newspart/index2
افول آمریکا / افول وجهه آمریکا
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نابودی منافع ملتها در خاورمیانه بر اثر زد و بند قدرتها

امروز خاورمیانه بیدار شده است، دنیای اسلام بیدار شده است. سالهای سلطه‌ی قدرتمندانِ دور از این منطقه - كه به خاطر وجود منابع عظیم این منطقه هجوم آوردند و دوران استعمار و استعمار نو و استعمار بالاتر از نو را تجربه كردند - دارد به پایان میرسد؛ این یك واقعیتی است. یك روزی در منطقه‌ی ما این دو قدرت بزرگی كه آن روز بودند - یعنی آمریكا و شوروی سابق - بر همه‌ی امور سیاسی این منطقه مسلط بودند. یك بخشی مربوط به چپ بود، یك بخشی مربوط به راست بود؛ با هم اختلاف و دعوا، بعد هم یك وقتی با هم میساختند - در رأس، قدرتهای پشت سر اینها، آمریكا و شوروی با هم میساختند - یكهو میدیدیم مصر را فروختند! كمااینكه در یك دوره‌ای فروختند. در واقع جنگ بین دو اردوگاه بود. بعد در بالا با هم نشستند پشت پرده مذاكره كردند، ملتها، زمامدارانشان، منافعشان، همه زیر پا له میشد.
امروز اینجوری نیست. امروز ملتهای منطقه افول تدریجی قدرتها را می‌بینند. و در این زمینه، پیشرو، ایران اسلامی است با پشتوانه و عقبه‌ی عظیم فرهنگی و امكاناتی كه در این كشور هست؛ آن هم ایران متكی به اسلام، كه اسلام آمیخته است با جان و روح و فكر این ملت و این مجموعه. این را بایستی نگه داشت؛ این خیلی باارزش است.1389/11/19

لینک ثابت
13 آبان؛ نماد مبارزه ملت ایران با دخالت و زیاده‌خواهی آمریکا

مناسبتهای تاریخی غالباً حكم یك نماد و یك سمبل را دارند. روز سیزده آبان به خودی خود با روزهای قبل و روزهای بعد تفاوتی ندارد؛ اما یك نماد است. نماد یعنی چه؟ یعنی یك رمزی كه پشت سر خود، در دل خود، معانی فراوانی نهفته دارد. انسان یك كلمه بر زبان می‌آورد، معانی و حقایق بسیاری در دل این كلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یك نماد است و عقبه‌ی وسیعی دارد از مطالب مهم، مسائل مهم؛ مسائلی كه به هیچ وجه تاریخی نیستند، بلكه مسائل امروز ما هم به حساب می‌آیند. یك نگاهی بكنیم به مناسبتهای این روز.
اولین مناسبت این روز این است كه در سال 1343 در مثل یك چنین روزی، امام بزرگوار ما را تبعید كردند. چرا تبعید كردند؟ چون امام چند روز قبل از آن، در یك سخنرانی پرشور كه در قم ایراد شد و بعد بلافاصله به وسیله‌ی نوار و نوشته در سراسر كشور پخش شد، یك حق ملی را مطالبه كردند. آن حق ملی، شكستن قانون ظالمانه‌ی كاپیتولاسیون بود. خوب است نسل جوان ما اینها را بروشنی بداند؛ بداند كه ما از چه گذرگاه‌هائی عبور كرده‌ایم كه حالا به اینجا رسیده‌ایم.
آمریكائی‌ها چند ده هزار مأمور در ایران داشتند - حالا رقم دقیقش مهم نیست؛ پنجاه هزار، شصت هزار، بیشتر - اینها مأمورین سیاسی بودند، امنیتی بودند، نظامی بودند؛ در داخل مجموعه‌ی مدیریت ایران - چه در ارتش، چه در سازمانهای اطلاعاتی، چه در بخشهای برنامه‌ریزی، چه در بخشهای گوناگون دیگر - نشسته بودند، پول و مزد خودشان را به اضعاف مضاعف از دولت ایران میگرفتند، اما برای آمریكا كار میكردند. این كار بدی بود كه در كشور ما اتفاق افتاده بود. رژیم طاغوت پهلوی به خاطر وابستگی‌اش به آمریكا، به خاطر مزدوری‌اش برای آمریكا، بتدریج در طول چند سال اینها را داخل كشور آورده بود. تا اینجای كار، بد بود؛ اما آنچه كه اتفاق افتاد، یك چیز بدِ مضاعف بود، بدِ به توان چند بود. آن كار بدِ مضاعف این بود كه آمدند در مجلس شورای ملی و مجلس سنای آن روز تصویب كردند كه مأمورین آمریكائی از دادگاه‌های ایران و امكانات قضائی و امنیتی ایران معافند. یعنی اگر فرض كنید یكی از این مأمورین جرم بزرگی در ایران مرتكب شود، دادگاه‌های ما حق ندارند او را به دادگاه بطلبند و محاكمه كنند و محكوم كنند؛ این اسمش كاپیتولاسیون است. این نهایت ضعف و وابستگی یك ملت است كه بیگانگان بیایند در این كشور، هر كاری دلشان میخواهد، بكنند؛ دادگاه‌های كشور و پلیس كشور اجازه نداشته باشند اندك‌تعرضی به اینها بكنند. آمریكائی‌ها این را از رژیم طاغوت خواستند، رژیم طاغوت هم دودستی تقدیمشان كرد: قانون كاپیتولاسیون.
البته بی‌سر و صدا این كارها را میكردند، نمیگذاشتند در مطبوعات انعكاس پیدا كند؛ ولی امام اطلاع پیدا كردند. امام در سخنرانی قبل از سیزده آبان در جمع طلاب و مردم قم فریاد كشیدند كه این چه قانونی است. تعبیر امام این بود كه اگر یك مأمور دون‌پایه‌ی آمریكائی در كشور، یك مرجع تقلید را مورد اهانت قرار بدهد، با ماشین زیر بگیرد و هر جنایتی انجام بدهد، قوانین ایران نسبت به این مأمور كاملاً خنثی هستند؛ هیچ كسی حق تعرض به او را ندارد؛ خود آمریكائی‌ها میدانند با او چه كار كنند؛ كه خوب، معلوم است چه كار میكردند. امام در مقابل این قانون ظالمانه فریاد كشید. امام آن وقت تازه هم از زندان آزاد شده بودند. حبس چند ماهه‌ی امام چند ماهی بود كه تمام شده بود. امام ایستاد و فریاد خفته‌ی ملت ایران را به گوش همگان رساند. البته خیلی از آحاد مردم اطلاع هم نداشتند كه ملت ایران اینجور دارد تحقیر میشود، اما امام اطلاع داشت. دیده‌بان حقیقی منافع و مصالح یك كشور اینجور است؛ وقتی اطلاع پیدا میكند كه چه بلائی دارند سر ملت می‌آورند، چطور دارند ملت را تحقیر میكنند، چطور دارند شرف یك ملت را پامال میكنند، ساكت نمیماند؛ فریاد میزند. آن روز، فریاد هم خطرناك بود؛ لذا بلافاصله امام را دستگیر كردند و به تهران آوردند. امام را در ایران هم نگه نداشتند؛ ایشان را به تركیه تبعید كردند. این، حادثه‌ی اول.
پس سیزده آبان، اینجا شد نماد دو حقیقت بزرگ، دو حقیقت بسیار حساس و خطیر: یكی طمع‌ورزی آمریكائی‌ها؛ كه اگر یك ملت از حق خود، از شرف خود دفاع نكند، استبداد و استكبار تا اینجا پیش می‌آیند كه یك قانون ظالمانه‌ای مثل كاپیتولاسیون را بر این ملت تحمیل میكنند. هدف سلطه‌های استكباری این است. اینجور نیست كه روابط دولتی مثل دولت آمریكا با یك كشوری كه به قدر او زور و قدرت ندارد، مثل دو تا كشور عادی باشد؛ نه، از نظر خود آمریكائی‌ها، رابطه‌ی بین آمریكا و كشورهای به قول خوشان جهان سوم، رابطه‌ی ارباب و رعیت است؛ آنها اربابند، اینها رعیتند. آنها هر اختیاری در این كشور دارند؛ نفتش را ببرند، گازش را ببرند، منافعش را ببرند، پولش را بگیرند، منافع آمریكا را در اینجا تأمین كنند، ملت را هم اینجور تحقیر كنند.
یك استوار آمریكائی توی گوش یك امیر ارشد ارتش ایران میزد، كسی هم جوابگویش نبود! توی همین پادگانهای گوناگون كشور، وقتی یك نظامی دون‌پایه‌ی آمریكائی با یك افسر ارشد ایرانی روبه‌رو میشد، مثل یك ارباب حرف میزد! ارتشی‌ها ناراحت بودند، جرأت نمیكردند؛ اما كاری نمیتوانستند بكنند. این مطلب اول است، كه سیزده آبان نماد استكبار آمریكائی است؛ نماد روح تعدی و تجاوز استكبار نسبت به ملتها، از جمله نسبت به ملت ایران است.
رؤسای جمهور آمریكا در دوره‌های مختلف بعد از پیروزی انقلاب خیلی دولّا راست شدند، خیلی حرفهای چرب و نرم زدند، شاید بتوانند این راه بسته را دوباره باز كنند. ظاهراً حرفهائی میزنند، اما باطن قضیه همان پنجه‌ی چدنی است كه من گفتم در زیر دستكش مخملی پنهان شده است.
پس سیزده آبان یادآور یك حقیقت تلخ و بسیار مهم است و آن حقیقت عبارت است از روح استكبار در قدرتهای استكباری و سلطه‌های استكباری. آحاد ملتهای كشورهای گوناگون - از جمله ملت ما - باید هرگز این را از یاد نبرند؛ بدانند این چهره‌ای كه در آنجا قرار گرفته است، چهره‌ی متجاوز است، چهره‌ی متعرض است، قصد پیشروی دارد؛ تا اینجا كه شرف یك ملت را لگدمال كند، تجاوز ناموسی بكند، تجاوز عرضی بكند، به جان و مال تجاوز كند و كسی هم نتواند از او سؤال كند و توضیح بخواهد.
دومین مطلبی كه سیزده آبان نماد آن محسوب میشود، فریاد رسای امام بزرگوار ماست. آن فریاد، سالمترین و پاكیزه‌ترین فریادها بود كه از پاكترین حلقومها بیرون آمد. خیلی‌ها ممكن است گوشه و كنار یك حرفی بزنند، یك چیزی بگویند، یك اعتراضی بكنند؛ لیكن حلقومی كه فریاد سیزده آبان را در سال 43 در عالم منتشر كرد، پاكیزه‌ترین حلقومها بود. اولاً این فریاد، برخاسته‌ی از حس دین بود؛ ثانیاً برخاسته‌ی از آن عِرق پاكیزه‌ی مسلمانی و ملی بود - نمیتوانست تسلط دشمن را بر این ملت تحمل كند - ثالثاً فریادی متكی به حمایت عمومی مردم بود. گفتم؛ با اینكه مردم اول اطلاع نداشتند، اما وقتی فریاد امام بلند شد، مردم حمایت كردند. همان حمایتها بود كه چهارده سال بعد به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. آن فریاد پاكیزه مثل فریاد رسائی بود كه پیامبران الهی در میان مردم سر دادند و مردم و دلهای مردم را جذب كردند. امام یك چنین حركت عظیمی را در كشور انجام داد، بعد هم متحمل هزینه‌اش شد؛ امام را از خانه و زندگی و خانواده و دوستان و نزدیكانش جدا كردند و به یك گوشه‌ی دنیا تبعید كردند. پس مطلب دوم هم این بود كه سیزده آبان نماد یك چنین فریادی است.
مطلب بسیار مهم سومی كه پشت سر این نماد قرار دارد، قضیه‌ی دانش‌آموزان سال 57 است. چهارده سال از آن حادثه كه گذشت، در سال 57 جوانهای ما، نوجوانهای ما، دانش‌آموزان دبیرستانی ما به عنوان پاكترین و بی‌آلایش‌ترین قشرها توی میدان آمدند و كشته شدند. سیزده آبان روز كشتار دانش‌آموزان است توی همین خیابانهای تهران. وقتی این نوجوانها و جوانها توی میدان آمدند و فریاد چهارده سال قبل امام را در فضا انعكاس دادند، جلادان مزدور آمریكا از اینها انتقام گرفتند؛ روی اینها آتش گشودند، خون اینها روی اسفالت خیابانهای تهران ریخت و آن را رنگین كرد. این هم مطلب مهمی است؛ نه فقط به خاطر اینكه تعدادی جوان و نوجوان به شهادت رسیدند - البته این مهم است - بلكه به خاطر این نكته‌ی مهمتر كه حركت عظیمی كه امام در سال 42 و 43 آغاز كرد، آنقدر زنده و باطراوت و بانشاط است كه یك عده جوان پاكیزه‌ی دانش‌آموز را توی میدان می‌آورد، احساس مسئولیت میكنند، احساس تعهد میكنند و در مقابل سرنیزه‌ی دستگاه جبار و طاغوت می‌ایستند. در دنیا اینجور چیزی كم‌نظیر است.
امروز هم همین‌جور است. امروز هم دانش‌آموزان دبیرستانی ما در كنار دانشجویان، در كنار قشرهای دیگر، در كنار بسیج و در جاهای دیگر، جزو پیشقدم‌ترین گروه‌های اجتماعی ما هستند. در دوران دفاع مقدس هم باز دانش‌آموزان جزو پیشروان و خط‌مقدم‌ها محسوب میشدند. شما اگر با خانواده‌های شهدا تماس بگیرید - من با خیلی از اینها تماس دارم و می‌بینم - و از آنها بپرسید جوانتان چند ساله بود، میگویند شانزده ساله، هفده ساله، چهارده ساله. این یعنی چه؟ یعنی احساس تعهد، روحیه‌ی انقلابی، احساس مسئولیت ناشی از روشن‌بینی و بصیرت به اینجا رسیده كه جوان دانش‌آموزِ این ملت وسط میدان می‌آید، سینه‌ی خودش را سپر میكند، از همه‌ی آرزوهای جوانی‌اش میگذرد، برای اینكه آرمانهای بزرگ و هدفهای الهی و اسلامی را در جامعه تحقق ببخشد. این هم حادثه‌ی بزرگ دیگری بود كه در سال 57 اتفاق افتاد؛ مفهوم بسیار عظیم دیگری كه پشت سر كلمه‌ی سیزده آبان قرار دارد. سیزده آبان نماد اینهاست.
آخرین قضیه‌ای كه در سیزده آبان پیدا شد، تسخیر لانه‌ی جاسوسی بود. در سال 58 به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانش‌آموزان، باز هم جوانها آمدند كاری كردند كه دنیا را خیره كرد و آمریكا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ اینها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزی كه لانه‌ی جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریكا آبرو و اعتبار و هیمنه‌اش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نكنید كه آمریكا در چشمها سبك شده، كوچك شده، ملتها علناً علیه آمریكا دشنام میدهند و آنها را نفرین میكنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریكا در دنیا یك هیمنه‌ی ابرقدرتیِ درجه‌ی یك داشت. جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبه‌ی اصلی جبهه‌ی مقاومت ملت ایران، سفارتخانه‌ی آنچنان آمریكائی را تسخیر كرد؛ كسانی را كه آنجا بودند، زندانی كرد. البته امام محبت كردند، ملاطفت كردند و بعد از اندكی گفتند عناصری از آنها - مثل زنهاشان - برگردند بروند آمریكا؛ لیكن آن عناصر اصلی تا مدتی طولانی در اینجا ماندند. این هم حركت عظیمی بود كه قدرت آمریكا را در دنیا متزلزل كرد؛ آمریكای با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروكش كرد. كار به جائی رسید كه رئیس جمهور آمریكا برای نجات این گروگانها دست به حمله‌ی نظامیِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج كردند، مقدمات فراوانی فراهم كردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیكوپتر و هواپیما حمله كردند، آمدند كه طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص كنند و ببرند؛ كه آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد، خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیماها و هلیكوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند. قضایای سیزده آبان اینهاست.
سیزده آبان نماد است؛ در دل خود، در عقبه‌ی خود معانی فراوانی دارد؛ كه این معانی، همه برای ما درس است؛ باید اینها را به یاد داشته باشیم: طمع‌ورزی آمریكا، وابستگی رژیم طاغوت به آمریكا و فساد آن دستگاه، ایستادگی ایمانِ متكی به بصیرت امام بزرگوار و مردم، حضور نسل جوان، شجاعت و جسارت نسل جوان انقلابی در مقابل هیمنه و چهره‌ی آرایش كرده و بزك كرده‌ی آمریكا؛ اینها همه در دل كلمه‌ی سیزده آبان است. پس سیزده آبان یك حرف كوچكی نیست.1389/08/12

بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان
سیزده آبان, تبعید امام خمینی(ره), کشتار دانش‌آموزان در 13 آبان, استکبارستیزی, ایستادگی مقابل استکبار, عملکرد استکبار, نماد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, کاپیتولاسیون, دخالت‌های آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, دخالت‌های بیگانگان در ایران, تبعید امام خمینی(ره), نفوذ بیگانگان در ایران, دخالت‌های آمریکا در ایران, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, نفوذ بیگانگان در ایران, دخالت‌های آمریکا در ایران, دخالت آمریکا در ارتش رژیم پهلوی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, وابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین, عملکرد استکبار, عملکرد حکومت پهلوی, وضعیت سیاسی در رژیم پهلوی, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), نظام سلطه, استکبارستیزی, عملکرد استکبار, دستکش مخملی روی پنجه‌ی چدنی, طبیعت استکبار, تسخیر لانه جاسوسی, کشتار دانش‌آموزان در 13 آبان, دانش‌آموزان, افول آمریکا, افول آمریکا, انقلاب ضدّ آمریکایی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا, ماجرای طبس, مناسبت تاریخی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران
روایت تاریخی
لینک ثابت
تسخیر لانه جاسوسی در سال 58؛ عامل تزلزل قدرت آمریکا در دنیا

