست. یك نویسنده‌ی خارجی می‌گوید در سرتاسر سرزمین فلسطین، مزارع گندم مثل دریای سبزی بود كه تا چشم كار می‌كرد، دیده می‌شد. سرزمین بی‌مردم یعنی چه؟! در دنیا این‌طور وانمود كردند كه فلسطین یك جای متروكه‌ی مخروبه‌ی بدبختی بود؛ ما آمدیم اینجا را آباد كردیم! دروغ به افكار عمومی! همیشه سعی می‌كردند خودشان را مظلوم جلوه دهند؛ الآن هم همین‌طور است! در این مجلّات امریكایی مثل «تایم» و «نیوزویك» كه بنده گاهی به این‌ها مراجعه دارم، اگر كوچك‌ترین حادثه‌ای علیه یك خانواده‌ی یهودی اتّفاق بیفتد، عكس و تفصیلات و سنّ كشته شده و مظلومیت بچه‌هایش را بزرگ می‌كنند؛ اما صدها و هزارها مورد قساوت نسبت به جوانان فلسطینی، خانواده‌های فلسطینی، بچه‌های فلسطینی، زنهای فلسطینی، در داخل فلسطین اشغال شده و در لبنان اتّفاق می‌افتد، ولی كمترین اشاره‌ای به آن‌ها نمی‌كنند! ركن سوم هم ساخت‌وپاخت، مذاكره و به قول خودشان «لابی» است. بنشین با این دولت، با آن شخصیت، با آن سیاستمدار، با آن روشن‌فكر، با آن نویسنده، با آن شاعر، صحبت و ساخت كن! كار این‌ها تابه‌حال سه ركن داشته است كه توانسته‌اند این كشور را با این فریب و با این خدعه بگیرند. آن وقت قدرتهای خارجی هم با این‌ها همراه بودند؛ كه عمده انگلیس بود. سازمان ملل و قبل از سازمان ملل، جامعه‌ی ملل هم كه بعد از جنگ برای به اصطلاح مسائل صلح تشكیل شده بود همیشه از این‌ها حمایت كردند؛ مگر در موارد معدودی. در همان سال 1948، جامعه‌ی ملل قطعنامه‌ای صادر نمود و فلسطین را بدون دلیل و بدون علّت تقسیم كرد. گفت پنجاه و هفت درصد از سرزمین فلسطین متعلّق به یهودیهاست؛ در حالی كه قبل از آن، در حدود پنج درصد زمینهای فلسطین متعلّق به این‌ها بود! آن‌ها هم دولت تشكیل دادند و بعد هم قضایای گوناگون و حمله به روستاها و شهرها و خانه‌ها و حمله به بی‌گناهان اتّفاق افتاد. البته دولتهای عرب هم كوتاهیهایی كردند. چند جنگ اتّفاق افتاد. در جنگ 1967، اسرائیلیها توانستند با كمك امریكا و دولتهای دیگر، مبالغی از زمینهای مصر و سوریّه و اردن را تصرّف كنند. بعد، در جنگ 1973 كه این‌ها شروع كردند، باز به كمك آن قدرتها توانستند نتیجه‌ی جنگ را به نفع خودشان قرار دهند و زمینهای دیگری را تصرّف كنند. هدف اسرائیل، توسعه است. دولت صهیونیستی به سرزمین فلسطین فعلی هم قانع نیست. اوّل یك وجب جا می‌خواستند، بعد نصف زمین فلسطین را گرفتند، بعد همه‌ی سرزمین فلسطین را گرفتند، بعد به كشورهای همسایه‌ی فلسطین مثل اردن و سوریّه و مصر تجاوز كردند و زمینهای آن‌ها را گرفتند. الآن هم هدف اساسی صهیونیزم، ایجاد اسرائیل بزرگ است. البته این روزها كمتر اسم می‌آورند؛ سعی می‌كنند كتمان كنند. بازهم به افكار عمومی دروغ می‌گویند. چرا؟ چون در این مرحله‌ای كه الآن هستیم، احتیاج دارند كه هدفهای توسعه‌طلبانه‌ی خود را كتمان كنند! گرفتاری‌ای كه امروز صهیونیستها دارند، این است كه به صلح احتیاج مبرم دارند. چرا؟ چون بعد از سال 1947 تا سال 1967 مبارزه‌ای نبود و آن بیست سال در حال خوبی نگذشت. بعد هم كه مبارزات مسلّحانه شروع شد. این مبارزات مسلّحانه از بیرون سرزمین فلسطین بود؛ همین سازمان آزادی‌بخش و بقیه‌ی گروهها، مركزشان در اردن یا در سوریّه یا در جاهای دیگر بود. گروههایی را می‌فرستادند و حمله‌ای می‌كردند و ضربه‌ای می‌زدند و عقب می‌كشیدند. در داخل سرزمین فلسطین، سازمان مبارزی شكل نگرفته بود. در داخل سرزمین، مردم مرعوب بودند و نمی‌توانستند هیچ حركتی بكنند؛ اما بعد از انقلاب اسلامی دو اتّفاق مهم افتاد. یكی اینكه نهضت فلسطین كه یك نهضت غیر دینی بود به یك نهضت اسلامی تبدیل شد و مقاومت اسلامی به وجود آمد و رنگ اسلامی گرفت. همان مبارزانی هم كه از بیرون مبارزه می‌كردند مثل كسانی كه از لبنان یا مناطق دیگر به اسرائیل حمله می‌كردند و به آن‌ها ضربه می‌زدند با انگیزه‌ی اسلامی، كه یك انگیزه‌ی بسیار قوی است، وارد میدان شدند. ثانیاً «انتفاضه» به وجود آمد. «انتفاضه»، یعنی قیام و شورش در داخل سرزمین و وطن مغصوب. از این قیام می‌ترسند؛ چون برایشان خیلی مهمّ است. البته سعی می‌كنند مطلب را آن‌چنان كه هست، منعكس نكنند؛ اما مبارزات مردم فلسطین در داخل سرزمین فلسطین، برای رژیم صهیونیستی شكننده و كوبنده است؛ ستون فقراتشان را می‌شكافد. چرا؟ به‌خاطر اینكه این‌ها به یهودیانی كه از سراسر دنیا در این منطقه جمع كرده‌اند، وعده دادند كه در اینجا امنیت و راحتی و زندگی خوش هست و گفتند بیایید در اینجا آقایی كنید؛ اما حالا این‌ها طاقت برخورد با این نسل نوخاسته و صاحبان اصلی این سرزمین را كه امروز بیدار شده‌اند، ندارند. اركان نظام صهیونیستی متزلزل است؛ لذا این‌ها الآن مجبورند كه با دولتهای منطقه هرطور هست، مسأله‌ی صلح را تمام كنند، تا بتوانند به مسأله‌ی داخلی خودشان برسند. این قضیه‌ی به‌اصطلاح صلح با سازمان آزادی‌بخش فلسطین و قضیه‌ی عرفات هم دنباله‌ی همین است. آن‌ها خواستند یك عنصر فلسطینی را داخل طرح سازش بیاورند؛ شاید بتوانند فلسطینیهای مبارز را در داخل سرزمینهای اشغالی ساكت كنند؛ اما نتوانستند. امروز با این خصوصیات، دیگر دولت غاصب صهیونیست جرأت نمی‌كند مسأله‌ی اصلی خودش را كه توسعه‌ی نیل تا فرات است مطرح كند. سرزمین موعود صهیونیستها، به گمان باطلشان، از رود نیل تا فرات ادامه دارد. هرچه‌اش را نگرفتند، باید بعد از این بگیرند؛ برنامه‌شان این است! الآن جرأت نمی‌كنند این را به زبان بیاورند.1378/10/10
لینک ثابت
ابتکار عمل دشمن در اشغال فلسطین

فلسطین در یک فرآیند تاریخیِ متشکّل از دهها ابتکار عمل از سوی دشمن، به ملک طلقِ صهیونیستها بدل شده است. نخست خریدن زمینهای فلسطینیان، سپس مسلّح شدن صهیونیستهای مهاجر، بعد از آن جنگ داخلی و اعلام تجزیه‌ی فلسطین، سپس تصرّف بخشهای جدیدی از آن کشور اسلامی و عربی و در نهایت تصرّف همه‌ی آن و افزودن بخشهایی از کشورهای مصر و سوریه و اردن به آن! تا این‌جا فقط یکبار همسایگان عرب فلسطین، ابتکار عمل را به دست گرفتند و آن حمله‌ی رمضان سال هزار و سیصد و نود و سه‌ی هجریِ کشورهای سوریه و مصر بود، که اگر چه بر اثر همراهی امریکا با اسرائیل و کم همّتی کشورهای اسلامی به نتایج کامل نرسید، ولی باز مایه‌ی افتخار جبهه‌ی عرب و رهاسازی بخشی از سرزمینهای عربی شد. پس از آن، باز همواره تا امروز صهیونیستها و حامیانشان و در رأس همه امریکا، ابتکار عمل را در دادن شعارهای سازش و عموماً در جهت تحکیم تصرّف غاصبانه‌ی فلسطین در دست داشته و حریفهای خود را تا هر جا توانسته‌اند، به دنبال خویش کشانده‌اند. ما دولتهای مسلمان، در راه نجات فلسطین باید به کشورهای خط مقدّم، کمکهای جدّیتری می‌کردیم. در گذشته بعضی از دولتهای ما حتّی از پشت هم به جبهه‌ی کشورهای خط مقدّم، خنجر زده‌اند! نمونه‌ی بارز آن، دولت ایران در عهد پهلوی است. متأسفانه در آن روزگار، ایران خانه‌ی امن صهیونیستها و همکار صمیمی دولت غاصب بود! برادران و خواهران عزیز! این وضع، با عزّت اسلامی ناسازگار و از راه علاج دردهای امت اسلامی، بسی دور است. هم باید همه‌ی کشورهای اسلامی در احقاقِ حقِ‌ّ ملت فلسطین سهم شایسته‌ای بر عهده گیرند و هم دنیای اسلام باید از حالت انفعال به حالت ابتکار در آید.1376/09/18
لینک ثابت
ماهیت ساختگی ملت صهیونیست

ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمده‌اند؛ صرفاً از جهت این‌که به نژاد بنی‌اسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده‌اند، ولی آنها را به عنوان یک ملت تلقّی کرده‌اند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای این‌که بتوانند در این نقطه‌ی حسّاس از جهان - یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام - پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حداکثر استفاده را از آن می‌برد و اهداف استکباری خود را تأمین می‌کند.1376/03/14
لینک ثابت
قتل عام مردم دیریاسین ؛مظهر تروریسم دولتی

البته دولتِ تروریست هم داریم که به کارش «تروریسم دولتی» اطلاق می‌شود. امروز واضحترین نمونه‌ی دولت تروریست، رژیم غاصب صهیونیست است. در واقع، از روزی که دستِ پلید و سیاستِ ضدّاسلامی، ضدّمردمی و ضدّشرقیِ انگلیس، در کشور فلسطینِ اسلامی به صهیونیستها حکومت داد - یعنی از سال 1948 میلادی و قبل از آن - تروریسم دولتی هم شکل گرفت و به ترور پرداخت. صهیونیستها کارهایشان را با ترور پیش می‌بردند و می‌برند. به عنوان مثال، قتل عام در «دیِریاسین» که قضیه‌اش را شنیده‌اید، از مظاهر تروریسم است.
وقتی به یک روستا حمله کنند، مردها، زنها و بچه‌ها را به رگبار ببندند و یا مردها را بکشند و زنهای تنها و بی‌پناه را در بیابان رها کنند و به آنها بگویند «هر جا می‌خواهید بروید» و سپس همه‌ی خانه‌ها را آتش بزنند، یکی از بارزترین مظاهر تروریسم رخ می‌نماید.
دولت غاصبِ اسرائیل، از بدو تشکیل تا امروز - به عبارتی: در تمام طولِ تقریباً نیم قرنی که این غدّه‌ی سرطانی در پیکره‌ی اسلامی پیدا شده است - همیشه کارش را با ترور پیش برده و مظهر کامل تروریسم دولتی است.1373/04/29

لینک ثابت
چگونگی آغاز اشغالگری صهیونیست‌ها مطابق اسناد وزارت خارجه انگلیس

صهیونیستها از اهداف خودشان منصرف نیستند. هدف «از نیل تا فرات» را که بر زبان آورده‌‌‌اند، پس نگرفته‌‌‌اند. هنوز هم قصدشان این است که از نیل تا فرات را بگیرند! منتها، استراتژی صهیونیستها این است که ابتدا با حیله و ترفند، جای پای خودشان را قرص کنند و بعد که جای پا محکم شد، با فشار و حمله و آدمکشی و استفاده از زور و خشونت، تا جایی که می‌‌‌توانند پیش بروند! این‌‌‌ها همین که با یک مقابله‌‌‌ی جدی چه مقابله‌‌‌ی سیاسی و چه نظامی روبه‌‌‌رو شوند متوقف می‌‌‌شوند و باز در خط حیله و ترفند می‌‌‌روند تا بتوانند با مکر، یک‌‌‌قدم دیگر به جلو بردارند! وقتی یک‌‌‌قدم به جلو برداشتند، مجدداً همان فشار و خشونت را اعمال می‌‌‌کنند. این کاری است که از شصت، هفتاد سال پیش تا به امروز انجام داده‌‌‌اند؛ یعنی بیست و پنج سال قبل از آنکه فلسطین را رسماً اشغال کنند، همین روش را انجام دادند. این‌‌‌ها ابتدا که وارد فلسطین شدند، نگفتند «ما مهاجر به فلسطین می‌‌‌آوریم.» مردم فلسطین تعجب می‌‌‌کردند که این‌‌‌ها چه کسانی هستند که می‌‌‌آیند؟! به دروغ گفتند «متخصص می‌‌‌آوریم!» مطالبی که می‌‌‌گویم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه‌‌‌ی انگلیس بوده که افشا شده است. بعضی از وزارتخانه‌‌‌های امور خارجه‌‌‌ی دنیا، اسناد قدیمی و کهنه را منتشر می‌‌‌کنند و در اختیار همه قرار می‌‌‌گیرد. اسنادی که عرض می‌‌‌کنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختیار ما قرار گرفته است. در این اسناد، افسر انگلیسی‌‌‌ای که در فلسطین مسئول کاری بوده، در گزارش خود می‌‌‌نویسد: ما به مردم فلسطین گفتیم کسانی که وارد فلسطین می‌‌‌شوند، متخصص و مهندسند؛ دکترند و فلان و بهمانند که می‌‌‌آیند کشور شما را آباد کنند! وقتی هم سرزمین شما را آباد کردند، می‌‌‌روند. همین افسر انگلیسی در نامه‌‌‌ای نوشته است: ولی ما به این مردم، دروغ می‌‌‌گوییم! ولی ما به این مردم، دروغ می‌گوییم! یهودیان فاقد تخصص و بی‌هنر را از اطراف دنیا جمع کردند به فلسطین بردند و امکانات و زمین و همه چیز در اختیارشان گذاشتند؛ چون می‌خواستند صاحبان اصلی فلسطین را از آن کشور بیرون کنند! از اول، با ترفند وارد شدند و همین که جای پایشان محکم شد، دست به حمله زدند. در سال 1948 میلادی، تشکیل دولت اسرائیل را اعلام کردند و یک سال بعد از آن هم، به مصر و دیگر کشورهای مسلمان حمله‌ور شدند؛ برای این‌که سرزمین بیشتری را بگیرند. وقتی که توی دهانشان خورد، مدتی صبر کردند. البته زمین زیادی گرفتند؛ اما چون دیگر نتوانستند پیش بروند، متوقف شدند و باز به حیله‌گری پرداختند تا ببینند چگونه می‌توانند جای پای جدیدی پیدا کنند. به همین ترتیب، تا امروز پیش آمده‌اند.1371/01/07
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی