یکی از دستاوردهای بزرگ ماه رمضان توبه و انابه است؛ بازگشت به خدای متعال. در دعای شریف ابیحمزهی ثمالی میخوانیم: «و اجمع بینی و بین المصطفی و انقلنی الی درجة التّوبة الیک» (1)ما را به درجه و مقام توبه برسان که برگردیم. از راه کج، از عمل بد، از پندار بد، از اخلاق زشت برگردیم.
در دعای وداع ماه مبارک رمضان، امام سجاد به پروردگار عالم عرض میکند: «انت الّذی فتحت لعبادک بابا الی عفوک و سمّیته التّوبة» (2) این باب را باز کردی به روی ما که به سوی عفو تو بشتابیم، از نعمت عفو و رحمت تو بهره ببریم. این در، درِ توبه است؛ پنجرهی دلگشا به سوی فضای مصفای عفو الهی. اگر خدای متعال راه توبه را به روی بندگان باز نمیکرد، وضع ما بندگان گنهکار خیلی بد میشد. انسان تحت تأثیر غرائز انسانی، هویهای نفسانی دچار خطا میشود، دچار لغزش میشود و گناه میکند. هر کدام از این گناهان زخمی بر پیکرهی دل و جان ما وارد میکند. چه کار میکردیم اگر راه توبه نبود؟
در دعای کمیل امیرالمؤمنین عرض میکند: «لا اجد مفرّا ممّا کان منّی و لا مفزعا اتوجّه الیه فی امری غیر قبولک عذری» (3) اگر مسئلهی عذرخواهی کردن و قبول عذر از سوی پروردگار کریم و رحیم نبود، چطور ما میتوانستیم از آنچه بر سر خود آوردهایم از گناه، از تخلف، از لغزش، از پیروی از هویها، از شر این همه بارهای سنگین گناه، خودمان را خلاص کنیم؛ مفرّی نداشتیم، پناهگاهی نداشتیم. این پناهگاه را خدای متعال به روی ما گشوده است و آن توبه است. توبه را قدر بدانید.1388/06/29
1 )
و اجمع بينی و بين المصطفى و آله خيرتك من خلقك و خاتم النبيين محمد صلى الله عليه و آله و سلم و انقلنی إلى درجة التوبة إليك و أعنی بالبكاء على نفسی فقد أفنيت بالتسويف و الآمال عمری و قد نزلت منزلة الآيسين من خيری فمن يكون أسوء حالا منی إن أنا نقلت على مثل حالی إلى قبری لم أمهده لرقدتی و لم أفرشه بالعمل الصالح لضجعتی و ما لی لا أبكی و ما أدری إلى ما يكون مصيری و أرى نفسی تخادعنی و أيامی تخاتلنی و قد خفقت عند رأسی أجنحة الموت فما لی لا أبكی أبكی لخروج نفسی أبكی لظلمة قبری أبكی لضيق لحدی أبكی لسؤال منكر و نكير إيای أبكی لخروجی من قبری عريانا ذليلا حاملا ثقلی على ظهری أنظر مرة عن يمينی و أخرى عن شمالی إذ الخلائق فی شأن غير شأنی لكل امرئ منهم يومئذ شأن يغنيه وجوه يومئذ مسفرة ضاحكة مستبشرة و وجوه يومئذ عليها غبرة ترهقها قترة و ذلة سيدی عليك معولی و معتمدی و رجائی و توكلی و برحمتك تعلقی تصيب برحمتك من تشاء و تهدی بكرامتك من تحب فلك الحمد على ما نقيت من الشرك قلبي ... »
ترجمه:
مرا با پیامبر برگزیده (ص) و خاندانش كه بهترین آفریده های تواند و خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) كه درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد، پیوند ده و مرا به مقام توبه و بازگشت به سوی خویش جابجا كن (برسان) و مرا با گریستن بر خویش یاریم ده كه عمر خویش را به امروز و فردا كردن و آرزوها نابود ساختم و به جایگاهی كه از خیر خویش نامید است پایین و نزول كردم. اگر به این صورت به قبر برده شوم كه برای خوابیدنم آن را آماده نساختم و برای آرمیدنم با عمل نیك آن را فرش نكردم، پس چه كسی بدحال تر از من است؟ و چرا گریه نكنم و نمی دانم كه سرانجام من چه خواهد بود و نفسم را می بینم كه مرا گول می زند و روزگارم كه فریبم می دهد و بال های مرگ، بالای سرم تكان می خورند پس چرا گریه نكنم؟ برای جان دادنم گريه می كنم، برای تاريكی قبرم می گریم، برای تنگی لحدم گريه كنم، برای سوال نكيرو منكر از من گريه می كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است سرورم پناه و تكیه گاه و امید و توكلم به توست و به رحمت تو وابسته ام. رحمتت را به هركه بخواهی می رسانی و با بزرگواریت هر آنكه را دست بداری، هدایت می كنی. پس از آن جهت كه قلبم را از شرك پاك ساختی، حمد و سپاس از آن توست.
مصباحالمتهجد ، شیخ طوسی ص 582 ؛ اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛
و اجمع بينی و بين المصطفى و آله خيرتك من خلقك و خاتم النبيين محمد صلى الله عليه و آله و سلم و انقلنی إلى درجة التوبة إليك و أعنی بالبكاء على نفسی فقد أفنيت بالتسويف و الآمال عمری و قد نزلت منزلة الآيسين من خيری فمن يكون أسوء حالا منی إن أنا نقلت على مثل حالی إلى قبری لم أمهده لرقدتی و لم أفرشه بالعمل الصالح لضجعتی و ما لی لا أبكی و ما أدری إلى ما يكون مصيری و أرى نفسی تخادعنی و أيامی تخاتلنی و قد خفقت عند رأسی أجنحة الموت فما لی لا أبكی أبكی لخروج نفسی أبكی لظلمة قبری أبكی لضيق لحدی أبكی لسؤال منكر و نكير إيای أبكی لخروجی من قبری عريانا ذليلا حاملا ثقلی على ظهری أنظر مرة عن يمينی و أخرى عن شمالی إذ الخلائق فی شأن غير شأنی لكل امرئ منهم يومئذ شأن يغنيه وجوه يومئذ مسفرة ضاحكة مستبشرة و وجوه يومئذ عليها غبرة ترهقها قترة و ذلة سيدی عليك معولی و معتمدی و رجائی و توكلی و برحمتك تعلقی تصيب برحمتك من تشاء و تهدی بكرامتك من تحب فلك الحمد على ما نقيت من الشرك قلبي ... »
ترجمه:
مرا با پیامبر برگزیده (ص) و خاندانش كه بهترین آفریده های تواند و خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) كه درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد، پیوند ده و مرا به مقام توبه و بازگشت به سوی خویش جابجا كن (برسان) و مرا با گریستن بر خویش یاریم ده كه عمر خویش را به امروز و فردا كردن و آرزوها نابود ساختم و به جایگاهی كه از خیر خویش نامید است پایین و نزول كردم. اگر به این صورت به قبر برده شوم كه برای خوابیدنم آن را آماده نساختم و برای آرمیدنم با عمل نیك آن را فرش نكردم، پس چه كسی بدحال تر از من است؟ و چرا گریه نكنم و نمی دانم كه سرانجام من چه خواهد بود و نفسم را می بینم كه مرا گول می زند و روزگارم كه فریبم می دهد و بال های مرگ، بالای سرم تكان می خورند پس چرا گریه نكنم؟ برای جان دادنم گريه می كنم، برای تاريكی قبرم می گریم، برای تنگی لحدم گريه كنم، برای سوال نكيرو منكر از من گريه می كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است سرورم پناه و تكیه گاه و امید و توكلم به توست و به رحمت تو وابسته ام. رحمتت را به هركه بخواهی می رسانی و با بزرگواریت هر آنكه را دست بداری، هدایت می كنی. پس از آن جهت كه قلبم را از شرك پاك ساختی، حمد و سپاس از آن توست.
2 )
... أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ، وَ جَعَلْتَ عَلَى ذَلِكَ الْبَابِ دَلِيلًا مِنْ وَحْيِكَ لِئَلَّا يَضِلُّوا عَنْهُ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. يَوْمَ لا يُخْزِی اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ، يَقُولُونَ: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا، وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيل ...
ترجمه:
....اى خداوند، تويى كه دری به سوی عفو و بخشش به روى بندگانت گشودهاى و آن را توبه ناميدهاى. و براى این در، آياتى را كه بر پيامبرت وحى كردهاى راهنما ساختهاى، تا آن را گم نكند، و تو اى خداوندى كه بزرگ و متعالى است نام تو، خود گفتهاى: «به درگاه خدا توبه كنيد، توبهاى از روى اخلاص باشد كه امید است پرودگارتان گناهانتان را محو كند و شما را به بهشتهايى داخل كند كه در آن نهرها جارى است. در آن روز خداوند پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آوردهاند خوار نگرداند و نورشان پيشاپيش و در سمت راستشان در حركت باشد. مىگويند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما به كمال رسان و ما را بيامرز، كه تو بر هر كارى توانايى.» پس كسى كه از ورود به چنين سرايى- سراى توبه- پس از گشودن در و بر گماشتن راهنما غفلت ورزد، عذر و بهانه ای نیست ...
الصحیفه السجادیه ، دعای 45 ؛ مصباح المتهجد،طوسی،ص642 ؛ اقبال الاعمال،سید بن طاووس،ص248 ؛ بحار الانوار،مجلسی،ج95 ص173 ؛
... أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ، وَ جَعَلْتَ عَلَى ذَلِكَ الْبَابِ دَلِيلًا مِنْ وَحْيِكَ لِئَلَّا يَضِلُّوا عَنْهُ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. يَوْمَ لا يُخْزِی اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ، يَقُولُونَ: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا، وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيل ...
ترجمه:
....اى خداوند، تويى كه دری به سوی عفو و بخشش به روى بندگانت گشودهاى و آن را توبه ناميدهاى. و براى این در، آياتى را كه بر پيامبرت وحى كردهاى راهنما ساختهاى، تا آن را گم نكند، و تو اى خداوندى كه بزرگ و متعالى است نام تو، خود گفتهاى: «به درگاه خدا توبه كنيد، توبهاى از روى اخلاص باشد كه امید است پرودگارتان گناهانتان را محو كند و شما را به بهشتهايى داخل كند كه در آن نهرها جارى است. در آن روز خداوند پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آوردهاند خوار نگرداند و نورشان پيشاپيش و در سمت راستشان در حركت باشد. مىگويند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما به كمال رسان و ما را بيامرز، كه تو بر هر كارى توانايى.» پس كسى كه از ورود به چنين سرايى- سراى توبه- پس از گشودن در و بر گماشتن راهنما غفلت ورزد، عذر و بهانه ای نیست ...
3 )
« اللهم إنی أسألك برحمتك التی وسعت كل شيء و بقوتك التی قهرت بها كل شيء و خضع لها كل شيء و ذل لها كل شيء و بجبروتك التی غلبت بها كل شيء و بعزتك التی لا يقوم لها شيء و بعظمتك التی ملأت كل شي (...) إلهی و مولای أجريت علی حكما اتبعت فيه هوى نفسی و لم أحترس من تزيين عدوی فغرنی بما أهوى و أسعده على ذلك القضاء فتجاوزت بما جرى علی من ذلك من نقض حدودك و خالفت بعض أوامرك فلك الحمد علی فی جميع ذلك و لا حجة لی فيما جرى علی فيه قضاؤك و ألزمنی حكمك و بلاؤك و قد أتيتك يا إلهی بعد تقصيری و إسرافی على نفسی معتذرا نادما منكسرا مستقيلا مستغفرا منيبا مقرا مذعنا معترفا لا أجد مفرا مما كان منی و لا مفزعا أتوجه إليه فی أمری غير قبولك عذری و إدخالك إيای فی سعة من رحمتك إلهی فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فكنی من شد وثاقی يا رب ارحم ضعف بدنی و رقة جلدی و دقة عظمی يا من بدأ خلقی و ذكری و تربيتی و بری و تغذيتی هبنی لابتداء كرمك و سالف برك بی......
ترجمه:
روایت شده است كه كمیل بن زیاد امام علی (ع) را در حال سجده دید كه در شب نیمه شعبان این دعل را می خواند: خداوندا همانا من تو را می خواهم به وسیله رحمتت كه همه چیز را فراگرفته است و نیروی تو كه به وسیله آن به هر چیزی چیره شده ای و همه چیز برای آن خاضع و خوار باشد و به قدرت و بزرگیت كه به آن بر هر چیزی پیروز شدی و به تواناییت كه چیزییارای ایستادن در برابر آن نباشد و و بزرگیت كه همه چیز را پر كرده است (...) خدای من و سروم حكمی را بر من اجرا كردی كه در آن هوای نفسم را پیروی می كردم و خود را از زینت دادن دشمنم نگاه نداشتم و با اشارت خویش مرا فریفت و تقدیر نیز در این مورد به او كمك كرد و به آنچه بر من واقع شده بود، زیاده روی كردم و برخی از احكامت را شكستم و با برخی از دستورهایت را نافرمانی كردم. پس حمد و سپاس در تمام این امور از آن توست كه بر عهده من است و حجتی ندارم در آنچه تقدیر تو بر من جاری است و داوری و امتحانت مرا ملزم و وادار ساخته است و ای خدای من، پس از كوتاهی و زیاده روی بر نفس خویش عذرخواه، پشیمان، شكست خورده، خواهان بخشش و آمرزش، بازگشته، اقرار كننده و اعتراف كننده، به سویت آمده ام. از آنچه كرده ام، به جز پذیرفتن عذرم و وارد كردنم در گستره رحمتت، گریزگاه و پناهگاهی كه در كارم به آن رو آورم، نمییابم. خدایا عذرم را بپذیر و به سختی و بدی حالم ترحم كن و از محكمی بندم رهایم ساز. ای پروردگارم بر سستی بدنم و نازكی پوستم و باریكی استخوانم ترحم نما. ای كسی كه آفرینش و یاد و پرورش و نیكی به من و تغذیه كردنم را آغاز نمودی، به سبب احسانت آغازینت و نیكی گذشته ات بر من ببخش.
لینک ثابت
مصباحالمتهجد ، شیخ طوسی ص 844 إقبالالأعمال ، سید بن طاووس ص 706 المصباحللكفعمی ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص 555 البلدالأمين ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص 188
« اللهم إنی أسألك برحمتك التی وسعت كل شيء و بقوتك التی قهرت بها كل شيء و خضع لها كل شيء و ذل لها كل شيء و بجبروتك التی غلبت بها كل شيء و بعزتك التی لا يقوم لها شيء و بعظمتك التی ملأت كل شي (...) إلهی و مولای أجريت علی حكما اتبعت فيه هوى نفسی و لم أحترس من تزيين عدوی فغرنی بما أهوى و أسعده على ذلك القضاء فتجاوزت بما جرى علی من ذلك من نقض حدودك و خالفت بعض أوامرك فلك الحمد علی فی جميع ذلك و لا حجة لی فيما جرى علی فيه قضاؤك و ألزمنی حكمك و بلاؤك و قد أتيتك يا إلهی بعد تقصيری و إسرافی على نفسی معتذرا نادما منكسرا مستقيلا مستغفرا منيبا مقرا مذعنا معترفا لا أجد مفرا مما كان منی و لا مفزعا أتوجه إليه فی أمری غير قبولك عذری و إدخالك إيای فی سعة من رحمتك إلهی فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فكنی من شد وثاقی يا رب ارحم ضعف بدنی و رقة جلدی و دقة عظمی يا من بدأ خلقی و ذكری و تربيتی و بری و تغذيتی هبنی لابتداء كرمك و سالف برك بی......
ترجمه:
روایت شده است كه كمیل بن زیاد امام علی (ع) را در حال سجده دید كه در شب نیمه شعبان این دعل را می خواند: خداوندا همانا من تو را می خواهم به وسیله رحمتت كه همه چیز را فراگرفته است و نیروی تو كه به وسیله آن به هر چیزی چیره شده ای و همه چیز برای آن خاضع و خوار باشد و به قدرت و بزرگیت كه به آن بر هر چیزی پیروز شدی و به تواناییت كه چیزییارای ایستادن در برابر آن نباشد و و بزرگیت كه همه چیز را پر كرده است (...) خدای من و سروم حكمی را بر من اجرا كردی كه در آن هوای نفسم را پیروی می كردم و خود را از زینت دادن دشمنم نگاه نداشتم و با اشارت خویش مرا فریفت و تقدیر نیز در این مورد به او كمك كرد و به آنچه بر من واقع شده بود، زیاده روی كردم و برخی از احكامت را شكستم و با برخی از دستورهایت را نافرمانی كردم. پس حمد و سپاس در تمام این امور از آن توست كه بر عهده من است و حجتی ندارم در آنچه تقدیر تو بر من جاری است و داوری و امتحانت مرا ملزم و وادار ساخته است و ای خدای من، پس از كوتاهی و زیاده روی بر نفس خویش عذرخواه، پشیمان، شكست خورده، خواهان بخشش و آمرزش، بازگشته، اقرار كننده و اعتراف كننده، به سویت آمده ام. از آنچه كرده ام، به جز پذیرفتن عذرم و وارد كردنم در گستره رحمتت، گریزگاه و پناهگاهی كه در كارم به آن رو آورم، نمییابم. خدایا عذرم را بپذیر و به سختی و بدی حالم ترحم كن و از محكمی بندم رهایم ساز. ای پروردگارم بر سستی بدنم و نازكی پوستم و باریكی استخوانم ترحم نما. ای كسی كه آفرینش و یاد و پرورش و نیكی به من و تغذیه كردنم را آغاز نمودی، به سبب احسانت آغازینت و نیكی گذشته ات بر من ببخش.