newspart/index2
مداحی / مدیحه‌سرایی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مطالعه و یادداشت‌برداری؛ شرط تبلیغ و مداحی

صاحب حرفه‌ی مداحی که خود را مفتخر کرده است به اینکه در این راه خدمت و کار کند، اگر بخواهد همه‌ی این خصوصیات را جمع کند، اولاً احتیاج دارد به مطالعه و کار. به قول معروف، بیمایه فطیر است. احتیاج به مطالعه هست، احتیاج به کار هست. مداحهای قدیمی ما مقید بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد میدانستند که از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اینجور نیست. هیچ لازم نیست که حالا مثلاً ساعتها صرف وقت کنند، قصیده‌ای را، شعری را حتماً حفظ کنند؛ نه، از رو هم بخوانند. منبری‌ها هم همین جورند. ما در دوران جوانی و نوجوانی هرگز ندیده بودیم که منبری از جیبش کاغذ در بیاورد، حدیث را از رو بخواند؛ این را بد میدانستند. مرحوم آقای فلسفی (رضوان اللَّه علیه) این سنت غلط را شکست؛ از جیبش کاغذ در آورد، روایت را از رو خواند. خب، ایشان واعظ درجه‌ی یک کشور بود. حالا هم وعاظ یاد گرفته‌اند. برای اینکه درست بخوانند، برای اینکه بجا بخوانند، برای اینکه آنچه میخواهند بخوانند، بخوانند، کاغذ را از جیبشان در می‌آورند، حدیث را میخوانند؛ مطلب را که نوشته‌اند، میخوانند؛ شعر را میخوانند؛ این خیلی کار را آسان کرده. مداحی هم همین جور. بنابراین مطالعه کردن، یادداشت کردن، یادداشت داشتن، با حساب و کتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است.1390/03/03
لینک ثابت
رکن الواعظین؛ نمونه یک منبری و روضه‌خوان هنرمند

من بارها توصیه كرده‌ام، باز هم توصیه میكنم؛ منبرتان را، مجلستان را تقسیم كنید به دو قسم: قسم اول، معارف و اخلاقیات ... یك قسم منبر هم مربوط به مدایح و مراثی اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) است. البته ما در باب مرثیه‌خوانی حرفهای زیادی داریم... در مرثیه‌خوانی بایستی به صدق واقعه پایبند بود. درست است كه شما میخواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیله‌ی هنرنمائی در كیفیت بیان واقعه تأمین كنید، نه در ذكر واقعه‌ای كه اصل ندارد. ما در گذشته‌ها سراغ داشتیم - ان‌شاءاللَّه حالا آنجور نیست - كه بعضی‌ها فی‌المجلس یك چیزی را جعل میكردند؛ نكته‌ای همان جا به ذهنش می‌آمد، میدید خوب است، موقعیت خوب است، همان جا میگفت و از مردم اشك میگرفت! این درست نیست. اشك گرفتن از مردم كه هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشك‌آلود - كه اشك را به چشم میرساند و چشم را اشكبار میكند - به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائی.
ما در مشهد یك منبریِ معروفی داشتیم - خدا او را رحمت كند - مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظین. او منبر میرفت و مردم پای منبر روضه‌خوانی او مثل ابر بهار گریه میكردند؛ در حالی كه خودش هم بارها میگفت من اسم نیزه و خنجر نمی‌آورم. واقعاً هم نمی‌آورد؛ بنده دهها منبر از او دیده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصویر میكرد كه مجلس را منقلب میساخت؛ بدون اینكه بگوید «كشتند»، بدون اینكه بگوید «تیر زدند»، بدون اینكه بگوید «شمشیر چنین زدند» یا «خنجر چنین زدند»؛ اینها را نمیگفت. میتوان با شیوه‌های هنرمندانه، روضه‌خوانیِ خوب كرد و گریاند.1389/03/13

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی