newspart/index2
گسترش فقه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مقاطع تکامل فقاهت شیعه در طول تاریخ

فقاهت، در دوره‌هاى متعدّدى تکامل پیدا کرده است. انسان، همین‌طور که به تاریخ فقاهت نگاه مى‌کند، مقاطعى را مى‌یابد. البته نظرات، مختلف است. من تصوّرم این است که زمانِ «شیخ»، یک مقطع است و زمان «علاّمه»، مقطع دیگرى است. «علّامه» مى‌گوییم، «محقّق» نمى‌گوییم؛ در حالى که قاعدتاً اینها یکى هستند؛ براى این‌که بحث استدلالى در بساط «علاّمه» زیادتر است و انسان بیشتر مى‌تواند بفهمد که با مسأله چگونه برخورد مى‌کرده است؛ ولى در مورد «محقّق» به این روشنى نمى‌شود فهمید.
بعد، یک دوره‌ى تقریباً 250 ساله مى‌گذرد. زمان «محقّق کرکى» باز یک مقطع دیگر است و به طور واضح انسان مى‌فهمد که کیفیت استنباط «محقّق کرکى» با کیفیت استنباط «علاّمه» فرق دارد. همان فقاهت است؛ ولى کامل شده است. بعد به مقطع بعدى مى‌رسد که مقطع تلامذه‌ى «وحید بهبهانى» است که آن، شکوفایى فقاهت اصولى است. صاحبِ«ریاض» و صاحبِ «قوانین» و «شیخ جعفر» و «سید بحرالعلوم» و ... در این مقطع هستند. بعد به زمان «شیخ انصارى» و صاحبِ «جواهر» مى‌رسد که البته این مقطع و تحول در شیوه‌ى فقاهت، در کار «شیخ» نسبت به کار صاحب «جواهر»، بیشتر آشکار است. هر چند کار صاحب «جواهر» هم کار نو و جدیدى است؛ اما بعد از «شیخ انصارى» - به گمان قاصر این حقیر - اگر بخواهیم از مقطعى اسم بیاوریم و بگوییم که تحّولى در فقاهت انجام شده است، آن مقطع، مقطعِ مرحوم «آیةاللَّه بروجردى» است که یک مقطع و باب جدیدى است که آن بزرگوار در کار فقاهت باز کرد.1374/09/13

لینک ثابت
آغاز پیدایش فقه استدلالی شیعه در قرن چهارم هجری

از آغاز پیدایش فقه تفصیلی و استدلالی در شیعه در قرن چهارم هجری تا امروز، این دانش دینی روزبه‌روز گسترده‌تر و با کیفیت‌تر گشته و بتدریج از اسلوب و روش استنباطی متقن و استوار که همان روش «فقاهت» است و علم اصول فقه، عهده‌دار تدوین و تحکیم اجزاء و اصول آن است، برخوردار شده است. در این عرصه، تلاش موفّق و مجاهدت‌آمیز هزاران فقیه برجسته‌ی شیعه که در میان آنان صدها مؤلّف نامدار و دهها فقیه صاحب سبک و مبتکر دیده می‌شوند، حجم عظیمی از یک حرکت هزار ساله و رو به رشد و دارای محصولی اعجاب‌انگیز را، در برابر دیدگان ما قرار می‌دهد. این گنجینه‌ی پربار و کم‌نظیر، امروزه در اختیار فقهای برجسته‌ی شیعه و مورد استفاده‌ی آنان و تا حدودی آحاد مردم متدین است. لیکن تکریم این ثروت معنوی سه وظیفه‌ی عمده در قبال آن را بر عهده‌ی همه‌ی علاقه‌مندان و متخصصان فقه امامیه قرار می‌دهد. این سه وظیفه عبارت است از: معرفی، بهره‌برداری و تکمیل. دو وظیفه‌ی اول ناظر به گذشته و اکنون است، و وظیفه‌ی سوم، ناظر به آینده است.1372/11/14
لینک ثابت
ضرورت عمیق‌تر و گسترده شدن فقه نسبت به فقه زمان شیخ انصاری

فقه و فقاهت باید در حوزه‌‌ها پیشرفت بکند. این پیشرفت، هم از لحاظ عمق است، و هم از لحاظ سعه و فراگیری مسائل زندگی. فقه باید عمیق بشود؛ عمیق‌‌تر از آنچه که هست. همچنان که شما نگاه می‌‌کنید، فقه زمان علامه‌‌ی حلی (رضوان اللّه علیه)، از فقه زمان شیخ انصاری عمیق‌‌تر است؛ یعنی با آراء و نظرات گوناگون برخورد کرده و در طول زمان، عمق و پیچیدگی خاصی پیدا کرده است. فقه زمان مثلًا محقق ثانی علی بن عبد العالی کرکی نسبت به فقه زمان علامه، عمق بیشتری دارد. یا من باب مثال، فقه شیخ در مکاسب، از تعمق بیشتری برخوردار است. ما باید این عمق را روزافزون کنیم. عمق به معنای این نیست که به گوشه‌‌ها و حواشی و تدقیقات زاید بپردازیم؛ نه، مسئله را حلاجی کردن، آن را به روشهای نوی تحقیق زدن، و به وسیله‌‌ی آن‌‌ها آن را عمیق‌‌تر کردن است. کسی که اهل تحقیق باشد، در میدان عمل می‌‌تواند این شیوه‌‌ی تحقیق را بشناسد. ما باید به فقه عمق ببخشیم. از سطحی‌‌نگری در فقه بایستی پرهیز بشود. امروز فقه ما باید از فقه زمان شیخ و شاگردان شیخ و شاگردان شاگردان شیخ که بزرگان دوره‌‌ی ما قبل ما هستند عمیق‌‌تر باشد. در مسائل، ما به‌‌هیچ‌‌وجه نباید سطحی فکر کنیم. باید به فقه پیچیدگی و عمق ببخشیم. این، یک بعد از ابعاد پیشرفت فقاهت است.
بعد دیگر، سعه و فراگیری مسائل زندگی است؛ یعنی ما باید به بعضی از ابواب - آن هم ابواب دارای اهمیت فردی، نه اهمیت اجتماعی - اکتفا نکنیم؛ مثلاً ابواب طهارت. شما الآن نگاه کنید ببینید، تعداد کتبی که در باب طهارت نوشته شده، چقدر است؛ تعداد کتبی که در باب جهاد، یا در باب قضا، یا در باب حدود و دیات، یا در باب مسائل اقتصادی اسلام نوشته شده، چقدر است. خواهید دید آن اولی بیش از این دومی است؛ از بعضیها که خیلی بیشتر است. بعضی از کتب دوره‌‌یی ما، حتّی کتاب جهاد را ندارد. مثلًا صاحب «حدائق» و بسیاری از فقهای دیگر، لازم ندانستند جهاد را که یکی از اصول اسلام و شریعت است، بحث کنند. البته «حدائق» دوره نیست نقص دارد اما از محلی که جهاد را باید بررسی کنند، خیلی گذشته و بحث نکرده‌‌اند. جهاد در آخر عبادات و قبل از ورود در معاملات و عقود است. خیلی‌‌های دیگر هم مثل مرحوم نراقی بحث نکردند؛ عده‌‌یی هم که بحث کردند، خیلی مختصر بحث کردند و مثلًا می‌‌بینید که آن پیچیدگی‌‌های علمی را در بعضی از کتب به کار نبردند. ما باید به فقه وسعت بدهیم؛ یعنی فقه ما باید از لحاظ سعه‌‌ی سطح فقاهت پیشرفت کند و همه‌‌ی مسائل زندگی را شامل بشود. امروز خیلی از مسائل هست که از لحاظ فقهی برای ما روشن نیست؛ حتّی می‌‌خواهم این را بگویم که در بعضی از ابواب فقه، برخی از فروع هست که قدمای ما به آن‌‌ها رسیدگی کردند و احکام آن را بیان نمودند؛ اما متأخرین حتّی آن‌‌ها را هم بحث نکردند. یعنی شما امروز اگر به «مبسوط» شیخ (رضوان اللّه علیه) یا مثلًا به «تحریر» علامه مراجعه بفرمایید، فروع بیشتری خواهید یافت، تا به خیلی از کتب فقهایی که بعد از این‌‌ها آمدند؛ و بخصوص فقهایی که نزدیک به زمان ما هستند و به فروع اهمیت کمتری می‌‌دهند؛ در حالی که این فروع هرکدام نقشی در زندگی جامعه دارند. پس، فقه بایستی گسترش پیدا کند.1370/06/31

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی