قوّت کار شما از جمله در این است که فضای تاریخی را خوب منعکس میکنید. البته آن روز من به شما نکتهای را گفتم، شما گفتید که برای خاطر انعکاس فضای تاریخی است؛ مسئلهی الفاظ. من تصور میکنم لفظ، خیلی مؤثر نیست؛ حالا اختیار با شماست؛ نویسنده شما هستید و هر روشی و سلیقهای و سبکی که کار شماست، ادامه بدهید. اما این زبانی که شما به کار میگیرید، اصلاً خیلی زبان باستانیای نیست؛ یک تکههائیاش اصلاً مال زبان ما نیست. فرض بفرمائید این »اما«هائی که شما بعد از شروع مبتدا میآورید، اصلاً گرتهبرداری از انگلیسی است؛ ما اصلاً در فارسی چنین چیزی نداریم: »خانهی دوست اما از اینجا دور است«؛ ما میگوئیم: »اما خانهی دوست از اینجا دور است«. »اما«ی بعد، ترجمهی لفظ به لفظ از زبان خارجی است. بنابراین اینها خیلی مؤثر نیست در اینکه فضا را مشخص کند. شاید تا یک حدودی باشد؛ اما زیاد نمیشود مبالغه کرد. خوشبختانه شما خودتان اصلاً صحنه را منعکس میکنید؛ مثل داستان آن سیل که مکه را گرفت یا داستان گذاشتن حجرالاسود.
من اتفاقاً این قصه را دنبال میکردم و همین داستان تبدیل حجرالاسود و گذاشتن حجرالاسود به ذهنم بود و با خودم میگفتم ببینیم این آقایان این داستان را چه جور از آب در میآورند. انصافاً خیلی خوب از آب در آوردید؛ خیلی خیلی خوب. یعنی اینجور عادی کردن؛ که نشستند، گفتند: اولکسی که وارد مسجدالحرام میشود. خب این را بارها ماها خواندهایم و نقل کردهایم. چرا باید به اینجا برسند که اولکسی که وارد مسجدالحرام میشود، این کار را انجام بدهد؟ خب اینکه خیلی چیزِ شانسىِ بیخودی به نظر میرسد. اما شما آنچنان آن صحنهی درگیریها و بگو مگوها را به برکت گزارش خوب و صداهای خوب - که همهی آنها هم مطابق واقع است و آدم میفهمد که قاعدتاً همین جور بوده است - خوب منعکس کردید که آدم به این نتیجه میرسید که آره، واقعاً هم الان اگر آدم عاقلی توی اینها باشد، باید همین جور چیزی بگوید: ببینیم اول کی میآید. انصافاً خیلی خوب است.1373/12/27
لینک ثابت