مناسبتهای تاریخی غالباً حكم یك نماد و یك سمبل را دارند. روز سیزده آبان به خودی خود با روزهای قبل و روزهای بعد تفاوتی ندارد؛ اما یك نماد است. نماد یعنی چه؟ یعنی یك رمزی كه پشت سر خود، در دل خود، معانی فراوانی نهفته دارد. انسان یك كلمه بر زبان می‌آورد، معانی و حقایق بسیاری در دل این كلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یك نماد است و عقبه‌ی وسیعی دارد از مطالب مهم، مسائل مهم؛ مسائلی كه به هیچ وجه تاریخی نیستند، بلكه مسائل امروز ما هم به حساب می‌آیند... در سال 58 به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانش‌آموزان، باز هم جوانها آمدند كاری كردند كه دنیا را خیره كرد و آمریكا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ اینها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزی كه لانه‌ی جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریكا آبرو و اعتبار و هیمنه‌اش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نكنید كه آمریكا در چشمها سبك شده، كوچك شده، ملتها علناً علیه آمریكا دشنام میدهند و آنها را نفرین میكنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریكا در دنیا یك هیمنه‌ی ابرقدرتیِ درجه‌ی یك داشت. جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبه‌ی اصلی جبهه‌ی مقاومت ملت ایران، سفارتخانه‌ی آنچنان آمریكائی را تسخیر كرد؛ كسانی را كه آنجا بودند، زندانی كرد. البته امام محبت كردند، ملاطفت كردند و بعد از اندكی گفتند عناصری از آنها - مثل زنهاشان - برگردند بروند آمریكا؛ لیكن آن عناصر اصلی تا مدتی طولانی در اینجا ماندند. این هم حركت عظیمی بود كه قدرت آمریكا را در دنیا متزلزل كرد؛ آمریكای با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروكش كرد. كار به جائی رسید كه رئیس جمهور آمریكا برای نجات این گروگانها دست به حمله‌ی نظامیِ پنهانی و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج كردند، مقدمات فراوانی فراهم كردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیكوپتر و هواپیما حمله كردند، آمدند كه طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص كنند و ببرند؛ كه آن ماجرای معروف طبس اتفاق افتاد، خدای متعال آبروی اینها را برد، هواپیماها و هلیكوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند. قضایای سیزده آبان اینهاست.1389/08/12
لینک ثابت
بوجود آمدن زمینه پیدایش رژیم صهیونیستی ؛ نتیجه همراهی جریانهای عربی با انگلیسیها

اهداف پلید دشمنان هم امروز آشكار شده است. روزی بود كه می‌توانستند زیر نام طرفداری از دمكراسی حرف بزنند؛ اما امروز دیگر نمی‌توانند. امروز افكار عمومی دنیا شعارهای امریكایی را مطرود می‌داند و با بدبینی به آنها نگاه می‌كند. به‌نام مبارزه با تروریسم، جنگ راه می‌اندازند. شما ببینید امروز در قضیه‌ی آمادگی جنگی امریكا برای حمله به عراق، كدام ملت، كدام مجموعه‌ی مردمی و كدام دولت مردمی با این اقدام ظالمانه موافق است؟ همه متنفّرند و همه امریكا را در ادّعاهایش دروغگو می‌دانند. امریكا برای مخالفت با تروریسم به كشور عراق حمله می‌كند یا برای چاههای نفت سرشار عراق؛ برای تسلط بر منطقه؛ برای دفاع از اسرائیل و برای اشراف بر جمهوری اسلامی ایران؟ امروز همه می‌دانند كه اینها دیگر رازهای برملاشده‌ی استكبار جهانی است. ملتها و دولتهای عرب هم به وعده‌ها و حرفهای امریكا به‌كلّی بی‌عقیده شده‌اند. حالا ممكن است بعضی به‌خاطر مصالح كوتاه‌مدّت ناچار باشند همراهی نشان دهند؛ اما به‌طور كلّی حرفهای دولتمردان امریكایی و مستكبران را دیگر كسی قبول ندارد. این تجربه‌ی تاریخی ملتهای عرب است كه حافظه‌ی تاریخیشان آن را ضبط كرده است. در جنگ بین‌الملل اوّل، بعضی از همین جریانهای عربی برای این‌كه استقلال به‌دست آورند، با انگلیسیها - كه مستكبران و مستعمران آن روز دنیا بودند - همراهی كردند. نتیجه این شد كه بعد از جنگ بین‌الملل اوّل بلافاصله زمینه‌های پیدایش رژیم صهیونیستی به‌وجود آمد. زمینه را آماده كردند و بعد از جنگ دوم، كشور فلسطین را غصب و حكومت و دولت صهیونیستی را اعلام نمودند. در طول این مدّت، علی‌رغم حمایتهایی كه بعضی از دولتهای عربی از غرب - روزی از انگلیس، بعداً از امریكا - كردند و همراهیهایی كه با آنها نموده‌اند، همیشه و در همه‌ی جریانها طرف عربی به سود طرف صهیونیستی تحقیر شده، به او ظلم شده و فشار وارد آمده است.

حالا ملت فلسطین، این ملت مظلوم كه در مبادلات جهانی محكوم به قربانی‌شدن بود، به كنار و به‌جای خود؛ امّت و جامعه‌ی عرب و همه‌ی حكومتها و كشورهای عربی را تحقیر و تذلیل كردند. در رقابت بین امریكا و شوروی سابق در طول سالها، بسیاری از كشورهای عربی طرف امریكا را گرفتند. روزبه‌روز فشار امریكا علیه عربها بیشتر شد. آن‌روز كه وقت امتحان و وقت نشان دادن پاداشِ این حمایتها بود، درست بعكس، علیه منافع ملتهای عرب موضعگیری كرد! در جنگ خلیج فارس در ده سال قبل و در قضایای اخیر هم همین‌طور. امروز كشورها، ملتها، روشنفكران و بسیاری از حكومتهای عربی می‌دانند كه اگر چهره‌ی امریكا به آنها لبخند هم بزند، در پشت این نقابِ لبخند، جز خشم و نفرت چیز دیگری نیست. همه‌ی دنیای اسلام و همه‌ی ملتهای مسلمان به همین شكل از حضور امریكا در این منطقه متنفّرند. امریكاییها خیال می‌كنند كه می‌توانند در این منطقه بیایند، چاههای نفت عراق را راحت تصرّف كنند و این كشور را ببلعند و به منافع خود برسند. آنها اشتباه می‌كنند؛ نخواهند توانست. ممكن است ظاهراً بیایند و مستقر شوند، اما ملتهای اسلامی نخواهند گذاشت آب راحتی از گلوی اینها پایین برود.1381/10/19

لینک ثابت
ویرانی درونی آمریکا به مانند دهه 1960 میلادی

امروز حتّى قدرتى مثل قدرت امریکا - که البته از لحاظ اقتصادى، از لحاظ ثروت ملى، از لحاظ پیشرفت علمى و نظامى در سطح بالاست - به‌شدّت آسیب‌پذیر است و از درون تهدید مى‌شود. در تظاهرات امریکایى این را نمى‌شود دید؛ ما که از بیرون نگاه مى‌کنیم، نمى‌توانیم این را درست ببینیم؛ اما اندیشمندان و فیلسوفان سیاسى خودِ امریکا این هشدار را مى‌دهند و در کتابهاى متعدّد نوشته‌اند.
امروز را در امریکا تشبیه مى‌کنند به دهه 60 امریکا - از 1960 تا 1970؛ دهه جنگ ویتنام - و معتقدند دهه 1960، دهه تزلزل امریکا بود؛ دورانى که جنگ ویتنام بود و دانشگاههاى امریکا، خیابانهاى امریکا و محیطهاى مردمى امریکا در یک چالش دائمى با دولت بود. جنگ تمام شد، آن آتش هم تا حدودى فرو نشست؛ چون مظهرى نداشت.
امروز و در دهه اوّلِ هزاره سوّم، مى‌گویند شرایط براى آنها، شرایط دهه 60 است؛ منتها ویرانى از درون است - ویرانى اخلاقى است، ویرانى ایمانى است - نقطه تمرکز ایمان براى مردم و جوانها نیست. علم پیشرفت مى‌کند، آزمایشگاهها کار مى‌کنند، ساخت و ساز علمى و صنعتى و اتمى و غیره پیش مى‌رود؛ اما روزبه‌روز هویّت ملى ضعیفتر مى‌شود. این را آنها مى‌گویند؛ این آسیب‌پذیرىِ مهمى است. انتظار نیست که ما این را در ژستهاى رئیس‌جمهور امریکا مشاهده کنیم، یا در حرفهاى آنها اقرار به آن را بشنویم؛ اما واقعیتى است.1379/05/05

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی