من معتقدم که نظارت بر مطبوعات، یک وظیفه و یک کار لازم است. این مُرّ قانون اساسى و قانون مطبوعات و قانون عادى هم هست. بدون نظارت، یقیناً خواستهها و مصالح ملى از مطبوعات تأمین نخواهد شد. بعضى افراد خیال مىکنند که افکار عمومى، منطقه آزاد و بى قید و بندى است که هر کار خواستند، با آن بکنند! افکار عمومى موش آزمایشگاهى نیست که هرکس هر کار خواست، بتواند با آن بکند. با تحلیلهاى غلط و شایعهسازى و تهمت و دروغ، به ایمان و عواطف و باورها و مقدّسات مردم آسیب مىزنند. این که درست نیست. بنابر این نظارت لازم است تا این کارها نشود. این یک وظیفه است و اگر انجام نگیرد، جاى سؤال دارد که چرا انجام نمىگیرد. چه کسى موظف است ؟ در درجه اوّل دستگاههاى دولتى و بعد دستگاههاى قضایى. اگر دستگاههاى دولتى وظیفه خود را انجام دهند، نوبت به دستگاه قضایى نمىرسد. اگر دستگاههاى دولتى به هر دلیلى نتوانستند کارى را که بر عهده آنهاست، انجام دهند، قاضى باید وارد میدان شود. قاضى هم مثل داور است؛ از قاضى نباید انتظار داشت که حکم نکند. یک داور در میدان ورزش، به بازیکن خطا کار تذکّر مىدهد و اخطار مىکند. اگر تذکّر فایدهاى نکرد، به او کارت زرد نشان مىدهد. اگر فایدهاى نکرد، کارت قرمز نشان مىدهد. آن کسى که به او تذکّر مىدهند، اما قانع نمىشود و عمل نمىکند؛ دوباره تذکّر مىدهند. فایدهاى نمىکند؛ کارت زرد نشان مىدهند. فایدهاى ندارد؛ طبیعى است که قانون کارت قرمز به او نشان مىدهد. چارهاى نیست. از قاضى اصلاً نباید شِکوه داشت. کسى که غیر مسؤولانه مىخواهد هدایت افکار مردم را به دست گیرد، صلاحیت این کار را ندارد. افکار عمومى باید با مطبوعات هدایت شوند. اگر کسى غیر مسؤولانه و خداى نکرده مغرضانه بخواهد این هدایت را در دست گیرد، یقیناً خطا خواهد کرد. هیچکس به راننده مست و خواب آلوده اجازه رانندگى نمىدهد. اگر اجازه رانندگى هم بدهند، شما سوار ماشین او نمىشوید.
کسى که قلم به دست مىگیرد، باید تقوا، صداقت، عفاف و انصاف نسبت به دیگران جزو طبیعت ثانوىاش بشود. من در صحبتى که اوایل امسال کردم، گفتم که بعضى از روزنامهها پایگاه دشمنند. بعضى افراد تعجب کردند! من اخیراً شنیدم که اسناد سازمان سیا در خصوص نقش آن سازمان در مطبوعات قبل از 28 مرداد منتشر شده است. البته من خودم آن را ندیدم؛ اما آنچه که نقل کردند، بسیار جالب است. نشان مىدهد که چه روزنامههایى با پول و هدایت و تغذیه سازمان سیا براى زمینهسازى کودتاى 28 مرداد در همین تهران پخش مىشد. البته در جاهاى دیگر هم نمونههایش را دیدهایم: در شیلىِ دوران سالوادور آلنده، یکى از نقشهاى مهم را روزنامهها داشتند؛ براى این که حکومت دو ساله آلنده را ناموفّق جلوه دهند و تمام افکار را علیه او بسیج کنند و بالاخره آن بلا را بر سرش بیاورند. البته آن روز کسى اعتراف نکرد؛ اما بعد همه فهمیدند که چه کسانى بودهاند و آنهایى که بر سرِکار آمدند، انگیزههایشان چه بود و از کجا دستور گرفته بودند و آنهایى که زمینهسازى کردند، چه کسانى بودند. نمىشود صبر کرد تا فاجعه اتفاق بیفتد، بعد آن را کشف بکنیم. امروز باید دید و با چشم باز حرکت کرد.1379/12/09
بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر
تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, کودتای 28 مرداد, آزادی مطبوعات, مطبوعات
روایت تاریخی
لینک ثابت
تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, کودتای 28 مرداد, آزادی مطبوعات, مطبوعات
روایت تاریخی